يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 شمسی /4/28/2024 12:57:33 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 ساخت مسکن اقشار محروم یا رانت‌های تازه
✍️ بیت‌الله ستاریان
هر زمان که مسوولی در این کشور صحبت از ساخت مسکن برای اقشار محروم جامعه می‌کند، تن و بدن کارشناسان و تحلیلگران می‌لرزد! چرا که تجربه‌های قبلی نشان داده این نوع برنامه‌ها و تزریق تسهیلات به نفع سوداگران و رانت‌خواران تمام می‌شود و مشکلی از مردم حل نمی‌شود. این روزها مسوولان وزارت راه و شهرسازی دولت، مدام وعده ساخت و تامین مسکن برای دهک‌های محروم را مطرح می‌کنند. بدون اینکه اساسا راهکار اقتصادی درستی برای این منظور از سوی مسوولان ارائه کنند. استفاده از رویکردهای تسهیلاتی صرف برای حل مشکل مسکن اقشار محروم بدون توجه به ابعاد و زوایای گوناگون معیشت و درآمد مردم، احتمالا نتیجه‌ای جز مفاسد بیشتر و مشکلات افزون‌تر برای مردم نخواهد داشت. مشکل مهمی که در نظام تصمیم‌سازی‌های دولت در حوزه مسکن مشاهده می‌شود فقر اطلاعات و شناخت صحیح از موضوع است. این دولت مساله مسکن را درک نمی‌کند به همین دلیل است که طی ۲ سال و نیم گذشته مدام طرح‌های متضادی در خصوص مسکن ارائه می‌کند. دولتی که وعده ساخت ۴ میلیون مسکن طی ۴ سال را داده بود با گذشت بیش از ۲ سال هنوز نتوانسته به اندازه ۱۰۰ هزار مسکن آماده تحویل بسازد. البته این مشکل فقط به دولت فعلی ربط ندارد، هر دولتی که در ایران روی کار آمده، وعده‌های آشفته‌تر و متفاوت‌تری درباره مسکن داده است. از اجاره به شرط تملیک گرفته تا مسکن مهر و مسکن اجتماعی، مسکن ویژه و... وقتی تارگت یا هدفی در حوزه‌ای تعیین می‌شود باید همه اجزای برنامه‌ریزی‌های کلان در راستای تحقق این تارگت باشد. مشکل این است که اقشار محروم ایرانی مشکل مسکن دارند، اما دهک‌های متوسط و میانی کشور هم مشکل مسکن دارند. این طور نیست که فقط دهک‌های محروم با این مشکل دست به گریبان باشند. برای حل مشکل مسکن باید از راس هرم درآمدی شروع کرد و به دهک‌های پایینی رسید. یعنی وقتی دولتی نتواند مشکل دهک‌های متوسط را حل کند، طبیعی است که نمی‌تواند کاری برای دهک‌های پایینی جامعه انجام بدهد. وقتی دهک متوسط مشکل مسکن داشته باشند هر اندازه مسکن تولید شود، دهک‌های بالایی و میانی می‌بلعند و فرصت به دهک‌های محروم نمی‌رسد. بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته که مشکل مسکن ندارند، وقتی می‌بینند به‌رغم ارزانی مسکن و در دسترس بودن آن، دهک‌های محروم نمی‌توانند اقدام به تهیه مسکن کنند به فراخور جمعیت کشور و تعداد نیازمندان، ۳ الی ۴هزار مسکن طی سال توسط دولت، شهرداری‌ها و... می‌سازند و در اختیار این اقشار قرار می‌دهند. این نوع برنامه‌ریزی برای اقشار محروم این گونه است. نه برای جامعه‌ای که طبقه متوسط آن هنوز با مشکل مسکن دست به گریبان هستند. دولت ابتدا باید مشکل مسکن دهک‌های متوسط را حل کند و بعد به فکر محروم‌ها باشد. معنی این حرف این نیست که دهک‌های محروم در انتهای زنجیره مسکن قرار دارند، حرف این است که در یک روند عادی، فرصتی برای تامین مسکن به این قشر نمی‌رسد. وقتی دهک‌های میانی و متوسط فاقد مسکن مناسب هستند، طبیعی است که امکان تهیه مسکن برای دهک‌های محروم وجود ندارد. بارها بر این نکته پافشاری کرده‌ام که اقتصاد ایران دولتی است و دولت است که در حوزه‌هایی چون آزادسازی اقتصادی، بانک‌ها، سیستم‌های مالی، اوراق، صکوک و... نقش دارد، بخش خصوصی که ۹۵ درصد مسکن را در اختیار دارد و تولید‌کننده آن است نمی‌تواند از ظرفیت‌های دولتی بهره‌مند شود. اقتصاد ایران بیمار است و در یک اقتصاد بیمار نمی‌توان روابط عادی را ایجاد کرد. هر اندازه بیشتر تلاش شود که درآمدهای نفتی و غیرنفتی به این اقتصاد تزریق شود‌، باز هم چون این اقتصاد آلوده است، این تسهیلات و نقدینگی‌ها هم از میان می‌رود و اثرگذار نخواهد بود. چون حتی کشورهایی که درآمدهای نفتی ندارند، می‌توانند مشکل مسکن دهک‌های مختلف حود را حل کنند اما ایران با این ظرفیت قادر نیست. قوانین و برنامه‌های اقتصادی ایران آلوده و رانتی است. مسکن هم بخش مهمی از اقتصاد کلان است و از این نابسامانی‌ها تاثیر می‌پذیرد. آیا انتظار دارید در این اقتصاد بیمار مشکلئ مسکن وجود نداشته باشد؟ توجه کنید دولت‌ها با روش‌های مختلف روی کار می‌آیند و نتیجه همه برنامه‌ریزی‌ها یک چیز است و آن اینکه اقتصاد بیمار است. بدون تعویض این خون آلوده حتی اگر ایران بهترین روابط با جهان را داشته باشد و میلیون‌ها بشکه نفت هم بفروشد باز هم گروهی از هزار توی اقتصاد ایران باز نمی‌شود. برای حل مشکل مسکن، مردم و بخش خصوصی باید کار را به دست بگیرند. سپس از تسهیلات و ظرفیت‌های بانکی استفاده شود تا مردم بتوانند ساخت مسکن را دنبال کنند. به جز این راهی برای حل مشکل مسکن وجود ندارد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 هویت، شخصیت و معمای انتخابات آمریکا
✍️ دکتر سیدمحمدکاظم سجادپور
آمریکا وارد مرحله پیچیده و هیجان‌انگیز انتخابات ریاست‌جمهوری شده است؛ هرچند که حدود ۱۰ماه تا انتخابات فاصله است، اما روشنی‌ها و ابهام‌ها روز به روز چشم‌انداز سیاسی آمریکا در این سال انتخاباتی را رنگارنگ‌تر می‌کند و جالب ورود صریح و آشکار کنشگران بیرونی در عرصه انتخابات آمریکا از دو ناحیه دوست و دشمن است.
نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به پیشنهادهای بایدن که خود از صهیونیست‌ترین رؤسای‌جمهور آمریکا است، برای کاهش تنش و کشتار فلسطینیان پاسخ منفی می‌دهد و پنجمین سفر بلینکن وزیر خارجه بایدن به منطقه ناموفق توصیف می‌شود. علاوه بر دلایل داخلی، رژیم صهیونیستی بی‌تردید نتانیاهو، بایدن را نادیده گرفته و با آشنایی که با سیاست داخلی آمریکا دارد، به نفع جمهوری‌خواهان وارد صحنه شده است.

اما نتانیاهو دوست و متحد آمریکا و رفیق قدیمی بایدن است، پوتین به‌عنوان دشمن آمریکا، با انجام مصاحبه با تاکر کارلسون، خبرنگار ارشد سابق فاکس‌نیوز و دوست ترامپ، علائمی برای سازش با آمریکا در قضیه اوکراین را در ۱۷بهمن‌ماه۱۴۰۲ به صراحت بیان می‌کند که با روح و مشی ترامپ در معامله‌گری با روسیه هماهنگی دارد.

در عرصه داخلی هم کنشگران گوناگون از نهادها و سیاستمداران گرفته تا رسانه‌ها وارد کارزار مستقیم و غیرمستقیم انتخاباتی شده‌اند. هیچ‌گاه در تاریخ معاصر آمریکا نهادهای قضایی این کشور، درگیر پرونده‌هایی نبوده‌اند که برون‌داد انتخاباتی جدی مانند پرونده‌های جاری داشته باشد.

با این وضعیت چگونه می‌توان از انتخابات آمریکا، عکس‌برداری تحلیلی کرد و صحنه را درک کرد؟ در پاسخ باید سه پدیده را در کنار هم مورد مداقه قرار داد: هویت و دگرگونی‌های هویتی، محوریت شخصیت‌ها و البته پویایی‌های محیطی. رفت و آمد و کشمکش بین این موضوع روشن می‌کند که ابهام‌ها بیشتر از روشنی است.

بی‌تردید، هویت در ریزترین لایه مناقشات اجتماعی در ایالات متحده فعلی قرار دارد. کشمکش اصلی، کشمکش هویتی است؛ به این معنی که آمریکایی کیست؟ ارزش‌های آمریکایی کدامند؟ و چگونه می‌توان این هویت را در عرصه عمومی تحقق بخشید. دو قطبی سنگین، سیاست هویت‌محور آمریکا را شکل می‌دهد. یکسو، هویت مشمول‌گرا و سوی دیگر، هویت بسته و انحصاری است.

یکی بر روان‌شناسی ترس از دیگران استوار است و طرف مقابل از پذیرش دیگران در منظومه رفتاری ایالات متحده با روان‌شناسی امید می‌نگرد. در این اردوگاه هویتی، البته طیف‌های رنگارنگی وجود دارند.

طیف‌های رادیکال این دو نگرش هویتی، تا مرزهای حذف خونین طرف مقابل پیش می‌روند. بی‌دلیل نیست که برخی نگران خشونت سیاسی در این سال انتخاباتی هستند. فراتر از این، مدت‌هاست که آمریکا با پدیده تروریسم داخلی روبه‌رو است؛ به‌گونه‌ای‌که در آخرین سند امنیت ملی، تهدید جدی برای این کشور قلمداد شد.

پدیده هویتی به ظهور و رشد توده‌گرایی یا پوپولیسم نیز شکل داده و جالب آنکه ترامپ با داشتن ۹۱اتهام و چندین پروژه دادگاهی، پیشتاز حزب جمهوری‌خواه و نامزد قطعی آن حزب در شرایط کنونی است. اتهام‌ها و محکومیت‌های وی در چند مورد به کاهش اعتبار او نزد هواداران خود منجر نشده، بلکه باعث کسب پول بیشتر برای مبارزات انتخاباتی شده است؛ چرا؟ چون طرفداران او احساس می‌کنند هویت آنها مطرح است. برای حفظ هویت خود هر مرزشکنی و هنجارشکنی را نیز جایز می‌دانند و این خود پدیده‌ای در خور تعمق است.
هویت را باید با موضوع دیگر یعنی شخصیت پیوند زد. این انتخابات دو شخصیتی است ترامپ و بایدن، دو شخصیت کاملا متفاوت و متضادی که هرکدام می‌توانند با بخشی از جامعه ایجاد ارتباط کنند و البته هر دو در موقعیت‌های کاملا متفاوتی قرار دارند. بایدن رئیس‌جمهور حاکم است. او و تیم همراه او توانسته‌اند اقتصاد آمریکا را سامان دهند و شاخصه‌های اقتصادی که معمولا تعیین‌کنندگی زیادی در انتخابات دارند، نسبتا خوب به نظر می‌رسد؛ اما بایدن با کسری‌های متعدد روبه‌رو است.

سن او که هشتاد و یک سال است، مهم‌ترین کسری او به نظر می‌رسد و در بالا بودن سن، اشتباهات بعضا بسیار فاحش در ذکر افراد و شخصیت‌های بین‌المللی، برجسته‌ترین کسری اوست. ترامپ هم سه چهار سال از او کوچک‌تر است؛ ولی در هنرهای نمایشی و مهارت‌های پردازشی از خود بسیار ماهرتر است.

البته ترامپ کسری‌های بسیار عمیق اخلاقی و نگرشی و رفتاری دارد. بی‌دلیل نیست که برخی از رای‌دهندگان آمریکایی می‌گویند، با بدترین انتخاب‌ها روبه‌رو هستند، پرونده‌های حقوقی ترامپ به گرفتاری‌های شخصیتی او خواهد افزود و ابهام‌ها را افزایش می‌دهد.

اما پویایی‌های مربوطه به متن سیاسی داخلی و خارجی اثرات عمیقی بر انتخابات تا این لحظه داشته و خواهد داشت. بایدن بی‌تردید بزرگ‌ترین بازنده بحران غزه است؛ او که با تمام قوا از رژیم صهیونیستی حمایت کرد و در هفته‌های اول بحران، شخصا به تل‌آویو رفت و چک سفید امضا در سرکوب فلسطینیان به آن رژیم داد و در شورای امنیت سازمان ملل نگذاشت واژه آتش‌بس در قطعنامه‌ها بیاید، با این حمایت همه‌جانبه، نه فقط در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای، با مشکل و چالش عمیق روبه‌رو شد، بلکه در حزب خود یعنی حزب دموکرات با یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های درون حزبی مواجه شد.

نسل جوان دموکرات‌ها به‌طور خاص و نسل جدید آمریکا، نه فقط خریدار روایت‌های صهیونیستی از منازعه خاورمیانه نیست، بلکه بعضا صراحتا جانبدار فلسطین و فلسطینی است. اما چالش غزه، دامنه‌دار بوده و ممکن است سیاه‌چاله‌های دیگری برای بایدن بیافریند.

فقط غزه نیست که از نظر بین‌المللی، تنش پرپیچ و خمی را فراروی بایدن قرار داده است؛ فراتر از غزه، بحران اوکراین و تنش‌های شرق آسیا نیز ظرفیت بحران‌آفرینی برای بایدن را دارند. برخی از کارشناسان بین‌المللی، بر این باورند که چینی‌ها هم دل خوشی از بایدن ندارند. تنش داخل آمریکا، مخصوصا کشمکش دو حزب در کنگره و گروگان‌گیری تصویب لوایح کمک به رژیم صهیونیستی و اوکراین با موضوع مهاجرت و مرزهای جنوبی آمریکا پرچالش است.

هرچه هست انتخابات آمریکا هویت‌محور، شخصیت‌محور و تنش‌محور است. هرچند که هویت‌ها و شخصیت‌ها روشن هستند، اما ابهام در تنش‌های داخلی و بین‌المللی فراوان است. احساسات در حال شکل‌گیری تنش‌ساز و سرنوشت‌ساز هستند.


🔻روزنامه کیهان
📍 ملت شتاب‌دهنده مجلس شتاب‌دهنده می‌خواهد!
✍️ دکتر محمدحسین محترم
۱- ملت ایران با حضور میلیونی خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال یک‌بار دیگر نشان داد که یک «ملت شتاب‌دهنده» و پیشرو است و بر عهدی که با روح خدا بسته‌، همچنان استوارتر از قبل ایستاده است. از سوی دیگر مردم‌، با این «حضور باشکوه بهمنی» خود نوید‌دهنده یک «مشارکت پرشور اسفندی» بودند! انقلاب اسلامی که در ۲۲ بهمن ۵۷ متولد شد به فرمایش رهبر معظم انقلاب در همه زمینه‌ها «برای جلوگیری از رکود و کندی و سستی و یا بازگشت به عقب نیاز به شتاب‌دهنده دارد». کما اینکه تاکنون نیز با همین «حضور شتاب‌دهنده مردم» و با وجود شتاب‌دهنده‌های مؤمن از شهید رجایی تا شهید سلیمانی و از دانشمندان موشکی و هسته‌ای و پزشکی و نانو و هوافضا و هوش مصنوعی تا جوانان پرتلاش در عرصه‌های مختلف‌، انقلاب اسلامی به حیات خود ادامه داده و اکنون در گام دوم انقلاب آنچنان سترگ و تنومند شده که هیچ باد و طوفان و بحرانی نمی‌تواند آن را تکان بدهد. لذا مردمِ همیشه در صحنه ایران در بین ملل جهان خاص و ملت ایران «ملت خواص» است که توانسته‌اند با حضور حماسی خود به عنوان «عِمادُ الدّین» و «العُدَّهًْ لِلاَعداء»، کشور و اسلام را در بزنگاه‌های مهم حفظ کنند، آن‌گونه که در بزنگاه ۲۲ بهمن امسال با «فهم مسائل و شناخت جبهه‌بندی دوست و دشمن» و «عدم تبعیت از جوّ و فضاسازی‌ها»، خاص بودن میلیونی خود و به فرمایش رهبری «اراده خود برای اداره کشور بر اساس الگوی اسلام» را یک‌بار دیگر به رخ دوست و دشمن کشاندند و از یک طرف ثابت کردند برخلاف برخی خواص، «حال فعلی» آنها با «حال قبلی» آنها فرق نکرده و از طرف دیگر ثابت کردند برخلاف خواصی که نتوانستند القاب و اعتباری که امام و انقلاب به آنها داده بود حفظ کنند، الحق همچنان شایسته این سخن حضرت امام (ره) هستند که فرمودند «من با جرأت مدعی هستم که ملّت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت عهد رسول‌الله و امیرالمؤمنین و حسین بن علی می‌باشند. امروز می‌بینیم که ملت ایران چه فداکاری‌ها می‌کنند و چه حماسه‌ها می‌آفرینند و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در پیشگاه چنین ملتی می‌باشیم». اگر ملت ایران به عنوان پیشرو، انقلاب تاریخی خود را رقم نمی‌زد، قطعا اکنون نیز وضع ملت‌ها و حکومت‌ها و دولت‌های دیگر به گونه‌ای دیگر بود. اینکه مردم در گوشه‌گوشه جهان از آسیا گرفته تا آفریقا و از اروپا تا خود آمریکا بیدار شده و هسته‌های مقاومت را تشکیل داده‌اند و در مقابل سیاست‌های نظام سلطه قد علم می‌کنند، و دولت‌های گوناگون با جرات گرفتن از شجاعت جمهوری اسلامی در مقابل غرب مستکبر و سیاست‌های یکجانبه‌گرایانه آمریکا ایستاده‌اند، همه به علت الگو شدن و نقش پیشرو و شتاب‌دهنده ملت ایران است و همه مدیون انقلاب مردم ایران هستند.
۲- رهبر معظم انقلاب «بیان صریح حقایق»‌، «پرهیز از دوپهلوگویی و سخنان تردیدآمیز»، «عدم تبعیّت از جو و فضاسازی‌ها»، «شجاعانه و بهنگام و با فکر و شناخت و قدرت تشخیص عمل کردن»، «فهم مسائل و شناخت جبهه‌بندی دوست و دشمن» و «توجّه به دنیای مردم و آینده کشور» را از جمله شاخص‌های خواص شتاب دهنده برشمردند. اینها همه از جمله شاخص‌هایی است که ملت ایران دارد و نمایندگان این ملت نیز باید داشته باشند تا بتوانند شتاب‌دهنده دولت و جامعه باشند و مجلس آینده را به «مجلس شتاب‌دهنده» برای حل مشکلات کشور تبدیل کنند. نمایندگانی که برای حل مشکلات کشور دچار شک و تردید و نگاهشان به خارج از کشور نباشد. به فرمایش امام (ره): «از یک آدمی که علاقه به شکم و مال و منال و جاه و امثال اینها دارد، این کارها نمی‌آید... آن روزی که رئیس‌جمهور و مجلسیان خوی کاخ‌نشینی پیدا کنند و از خوی ارزنده کوخ‌نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم»! لذا بزنگاه حساس انتخابات ۱۴۰۲هم مثل انتخاب دولت شتاب‌دهنده سیزدهم‌، وقت دیگری برای «عملِ بهنگام و با فکر و شناختِ» «ملت خواص» در جهت نجات کشور از خطر نئولیبرال‌های اقتصادی و برای «خواص ملت» درجهت برطرف کردن تردیدافکنی‌ها برای«حضور پرشور مردم» در انتخابات است. رهبر معظم انقلاب وظیفه «خواص ملّت» و «عناصر مؤمن و انقلابی و دارندهِ قدرت تحوّل‌آفرینی و پیش‌برندگی» به عنوان «شتاب‌دهندگان حقیقی جامعه» را «جهاد تبیین و خنثی کردن تردیدافکنی و شک‌آفرینی بدخواهان» دانستند و تاکید کردند اگر به این وظیفه عمل نکنند‌، نتیجه‌اش «ضربه‌های تاریخی به اسلام و مردم» خواهد بود که در طول تاریخ اسلام نمونه‌های فراوانی وجود دارد.
لذا: اولا مصداق اتمّ و اکمل این سخن رهبر معظم انقلاب در عصر ما حضرت امام خمینی(ره) است که با نقش بی‌بدیل شتاب‌دهنده خود از خرداد ۴۲ تا بهمن ۵۷ جامعه ایران را هدایت و مردم را به حرکت در آورد و بزرگ‌ترین و ماندگارترین انقلاب دنیا در طول تاریخ را رقم زدند و تا خرداد ۶۸ در لحظات حساس با تصمیمات بهنگامِ سرنوشت‌ساز و خطیر مردم و کشور را از خطرات و توطئه‌های گوناگون نظام استکباری آمریکا نجات دادند و اسلام ناب محمدی و وحدت و انسجام ملی و مردم‌سالاری دینی و روحیه استکبارستیزی و مقابله با اسلام آمریکایی و دفاع از مظلومان و محرومان را در مردم نهادینه کردند و نهایتا چه زیبا فرمود «ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده‌ایم، شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده‌ایم، و شعار مرگ بر آمریکا را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کرده‌ایم...و خداوند را شکر که هر نقشه که کشیدند و هر‏‎ ‎‏توطئه که چیدند، ملت فداکار را منسجم‌تر و ‎‏مستحکم‌تر نمود».«قدرت تحول‌آفرینی و پیش‌برندگی» حضرت امام (ره)در تربیت عناصر شتاب‌دهنده در جهان آنچنان بی‌بدیل است که ملت‌های منطقه و جهان اسلام و دنیا را نیز تحت تاثیر اندیشه‌های والای الهی قرار داد‌، آن‌گونه که فرمود «صدای اسلام‌خواهی مردم در آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست». لذا این سخن رهبری همان سخن امام عظیم‌الشان است که گوشزد کردند: «اگر خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد؛ و بدانید که به این زودی دیگر نمی‌تواند سرش را بلند کند. حفظ اسلام در ایران الآن یک تکلیف بسیار بزرگی است که از همه تکالیف بالاتر است، و حفظ اسلام در ایران به وحدت و حضور مردم در صحنه است».
ثانیا؛ بعد از امام (ره) نیز خود مقام معظم رهبری بی‌نظیرترین شتاب‌دهنده جامعه هستند که «شجاعانه و بهنگام» و با «قدرت تشخیص درست» تردیدافکنی‌ها را خنثی و اولویت‌ها و مسائل اصلی را برای ملت ایران تبیین و جریانات سیاسی را از حاشیه‌سازی و تردیدافکنی و مسئولان کشور را از خطای محاسباتی پرهیز داده‌اند و جامعه را به سوی قله‌ها هدایت کردند و به فرمایش امام(ره) همچون «راهنمایی دلسوز در صحنۀ انقلاب آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌انداز است» و همین بس که دشمنان اعتراف دارند «تا زمانی که آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران است، باید دانست که اجرای هر برنامه‌ای علیه جمهوری اسلامی نتیجه نمی‌دهد و شاید در دنیا هیچ رهبری نباشد که به اندازه آیت‌الله خامنه‌ای برای مسائل جاری جهان اهمیت داشته باشد». لذا نتیجه این رهبری شتاب دهنده این است که فرمودند «کشور از گردنه‌ها و مسیرهای سخت و بخش زیادی از مسیر با وجود شیب‌ تند عبور کرده و به قله‌ها نزدیک شده‌ایم‌، بنابراین امروز روز ناامیدی نیست بلکه روز شوق و امید و حرکت است».
ثالثا؛ مصداق دیگر این سخنان رهبر معظم انقلاب‌، فرمانده بین‌المللی مبارزه با تروریسم، شهید سلیمانی است که با نجات منطقه و جهان اسلام از دست داعشی‌های آمریکایی- وهابی نه‌تنها در جامعه ما بلکه در جهان اسلام و جامعه جهانی به یک شتاب‌دهنده وصف‌ناپذیر تبدیل و اکنون شهید سلیمانی از ژنرال سلیمانی شتاب‌دهنده‌تر شده است. این شتاب‌دهنده بین‌المللی نیز تاکید می‌کند «جمهوری اسلامی امروز حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند و اگر دشمن این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید». آیت‌الله مصباح را نیز باید از جمله خواص شتاب‌دهنده جامعه برشمرد که توانست در طول حیات بابرکت خویش با تبیین مبانی و اندیشه سیاسی اسلام انقلابی موجب رویش‌های ارزشمندی شود و از انحراف و ریزش جوانان جلوگیری کند‌، از جمله در دورانی که دشمن تلاش داشت به نام اصلاحات و پلورالیسم دینی جامعه را به انحطاط بکشاند اما این عالم وارسته با سخنرانی‌های تبیین‌گرایانه خود این نقشه دشمن و تردیدافکنی‌ها را خنثی کرد و شتاب‌دهنده جوانان به سوی آرمان‌های انقلاب اسلامی شد.
رابعا؛ گرچه مصادیق فراوانی از عناصر مؤمن و انقلابی در اقشار مختلف با اسم و رسم و یا گمنام و بدون ادعا وجود داشته و دارند که نه خود دچار شک و تردید شدند و نه گذاشتند جامعه دچار شک و تردید شود، اما متاسفانه برخی هم بودند و هستند که جاهلانه و یا خائنانه نه‌تنها به وظیفه خود عمل نمی‌کنند‌، بلکه با کمک امپراطوری رسانه‌ای دشمن بخصوص فضای مجازی تلاش داشتند و دارند در بزنگاه‌های مهم مثل انتخابات همچون فتنه ۸۸ مردم را دچار شک و تردید کنند. آن‌گونه که رهبری هشدار دادند «هدف دشمن این است که خواص با گرفتار شدن به تردید و تعلل و جذب شدن به چرب و شیرین دنیا، در بزنگاه‌ها و مواقع حساس، کار لازم و نقش شتاب‌دهندگی خود را انجام ندهند»!


🔻روزنامه اطلاعات
📍 تحویل زودرس!
✍️ دکتر محمدعلی فیاض‌بخش
تقریبا بر همه‌ شاهدان‌ منصف روشن‌تر از آفتاب است، که «سواد عمومی» در برخی اندام دولت حتی در بعضی اعضای نزدیک به گردن(!)، بسیار ضعیف است؛ به ویژه در ادبیاتِ نوشتن و سخن‌گفتن و بیانات ناگهانی و ارتجالی.
این سخن بدان‌معنی نیست که حضرات در امور تخصصی مرتبط با مناصبشان نیز از دانش و‌ تخصص لازم بی‌بهره‌اند؛ (لااقل نمی‌توان قسم خورد!)؛ بلکه بدان مفهوم است که وقتی وارد حرف‌زدن و شاهدآوردن از شعر و حکمت و ضرب‌المثل می‌شوند، به خصوص زمانی که هوس عربی‌خواندن و انگلیسی‌حرف‌زدن می‌کنند، یا خطر به حاضرجوابی می‌ورزند و پا از دایره‌ دانسته‌های قطعی و تخصص‌های تحصیلی خود فراتر می‌نهند، تا مدتی نَقل مجالس می‌شوند و مایه‌ شیرینی نُقل محافل.
بعید می‌دانم به‌کارگماریِ افراد در سطوح بالای فرهنگی-هنری با این میزان ناتوانی در بدیهیات و ادبیات، عامدانه باشد؛ بلکه بر این باور دامن زده‌می‌شود که به‌کارگمارندگان، خود چندان در شأن و خورایِ منصبِ خویش ننشسته‌اند.
باور کنیم و باور کنند:
اولاً: اگر کسی در دایره‌ دانش و توانایی‌اش حرکت کند و اصرار به حواشی و افزودنی‌ها ولو مجاز از شعر و ادبیات و‌ حکمت و فلسفه نداشته‌باشد، بر سخنش خرده‌ای وارد نیست؛ اما اگر گفت و ناروا سُفت، جمع‌کردن حواشی، هم هزینه می‌برَد و هم آبرو.
ثانیاً: اگر کسی به میزان لازم و کافی سخن کند، اما سخنش را پیشتر، هم در محتوا هم در ساختار از پیش وارسی کند و بدین سان کمتر بگوید و بیشتر بسنجد، مخاطبان شکوه‌ اختصار نخواهند آورد و گوینده را به عذر تقصیر وادار نخواهند کرد.
اصرار بر سخن‌گفتن ارتجالی و احساسی، به جمع‌کردن ریزش‌های گفتار و توجیهات رفتار نمی‌ارزد که:
تا مرد سخن نگفته ‌باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
پس:
کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ
تا ز اندکِ تو جهان شود پْر


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 وضعیت نابسامان آموزش‌وپرورش
✍️ ابراهیم سحرخیز
به تازگی خبری در خصوص تاسیس مدارس توسط مساجد در شبکه‌های اجتماعی دست‌ به ‌دست می‌شود. با اینکه هنوز دولت درباره جزئیات آن مصوبه‌ای را تنظیم نکرده، مصوبه‌ای هم که مجلس داشته یک مصوبه کلی و شتاب‌زده‌ بوده که اصلا هدف در آن مشخص نیست. بنابراین اطلاع کمی از آن وجود دارد، اما موضوعی که حائزاهمیت است، چرایی وجود چنین مدارسی است. اگر هدف در آن تقویت دروس دینی است که ما این دروس و مدارس معارف اسلامی را در آموزش‌وپرورش داریم، اما اگر منظور تنوع‌بخشی به محیط‌های یادگیری است که باز هم این برداشت ناصواب است، چون باید مدارس به عنوان محور قرار بگیرند و از مساجد و دیگر اماکن برای آن استفاده شود. مدرسه ساختاری دارد که آوردنش درون مسجد اگر فضای استانداردی نداشته باشد اصلا به نفع نیست و باعث وهن مسجد و وهن آموزش‌و‌پرورش خواهد شد.
با این حال مشخص نیست این مدارس تاسیس‌شده توسط مدارس دولتی خواهند بود یا غیر‌دولتی. اگر غیر‌دولتی است باید دید می‌خواهند شهریه بگیرند تا کمکی به هیات امنای مساجد شود و بعد هیات امنای مساجد برای آن تصمیم‌گیری کنند، چون یک کار تخصصی در حیطه آموزش‌وپرورش است و اصلا در اینجا باید دید که آیا هیات امنا از پس این کار برمی‌آیند یا خیر. باید دید مدیر این مدارس آیا با سازوکار آموزش‌وپرورش می‌خواهد انتخاب شود و اینکه مساجد فضای لازم را برای سازوکار آموزشی دارند یا خیر؟ اینها به نظرم در ‌هاله‌ای از ابهام است و باید مشخص شود.
اگر منظور بعضی از آقایان هم ناتوانی آموزش‌وپرورش در رسیدن به اهداف است و گمان می‌کنند با بردن بچه‌ها به مساجد مشکلات حل می‌شود، باید بگویم من این را درست نمی‌دانم. این اشتباه است. ما باید از این راه برگردیم و اقدامات را از طریق مجرای شورای عالی آموزش‌وپرورش؛ جایی که در این زمینه تخصص دارند و صاحب‌نظر هستند، پیگیری کنیم. بعد از این شورا، شورای عالی انقلاب فرهنگی است. مجلسی که به اسم مجلس انقلابی به صورت شتاب‌زده چنین طرح‌هایی را می‌آورد به نظرم یک حرکت غیر‌کارشناسی می‌شود که درست هم نیست.
چه‌بسا چند روز پیش آقای وزیر اعلام کرد ما سال آینده ۹۳هزار نفر را می‌خواهیم بگیریم. اولا ما ۳۰۰ هزار نفر تا الان کمبود داریم. هر چقدر هم بخواهیم نیرو بگیریم به همان تعداد بازنشسته داریم. جای دیگری هم دیدم که معاون وزیر گفته بود ۳۰ هزار نفر می‌مانند و ۶۰ هزار نفر بازنشسته می‌شوند. ما باید برنامه هفتم ظرفیت دانشگاه فرهنگیان را بالا ببریم تا استخدام‌های ناقص و فله‌ای نداشته باشیم و هم اینکه جبران ۳۰۰ هزار نفر بشود. آزمون هم به صورت عادلانه برگزار شود تا نیروهای مستعد و با‌سواد انتخاب شوند. کیفیت آموزش‌وپرورش در گرو داشتن نیروهای باسواد و متخصص است.
بنابراین به نظرم در گزینش‌ها فقط به مسائل اعتقادی توجه نکنیم. در کنار مسائل اعتقادی به گزینش‌های علمی و تخصصی هم بها بدهیم تا کسانی که وارد می‌شوند نیروهای با‌انگیزه‌ای باشند نه کسانی که هیچ جا کار پیدا نمی‌کنند و دارند به آموزش‌وپرورش به چشم بنگاه کاریابی نگاه می‌کنند و باید کسانی که در آزمون‌ها موفق می‌شوند، مسیر دانشگاه فرهنگیان را طی کنند.
در حال حاضر مشخص نیست تصمیم‌گیرنده آموزش‌وپرورش کیست؟ مجلس است یا شورای عالی آموزش‌وپرورش یا شورای عالی انقلاب فرهنگی یا صاحبان مدارس دولتی؟ هر کسی زورش بیشتر است آموزش‌وپرورش را به سمت خودش می‌کشد. ما مدیریت علمی با یک تفکر منطقی که از یک کانال درستی مثل شورای عالی آموزش‌وپرورش نشات گرفته باشد نداریم. وزیرانی که در دولت آقای رئیسی انتخاب شدند ضعیف بودند که نه پایگاه‌هایی در دل‌های معلمان و نه توان علمی و اقتدار علمی و نه توان کارشناسی داشتند. نتیجه را هم دارید می‌بینید که در امتحانات نهایی و آزمون‌های بین‌المللی افت کرد‌ه‌ایم.
اینکه دولت آموزش‌وپرورش را معلق نگه دارد و اولویتی برای آن قائل نباشد و هر کسی را که پیدا کرد وزیر آموزش‌وپرورش کند، راه به ترکستان است. آموزش‌وپرورش تمام بودجه‌اش صرف پرداخت حقوق‌ها می‌شود. در حالی که بدون پول و بودجه نمی‌توان انتظار تحول داشت. اگر مشکل معیشت نیروها و معلمان برطرف شود می‌توان انتظار تحول داشت.


🔻روزنامه اعتماد
📍 دست شورای نگهبان از استدلال خالی است
✍️ کامبیز نوروزی
دیروز دومین نامه حسن روحانی رییس‌جمهور سابق کشورمان درخصوص اعلام دلایل ردصلاحیتش خطاب به شورای نگهبان منتشر شد. روحانی در این نامه از شورای نگهبان خواسته است، هر چه سریع‌تر دلایل عدم احراز صلاحیتش را عنوان کند، اما هنوز پاسخی به این درخواست‌ها داده نشده است. به ‌طور کلی نظارت استصوابی موضوعی است که در قانون اساسی ایران با ابهامات بسیاری همراه است. استدلال شورای نگهبان برای عدم اعلام دلایل ردصلاحیت‌ها در ظاهر حفاظت از حریم خصوصی نامزدهاست. به فرض که این حرف درست باشد، وقتی فرد یا نامزدی با صدای بلند اعلام آمادگی می‌کند که مسائل مرتبط با زندگی خصوصی او یا دلایل ردصلاحیتش اعلام شود دیگر باید از این خواسته تبعیت کرد. مثلا وقتی حسن روحانی یا هر نامزد دیگری تقاضا می‌کند شورای نگهبان دلایل عدم احراز صلاحیت او را اعلام کند، شورای نگهبان نمی‌تواند به بهانه‌هایی چون حفظ حریم خصوصی و... استناد کرده و دلیل عدم احراز فرد را اعلام نکند. در این میان یک تناقض عجیب دیگر هم مطرح است و آن اینکه حتی پس از اعلام دلایل رد صلاحیت افراد، گفته می‌شود فرد نباید این دلایل را منتشر کرده یا عمومی کند!!! این موضوع در زمان اعلام ردصلاحیت علی لاریجانی برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ مطرح و باعث بروز حاشیه‌های فراوانی شد. این یک رویکرد کاملا غیرقانونی است. متاسفانه رایج شده است، مقامات رسمی کشور حرف‌ها و اظهارات خلاف قانون زیادی مطرح می‌کنند. مثلا اخیرا یکی از مقامات اعلام کرده بود، تحریم انتخابات جرم است! این درحالی است که جرم بودن عملی، نیازمند قانون است و هیچ قانونی وجود ندارد که تحریم انتخابات را جرم تلقی کند. عدم انتشار دلایل ردصلاحیت افراد هم از این دست موضوعات غیرقانونی است. مسائل و دلایل خاصی برای ردصلاحت افراد وجود دارد و به عنوان نمونه در برگه ردصلاحیت نامزدی عنوان می‌شود: «عدم التزام عملی به اسلام»؛ این موضوع مرتبط با حیثیت خود فرد است و ارتباطی با شورای نگهبان یا منافع ملی کشور ندارد. اطلاعاتی را می‌توان محرمانه اعلام کرد که مرتبط با سازمان‌های حکومتی باشد و به هیچ‌وجه اطلاعات شخصی را نمی‌توان محرمانه اعلام کرد. اعلام چنین ممنوعیتی مطلقا خلاف بدیهی‌ترین اصول حقوقی است. توجه کنید قانون که هیچ، این رویکرد حتی خلاف بدیهی‌ترین اصول حقوقی است. اینکه خود فرد مجاز به اعلام دلایل عدم احراز صلاحیتش نباشد! قابل فهم نیست. به نظر می‌رسد شورای نگهبان به این شکل برخورد می‌کند و این نوع محدودیت‌ها را اعمال می‌کند، چون دستش از استدلال تهی است. معتقدم اعضای شورا، دایم نگران این هستند که خلأ استدلال‌ها و استناداتش برای جامعه آشکار شود، به همین دلیل حرف و اظهاراتی را مطرح می‌کنند که فاقد هر نوع مستند حقوقی و قانونی است.


🔻روزنامه شرق
📍 ایران قوی
✍️ سیدمصطفی هاشمی‌طبا
همچون سال‌های گذشته، در روز ۲۲ بهمن مردم ایران در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی یعنی بیست‌و‌دوم بهمن حضور یافتند و خاطره پیروزی انقلاب و نیز شهدای انقلاب و دفاع مقدس را گرامی داشتند. انقلابی که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شد و مردم اعم از خواص یا عوام با برداشت خود -‌هر‌چند متفاوت- از آن استقبال کرده و بر آن پای فشردند.

می‌توان تفاوت راهپیمایی امسال را با راهپیمایی‌ سال‌های گذشته در امر سخت‌افزاری آن یعنی افزایش پرچم‌ها، پلاکاردها و تجهیزات راهپیمایی مشاهده کرد و نیز شعار راهپیمایی امسال که «ایران قوی» بود.

به مورد اول نمی‌پردازیم؛ چرا‌که ممکن است چنین برداشتی یعنی انبوه‌دیدن تجهیزات راهپیمایی بر اساس حدس و گمان باشد، زیرا مقایسه عینی را در این مورد نمی‌توان به کار برد. مقایسه یا باید بر اساس آمار و اطلاعات باشد یا در کنار هم گذاشتن دو مطلب مقایسه‌ای و نتیجه‌گیری از این مقایسه که اینک از هر دو جنبه ممکن و میسر نیست.

اما می‌توان به شعار «ایران قوی» پرداخت؛ چراکه این شعار می‌تواند راه‌گشایی مثبت برای حکمرانی ایران قرار گیرد و ممکن است برعکس موجب شود تا حکمرانی در دام برداشت نادرست از قوی‌بودن افتد و بر راهی گام بردارد که سرانجام آن ناکامی و تنزیل ایران باشد.

نخست بدانیم که ایران قوی یعنی چه؟ قدرت را در چه می‌دانیم و آیا اعتقاد به مؤلفه‌های مختلف قدرتمندی داریم یا آنکه تنها از یک بعد به قدرت می‌اندیشیم؟

البته چشم‌های ظاهر‌بین هر جامعه و دشمنان سطحی‌نگر آن جامعه، نوعا قدرت را صرفا در توانایی‌های ظاهری می‌بینند؛ همان‌طور که ممکن است شخصی از توانایی‌های بدنی فوق‌العاده برخوردار باشد و در این صورت هم او خود را بسیار توانمند می‌انگارد و هم افرادی که او با آنها به خصومت می‌پردازد، می‌توانند چنین دریافتی داشته باشند؛ درحالی‌که آن فرد ممکن است از جنبه‌های دیگر مانند اراده، عقل و فناوری ناتوان باشد.

متأسفانه در داخل کشور ما برخی توانمندی و قوی‌بودن را در داشتن قوای نظامی قدرتمند و داشتن تجهیزات جنگی همچون تجهیزات زمینی نظامی، موشک، پهپاد و نظایر آن می‌دانند که صد‌البته داشتن آنها ضروری و نداشتن آن خسران است. شایان توجه آنکه همین افراد، قدرت‌های فائقه دارای چنین تسلیحات و حتی تسلیحات اتمی را رو به زوال می‌دانند. اگر آنها رو به زوال هستند، ما هم اگر صرفا توانمند نظامی شویم، رو به زوال خواهیم بود.

مگر آمریکا قدرت درجه‌یک نظامی نیست، پس چگونه آن را رو به زوال توصیف می‌کنیم؟

البته اندیشیدن به زوال این قدرت‌ها چندان هم بی‌شاهد نیست. مگر اتحاد جماهیر شوروی نبود که با آن‌همه تجهیزات نظامی و ارتش قدرتمند فروپاشید و امروز روسیه وارث شوروی دچار مشکلات فراوان است. پس باید قدرتمندی را در مؤلفه‌های مختلف مشاهده کرد و ‌برای همه مؤلفه‌ها برنامه‌ریزی کرد تا «ایران قوی» شکل بگیرد؛ و‌الا از «ایران قوی» تنها لفظ و سخن باقی می‌ماند.

می‌توانیم در حد چنین نوشته‌ای «ایران قوی» را معنی کنیم و مؤلفه‌های آن را در حد یک مقاله روزنامه‌ای بشماریم. بدیهی است که جمع صاحب‌نظران و فرهیختگان می‌توانند مؤلفه‌های آن را دقیق‌تر و آگاهانه‌تر بیان کنند.

بدون آنکه در نوشتن مؤلفه‌ها ترتیب اولویت را در نظر گیریم، می‌توانیم به آنها اشاره کنیم.

الف- مؤلفه اول: آبادانی سرزمینی و حفظ و ارتقای سرزمین کشور به‌عنوان زیربنای زندگی و اقتصاد که امروز آن را در عبارت محیط زیست برمی‌شماریم و آن حفظ آب، خاک، رودخانه‌ها، تالاب‌ها، دشت‌ها، جنگل‌ها و کوهستان‌هاست.

ب- مؤلفه دوم: حفظ و ارتقای گنج‌های پنهان و آشکار زمین و عدم اسراف آنها یعنی آنچه خداوند به‌عنوان ثروت قابل استفاده و ارتقا‌دهنده در اختیار گذاشته است؛ همچون معادن، نفت، انرژی‌های تحت‌الارض و انرژی‌های تجدید‌شونده.

ج- مؤلفه سوم: ارتقای آمادگی دفاعی کشور چه از جنبه تجهیزات و فناوری‌های جدید نظامی و چه از لحاظ ارتقای روحیه شجاعت، ایثار و میهن‌دوستی.

د- مؤلفه چهارم: ارتقای فناوری در حد جهانی و کاربرد آن در زمینه‌های تولید صنعتی، کشاورزی، خدمات و به واسطه آن حضور در سطح جهان و هماوردی با دیگر توانمندان فناوری.

هـ- مؤلفه پنجم: سرمایه مردمی داشتن دولت؛ به آن معنی که مردم حرف دولت را باور داشته باشند که اگر دولت خواستی داشت، مردم طوعا و نه کرها بپذیرند. یک مثال حداقلی آن، آن است که اگر دولت گفت فردا کسی خودرو خود را به خیابان نیاورد، همه بپذیرند و در حقیقت مردم باور کنند که حرفی که آبراهام لینکلن زده است که از مردم، توسط مردم، برای مردم در جامعه‌شان حقیقت دارد.

طبیعی است مؤلفه‌های دیگری را نیز می‌توان برشمرد که در این مختصر نمی‌گنجد، اما در حد همین مؤلفه‌ها نیک بیندیشیم که اینک در چه حد هستیم و اگر این مؤلفه‌ها را درست می‌دانیم و بر این امر هم واقف هستیم که سیاست‌های دهه‌های گذشته نتوانسته تأثیر مثبتی بر مؤلفه‌ها گذارد، اندکی بیشتر بیندیشیم. لایحه برنامه هفتم توسعه و آنچه به تصویب مجلس رسید و نیز بودجه سال ۱۴۰۳ همه حکایت از آن دارد که مقامات مسئول در اندیشه ایران قوی نیستند و کارشان فقط امروز به فردا گذشتن است و اندیشه حفظ و بقای خود و شاید «قوی‌‌تر‌کردن خود» بیشتر مدنظر آنهاست و «ایران قوی» فقط کلامی است پرطنین برای رفع انتظارات مردم. در چشم‌انداز ۱۴۰۰ مطالب خوب و ارزشمندی وجود داشت، ولی به دست فراموشی سپرده شد و خوب است شرایط امروزمان را با این چشم‌انداز مقایسه کنیم تا عمق فاجعه مدیریت کشور را ملاحظه کنیم. اگر استدلال‌ها و بهانه‌ها برای نرسیدن به چشم‌انداز ۱۴۰۰ را قبول داریم، پس باید از این پس از آنها احتراز کنیم، نه آنکه آنها را بهانه‌ای برای «ایران ضعیف‌شدن» قرار دهیم. امروز باید برای سامان‌دهی تصمیم‌گیرانی که بتوانند به نحو جامع مؤلفه‌های مختلف را در نظر گرفته و در ارتقای آنها تأثیر گذارند، نیک بیندیشیم و کسانی را انتخاب و انتصاب کنیم که واقعا اعتقاد به «ایران قوی» حسب مؤلفه‌های قدرت‌سازی داشته باشند. آیا چنین امری ممکن است؟ از خودبزرگ‌بینی و تحقیر دیگران کاری برنمی‌آید. در میدان مسابقه و مبارزه رو‌در‌رو است که عیارها مشخص می‌شود؛ همان‌طور که در مسابقات ورزشی، برتر و فروتر معلوم می‌شود. در حال حاضر کدام مؤلفه‌های کشور می‌تواند هماوردی رو‌در‌رو با دیگران یعنی کشورهای توانمند و نه ضعیف و تحت سلطه را داشته باشد؟ اندکی بیشتر با خود صادق باشیم.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍 حمله به رفح برای فشار به مصر
✍️ سیدجلال ساداتیان
حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل هیمنه و جایگاه اسرائیل که متکی بر نفوذناپذیری اطلاعاتی و گنبد آهنین بود را کاملا زیر سوال برده است.
حماس موفق شد ظرف چند ساعت تعدادی از افسران امنیتی و نظامی اسرائیل را اسیر کند و اسناد و مدارک محرمانه‌ای به دست آورد. بعد از این مرحله تل‌آویو تصمیم به انتقام از حماس گرفت موردی که باعث خشونتی شد که تاکنون بیش از ۳۰ هزار نفر شهید و بیش از ۷۰ هزار نفر مجروح را به جای گذاشته و غزه زیر بار حملات اسرائیل کاملا ویران شده است به طوری که مساجد و عبادتگاه‌ها و مدارس هم در غزه نابود شده است. این حجم از عملیات وحشتناک باعث شد که جایگاه اسرائیل در جهان سقوط کند. اسرائیل در سال‌های گذشته تلاش داشت خود را مظلوم نشان دهد اما این عملیات‌ها افکار عمومی جهان را علیه اسرائیل بسیج کرد و در شهرها و دانشگاه‌های مختلف جهان تظاهرات کردند و موقعیت اسرائیل کاملا از بین رفت. آمریکا نیز تحت تاثیر فشار آیپک از اسرائیل حمایت کرد و امنیت اسرائیل را امنیت خود تلقی کرد اما در برابر افکار عمومی و فشارهای بین‌المللی باز هم به اقدام خود ادامه داد فشارهای بین‌المللی هم البته بر اسرائیل کم نبود که حکم دادگاه لاهه یکی از این فشارها بود. لاهه یک ماه به اسرائیل مهلت داده که گزارش کند که چه اقدامات بشردوستانه‌ای انجام داده که نسل‌کشی نشود. این درحالی است که اسرائیل هیچ کاری نکرده است. اسرائیل در این جنگ به دنبال یک پیروزی زود هنگام علیه حماس بود که به آن هم دست نیافته است. البته که ضرباتی به حماس وارد کرده اما آن هدفی که دنبال کرد مهیا نشده. اسرائیل به دنبال آزادی گروگان‌ها، باز پس‌گیری اسناد و پیروزی مقطعی در برابر شکست ۷ اکتبر بود که به هیچ وجه حاصل نشد و تنها به مردم بی‌دفاع فشار آورد و تلاش کرد اهالی غزه را از شمال به سمت جنوب سوق داد تا بتواند مرزهای اردن و مصر را باز کرده و اهالی غزه را به این کشورها کوچ دهد که هر دو کشور کاملا مخالفت کردند و مرزها را بستند و تنها اجازه دادند خودروهایی برای کمک رسانی به غزه برود. اسرائیل اکنون مشاهده می‌کند همان جمعیت در غزه و در رفح مانده است و دیگر هم نمی‌تواند به حملات خود ادامه دهد و باید به آتش‌بس رضایت دهد. وزیر خارجه اسرائیل حتی مطرح کرده باید فلسطینی‌ها را به جزیره‌ای در مدیترانه فرستاد حال اینکه آنهایی که باید به این جزایر بروند اسرائیلی‌هایی هستند که فلسطین را اشغال کردند. آمریکا هم تحت فشار لابی آیپک یک قطعنامه در شورای امنیت را وتو کرد و در نهایت یک قطعنامه دیگری بررسی شد که آمریکا به آن قطعنامه رای ممتنع داد و در متن قطعنامه آورد که در زمانی باید آتش‌بس ایجاد شود که شرایط آن وجود داشته باشد یعنی اسرائیل به پیروزی برسد. پیروزی نظامی هم بر حماس حاصل نشده است و ضمن اینکه جمعیت غزه هم باقی مانده است و به محض آتش‌بس به وضعیت قبلی در غزه باز خواهند گشت. اسرائیل اکنون به دنبال آن است که به رفح حمله کند تا مصر را واردار نماید که مرز خود را باز کرده و فلسطینی‌ها را بپذیرد این اقدام یعنی حمله به رفح بر جنایت نسل‌کشی اسرائیل خواهد افزود.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین