شنبه 8 ارديبهشت 1403 شمسی /4/27/2024 4:34:48 AM

🔻روزنامه ایران
📍 سیاست خارجی و ابزارهای اقتصادی
✍️مسعود دانشمند

ابزارهای اقتصادی در مذاکرات خارجی کشورها نقش مهمی را از گذشته تا امروز داشته‌اند. کشورها در روابط دیپلماتیک خود معمولاً از این ابزارهای اقتصادی مانند حجم مبادلات تجاری برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده می‌کنند. مانند مسأله لغو سفارش چند میلیارد دلاری زیردریایی‌های فرانسوی که استرالیا آن را به نفع پیمان «اوکوس» و برای اتحاد بیشتر با انگلیس و امریکا انجام داد. قراردادی در حدود ۶۶ میلیارد دلار در این موضوع یک ابزار اقتصادی برای رسیدن به اهداف سیاسی بود که واکنش فرانسوی‌ها را نیز به‌دنبال داشت. یا در مورد روابط چین و امریکا با بیش از یک هزار میلیارد دلار مبادله کالایی، ملاحظه می‌شود که آنقدر اقتصاد این دو کشور در هم تنیده شده که تجارت به‌عنوان یک اهرم سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و حتی در تصمیمات دیپلماتیک این دو قدرت برتر جهان نقش دارد. در روزگار گذشته یکی از ابزارهای اقتصادی در مذاکرات خارجی کشورها، عنصر نفت بود. جنگ رمضان، در سال ۱۹۷۳ میان سوریه و مصر با اسرائیل شکل گرفت که در این جنگ نفت یک ابزار با حمایت کشورهای عربی علیه مواضع اسرائیل بود. این مسأله اولین شوک‌های نفتی را به جهان وارد کرد. با درنظر گرفتن این موارد، سؤال اینجاست که امروز ایران از چه ابزار اقتصادی برای مذاکرات خارجی می‌تواند استفاده کند؟ بررسی جوانب مختلف اقتصاد ایران نشان می‌دهد که چنین ابزاری امروز در دسترس کشور نیست. چراکه نه نفت اهمیت دهه‌های گذشته را دارد و نه اقتصاد ایران آنقدر بزرگ است که حذف آن از نقشه اقتصادی جهان، رفاه و امنیت کشوری را تهدید کند. اقتصاد ایران در دهه‌های اخیر آنقدر کوچک شده که کمتر از ۳ دهم درصد اقتصاد جهان را به خود اختصاص می‌دهد. این اقتصاد نحیف در تحولات و مذاکرات دیپلماتیک نمی‌تواند به‌عنوان یک ابزار اثرگذار باشد. حضور ایران در بازار جهانی نفت خام نیز کم اهمیت شده و این مسأله نیز به مرور رخ داده است. چنانچه با صادرات کمتر از نیم میلیون بشکه در روز و از دست دادن سهم بازار، جهان انرژی دیگر هیچ نگرانی و دغدغه‌ای ندارد. در همین حال، از مزیت‌های دیگر ایران نیز ابزارسازی نشده که امیدوارم نسبت به این مهم اهتمام ورزیده شود. برای مثال، موقعیت ژئوپلیتیک ایران می‌تواند امروز یک ابزار مذاکره خارجی باشد. ایران می‌تواند با وابسته کردن و ایجاد ارتباط با همسایگان خود از طرق مختلف، امروز بازار ۸۵ میلیونی کشور را تبدیل به یک بازار ۳۰۰ الی ۴۰۰ میلیونی کند و رهبر این بازار شود و از این طریق در جهان رایزنی‌هایی را در جهت دستیابی به اهداف دنبال کند. یا در مثالی دیگر، کشور می‌تواند کریدور شمال و جنوب را تقویت کند و جریان اقتصادی منطقه را به خود وابسته کند. به این ترتیب وقتی به اقتصاد ایران نگاه می‌کنیم، اگرچه ظرفیت‌های متعددی در دل آن به چشم می‌خورد اما می‌تواند ابزاری برای رایزنی‌های بین‌المللی و برگ برنده‌ای در مذاکرات خارجی داشته باشد. به هر حال امیدوارم که دولت برای ابزار‌سازی اقتصاد در مذاکرات هرچه سریع‌تر دست به کار شود. چراکه کشورها یک اقتصاد قوی را نمی‌توانند براحتی از زنجیره و شبکه اقتصادی جهان حذف کنند.


🔻روزنامه کیهان
📍 چرا رئیسی توانست امّا روحانی نتوانست؟
✍️جعفر بلوری

آقای رئیسی طی کمتر از یک ماه توانسته، یک بحران خطرناک را حل و به یک آرزو جامه‌عمل بپوشاند: بحران واکسن و عضویت ایران در سازمان شانگهای. علاوه بر این دو، اقدامات خوب دیگری نیز در این مدت کوتاه انجام شده مثل مهار قیمت سیمان و آهن که در ساخت‌وساز مسکن از اهمیت بالایی برخوردارند و از آنجایی‌که حل بحران مسکن نیز بنا به دلایل متعددی که پیش از این در همین ستون درباره آن نوشته‌ایم، جزو اولویت‌هاست، می‌توان انتخاب آن را نیز هوشمندانه و کاملاًً درست نامید. با توجه به شرایطی که ایشان کشور را تحویل گرفته و رقبای بی‌اخلاقی که دست به هر اقدامی می‌زنند تا ایشان به نتیجه نرسند، می‌توان گفت طی همین مدت کوتاه آقای رئیسی عملکرد خوبی داشته و می‌شود امیدوار بود اگر تلاش‌هایشان را همین‌طور ادامه دهند، اوضاع بهتر از اینها هم خواهد شد. اما سؤالی که در این یادداشت به دنبال یافتن پاسخ آنیم این است که چرا آقای رئیسی می‌تواند اما آقای روحانی نتوانست؟
می‌توان پاسخ‌های گوناگونی به این سؤال داد. می‌توان مثل عوامل وضع موجود، پاسخ‌های کاملاًً سیاسی به این پرسش داد و مثلا گفت اصلا اتفاق خاصی نیفتاده یا اگر افتاده، نتیجه تلاش دولت‌های قبل بوده است. یا می‌توان پاسخی منطقی و عملی به این سؤال داد. ما تلاش می‌کنیم پاسخ‌هایمان منطقی و علمی ‌باشد. بخوانید:
۱- یکی از ویژگی‌های برجسته دولت آقای رئیسی که حتم داریم در موفقیت ایشان تأثیر زیادی داشته، بی‌توجهی به حاشیه‌ساز‌ها و شیطنت‌های عوامل وضع موجود است. اگر بنا باشد به همه حاشیه‌هایی که برای ایشان ساخته می‌شود واکنش نشان داد، زمانی برای کار کردن باقی نخواهد ماند. بهترین پاسخ به حاشیه‌سازها، کار کردن است.‌تردید نداشته باشید از همان روز اول تشکیل دولت سیزدهم منتظرند دولت ۱۰۰ روزه شود تا، از ایشان کارنامه‌ای بخواهند که خود طی ۲۹۲۰ روز (۸ سال) نتوانستند حتی به آن نزدیک شوند. یکی از مشکلات بزرگ سیاسی در ایران این است که، انرژی زیادی از مدیران بابت پاسخ دادن به حاشیه‌های بی‌اساس خرج می‌شود. در این کشور جریان‌های سیاسی‌ای داریم که از فرصت هم، بحران می‌سازند! باور نمی‌کنید؟ حل بحران واکسن یا عضویت در سازمان شانگهای مگر فرصت نیستند؟ چند روز است در تلاشند، این فرصت‌ها را ناچیز جلوه داده یا به شکلی درباره آن موضع بگیرند که، نتیجه بشود، چیزی جز آنچه هست؟! همه جای دنیا معمولا دعوایی اگر بین جریان‌های سیاسی به وقوع می‌پیوندد، بر سر شکست یا ناکامی‌ است. اینجا برخی از دل پیروزی و موفقیت، دعوا و حاشیه می‌سازند. بی‌اعتنایی به این حاشیه‌سازان و ادامه کار با همین روحیه و سرعت، قطعا یکی از دلایل موفقیت آقای رئیسی است. «موفقیت» نتیجه طبیعی «تلاش و زحمت» است. دولت سیزدهم لااقل تا امروز نشان داده، مرد کار و تلاش و عمل شبانه‌روزی است حتی روزهای جمعه. چنین روحیه‌ای، گم شده بزرگ دولت قبل
بود.
۲- باور قلبی به اینکه دنیا، فقط آن سه چهار کشور بدعهد کذاب نیستند، یکی دیگر از دلایل مهم موفقیت دولت سیزدهم است. به تحولاتی که این روزها بین آمریکا و متحدان نزدیکش رخ می‌دهد نگاه کنید! اینکه امروز افغانستان در چنگال طالبان است، بزرگ‌ترین دلیل بر این است که، آمریکا کشوری نیست که بتوان به آن نزدیک شد، چه رسد به اینکه بتوان به آن اعتماد کرد. یا توافقنامه امنیتی «آکواس» که به قول فرانسوی‌ها، خنجری بود که آمریکا از پشت به کمر متحدان خود زد، یکی دیگر از دلایلی است که نشان می‌دهد آقای رئیسی راه را درست و دولت قبل راه را اشتباه رفته است! وزیر خارجه فرانسه همین چند روز پیش گفت آمریکا کشوری دروغگو، دورو و فرصت‌طلب است که نمی‌توان به آن اعتماد کرد و آن یکی رسانه فرانسوی نیز در واکنش به این خیانت نوشت «بایدن همان ‌‌ترامپ است، بدون توییتر.» چرا راه دور برویم. وضعیتی که امروز در آنیم و آقای رئیسی چند هفته‌ای است تلاش‌ها برای برون‌رفت از آن را آغاز کرده، مگر نتیجه تلاش‌ها برای نزدیکی به غرب و حل مشکلات توسط غربی‌ها نیست؟ نتیجه اینکه کشوری مثل فرانسه بیاید و برای جوانان ایران شغل ایجاد کند؟! باور اینکه در دنیا ۱۹۵ کشور وجود دارد و آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان فقط ۴ کشور هستند، از جمله دلایل موفقیت دولت آقای رئیسی است!
۳- کتاب «سقلمه» (که برخی آن را تلنگر هم ‌ترجمه کرده‌اند)، کتابی است راجع به اقتصاد رفتاری. «ریچارد تیلر» برنده نوبل اقتصادی و همکارش «کاس آرسانستین» در این کتاب می‌گویند، گاهی برخی معضلات و بحران‌های بعضا حتی بزرگ، راه‌حل‌‌های کوچکی دارند و برای حل آنها نیازی به «اجبار» یا «کارهای سنگین عمیق و پیچیده» نیست و با یک تلنگر کوچک اما حساب شده، می‌توان حلشان کرد. حساب شده به این معنا که این تلنگر چه زمانی، با چه زاویه و چه شدتی باید زده شود تا معضل حل شود. گاهی این تلنگر، که به کوچکی یک تماس تلفنی است می‌تواند معضلی به بزرگی کمبود شدید واکسن را در میانه تحریم‌های شدید علمی ‌و دارویی حل کند! نویسندگان این کتاب، کسی که این تلنگر را می‌زند «معمار انتخاب» Choice Architect نامیده‌اند.
آقای رئیسی تا اینجای کار نشان داده‌اند، معماران انتخاب خوبی بوده‌اند و قطعا این مسئله در موفقیت ایشان موثر بوده است.
۴- پاسخ‌های دیگری نیز می‌توان برای این پرسش یافت مثل، استفاده از ظرفیت‌های عظیم داخلی و منطقه‌ای بر زمین مانده، رفتن عوامل بحران‌ساز، ته کشیدن تحریم‌های غرب و کم‌اثر شدن آنها، خروج اقتصاد کشور از شرایط شرطی شده با برجام (که تمام تلاش غرب و غرب‌زده‌ها، شرطی کردن مجدداًً آن به برجام و مذاکره است). ما فکر می‌کنیم طی این چند هفته، آنچه باعث کسب آن چند موفقیت بزرگ شد، دلایلی است که برشمردیم و یکی از مسائلی که می‌تواند این روندِ مثبت را کُند یا حتی متوقف کند، اعتنا کردن به سرو صداهای عوامل این بحران‌هاست. آنها نمی‌خواهند رئیسی موفق شود و برای این نخواستن دو دلیل مهم دارند. یک: موفقیت آقای رئیسی یعنی شکست راه و روش آنها. دو: آقای رئیسی نماد انقلاب و روش مدیریت ایشان انقلابی است. پیروزی ایشان در انتخابات هم به معنای بازگشت کشور به ریل انقلاب است. مسئله‌ای که، فلسفه وجودی برخی از این جریان‌های سیاسی، جلوگیری از وقوع آن است! بنابر این آنها تمام تلاششان را خواهند کرد تا آب خنک از گلوی دولت سیزدهم پایین نیاید. قبلاًً گفته‌ایم و اینجا به‌دلیل اهمیت آن دوباره تکرار می‌کنیم: «عوامل وضع موجود»، بزرگ‌ترین چالش آقای رئیسی هستند، حتی بزرگ‌تر از «وضع موجود» و بهترین استراتژی حال حاضر برای مهار آنها، بی‌اعتنایی به آنها در کنار کار و تلاش شبانه‌روزی و صدالبته «معماری انتخاب» است، یعنی همان که تا امروز بوده است.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 مجمع عمومی سازمان ملل!
✍️ابوالقاسم قاسم‌زاده

هفتاد و ششمین مجمع عمومی سالانه سازمان ملل از روز سه‌شنبه ۳۰ شهریور ماه در نیویورک گشایش یافت. امسال بیش از ۱۰۰ مقام ارشد از رهبران و رؤسای دولت‌ها در این گردهمایی رسمی سالانه شرکت می‌کنند. اگر چه تعدادی از رهبران و رؤسای دولت‌ها در کشورهای جهان، با انجام «واکسیناسیون» در برابر کرونا به صورت حضوری در این مراسم شرکت دارند، اما سال گذشته به علت فراگیری کرونا، نشست مجمع عمومی به صورت مجازی برگزار شد.
از دوران چهارسال ریاست جمهوری «ترامپ» که مدام، سازمان ملل را نهادی فرسوده و بی‌خاصیت در صحنه بین‌المللی می‌خواند و خواهان انحلال آن شد و چندبار گفت: «یا این سازمان را منحل کنید و یا مقرّ آن را از نیویورک به کشوری دیگر منتقل کنید»، ضربات سختی به جایگاه و حیثیت نهاد سازمان ملل وارد شد. اما نگاه «ترامپ» به سازمان ملل واقع‌گرایانه بود، زیرا در شرایط کنونی جهان این سازمان، به جز در موارد خاص از کمک‌های بشردوستانه یا اقدام‌های نظارتی، نقش چندانی در حل بحران‌ها چه در سطح منطقه‌ای یا بین‌المللی ندارد؛ به ویژه که به روایت دبیر کل سازمان ملل اکنون این نهاد در بحران شدید مالی و برآوردهای هزینه قرار گرفته است تا جایی که به اجبار برخی از مراکز و دفاتر تشکیلاتی خود را در کشورها، تعطیل کرده است! بزرگ‌ترین بدهکار به سازمان ملل، کاخ سفید و دولت آمریکا است که از زمان ترامپ تا امروز از پرداخت تعهدهای مالی خود شانه خالی می‌کند!

در این اوضاع، برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل بیشتر جنبه تشریفاتی داردو حائز ضمانت اجرایی نیست. مهمترین کارکرد این مجمع، تریپونی است که در اختیار رؤسای دولت‌ها می‌گذارد تا نگاه خود را به جهان و نیز چشم‌انداز آینده کشور خود و دنیا را از منظر خویش بیان کنند. دیدارهای مقامات رسمی از سران دولت‌ها و وزراء خارجه هر سال در ایام برگزاری مجمع عمومی و در حاشیه آن نیز، فرصت بسیار خوبی است تا از نزدیک هم با مواضع رسمی یکدیگر آشنا شوند و هم برای ادامه بهتر روابط برنامه‌ریزی کنند. از این نگاه، ایام تشکیل مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک را به یک «کلوپ» سیاسی جهانی مبدل می‌سازد که وزراء خارجه برای حل و فصل مشکلات یا تفاوت‌ دیدگاه‌ها با هم ملاقات و تبادل نظر می‌کنند.

آنتونیوگوترش سال پایانی دبیر کلی سازمان ملل را می‌گذراند و تلاش دارد تا در این ایام، به ویژه بعد از دوران سخت ترامپ، جایگاه تأثیرگذار این سازمان در مسایل بین‌المللی را تبیین و بازآوری کند. دستور کار اصلی نشست امسال مجمع عمومی دو بحران بزرگ جهانی؛ «کرونا» و «آب و هوا» اعلام شده است. در مورد «کرونا» تا حدودی فعالیت‌های مرکز بهداشت و درمان جهانی در سازمان ملل، موفق بوده و فعالیت‌های آن به ویژه در امر «واکسیناسیون» خدمات خوبی به کشورها ارائه داده است که هنوز ادامه دارد. در این بخش دبیر کل سازمان ملل از هفتاد و ششمین مجمع عمومی خواسته است تا کشورهای بزرگ و قدرتمند، از جمله آمریکا، چین، روسیه و چند کشور اروپایی ارائه خدمات خود را به کشورهایی که هنوز نیازمند هستند و توان مالی بالایی ندارند ادامه و افزایش دهند. دبیر کل سازمان ملل، گفت: ما با اعضای نهادهای ذی‌ربط گفتگو می‌کنیم تا آنها متقاعد شوند که جهان با «مرحله‌ای حیاتی درباره «کووید»، مسایل امنیتی مربوط به آن و به ویژه سیاست آب و هوایی» رو‌ به رو است.

دبیر کل سازمان ملل در آغاز رسمی نشست مجمع عمومی درباره بحران «آب و هوایی» در جهان هشدار داد و گفت: اکنون همه ما در لبه پرتگاه هستیم، جهان بیدار شود، اغلب دولت‌ها و همه مجامع رسمی و غیررسمی درباره بحران فراگیر «آب و هوایی» در جهان مدام هشدار می‌دهند، اما در عمل اقدام اصلی و اساسی را چندکشور بزرگ دنیا، از جمله آمریکا، چین و روسیه باید انجام دهند تا مگر جهان از بحرانی که هم اکنون زنگ خطر فاجعه آمیز آن به صدا در آمده است، تا حدودی رهایی یابد. به نظر می‌رسد این بحران اصلی‌ترین مشکل فاجعه آفرین برای همه کشورها و بشریت شده است. ترامپ و سیاست‌های او در این زمینه در چهار سال از دوران ریاست جمهوری‌اش بسترساز اصلی فاجعه کنونی در سراسر جهان بوده است!

اگر در این دوره از تشکیل مجمع عمومی سازمان ملل، توافق جدید و افزون‌تری درباره این خطر بزرگ ـ بحران آب و هوایی در جهان ـ صورت پذیرد، موفقیت بزرگی را شاهد خواهیم شد! این اگر در صورت عبور از سخنرانی‌های خوب و مردم پسند به توافق درباره طرح جدید و اجرای آن تحقق می‌یابد!

دو سخنرانی، در آغاز کار مجمع عمومی، فضای خبری و گزارش‌های رسانه‌ای را به خود اختصاص داد. سخنرانی «بایدن» که گفت:« من اولین رئیس جمهوری آمریکا هستم که اعلام می‌کنم، هم اکنون آمریکا در هیچ جنگی در سراسر جهان حضور و مشارکت ندارد!»

پایان دوران جنگ آمریکا را بایدن با خارج شدن از افغانستان شرح و تفسیر کرد. در حالی که هم اکنون در غرب و شرق عالم ملت‌ها بر این باورند که بعد از بیست سال اشغال نظامی افغانستان از سوی آمریکا، افغانستان از «چاله به چاه» افتاده است و بی‌مسئولیتی دولت آمریکا کشور «افغانستان» را دچار آینده‌ای نامعلوم کرده است. «بایدن» بر خلاف ترامپ به طور رسمی اعلام کرد که سیاست دولت من، دو کشور مستقل، اسرائیل و فلسطین است. اعلام این موضع رسمی از سوی رئیس جمهوری آمریکا را صهیونیست‌ها در نیویورک و اسرائیل نمی‌پذیرند و رد می‌کنند. واقعیت این است که نگاه خاورمیانه‌ای بایدن در بسیاری از موارد، متفاوت و حتی متضاد با ترامپ و دوران او ارزیابی می‌شود. درباره برجام با بیان این جمله که «اگر ایران به برجام بازگردد ما (آمریکا) نیز به برجام بازخواهیم گشت» در عمل نشانه‌ای خوانده شد که در آینده نه چندان دور مشکلات و اختلاف‌ها درباره معاهده برجام برطرف خواهد شد. واقعیت این است که هنوز پرسش‌هایی در صحنه رسانه‌ای و جهان درباره گفتگوهای جدید ایران درباره معاهده برجام با آمریکا و دیگر اعضاء باقی‌مانده است! اگرچه فضای نگاه به آینده امیدوارانه است.

سخنرانی رئیس جمهوری ایران آقای رئیسی نیز در اغلب محافل خبری مثبت ارزیابی شده است. وی با بیان این جملات در مجمع عمومی سازمان ملل در اغلب محافل رسانه‌ای و سیاسی جهان خبرساز شده است: آقای رئیسی «دوران جدیدی آغاز شده است. من به عنوان منتخب ملت بزرگ ایران مفتخرم که به نمایندگی از آنها، پیام عقلانیت، عدالت و آزادی را که سه اصل اساسی برای حیات انسان معاصرند، به جهان برسانم.» آقای رئیسی به همه دولت‌ها در جهان پیشنهاد داد: «ممنوع شدن هرگونه تحریم یا اخلال در زنجیره تأمین سلامت و محیط زیست و ثبت تحریم اقلام بشردوستانه به عنوان جنایت علیه بشریت. من به دنبال تعامل مؤثر با همه کشورهای جهان، به ویژه کشورهای همسایه هستم.»

این فرازها از سخنان رئیس جمهوری ایران را اغلب رسانه‌ها در داخل و خارج از کشور برجسته کرده‌اند:

«ـ از کپیتال تا کابل یک پیام به جهان مخابره می‌شود: نظام سلطه آمریکا در داخل و خارج بی‌اعتبار شده است ـ صلح و امنیت پایدار در گرو اجرای عدالت است ـ آمریکا به جای تغییر «روش زندگی» خود با جهان «روش جنگ» خود را تغییر می‌دهد ـ تحریم‌، روش جدید جنگ آمریکا با ملت‌ها است؛ تحریم دارو در دوران کرونا جنایت علیه بشریت است ـ سیاست جمهوری اسلامی ایران حفظ ثبات و تمامیت ارضی همه کشورهای منطقه است ـ اگر مجاهدت شهیدان سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس نبود امروز داعش همسایه مدیترانه اروپا بود ـ آزادی در کوله‌پشتی سربازان بیگانه جا نمی‌شود ـ‌ رژیم اشغالگر قدس بزرگ‌ترین تشکیلات تروریسم دولتی است ـ ما به وعده‌های دولت آمریکا اطمینان نداریم ـ سلاح اتمی هیچ جایگاهی در دکترین دفاعی و بازدارندگی ایران ندارد ـ انقلاب اسلامی ایران حامی آزادی و مانع افراطی‌گرایی است ـ پیشنهاد ایران، ممنوع شدن هرگونه تحریم یا اخلال در زنجیره تأمین سلامت و محیط زیست است.»

با انجام سخنرانی آقای رئیسی در نیویورک، خبر داده شد که دکتر عبداللهیان وزیر خارجه ایران در نیویورک با پنجاه وزیر خارجه و نمایندگان سیاسی کشورهای جهان، ملاقات خواهد داشت تا در گفتگوی حضوری، آغاز دوران جدید از دیپلماسی بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران و همکاری با کشورها را اعلام و نقد و بررسی کند؛ مرحله‌ای که اغلب رسانه‌ها از حضور فعال هیأت سیاسی جمهوری اسلامی ایران در نیویورک و در مجمع عمومی سالانه سازمان ملل از آن یاد کرده‌اند.


🔻روزنامه رسالت
📍‌از کابل تا کپیتال
✍️مسعود پیرهادی

نطق غیرحضوری حجت‌الاسلام رئیسی در اجلاس سالانه سازمان ملل، از جهات مختلف حاوی نکاتی بود که عملا می‌توان گفت شعارها و پیام‌های اصلی انقلاب اسلامی را بر سر دست گرفت و از این بستر، استفاده‌ای قابل قبول در راستای اهداف انقلاب اسلامی کرد. نطق ایشان از چند جهت قابل بررسی است:
یک. عمده تأکید رئیس محترم جمهور بر خوی استکباری هیئت حاکمه آمریکا، نشان از این واقعیت دارد که دولت جدید ایران، این واقعیت را درک کرده و پذیرفته که از جانب دشمنان این ملت، هیچ منفعت مدامی نصیب ملت ما نخواهد شد. اگر هم گشایشی مقطعی در برخی دوره‌ها عاید ما گشته، ترفندی در راستای اشتباه ادراکی مسئولان و انحراف افکار بوده است. اشاره حجت‌الاسلام رئیسی به دو پدیده هجوم مردم آمریکا به کنگره و همچنین تصاویر دردناک فرودگاه کابل، نشان از آن داشت که سلطه آمریکایی و اساسا اندیشه لیبرال دموکراسی در داخل و خارج از آمریکا به بن‌بست رسیده است.
دو. نکته اساسی این است که هرچند مردم ایران شرح آنچه در دهه گذشته بر کشور رفته را به تفصیل می‌دانند و متوجه تغییرند، اما دنیا هم به‌وضوح و با شفافیت این تغییر را می‌فهمد و خود را با سیاست خارجی جدیدی مواجه می‌بیند‌. دیپلماسی امروز دستگاه اجرایی و به‌ویژه شخص رئیس‌جمهور، به لبخند زدن و هم‌نشینی با آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها محدود نمی‌شود و بر مسائل اساسی مردم از جمله واکسن و اقتصاد متمرکز است. دیگران هم خواهند فهمید که توافق‌نامه‌های بی‌حاصل که بیش از آن که خروجی داشته باشند، نمایشی دیپلماتیک‌اند، در دستور کار ما نیست.
سه. اگر بخواهیم سخنرانی پرنکته رئیس جمهور را در یک جمله خلاصه کنیم، پیگیری گزاره «اخراج آمریکا از منطقه» است. تأکید بر آن که آزادی در کوله‌پشتی نظامیان بیگانه جای نمی‌گیرد و این واقعیت که آمریکا از افغانستان نرفته بلکه اخراج شده است در همین راستاست. ریشه تمام بحران‌های بزرگ منطقه ما هم حضور اشغالگران و راه حل، سپردن تصمیم‌گیری‌ها به ساکنان اصلی و صاحبان آنها یعنی ملت‌هاست.
چهار. حجت‌الاسلام رئیسی به‌درستی، به برجام به‌عنوان یک سند بین‌المللی اشاره کرد که در قالب آن، تمام تعهدات از سوی ایران به اجرا در آمده اما نقض عهد
دیده است. او هوشمندانه، از ارسال هر پیامی که ما را تشنه مذاکره نشان دهد حذر کرد و علنا گفت که به وعده‌های دولت آمریکا اطمینان ندارد، سیاستی که یقینا بیش از خوش‌بینی دولت قبل ما به آمریکا، زمینه‌ساز تعامل با همسایگان، قدرت‌هایی چون روسیه و چین و حتی ارتباط و امتیازگیری از خود آمریکا خواهد بود. دوران جدیدی آغاز شده است.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خانواده‌هایی از تحصیل فرزندان بازخواهند ماند
✍️محمد بلوری

مسوولان آموزشی کشور رسما اعلام کرده‌اند که با آغاز ماه آبان، درهای مدارس روی ۱۵ میلیون دانش‌آموز دوره‌های ابتدایی و دبیرستانی گشوده خواهد شد تا به روال معمول گذشته بر نیمکت‌های کلاس بنشینند و به تحصیل ادامه بدهند.

اما بازگشت دانش‌آموزان به مدرسه در حالی آغاز می‌شود که هیچ برنامه‌ای برای محافظت از آنان در برابر خطر ابتلا به ویروس کرونا هنوز تنظیم نشده است. توجه داریم که ۹ ماه پیش با اوج‌گیری سرایت این ویروس در جامعه، مسوولانی چند با خطایی سوداگرانه مانع پخش و تزریق واکسن شدند و هزاران نفر از هموطنان بیگناه‌مان را در اثر ابتلا به ویروس کرونا به کشتن دادند و هزاران تن دیگر به این ویروس مبتلا شدند که تحت تاثیر این خطای مرگبار ۹ ماه گذشته و نبودن امکانات حیاتی برای درمان امروزه به موازات روند تقریبا پرشتاب تزریق واکسن به جبران خطای گذشته همچنان بیشترین قربانیان کرونا را در جهان داریم و هر روزه با مرگ بیش از ۵۰ قربانی کرونا هزاران تن هم مبتلا می‌شوند که به خاطر نبودن تخت خالی در بیمارستان‌ها، ناگزیر در خانه‌ها بستری می‌شوند و خطر ابتلا به دیگر اعضای خانواده‌ها را هم بیشتر می‌کنند. خانواده‌هایی که برای یافتن دارو و سرم و کپسول اکسیژن مورد نیاز بیماران‌شان باید داروخانه‌ها را زیرپا بگذارند و در این میان طی تقریبا دو سال، همتی در میان مسوولان پیدا نشده که با افزایش تخت‌ها یا ایجاد بیمارستان‌های صحرایی مانع بستری شدن مبتلایان کرونا در خانه‌ها شوند که به این نحو با سرایت به دیگر اعضای خانواده، شتاب روند مرگ‌ومیر افراد مبتلا به این ویروس را افزایش می‌دهند.
حالا در چنین فضای پرخطری در جامعه تصمیم گرفته‌اند دانش‌آموزان را روانه مدارس کنند در حالی که برای حفظ جان و سلامت آنها هیچ برنامه‌ایی اندیشیده نشده است و به یقین با چنین شرایطی والدین بسیاری، از فرستادن فرزندان‌شان به مدرسه خودداری می‌کنند و واکسینه نشدن بچه‌ها مهم‌ترین انگیزه والدین برای اتخاذ چنین تصمیمی خواهد بود. هرچند مسوولان به خانواده‌ها وعده داده‌اند که تا پیش از گشایش مدارس اقدام به تزریق واکسن به دانش‌آموزان خواهند کرد اما یقینا در مدت یک ماهه‌ای که تا عملی شدن وعده گشایش مدارس باقی است به نظر می‌رسد امکان‌پذیر نخواهد بود که دانش‌آموزان را طی این مدت کوتاه بتوان در دو یا سه نوبت زمانی واکسینه کرد.
با شروع ماه مهر هنوز برنامه منسجمی برای آغاز تزریق واکسن ۱۵ میلیون دانش‌آموز تهیه و اعلام نشده است در حالی که روشن نشده برای تزریق به نوجوانان چه واکسنی در نظر گرفته خواهد شد و مهم‌تر از همه شناسایی نوجوانانی است که مبتلا به کرونا نشده باشند، چراکه وجود یک نوجوان مبتلا به ویروس کرونا در میان دانش‌آموزان یک کلاس یا حتی در بین محصلین یک مدرسه می‌تواند دیگر بچه‌ها را با خطر ابتلا به ویروس روبه‌رو کند. به همین لحاظ ضرورت خواهد داشت در مدارس هم از بیم سرایت جمعی ویروس به دانش‌آموزان یک هیات پزشکی برای اطمینان از سلامت بچه‌ها نظارت مداوم و دقیق داشته باشند و در صورت شناسایی مبتلایان به کرونا، آنها را تحت درمان قرار دهند.
مرخص شدن همزمان دانش‌آموزان همه مدارس با توجه به شلوغی مترو و اتوبوس‌های شهری می‌تواند به خاطر فشردگی مسافران برای این نوجوانان در میان انبوه مسافران از نظر سرایت ویروس کرونا خطرآفرین باشد. به همین خاطر کارشناسان توصیه می‌کنند برای جلوگیری از تراکم فشرده مسافران، تعطیلی مدارس در ساعات مختلف انجام شود تا دانش‌آموزان در دسته‌های کم‌شماری مرخص شوند تا از تراکم جمعی در اتاقک‌های تنگ اتوبوس‌ها و متروها جلوگیری کنند و ایمن‌تر اینکه ضروری است اتوبوس فراوان دولتی و شرکت‌های تابعه و وسایل نقلیه نظامی که شمار زیادی از آنها در پارکینگ‌ها بلااستفاده مانده در ساعات خروج دانش‌آموزان از مدارس به طور اختصاصی این نوجوانان را به ایستگاه‌هایی نزدیک به خانه‌های‌شان انتقال دهند تا بدون خطر ابتلا به ویروس کرونا به منازل برسند.
در پایان باید به خانواده بسیاری اشاره کرد که به خاطر فقر مالی و تنگدستی تاکنون نتوانسته‌اند هزینه سه میلیون تومانی خرید کتاب‌های درسی و سایر لوازم مختلف تحصیلی را فراهم کنند و فرزندان‌شان را به مدرسه بفرستند چنانچه در سال تحصیلی گذشته هم در جریان آموزش از راه دور هزاران دانش‌آموز به خاطر فقر مالی خانواده و نداشتن وسایل ارتباط‌جمعی از تحصیل بازماندند و یک‌سال تحصیلی‌شان بر باد رفت و امسال با شدت بحران اقتصادی و گسترش فقر مالی در میان خانواده‌های بیشتر و گران‌تر شدن لوازم تحصیلی مسلما بسیاری از والدین نخواهند توانست حتی کتاب، دفتر و دیگر لوازم آموزشی را برای فرزندان تدارک ببینند و آنها را به مدرسه بفرستند و به این ترتیب میلیون‌ها نوجوان چون سال تحصیلی گذشته از ادامه تحصیل بازخواهند ماند، مگر دولت و خانواده‌هایی خیرخواه به یاری این خانواده‌های نیازمند بشتابند.دولت در قدم اول همانند گذشتگان موظف خواهد بود کتاب‌های درسی را به طور رایگان در اختیار دانش‌آموزان قرار دهد تا این سرمایه‌های اصلی در آینده به خاطر فقر و تنگدستی خانواده‌ها از تحصیل بازنمانند. از سوی دیگر خانواده‌هایی که از تمکن مالی برخوردارند باید به سوی خانواده‌های نیازمند بشتابند تا آنها نیز در همین مدارس کشورمان به تحصیل ادامه دهند.


🔻روزنامه تعادل
📍 تاباندن نور به تاریکخانه‌ها
✍️مرتضی عزتی

مولانا در یکی از غزل‌های جاویدانش به پیری چراغ به دست اشاره می‌کند که گِرد شهر می‌چرخد و ملول از وجود دیو و دد، انسان واقعی را آرزو می‌کند. می‌گویند «دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر/ کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...» ماجرای اقتصاد ایران و اصلاحات ضروری در آن هم ماجرای پیر خسته و آرزوهایش است. سال‌هاست که اساتید اقتصادی و صاحب‌نظران از ضرورت اصلاحات سیستمی اقتصاد سخن می‌گویند، اما توجهی به آن نمی‌شود. یکی از اقداماتی که بعد از تشکیل تیم اقتصادی دولت جدید در دستور وزارت اقتصاد قرار گرفت، شفاف‌سازی‌هایی است که درخصوص عملکرد برخی بانک‌های دولتی صورت گرفت؛ روندی که ابتدا درخصوص بانک ملی اجرایی شد و در ادامه اطلاعاتی درخصوص برخی بانک‌های دیگر تداوم پیدا کرد. روندی که برخی افراد با نگاهی خوش‌بینانه آن را علاج مجموعه مشکلات اقتصادی ارزیابی می‌کنند و گروهی دیگر نیز با رویکردی بدبینانه، آن را در سطح تنازعات سیاسی و جناحی تنزل می‌دهند. شخصا معتقدم نباید نگاه صفر یا صددرصدی به یک چنین موضوعاتی داشت و باید یک چنین موضوعاتی را به‌طور دقیق رصد کرد و راهنمایی‌های لازم را درخصوص آنها صورت داد.

نخست) با توجه به این واقعیت که یکی از جدی‌ترین مشکلات زیربنایی اقتصاد کشور، معضلات و کاستی‌هایی است که در مکانیسم بانک‌های کشور وجود دارد، اصلاح ساختار بانکی کشور به نوعی می‌تواند زمینه‌ساز حل بسیاری از مشکلات کشور باشد. با استفاده از یک ساختار بانکی سامان یافته است که می‌توان تولید پویا داشت، کسب و کار پررونق ایجاد کرد، معضل تامین مالی بنگاه‌ها را حل کرد، صادرات را توسعه داد و ده‌ها و صدها گزاره اقتصادی دیگر را از این طریق سامان داد. واقع آن است که هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند با شفاف‌سازی مخالفت کرده و از آن حمایت نکند.

هر نوع ایجاد شفافیت (به‌خصوص در حوزه مباحث بانکی) مورد حمایت اکثر تحلیلگران و اساتید اقتصادی قرار دارد، اما باید توجه داشت که این نوع شفاف‌سازی‌ها نباید در سطح و برخی امور ظاهری خلاصه شود، بلکه از طریق این شفاف‌سازی‌ها باید زمینه ایجاد اصلاحات اساسی در ساختار بانکی کشور فراهم شود. ممکن است برخی بپرسند چگونه؟

دوم) برای این منظور، رسانه‌ها و تحلیلگران باید بتوانند، برخی پرسش‌های اساسی را مطرح کرده و به پاسخ‌های لازم دست پیدا کنند. حتی اگر مخاطب این پرسش‌ها راس هرم وزارتخانه‌ها و بانک‌های کشور باشند، باید این امکان برای رسانه‌ها و تحلیلگران ایجاد شود تا به ابعاد پنهان موضوع احاطه داشته باشند. در واقع یک درمانگر و پزشک بعد از مشخص شدن بیماری و زخم، باید بداند زمینه ایجاد این بیماری چه بوده است تا بتواند نوع بیماری را مشخص و برای آن نسخه مناسب تدارک ببیند. به عبارت روشن‌تر وقتی اعلام می‌شود حدود دوسوم مطالبات بانک ملی، مشکوک‌الوصول بوده است، رسانه‌ها و کارشناسان باید بدانند، چه شرایطی، زمینه‌ساز بروز این معضل بوده است؟ چه کسانی پشت این سوءمدیریت‌ها قرار داشته‌اند و ردپای چه افراد و جریاناتی در این تخلفات اقتصادی قرار داشته است؟ به عبارت روشن‌تر، انتشار این آمارها هرچند لازم است، اما کافی نیست. این روشنگری قدم نخست از مسیری است که باید تا انتها طی شود تا منجر به اصلاحات شود. اساس شفاف‌سازی، افزایش نظارت رسانه‌ها و کارشناسان است، اگر وزارت اقتصاد در مراحل بعدی اجازه دهد که رسانه‌ها اقدام به تحلیل و پرسشگری کنند و متخلفان را زیر سوال ببرند و متخلفان را به مردم معرفی کنند، می‌تواند امید داشت که این شفاف‌سازی‌ها منجر به یک نتیجه مطلوب شود. در غیر این صورت این نوع شفاف‌سازی‌ها نیز نتیجه‌بخش نیستند.

سوم) خطر دیگری که درخصوص یک چنین افشاگری‌هایی ممکن است، ایجاد شود و اصل موضوع را به حاشیه ببرد، برخورد جناحی و سیاسی با موضوع است. واقع آن است که مشکلاتی که امروز در عرصه اقتصادی و ساختارهای بانکی و مالی کشور ایجاد شده، مختص به این دولت و دولت قبلی یا این دهه و دهه قبل نیستند. این مشکلات سرریز سوءمدیریت‌ها و اشتباهاتی است که طی دهه‌های متمادی در پهنه اقتصادی کشور ظهور و بروز پیدا کرده است. اگر امروز مشخص شده که عملکرد بانک ملی یا سایر بانک‌ها مطلوب نبوده است، برآمده از اشتباهاتی است که طی سال‌های قبل تجمیع شده و امروز در قالب ضرر و زیان بانک ملی نمایان می‌شود. به عنوان نمونه مطالبات مشکوک‌الوصول، پاداش‌های فراوان، انحراف در جهت‌گیری‌های تسهیلاتی و... موضوعی است که در یک حرکت مستمر در ساختار بانکی کشور لانه کرده است. همین امروز اگر کل مدیران بانکی کشور تغییر کنند، اما ساختارها و زیربناها اصلاح نشوند، حتی اگر قوی‌ترین افراد و مدیران هم سکان هدایت را به دست بگیرند، باز هم نتیجه نهایی همان روش‌های غلط قبلی است.

چهارم) البته به بهانه برخوردهای سیاسی، نمی‌توان اصل شفافیت را نیز نادیده گرفت، به نظرم اقتصاد ایران نیازمند مدیران، رسانه‌ها و تحلیلگرانی است که چراغ به دست بگیرند و به اعماق تاریکخانه‌های غبارآلود سیستم بانکی کشور (و سایر بخش‌های اقتصادی و مدیریتی) سرک بکشند تا مشخص شود، چرا کشوری با این میزان منابع، ظرفیت و ثروت قادر نیست، منابع خود را به سمت پویایی تولید، رونق کسب و کار و توسعه صادرات هدایت کند؟ چرا یک خانواده ایرانی برای دریافت یک وام ساده چند میلیون تومانی ودیعه مسکن، باید از هفت‌خوان ارایه ضامن‌های معتبر، سفته، کسری حقوق و... عبور کند، اما یک فرد بانفوذ بدون رعایت روال قانونی، ناگهان به هزاران میلیارد تومان وام دسترسی پیدا می‌کند، بدون اینکه ضامن معتبری ارایه کرده باشد؟ پاسخ این پرسش‌ها را خبرنگاران شجاع، اساتید دانشگاهی و تحلیلگران دلسوزی می‌توانند استخراج کنند که به داده‌های اطلاعاتی شفاف دسترسی داشته باشند. این افراد هستند که می‌توانند چراغ به دست بگیرند و از منافع ملت در برابر سوداگران و متخلفان دفاع کنند. همان‌گونه که مولانا در غزلی زیبا قرن‌ها قبل سروده که «دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر/ کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست/ گفتند یافت می‌نشود، جسته‌ایم ما/ گفت آنچه یافت می‌نشود آنم آرزوست...»


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 علل شکست سیاستگذاری‌ها
✍️دکتر روح‌اله اسلامی

گاهی سیاستگذاری به نتیجه نمی‌رسد و در حد گفتار درمانی باقی می‌ماند. به این شکل که سیاستمداران گمان می‌کنند چون از طریق رای مردم یا انتصاب به مقامی دست یافته‌اند، باید زمین و زمان را تغییر دهند و سیاست و برنامه‌ای را دنبال کنند.
سخنرانی‌ها، برنامه‌های اولیه و حتی سندهای مختلف صادر می‌شود؛ اما از سوی جامعه جدی گرفته نمی‌شود و در واقعیت نیز اثر چندانی ندارد. علت اینکه سیاست‌ها، برنامه‌ها و حتی راهبردها و سندهای مختلف قابلیت اجرا و اثربخشی ندارد، به موارد زیر برمی‌گردد.

۱- اهمیت تاریخ برای سیاستگذاری: اغلب کسانی که به جایگاه سیاسی دست می‌یابند به‌دلیل عجله و خامی، به مدیریت دانش و سابقه تاریخی مجموعه بی‌توجه هستند. گمان می‌کنند نهاد برای اولین‌بار تاسیس شده است و آنها از آسمان آمده‌اند که معجزه کنند و مشکلات را حل کنند. بهترین راه صبر کردن، گوش دادن، خواندن و بررسی آرشیو و تاریخ آن نهاد است. مشکلات قدیمی است و راهکارهای مختلفی طراحی و اجرا شده است. بی‌توجهی به تاریخ عامل اساسی در ترسیم مشکلات کاذب و اولویت‌دهی دل‌بخواهی و از همه آسیب‌زاتر آزمون تجربه‌های شکست‌خورده است. تاریخ شفاهی، اسناد و مدارک، کارگروه وزیران و مدیران ادواری و پژوهش‌های ارزیابی در این زمینه راه‌گشا است تا راه رفته و شکست‌خورده بار دیگر تکرار نشود. اقدامات ناگهانی، همراهی سیاست‌ها با تحولات روزمره و بعد نمایش رفع سریع آنها، دلیل بر نشناختن مساله و راهکارهایی است که تاکنون انجام گرفته است. الزام آرشیوسازی، به جای گذاشتن تاریخ شفاهی و میدان دادن به دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی برای تحلیل داده‌های سیاستی می‌تواند مدیریت دانشی ماندگار به جای گذارد. البته این فرآیند با گزارش عملکردهای اغلب اغراق‌آمیز کارنامه‌های نمایشی تفاوت دارد و باید توسط ارزیاب و محقق دانشگاهی و متفاوت از طراح و مجری صورت گیرد.

۲- شبکه‌های قدرت و جایگاه نهادی و سیاستی: درگیری و تضاد نهادهای مختلف معمولا بر اثر بی‌توجهی به ماشین قدرت است. حکومت ماشینی است که سلسله‌مراتب دارد و بر اساس تفکیک قوا کار می‌کند. اگر هر نهادی قصد برندسازی و انگشت‌نما کردن خود با حاشیه بردن سایر نهادها را داشته باشد، شاهد نوعی سیاستگذاری غیرحرفه‌ای و مداخله‌گرایانه خواهیم بود که به رقابت‌ها و درگیری‌های داخلی منجر خواهد شد. در سطح داخلی و خارجی شبکه‌های قدرت وجود دارد که با اندرز و راهبردهای اخلاقی گفتار درمانی نمی‌توان آنها را مهار کرد. برای دفاع از منافع ملی باید این شبکه‌ها را شناخت و وارد تعامل و بده‌بستان با آنها شد. اعتماد و وفای به عهد و دوست و برادر بودن در سیاستگذاری بی‌معنا است، بلکه آنچه به اجرایی شدن سیاست‌ها و اثربخشی چرخه سیاستگذاری کمک می‌کند، رویکرد واقع‌گرایانه و ضمانت اجراهایی است که بازیگران مقابل را به دادن امتیاز مجبور کند. ایجاد تعادل، برقراری موازنه، شکل‌دهی به نظم‌های منطقه‌ای و کمک از نیروی سوم می‌تواند در اثربخشی سیاست‌ها مفید باشد. سیاستگذاری بازی مهره‌ها در میدان شطرنج است و خوش‌بینی به بازیگران و اعتقاد به شانس میدان بازی را تنزل خواهد داد و کشور را در معرض خطر قرار می‌دهد.

۳- پیشران تکنولوژی؛ متغیر اصلی تحول: خلق و اختراع و بسط تکنولوژی تمایز انسان با سایر موجودات است. بهره‌وری و رسیدن به اهداف در سیاست‌ها به میزان به‌کارگیری تکنولوژی و فلسفه‌ای است که در راستای تحول منطق آن است. با منطق مکانیکی نمی‌توان سیاست‌هایی منطبق بر مطالبات عصر اطلاعات ساماندهی کرد. جهان در حال تغییر است و متغیر اصلی این تغییر، انقلاب چهارم صنعتی است. دولت-‌ملت‌ها به یکدیگر وصل شده‌اند و سرنوشت جهان بر اساس تهدیدات امنیتی و فرصت‌های تجاری و علمی به یکدیگر گره زده شده است. منطقه‌گرایی‌ها، حقوق و سازمان‌های بین‌الملل رژیم‌های همکاری منظمی را بر اساس تقسیم کار بین‌الملل ایجاد کرده‌اند. غایت نظم روابط بین‌الملل غلبه کردن بر تفسیر هابزی از آنارشی و سوق پیدا کردن به منطق کانتی است و این امر به مدد تکنولوژی اطلاعات سرعت زیادی پیدا کرده است. پیشران تکنولوژی‌های دیجیتال و هوشمند متغیر اصلی موفق شدن سیاستگذاری‌ها است. سیاستگذاری سلامت، آموزش، امنیت و رفاه اقتصادی جز با تنظیم‌گری‌های فناورانه ساماندهی نمی‌شود. بسیاری از واژگان و اسناد و قوانینی که به مرحله اجرا نمی‌رسند چون با منطق جهانی تکنولوژی‌های جدید در طراحی و اجرا هماهنگ نشده‌اند، شکست می‌خورند. ابزارانگاری تکنولوژی نیز رویکردی است که سیاستگذاری را با چالش مواجه می‌کند؛ چراکه شکل و محتوای سیاست در عصر اطلاعات با منطق کوانتومی تکنولوژی اطلاعات همراستا است و نمی‌تواند مکانیکی باشد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین