شنبه 8 ارديبهشت 1403 شمسی /4/27/2024 11:33:43 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 دولت به دنبال مهندسی دستمزدهاست
✍️ حمید حاج اسماعیلی
در فاصله حدود ۱هفته مانده به پایان سال، هنوز از معادله تعیین نرخ دستمزد کارگران گره‌گشایی نشده است. نه تنها گامی برای حل این معادله برداشته نشده، بلکه هر روز خبر تازه‌ای درباره حاشیه‌سازی و مهندسی تصمیم‌سازی‌های مرتبط با حقوق و دستمزدها شنیده می‌شود. آخرین دست از این نوع فضاسازی‌ها، خبر تغییر و تخفیف در نرخ سبد معیشتی کارگران رسانه‌ای شد؛ خبری که از سوی یکی از نمایندگان کارگران در شورای عالی کار مطرح شد و بازتاب‌های وسیعی پیدا کرد. به عبارت روشن‌تر، دولت با این نوع تصمیمات تلاش می‌کند تا منویات خود را برای افزایش حداقلی و غیر متعارف حقوق کارگران را محقق کند! این روندی است که دولت در سال قبل هم آن را پیموده بود. برخلاف سال نخست حضور دولت سیزدهم که یک توافق حداقلی برای تعیین حقوق و دستمزدها مبتنی بر نرخ تورم، خط فقر و نرخ سبد معیشتی انجام شد و دولت یک همراهی نسبی برای استخراج نرخ سبد معیشتی صورت داد، در سایر سال‌ها دولت سیزدهم تلاش کرد از طریق روش‌های غیر معقول این روند را به سرانجام برساند. در سال‌های بعدی این همراهی‌ها جای خود را به نوع خاصی از انحصار در تصمیم‌سازی‌ها داد. یعنی دولت اعداد و ارقام مهم در روند تعیین دستمزدها را پایین‌تر در نظر گرفت تا اختلاف معناداری میان دستمزد مورد نظر گروه‌های کارگری و نرخ مطلوب دولت وجود داشته باشد. این روند نشان می‌دهد، دولت برای سرکوب دستمزدها درصدد است از روش‌های غیر متعارف هم استفاده کند. بر اساس اخباری که من شنیده‌ام، دولت در جلسات گذشته و مقدماتی شورای عالی کار، با دعوت از کارکنان و کارمندان وزارت بهداشت، همین روند مهندسی نرخ دستمزدها را دنبال می‌کند. این کارکنان وزارت بهداشت، نرخ واقعی کالری مورد نیاز کارگران را تنزل داده تا نرخ سبد معیشتی به عدد مورد نظر دولت نزدیک شود. این روند نشان می‌دهد دولت به جای حمایت از دهک‌های محروم و میانی جامعه با حربه‌های مختلف درصدد کاهش درآمد مردم بدون توجه به نیازهای غذایی آنهاست. این در حالی است که همین دولت با روش‌های مختلف در سال ۱۴۰۲ هزینه‌های زندگی شهروندان را افزایش داده است. گرانی خوراکی‌ها، افزایش نجومی مسکن اجاره‌ای، نوسانات بازارهای مختلف، گرانی اینترنت و... بخشی از نظام تصمیم‌سازی‌های دولت است که هزینه‌های زندگی شهروندان را بالا برده است. این وضعیت بسیار خطرناک و نگران‌کننده است چرا که نشان می‌دهد دولت مسوولانه رفتار نمی‌کند و تنها به دنبال رسیدن به اهداف خود است. بر این اساس نمی‌توان امیدی داشت که نرخ دستمزدها برای سال ۱۴۰۳ واقعی شود یا به اندازه شاخص‌های اقتصادی افزایش یابند. تمام تلاش دولت آن است که دستمزدها را نزدیک به رقمی که قبلا به مجلس ارایه داده است، مدیریت کند. ضمن اینکه دولت شرایطی را برای نمایندگان کارگران در شورای عالی کار ایجاد خواهد کرد که برای دستیابی به همین رقم حداقلی هم بجنگند تا پس از تعیین دستمزدها حس پیروزی و کسب دستاورد به افکار عمومی دست دهد! به نظرم کارگران و نمایندگان‌شان باید رویه متفاوتی نسبت به پارسال در تعیین دستمزدها داشته باشند و اجازه ندهند دولت از قدرت و نفوذ خود برای محروم‌سازی کارگران از حق قانونی خود بهره ببرد. تله‌ای که دولت پهن کرده، بسیار خطرناک است و ممکن است به دلیل تحریف و دست بردن در آمار و ارقام مرتبط با تعیین دستمزدها، کارگران و نمایندگان‌شان ناچار به پذیرش عددی به عنوان دستمزدها شوند که فاصله زیادی با حق قانونی آنها دارد. با این گارد دولت نمی‌توان امیدی به تصمیمات شورای عالی کار مبتنی بر نرخ خط فقر، نرخ تورم و نهایتا سبد معیشتی کارگران داشت. دولت از ابتدا عددی را به عنوان دستمزدها تدارک دیده (۱۸تا ۲۰درصد) و روی همان عدد باقی می‌ماند. در این میان سفره کارگران، بازنشستگان و حداقل‌بگیران جامعه است که هر روز آب می‌رود و اقلام تازه‌ای از درون آن حذف می‌شود. اقشاری که دیگر نمی‌توانند برای تفریح، آموزش، درمان و... برنامه‌ریزی کنند و ناچارند هر آنچه درآمد دارند را صرف اجاره‌خانه و تامین نیازهای ضروری و اقلام خوراکی کنند. گروهی که حدودا ۷دهک جامعه را در بر گرفته‌اند و هر روز تعداد بیشتری از دهک‌های بالایی به آنها افزوده می‌شود.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 مخاطرات بازار نیروی کار
✍️ دکتر سمیه مردانه
وضعیت بازار نیروی کار یکی از موضوعات مهم و پرکشش در حوزه اقتصاد هر کشوری است. اما با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی، بازار کار در ایران با چالش‌‌‌های متعددی روبه‌‌‌روست.
تعداد بیکاران، نرخ بیکاری، سطح تحصیلات و مهارت‌‌‌های نیروی کار، نرخ استخدام و شرایط کاری از جمله عواملی هستند که وضعیت بازار نیروی کار را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. در ادامه به بررسی ابعاد مختلف بازار نیروی کار در ایران می‌پردازیم.
۱. بیکاری: بیکاری و نرخ بالای بیکاری در بین جوانان و زنان در واقع یکی از چالش‌‌‌های اساسی در بازار کار ایران محسوب می‌شود. این موضوع نه‌تنها بر افراد بلکه بر اقتصاد کلان کشور نیز تاثیرات منفی می‌‌‌گذارد.البته براساس آمار منتشرشده، نرخ بیکاری در سال ۱۴۰۲ کاهش چشمگیری داشته و در پاییز سال‌جاری به ۷.۶‌درصد رسیده است.

این خبر در نگاه اول خبر مسرت‌بخشی است، اما توجه داشته باشیم که بخشی از این کاهش به دلیل ناامیدی کاریابان از ادامه جست‌وجوی شغل و خروج از بازار کار و بخش دیگر مهاجرت نیروی کار در سطوح مختلف بوده است. این دلایل کافی است تا سیاستگذار همچنان بیکاری را یکی از معضلات اصلی کشور در نظر بگیرد و شرایط را برای ایجاد اشتغال فراهم سازد.

۲. نوسازی نیروی کار: تغییرات سریع در فناوری و نیازهای بازار کار جهانی نشان‌دهنده اهمیت زیاد مساله نوسازی و آموزش مجدد نیروی کار است. این تغییرات باعث شده است تا مهارت‌‌‌های قدیمی منسوخ شوند و مهارت‌‌‌های جدیدی موردنیاز باشند. در این شرایط، آموزش و توسعه مهارت‌‌‌های جدید برای نیروی کار ایران بسیار حیاتی است.

افراد باید قادر باشند با تغییرات به‌روز در فناوری و نیازهای بازار کار، همگام شوند. این امر نه‌تنها به افراد کمک می‌کند تا در بازار کار رقابتی موفق باشند، بلکه به اقتصاد کلان کشور نیز کمک می‌کند تا رشد و توسعه پایدار داشته باشد.

۳. نقص‌‌‌های ساختاری: نقص‌‌‌های ساختاری در بازار کار ایران نیازمند اصلاح فوری هستند. این نقص‌‌‌ها می‌‌‌توانند به تضعیف حقوق کارگران، ایجاد نابرابری‌‌‌ها و افزایش نارضایتی در جامعه کاری منجر شوند. در این زمینه، اصلاحات و تغییرات قوانین کاری، تضمین حقوق کارگران و ایجاد توافقات منصفانه بین کارفرما و کارگران از اهمیت زیادی برخوردار است. برخی از اقداماتی که می‌‌‌توانند به بهبود ساختاری وضعیت بازار کار ایران کمک کنند، عبارتند از:
۱. اصلاح و به‌‌‌روزرسانی قوانین کاری: تدوین و اجرای قوانین کاری منصفانه که به توازن مناسب بین حقوق کارگر و کارفرما برسد؛

۲. ترویج توافقات منصفانه: ترویج فرهنگ توافقات منصفانه بین کارفرما و کارگران و ارتقای مهارت‌‌‌های مذاکره و توافق؛

۳. تقویت نظام آموزشی: تقویت و بهبود زیرساخت‌‌‌های آموزشی برای ارتقای مهارت‌‌‌های کاری و افزایش توانمندی‌‌‌های کارگران.

۴. نقص‌‌‌های تامین نیروی کار: تامین نیروی کار با مهارت‌‌‌های لازم به یکی از چالش‌‌‌های اساسی تبدیل شده است. فقدان ‌تناسب بین تعداد فارغ‌‌‌التحصیلان و نیاز صنایع به نیروی کار ماهر، می‌‌‌تواند به مشکلاتی همچون بیکاری، کاهش بهره‌‌‌وری و کاهش رقابت‌‌‌پذیری صنایع منجر شود.

برای حل این چالش، اقداماتی از جمله موارد زیر می‌‌‌تواند موثر باشد:

۱. تطابق آموزش با نیازهای بازار کار: توسعه برنامه‌‌‌های آموزشی و توسعه مهارت‌‌‌های موردنیاز صنایع و شغل‌‌‌های مختلف براساس تحلیل نیازهای بازار کار؛

۲. ارتقای کیفیت آموزش: بهبود کیفیت آموزش و ارتقای مهارت‌‌‌های فنی و عملی در دانشگاه‌‌‌ها، موسسات آموزشی و مراکز آموزش حرفه‌‌‌ای؛ ۳. توسعه برنامه‌‌‌های تربیت مهارت‌‌‌های فنی: توسعه برنامه‌‌‌های تربیت مهارت‌‌‌های فنی و عملی برای افراد جوان به منظور آماده‌‌‌سازی آنها برای ورود به بازار کار؛

۴. تشویق به همکاری بین دولت، صنعت و دانشگاه: ترویج همکاری بین دولت، صنعت و دانشگاه برای تطابق آموزش با نیازهای بازار کار و ایجاد فرصت‌‌‌های شغلی برای فارغ‌‌‌التحصیلان.

۵. شرایط کار: شرایط کار در ایران با موانعی همچون حقوق پایین، مشاغل غیررسمی، شرایط نامناسب بیمه تامین اجتماعی و عدم‌تضمین حقوق کارگران روبه‌‌‌روست. این مسائل می‌‌‌توانند به بی‌‌‌ثباتی اقتصادی، نابرابری اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی کارگران منجر شوند.

۶. شرایط اقتصادی: شرایط اقتصادی و مخصوصا تحریم‌‌‌های ظالمانه، تاثیرات عمیقی بر بازار کار ایران داشته‌‌‌اند. رکود اقتصادی، کاهش سرمایه‌گذاری‌‌‌ها و فشار بر صنایع از جمله اثرات منفی این شرایط است که باعث افزایش بیکاری و نابرابری درآمد شده است.

اگرچه رفع تحریم‌ها و اثرات آن در کوتاه‌مدت غیرممکن به نظر می‌رسد، اما برخی از اقدامات زیر می‌تواند آلام منتج از این تحریم‌ها را کاهش دهد:

۱. ترویج سرمایه‌گذاری: به‌منظور ترویج سرمایه‌گذاری‌‌‌های داخلی و خارجی برای ایجاد فرصت‌‌‌های شغلی و توسعه صنایع، شاید گام اول ایجاد شرایط مساعد برای سرمایه‌گذاران داخلی است تا فرار سرمایه از کشور کاهش یابد. در گام بعدی می‌توان به اقداماتی در جهت افزایش سرمایه‌گذاری خارجی نیز فکر کرد؛ ۲. توسعه صنایع محلی: توسعه صنایع محلی و تولید داخلی به منظور افزایش اشتغال و کاهش وابستگی به واردات نیز می‌تواند راهگشا باشد؛ ۳. ارتقای مهارت‌‌‌های کارگران: ارتقای مهارت‌‌‌های کارگران و افزایش آموزش‌‌‌های حرفه‌‌‌ای به منظور تطابق با نیازهای بازار کار؛ ۴. توسعه بخش‌‌‌های خدماتی: توسعه بخش‌‌‌های خدماتی مانند فناوری اطلاعات و ارتباطات، بهداشت و درمان و گردشگری به منظور ایجاد فرصت‌‌‌های شغلی؛ ۵. اصلاح سیاست‌‌‌های اقتصادی: اصلاح سیاست‌‌‌های اقتصادی و اصلاحات ساختاری به منظور افزایش رقابت‌‌‌پذیری و تحریک رشد اقتصادی.

به هر روی به نظر می‌رسد بازار نیروی کار در ایران اولا با بهبود در شرایط اقتصاد کلان و استراتژی‌های منتج به رشد و ثانیا، آزادسازی این بازار به گونه‌ای که ورود و خروج از آن به راحتی میسر شود می‌تواند چابکی لازم را برای ایجاد رفاه بیشتر برای بازیگران آن فراهم آورد.


🔻روزنامه کیهان
📍 فصل زنده شدن طبیعت و دل‌ها
✍️ عباس شمسعلی

حلول ماه مبارک رمضان، عید بندگی و ایام مغتنم زنده شدن دل‌هاست. ایامی که همه بندگان بیش از همیشه در معرض عام رحمت الهی قرار می‌گیرند. اکنون که با حلول ماه مبارک رمضان در آستانه فرارسیدن بهار طبیعت هستیم، می‌توان با اندکی تامل، به شباهت‌ها و مشترکات فراوان و شگفت‌انگیز بهار دل‌ها و بهار طبیعت رسید.
ماه رمضان که ماه نزول قرآن و ماه بارش رحمت و مغفرت الهی است، برای مؤمنان عیدی مبارک بوده و لذتی وصف‌ناپذیر دارد چراکه فرصت حضور در میهمانی خدا را پیدا می‌کنند. این ماه پر از معنویت را بهار دل‌ها می‌دانند زیرا همچون بهار که درختان خفته و مرده را بیدار و زنده می‌کند، ماه رمضان دل‌های خفته و غفلت‌زده را بیدار و احیا می‌کند.
با آمدن بهار طبیعت، نه‌تنها درختان استوار بلکه هر گیاه کوچک و بزرگی و هر کوی و برزنی با وزیدن نسیم بهاری از نعمات و نفحات روحبخش طبیعت بهره‌مند و سبز می‌شوند همان‌طور که با آمدن ماه رمضان و وزیدن انوار و نسیم رحمت الهی نه‌تنها مؤمنان بلکه همه انسان‌ها و حتی گناهکاران از برکات این نسیم بیدار‌کننده و بار عام خداوند بهره‌مند می‌شوند البته به شرط آنکه خود را در معرض و مسیر این نسیم جان بخش قرار دهند.
در قرآن کریم چندین بار به موضوع تجدید حیاتی که برای زمین رخ می‌دهد، اشاره شده است. از جمله در آیات ۵ و ۶ سوره حج می‌فرماید: «زمین را جامد و افسرده و بی‌روح و بی‌جنبش می‌بینی اما همین که آب باران را بر آن نازل کنیم به جنبش و حرکت در می‌آید و فزونی می‌گیرد و انواع گیاهان سرور افزا می‌رویاند. این از آن جهت است که خداوند حق است و نظام زنده کردن مرده‌ها در قبضه قدرت اوست و اوست که بر هر چیز تواناست.»
در آیه ۵۰ سوره روم نیز به زنده شدن زمین در فصل بهار اشاره می‌کند: «پس به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده می‌گرداند. در حقیقت، هم اوست که قطعاً زنده‌کننده مردگان است و اوست که بر هر چیزی تواناست.»
و مگر غیر از این است که تجلی قدرت خدا در بهار طبیعت، از محکم‌ترین نشانه‌ها برای اثبات وجود پروردگاری قادر و مدبر و از نشانه‌های حقانیت روز قیامت و زنده شدن پس از مرگ است؟
آنچه در استقبال از نوروز در فصل بهار از خدای مقلب‌القلوب می‌خواهیم برای تغییر حالمان به بهترین حال را به بهترین وجه در بهار رمضان می‌یابیم و چه حالی بهتر از حال عبادت و بندگی در ماه رمضان؟
در آستانه بهار و رسیدن نوروز، سنت خانه تکانی در بین ایرانی‌ها به طور جدی مورد توجه قرار می‌گیرد و غبار و زشتی‌ها و کثیفی‌ها جای خود را به تمیزی و زیبایی می‌دهند، همان‌طور که با رسیدن بهار رمضان، غبار و زنگار از قلب‌ها زدوده می‌شود و در دلمان خانه تکانی می‌کنیم تا پذیرای انوار الهی باشیم.
در ماه رمضان همواره مؤمنان و روزه‌داران به تجربه گرسنگی و تشنگی و درک زندگی سخت فقرا توجه داده شده‌اند تا در پی آن اغنیا به کمک فقرا بروند و از آنها دست‌گیری کنند. در بهار طبیعت و رسیدن نوروز هم یکی از فرهنگ‌های صحیح و مورد تاکید، توجه به فقرا و دست‌گیری از افتادگان است. بر اساس فرهنگ ایرانی و اسلامی ما این دور از جوانمردی و انسانیت است که در نوروز که اغنیا مشغول تهیه آذوقه و لباس و... هستند، از فقرا و نیازمندان غفلت شود. این فرهنگ غنی است که نوروز و ماه رمضان را به فصل همدلی و مواسات و کمک به نیازمندان تبدیل کرده است. هزاران و میلیون‌ها بسته غذایی و البسه و مایحتاج زندگی در این ایام از کمک‌های مردمی بین نیازمندان توزیع می‌شود و البته امسال با همزمانی نوروز و ماه رمضان وظیفه خیران و مردم نیکوکار کشورمان بیش از پیش سنگین‌تر می‌شود و حتماً این بار هم سربلندی ملت نوع دوست را در این آزمون شاهد خواهیم بود.
سفارش به فقیران و نیازمندان همان‌طور که گفته شد از موارد موکد در آیات و روایات است که از جمله در خصوص توجه به آن در ماه رمضان از سوی پیامبر اکرم(ص) در یکی از خطبه‌های جمعه پایان ماه شعبان در کنار دیگر توصیه‌ها و دستورات مهم ایشان به ما رسیده است. آنجا که می‌فرمایند: «ای مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است. ماهی که نزد خدا، بهترین ماه‌هاست و روزهایش بهترین روزها و شب‌هایش بهترین شب‌ها و ساعت‌هایش بهترین ساعت‌هاست. ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کرده‌اند و شما در آن از اهل کرامت خدا شده اید. نفس‌های شما در آن ثواب تسبیح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت.
اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهای شما مستجاب، پس، از پروردگار خویش با نیت‌های راستین و دل‌های پاک، بخواهید که توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنایت فرماید.
پس شقی و بدبخت، آن کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش خدا بی‌بهره شود. در این ماه با گرسنگی و تشنگی خود، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را بیاد‌آورید. به فقیران و درماندگان کمک و یاری کنید.
به پیران و کهن‌سالان احترام و به کودکانتان ملاطفت و مهربانی نموده و با خویشاوندان رفت‌و‌آمد داشته باشید. زبان خود را از گفتار ناشایست نگاه دارید. دیدگان خود را از دیدن ناروا و حرام بپوشانید و گوش‌های خود را از شنیدن آنچه نادرست است، باز دارید. با یتیمان مردم مهربانی کنید تا بعد از شما با یتیمان شما مهربانی کنند. از گناهان خود به سوی خدا توبه و بازگشت کنید.
در اوقات نماز، دست‌های خود را به دعا بردارید، زیرا که وقت نماز بهترین ساعت‌هاست و در این اوقات، حق‌تعالی با رحمت، به بندگانش می‌نگرد و اگر با او مناجات کنند، پاسخ‌شان دهد و چنانچه او را ندا کنند لبیک‌شان گوید و اگر از او بخواهند عطا کند و چون او را بخوانند مستجاب‌شان گرداند.
‌ای مردم! جان‌هایتان در گرو اعمال شماست. پس با طلب آمرزش از خدا، آنها را از گرو، خارج کنید. پشت شما از بار گناهان سنگین است، پس با طولانی کردن سجده‌ها، آن را سبک گردانید و بدانید که حق‌تعالی به عزت خود سوگند یاد کرده است که نمازگزاران و سجده‌کنندگان در این ماه را عذاب نکند و در روز قیامت آنها را از آتش دوزخ در امان دارد.
‌ای مردم! هرکه از شما روزه‌دار مؤمنی را در این ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزاد کردن و آمرزش گناهان گذشته‌اش را خواهد داشت. با افطار دادن روزه‌داران، از آتش جهنم به پرهیزید اگرچه به نصف دانه خرما و یا به یک جرعه آب باشد.» (کتاب اقبال الاعمال، ج۱، ص۲، سید بن طاووس)
ماه رمضان امسال یک ویژگی دیگر هم دارد و آن هم شرایط سخت و ناگوار برادران و خواهران و کودکان مظلوم غزه است. عزیزانی که در محاصره شدید رژیم سفاک صهیونیستی و قحطی آب و غذا به استقبال ماه رمضان رفته‌اند. این ماه رمضان در لحظات گرسنگی و تشنگی باید به یاد این مظلومان مقتدر هم بود و برای آنها به‌طور ویژه دعا کرد تا به‌زودی با نابودی رژیم جعلی صهیونیستی و آزادی کامل سرزمین مقدس فلسطین نجات یابند.
این همزمانی بهار معنویت و بهار طبیعت را به فال نیک می‌گیریم و دعا می‌کنیم برای رسیدن و ظهور بهار حقیقی؛ آنچنان‌که در زیارتنامه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) که از سید بن طاووس نقل شده، می‌خوانیم: «السلَامُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَّهًْ الْأَیّام» یعنی «سلام بر بهار مردمان و خرمی روزگاران».
آنجا که در قرآن کریم خداوند می‌فرماید: «بدانید که خدا زمین را پس از مرگش زنده مى‏‌گرداند» (آیه ۱۷، سوره حدید)، می‌توان از ظاهر آیه به بهار مادی و طبیعی برداشت کرد، یعنی حیات دوباره پس از مرگ و خواب زمستانی، اما وقتی به روایات ذیل این آیه و آیات مشابه مراجعه کنیم، درمی‌یابیم ائمه علیهم‌السلام این آیه را به ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تفسیر کرده‌اند.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 نقض غرض نکنیم
✍️ فتح‌الله جوادی
بی‌زحمت ابتدا به این پیامک توجه کنید:
مودی گرامی، با سلام و احترام در اجرای مقررات قانون بودجه ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ کل کشور، موضوع مالیات واحد‌های مسکونی و باغ ویلاهای گران قیمت در ابتدای سال‌های مذکور به اطلاع می‌رساند: نظر به اینکه در راستای مقررات مزبور ارزش و مالیات واحد‌های مسکونی یا باغ‌ویلاهای گران‌قیمت تحت مالکیت شما تعیین و در درگاه خدمات الکترونیک سازمان امور مالیاتی کشور به آدرس my.tax.gov.ir قرار گرفته است، چنانچه علیرغم اطلاع‌رسانی‌های به عمل آمده، تاکنون نسبت به پرداخت و تعیین تکلیف نهایی آن اقدام موثری به عمل نیاورده‌اید، به منظور جلوگیری از اقدامات اجرایی (ممنوع الخروجی و ...) ظرف مدت ۷۲ ساعت از رویت پیام با مراجعه به سامانه سازمان و یا به نشانی تهران، خ ... طبقه ۱ـ کد مالیاتی ... جهت پرداخت و یا تعیین تکلیف نهایی پرونده خود اقدام عاجل به عمل آورید. در صورت هرگونه ابهام با شماره تلفن‌های ... تماس حاصل نمائید.
اداره کل مالیاتی...
بنده خدا می‌گوید هر چه خواستم وارد سامانه شوم نتوانستم. هر چه هم با این شماره‌ها تماس می‌گیرم به نحو عجیبی بوقی شبیه اشغال شنیده می‌شود، حالا باید در این اوضاع شلوغ کاری دم عید مرخصی بگیرم و بروم به آدرس فوق تا ببینم موضوع چیست و اصلاً این خانه‌های لوکس و باغ ویلاهای گران‌قیمت تحت تملک بنده کجاست که خودم خبر ندارم؟!
قبلاً باغچه کوچکی داشتم که دو سال و نیم پیش به خاطر تامین مسکن فرزندم ناگزیر آن را هم فروخته‌ام، از این گذشته اصولاً چرا تا به حال ابلاغیه یا پیامکی برایم نیامده که بدانم چه آشی بی‌خبر برایم پخته‌اند که مرا متهم به غفلت و اولتیماتوم ۷۲ ساعته به خاطر عدم اقدام کرده‌اند؟! مگر سازمان امور مالیاتی رابطه‌ای با اداره ثبت ندارد که بفهمد اصولاً چه کسی باغ و ویلا و خانه لوکس دارد و چه کسی ندارد؟ چطور همه ما هزاران و صدها هزار خانه لاکچری لوکس و هزاران باغ‌ویلای مسکونی ده‌ها و صد میلیاردی را در همین تهران و مناطق ییلاقی اطراف تهران به چشم می‌بینیم اما سازمان مالیاتی نمی‌تواند ببیند و آن وقت برای آدمی که به جز یک آپارتمان قدیمی ۲ خوابه طبقه چهارم بدون آسانسور نه باغی دارد و نه ویلا و نه پنت‌هاوس و خانه لاکچری دیگری و نه چیزی در مایملک خود پیامک تهدیدآمیز با چنین ضرب‌الاجلی می‌فرستد؟!... شاید هم چون دم عید است و مخارج دولت زیاد و چون نمی‌توانند از کله‌گنده‌ها و مالکان حقیقی و حقوقی املاک اعیانی و آنها که به جای یکی، ۱۰۰ تا و ۱۰۰ تا خانه لوکس و ویلا و باغ و باغچه دارند مالیات بستانند به صورت رندوم برای بسیاری از مردم معمولی پیامک می‌فرستند و حتی پرونده مالیاتی تشکیل می‌دهند تا بگویند ما به قانون دریافت مالیات از خانه‌ها و باغ‌ویلاهای لوکس عمل کرده‌ایم و در این میان، طبق معمول از آنها که نباید مالیاتی هم بستانند؟! و کاملا هم پیداست که با این شیوه اخذ مالیات نتیجه همین می‌شود که در طول سال‌های گذشته کل مالیات اخذ شده از این محل به قیمت ۱۰ پنت‌هاوس در همین تهران هم نمی‌رسد که آگهی‌های چند صد میلیاردی فروش آنها خبرساز شده است و معلوم هم نمی‌شود مال کیست، به کجا وصل است و چقدر مالیات داده و اصولاً مالیات نقل و انتقالش چه رقم خنده‌داری بوده است؟!
نگارنده بارها در همین یادداشت‌ها یکی از عوامل اصلی رونق دلالی و سفته‌بازی و گرانی وحشتناک مسکن در کشور را ناکارآمدی نظام مالیاتی دانسته و لزوم اصلاح ساختاری سیستم مالیاتی کشور را مطرح کرده است. اینکه از عوامل اصلی بحران مسکن در کشور ناکارآمدی این سیستم است که با احتکار مسکن برخورد ندارد و از مزیت سرمایه‌گذاری در بخش دلالی و واسطه‌گری کم نمی‌کند و سروسامانی به اوضاع مالیات مستغلات و معاملات زمین و مسکن که در حد شوخی است، نمی‌دهد. و چرا هیچ کاری با دارندگان دهها و صدها قطعه زمین و ویلا و مسکن مسکونی ندارد تا این بخش و واسطه‌گری آن به پربازدید‌ترین و کم ریسک‌ترین بخش اقتصاد بدل نشود که استمرار همین وضعیت هزینه‌های بخش مسکن را در سبد هزینه خانوار در همین تهران به حدود ۶۰ درصد نرساند و ....؟
اما اینکه بخواهد خود این قانون محمل ایجاد مزاحمت یا تبعیض ناروا و عملکرد گزینشی و ناعادلانه قرار گیرد، دقیقاً نقض غرض است. البته شاید تقصیر تنها متوجه سازمان امور مالیاتی هم نباشد و در برخی موارد باید مجلس و دولت با اصلاح مقررات و تعیین سازوکار دقیق و مشخص بستر درست اجرایی آن را فراهم آورند، اما تا آن زمان رفتار خود این سازمان با مردم هم باید به گونه‌ای نباشد که هم بر نارضایتی‌ها بیفزاید و هم بر گرفتاری آنان برای دسترسی به سایت یا برقراری یک تماس ساده... و تازه معلوم هم نیست با مراجعه به فلان دفتر و فلان اداره چقدر سرگردان می‌شوند و چه پاسخی می‌شنوند و چه بر سرشان می‌آید. به ویژه اگر دریابند که ظلمی بناحق در حقشان روا داشته شده و تبعیض نمایان و چشمگیری به چشمشان آمده و پول ناروایی هم از آنان ستانده شده و ... که همه این موارد احتمالی به خودی خود آسیب‌های فراوانی به اعتماد جامعه وارد خواهد کرد. بی‌تردید مالیات‌ستانی از خانه‌‌های لاکچری و باغ‌ویلاهای گران قیمت یک ضرورت و یک مطالبه عمومی است به شرطی که مسکن حداقلی را لاکچری و گران نبیند و باغ ویلاها و پنت‌هاوس‌ها و زمین‌های مرغوب و هکتاری ده‌ها و صدها میلیاردی اصولاً به چشمتان نیاید!


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 سیاست کج‌دار و مریز دولت در تعیین دستمزد کارگران
✍️ نادر کریمی‌جونی
دولت تلاش می‌کند تا از دردسر سالانه تعیین حقوق و دستمزد پایه کارگران عبور کند و به‌گونه‌ای که هم دل کارفرماها را به دست آورد و هم جلوی نارضایتی کارگران را بگیرد و از همه اینها مهم‌تر، هزینه‌ها و زیان خود را به حداقل برساند، میزان حقوق و دستمزد پایه را برای نیروی کار در سال ۱۴۰۳ تعیین کند. دردسر بزرگ برای ابراهیم رییسی و همکارانش این است که دولت در ایران هم تعیین‌کننده حقوق دستمزد و هم کارفرمایی بزرگ و گسترده است که بیشترین حقوق و دستمزد سالانه را پرداخت می‌کند.

در واقع دولت هم به دلیل دارا بودن بنگاه‌های عمومی و شبه‌دولتی، هم به دلیل پرداخت هزینه‌های پیمانکاری و مقاطعه‌کاری و… چه به‌طور مستقیم و چه غیرمستقیم حقوق پرداخت می‌کند و کارگران زیادی را تحت تکفل دارد. از این بابت هر یک ریال که به حقوق پایه کارگران افزوده شود، هزاران میلیارد ریال به هزینه‌های جاری دولت افزوده می‌شود. بنابراین دولت‌ها در جمهوری اسلامی ایران همواره در وضعیت کج‌دار و مریز در مورد تعیین حقوق و دستمزد متوقف شده‌اند.

از وقتی قانون متناسب‌سازی حداقل حقوق و دستمزد کارگران با میزان تورم به دولت ابلاغ شده، دردسر دولتی‌ها برای تعیین این حداقل حقوق بیشتر شده است. دیروز و در هنگام برگزاری نخستین جلسه تعیین دستمزد سال ۱۴۰۳، مرتضوی وزیر کار، رفاه و تامین اجتماعی تصریح کرد که نرخ تورم در افزایش حقوق کارگران در نظر گرفته خواهد شد. اما پرسش آن است که در لحاظ کردن نرخ تورم، آیا نرخ تورم رسمی که از زبان رییس‌جمهوری و همکارانش بیان می‌شود، در نظر گرفته می‌شود یا در این‌باره نرخ تورم واقعی که در جامعه مشاهده می‌شود میزان افزایش حقوق و دستمزد کارگران را تعیین می‌کند. البته چندان مهم نیست که نرخ تورم چگونه در افزایش میزان حقوق و دستمزد پایه کارگران نقش ایفا کند، بلکه مهم این است که آیا در نهایت حقوق و دستمزدی که کارگر دریافت می‌کند، کفاف هزینه‌های زندگی را می‌دهد یا نه؟ در این‌باره باید توجه شود که حقوقی که یک کارگر در زمان رژیم سابق دریافت می‌کرد هزینه‌های زندگی و تفریح او را تامین می‌کرد و به همین علت چه در مورد کارگران کارگاه‌های بزرگ و چه در مورد کارگران کارگاه‌های شهری و کوچک، کارگری به شغل دوم روی نمی‌آورد، چراکه همان یک حقوق از محل کارش کفاف هزینه‌های تفریح و زندگی او را می‌داد.

در سال ۱۴۰۲ کف هزینه‌های زندگی یک خانوار ۴نفره در تهران و شهرهای بزرگ حدود ۳۶ میلیون تومان در ماه برآورد شده که این میزان در شهرهای کوچک و متوسط حدود ۲۴ میلیون تومان برآورد می‌شود، اما سقف حقوق و مزایایی که یک کارگر دریافت می‌کند در مجموع به حدود ۱۱ میلیون تومان در ماه بالغ می‌شود که حتی از نصف هزینه‌ها در شهرهای متوسط و کوچک نیز کمتر است. به همین دلیل کارگران ایرانی مجبورند پس از پایان زمان کار، به شغل‌های دوم و سوم روی بیاورند، زنان خود را روانه انجام فعالیت‌های شغلی کنند یا حتی به انجام کارهای غیرقانونی برای کسب درآمد بپردازند.

در این میان مشکلات قدیمی‌ نیز هنوز به قوت خود باقی است؛ بسیاری از کارگاه‌های کوچک بخش خصوصی از دادن مزایا (عیدی و پاداش پایان سال، بن و…) به کارگران خودداری می‌کنند و در پایان سال بالاجبار از آنها اعتراف‌نامه محضری می‌گیرند که همه حقوق و مزایای خویش را دریافت کرده و ادعایی علیه کارفرما ندارند. کارگران بی‌نوا هم به خاطر حفظ موقعیت و فرصت شغلی خویش مجبورند مطابق میل کارفرما رفتار کنند و این اعتراف‌نامه محضری را امضا کنند.

در واقع وضعیت فعلی عمدتا به زیان نیروی کار است؛ از یک سو کارگر امنیت شغلی ندارد و رویدادهای ناخوشایند اقتصادی- سیاسی به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم حیات بنگاه‌های اقتصادی و در نتیجه فعالیت‌های شغلی را تهدید می‌کند و از سوی شرایط اقتصادی و معیشتی شهروندان ایرانی ایجاب می‌کند که در خانواده، برای گذران امور حداقلی، (اسکان، پوشاک، غذا، درمان و آموزش) بیش از یک نفر درآمدزایی کند. این امر اتفاقا برای خانوارهای ضعیف شدیدتر است و در این خانوارها، حتی کودکان و نوجوانان نیز مجبورند به عنوان کمک‌خرج خانوار، درآمدزایی کنند.

همین که با وجود تلاش افراد خانوار برای درآمدزایی، باز هم اقلام پرهزینه (پروتئین‌های گوشتی و…) از سفره شهروندان حذف می‌شود بیانگر آن است که ادعاهای دولت در زمینه افزایش اشتغال و افزایش درآمدزایی شهروندان دست‌کم در جامعه ایرانی قابل مشاهده نیست.

از دیروز مذاکرات در شورای‌عالی کار برای تعیین دستمزد ۱۴۰۳ آغاز شده است، آیا هیچ امیدی وجود دارد که سال آینده را کارگران با آرامش زندگی کنند؟


🔻روزنامه اعتماد
📍 سه گروه پولدار
✍️ عباس عبدی
رویکرد نادرستی در میان برخی از مردم که کم هم نیستند، وجود دارد که صاحبان ثروت را به نوعی ظالم یا فاسد می‌دانند و تصور می‌کنند که اموال آنان از راه دزدی و فساد به دست آمده است. واقعیت این است که وجود چنین نگاهی در ایران مسبوق به سابقه‌ای است که آن را متعارف می‌نماید، زیرا از گذشته دور ارتباط نزدیکی میان قدرت و ثروت بود و به عبارتی ثروت تابع قدرت بود و این به معنای مطلق فساد است. این مساله پیش از پیدایش نفت هم در ایران بود، که ثروت تابع اراده حاکم بود. هر که را می‌خواستند ثروت می‌بخشیدند و هر که را می‌خواستند ثروتش را می‌استاندند. ثروت بیش از آنکه محصول کار و کوشش و ارزش افزوده باشد، ناشی از زد و بند با قدرت حاکم بود. پس از پیدایش نفت این مساله تشدید هم شد، چون پیش از نفت ابعاد ثروتی که دراختیار دولت‌ها بود، محدود بود و پس از آن به نسبت نامحدود شد. در این مرحله کم‌کم و با رشد تولید جامعه با سه الگوی کلی افراد پولدار یا به تعبیر نادرست سرمایه‌دار مواجه بودیم. اولین گروه کسانی بودند که از خوان بی‌دریغ رانت حکومتی یعنی نفت و زمین و انحصارات و سایر منابع بهره‌مند می‌شدند، بدون اینکه هیچ خلاقیتی داشته یا هیچ گامی در ایجاد ارزش افزوده برداشته باشند. اینها به معنای کامل پولدار بودند ولی سرمایه‌دار نبودند. منظور از سرمایه‌دار، کسب است که منابع مالی او در ایجاد ارزش افزوده فعال است و با ریسک و خطرپذیری مواجه است. گروه پولداران، فقط با زد و بند و نزدیکی به قدرت و رانت و حتی در مدت بسیار کوتاه و بدون هیچ زحمتی پولدار می‌شوند. فرهنگ رفتاری آنان را در فرزندان‌شان می‌بینید. فرزندانی کم‌سواد که دنبال خوش‌گذرانی هستند، بهترین اتومبیل‌ها را می‌خرند و به رخ می‌کشند، افراد نوکیسه‌ای هستند که ارزش پول را نمی‌دانند چون زحمتی برای کسب آن نکشیده‌اند. حتی قادر به افزایش پول خود از طریق سرمایه‌گذاری مولد نیستند. به لحاظ فرهنگی بسیار پایین و مبتذل هستند. مهمانی‌های آنچنانی، لباس‌ها و خانه‌های عجیب و غریب دارند. گروه دوم کسانی هستند که سرمایه ‌دارند ولی ثروت اولیه آنان رانتی است. در واقع آنان در حوزه تولید فعال هستند و بخش مهمی از ثروت خود را در مسیر تولید و ایجاد ارزش افزوده به کار می‌برند. آنان کار می‌کنند، شاید خوب هم کار کنند، هر چند در مقاطعی از رانت بهره‌مند شده‌اند. این گروه را می‌توان به دو زیرگروه تقسیم کرد. برخی با رانت اولیه راه افتاده‌اند و دیگر وابسته به منشأ رانت نیستند و بدون رانت جدید، کار و تولید می‌کنند. گروه دیگر همچنان وابسته‌اند و نمی‌توان آنان را از پستان رانت جدا کرد که اگر چنین شود، بلافاصله ورشکسته می‌شوند. هر دو درنهایت دستی در قدرت دارند و با ارتباطات خود از مزایایی بهره‌مند می‌شوند. گروه سوم سرمایه‌داران واقعی هستند که با کار و کوشش خود ثروتمند شده‌اند و کار برای آنان بیش از آنکه معادل با کسب ثروت و پول باشد، به معنای بازتابی از اراده و تولید و خلاقیت و کار است و سرمایه را برای تولید و پیشرفت می‌خواهند. در معیشت متعادل هستند، متواضع هستند. نسبت به کارگران خود حس همدلی و شفقت دارند و زندگی کارگران برای آنان مهم است و روابط خوبی با آنان دارند. فرزندان آنان نیز عموما خلاق و تولیدکننده هستند و چه بسا می‌کوشند استقلال نسبی خود را از خانواده حفظ کنند و زندگی متعارفی دارند. نیازی به دولت و حکومت ندارند، همین که مانع کار آنان نشوند خوشحال می‌شوند و فقط دنبال عوامل زیرساختی هستند که متولی تولید و عرضه آنها دولت است. در میان این سه گروه مردم در فضای عمومی گروه اول را می‌بینند و نگاه خود به آنان را به همه تعمیم می‌دهند. گروه اول وابسته به نهادهای قدرت است. در میان گروه دوم نیز بخش کارآفرین و تولیدکننده آنها که مستقل شده‌اند محترمند، چون در هر حال رانت را تبدیل به تولید کرده‌اند و گروه سوم کاملا قابل احترام و نیروهای خلاق و خیرخواه جامعه هستند. اگر پول گروه اول را بگیرید، بیچاره شده و به سرعت آس و پاس می‌شوند، ولی بخشی از گروه دوم و به ویژه گروه سوم، حتی اگر تمام سرمایه آنان را هم بگیرید، در هر کجا باشند می‌توانند خود را بازسازی کرده و دوباره اوج گیرند، چون کارآفرینی را از آنان نمی‌توان گرفت. کارآفرین واقعی برخلاف پولداران رانتی حتی نمی‌تواند مهاجرت کند، مگر اینکه فراری‌اش دهند، درحالی که چمدان گروه رانتی بسته شده برای فرار است. این یادداشت به مناسبت برنامه (۲۰ اسفند) موزه کارآفرینان در معرفی کارآفرینان برتر نوشته شده است تا ادای دینی باشد به کسانی که با خلاقیت خود به تولید کشور، مردم و کارگران خدمت می‌کنند. یکی از شرایط لازم برای نجات اقتصاد کشور تقویت کارآفرینی است که در بخش خصوصی غیررانتی متجلی می‌شود. موضوعی که از برنامه اول توسعه همواره تاکید و تکرار شده ولی همچنان رانتی‌ها سردمدار هستند. ۷/۳ میلیارد دلار چای دبش می‌توانست ده‌ها کارآفرین موجود و تولید و اشتغال را یک قدم بزرگ به پیش ببرد ولی پولداران رانتی همه جا هستند.


🔻روزنامه شرق
📍 بلاتکلیفی‌ها و ضررهای آن
✍️ کوروش احمدی
اقتصاد، سیاست خارجی و روابط اقتصادی خارجی ایران از برخی بلاتکلیفی‌ها در رنج است. دو هفته قبل در یادداشتی در همین ستون توضیح دادم که مطابق برآورد کارشناسان بانکی ضرر مالی ایران به خاطر خودداری از عمل به توصیه‌های گروه ویژه اقدام مالی بین ۸ تا ۱۴ درصد در سال است. این ضرر ناشی از الزام بانک‌های خارجی به «نظارت‌های مضاعف» بر معاملات مربوط به ایران و «تدابیر تقابلی» علیه ایران است. اشاره کردم که با توجه به حجم مبادلات خارجی ایران با جهان در سال ۲۰۲۳ که در حد ۹۵ میلیارد دلار بوده، می‌توان برآوردی از ضرر ایران در این سال‌ها داشت. ضمن اینکه بخشی از مبادلات خارجی ایران از طریق کار با صرافی‌ها انجام می‌شود که طبعا بسیار پر‌هزینه‌تر و پرمخاطره‌تر است. همچنین یادآوری کردم که در این زمینه توضیح مستند، مستدل و مبتنی بر اسناد اف‌ای‌تی‌اف از ناحیه مقامات مربوطه دریافت نکرده‌ایم.

بلاتکلیفی دیگری که کشور از آن در رنج است، تعلیق برجام است. روشن نیست که به طور قطع باید برجام را خاتمه‌یافته تلقی کنیم یا همچنان به احیای آن امیدوار باشیم. مسئله این است که در هر‌یک از این دو حالت، تکلیف باید روشن شود و روشن است که تعیین تکلیف بر‌‌عهده دولت‌های ایران و آمریکا است. من به‌عنوان یک ایرانی اگر‌چه باید به دولت آمریکا معترض باشم که چرا کشورم را تحریم کرده؛ اما طبعا نمی‌توانم مطالبه‌ای از دولت آمریکا داشته باشم. دولت آمریکا اولویت‌ها و حساب و کتاب‌های خاص خود را دارد و پاسخ‌گویی آن نیز به کنگره آمریکا و مردمی است که انتخابش کرده‌اند و تکلیفش را باید در انتخابات بعدی معلوم کنند. ضمن اینکه برای دولت آمریکا با یک تولید ناخالص داخلی ۲۷ تریلیون‌دلاری در سال ۲۰۲۳ و فقدان رابطه اقتصادی با ایران، تعلیق برجام تأثیری به لحاظ اقتصادی ندارد؛ اما برای ایران با یک تولید ناخالص داخلی ۳۶۷ میلیارد‌دلاری در ۲۰۲۳ مطابق برآورد IMF تعلیق برجام و ادامه تحریم‌های آمریکا تأثیر درخورتوجهی دارد. مشکل مهم‌تر تعلیق برجام این است که تنها یک‌سال‌و هفت ماه تا مهر ۱۴۰۴ یعنی مقطعی که قهرا تکلیف برجام باید روشن شود، بیشتر نمانده است. با اینکه ترامپ از برجام خارج شد، سازوکارهای تعبیه‌شده در برجام و قطع‌نامه مربوطه در دو مقطع قبلی یعنی در ۲۷ مهر ۹۹ و ۲۶ مهر ۴۰۲ امکان داد تا تحریم‌های تسلیحاتی و تحریم‌های موشکی به‌اضافه تحریم برخی نهادها و اشخاص ایرانی به طور خودکار لغو شود. اگر برجام احیا می‌شد یا همچنان امیدی به احیای آن باشد، در سرفصل بعدی یعنی در ۲۶ مهر ۴۰۴ قطع‌نامه ۲۲۳۱ منقضی می‌شود، تحریم‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران لغو می‌شود و برنامه هسته‌ای ایران از دستور کار شورای امنیت خارج می‌شود. تحقق این امور تنها در صورتی است که تا آن زمان اسنپ‌بک یا «مکانیسم ماشه» فعال نشود و از این طریق قطع‌نامه‌های تحریمی قبلی شورای امنیت علیه ایران احیا نشود. بلاتکلیفی در رابطه بین ایران و آژانس نیز ادامه دارد. مدیرکل آژانس در چند ماه گذشته پیوسته ادعاهایی را علیه ایران مطرح کرده است. ادعای یافته‌شدن اورانیوم در سه سایت قدیمی، ادامه غنی‌سازی در سطح ۶۰ درصد، ادعای اینکه این سطح از غنی‌سازی هیچ مصرف غیرنظامی ندارد، ادعای اینکه ایران در حد ساخت سه بمب اورانیوم غنی‌شده در اختیار دارد، مسئله صادرنکردن ویزا برای یک‌سوم از بازرس‌های آژانس، ابراز نگرانی اخیر گروسی از اظهارات رئیس کنونی و رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران مبنی بر داشتن توانایی لازم برای ساخت بمب اتمی و... از مسائل موجود بین ایران و آژانس است. سرنوشت انتخابات آمریکا منشأ تعلیق دیگری است که از هم‌اکنون تا اواسط آبان بر اقتصاد ایران سایه‌گستر خواهد بود و تا آن زمان انواع گمانه‌زنی‌ها تأثیرات سوء خود را بر اقتصاد کشور خواهد داشت. با نهایی‌شدن نامزدی بایدن و ترامپ، تصور فعالان اقتصادی، درست یا غلط، از هم‌اکنون این است که باید نگران بازگشت ترامپ به کاخ سفید باشند؛ با این فرض که با بازگشت او تحریم‌ها تشدید خواهد شد. دلداری‌ها به فعالان اقتصادی و عامه مردم مبنی بر اینکه تحریم شدیدتر از این ممکن نیست، معلوم نیست تأثیر داشته باشد؛ چراکه علاوه بر شدت تحریم‌ها، شدت و نحوه اعمال آنها نیز مهم است.

به‌علاوه ترامپ ممکن است از طریق تغییر سیاست خارجی آمریکا ازجمله نوع رابطه با روسیه و اتخاذ سیاست متفاوتی درباره بحران‌های خاورمیانه، بر ایران تأثیر بگذارد.

در کنار این بلاتکلیفی‌ها در سیاست خارجی با بلاتکلیفی‌هایی نیز در سیاست داخلی مواجه هستیم که پرداختن به آنها از حوصله این مختصر خارج است؛ اما اثرات سوء آنها کمتر از بلاتکلیفی‌ها در سیاست خارجی نیست. این بلاتکلیفی‌ها به هم مربوط هستند و تشدید یا تعدیل هر‌یک می‌تواند اثر مثبت یا منفی بر دیگری داشته باشد. قاعدتا هیچ کشوری اجازه نمی‌دهد با چنین بلاتکلیفی‌هایی برای مدتی چنین طولانی که برای اقتصاد و شرایط اجتماعی‌اش سم است، مواجه باشد. حکومت ما نیز نباید خود را از شمول این قاعده مستثنا بداند.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍 عوامل عدم آتش بس در غزه
✍️ فریدون مجلسی
اسرائیل و حماس از آغاز جنگ غزه راه و خط مشخص و اعلام شده‌ای داشتند. حماس با هدف نابود کردن اسرائیل حمله ۷ اکتبر خود را آغاز کرد و تصور می‌شد با بحرانی که ایجاد خواهد شد کشورهای عربی را به حمایت از خود وارد کند.
در پاسخ نیز اسرائیل با هدف مشخص اعلام شده یعنی از بین بردن حماس وارد جنگ غزه شد. برای اینکه می‌گفتند ما نمی‌توانیم تحمل کنیم که کسانی درصدد از بین بردن اسرائیل باشند. لذا صهیونیست‌ها، غزه و فلسطین را خانه غصبی خود نمی‌دانند بلکه خانه خود قلمداد می‌کنند. جامعه جهانی نیز در قالب سازمان ملل متحد این موضوع را قبول کرده و انتظار دارند که طرفین با پذیرش قواعد بین‌المللی بتوانند با یکدیگر کنار بیایند. لذا از طرفی اسرائیل قواعد جنگی را رعایت نمی‌کند و دست به جنایت می‌زند و حماس اصل موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد و دائما جنگ را ادامه داده است. کشف تونل‌های زیر زمینی و تدارکات بزرگی که در آنها چیده شده بود اسرائیل را در تصمیم خود مصمم‌تر کرده است. آنها ۵ ماه است که با حماس در باریکه غزه می‌جنگند و حماس مقاومت می‌کند و هنوز هم اسرائیل در تیررس موشک‌های حماس است که البته از جنوب هم حزب‌ا... ضرباتی وارد می‌کند. اکنون نیز اسرائیل به ظن خود به این نتیجه رسیده که در مراحل پایانی حذف حماس است و نگران این است که کوچک‌ترین وقفه‌ای در این کار موجب گردهمایی، بازسازی و دستیابی حماس به تسلیحات دیگر شود و اکنون که دیگر حماس با ویرانی غزه چیزی برای باختن ندارد اتفاقا مقاومت بیشتری در مقابل اسرائیل خواهد داشت. از این جهت دست بالاتر با حماس است. لذا اسرائیل بدون اینکه بخواهد به طرف مقابل مهلتی بدهد به جنگ ادامه خواهد داد. حماس نیز چون می‌داند که تنها شرط اسرائیل تسلیم شدن حماس و بازگرداندن اسرای اسرائیلی است بنابر این می‌داند که اگر این اسرا که تنها برگ برنده حماس هستند را تحویل دهد چیزی برای مذاکره در اختیار نخواهد داشت و اگر هم روند سابق خود را ادامه دهد جنگ با شرایط محتوم ادامه پیدا خواهد کرد. این است که نه حماس تن به تسلیم می‌دهد و نه اسرائیل در شرایطی که می‌بیند به مراحل پایانی جنگ پر هزینه و بدنام کننده خود رسیده است، خواهان این است که پس از این در باریکه غزه با حماس و هیچ قدرت فلسطینی مسلح دیگری مواجه نباشد. جالب این است که کشورهای عربی نیز که خواهان ماجراجویی نیستند ضمن اینکه خواهان حل مسالمت‌آمیز مشکل خود با اسرائیل هستند که مهم‌ترین معضلش عقب نشینی صلح آمیز بعدی از غزه است و در ثانی رها کردن ساحل غربی به دست مردم فلسطین و عقب نشینی از شهرک‌ها که باید حل و فصل شود. عجالتا هر دو گروه یعنی اعراب و اسرائیل در این نقطه مشترکند که بخش تندروی حماس یا همان اخوانی‌ها جای خود را به گروه دیگری از فلسطین یا اعرابی بدهند که آنها بتوانند بر غزه نظارت داشته باشند و هم امور غزه را به دست اهالی غزه بسپارند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین