دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 شمسی /4/29/2024 10:32:40 PM

عملیات ۱۴آوریل ایران علیه اسرائیل قواعد منازعه در دو دهه اخیر را تغییر نداد؛ اما تلاش شد با از میان رفتن خطوط قرمز کهن، خطوط قرمز جدیدی به‌صورت واضح و روشن تعریف شود. پس نبرد ایران و اسرائیل در منطقه خاکستری تداوم خواهد یافت؛ یعنی همچنان درگیری فراتر از رقابت استاندارد و دیپلماتیک دنبال خواهد شد؛ اما از آستانه جنگ عبور نخواهد کرد.
تداوم منازعه ایران و اسرائیل در منطقه خاکستری

دو بازیگر انگیزه‌های روشن و مشخصی برای خودداری از عبور از منطقه خاکستری دارند. اسرائیل که با محاصره جغرافیایی شبکه بازدارندگی ایران در پیرامون خود مواجه است، خروج از این منطقه را به معنای جنگ بزرگ منطقه‌ای قلمداد می‌کند.
در اینجا باید به این موضوع هم توجه شود که عملیات اسرائیل در اول آوریل نیز اگرچه تهاجمی و به نوعی عبور از خطوط قرمز بود، اما کماکان در منطقه خاکستری تعریف می‌شد. با وجود اینکه این تجاوز از قابلیت انتساب برخوردار بود، ولی اسرائیل حاضر نشد مسوولیت آن را به‌طور رسمی بپذیرد و در عین حال سعی کرد از طریق کمپین سیاسی و دیپلماتیک منکر حمله به مقر دیپلماتیک ایران شود. (به نظر می‌رسد اگر اسرائیلی‌ها تصور می‌کردند این عملیات با واکنش شدید تهران مواجه می‌شود، برای حفاظت از تداوم بازی در منطقه خاکستری از انجام آن خودداری می‌کردند.

در اینجا اسرائیل در برآورد راهبردی خود از رفتار ایران دچار سوءمحاسبه جدی شد) اما در مقابل ایران نیز عدم تقارن در تسلیحات متعارف میان دو طرف منازعه را احتمالا آسیب‌زا تلقی خواهد کرد. (اضافه شدن آمریکا به جبهه اسرائیل در نبرد متعارف سطح و میزان آسیب‌پذیری‌ها را افزایش می‌دهد)

به همین دلیل هم از نگاه هر دو بازیگر هزینه‌های خروج از منطقه خاکستری بیش از فواید آن تلقی می‌شود. در چنین شرایطی شاهد تداوم «پارادوکس ثبات-بی‌ثباتی»خواهیم بود؛ یعنی ثبات در سطوح بالاتر درگیری و بی‌ثباتی در سطوح پایین منازعه تداوم می‌یابد.

در چنین شرایطی فضای لازم فراهم می‌شود که بازیگران با ترکیبی از عدم تقارن، ابهام و سیاست گام به گام بتوانند درگیری‌های منطقه خاکستری را زیر آستانه جنگ متعارف نگه دارند. حال اگر از همین زاویه نیز به عملیات ایران در بامداد ۱۴آوریل نگاه کنیم، تکیه بر قواعد بازی در منطقه خاکستری قابل شناسایی است.

اگر اقدامات در منطقه خاکستری را به شکل یک طیف از سطح پایدار persistent، در حد متوسط moderate تا سطح تهاجمی aggressive تعریف کنیم، پاسخ ایران حداقل ویژگی‌های دو سطح بازی را دربرمی‌گیرد.

به عبارت دیگر پاسخ ایران در سطح پایدار تعریف نمی‌شود؛ چراکه الگوی مداوم درگیری را به نمایش نمی‌گذارد، بلکه بیشتر جنبه کم‌سابقه و منحصر به فرد دارد. در عین حال قابلیت انتساب هم به‌وضوح پیدا می‌کند. (به‌دلیل پذیرش رسمی مسوولیت آن توسط ایران) اما دو سطح دیگر را دربرمی‌گیرد. عناصری از قابلیت انتساب، اقدام مستقیم نظامی، تهدید قابل توجه تمامیت ارضی و ایجاد فضای مبتنی بر تهدید معتبر و اجبار در آن به‌وضوح در عملیات انتقامی ایران قابل مشاهده است؛ اما با این همه زیر آستانه جنگ باقی می‌ماند.

به این ترتیب عملیات ۱۴آوریل را باید در ذیل گزینه تهدید به تشدید تنش تقسیم کرد و به همین دلیل هم در پاسخ ایران همه عناصر و ویژگی‌ها، دلالت بر کنش و انتخاب مضاعف فوری ندارد.
تهدید به تشدید تنش به دو صورت قابلیت اجرایی و عملیاتی شدن دارد؛ اول به‌صورت جابه‌جایی نیروها، ادوات و دارایی‌ها به شکلی که نشان دهد بازیگر در موضع دفاعی عزم و اراده برای عملیاتی‌سازی گزینه تهدید به تشدید تنش را دارد و دیگر به شکل فعال ساختن کنترل‌شده قابلیت‌های نظامی و به نوعی نمایش قدرت برای اثبات اینکه تشدید تنش و حمله مرگبار معتبر در صورت عبور از خطوط قرمز جدید امکان‌پذیر است.

البته مشخصا عامل دیگری هم به معتبر ساختن حمله مرگبار در آینده درصورت واکنش اسرائیل کمک می‌کند و آن کمیت محوری عملیات ۱۴آوریل است. استفاده از تعداد بالای موشک و پهپاد طرف مقابل را مجبور کرد که از حداکثر ظرفیت دفاعی خود استفاده کند و این در عمل باعث کشف کامل سیستم دفاع موشکی اسرائیل و امکانات متحدانش در اردن و خلیج‌فارس توسط ایران می‌شود.

این در حالی است که ایران در وقت عملیات از سلاح‌هایی استفاده کرد که نسبت به ویژگی‌ها و توانمندی‌های آن آمریکا و اسرائیل اطلاعات پیشینی داشتند و از همین رو دست خود را در حوزه مسائل نظامی به‌طور کامل رو نکرد و این در عمل باعث برخی احتیاط‌ها در آینده برای پاسخ‌دهی تل‌آویو خواهد شد.

اما در پایان باید به این نکته مهم توجه کرد که از نگاه ایران حفاظت از تداوم بازی در منطقه خاکستری دارای مزیت‌های راهبردی است؛ چراکه کشور را قادر می‌سازد منافع خود را دنبال کند؛ دستور کار ضد وضع موجود خود را پیش ببرد و در عین حال از هزینه‌های گزاف درگیری گسترده‌تر اجتناب کند. ایران به خوبی می‌داند که هدف بلندمدت و همیشگی‌اش برای تبدیل شدن به قدرت مسلط در خاورمیانه، این کشور را با آمریکا و اسرائیل درگیر خواهد کرد.

بر این اساس، توسل جستن به منطقه خاکستری به آن امکان می‌دهد هم برنامه ضد وضع موجود خود را پیش ببرد و هم از جنگ با هر یک از آنها اجتناب کند. منافع تهران در پرهیز از جنگ مبتنی بر محاسبه منافع گذرا و موقتی نیست، این یک ویژگی عمیقا ریشه‌دار در فرهنگ استراتژیک ایران است.

به عبارت دیگر این میراث ماندگار و برآمده از جنگ ۸ساله ایران و عراق است. ایران مصمم است که دیگر هرگز آن تجربه را تکرار نکند.

دکتر هادی خسروشاهین

منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین