يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 شمسی /4/28/2024 2:32:23 AM
امضای تشکیل اتحادیه ضدتحریم

جمهوری‌خواهان علت افزایش صادرات نفت ایران را به چراغ سبز دولت بایدن در این زمینه مرتبط می‌دانند؛ اما به باور مجله فارن‌پالیسی این افزایش نه از دولت بایدن بلکه از ابتدای سال۲۰۲۰ و در دولت ترامپ آغاز شد. 
شبکه‌ تحریم‌ها از کار افتاد؟

در پاییز همان سال بود که صادرات ایران نسبت به دوره مشابه در سال قبل افزایش چشمگیری یافت. به همین دلیل بعید به نظر می‌رسد افزایش صادرات نفتی ایران به دولت‌ها در آمریکا مرتبط باشد، بلکه بیشتر به غیرموثر شدن شبکه تحریمی علیه ایران بازمی‌گردد.
نشریه فارن پالیسی در گزارشی تحلیلی به چشم‌انداز تحریم‌های نفتی ایران در دولت بایدن پرداخته و می‌نویسد: جمهوری‌خواهان می‌‌‌گویند که رئیس‌‌‌جمهور آمریکا به افزایش صادرات نفت ایران مجوز داده است. اما شواهد خلاف این را نشان می‌دهد. علی احمدی، پژوهشگر تحریم و مملکت‌داری اقتصادی و عضو اجرایی در مرکز سیاست امنیتی ژنو ۵ دسامبر در این نشریه می‌نویسد: از زمانی که جنگ اسرائیل و حماس در ۷ اکتبر آغاز شد، صداها در واشنگتن به طور فزاینده‌ای دولت بایدن را -به دلیل آنچه آنها می‌گویند اجرای ناکافی تحریم‌های نفتی علیه ایران است- مورد سرزنش قرار داده‌اند. اکنون لوایحی در کنگره آمریکا پیشنهاد شده است تا دولت را وادار به اجرای بهتر تحریم‌ها علیه صنعت نفت ایران کند.

تحریم گسترده‌ای که پس از تصمیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا مبنی بر خروج از توافق هسته‌ای (برجام) بر اقتصاد ایران اعمال شد، همچنان پابرجاست. اما فروش نفت ایران افزایش یافته است. بر اساس گزارش‌ها، درآمد صادرات هیدروکربن ایران در سال ۲۰۲۲بالغ بر ۴۲ میلیارد دلار بوده است که نسبت به ۲۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ و ۱۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ افزایش نشان می‌دهد.

جمهوری‌خواهان دولت بایدن را متهم کرده‌اند که عمدا فرار ایران از تحریم‌های فراسرزمینی ایالات متحده را نادیده گرفته است. سناتور تد کروز، جمهوری‌خواه مخالف توافق هسته‌‌‌ای ایران، دولت بایدن را متهم کرد که از تلاش‌‌‌های دولت ترامپ برای جلوگیری از صادرات نفت ایران عقب‌‌‌نشینی کرده است.

یک گروه لابی که از کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران حمایت می‌کرد، بایدن را به اجرای گزینشی تحریم‌های نفتی متهم کرده و استراتژی آن را به عنوان «احترام حداکثری» مورد تمسخر قرار داده است. شورای تحریریه وال‌استریت ژورنال اخیرا بایدن را متهم کرد که «تحریم‌‌‌های نفتی مرتبط با ایران را اجرا نمی‌‌‌کند». در واقع، این تصور که دولت بایدن عمدا اجازه فروش نفت ایران را می‌دهد، حتی در میان کارشناسان باتجربه ایران و انرژی نیز به جریان اصلی تبدیل شده است. خاویر بلاس از بلومبرگ در ژانویه گفت که بایدن از کمپین فشار حداکثری کناره‌گیری کرده است. این نظریه توطئه اعتقاد دارد که بایدن صادرات نفت ایران را نادیده می‌گیرد تا تورم کالاها را مهار کند.
سارا وخشوری، رئیس شرکت مشاوره انرژی مدعی شد که از زمان دولت ترامپ سرکوب جدی فروش نفت ایران صورت نگرفته است. هنری رم از موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک استدلال کرد که در حالی که کمپین فشار حداکثری هنوز برقرار است، بایدن به طور سیستماتیک آن را اجرا نکرده است. هر سه تحلیلگر به طور قابل‌توجهی به افزایش صادرات نفت ایران در دوران ریاست جمهوری بایدن به عنوان مبنایی برای تحلیل‌های خود اشاره کردند.

اما در حالی که صادرات نفت ایران در دوره دولت بایدن رشد قابل‌توجهی داشته است، این روند ممکن است قبل از دوره او صورت گرفته باشد. داده‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد احیای فروش نفت ایران از سطح بسیار پایین خود در اوایل سال ۲۰۲۰ زمانی آغاز شد که دولت ترامپ هنوز بر سر کار بود.در اواخر سال ۲۰۲۰، شرکت‌هایی که تجارت جهانی نفت را رصد می‌کنند، جهش قابل‌‌‌توجهی در صادرات ایران گزارش کردند.

سه شرکت برجسته که تجارت جهانی انرژی را رصد می‌کنند به وال‌استریت ژورنال گزارش دادند که صادرات نفت ایران در پاییز ۲۰۲۰ نسبت به اوایل همان سال بیش از دو برابر شده است - اگرچه برآوردهای آنها بسیار متفاوت است - زیرا ایران ظرفیت‌های فرار پیچیده‌تری را توسعه داده و تقاضای چین نیز افزایش یافته است.

همچنین باید در نظر داشت که کاهش نرخ تحریم‌ها به این معنا نیست که رویکرد ایالات متحده در دوران بایدن نرم شده است. در حالی که بیانیه‌‌‌های سیاست خارجی عمومی دولت ترامپ می‌تواند گاهی به طرز دردناکی مبهم و گیج‌‌‌کننده باشد، تعریف تحریم‌‌‌های ایران به عنوان کمپین فشار حداکثری در واقع مناسب بود. ایده تحریم کل بخش‌ها و گره‌های اقتصادی کلیدی اقتصاد ایران برای ایجاد اثرات یک شوک بود.

در مقابل، مقامات دولت اوباما طرفدار روندی بودند که در آن تحریم‌‌‌ها در طول زمان افزایش یابد. آنها استدلال کردند که این استراتژی برای القای اصلاح سیاست در کشور هدف بهترین است. اما معماران کمپین فشار حداکثری ترامپ بر ایران، این رویکرد را به نفع یک استراتژی فوری زمین سوخته کنار گذاشتند. این امر مستلزم سرعت نفس‌گیر تحریم‌ها توسط دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا (OFAC) بود که معمولا چند دور در هفته، تعاملات اقتصادی ایران با جهان را مورد رصد و پوشش قرار می‌دهد.

دولت ترامپ آنقدر تحریم‌‌‌ها را علیه ایران اعمال کرد که در آخرین سال ریاستش، اذعان کرد که در اهداف تعیین‌‌‌شده کوتاهی نکرده است. رابرت اوبراین مشاور امنیت ملی وقت اظهار کرد که مشکل کشورهایی مانند ایران این است که آنقدر تحریم‌‌‌ها علیه این کشور وجود دارد که کارهای کمی برای ما باقی مانده است.

در واقع، در ماه‌‌‌های پایانی دولت ترامپ، به نظر می‌‌‌رسید که OFAC نهادهایی را که قبلا هدف قرار داده بود، تحت اختیارات غیرهسته‌‌‌ای اضافی مورد هدف دوباره قرار می‌داد. این از نظر بسیاری تلاشی برای دشوار کردن بازگشت مجدد به برجام برای دولت آینده بود. از آنجا که این توافق به طور خاص بر حذف تحریم‌‌‌های هسته‌‌‌ای متمرکز بود، تحمیل تروریسم یا سایر نام‌گذاری‌‌‌ها بر نهادهای اقتصادی بزرگ در ایران، موانع جدیدی را برای ازسرگیری پایبندی متقابل برجام ایجاد خواهد کرد.

با در نظر گرفتن این موضوع، غیرمنطقی است که انتظار داشته باشیم دولت بایدن با تب و تاب اهدافی را که دولت ترامپ تعریف کرد، انجام دهد. اما این به آن معنا نیست که دولت بایدن تلاشی برای کاهش سرعت فروش نفت ایران نکرده است. گذشته از تحریم‌‌‌های جدید که صادرات هیدروکربن ایران، شبکه‌‌‌های پتروشیمی و فرار از تحریم‌‌‌ها را هدف قرار می‌دهد، دولت بایدن کشورها را نیز متقاعد کرده است که امتیاز برافراشتن پرچم‌‌‌های خود از کشتی‌‌‌های متهم به حمل نفت ایران را لغو کنند.

برای درک اینکه چرا صادرات نفت ایران در حال رشد است، باید هم بازار و هم شرایط تحریم را در نظر گرفت. مسلما، عدم‌شفافیت طبیعی تجارت تحریم شده و واردات نفت چین، رسیدن به نتایج سخت را بسیار دشوار می‌کند. عدم‌گزارش‌دهی و عدم‌شفافیت مدت‌هاست که استراتژی‌های اصلی ضد تحریمی بوده است که ایران و شرکای تجاری آن با قدرت به کار گرفته‌اند. همان‌طور که گفته شد، چند عامل ارزش توضیحی بیشتری در مورد اینکه چرا فروش نفت ایران تا این حد گسترش یافته است، ارائه می‌دهد.

اول، صادرات نفت ایران در طول سال‌های دولت ترامپ، نه‌تنها به دلیل تحریم‌‌‌ها، بلکه به دلیل همه‌گیری کووید-۱۹ و کاهش رشد اقتصاد جهانی به شدت کاهش یافته بود. سیاست‌‌‌های تهاجمی چین برای مقابله با کووید صفر به این معنی بود که واردات نفت این کشور بیش از سایر کشورها و برای مدت طولانی‌‌‌تری کاهش یافته است.

بنابراین، در حالی که ارقام پایین صادرات ایران در این مدت مدیون کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ بود، بسیاری از موفقیت‌‌‌ها در گذشته، به دلیل کاهش گسترده‌‌‌تر تقاضای جهانی بود. دوم، افزایش تقاضا پس از کاهش همه‌گیری، فشارهای قیمتی جدیدی را ایجاد کرد که احتمالا باعث شد پالایشگاه‌‌‌های کوچک و مستقل چین، به دنبال رقابت با غول‌‌‌های بزرگ‌تر پالایشگاهی دولتی، به دنبال نفت ارزان‌‌‌تر باشند.

این واقعیت که ایران نفت را با تخفیف عرضه می‌کند، بسیار جذاب‌تر است. سوم، ایران و چین در سال‌های اخیر گام‌‌‌های مختلفی برای ارتقای همکاری‌‌‌های اقتصادی خود برداشته‌‌‌اند. دو کشور در مارس ۲۰۲۱ یک قرارداد همکاری اقتصادی ۲۵ساله امضا کردند و اخیرا مجموعه‌ای از قراردادها را برای عملیاتی کردن این پیمان امضا کردند.

ایران همچنین به توافق‌نامه همکاری شانگهای و گروه کشورهای بریکس (شامل برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی و شش کشور اخیرا اضافه شده از جمله ایران) پیوسته است. تردیدهایی درباره آینده روابط اقتصادی چین و ایران از جمله از سوی نگارنده نیز وجود دارد، اما اگر چین بخواهد به عنوان شوالیه سفید ایران تهاجمی‌تر خدمت کند، تشویق به خرید بیشتر نفت ایران احتمالا اولین گام برای تحقق آن خواهد بود.

چهارم، در بیشتر دو دهه گذشته، چین استراتژی محتاطانه‌‌‌ای را در خاورمیانه دنبال کرده است که نمی‌خواهد خود را به عنوان یک مانع بزرگ برای طراحی‌‌‌های آمریکا در منطقه معرفی کند. این امر بدون شک بر تجارت چین و ایران از جمله در زمینه هیدروکربن فشار نزولی وارد کرده است. هدف از این استراتژی، به تعویق انداختن وخامت جدی روابط چین و آمریکا بوده است.

با تحقق این واقعیت، یکی از دلایل کلیدی پکن برای محدود کردن واردات نفت از ایران از میان رفته است. هوآ لیمینگ، سفیر سابق چین در تهران، درباره امضای توافق‌نامه همکاری اقتصادی ۲۵ ساله اظهار کرد: از زمان دولت کارتر، آمریکا بارها روابط خود با ایران را به چین به عنوان مانعی برای روابط واشنگتن-پکن یادآوری ‌‌‌کرده است. اما با تغییرات اساسی در روابط چین و آمریکا در ماه‌‌‌های اخیر، آن دوران سپری شده است.

در نهایت، از زمان شروع کمپین تحریم‌‌‌ها علیه روسیه، بسیاری از بازیگران جدید در تجارت تحریم‌شده شرکت کرده‌‌‌اند. روسیه تاکنون بزرگ‌ترین اقتصادی است که به طور کامل هدف کمپین تحریم‌های غرب قرار گرفته است. همچنین در دوران دولت بایدن، کنترل‌‌‌های صادراتی علیه چین افزایش چشمگیری داشته است که پیش‌بینی یک کمپین تحریم‌‌‌های آتی را نشان می‌دهد.

واشنگتن تلاش می‌کند آنچه را که در بسیاری از پایتخت‌‌‌های غربی به عنوان تجدیدنظرطلبی پکن تلقی می‌شود، متوقف کند. از آنجا که تحریم‌‌‌ها به سلاح غرب در این دوره جدید رقابت قدرت‌‌‌های بزرگ تبدیل می‌‌‌شوند، انگیزه‌‌‌های مالی بسیار بیشتری برای پکن، مسکو و شرکای تجاری آنها در سراسر جهان وجود خواهد داشت تا تجارت تحریم‌‌‌شده را تسهیل کنند.

بدیهی است که به دلیل عدم‌شفافیت ذکر شده، تا حد زیادی می‌توان حدس زد که تمایل طبیعی دولت‌‌‌ها و بنگاه‌‌‌ها به اجتناب از تجارت تحریمی تا چه حد کمرنگ شده است، اما شواهدی وجود دارد که این امر در حال وقوع است. متحدان غربی اجازه داده‌‌‌اند از حوزه‌‌‌های قضایی خود برای فرار از تحریم‌‌‌های روسیه استفاده شود، این الگویی را نشان می‌دهد که بعید به نظر می‌رسد محدود به روسیه باشد.

این واقعیت که کشوری مانند هند الزامات بیمه بندری خود را کاهش می‌دهد و برای تسهیل تحویل نفت روسیه به ساختارهای مالی غیرسنتی متوسل می‌شود، نشان می‌دهد که جهان در حال انطباق با محیط جدید خطر تشدید تحریم‌هاست، اما نه همیشه به روشی که غرب می‌خواهد.

در نهایت، افزایش فروش نفت ایران یا سرعت پایین‌‌‌تر اوفک، برای این استدلال که دولت بایدن رویکرد نرم‌‌‌تری نسبت به ایران در پیش گرفته است، کافی به نظر نمی‌رسد. مشخص نیست که موضع تهاجمی‌تر دولت ترامپ در برابر عوامل ذکر‌شده در بالا بهتر عمل کرده باشد. همان‌طور که دست‌اندرکاران تحریم بیان کرده‌اند، کشورهای هدف تمایل دارند در یک دوره زمانی خود را با تحریم‌ها وفق دهند.

برای مثال، اگر بایدن واقعا قصد داشت فروش نفت ایران را به عهده بگیرد، می‌توانست به شدت کشتی‌‌‌های حامل نفت خام ایران و همچنین واسطه‌‌‌های منطقه‌‌‌ای در جنوب شرقی آسیا (که تا حدی انجام داده است) و چینی‌‌‌ها را هدف قرار دهد.

اما مشخص نیست که آیا این واسطه‌‌‌ها در معرض بازارها یا موسسات مالی غربی هستند یا خیر. بنابراین، تعیین اوفک ممکن است به‌ویژه موثر نباشد. اگر تحریم‌‌‌ها علیه شرکت‌های چینی مختلف درگیر در صنعت نفت ایران بی‌‌‌فایده باشد، آیا این امر باعث می‌شود که دیگر بازیگران مشابه با ایران کم و بیش تعامل داشته باشند؟ نهادهای مختلف چینی، مانند شرکت‌های لجستیکی که در معرض تحریم‌های بیشتری قرار دارند، هدف قرار گرفته‌اند، اما به نظر می‌رسد که آنها به تجارت خود با نفت ایران ادامه می‌دهند.

شاید یک کمپین گسترده‌‌‌تر با هدف قرار دادن موسسات مالی که به پالایشگاه‌‌‌های کوچک سرویس می‌دهند، موثرتر باشد، اما این امر مستلزم هدف‌‌‌گیری گسترده‌‌‌تری از سیستم مالی چین است، نسبت به آنچه واشنگتن در حال حاضر برای آن آماده است. با این حال، اشاره به این نکته نیز مهم است که دولت ترامپ فرصت‌‌‌هایی برای برداشتن همه این گام‌‌‌ها داشت، اما این کار را انجام نداد.
منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین