چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 شمسی /5/8/2024 12:04:33 AM

🔻روزنامه ایران
📍تأثیر واکسیناسیون در بهبود روابط اجتماعی
✍️سعید معدنی

ظهور بیماری کرونا برای بشریت پیشرفته و جامعه توسعه‌یافته امروز حیرت آور و در نوع خودش جالب بود. اگرچه انسان‌ها در طول تاریخ چنین اتفاقاتی را به دفعات تجربه کرده‌اند اما اتفاق اخیر به دلایلی منحصر به فرد بود. برای مثال در آغاز قرن بیستم (صد و سه سال پیش) شاهد وقوع آنفلوانزای موسوم به اسپانیایی بودیم که باعث کشته شدن صد میلیون نفر از جمعیت دومیلیاردی (آن مقطع) جهان شد که در نوع خود فاجعه بوده و حیرت آور است، اما امروزه بیماری کرونا به‌خاطر رشد آگاهی انسان‌ها، تشخیص زودهنگام ویروس، شناسایی شیوه سرایت آن، اطلاع‌رسانی و پیشگیری بموقع با وجود هشت میلیارد نفر جمعیت در جهان کشته‌های این‌ بیماری مهلک به مراتب کمتر از آنفلوانزای اسپانیایی بوده و کل کشته‌ها در جهان با گذشت قریب به یکسال و نیم، به سه و نیم میلیون نفر هم نرسیده است. این امر نشان دهنده رشد علم پزشکی و سایر دانش‌های بشری طی یک قرن اخیر است. با این مقدمه به سراغ موضوع یادداشت می‌رویم. اصولاً دو چیز در زندگی انسان‌ها اصل و مهمتر از همه چیز است؛ یکی «سلامتی» و دیگری «امنیت». این دو اگر در جامعه‌ای نباشند حتماً مردمانش نابود خواهند شد، اما حتی اگر یکی از این دو آسیب ببیند باز هم جامعه نرمال و با نشاطی نخواهیم داشت. بیماری کرونا به خاطر شیوع سریع آن، هر دو عنصر «امنیت» و «سلامتی» را به خطر انداخته است. امروزه ما هم نگران سلامتی خود و هم‌ اطرافیان و هم نگران امنیت جامعه به خاطر کسادی اقتصاد و افزایش بیکاری هستیم. اینکه مبادا بیکاری باعث شود جرایم زیاد شده و امنیت جامعه به‌خطر بیفتد. اگر از این‌ منظر به جامعه و انسان‌هایش نگاه کنیم «واکسیناسیون» در کوتاه مدت سلامتی و در درازمدت در بهبود امنیت جامعه مؤثر خواهد بود. واکسینه کردن افراد و تضمین سلامت آنان موجب افزایش ارتباط و حضور اجتماعی، رونق کسب و کار، بالا رفتن کیفیت آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها می‌شود. همچنین به کاهش استرس و از سوی دیگر افزایش امید و نشاط افراد جامعه کمک می‌کند، البته واکسینه شدن یک قشر و طبقه یا مردم یک کشور کفایت نمی‌کند بلکه زمانی بشر در همه جوامع امنیت کامل می‌یابد که تمام مردم واکسینه شوند. امیدواریم با واکسینه شدن همه مردم ایران و مردمان جهان، دوباره زندگی افراد و روابط اجتماعی به روال عادی خود برگردد و امید و نشاط و امنیت در جامعه بشری افزایش یابد. نسل ما در این سال‌ها و ماه‌ها تجربه گرانسنگی را از سر می‌گذراند. امید است به مدد تکنولوژی پیشرفته ارتباطی و دیجیتالی، تجربیات خود را برای نسل‌های بعدی به یادگار بگذاریم.


🔻روزنامه کیهان
📍پیاده‌ها و سواره‌ها در شطرنج انتخابات
✍️محمد ایمانی

۱- با پایان ثبت‌نام نامزد‌ها، فضای انتخابات شفاف‌تر شد. جدا از تخلف در برخی ثبت‌نام‌ها، تنوع نامزد‌های سرشناس، در جای خود مغتنم است و می‌تواند به رونق انتخابات کمک کند. هر چند که به تجربه ثابت شده شماری از نامزد‌ها به نفع هم کنار می‌روند. بنابراین مسئله اصلی، نه تنوع نامزد‌ها، بلکه رویکرد آنها به دوگانه «تداوم یا تغییر ریل دولت» است. طبعا بازی با شمار معتنابهی «نامزدنما»، نمی‌تواند ائتلاف حاکم بر دولت را از مسئولیت پاسخگویی معاف کند. آنها احتمالا توجیه و فرافکنی خواهند کرد و دوباره وعده خواهند داد؛ اما کارنامه این ائتلاف، خار چشم و استخوان در گلوی مردم است.
۲- در صورت بندی کلان نامزد‌ها، با دو رویکرد رو به رو هستیم. کسانی که باور دارند «ما ملت ایران می‌توانیم عزتمندانه و با همت و مجاهدت و تدبیر، روی پای خود بایستیم»، و آنها که باور و همت و مجاهدتش را ندارند و بنابراین به قیم بیگانه تن می‌دهند و بخش عمده‌ای از گرفتاری‌های دهه گذشته، متوجه کارکرد آنهاست. از یک چشم انداز، صحنه انتخابات پنج‌ضلعی به نظر می‌رسد: نامزد‌های منسوب به طیف نیروهای انقلاب، نامزدهای دولتی، نامزد‌های اصلاح‌طلبان، رئیس‌جمهور سابق و چند نامزد همسو، و شماری از نامزد‌های سیاسی منفرد. در عین حال، اگر نامزد‌های منفرد را استثنا کنیم، سه طیف دیگر، درباره زدن نامزد(های) طیف انقلاب، هم‌پوشانی دارند.
۳- رفتار انتخاباتی «ائتلاف اصلاحات و اعتدال» شگفتی کم نداشت: از ۱۴ نامزد مد نظر «نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان» که همگی موظف به ثبت‌نام بودند، ۵ نفر (عارف، ظریف، خرازی، صدر و مولاوردی) ثبت‌نام نکردند و چند نفر خارج از لیست «ناسا» نامزد شدند. جهانگیری معاون اول رئیس‌جمهور هم به جای اینکه روی کارنامه تاکید کند، گفت «قصد ورود نداشتم اما با توجه به نیامدن برادر عزیزم دکتر ظریف و تشخیص جبهه اصلاحات، از مسئولیت شانه خالی نمی‌‌کنم». محسن هاشمی هم درباره آمدنش گفت «با جهانگیری رایزنی کردم؛ او گفت مناسب است ثبت‌‌نام کنید»! ثبت‌نام برخی متهمان یا محکومان دادگاه‌ها نیز در نوع خود جالب توجه بود؛ و همچنین ثبت‌نام همزمان چند عضو دولت فعلی و قبلی روحانی (جهانگیری، شریعتمداری، همتی، آخوندی، دهقان)، در کنار ثبت‌نام علی لاریجانی به عنوان موتلف مهم دولت. ثبت‌نام برخی دولتمردان در حالی که متهم جدی سوءمدیریت و ترک فعل هستند و باید به اتهام تضییع حقوق ۸۵ میلیون شهروند تحت پیگرد قرار بگیرند، نیز از نکات قابل تامل است. همان‌گونه که انصراف عارف و ظریف، خبر از ندیدن دورنمای موفقیت می‌دهد، این حجم از نامزدی در میان افراد منسوب به ائتلاف اعتدال و اصلاحات نیز جای تامل دارد. هم از حیث به‌هم‌ریختگی ائتلاف، و هم از جهت کاربست یک تاکتیک نخ‌نما: فرار به جلو و تهاجم دسته‌جمعی نامزد‌های پوششی، برای فرار نامزد نهایی از پاسخگویی درباره کارنامه ائتلاف.
۴- آقای عارف (رئیس‌فراکسیون امید در مجلس دهم) با همه تدارکات، از نامزدی منصرف شد؛ او زمستان ۹۸ در اعتراض به بلبشوی جبهه اصلاحات و فشارهایی که متوجهش کردند، از ریاست «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان»(شعسا) استعفا کرد و حال آنکه سابقه معاون اولی دولت اصلاحات را هم داشت. نیامدن عارف نشان می‌دهد اختلافات در اردوگاه تبوع وی جدی است و گرنه او قطعا بر بسیاری از نامزد‌های مورد حمایت «ناسا» ارجحیت داشت. طیف معترض همسو با عارف، می‌گویند چرا سران اردوگاه، دو بار به روحانی تن دادند تا امروز نتوان پیش مردم سر بلند کرد؟ طیفی از ائتلافیون موسوم به «راست سنتی» هم شاکی‌اند. چنانکه عبدالله ناصری (مشاور خاتمی) گفته بود «روحانی در مقایسه با همه رؤسای جمهور پیشین، وقت برای دولت نمی‌‌گذارد. او از ساعت ۹:۳۰ صبح تا ۱۹ سر کار است و این، یکی از اعتراضاتی است که دوستان روحانی دارند. ناطق نوری اعتراض کرده و گفته؛ من که فقط یک حوزه علمیه دارم از ساعت ۶:۳۰ صبح آنجا حاضر می‌‌شوم و شما باید کمی زودتر بروید و به سخن وزرا گوش کنید. او حوزه‌های کلیدی را شوخی گرفته. روحانی به‌دلیل روحیه‌‌اش مشورت‌پذیر نیست. او در حوزه اقتصادی موفق عمل نکرد و دولت در این حوزه، بسیار به‌هم‌ریخته است».
۵- به اعتبار قرابت فراوان جهانگیری و لاریجانی ذیل پرچم روحانی، یک پرسش مهم این است که کدام یک از اینها به نفع دیگری کنار می‌رود؟ ناظران سیاسی از میانه دهه هفتاد، بارها شاهد به‌هم خوردن صف‌بندی‌های رایج جناحی بوده‌اند؛ چنانکه جناح چپ به ظاهر معترض دولت هاشمی، ناگهان در آستانه انتخابات خرداد ۷۶، با مرحوم هاشمی و حزب دولتی او ائتلاف کردند و مرزبندی ناموزون «چپ/ راست» را به‌هم زدند. همان‌ها دو سال بعد، با‌ تانک از روی حیثیت هاشمی گذشتند و او را عالیجناب سرخپوش قتل‌های زنجیره‌ای کردند؛ و سپس به فاصله شش سال، همان هاشمی، تبدیل به قدیس اصلاحات و نامزد نهایی آنها در سال‌های ۸۴ و ۹۲ شد! افراطیون مدعی اصلاحات، معامله مشابهی را با آقایان ناطق نوری و علی لاریجانی کرده‌اند. از متهم کردن به محافظه‌کاری و سر دادن شعار «ناطق نوری نمی‌خوایم، مجلس زوری نمی‌خوایم» و «سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد»، تا نثار عنوان «شیخ اعتدال» و «سیاستمدار معتدل» به این دو!
۶- افراطیون مدعی اصلاحات چه انتظاری از امثال لاریجانی و ناطق داشتند؟ ائتلاف و شراکت همتراز، یا بازی در نقش سرباز و مهره پیاده، برای اخلال در فعالیت جبهه انقلاب؟ در این باره «عباس- ع» (عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت)، ۵ مهر ۹۱ به عصر ایران گفته بود «آقای ناطق اگر از جایگاه فعلی‌‌اش در جناح راست خارج شود و به اصلاح‌طلبان بپیوندد، چیزی به آنها اضافه نمی‌‌کند. اهمیت او در این است که در آن سو قرار دارد نه در این‌سو! ناطق اگر به این سو بیاید، جایگاهش را در آن سو از دست می‌ دهد. ناطق باید در آن‌سو خوب بازی کند»! او ۲۱ شهریور ۹۵ هم در نشریه «صدا» (نشریه کارگزارانی که به حزب اتحاد ملت واگذار شد) نوشت «مهم‌‌‌ترین هدف اصلاح‌طلبان، تعمیق شکاف در حاکمیت است. مهم ‌‌ترین عاملی که در شرایط کنونی به عنوان پیشران فرآیند ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت اصولگرایان تندرو با سایر اصولگرایان است. نهایی کردن شکاف میان جناح حاکم، به لحاظ تاریخی مهم است. اصلاح‌‌‌طلبان باید نقش گُوِه را بازی و این شکاف را به جدایی کامل برسانند. دولت روحانی به دلایل گوناگون، حتی بهتر از اصلاح‌‌طلبان می‌تواند بخشی از این اهداف را محقق کند». وی البته پس از انجام شدن این ماموریت، در سال ۹۸ خواستار استعفای روحانی برای اجرای پروژه خروج از حاکمیت و تکرار سناریوی عراق و لبنان در ایران شد.
۷- آقای لاریجانی انصافا در دبیری شورای عالی امنیت ملی و در مذاکرات آن زمان، خوش درخشید. او همان کسی است که به‌درستی درباره توافقات سال ۸۲ تا ۸۴ تیم خاتمی و روحانی با اروپا گفت «دُرّ غلطان دادیم و آبنبات گرفتیم»؛ اما در چرخشی غیر قابل توجیه، در سال ۹۴ و درباره توافقی به مراتب خسارت‌بار‌تر به نام برجام، نقش تصویب‌کننده را در مجلس ایفا کرد. این در حالی بود که گزارش کارشناسی کمیسیون ویژه بررسی برجام، بعد از ۴۴ روز رسیدگی دقیق، نسبت به خلل‌ها و منافذ و خسارت‌های قریب‌الوقوع برجام هشدار می‌داد. چنان چرخشی، به اعتبار خسارت‌های اقتصادی و امنیتی برجام، توجیه‌پذیر نیست؛ همان‌گونه که تنزل از جایگاه یک سیاستمدار مستقل، به نیروی میدانی ائتلاف ناسازگار با مبانی انقلاب و بازی در شطرنج دیگران. از تندروهای چپ اصلاح‌طلب که بگذریم، به اصطلاح میانه‌روهای این طیف (کارگزاران) هم، ادبیات قابل تاملی دارند. چنان‌که کرباسچی، آذر ۹۴ در مصاحبه با روزنامه شرق، ضمن نام بردن از لاریجانی گفت «ما بعد از پیروزی در انتخابات ۹۲ روش نامعقولی به کار نگرفتیم. دولت از طرف مقابل یارگیری کرده، مثلا در سیاست خارجی و برجام. در مجموع، بازی طرفداران دولت در گروه‌های سیاسی به‌واسطه همین سربازگیری از جبهه مقابل بوده و در مجلس (دهم) هم می‌تواند اتفاق بیفتد». چهار سال پس از سخنان کرباسچی، مرعشی سخنگوی کارگزاران درباره احتمال حمایت از لاریجانی به روزنامه اعتماد گفته بود «چه لزومی دارد به سمت اصولگرایان معتدل برویم؟ در دنیا مرسوم است که روی اسب برنده شرط می‌‌بندند. کارگزاران هم روی اسب بازنده شرط‌بندی نمی‌کند. آنها بازارشان را از دست داده‌‌اند».
۸- یکی دیگر از عجایب انتخابات پیش‌رو، بازی مشترک رئیس‌جمهور فعلی و سابق و طیف به غلط معروف شده به «اصولگرایان معتدل»، در زمین مشترک مخالف‌خوانی و شبهه‌افکنی است.
رئیس‌جمهور سابق و رئیس ‌مجلس سابق، زمانی با هم از نزدیک کار کردند؛ یکی، دبیر شورای عالی امنیت دیگری شد و حتی پس از آن، با کنار زدن آقای حداد از ریاست مجلس، همکاری را در آغاز مجلس هشتم گسترش دادند. اما در اواخر دولت دهم، با یکدیگر اصطلاحاً کارد و پنیر شدند و با وجود نهی رهبر انقلاب از کشاندن اختلافات به میان مردم، آن مواجهه تلخ و شرم‌آور (به بهانه استیضاح وزیر رفاه و کار) را در زمستان ۹۱ مرتکب شدند که سودش را تجدیدنظرطلبان و عناصر زبان‌دراز نسبت به اصل نظام و انقلاب، در انتخابات خرداد ۹۲ بردند. از این سابقه پرفراز و نشیب گذشته، گویا مثلث احمدی‌نژاد، لاریجانی و روحانی در هرچه اختلاف داشته باشند، در فرافکنی قصور و تقصیر‌های دوران مسئولیت خود و غبارآلود کردن فضا علیه نیروهای انقلابی ‌اشتراک نظر بسیار دارند! در این شرایط، رئیس‌جمهور سابق به عنوان یار کمکی دولت و اصلاح‌طلبان عمل می‌کند. روحانی، با استفاده از نتایج سوءمدیریت احمدی‌نژاد در دو سال پایانی، توانست مردم را در انتخابات به سوی خود بکشد؛ احمدی‌نژاد هم با وجود همه تلخی‌های پایان مدیریتش در کام مردم، به‌واسطه سوءمدیریت روحانی است که توانسته معرکه‌گیری کند و انحرافات خود را از یادها ببرد. این دو همواره به عنوان رقیب و نفی هم دیده شده‌اند؛ اما در واقع به شدت محتاج یکدیگر بوده و از دیگری برای سیاست‌بازی استفاده کرده‌اند.
۹- موضوع آخر در این مجال، نتایج نظرسنجی مراکز دولتی است. بر اساس نظرسنجی «ایسپا» که قبل از ثبت‌نام نامزد‌ها انجام شد، بیش از ۴۱ درصد از افرادی که «قطعا و به احتمال زیاد» در انتخابات شرکت می‌‌کنند گفته‌‌اند در صورت نامزد شدن سید ابراهیم رئیسی، به احتمال زیاد به او رأی می‌دهند، ۱۶ درصد گفته‌‌اند «تا حدی» ممکن است به رئیسی رای بدهند. فقط ۹ درصد می‌‌گویند اصلا به او رای نمی‌‌دهند. درباره محمدجواد ظریف، فقط ۱۴ درصد شرکت ‌کنندگان گفته‌ بودند قطعا و به میزان زیاد به او رای می‌‌دهند؛ و ۱۶ درصد تا حدودی. در عین حال، ۳۷ درصد گفته‌‌اند اصلا به ظریف رای نمی‌دهند. رای احتمالی ظریف در حالی به رقم ۱۴ درصد افول کرد، که همین آمار در نظرسنجی آذرماه گذشته ایسپا، ۲۱ درصد بود. این احتمالا یک دلیل مهم انصراف ظریف از نامزدی بود.
۱۰- آمار مربوط به سایر نامزد‌های مطرح به این شرح است:
علی لاریجانی: ۷ درصد قطعا و به احتمال زیاد، ۱۶ درصد تا حدودی احتمال دارد به وی رای بدهند. آنها که اصلا به او رای نمی‌دهند، بالای ۴۱ درصد.
جهانگیری: حدود ۴ درصد قطعا و به احتمال زیاد، و ۱۱ درصد تا حدودی احتمال دارد به وی رای بدهند. اصلا به او رای نمی‌‌دهند ۴۱ درصد.
محسن هاشمی: ۶ درصد قطعا و به احتمال زیاد، و ۱۲ درصد تا حدودی احتمال دارد به وی رای بدهند. اصلا به او رای نمی‌‌دهند ۳۲ درصد.
مسعود پزشکیان: حدود ۳ درصد قطعا و به احتمال زیاد، و ۶ درصد تا حدودی احتمال دارد به وی رای بدهند. اصلا به او رای نمی‌‌دهند ۲۲ درصد.
عارف: ۳ درصد قطعا و به احتمال زیاد، و ۱۰ درصد تا حدودی احتمال دارد به عارف رای بدهند. اصلا به او رای نمی‌دهند بیش از ۲۸ درصد.
اما چرا سید ابراهیم رئیسی در کانون توجه است؟ پاسخ این سؤال را می‌توان از نظرسنجی دو هفته قبل خبرگزاری ایرنا استخراج کرد. در این نظرسنجی هم که آیت‌الله رئیسی، محبوب‌ترین فرد در میان ۱۳ نامزد است، از مردم درباره «مهم‌‌ترین ویژگی‌‌های رئیس‌‌جمهور آینده» سؤال شده که مشارکت‌‌کنندگان به ‌ترتیب، مولفه‌‌های «مردمی بودن، داشتن سابقه اجرایی قوی، داشتن برنامه و داشتن روحیه ضدفساد» را در اولویت دانسته‌‌اند. بیشترین تعداد شرکت‌‌کنندگان در نظرسنجی از رئیس‌‌جمهور آینده انتظار دارند وضعیت اقتصادی و معیشتی را بهبود بخشد. در یک نظرسنجی دیگر «ایسپا» هم از افرادی که تصمیم قطعی برای شرکت در انتخابات نگرفته‌‌اند، پرسیده شده «هر یک از موارد تا چه حد شما را برای شرکت در انتخابات ترغیب خواهد کرد؟». پاسخ‌ها قابل توجه است: بیشترین عامل ترغیب‌کننده افراد برای شرکت در انتخابات (۵۶.۸ درصد)، «داشتن برنامه جدی برای مبارزه با فساد» است و در رتبه‌های بعدی، «برنامه جدی برای رفع بیکاری با ۵۶ درصد، برنامه جدی برای بهبود وضعیت اقتصادی با ۴۹.۱ درصد، و احیای برجام و رفع تحریم‌ها با ۳۹ درصد» قرار گرفته‌اند. ۳۸ درصد گفته‌‌اند اگر کاندیدای مورد نظرشان تأیید شود تاثیر زیادی بر تصمیم‌شان برای شرکت در انتخابات دارد و ۲۷ درصد معتقدند اگر شیوع کرونا کمتر شود تاثیر زیادی بر شرکت کردن‌شان دارد. ۱۶ درصد اظهار کرده‌‌اند در صورت بهبود وضعیت بورس به میزان زیاد ترغیب می‌شوند که در انتخابات شرکت کنند.


🔻روزنامه اطلاعات
📍یخ!
✍️ابوالقاسم قاسم‌زاده

مراسم ثبت‌نام و سخنان نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری بعد از چند روز پایان گرفت! گمان ندارم شنوندگان و بینندگان این مراسم در این چند روز چندان سخنان بدیع و تعیین‌کننده‌ای شنیده باشند تا به قول برخی از رسانه‌‌ها، «موتور انتخابات» با شور و شعف عمومی و ملی کلید خورده و روشن شده باشد!
بخش عمده مراسم ثبت‌نام رسمی برای نامزدی انتخابات ریاست‌جمهوری، تکرار روال گذشته هر چهار سال یکبار بود که البته به صورت «کلیشه‌ای» انجام گرفت.

لاجرم برای اغلب شنوندگان یا بینندگان این مراسم، سخنی جدید یا متفاوت در بر نداشت، اِلا «متلک‌پرانی» و پاسخ‌‌های یک نامزد انتخاباتی به نامزدی دیگر حتی چندان برای خبرنگاران جذابیت نداشت، چه رسد به اقشار گوناگون مردم! اغلب نامزد‌های انتخاباتی در روال سخنان یا ارائه رئوس‌محوری برنامه‌های خود یأس و ناامیدی از گذشته را بیان کردند اغلب آنها که برای کسب آراء مردم و تکیه‌زدن بر مسئولیت و هرم مدیریتی ریاست‌جمهوری، دومین شخصیت و فرد مسئول در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای اداره کشور آمده بودند، بیش از ملت و چنان خسته ظاهر شدند و چنان گذشته را نقد منفی می‌کردند که گویا، هیچ دستاوردی در کارنامه طولانی جمهوریت و به‌ویژه در دو دوره ریاست‌جمهوری روحانی و دولت آن دیده نمی‌شود! و برای آینده چنان نقاشی «گل و بلبلی» می‌کردند که انگار خود در تکوین شرایط گذشته هیچ مسئولیت و نقشی نداشتند! برخی از نامزدها برای تصحیح روال گذشته نوید «مصالحه» چه در روابط خارجی و بین‌المللی و چه با مخالفان یا به قول معروف «دگراندیشان» را سر دادند؛ اما خیلی زود جملاتی را در ضرورت و لزوم «مقاومت» و البته اصل سازش‌‌ناپذیری برای رفوه بیان «مصالحه» تکرار کردند! مشهور است که حاکمی، یکی از ماموران نزدیک و مورد وثوق را برای انجام ماموریتی ویژه روانه کرد.

چند لحظه بعد، «فراش‌باشی» کنار تخت خود را به سرعت فرستاد تا به مامور بگوید «برگردد!» و هنوز آن دو برنگشته، حاکم به سرعت پیغام داد که برو و بگو، «به سرعت برود!» و این بیاید و برود چندین و چند بار تکرار شد تا اینکه مامور فرمان حاکم را به زمین کوفت و گفت: برو به حاکم بگو، اول از همه تکلیفم را کاملاً روشن کند. «بروم یا بیایم!» ما از سخنان این نامزد‌ها نفهمیدیم که انتخاب و اولویت آنها کدام است. «مقاومت» یا «مصالحه»! از یکطرف چنان گذشته را نقد و طرد می‌کردند که در جملات بعدی خود هر چه تلاش می‌کردند، قادر به ترسیم آینده‌ای مطلوب یا تصحیح همه‌جانبه گذشته نمی‌شدند! لاجرم در دایره شعارزدگی چنان می‌‌چرخیدند که برای مخاطبان به قول «مولوی» «هیچ سخن تازه» نداشتند! الا، تکرار مکرر یأس و ناامیدی!

از سوی دیگر و تا آنجا که به یاد دارم، برگزاری چنین مراسمی از ثبت‌نام نامزدهای انتخاباتی ریاست‌جمهوری در دنیا نادر است و اگر هم باشد، نگارنده محک از آن اطلاعی ندارد. مراسمی که نقطه عطفی برای آغاز مبارزه‌ای سیاسی ـ انتخاباتی به شمار نمی‌آید و ثبت‌نام تعداد بسیاری از افراد «شکلی و صوری» است. چنانکه هنوز چند روز رسمی ثبت‌نام پایان نیافته، برخی از این افراد که اسامی آنها در رسانه‌ها اعلام شد، به سرعت انصراف دادند! ما هم که نفهمیدیم «آمدنت بهره چه بود و رفتن از برای چه!؟» جالب اینکه این افراد خود را رجل سیاسی صاحب نظرپردازی و برنامه نیز می‌شمارند!

در کنار این مراسم در چند روز گذشته، ضبط صحنه‌های شکار «شده» از سوی برخی از مصاحبه‌کنندگان یا برنامه‌سازان نیز همچون سال‌های گذشته انجام گرفت که در یکی از این برنامه‌ها یا به اصطلاح روز «کلیپ»‌ها، مصاحبه‌کننده از پیرمردی بعد از ثبت‌نام می‌پرسد مدرک تحصیلی شما چیست؟» پیرمرد «ژولیده» پاسخ می‌دهد«فوق‌دکترا». دوربین به دست می‌پرسد: «فوق دکترای چی؟» پاسخ می‌دهد: «فوق‌دکترا دیگه!» می‌پرسد از کدام دانشگاه، جواب می‌دهد «از هیچ دانشگاه اما فوق‌دکترا دارم!» که با خنده طنزآلود خبرنگار بسته و تمام می‌شود! کلیپ دیگر؛ دوربین به دست از پیرمردی با لهجه خاص می‌پرسد: «برنامه شما که برای ریاست جمهوری ثبت‌نام کردید. چیست؟» پاسخ می‌دهد «برنامه خاصی ندارم، اما خیلی کارها می‌توانم انجام دهم!» دوربین به دست می‌گوید. خب برنامه ندارید! مهم نیست حالا بفرمایید کابینه خود را انتخاب کرده‌اید! که با تعجب می‌شنوند: «کابینت» چی؟ من کابینت… که، پاسخ او را قطع می‌کند و می‌گوید، پدرجان کابینه دولت و نه کابینت! که دوباره می‌شنود: آره من در سابق چند تا «کابینت» ساخته‌ام و تعمیر کرده‌ام!! که با لبخند مصاحبه‌گر و پخش موزیک پایان می‌پذیرد! چند سالی است که تهیه این تصاویر و گفتگوها باب شده و صدا‌و‌سیما هم مروج آن بوده است. کجای این کار فرهنگ‌سازی یا حتی طنز است؛ الا به سُخره گرفتن فضای انتخابات و آراء مردم! نمی‌دانم چرا مسئولین در این چند سال که باب چنین رفتاری در فضای تصویری و رسانه‌ای باز شده است، پی‌آمدهای تخریب فرهنگی آن را ارزیابی نمی‌کنند!

مجموعه مراسم چند روز ثبت‌نام رسمی نامزدهای انتخاباتی نه تنها تاثیر چندانی در فضاسازی مثبت انتخاباتی در کشور و جامعه نداشته که در مواردی، شکل اجرایی آن و سخنان حاشیه‌ساز نامزدها در «متلک‌پرانی‌ها» به یکدیگر و نقد تخریبی گذشته، آن هم بدون ارائه راه‌حل روشن و دقیق برای تصحیح آن، مشکل انتخاب تیتر این نوشته را دو چندان کرد. لاجرم و شاید نزدیک‌ترین و مناسب‌ترین آن «یخ» شد!


🔻روزنامه اعتماد
📍‌لطفا دقت کنید
✍️عباس عبدی

بعید می‌دانم از زمانی که انتخابات به عنوان یک شیوه برای برگزیدن صاحبان قدرت به رسمیت و مطلوب شناخته شده، در هیچ جامعه‌ای و تا امروز نمونه‌ای داشته باشیم که تا یک ماه مانده به انتخابات همچنان نامزدهای اصلی معلوم نباشند. در ایران نیز اگر از سال ۱۳۷۶ به این سو را که نگاه کنیم، تقریبا ۶ ماه یا حداقل ۳ ماه پیش از انتخابات فعالیت‌های جدی شروع می‌شد و مردم در جریان نگاه‌های انتخاباتی قرار می‌گرفتند. به‌طور قطع این تاخیر ناشی از حجب و حیا و قدرت‌طلب نبودن افراد نیست که می‌دانیم این ارزش‌ها دیگر فروشنده‌ای ندارد، حتی اگر خریدار داشته باشد. علت ماجرا را باید در شکل‌گیری نوعی از اختلال سیاست در عرصه عمومی ایران دانست. احزاب و گروه‌های اسم و رسم‌دار به حاشیه رانده شده‌اند، همه مدعی حضور مستقل در انتخابات هستند، شکل‌گیری احزاب و گروه‌های جدید نیز مشکل است، در نتیجه افراد به صفت شخصی و منفرد وارد میدان می‌شوند. کسانی که طی ۸ سال گذشته، یا شناخته نبوده‌اند، یا جز در موارد اندکی فعالیت سیاسی نکرده‌اند و کارنامه آنان چه به لحاظ شخصی و چه به لحاظ جمعی قابل ارزیابی و نقد نیست و حتی خودشان نیز درک دقیقی از جامعه ندارند، از جملاتی که هنگام ثبت‌نام گفتند معلوم است. این وضعیت موجب می‌شود که شعارها و برنامه‌هایی که ارایه می‌کنند، بسیار صوری باشد. برنامه‌هایی که گویی از روی متون سیاست‌های کلی نظام کپی شده است. شعارها و ارزش‌ها و اهداف خوب که از یک سو در تضاد باهم هستند و از سوی دیگر توجهی به مقدمات لازم برای تحقق آن ندارند. برنامه‌هایی که همه مشکلات ریز و درشت کشور را لیست می‌کند و در چشم به هم زدنی آنها را به دست با کفایت آقای نامزد انتخاباتی حل می‌کند. بگذریم. به‌رغم این مشکل که بسیار مهم است، ولی موقتا آن را نادیده می‌گیریم و از هر کس که نامزد انتخابات می‌شود، این انتظار وجود دارد که به چند پرسش مشخص پاسخ دهد. اول از همه اینکه چگونه می‌خواهد امید و اعتماد از دست رفته را میان مردم زنده کند؟ بدون امید به آینده و جلب اعتماد به کارگزاران، هیچ مساله‌ای حل نخواهد شد. هر انتخاباتی که بتواند این دو مولفه را بهبود بخشد، به‌طور طبیعی انرژی خوبی را به موتور جامعه تزریق کرده است. همین انرژی مردم و حکومت را راهبری می‌کند، به شرطی که حفظ شود. انرژی ناشی از انتخابات در سال ۱۳۹۶ زیاد بود، ولی به سرعت و به دلیل حوادث دی‌ماه آن سال تخلیه شد. شاید پاسخ دهند که از طریق وعده‌ها و اثبات اینکه می‌توانیم امید و اعتماد را زنده کنیم. پس بهتر است به وعده‌ها بپردازیم. اولین پرسش درباره دو موضوع مرتبط باهم است. تورم و سطح درآمدها. بودجه امسال به‌شدت تورمی است.

سرجمع تورم سه سال گذشته، از ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰، معادل حدود ۱۳۳ درصد رشد قیمت‌ها بوده که اگر وضعیت فعلی ادامه یابد، این رقم در پایان سال به ۲۲۰ درصد می‌رسد و این بالاترین نرخ تورم طی چهار سال متوالی است. راه‌حل مشخص شما برای کاهش تورم چیست و چگونه می‌توان اطمینان داشت که محقق می‌شود؟ حرف‌های کلی زدن بی‌فایده است. به علاوه چگونه می‌توان با کنترل تورم، درآمد مردم را آن اندازه زیاد کرد که امیدوار شوند؟ کنترل تورم خوب است ولی افزایش درآمد نیز ضروری است. پرسش دوم که مهم است، مساله تولید است. تولید را چگونه می‌خواهید حل کنید؟ در همین ۵ سال حدود ۱۵ درصد از سرانه درآمد مردم ایران کاسته شده است. این کاهش برای مردم فقیر و کم‌درآمد بیشتر است. طی دو سال جمعیت زیر خط فقر از ۱۵ درصد به ۳۰ درصد افزایش یافته است. حل این مسائل بدون تامین سرمایه ممکن نیست. سرمایه از کجا می‌آورید؟ بدون حل روابط خارجی چگونه می‌خواهید مساله فقدان سرمایه را حل کنید؟ لطفا شعارهای پوچ ندهید. مردم به اندازه کافی بدبین شده‌اند. مقدم بر اینها، چگونه می‌خواهید شکاف‌های مدیریتی را در داخل ساختار قدرت حل کنید؟ با این همه تنش غیرممکن است که مسائل کشور را بتوان مدیریت کرد. بیکاری را چه خواهید کرد؟ لطفا به‌صورت کلی نگویید که چنین و چنان می‌کنیم. باید مساله سرمایه‌گذاری را حل کرد. در دوره احمدی‌نژاد که آن میزان سرمایه بزرگ بود به علت سوءمدیریت، وضعیت اشتغال بسیار اسفناک شد و در نهایت در کل ۸ سال وی به جز تعداد معدودی به مشاغل کشور اضافه نشد. شما چگونه می‌خواهید حل کنید. آمدن داخل ساختمان پاستور شاید سهل و ساده به نظر برسد، ولی پاسخ به این پرسش‌ها خیلی سخت است. لطفا دقت کنید.


🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌ازتاب انتخابات معنادار
✍️صالح نقره‌کار

۱- درنگ کنیم! به صحنه‌های منتشرشده این چند روز بیشتر دقت کنیم. هر چهره‌ای، ولو نوظهور، در صف ثبت‌نام چند‌صد‌نفره حاضر می‌شود. نامزدهای شب‌امتحانی که تا لحظات آخر بر آمدن و نیامدن تردید دارند و همه هم از سر تکلیف و التفات سایرین خود را به این عرصه رسانده‌اند و همه هم معترض پر‌و‌پا‌قرص وضع موجود و ناراضی محض و انگار نه انگار که خیلی‌ها مسئولیت‌های بزرگ در کشور داشته‌اند. شورای نگهبان هم که دقیقه ۹۰ مقرره‌گذاری جدید برای نامزدها وضع می‌کند. صداوسیما هم رویکردی تبعیض‌آمیز در قبال نامزدها در پوشش حضورشان دارد. مهم‌تر از همه آنکه نظام تحزب، برنامه‌ریزی و دانش انباشته و مجادله در جزئیات برنامه‌ریزی‌ها حلقه مفقوده است و آن وقت انتظار داریم با یک انتخاب همه چیز درست شود. درو‌کردن آنچه کشته‌ایم، خیر عمومی نیست و از ماست که بر ماست.

۲- درست است که آزادی حق نامزد‌شدن و تنوع دیدگاه‌ها، شعاع حق انتخاب مردم را وسعت می‌بخشد و ملت باید چهره اراده آزاد خود را در آینه نامزدهای انتخابات ببیند و هر‌قدر این تصویر ملموس‌تر و منطبق‌تر با خواست قلبی مردم باشد، انتخابات معنادارتر است؛ باری این حق نباید مورد سوءاستفاده و لوث‌سازی قرار بگیرد.

چهره دموکراسی زشت می‌شود وقتی هر شهروند بی‌ارتباط با تکفل مهم‌ترین پست اجرائی کشور برای خود‌نشان‌دادن، صف نامزدی می‌کشد. از نامزد کفن‌پوش تا خانم موتورسوار تا هیبت پهلوانی تا افراد بی‌ارتباط دیگر، اسباب یک شوخی تلخ در مقیاس ملی را فراهم می‌کنند. چنانچه فقط روز اول ثبت‌نام از ١٢٦ داوطلب مدارک اخذ شده است.
۳- باید توجه کنیم برای کشوری که این همه مشکل متراکم دارد و جدی‌ترین رویداد سیاسی باید از پس سال‌های متمادی رشد منفی اقتصادی و سقوط آزاد ارزش پول ملی و عبور از خط فقر برای بیش از نیمی از مردم ایران این صف‌های مضحک ثبت‌نام اصلا شیرین نیست. ما نباید با سرنوشت مردم بازی کنیم و این رسالت نظام حقوقی انتخابات است که سازمانی به تحزب انتخاباتی بدهد که مهم‌ترین جایگاه اجرائی کشور از دل احزاب سازمان‌یافته و با برنامه و عده و عقبه برای نجات و بهروزی مردم میهن وارد عرصه شوند. این قصور در تقنین تحزب‌مدار ضرر ملی را در پی دارد. مجلس‌های ما قصور جدی دارند.
۴- تجارب دموکراسی‌ها و پندهای متراکم سال‌ها برگزاری انتخابات در جهان، باید این پختگی را بر سرشت و سرنوشت ما ایرانیان حاکم کند که نظام انتخاباتی خود را مدبرانه‌تر بچینیم. چند سال باید همین روند تجربه شود و دوباره نقطه سر خط باشیم؟ رشد مفهوم شهروندی و حقوق و مسئولیت‌های تبعی آن ایجاب می‌کند شهروندان نیز در مقام مطالبه از مسئولان و مقنن بخواهند از عبرت‌ها درس بگیرد و اجازه ندهد سایر کشورها انتخابات ما را دستمایه تخفیف کنند. باور کنیم با معیار دموکراسی در دوره کنونی، وقت تحول و بازنگری در سازوکارهای انتخابات آزاد و منصفانه فرا رسیده است. درک مقتضای ضابط‌مند حق تعیین سرنوشت با روش‌های مرسوم سنتی تنافر دارد. برای تغییر و اصلاح وقت‌کشی مساوی با فوت منافع ملی است.
۵- همواره اصالت‌زدایی از اثربخشی آرای عمومی، اعلام تقابل با قانون اساسی قلمداد می‌شود. در یک کلام، رأی مردم حرف اول و آخر است. نهادهای ناظر و مجری فقط نقش صورت‌بندی و مرتب‌سازی اراده مردم را از رهگذر انتخابات دارند. نباید خود را جای رأی مردم بنشانند وگرنه اقدامشان نامقبول است...
چراکه کلیه قوای عمومی سند اختیار خود را از اراده شهروندان گرفته و کارویژه شورای نگهبان نیز در دو سطح نظارت سیاسی و نظارت تقنینی از این قاعده مستثنا نیست. خصلت نابرابرطلب در سپهر حقوق عمومی تنها با انقیاد به موازین ریشه‌ای اصل قانونی‌بودن و مسئولیت متعادل می‌شود. سازماندهی قدرت سیاسی از مجرای شورای نگهبان باید به طریقی تمشیت شود که قوای عمومی بر سبیل نظارت و تعادل، قدرت تام نیافته و تصمیمات و اقدامات آنها مقیده و در کنترل حکومت قانون باشد. کوشش بی‌طرفانه شورا در تطبیق مصداق‌ها باید با قواعد حقوقی و انطباق جهات موضوعی با موازین حکمی از پیش تعیین‌شده در جهت «عدم اصالت‌زدایی از آرای عمومی» متمرکز شود.
۶- اما حق جبران نقض حقوق بشر، خود یکی از مصادیق حقوق بشر است؛ بنابراین در حل‌وفصل اختلاف‌های انتخاباتی ناظر بر جلوگیری از حق نامزد‌شدن یا رأی‌دادن یا تفاسیر نابجای قوانین و آیین‌های انتخاباتی یا اختلاف بر سر صحت و شمارش آرا یا ادعای بی‌اعتباری فرایند انتخابات و احراز این امر که انتخابات واقعی، آزاد و منصفانه جریان‌یافته چیزی بیشتر از صرف شرکت در انتخابات و برگزاری صوری است، بلکه انتخابات باید با استانداردهایی قرین باشد که فقدان هر‌یک، منقصتی بر دامن آزادی حق تعیین سرنوشت است و شورای نگهبان ضامن این حق و پاسدار حقوق اساسی باید باشد.
۷- مرز بین آزادی و گستاخی و مدارا و تساهل با خشونت و کین‌توزی باید روشن باشد. رسانه‌های عمومی وابسته به حکمرانی و ملی باید کاملا برابرگونه و غیر‌تبعیض‌آمیز تریبون را در اختیار نامزدها قرار دهند. دسترسی آزادانه همه گروه‌های سیاسی و افراد مایل به شرکت در انتخابات باید مانع‌زدایی شود. خشونت و ارعاب قطعا ممنوع باشد. برای تحقق انتخاباتی بردبارانه،کثرت‌گرا و سلامت، استقلال قوه قضا اولویت است. هرچند شرکت رئیس قوه قضا به‌عنوان نامزد محل تأمل است، اما تسهیل حق مخالف‌بودن، حق اعتراض‌کردن و تقید بی‌طرفانه به لوازم آن ضرورت دارد. دلسوزانه باید توجه کرد که انتخابات یک فرصت گفت‌وگوی ملی برای اصلاحات واقعی کشور در وضعیت گرفتاری‌های جدی است و کسانی که مردم را از این حق اساسی محروم می‌کنند، اولا باید پاسخ‌گوی فعل و ترک فعل فرصت‌سوزاننده خود باشند و دوم از باب ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی تحت تعقیب دادگاه مستقل قرار بگیرند.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍فاکتورهای عجیب انتخابات ۱۴۰۰
✍️طیبه سیاوشی

در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری با فاکتورهای عجیبی رو‌به‌رو هستیم. مثلا در فرصت پنج‌روزه ثبت‌نام، شاهد استقبال و ثبت‌نام خیل عظیمی از کاندیداها بودیم که اغلبشان چهره‌های شاخص و شناخته‌شده‌ای هستند که یا در حال حاضر در رده‌های بالای نظام مسوولیت دارند یا مسوولیت داشته‌اند.اما دلیل این حضور و استقبال بیش از حدشان برای داوطلبی در انتخابات ریاست‌جمهوری را متوجه نشده‌ام.
استقبال به حدی بود که می‌توان گفت تقریبا همه آمدند، اما برای چه آمدند هنوز مشخص نیست و هدفشان را به اطلاع مردم نرسانده‌اند و امیدواریم مردم را بیشتر با برنامه‌ها و اهداف انتخاباتی خود آشنا کنند. به دلیل اینکه چهره‌های شناخته‌شده زیادی از طیف‌های گوناگون در این دور از انتخابات کاندیدا شده‌اند؛ چند نکته در این باره قابل بررسی است. نکته اول کاندیدایی است که کاملا شاخص اصولگرایی است، اما تاکید کرد مستقل به میدان آمده است. نکته دیگر حضور پررنگ نظامی‌ها در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری است، در حالی که آمدن نظامی‌ها در این عرصه تا حد زیادی زیر سوال است.
افراد دیگری هم اعلام کاندیداتوری کرده‌اند که سبقه اجرایی و کارنامه و عملکردی داشته و دارند و البته بعد از بررسی صلاحیت آنها از سوی شورای نگهبان، این مردم هستند که باید آنها را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند و در نهایت به آنها رای بدهند. اما نکته‌ای که وجود دارد در حال حاضر پراکندگی عجیبی شکل گرفته و تصور نمی‌شد تا این حد رجل سیاسی و البته علاقه‌مند به کرسی ریاست‌جمهوری در کشور داشته باشیم. نکته قابل توجه دیگر بیانیه‌های خاص و کنایه‌آمیز برخی کاندیداها علیه یکدیگر است. موضوعی که با واکنش و انتقاداتی مواجه است و گفته می‌شود بهتر بود به جای خط و نشان کشیدن کاندیداها برای یکدیگر، به تبیین برنامه‌ها و مواضع خود می‌پرداختند، چرا که انتخابات و رقابت به معنای تخریب یکدیگر نیست؛ در حالی که بیشتر نامزدها به دنبال تخریب یکدیگرند. حتی برخی شعارهایی می‌دهند که قابل تحقق نیستند گاهی از مستضعفان و محرومان سخن می‌گویند اما تجربه نشان داده بعد از رسیدن به هدفشان محرومان جامعه را فراموش می‌کنند که باعث بی اعتمادی می‌شود.
مساله قابل توجه دیگر این است که در برنامه اکثر کاندیداهای ریاست‌جمهوری از جمله آقایان رییسی و لاریجانی زنان هیچ جایگاهی ندارند و این مایه تاسف است. موضوع بعدی شعارهای عجیب برخی کاندیداهاست. مثلا آقای لاریجانی با شعار«نه کلید نه چکش» وارد عرصه انتخابات شده است؛ شعاری که بیشتر شبیه به شوخی است، اما در کمال ناباوری آقای لاریجانی چنین شعاری برای خود انتخاب کرده است!
بنابراین با در نظر گرفتن همه موارد و نکات یادشده و در شرایط فعلی و آنچه در عموم جامعه مشاهده می‌شود، با سردی فضای انتخابات مواجه هستیم و سطح مشارکت به حد قابل قبولی نخواهد رسید، مگر اینکه در روزهای آینده اتفاق خاصی رقم بخورد.
البته در کشور چند گروه سنتی وجود دارند که همیشه پای صندوق‌های رای می‌روند. برخی انقلابی نیستند و رفورمیست اصلاح‌طلبند و معتقدند اصلاحات تدریجی راهگشاست و این اصلاحات از راه صندوق‌های رای می‌گذرد.گروهی هم معتقدان مذهبی هستند و حضور در انتخابات را وظیفه دینی و شرعی خود می‌دانند. اما طیف خاکستری که توقع می‌رود به میدان بیایند و تحولی ایجاد کنند تاکنون برای حضور در انتخابات استقبالی نشان نداده‌اند. بنابراین باید منتظر بود و دید آیا روزهای آینده اتفاقی رقم می‌خورد که بتواند این طیف خاکستری تاثیرگذار بر انتخابات را به میدان بکشاند؟ مساله‌ای که تا حد زیادی به موضوع بررسی صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان بستگی دارد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍فرصت را از دست ندهید

روزگاری نه چندان دور مطبوعات از به کار بردن کلمه بحران در تیترهای خود پرهیز می‌کردند، مبادا به اضطراب مردم بیفزایند. اما اکنون این کلمه، عادی‌ترین و پرکاربردترین واژه در نشریات است. در میانه بحران‌های گریبان‌گیر کشور، در پس جدل‌های تن‌به‌تن و آشکار مسوولان و درشرایطی که به روزهای تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز انتخابات نزدیک می‌شویم ...
... ما به نمایندگی از مردمی که صدایشان در هیاهوی رویدادها گم شده است، درباره مهم‌ترین و حیاتی‌ترین موضوع زندگی این روزها هشدار می‌دهیم: تامین و توزیع واکسن باید اولین ماموریت همه دستگاه‌های حاکمیتی باشد.

ماه‌هاست که جریان زندگی در همه جای جهان از مسیر عادی خود خارج شده است. ویروس کرونا هم جان‌های زیادی گرفته، هم اقتصادها را زمین‌گیر کرده و هم روان فردی و جمعی و آینده نسل بعدی را در معرض تهدید جدی قرار داده ‌است. این یکی از معدود رویدادهای تاریخی است که همه جهان را درگیر کرده است و هنوز درباره پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، بهداشتی و روانی آن جمع‌بندی روشنی وجود ندارد. در ماه‌های نخست هجوم این ویروس مرگبار، پیشرفته‌ترین و ثروتمندترین کشورهای جهان هم در مقابل پیش‌بینی‌ناپذیری این موج خلع سلاح شدند. اما چند ماهی است که آن آشفتگی اولیه کم‌کم جای خود را به برنامه‌ریزی برای مقابله با بحران کرونا داده و در بسیاری از کشورها، بارقه‌ای از امید نمایان شده است. در ماه‌های نخست این بحران قرنطینه تنها راه‌حل بود. اما با ورود واکسن به چرخه تولید و توزیع در جهان، شهرها کم‌کم از قرنطینه خارج شدند و زندگی اگرچه با شکلی کاملا متفاوت از گذشته، از سر گرفته شد. زمانی تلاش دولت‌های جهان در این بحران، معطوف به حمایت از بخش درمان و مردم آسیب‌دیده از بازار و اقتصاد تعطیل بود. اکنون بخش دیگری به این تلاش اضافه شده و آن رقابت جهانی برای تامین واکسن است؛ رقابتی که به‌طور طبیعی در عرصه جهانی این بار هم از عدالت و اخلاق به دور بوده و بر تامین منافع استوار است.

اکنون آشکار شده که واکسیناسیون سریع توده‌های مردم تنها راه مهار این بیماری و بازگشت جامعه به زندگی متعارف و به حرکت درآمدن چرخ‌های اقتصاد است. ما از تاثیر تحریم‌های ظالمانه بر میزان کارکرد نهادهای متولی سلامت جامعه مطلعیم. بر اهمیت تلاش برای دستیابی به واکسن تولید داخل نیز واقفیم و تمام تلاش‌های صورت‌گرفته در این زمینه را ارج می‌نهیم و قدر می‌دانیم؛ اما لازم می‌دانیم با توجه به دو موضوع نگرانی عمیق خود را نسبت به سلامت مردم اعلام کنیم:

۱-اخبار و اطلاع‌رسانی متناقض در مورد واردات واکسن، نشان از تشتت در نظام تصمیم‌گیری در مورد این مساله حیاتی دارد؛ در حالی که رئیس‌جمهوری خواستار رفع تمام موانع برای واردات واکسن می‌شود، تعلل نهادهای مجری این نگرانی را به وجود آورده است که مبادا اراده و تصمیم واحدی در این زمینه وجود نداشته باشد. این در حالی است که بخش خصوصی نیز عدم توفیق خود را در حوزه واردات نه به دلایل خارجی که به موانع داخلی نسبت می‌دهد.

۲-شرایط سیاسی کشور و نزدیک بودن زمان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری بنا به تجربه تمام ادوار قبلی، دلیل دیگری برای نگرانی ما شده است. از آنجا که ماه‌های اول دولت بعدی به امور مربوط به استقرار طی می‌شود، این نگرانی که مقابله با کرونا از این تحول سیاسی آسیب ببیند جدی است و از این راه مخاطرات جبران‌ناپذیری متوجه سلامت شهروندان ایرانی است.

ما از رئیس‌جمهور به‌عنوان مقام اول اجرایی کشور درخواست داریم هرچه سریع‌تر کمیته‌ای ملی متشکل از دولت، بخش خصوصی و نهادهای مدنی را مسوول بررسی موضوع تامین فوری واکسن و برنامه‌ریزی برای توزیع شفاف و تزریق پرشتاب آن کند. لازم است یک‌بار دیگر روند واردات واکسن خارجی بررسی و مشکلات و موانع طبیعی و غیرطبیعی آن شناخته و برطرف شود. همچنین پیگیری شود که ساخت و تولید انبوه واکسن داخلی اسیر رقابت‌های مخرب نهادهای تولیدکننده نشود.

ما هشدار می‌دهیم که هر روز تاخیر در این مسیر باعث می‌شود به‌طور فزاینده‌ای زمان را برای مهار کرونا و بازگشت به زندگی عادی از دست بدهیم. به نگرانی و اضطراب عمومی برآمده از نبود چشم‌اندازی روشن از وضعیت پیش‌رو خاتمه دهید.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین