دوشنبه 10 ارديبهشت 1403 شمسی /4/29/2024 12:56:59 AM

🔻روزنامه تعادل
📍 انتخابات امریکا و اقتصاد ایران
✍️ محسن جلیلوند
معادله انتخابات یکی از چالش‌هایی است که اکثریت قریب به اتفاق کشورها در عرصه جهانی از آن تاثیر می‌پذیرند. دامنه اثرگذاری این انتخابات اما تنها حوزه‌های سیاسی را دربر نمی‌گیرد و بخش‌های اقتصادی و کسب و کارها نیز از آن اثر می‌گیرند. در حال حاضر ۲چهره اصلی در انتخابات امریکا فعال هستند. در حال حاضر از یک طرف بایدن در اردوگاه دموکرات‌ها و ترامپ در جمع جمهوری‌خواهان رقابت‌های انتخاباتی را دنبال می‌کنند. هر دو چهره بالای ۸۰ سال سن داشته و مخالفان بسیاری در عرصه سیاسی کشور امریکا دارند. اما بدون تردید وضعیت فکری و فیزیکی ترامپ نسبت به بایدن مطلوب‌تر است. ترامپ باید بیش از ۱۲۴۰ رای از کمیته‌های تخصصی جمهوری‌خواه کسب کند تا رسما بتواند نامزد جمهوری‌خواهان معرفی شود. تا به امروز وضعیت بیش از ۸۰۰ کمیته مشخص شده است. بر اساس نظرسنجی‌ها و تحلیل‌ها ترامپ به عنوان نامزد جمهوری‌خواهان معرفی می‌شود. دیروز هم اعلام شد در اردوگاه جمهوری‌خواهان، نیکی هیلی از ادامه رقابت کناره‌گیری کرده تا ترامپ تنها چهره مهم در اردوگاه جمهوری‌خواهان باشد.بر این اساس، رقابت بایدن-ترامپ از آبان ماه رسما آغاز می‌شود و جهان را وارد دوره تازه‌ای می‌کند. هر کدام از این دو چهره که رییس‌جمهور امریکا شوند، احتمالاتی در عرصه مناسبات داخلی کشورمان به جای می‌گذارد. به هر حال مهم‌ترین چالش پیش روی اقتصاد ایران تحریم‌هاست. برای ایران مهم است رییس‌جمهوری روی کار بیاید، که بتواند نگاه تساهل‌گرایانه‌تری با مقوله تحریم‌های ایران داشته باشد. بایدن نشان داده که از این منظر فرد مطلوب‌تری است. ترامپ سابقه خروج از برجام و اعمال بخشی‌ از تندترین تحریم‌ها علیه ایران را دارد. این روند در صورت تداوم می‌تواند مشکلات اقتصادی بسیاری برای ایران بیافریند. اقتصاد ایران با مشکل مهم دیگری به نام انتظارات تورمی هم روبه روست. انتظارات تورمی بعضا از خود تورم هم مخرب‌تر است.

انتظارات تورمی یعنی اینکه نظم و نظام بازارهای ایران از اخبار مثبت یا منفی پیرامونی تاثیر گرفته و دچار نوسان یا ثبات می‌شود. در صورتی که چهره‌ای مانند ترامپ روی کار بیاید، انتظارات تورمی در ایران گسترش یافته و نوسانات در بازارهای مختلف به خصوص بازار ارز گسترش می‌یابد. ایران نیازمند شرایطی است که از دل آن بتواند ثبات بیشتری در اقتصاد خود و بازاراها ایجاد کند. البته روایت دیگری هم وجود دارد که می‌گوید، ترامپ در دور جدید فعالیت‌های احتمالی خود در سمت رییس‌جمهوری امریکا هرچند سیاست‌های کلان خود را دنبال می‌کند اما عقلانیت بیشتری به کار خواهد گرفت. ضمن اینکه ترامپ به صورت کلی، فردی است که اهل معامله است و می‌تواند تابوهای قبلی را پشت سر بگذارد. اما باید توجه داشت، ترامپ در این دور، با چالش‌های مهمی مانند جنگ اوکراین و مناقشه اسراییل و حماس روبه روست و باید برای این تنش‌ها تدبیر کند. در سوی مقابل پیروزی بایدن در انتخابات امریکا به معنای تداوم سیاست‌های فعلی است. به هر حال اقتصاد امریکا علی‌رغم برخی مشکلات با جهت‌گیری‌های مثبتی در داخل امریکا مواجه شده و این بهبود می‌تواند برگ برنده بایدن در انتخابات پیش رو باشد. ایران اما بدون توجه به این احتمالات بودجه ۱۴۰۳ خود را بدون تکیه بر نفت و درآمدهای نفتی تدارک دیده است.به صورت کلی، به نظر می‌رسد، سال ۱۴۰۳ برای اقتصاد ایران و نظام تصمیم‌سازی‌های کشورمان سالی پر چالش و پر از حوادث ریز و درشت باشد. چه بایدن در امریکا پیروز شود و چه ترامپ، یکی از پرونده‌های مهم روی میزشان، ایران است. با توجه به رویکردی که بایدن دنبال می‌کند و جلوی صدور قطعنامه علیه ایران را در شورای امنیت گرفته است، می‌توان گفت بایدن گزینه مطلوب‌تری برای دولت ایران است. اما برای ارزیابی دقیق باید منتظر تحولات آینده و رخدادهای بعدی ماند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 پیشنهادی برای مدیریت بازار ارز
✍️ دکتر سعید بیات
برای آنهایی که سال‌ها بازار ارز کشور را مطالعه کرده‌اند، افزایش اخیر نرخ ارز مساله غیرقابل پیش‌بینی نبود. سرزمین ما که گاهی با تحریم‌های خارجی و کاهش درآمدهای نفتی و گاهی با اتفاقات سیاسی داخلی و نااطمینانی‌های ناشی از آن دست و پنجه نرم می‌کند و همچنین با ماندگاری تورم در سطوح بالا و نگرانی‌های ناشی از روش تامین مالی کسری بودجه در این ماه پایانی سال مواجه است، فقط در صورتی می‌تواند نرخ اسمی ارز را برای طولانی‌مدت تثبیت کند که به منابع لایزال ارزی متصل باشد.
بنابراین لازم است دوباره با خودمان خلوت کنیم و ببینیم کدام نظام ارزی با واقعیت‌های اقتصادمان سازگارتر است و می‌تواند منافع اجتماعی بیشتری فراهم کند. به هرحال قصد آن نیست در این یادداشت به این موضوع بپردازیم؛ چون اقتصاددانان کشور به حد نیاز در این مورد بحث کرده‌اند.
هدف یادداشت حاضر این است که درخصوص یکی از ابزارهای سیاستگذاری ارزی که می‌تواند در کوتاه‌مدت نقش موثری در مدیریت بازار ارز داشته باشد، بحث کند؛ اما پیش از آن لازم است به دو ابزار سیاستگذاری که در هفته‌های اخیر توسط مقام پولی به مرحله اجرا درآمده تا بازار ارز را آرام کند، اشاره کنم. ابزار اول، انتشار گواهی سپرده خاص ۳۰درصدی توسط شبکه بانکی به میزان ۲۰۰ همت بود که توانست برای چند روز فشار را از روی بازار ارز بردارد. از نظر بنده، اجرای مجدد چنین سیاستی در شرایط فعلی منوط به آن است که به تشدید بازی پانزی بانک‌های ناسالم و در ادامه به اضافه‌برداشت بانک‌ها منجر نشود.

به علاوه، باید به این سوال پاسخ داده شود که چند درصد از گواهی سپرده ۳۰درصدی سبب تبدیل سپرده‌های کوتاه‌مدت و جاری به گواهی سپرده خاص و چند درصد آن سبب تبدیل سپرده‌های بلندمدت به گواهی سپرده خاص شد. می‌دانیم که سپرده‌های بلندمدت اساسا خطری برای بازار ارز ندارند. بنابراین گواهی سپرده خاص ۳۰درصدی، یک فرصت آربیتراژ برای دارندگان این نوع سپرده‌ها فراهم کرد تا به جای نرخ ۲۲درصد، از نرخ سود ۳۰درصدی بهره‌مند شوند بدون آنکه کمکی به مدیریت بهتر بازار ارز شده باشد. بنابراین تداوم اجرای چنین سیاستی باید با در نظر گرفتن این جوانب باشد.

ابزار دوم که مدتی است اجرای آن آغاز شده، فروش سکه است. هرچند نگارنده اجرای این سیاست را مناسب‌تر از گواهی سپرده خاص می‌داند؛ اما به هرحال این سیاست نیز نمی‌تواند برای طولانی‌مدت ادامه داشته باشد؛ چون وقتی چشم‌انداز مشخصی از شرایط نااطمینانی جدیدی که بر اقتصاد حاکم شده وجود ندارد، فروش ذخایر طلای کشور نمی‌تواند برای مدت زیادی تداوم داشته باشد؛ چون به هرحال طلا پشتوانه پول ملی است. حتی اگر طلایی که فروخته می‌شود اخیرا وارد کشور شده باشد باز هم تفاوت چندانی ندارد؛ چون طلای وارداتی چه از محل صادرات نفت و چه از محل منابع ارزی کشور باشد، در نهایت به کاهش منابع ارزی و دشوار شدن مدیریت بازار ارز منجر می‌شود. پس راهکار چیست؟ به نظر بنده، مدیریت بازار ارز باید از طریق منابع ریالی بانک مرکزی و به‌طور مستقیم توسط این بانک (بدون مداخله شبکه بانکی) انجام شود. اما چگونه؟ انتشار اوراق ریالی مبتنی بر ارز به پشتوانه ذخایر ارزی بانک مرکزی.
به‌طور خلاصه، ارزش اسمی این اوراق بر پایه ارز تعیین می‌شود (مثلا هر ورقه به ارزش ۱۰۰دلار) و به متقاضیان حقیقی و حقوقی به نرخ بازار آزاد فروخته می‌شود و در زمان سررسید (مثلا ۳ماه بعد) با نرخ بازار آزاد تسویه می‌شود. به این اوراق هیچ سودی تعلق نمی‌گیرد و منفعت و زیان دارنده آن، از محل تغییرات نرخ ارز بازار آزاد خواهد بود. معرفی این ابزار می‌تواند افرادی را که با انگیزه سوداگرانه (نه خروج سرمایه) وارد بازار ارز شده‌اند به سمت خود جلب کند و تا حدی فشار را از روی این بازار بردارد.

نکته کلیدی استفاده از این ابزار این است که بانک مرکزی می‌تواند به هر میزان که صلاح بداند این اوراق را منتشر کند و در زمان‌های مناسب که شوک جدیدی به اقتصاد وارد می‌شود، به فروش برساند. در حقیقت، این اوراق نقش ارز را ایفا می‌کنند بدون آنکه واقعا ارزی به فروش رسیده باشد و ذخایر ارزی بانک مرکزی متاثر شده باشد. با وجود این، ممکن است سوالاتی به ذهن سیاستگذار برسد که سبب نگرانی اجرای این سیاست شود. طبیعتا پاسخ‌های منطقی به این سوالات می‌تواند سیاستگذار را نسبت به اجرای موفق این سیاست امیدوار کند.

۱- آیا این سیاست باعث افزایش پایه پولی نخواهد شد؟ طبیعی است که تسویه این اوراق باعث افزایش پایه پولی می‌شود. اما لازم است روش غلتاندن (Roll Over) به‌کار گرفته شود تا افزایش پایه پولی محدود شود. به این معنا که، چند روز مانده به سررسید اوراق موجود، اوراق جدید به فروش برسد و نقدینگی جمع‌آوری‌شده از این محل به حساب دارندگان اوراق قبلی واریز شود.

۲- آیا این اوراق باید بازار ثانویه داشته باشد؟ قطعا. وجود بازار ثانویه (امکان خرید و فروش اوراق بین دارندگان آن) سبب می‌شود تا نقدشوندگی اوراق افزایش یابد و انگیزه سفته‌بازان برای نگهداری این اوراق، به جای خرید اسکناس واقعی ارز، افزایش یابد. به علاوه، وجود بازار ثانویه سبب کشف نرخ اوراق شده و نرخ مزبور نماینده‌ای بی‌نظیر برای سنجش انتظارات مردم است. وقتی انتظارات مردم نسبت به آینده منفی‌تر شود و نرخ اوراق در بازار افزایش ‌یابد، بانک مرکزی می‌تواند عرضه اوراق را افزایش دهد و نه تنها نرخ اوراق را در دامنه هدف سیاستگذار نگه دارد، بلکه می‌تواند از کانال مدیریت نرخ اوراق (نرخ انتظارات)، به‌طور مستقیم بر نرخ بازار آزاد ارز تاثیر بگذارد.

۳- سررسید اوراق چندماهه باشد؟ اوراق ارزی باید سررسید کوتاه‌مدت (مثلا یک‌ماهه، ۳ماهه و حداکثر ۶ماهه) داشته باشد تا برای مردم جذاب شود.

۴- همانند آنچه درخصوص گواهی سپرده خاص ۳۰درصدی مطرح شد، آیا این سیاست سبب تبدیل سپرده‌های بلندمدت به اوراق ارزی نمی‌شود؟ خیر. دارندگان سپرده‌های بلندمدت نوعا افراد ریسک‌گریز هستند. حال آنکه این اوراق برای افرادی طراحی‌شده که ریسک‌پذیر هستند؛ چون اساسا اوراق فاقد کوپن بوده و منفعت و زیان آن بستگی به تحولات نرخ ارز بازار آزاد دارد.

۵- آیا نرخ خرید و فروش این اوراق باید لزوما مبتنی بر نرخ بازار آزاد باشد؟ آیا این به معنای رسمیت بخشیدن به بازار آزاد ارز نیست؟ بله، باید مبتنی بر نرخ بازار آزاد باشد وگرنه مردم نسبت به خرید این اوراق رغبتی نخواهند داشت. درواقع وقتی بازار ثانویه برای اوراق وجود داشته باشد این مردم هستند که نرخ آن را تعیین می‌کنند که احتمالا نمی‌تواند با قیمت نقدی بازار آزاد تفاوت غیرقابل توجیهی داشته باشد.


🔻روزنامه کیهان
📍 آقای خاتمی! همراهی با مردم یا همکاری با دشمن؟!
✍️ حسین شریعتمداری
۱- عطار نیشابوری در «‌تذکرة الاولیاء‌» داستانی را نقل می‌کند که صرفنظر از میزان صحت آن، درس‌آموز و عبرت‌انگیز است. عطار می‌نویسد؛
« منصور حلاج را که به دار می‌کشیدند، جمعی از مردمان که او را نمی‌شناختند در پای چوبه دار به او سنگ می‌انداختند. شیخ شبلی که از آشنایان بود نیز کلوخی به سوی او پرتاب کرد. منصور حلاج که در مقابل سنگ‌اندازی دیگران ساکت بود و ناله و گلایه‌ای نمی‌کرد، از کلوخی که شبلی انداخته بود آهی کشید و ناله سر داد. عطار می‌نویسد: «‌او را گفتند؛ از این همه سنگ هیچ آه نکردی؛ از گِلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آن روی که آنها نمی‌دانند و معذورند؛ از او آه می‌کشم که او می‌داند که نمی‌باید اندازد»!
۲- دشمنان تابلو‌دار و شناخته شده اسلام و انقلاب از یک سال قبل تبلیغات گسترده و پُر‌حجمی را با هدف مایوس کردن مردم از انتخابات و بی‌اثر بودن آن، آغاز کرده و تمامی رسانه‌های تحت مدیریت خود را در این عرصه به کار گرفته بودند‌. علاوه‌بر ده‌ها رسانه رسمی وابسته به دولت‌های آمریکا و اروپا، نظیر بی‌بی‌سی فارسی، VOA‌، شبکه تلویزیونی فارسی‌زبان دویچه‌وله آلمان، ایندیپندنت‌، یورو‌نیوز‌، رادیو فردا، رادیو زمانه هلند و‌... صدها شبکه تلویزیون ماهواره‌ای و هزاران کانال در فضای مجازی و برخی از سایت‌ها و روزنامه‌های زنجیره‌ای نیز ماموریت مایوس کردن مردم از انتخابات و تشویق آنها به خودداری از حضور در پای صندوق‌های رأی را برعهده داشتند.
۳- انتخابات برخلاف تبلیغات گسترده و هجوم پر‌حجم دشمنان بیرونی و پادوهای داخلی آنها، با حضوری پر‌شور و برخاسته از شعور مردم برگزار شد. بدیهی است که نمی‌توان تبلیغات گسترده و یکساله دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها را نادیده گرفت و از دیگر سوی برخی از مشکلات اقتصادی و معیشتی نیز اگرچه مانع حضور حماسی مردم نشدند ولی در مجموع کارکرد ویژه خود را داشتند. در این میان و با وجود این‌همه دشمنی‌ها و برخی نارسایی‌ها، حضور چشمگیر مردم در انتخابات را بی‌تردید باید حضوری حماسی و «‌جهاد فی‌سبیل‌الله» دانست و از این روی به قول حضرت آقا
«دشمنان حدود یک‌سال با تبلیغات خود تلاش کردند تا مردم را از حضور در انتخابات منصرف کنند و انتخابات از رونق بیفتد اما مردم با حرکت بزرگ و حماسه‌آمیز خود در ۱۱ اسفند، به مواجهه با تلاش دشمنان رفتند، بنابراین، این حرکت یک جهاد بود‌».
۴- جبهه موسوم به اصلاحات در جریان انتخابات به دو بخش تقسیم شدند. بخش اول که اکثر گروه‌های حاضر در جبهه اصلاحات در آن جای گرفته بودند، ضمن آن که مانند همیشه انتقاداتی به روال جاری امور داشتند، تاکید می‌کردند که در انتخابات شرکت می‌کنند و به فهرست نامزدهای مورد قبول خود در تهران و سایر استان‌ها رای خواهند داد. برخی اعضای این طیف از جبهه اصلاحات‌، به تبلیغات پر حجم دشمن برای پیشگیری از حضور مردم در انتخابات اشاره کرده و صریحاً اعلام می‌کردند که عدم شرکت در انتخابات، همراهی با دشمنان اسلام و انقلاب است. از این روی اصرار داشتند که حضورشان در پای صندوق‌های رای رسانه‌ای نیز بشود، که شد. این طیف ۱۶۵ نامزد برای انتخابات مجلس شورای اسلامی معرفی کردند که ۴۵ تن از آنها در دور اول به مجلس راه یافتند. طیف یاد‌شده دریافته بودند که خودداری از شرکت در انتخابات بدون کمترین تردید، همکاری و همراهی با دشمن است. اقدام این طیف صرفنظر از اشکالات قابل توجهی که به کارنامه فعالیت سیاسی و بینش و منش آنها وارد است، اقدامی هوشمندانه تلقی می‌شود.
۵- طیف دوم از جبهه موسوم به اصلاحات که شمار بسیار اندکی از این جبهه را شامل می‌شوند و آقای خاتمی ادعای سردمداری آنها را یدک می‌کشد، از شرکت در انتخابات خودداری کردند. اقدام این طیف از مدعیان اصلاحات به وضوح و بدون کمترین تردید، همراهی با دشمنان تابلودار نظام بوده است. آنها از تلاش گسترده و همه‌جانبه دشمن برای پیشگیری از حضور مردم در انتخابات با خبر بوده‌اند و با افرادی که به دلایل متفاوت، از جمله کم‌اهمیت دانستن انتخابات، بی‌خبری از تلاش دشمن و یا تصوراتی درباره مشکلات معیشتی، از شرکت در انتخابات خودداری کرده بودند، تفاوت اساسی و بنیادین دارند. خاتمی می‌داند که عدم حضور در انتخابات خواسته بارها اعلام شده آمریکا، اسرائیل، انگلیس و سایر هم‌پیمانان غربی و عبری و عربی آنهاست. آقای خاتمی در فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸ هم برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران از دستورالعملی که جرج سوروس صهیونیست در جریان دو بار ملاقات به وی دیکته کرده بود پیروی کرد و به جای همراهی با مردم وطن خویش، با دشمنان تابلو‌دار اسلام و انقلاب همپیمان شد و با ادعای تقلب در انتخابات که به گفته ریچارد ‌هاوس، مسئول شورای روابط خارجی آمریکا، «‌رمز جنبش سبز»! بود به میدان مقابله با اسلام و انقلاب آمد. خاتمی از کیهان به خاطر افشای ملاقات‌هایش با جرج سوروس شکایت کرده است ولی از آنجا که می‌داند اسناد غیر قابل انکاری از این ملاقات پنهان و توطئه مقابله با نظام در اختیار داریم، پیگیر شکایتش نیست.
۶ - آقای خاتمی که متوجه شده است، همراهی اخیر ایشان با آمریکا و اسرائیل از نگاه این و آن پنهان نمانده است، به ترفند فرار به جلو متوسل شده و دیروز در جمع تعدادی از مدعیان اصلاحات، عدم شرکت خود در انتخابات را «‌همراهی با مردم‌»! نامیده است! و توضیح نداده است که منظورش همراهی با کدام مردم است؟! باید گفت؛ جناب خاتمی! خودداری از شرکت در انتخابات دستورالعمل رسماً اعلام شده و اصرار شده آمریکا و اسرائیل است. مگر نیست؟! چرا همراهی و همکاری علنی خود با آمریکا و اسرائیل را همراهی با مردم! جا می‌زنید؟! بله، مانند همیشه،جمعی از مردم در انتخابات شرکت نکردند. بر اساس آمار موجود، در انتخابات سال ۹۸ (مجلس یازدهم) نیز میزان مشارکت ۴۲,۵ درصد بود و در انتخابات اخیر ۴۱ درصد است. ادعای شما از کجای این آمار استخراج و استنباط شده است؟! جنابعالی مانند فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ دست به خیانت زده‌اید و حالا که متوجه شده‌اید مردم به هویت شما پی برده‌اند برای لاپوشانی آسمان و ریسمان می‌کنید!
۷- در جریان فتنه ۸۸ نتانیاهو آقای خاتمی و دوستان مدعی اصلاحات ایشان را «‌بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در داخل ایران معرفی کرد‌». باید از خاتمی پرسید اولاً؛ چه گزکی در دست اسرائیل دارید که هرگز حاضر به تکذیب نظر آنها نشده‌اید؟! و ثانیاً اقدام اخیر شما چه تفاوتی با خواسته رسماً اعلام شده آمریکا و اسرائیل دارد؟! ما اسناد فراوان و غیر قابل انکاری در دست داریم که از هویت واقعی و ضد‌وطن شما حکایت می‌کند. چرا شکایت خود از کیهان را دنبال نمی‌کنید تا این اسناد رسماً نیز بر ملا شود. ما بارها به بخش‌های قابل توجهی از این اسناد اشاره کرده‌ایم و‌لی انتظار از دستگاه قضائی آن است که شکایت آقای خاتمی از کیهان را به جریان بیندازد و جلسه دادگاه را نیز علنی کند تا همگان از هویت واقعی او باخبر شوند.


🔻روزنامه ایران
📍 بازخوانی فرامتن ماجرای کنسرت اصفهان
✍️ محمد هاشمی
وزارت فرهنگ؛ تنها مرجع صدور مجوز‌های فرهنگی ایام پایانی سال، همواره در حال تکاپوهای فراوانی است برای سر و سامان دادن به کارها؛ در این بین اما، اتفاقات و اموراتی بااهمیت‌تر از بقیه، در صدر می‌نشیند که باید برای حل و فصل آنها همت مضاعفی گذاشت. سه‌شنبه شب با تدبیر دکتر اسماعیلی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه مدیر محترم مرکز روابط عمومی وزارتخانه، راهی اصفهان شدم تا به‌عنوان مستمع از اجرای صحنه‌ای هنرمند عزیز کشورمان آقای علیرضا قربانی حظ و بهره‌ای ببرم.
دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی این بین وجود داشت که قانون، تمکین نشود یا ارزش‌های اصیل و همیشگی مردم انقلابی و شهیدپرور اصفهان نادیده گرفته شود. این حضور لازم بود تا از همه‌نظر خیال‌آسوده باشیم؛ هم ما، هم مردم عزیز اصفهان و هم هنرمندان. توفیق یار بود و در کنار مردم شریف و نجیب و هنردوست اصفهان شنونده‌ قطعات زیبایی از آقای قربانی بودم. عاشقانه خواند و همه حاضرین در سالن با او همراهی کردند، مناجات و عارفانه خواند و همگی با او زمزمه کردند و اشک ریختند. این اجرا که هر لحظه‌اش به‌خاطر اهمیت و حواشی پیرامون آن از طریق رسانه‌ها به اطلاع مردم می‌رسید بدون هیچ مشکل و خللی اجرا شد.
علیرضا قربانی حین اجرا از تعهد همیشگی‌اش به اعتقادات و هنجارها گفت و اشاره کرد که همواره حرمت ارزش‌ها و اعتقادات دینی و ملی مردم را در نظر دارد و خواهان اعتماد بیشتر به جامعه هنرمندان شد. همین اظهارات و موضع‌گیری او تشویق حاضران را به دنبال داشت. بین حاضران از خانواده معظم شهدا هم حضور داشتند و از این موضع‌گیری قربانی استقبال کردند.
باید اشاره کنم که همواره سیاست فرهنگی دولت مردمی بر مدار تکریم و تعظیم به قانون، اجرا و پاسداشت ارزش‌های دینی و انقلابی و تکریم و صیانت از حقوق مادی و معنوی هنرمندان اصیل بوده است که این هر سه، موجب رونق و پویایی هنر بوده و هست.
همان‌طور که پیش‌تر هم اشاره شده بود، مجوز اجرای صحنه‌ای طبق بند ۱۲ سند ملی موسیقی که همین هفته با امضای شخص آقای رئیس جمهور و پس از تصویب شورای‌عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ شد، توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر می‌شود و تنها مرجع آن، این وزارتخانه است: «بازنگری در نظام مجوزدهی و ضمانت اجرایی مجوزها در حوزه موسیقی و جلوگیری از دخالت‌های شخصیت‌های حقیقی و حقوقی در روند صدور مجوز توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (به ویژه اجرای صحنه ای)» این سند هم مهر مؤکد دیگری است بر مرجعیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. ناگفته نماند که حتی مجوزهای ثانوی مانند اماکن عمومی نیز تابع همین مجوز هستند و نباید دخالتی در محتوا داشته باشد.
در ماده ۲۰ آیین‌نامه اماکن عمومی اصلاحی سال ۱۳۹۵ هیأت وزیران در این خصوص آمده است: «صدور مجوز اجرای برنامه‌های فرهنگی، هنری از جمله اجرای صحنه‌ای موسیقی و تئاتر برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و نیروی انتظامی موظف است ظرف ۱۰ روز نظر خود را (از جهت بررسی انتظامی و ترافیکی) ارائه و نظم و امنیت محل مراسم را بدون دخالت در مجوز و محتوای برنامه و ویژگی مجریان تأمین نماید.» به هر روی هیچ اراده فراقانونی نباید بر قانون سایه بیندازد و همگی باید برای احترام و عزت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ارکانش که از جمله مهم‌ترین رکن و بافت این نظام، قوانین آن هستند جانفشانانه ایستادگی کنیم.
خرسندیم که با حفظ اصول و مبانی و ارزش‌های دینی و انقلابی پای کار فرهنگ و هنر اصیل ایرانی و اسلامی ایستاده‌ایم.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 کجا را نگاه می‌کنی آقای رییس دولت
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
دولت تاسیس‌شده از سوی سیدابراهیم رییسی در تابستان ۱۴۰۰سیزدهمین دولت پس از پیروزی انقلاب اسلامی و نهمین دولت پس از جنگ به حساب می‌آید. حالا بیشتر از ۳۰ ماه از فعالیت این دولت سپری ‌شده و ۱۸ ماه دیگر از دوره قانونی آن باقی مانده است؟ به این ترتیب می‌توان درباره کارنامه دولت و راهی که در پیش دارد داوری کرد.

پیش از اینکه به داوری بپردازم یادآوری این مساله بسیار اهمیت دارد که بگویم هدف از تاسیس دولت‌ها در دنیای مدرن افزایش آرامش مادی و آسایش ذهنی شهروندان است و هر هدف دیگری در ذیل این هدف جا می‌گیرد. به طور مثال اگر هدف دولت این است که آموزه‌های دینی را جذاب کند تا شهروندان آن آموزه‌ها را به جان بخرند و رفتارشان را با آن آموزه‌ها هماهنگ کنند، باز هم نخست باید رفاه شهروندان را فراهم کند تا شهروندان برای یادگیری آموزه‌های دینی گام‌های داوطلبانه بردارند و بگویند این دولتی است که روزگارمان را خوش کرده و این خوشی در سایه آموزه‌های دینی بوده است.
با این مقدمه می‌توان گفت برای نمره دادن به کارنامه دولت سیدابراهیم رییسی معیار مشخصی داریم و آن معیار افزایش آرامش در زندگی مادی و آسایش ذهنی است که شاید امنیت شاخصه آن است. آیا دولت سیزدهم با این معیار نمره قبولی می‌گیرد؟ دولت سیزدهم برای اینکه کارنامه خود را سفید نشان دهد و دستاورد‌سازی کند یک راه آسان پیدا کرده و در هر گامی که برمی‌دارد خود را با دولت پیشین مقایسه می‌کند.
اعضای این دولت و ده‌ها رسانه حکومتی هر بار که پای نمره گرفتن پیش می‌آید کارنامه خود را با دولتی گرفتار در مشت تحریم‌های ترامپ و انبوه دشواری‌های داخلی و به قول اعضای دولت سیزدهم با یک دولت بی‌عرضه مقایسه می‌کند.
فرض دولت سیزدهم این است که شهروندان ایرانی جز سخنان آنها سخنان دیگران را نمی‌شنوند یا اینکه تصور وهم‌آلودی دارد که ایرانیان نمی‌دانند در همین ۳۰ ماه چه رخدادهایی در جهان افتاده و ایران چه نقشی بازی کرده است؟ این تصورات وهم‌آلود است و ایرانیان با استفاده از خبرها و تحلیل‌هایی که شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های خارجی درباره ایران و کشورهای همسایه و ایران و دیگر کشورها می‌کنند متر را به ایرانیان داده‌اند تا مقایسه را از سطح دولت دوازدهم به سطح دولت‌های دیگر بکشانند. ۳۰ ماه پیش آمریکایی‌ها پای استوار گفت‌وگوهای هسته‌ای با ایران بودند و اروپایی‌ها نیز می‌خواستند داستان هسته‌ای پایان یابد، اما الان کجاییم؟ ۳۰ ماه پیش هیچ کشوری ایران را یکی از شرکای روسیه در یک جنگ بزرگ نمی‌دید و از این محل آسیبی به ایران نمی‌رسید. ۳۰ ماه پیش چشم‌انداز ایرانیان روشن‌تر از امروز بود و میل به مهاجرت، عمومی نشده بود.
آقای رییس دولت! کجا را نگاه می‌کنی؟ بهتر نیست جایی را ببینی که شهروندان می‌بینند؟


🔻روزنامه اعتماد
📍 سیاست‌ها و الگوهای رفتار ایرانی
✍️ علی آهنگر
آینده نظام جهانی، چونان گذشته بر سه محور انرژی، تولید کالا و مسیرهای حمل و نقل می‌چرخد. در اولین سال‌های قرن بیستم، بشر با جلوه صرفا گرمابخشی انرژی یعنی هیزم، فضولات حیوانی و این اواخر زغال‌سنگ خداحافظی کرد و روی به سوی انرژی حرکت و روشنایی یعنی نفت نمود. اینک در قرن بیست ‌و یکم بشر می‌خواهد خود را از آلودگی انرژی‌های فسیلی وارهاند و حرکت، روشنایی و زندگی را در انرژی‌ها پاک و بدون آلودگی تداوم بخشد.
خطوط اصلی و کلی آینده نظام جهانی در نشست ۲۰۲۳ بیست کشور صنعتی در دهلی‌نو در شهریور ماه گذشته ترسیم شد‌. در این نشست توافق شد که جهان با تکیه بر اصل گذار انرژی، به دو قطب تولید و مصرف تقسیم شود. از این رو تا زمانی که تکلیف انرژی آینده با قطعیت روشن نشود، آینده نظام جهانی هم به درستی شکل نخواهد گرفت، اما قدرت‌های بزرگ اقتصادی جهان تصمیم گرفته‌اند همزمان با کنکاش و جست‌وجو برای یافتن انرژی مطلوب آینده، دو قطبی تولید و مصرف کالا و مسیرهای اصلی حمل و نقل را ترسیم و تحکیم بخشند. بدین‌سان، آینده نظام جهانی مبتنی بر اقتصاد و انرژی این‌گونه خواهد بود که هندوستان به ‌جای چین به کارخانه تولید کالاهای مصرفی جهان تبدیل می‌شود و کریدور عرب‌مد مسیر حمل و نقل و انتقال کالا از قطب تولید به مقصدهای مصرف خواهد بود. اگر آینده نظام جهانی را به گونه‌ای که بیان شد، بپذیریم آنگاه می‌توانیم سیاست‌ها و الگوهای رفتار ایرانی را نیز در این عرصه روشن‌ سازیم. نخست باید سری به بخش انرژی بزنیم. هر چند جهان با شتاب برای یافتن انرژی پاک، پایدار، ارزان و در دسترس با جدیت تلاش می‌کند، اما دستیابی به این هدف چندان دور است که بشر توافق نموده است تا چندین ده سال آینده همچنان گاز را محور اصلی دوران گذار انرژی قرار دهد. پس آینده نظام جهانی در بخش انرژی همچنان گاز خواهد بود. حال باید ببینیم سیاست و الگوهای رفتار ایرانی در این بخش چگونه باید باشد. ایران بعد از روسیه دارای دومین ذخایر گازی بزرگ جهان است.

میدان گازی پارس جنوبی درحالی در میانه آب‌های خلیج‌فارس می‌درخشد که همسایه جنوبی به تازگی مخازن تازه‌ای را در این میدان کشف کرده است. کشفی که می‌تواند در آب‌های ایران نیز ریشه‌دار باشد. به عبارت دیگر، در صورتی که ایران نیز به فعالیت‌های اکتشافی خود در گوشه‌های این میدان ادامه دهد، دور نیست که به مخازن جدیدی دست پیدا کند و میزان ذخایر این ماده حیاتی را بیش از پیش افزایش دهد. ولی مشکل اساسی ایران در زمینه گاز مساله افزایش تولید و صادرات آن است. لزوم نقش‌آفرینی ایران در بازار جهانی گاز علاوه بر افزایش تولید، ضرورت دستیابی به صنعت گاز مایع یا ال‌ان‌جی است. امیدواری این است که ایران با برطرف کردن موانع، هر چه سریع‌تر بتواند بر میزان تولید خود، وفق برنامه هفتم توسعه و حتی بیش از آن بیفزاید و با پیشرفت در صنعت ال‌ان‌جی بتواند به بازیگری فعال در صحنه اقتصاد مبتنی بر گاز جهان، در کنار قطر، استرالیا، امریکا و روسیه تبدیل شود. در نظام آینده جهان، آنچنانکه در نشست جی۲۰ توافق شد، هند به کارخانه تولید انواع کالاهای مصرفی بدل می‌شود. بدون شک ایران می‌تواند در تعامل با هندوستان عهده‌دار تولید بخش‌هایی از یک محصول نهایی موردنیاز جهان شود. گاه تولید بخش‌هایی از یک کالا از تولید نهایی آن محصول مهم‌تر است. به عنوان مثال، ایران با دراختیار داشتن معادن عظیم مس، سنگ‌آهن و فولاد می‌تواند به کار تولید بخش‌هایی از کالاهایی بپردازد که برای تبدیل شدن به محصول نهایی، به اجزای مسی، آهنی و فولادی نیاز دارند. بخش مهم و دارای اهمیت ویژه نظام آینده جهانی، مسیرها یا کریدورهای حمل و نقل کالاهای تولیدی است. در نشست جی۲۰ توافق شد که کریدور عرب‌مد مسیری باشد که کالاهای تولید شده از هندوستان را تا دهانه خلیج‌فارس با کشتی حمل کند و از آنجا از طریق امارات و عربستان و با مسیر ریلی به دریای مدیترانه و اروپا حمل شود. سیاست و الگوی رفتار ایرانی در قبال کریدور عرب‌مد این می‌تواند باشد که خود را بخشی از این کریدور نظام آینده جهان قرار دهد، به نحوی که با ایجاد یک انشعاب جنوب به شمال، مسیر عبور کالاهای تولید شده به مقصد آسیای میانه و ترکیه و حتی بخشی از اروپای مرکزی و شرقی از ایران بگذرد. به این ترتیب، ایران با نگاه اقتصادی می‌تواند در هر سه بخش مهم انرژی، تولید کالا و حمل و نقل، بخشی اثرگذار و جدایی‌ناپذیر از آینده نظام جهانی باشد.


🔻روزنامه شرق
📍 آسیاب به نوبت
✍️ سیدمصطفی هاشمی‌طبا
انتخابات یازدهم اسفند شکل و ترکیب نمایندگان دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی را تعیین کرد و مجلس در موعد مقرر تشکیل خواهد شد.

در انتخابات یادشده دو رکن اساسی مشاهده شد. نخست رهبر انقلاب که این بار تمام‌قد برای برگزاری شایسته انتخابات و حضور مردم در صحنه حاضر شدند و کاملا از برگزاری انتخابات و حضور مردم دفاع و مردم را تشویق به حضور در انتخابات کردند و از میان جملات متعدد ایشان در این یادداشت به جمله «اگر اصلاحات می‌خواهید راهش از مجلس است» خواهیم پرداخت.

رکن دوم مردم رأی‌دهنده هستند که شاید اگر رهنمودهای مقام رهبری نبود، به این صورت پای صندوق‌های رأی حاضر نمی‌شدند و البته در شهرهای کوچک به‌خصوص رقابت‌های منطقه‌ای عاملی مهم برای حضور مردم است.

ممکن است تحلیل‌های مختلفی از سوی گروه‌های مختلف اعم از طرفدار نظام یا معاند درخصوص انتخابات به عمل آید و هر کدام از زاویه‌ای با دید خود تحلیل‌ها را رقم بزنند اما این تحلیل‌ها هیچ کدام باری از دوش کشور برنمی‌دارد بلکه اینک به هر طریق مجلس دوازدهم شکل گرفته و این مجلس است که علی‌القاعده آینده چهار سال امور کشور را رقم خواهد زد.

اینک مجلسی تشکیل شده که بیش از همیشه رهبر انقلاب پشتوانه آن هستند و مردمی که با مسائل مختلف روبه‌رو هستند و با حضور خود، نمایندگان را به امید اصلاح امور به تصریح رهبر انقلاب برگزیدند.

آنچه در طول چند ماه گذشته روی داده است و امکانات مختلف برای برگزاری انتخابات و دعوت مردم به آن به کار گرفته شده قابل توجه است و همه عناصر مختلف اعم از رهبر انقلاب، مقامات سیاسی، صداوسیما، رسانه‌ها و گروه‌های سیاسی و نهایتا مردم به نوبت به کار انتخابات پرداختند و حسب آنکه آسیاب نوبتی است اینک نوبت برگزیدگان است تا آنچه را به صراحت درخصوص محاسن انتخابات برشمرده شده به منصه عمل برسانند و در میان همه محاسن برشمرده برای انتخابات، اینک در این یادداشت به اصلاحات می‌پردازیم.

حال اینکه اصلاحات در چه مورد یا مواردی باید اتفاق بیفتد و یا آنکه در چه مرحله‌ای از کژی و سستی امور باید اصلاح صورت گیرد، ممکن است مورد نزاع باشد اما چه امور را با اولویت‌های متفاوت بنگریم یا آنها را به‌صورت مرحله‌ای نام‌گذاری کنیم، تفاوتی نمی‌کند. اگر به قول آقای بادامچیان، دبیر کل مؤتلفه آنها را مشکل بنامیم و یا به قول آقای رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه شرق آنها را مرحله بحران بخوانیم، تفاوتی نمی‌کند؛ به هرحال هر دو بر این اتفاق نظر دارند که امور مختلف کشور (که در فهرست ممکن است دچار اختلاف باشند) باید اصلاح شود و رهبر معظم انقلاب هم این اصلاحات را از طریق مجلس مطرح کردند. شکی نیست که این بیان رهبر انقلاب از پایه‌های مستحکمی چون قانون اساسی برخوردار است اما همان‌طور که مجلس حاضر نشان داده است، امر اصلاحات فقط در چارچوب برخی جملات شعارگونه محصور مانده است و هیچ اقدام جدی و به قول رئیس مجلس، هیچ «تصمیم مهم و سختی» در مجلس اتخاذ نمی‌شود.

این بیان و وعده رهبر انقلاب بسیار جدی است و بی‌تردید نمایندگان منتخب دوره دوازدهم مجلس که بیش از بیش خود را ولایت‌مدار جلوه می‌دهند وظیفه دارند نخست اموری که نیاز به اصلاح دارد را با ذکر اولویت و با هدف اصلاح مشخص کرده و برای اصلاحات تا نقطه مورد نظر زمان‌بندی و روش صحیحی اتخاذ کنند و همراه با آن امکانات این اصلاحات را احصا و بیان کنند. در غیر این صورت باوجود تظاهر به ولایت‌مداربودن عملا نشان داده خواهد شد که حضور در مجلس را صرفا یک پدیده سیاسی از منظر تصاحب جاه و مقام به شمار می‌آورند. اینکه اصلاحات در چه مواردی باید صورت گیرد ممکن است مورد مناقشه قرار گیرد بنابراین به صورت غیردقیق فهرستی از اموری را که به قول برخی در آن بحران و به قول برخی مشکل و مسئله وجود دارد، ذیلا می‌آوریم، باشد که مجلس دوازدهم و نمایندگان منتخب که نوعا قبل از تشکیل مجلس رسمی می‌توانند جلسات غیررسمی و مشورتی داشته باشند، فهرست را بررسی و تکمیل و اضافه کنند تا دستور اصلاحات در مجلس دوازدهم مشخص شود و به همین دلیل می‌گوییم اینک نوبت شماست. برای انتخابات دیگران امتحان خود را پس دادند پس شما هم امتحان خود را به خوبی بگذرانید.

اینک فهرست پیشنهادی

۱- بدمصرفی آب به ویژه در کشاورزی بر عهد قدیم.

۲- استخراج مداوم آب با کف‌شکنی‌های مکرر از چاه‌ها و عمیق‌شدن آنها در حد ۴۰۰ متر و در شرف بی‌آب‌شدن چاه‌ها و انقراض کشاورزی وابسته

به آب چاه‌ها.

۳- نشست زمین در بسیاری از استان‌های کشور.

۴- نبود الگوی درست کشاورزی و واردات ۳۰ میلیون تن محصولات کشاورزی

۵- ناترازی مصرف برق و انرژی و اسراف در مصرف

۶- کاهش استخراج گاز و ناترازی با مصرف و عدم امکان صادرات گاز.

۷- عدم شفافیت عملکرد بانک‌ها و بانک مرکزی در تخصیص ریال و ارز به گیرندگان

۸- بدهی دولت به بخش خصوصی از جمله به نقل از وزیر نیرو بدهی صد هزار میلیارد تومانی این وزارتخانه

۹- صندوق‌های بازنشستگی و تعهدات دولت

۱۰- پرداخت بهره برای سرمایه‌گذاران کلان در حساب بانک‌ها

۱۱- تمرکز ثروت در کلان‌شهرها و ادامه محرومیت نقاط محروم

۱۲- قربانی‌شدن سالانه ۲۰ هزار نفر در حوادث جاده‌ای و صد هزار نفر مجروح و مصدوم

۱۳- مهاجرت نخبگان از جمله پزشکان (به تصدیق آقای دکتر مرندی) و پرستاران و خلبانان و نرم‌افزارنویسان

و اخیرا کارگران ماهر

۱۴- هوای آلوده در شهرها و دیگر نقاط کشور

۱۵- از بین رفتن جنگل‌ها

۱۶- وجود فاضلاب‌ها و پساب‌ها و پسماندها در کشور که روز به روز بیشتر می‌شود

۱۷- تورم و کم‌شدن دائمی قدرت خرید مردم

۱۸- مسئله حمل‌ونقل بار و مسافر در کشور

۱۹- موضوع دانشگاه‌ها در کشور و آموزش و پرورش و تربیت نسل جوان

۲۰- اینترنت و سود ۳۰ هزار میلیارد تومانی فیلترشکن‌ها و آینده اینترنت آزاد بدون امکان فیلترینگ

امیدواریم مجلس دوازدهم در حل حداقل مسائل یادشده توفیق داشته باشد.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍 غرب و آتش‌بس در غزه
✍️ سیدجلال ساداتیان
بعد از حدود ۱۵۰ روز جنگ در غزه مجددا تلاش‌هایی برای ایجاد یک آتش‌بس به مناسبت ماه مبارک رمضان مطرح شده است تا طرفین درگیری بتوانند جنگ در غزه را به اتمام برسانند.
بایدن و حزب دموکرات در آمریکا تحت فشار لابی اسرائیل‌اند که اگر امتیازات لازم به اسرائیل داده نشود، مورد حمایت آنها در بحث انتخابات داخلی آمریکا قرار نمی‌گیرد چرا که لابی صهیونیست دارای نفوذ بالا در رسانه‌ها، کنگره، اقتصاد و حتی بخش نظامی آمریکا هستند و می‌توانند باعث شکست بایدن در انتخابات شوند. خصوصا اینکه دیوان عالی آمریکا تایید کرده که ترامپ ممنوعیتی برای ورود به انتخابات ندارد و این مورد در آن معناست که آقای ترامپ قطعا به انتخابات آمریکا خواهد رسید چرا که از نظر دادگاه‌های آمریکا منعی برای ورود ترامپ به عرصه ریاست جمهوری آمریکا وجود ندارد و تهدید ترامپ بیشتر شده و نیازمندی‌های آقای بایدن به لابی آیپک افزایش پیدا کرده است. از این رو حیثیت بین‌المللی آمریکا در گرو حمایت از اسرائیل قرار گرفته است. در گذشته هم شاهد بودیم بایدن قطعنامه‌های آتش‌بس در شورای امنیت سازمان ملل را وتو کرده بود و رابطه اروپا نیز با این وتوها با بایدن و آمریکا بهم ریخته بود. طرف دیگر قضیه شخص نتانیاهوست که در داخل اسرائیل به شدت تحت فشار گروه‌های داخلی است و از قبل از طوفان الاقصی نیز مشکلاتی را در داخل اسرائیل داشته است. بر این مشکلات نتانیاهو، اسرای اسرائیل در دست حماس نیز اضافه شده است. مجموعه این موارد به زیان نتانیاهو بود و این فشارها نتانیاهو را به آن سمت برد تا در مواجهه با حماس امتیازی را بگیرد که شکست داخلی را جبران کند آن هم شکستی که کیفیت آن به این شکل بود که در روز اول طوفان الاقصی تعدادی از افسران امنیتی اسرائیل به اضافه اسناد امنیتی آنها به دست حماس افتد و این موارد حیثیت و هیمنه اسرائیل را زیر سوال برد و مشکلات فراوانی را برای تل‌آویو ایجاد کرد. لذا اسرائیل به دنبال حذف حماس رفت و جنایت‌ها انجام داد و حدود ۳۰ هزار نفر را شهید و ۷۰ هزار نفر را مجروح کرد و دادگاه لاهه در نتیجه این اقدامات حکم داد و اسرائیل را موظف به پاسخگویی کرد. با این وجود نتانیاهو به هیچ دستاوردی نرسید. اکنون با ایجاد آتش بس قدرت حماس و جهاد اسلامی افزایش خواهد یافت ضمن اینکه آوارگان نیز دوباره به غزه باز خواهند گشت از این روست که اسرائیل با آتش‌بس حتی یک ماهه موافقت نمی‌کند. از سوی دیگر اعراب هم در حال تلاش‌هایی برای آتش‌بس هستند هر چند رابطه خوبی با حماس ندارند اما کاهش تشنج در منطقه نشان می‌دهد که کشورهای منطقه هم به نوعی آتش‌بس را می‌خواهند. در چنین وضعیتی آمریکا و اسرائیل در حال رضایت دادن به آتش‌بس هستند و آتش‌بس موقت را می‌خواهند اما حماس به آتش‌بس دائمی فکر می‌کند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین