دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 شمسی /5/6/2024 3:31:55 PM

🔻روزنامه ایران
📍افزایش دستمزد و تحقق عدالت اجتماعی
✍️کوروش یزدان

معمولاً از عدالت اجتماعی به‌عنوان شرایطی سخن گفته می‌شود که در چارچوب آن افراد جامعه براساس کار، امکانات فکری و ذهنی و جسمی بتوانند از موقعیت‌های متناسب، ثروت و دارایی و مزیت‌هایی که در جامعه انباشته شده است، بهره‌برداری کنند. چنین تصوری از عدالت اجتماعی عمدتاً ضرورت تحقق «عدالت توزیعی» را در نظام‌های اقتصادی صورتبندی می‌کند که معمولاً با وضع قوانین و مقررات مختلف و پیش‌بینی ضمانت‌های اجرایی، فراتر از حکمفرمایی اراده آزاد طرفین قرارداد در روابط اقتصادی یا به تعبیر دقیق‌تر توافق رهگیری می‌شود. امروزه این دولت‌ها هستند که عمدتاً مسئولیت ایجاد تعادل و برقراری عدالت اجتماعی در جامعه را برعهده دارند و می‌کوشند از طریق اجرای قوانین روزآمد علاوه بر جنبه اقتصادی، سایر جنبه‌های این موضوع را به‌صورت متعادل راهبری نمایند تا از این رهگذر کمترین آسیب به حیات جوامع و دولت‌ها معطوف شود؛ در حقوق کار نیز علاوه بر جنبه اقتصادی در تعیین دستمزد عموماً به جنبه اجتماعی مزد که کارکرد توزیع عادلانه ثروت و برقراری عدالت اجتماعی بین اقشار جامعه را بر عهده دارد، عنایت شده است. درحقوق کار ایران نحوه تعیین مزد و مزایا علی الاصول بر توافق طرفین واگذار شده است که توسط قرارداد کار یا شروط الحاقی آن، مقررات داخلی کارگاه و نیز پیمان‌های دسته جمعی واگذار تعیین می‌شود؛ لیکن همسو با اهمیت تحقق عدالت اجتماعی در جامعه، این اصل استثنائاتی قانونی از جنس مقررات آمره دارد. از جمله اینکه در تعیین مزد کارگر رعایت حداقل مزد قانونی موضوع ماده (۴۱) قانون کار ضروری است و برای کارفرمایان متخلف از تبصره ماده (۴۱) قانون کار مجازات‌هایی به شرح ماده (۱۷۴) قانون کار پیش‌بینی شده است. این مهم متضمن نگاهی اجتماعی نسبت به مقوله حداقل مزد در نظام حقوق کار ایران است. با عنایت به ماده (۴۱) قانون کار، شورای عالی کار همه ساله موظف است میزان حداقل دستمزد کارگران را با توجه به معیارهای منصفانه در ماده مذکور نظیر درصد تورم اعلامی از طرف بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین کند. مطابق تبصره ماده ۴۱ قانون کار، کارفرمایان نباید در ازای انجام کار در ساعات تعیین شده به هیچ کارگری کمتر از حداقل مزد تعیین شده پرداخت نمایند و در صورت تخلف، ضامن تأدیه مابه التفاوت مزد پرداخت شده و حداقل مزد جدید می‌باشند. حداقل دستمزد هر ساله پس از رایزنی سه جانبه توسط نمایندگان سه گروه دولت، نمایندگان کارفرمایان و کارگران تعیین می‌شود. طی سال‌های اخیر شورای عالی کار در پی تعاملات گسترده با شرکای اجتماعی در تعیین حداقل دستمزد، با مطالعه و بررسی وضعیت و اقتضائات بنگاه‌های اقتصادی به تحلیل شرایط موجود پرداخته و با در نظر گرفتن حفظ اشتغال و صیانت از نیروی کار، تأکید بر وضع حداقل مزد متناسب و گاه بیشتر از نرخ تورم کرده است. به هر حال افزایش دستمزد کارگران در چارچوب اختیارات شورای عالی کار و منحصر به حداقل دستمزد کارگران نیست و این شورا تأثیر افزایش حداقل مزد بر سایر سطوح مزدی را نیز تعیین نموده و در کنار آن جهت تقویت هر چه بهتر و بیشتر مبلغ حق السعی دریافتی کارگران، افزایش مزایای رفاهی- انگیزه‌ای کارگران (نظیر کمک هزینه اقلام مصرفی کارگران موسوم به بن کارگری و کمک هزینه مسکن کارگران) را نیز تاکنون پیگیری نموده است.
شورای عالی کار در تکاپوی خود جهت تحقق عدالت اجتماعی با تکیه بر اختیارات ماده ۴۱ قانون کار سه شیوه جهت افزایش سایر سطوح مزدی در دستور کار خود قرار داده است: الف) روش افزودن مبلغی ثابت به مزد سال ماقبل، ب) افزودن درصدی به مزد سال ماقبل و ج) افزایش ترکیبی (رقم ثابت و درصد). در هر حال در شرایطی که از منظر اقتصادی در کشور تورم عرضه نیروی کار و تقاضای محدود بازار کار در کنار شرایط رکود تورمی وجود دارد، افزایش دستمزد کارگران با‌وجود تمامی انتقادهای وارد بر آن فراتر از توافقی نمودن محض مزد کارگر و شرایط کار، قطعاً به جلوگیری از شیب تند کاهش دستمزدها و تنزل استانداردهای کار منجر می‌شود و علاوه بر پیشگیری از بروز عوارض و آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی ناشایست و تعمیق تضاد طبقاتی در جامعه تا حدودی از بروز مخاطرات اجتماعی عظیم خودداری خواهد نمود؛ نکته‌ای که ضریب توفیق هر چه بیشتر آن در هر سال علاوه بر دولت، برعهده تکاپوی فعال شرکای اجتماعی دولت در این زمینه است.


🔻روزنامه کیهان
📍انقلابی عمل کردن کلید حل مشکلات!
✍️سید محمدسعید مدنی

۱- در روز حفر خندق «عمر بن خطاب هم در منطقه کوه بنی‌عُبید
با تیشه کار می‌کرد تیشه او به سنگ سختی برخورد کرد که پیامبر(ص) تیشه را از او گرفتند. وقتی که اولین ضربت را زدند برقی از آن سنگ به جانب یمن پرید. سپس ضربه دیگری زدند و برقی از سنگ به جانب شام پرید. ضربه سوم را که زدند برقی به سوی خاور(ایران) جهید؛ و هنگام ضربه سوم سنگ شکست... و هر دفعه که پیامبر(ص) به آن سنگ ضربه می‌زدند سلمان به سنگ نگاه می‌کرد و جهش برق را می‌دید. او به پیامبر(ص) گفت: ‌ای رسول خدا، هر دفعه که تیشه می‌زدید از زیر آن برقی می‌درخشید. پیامبر فرمودند: مگر آن را دیدی؟ گفت: آری. پیامبر فرمود در ضربه اول کاخ‌های شام در نظرم پدید آمد، و در ضربه دوم کاخ‌های یمن را دیدم، و در ضربه سوم کاخ سپید خسرو را در مدائن دیدم... اینها علامات فتوحاتی است که پس از من خداوند برای شما خواهد گشود،‌ ای سلمان، شام فتح خواهد شد. و هرقل به دورترین نقطه کشورش خواهد ‌گریخت و شما بر شام پیروز خواهید شد... و یمن را هم خواهید گشود، و خاور هم برای شما فتح خواهد شد و خسرو
پس از فتح کشورش کشته خواهد شد. سلمان می‌گوید: همه اینها را من در عمر خود دیدم...»(محمد بن عمر واقدی، مغازی، ص۳۳۷)
۲- حکومت عقب‌مانده و سست‌عنصر قاجار و رژیم وابسته و دست‌نشانده استعمار پهلوی، ایران را به بیگانه فروخته و ایرانی را برخلاف واقعیات غیرقابل انکار و کتمان تاریخ جامع صفات رذیله می‌دانستند که از قوه ابتکار و هوش و خلاقیت برخوردار نیست تا آنجا که از ساختن لولهنگ(نوعی آفتابه!) هم عاجز است. تئوریسین‌های غربزده این حکومت‌ها سخت اعتقاد داشتند و چنین القا می‌کردند این ملت برای جبران عقب‌ماندگی، و آدم شدن و مرد و زن روز شدن باید به گذشته و افتخارات علمی ‌و فرهنگی و تاریخی و... حتی اعتقادات خود پشت کند و همه آنها را به موزه بسپارد و در عوض سعی کند «غرب» را کعبه اعتقادی و الگوی فکری و فرهنگی و سبک زندگی خود قرار دهد و سعی کند تا آنجا که توان و لیاقت! دارد از فرق سر تا ناخن پا «غربی» شود.
۳- انقلاب اسلامی، «بعثت دوباره» است. نقطه پایانی است بر شلتاق استبداد داخلی و کرّ و فرّ استعمار خارجی و هر آنچه موجب عقب‌ماندگی این ملک و ملت می‌شود. انقلابِ «ما می‌توانیم» است نهضتی به رهبری مردی از سلاله رسول‌الله(ص) است برای تداوم نهضت جهانی و انسانی اسلام و بیدار ساختن و به حرکت در آوردن ملتی برای احیاء‌ گذشته درخشان تاریخی خود و ایجاد و برپا داشتن تمدن اسلامی اما این‌بار بر پایه مکتب اهل‌بیت(علیهم‌السلام). انقلابی که هرچه از نسخه‌های وارداتی و تقلیدی دور می‌شود و به ارزش‌های فرهنگی عقلایی و به آرمان‌های امکان‌پذیر اعتقادی پایبندی نشان می‌دهد به تحکیم و استقلال و آزادی این کشور تاریخی و حرکت شتابنده‌تر ملت ایران در مسیر پیشرفت و سرافرازی. و به حرکت در مسیر پیشرفت ملت ایران منجر می‌شود و در همان حال، آتش خشم و کینه دشمنانی که از همان لحظه پیروزی انقلاب شرارت و خباثت خود را علیه آن آغاز کردند، شعله‌ورتر می‌سازد دشمنانی از جنس همان افراد شرور و جریانات فاسد و طبقات مستکبر که علیه نهضت پیامبر اسلام و همه پیامبران الهی و مصلحان راستین تاریخ صف‌آرایی و مانع‌تراشی می‌کردند. به گفته رهبر انقلاب «امروز هم نظام اسلامی که در تبلیغات جبهه مستکبران، اسلام سیاسی خوانده می‌شود آماج همه‌گونه حمله و توطئه است
چرا که توانسته برای تحقق حکمرانی الهی، حکومت تشکیل و به ملت بزرگ ایران هویت دینی و اسلامی‌ دهد.»
۴- اخیرا «گرت پورتر» مورخ مشهور و تحلیلگر مسائل امنیتی در آمریکا گفته است «ایران ۲۰۲۱ ایرانی نیست که آمریکا در سال‌های گذشته با آن رو‌به‌رو بوده است». چندی پیش نیز نخست‌وزیر
رژیم صهیونیستی اعلام خطر کرد که باید جلوی ایران را گرفت چرا که در حال تبدیل شدن به یک امپراطوری تمام‌عیار است و...
این تازه از نتایج سحر است و آغاز راهی طولانی است. با همه دشمنی‌ها و شرارت‌های بیرونی و شیطنت‌ها و کم‌کاری‌ها و غلط‌کاری‌های عمد و غیرعمد داخلی حالا به جایی رسیده‌ایم که علاوه بر دوست، زبان تحسین دشمنان را هم گشوده است. پیشینه ۴۲ ساله انقلاب به روشنی ثابت می‌کند هر جا انقلابی عمل کرده‌ایم موفقیت و پیروزی به همراه داشته‌ایم و هرجا غیر از این بوده با پیامدها و اتفاقاتی که هرگز در شأن این ملت سرفراز انقلابی نیست مواجه بوده‌ایم. تنگناهای معیشتی، گرانی‌های بی‌مهار، صف‌های طولانی مرغ و روغن که این روزها شاهد آن هستیم نتیجه رفتارهای غیرانقلابی است.
۵- سیاست‌ورزی خیالی و نظریه‌پردازی غیرعقلایی آن است که فرق آرمان‌گرایی و رؤیابافی را نمی‌داند و لذا یا ناخواسته و تحت تأثیر القائات دشمنان یا از سرخستگی و بی‌انگیزگی و یا بدتر از همه کاملاً آگاهانه و مغرضانه و طبق هماهنگی و خواست بدخواهان این سرزمین، آرمان‌گرایی را مترادف خیالبافی می‌داند و ‌آن را دلیل اصلی مخالفت‌های قدرت‌های سلطه‌گر و دشمنان قسم‌خورده این آب و خاک و این مکتب و آیین می‌دانند و مانع بزرگ حل مشکلات عدیده مردم می‌داند؛ غافل از آنکه تمام ملت‌های پیشرو و تمدن‌های بزرگ عالم «آرمان‌گرا» بوده و در پس تحقق آرمان‌های ملی و اعتقادی و تاریخی خود گام‌های بلند و موفق برداشته‌اند و این فقط ملت‌های مسخ‌شده تحت سلطه استعمارگران هستند که آرمان و هدفی جز زنده ماندن به هر قیمت ندارند. رؤیابافی سیاسی آن است که آمریکا را کدخدای جهان بداند که برای «آب خوردن» هم محتاج اوییم و از او باید اجازه بگیریم. کشورداری غیرعقلایی و خیالی آن است که به جای تکیه به نیروی عظیم ملت و استفاده بهینه از دارایی‌های مادی و طبیعی و زیرزمینی این مملکت راه آبادی و جبران عقب‌ماندگی‌های تحمیلی را در «نرمال» شدن و کنار آمدن با قدرت‌هایی که مسبب همه بدبختی‌های تاریخی این ملت و علت‌العلل بسیاری از گرفتاری‌های فرهنگی و اقتصادی این مردم هستند، ببیند. ‌اشکالی اگر هست آنجاست که به صاحبان امثال چنین تفکراتی اجازه داده می‌شود تا سطح بالاترین مقام‌های اجرایی کشور صعود کنند و با استفاده از فرصتی که همین ساختارها برای آنها به وجود آورده‌اند به آن حمله کنند. بنابراین اگر قرار است ‌ترمزی کشیده شود باید ‌ترمز این جریانات متوهم و مأیوس را کشید!
۶- آنچه از نظر عده‌ای که اعتماد به نفس از دست داده‌اند، خواب و خیال تلقی می‌شود، آرمان تاریخی یک ملت است که قرن‌ها به‌دنبال تحقق آن بوده و با استبداد داخلی و استعمار خارجی جنگیده و... علی‌رغم توفیق‌هایی هم که داشته و گام‌های رو به جلویی که (مثلا در ماجرای قیام مشروطیت و یا نهضت ملی‌ شدن نفت) برداشته در بزنگاه‌های حساس از سوی همین جریانات واداده و وابسته خنجر را در پشت خود احساس کرده است. اما البته این‌بار در انقلاب اسلامی داستان فرق می‌کند، ملت ایران با کسب تجربه‌های تلخ و شیرین و عبرت گرفتن از آزمون‌های گذشته اعتقاد تام و تمام پیدا کرده است که تنها راه نجات اسلام است و بازگشت به اسلام تنها راه نجات واقعی است. راهی که استعمار سخت از آن می‌ترسد و سال‌ها و بلکه حداقل یکی دو قرن است که تمام تلاش و توان و سرمایه سیاسی و فرهنگی و حتی نظامی خود را به کار گرفته که هر چقدر می‌توانند ایران و اسلام را از یکدیگر جدا کنند.علت اصلی دشمنی او هم با مردم ایران همین است که برخلاف هدف و خواسته او به اسلام بازگشت کرده و موجب بیداری و منبع الهام مسلمانان جهان شده است. این همان راهی است که عناصر هویت‌باخته و آدم‌ها و جریانات پشیمان از گذشته انقلابی خود آن را سیاست خیالی و کشورداری غیرعقلایی می‌دانند و می‌نامند. اما این راهی است که خداوند در قرآن به مومنان وعده داده است که اولاً رفتنی است و ثانیاً بشارت داده که هر کس برای خشنودی خدا جهاد کند خداوند آن راه‌ها را به آنها نشان خواهد داد
«الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا». در این مسیر الهی و کاملاً عقلایی که عزت و استقلال فردای بهتر این ملت رشید و شایسته را نوید می‌دهد باید اصل «تواصی» را فراموش نکرد و با بصیرت و آگاهی پیش رفت و در برابر مشکلات داخلی و شرارت‌ها و بمباران تبلیغاتی خارجی صبر و استقامت ورزید و هرگز نومید نشد که خداوند در سوره روم چنین به مومنان صبور و مقاوم «پیام امید» داده است
«فاصبر، ان وعدالله حق و لایستخفنک الذین لایوقنون».


🔻روزنامه اطلاعات
📍مکالمه تلفنی یکطرفه در اوتوسچی ژاپن
✍️شبان شهیدی مودب

زبان ژاپنی، بر خلاف اکثر زبان‌های هند و اروپایی که فارسی نیز به آنها تعلق دارد، الفبای معمولی ندارد؛ بلکه با علامت‌هایی به نام «کانجی» نگاشته می‌شود. کلمه «ژاپن»، در زبان اصلی با دو کانجی نوشته می‌شود که اولین قسمت آن به معنای مبداء یا مأخذ و دومین بخش آن به معنی آفتاب است که روی هم بدان سرزمین آفتاب می‌گویند (نی هون یا نی پن). در این کشور که لااقل ۱۴۰۰ سال سابقه تاریخی دارد، ابتدا مذهب «شینتو» (به‌معنای راه خدا یا راه آسمانی) رایج بوده که با اعتقاد به خدایان مختلف و اجرای مراسم «شمنی» شکل گرفته است. لیکن از قرن ششم میلادی بودائیسم از چین و کره به ژاپن راه یافتند و امروزه در این کشور، عبادتگاه‌های بودایی و زیارتگاه‌های شینتویی در کنار هم وجود دارند؛ لیکن ریشه‌های فرهنگ مردم با شینتوئیسم پرورش یافته است.
در آیین باستانی شینتوی ابتدایی، به مرگ با نگاه «ناپاکی مطلق» نگریسته می‌شده‌است؛ از این رو هرگاه که امپراطور تسلیم مرگ می‌شد، کاخ او را ویران می‌کردند و در محل دیگری کاخ می‌ساختند که تغییر پایتخت قلمداد می‌شد. بعدها تغییر مکرر پایتخت متوقف شد و از سال ۷۱۰ تا ۷۹۴میلادی، تخت امپراطور، پایه‌هایش در شهر «نارا» مستقر ماند؛ پس از آن از سال ۱۸۶۸ «توکیو» پایتخت امپراطوری آفتاب شد. این شهر در زلزله «کانتوی بزرگ» و آتش‌سوزی متعاقب آن در سال۱۹۲۳ با ۱۴۰هزار نفر کشته و ۳۰۰هزار خانه تخریبی، ویران شد اما پیکرققنوسی ژاپن، از پس خاکستر‌های متعدد آوار و سوختگی، هر بار به همت مردمانی که به سرزمین آبا و اجدادی خود وابسته‌اند، دوباره متولد شده و جان گرفته است.

آخرین زمین لرزه مهیب ژاپن ۱۱ ماه مارس ۲۰۱۱رخ داد و در اثر سونامی‌ای که به‌وجود آورد ۱۵۹۰۰ نفر کشته و قریب ۲۹۰۰ نفر مفقود‌الاثر شدند. در این فاجعه طبیعی، امواج بلند پرقدرت سونامی، بی‌رحمانه بر چهار واحد نیروگاه هسته‌ای مولد برق در فوکوشیما، واقع در شمال شرقی توکیو تاختند و بعد از حادثه چرنوبیل درکشور اوکراین در ۲۶ آوریل سال ۱۹۸۶، خطرناک‌ترین فاجعه اتمی جهان را رقم زدند. پاکسازی آلودگی‌های مواد رادیو اکتیو در راکتورهای فوکوشیما هنوز به پایان نرسیده بود که سونامی یادشده باعث شد تا شماری از کشورهایی که برای تولید برق به راکتورهای اتمی گرویده بودند در باور خود تجدید نظر کنند. روز پنجشنبه گذشته دهمین سالروز سونامی بزرگ ژاپن بود و به همین مناسبت در چند نقطه کشور مراسمی برگزار شد و نخست‌وزیر و امپراطور ناروهیتو طی سخنانی با مردم اظهار همدردی کردند و مقامات عدد و رقم‌ خانه‌های بازسازی و نوسازی شده را بازگفتند. در استان آچه اندونزی و شهر کراس چرچ زلاند نو که در گذشته قربانی سونامی و زلزله شده بودند نیز برای همدردی با مردم ژاپن، مراسم مشابهی برگزار شد.

ژاپنی‌ها اجساد مردگان خود را می‌سوزانند و خاکستر آنها را، یا در قبرهای لانه کبوتری، یا چون بزرگان و نجبا در مقبره‌های سنگی نگه می‌دارند، تماس با جسد متوفی را ناخوشایند می‌دانند و با خاطره عزیزان از دست‌رفته خود زندگی می‌کنند و یاد آنان را گرامی می‌دارند. بنا بر باورهای شینتوئیسم، زندگی توسط خدایان از آسمان روان می‌شود و هرلمحه آن مقدس است. باورهای آیینی و دینی در زندگی روزمره ژاپنی کاملا مشهود است. برای مثال در کشور قدرتمند ژاپن، امپراتور دارای ریشه آسمانی است و مردم به ارواح خبیثه که می‌توانند به آنها آسیب بزنند یا مزارع برنج را به آتش بکشند اعتقاد دارند و برای گریز از آسیب آنها به پاکسازی محیط اطراف خود و نیز پاکیزگی نفس متوسل می‌شوند.

با توجه به زیبایی‌های طبیعی، آداب مردمی، مراسم آیینی و نیز نو‌آوری‌های فناوری و قدرت سازندگی و نظم اجتماعی و احترام به مافوق در همه رده‌ها، بدون اغراق می‌توان گفت، ژاپن سرزمین عجایب است. ژاپنی‌ها باور دارند که در کاری که به آنها مربوط نمی‌شود نباید دخالت کنند و هرکس برای کاری که می‌کند دلیل خاصی دارد که محترم است. مثلا اگر شما در اتاق یک هتل ساکن باشید و اشیاء متعلق به خود را بدون نیتی خاص در جاهای مختلف اتاق قرار داده باشید، خدمتکار ژاپنی هتل که در غیاب شما اتاق را تمیز و مرتب می‌کند، متعلقات شما را در همان نقاط قرار می‌دهد که شما قبلا انتخاب کرده‌اید. همچنین در صحبت با ژاپنی‌ها، حتی دپیلمات‌های ژاپنی، نباید با استعاره صحبت‌کرد؛ بلکه اگر می‌خواهید منظور شما را بفهمند باید روشن و بدون ابهام با آنها حرف بزنید. در گفتگوهای تجاری البته جای چانه‌زنی وجود دارد؛ لیکن اگر می‌‎خواهید یک شرکت ژاپنی به شما تخفیف بالایی بدهد و با تقاضای شما موافقت شود، باید مکتوب کنید که جنس یا دستگاهی که می‌خرید با همان مشخصات پیش از تخفیف تحویل شود؛ و گرنه آنچه به شما تحویل داده می‌شود با سفارش اولیه شما متفاوت خواهد بود، زیرا طرف ژاپنی شما برای منطق قیمت گذاری خود اصالت قائل است.

شاید در میان عجایب کشور ژاپن، ابتکار پیش ازوقوع سونامی فوکوشیما از سوی یک ژاپنی، بیش از همه جالب باشد. داستان از این قرار است که در سال ۲۰۱۰ آقای ایتارو ساکی، باغبان و طراح باغ، برای تسکین درد از دست‌دادن برادرزاده (یا خواهرزاده) خود، کیوسک تلفنی طراحی می‌کند که در آن یک دستگاه تلفن بدون سیم که شماره‌گیردارد قرار می‌دهد و هر وقت دلش برای عزیز از دست رفته خود تنگ می‌شود به آنجا می‌رود، شماره می‌گیرد و با او که فوت کرده است صحبت می‌کند. بعد از وقوع زلزله و سونامی در منطقه توهوکو که ۱۵۰۰۰ نفر در آن جان باختند، آقای باغبان کابین تلفن خود را در اختیار داغ‌دیدگان جدید قرار می‌دهد و دفتری نیز در کنار تلفن می‌گذارد تا مراجعان بعد از گفتگو در آن یادداشتی بنویسند. به قرار اطلاع تا چند وقت پیش قریب به ۳۰۰۰۰ نفر به این تلفن مراجعه و مکالمه یکطرفه داشته‌اند و ۹ دفتر نیز از نوشته‌های آنها پر شده است.

ابتکار آقای ساکی، سال ۲۰۱۷ در مریلند کالیفرنیا و دوبلین ایرلند و سال ۲۰۲۰ در ایالت ماساچوست امریکا، تکرار شد و در هر یک از نقاط یادشده کیوسک تلفن مکالمه یکطرفه نصب شد. در این باره، چندین رمان و فیلم هم تولید شد. تکرار ابتکار آقای ساکی در سرزمین‌های مختلف برای مکالمه انسان‌ها با مردگان خود، حاکی از آن است که همه انسان‌ها همواره نوعی نیاز عاطفی و غیرمادی دارند. نقل شده است که در زمان وقوع زلزله طبس، مرحوم شهید مطهری به منطقه زلزله‌زده رفت و پس از بازگشت، در جلسه‌ای گفت که یک مرد روستایی که مردم برای او وسائل مورد نیاز شامل پتو یا وسیله گرمایش برده بودند، در مواجهه با ایشان فقط درباره این که چگونه زمین لرزید و چگونه گاو او زیر آوار ماند و چگونه تلاش او برای نجات گاوش بی‌نتیجه ماند به تفصیل صحبت می‌کرده و بعد از این که شهید مطهری با شکیبایی به سخنان او گوش داده، آرام گرفته است.

حکیم ناصرخسرو قبادیانی نیز در یکی از قصایدش آورده:

خلق همه یکسره نهال خدایند

هیچ نه بر کن تو زین نهال و نه بشکن

متأسفانه بلایا، جنگ‌ها، مشقت‌ها و گرانی‌ها، هر روز در هر نقطه جهان، این نهال‌های ظریف خدا را خم می‌کنند، می‌شکنند و بر می‌کنند یا آنها را در انزوا و تنهایی فرو می‌برند، چون نه همدمی و نه گوش شنوایی دارند که لااقل با خالی کردن دل خود بر آلامشان تسکین دهند.

در برنامه دو هفته پیش یکی از شبکه‌های تلویزیون‌های اروپایی درباره تأثیر مکالمه‌های یکطرفه طراح ژاپنی، مکالمه‌کنندگان نکات عاطفی مهمی را بیان می‌کردند مبنی بر این‌که انسان‌ها نباید با غم‌هایشان تنها گذاشته شوند. سخنان آنان در جامعه نسبتا مرفه ژاپن، نشان می‌داد که خواست‌های آنان رنگ و لعاب مادی ندارد و در بسیاری موارد به نیاز‌های عاطفی آنها برمی‌گردد. اگر در گفتگوی بی‌جواب با مردگان، ژاپنی‌ها از درد فراق می‌نالند و از عذاب وجدان خود سخن می‌گویند که نتوانسته‌اند برای نجات عزیزان خود کاری کنند، بسیاری مردم دیگر نیز نیازمند مکالمه با کسانی هستند که در مسند صدارت و وزارت نشسته‌اند تا گره از کار و عقده از دل مردم بگشایند. در این موضوع، رسانه‌ها در التیام بخشی بر نگرانی‌های درونی زندگی روزمره مردم می‌توانند نقش مؤثری ایفا کنند و درد دل مردم را منعکس نمایند و به گوش مسؤولان برسانند.

در ریشه‌یابی خشونت‌های رایج در جوامع، به‌ویژه در آنچه به رفتار جوانان بر می‌گردد، اغلب به این نتیجه می‌رسیم که چون کسی به مردم درگیر بیکاری و فقر، یاری نمی‌رساند آنها به خشونت رو می‌آورند. همه مردم دنیا همانند ملت آرام ژاپن، از تلفن یکطرفه برای بیان مشکلات عاطفی استفاده نمی‌کنند، بلکه گاهی آن را برای گفتگو با حکومتی که مسؤولیت شهروندی را هر روز به رخ آنها می‌کشد نیاز دارند تا برای رفع معضلات روزمره آنان، هم گوش شنوا داشته باشد و هم دست مشکل‌گشا. نهضت جلیقه زردها در فرانسه یا حرکت جوان‌ها در لبنان یا شورش‌های ضد تبعیض‌نژادی در امریکا، گویای همین واقعیت هستند. در فرانسه تظاهرکنندگان جلیقه زرد که در ابتدا به‌خاطر رأی نمایندگان مجلس به گران شدن بنزین و گازوئیل به خیابان‌ها آمدند، وقتی از نمایندگان مجلسی که خودشان انتخاب کرده بودند نا امید شدند، تغییر مطالبه دادند و خواستار انتخاب نمایندگانی شدند که از درد دل آنها باخبر باشند. البته رئیس‌جمهوری فرانسه با این تقاضا مخالفت کرد و گفت که در نظام جمهوری فرانسه، چنین امری پیش‌بینی نشده است.

کشور ما نیز در یک سال گذشته درگیر آسیب‌های جانی، مالی، شغلی و عاطفی متأثر از شیوع ویروس کرونا شده‌است. شاید یکی از مؤثرترین اقدامات در این رابطه، توزیع کمک در محله‌های مختلف توسط مردم و جوانان همان منطقه بوده است که نیازها و نیازمندان آنجا را می‌شناسند. البته انصاف اقتضا می‌کند که از مساعدت دولت در این باره هم تقدیر کرد.

در این شرایط، قرنطینه یک ساله سالمندان در خانه، بدون این که فرزندان و نوه‌های آنها به دیدارشان بروند، نیاز بزرگ عاطفی و ملی را به‌وجود آورده است. در آستانه سال نو پاسخ به این نیازهای عاطفی نه تنها باید مورد توجه خانواده‌ها قرار گیرد، بلکه حکومت نیز باید برای تسلا و مداوای کسانی که در بلای بزرگ کرونا تنها می‌مانند بیش از گذشته کمر همت بندند.


🔻روزنامه اعتماد
📍خوزستان خوزستان!
✍️عباس عبدی

هنگامی که به نقشه وضعیت کرونای استان‌های کشور نگاه می‌کنیم، فقط یک استان را قرمز می‌بینیم. شاید این جمله آقای وزیر بهداشت بهتر از هر چیز دیگری تفاوت این استان را با سایر مناطق کشور ترسیم کند که گفت: «اگر خوزستان گرفتار موج کرونا نمی‌شد، الان آمار فوتی‌های کرونایی تک‌رقمی بود. آمار خوزستان، ما را به‌هم ریخت وگرنه امروز باید در حد مرگ و میرهای تک‌رقمی بودیم.» به عبارت دیگر باید نتیجه گرفت که حداقل ۸۰درصد مرگ و میر کرونایی روزانه کشور در استان خوزستان است، در حالی که جمعیت این استان کمتر از ۶درصد جمعیت کشور است. ۶درصد جمعیت کشور ۸۰درصد مرگ و میر روزانه کرونا را دارد! فراموش نکنیم که مساله فقط خوزستان نیست، بلکه مساله ملی است.
این آمار نشان می‌دهد که تفاوتی جدی در این استان با سایر مناطق کشور در مدیریت کرونا وجود دارد. شاید گفته شود به دلیل رفت و آمد با آن سوی مرز چنین شده است، ولی بعید است این عامل تعیین‌کننده باشد، زیرا استان‌های مرزی دیگری هم با عراق داریم. به علاوه بیماری می‌توانست از این استان به سایر مناطق نیز سرایت و آنجاها را نیز آلوده کند. پس عامل این تفاوت چشمگیر چیست؟ این پرسشی است که ستاد کرونا باید برای آن پاسخ روشنی داشته باشد ولی به نظر می‌رسد که یکی از دو علت زیر یا ترکیب آنها عامل اصلی این وضع باشد.
ضعف مدیریت اپیدمی در استان و بی‌توجهی عمومی در رعایت دستورات احتیاطی. این یادداشت بیشتر درصدد است که به ارتباط این دو مساله با یکدیگر اشاره کند.
پیش‌تر در یک یادداشت توضیح داده‌ام که چرا برخی از مردم به دستورالعمل‌های مربوط به کرونا بی‌تفاوت هستند و آن را رعایت نمی‌کنند؟ برای اقناع مردم و جلب همراهی آنان باید همزمان از دو مسیر اقدام کرد؛ اول دستورات قانونی دولت و اجرای بی‌کم و کاست آنها. دوم توصیه‌های عمومی که فاقد ضمانت اجرای حکومتی است، ولی مردم به دلایل گوناگون آنها را می‌پذیرند و اجرا می‌کنند. به نظر می‌رسد که هر دو نوع دستور در این استان به زمین مانده است. هر کدام به دلایل خاص خود.
اجرای دستورات قانونی از سوی صادرکننده آنها تضمین نمی‌شود، چون از یک‌سو مردم کمتر رعایت می‌کنند و از سوی دیگر نیروهای رسمی انگیزه چندانی برای اجرای آن ندارند. شاید سوابق تنش‌ها در دو سال گذشته در استان آنها را محتاط‌تر کرده است. شاید پرسنل آنان فاقد چنین انگیزه‌ای باشند. شاید نوعی ناهماهنگی در صدور و اجرای تصمیمات باشد، ولی در هر حال این مساله مشهود است، به ویژه هنگامی که درست یا نادرست نسبت به سیاست‌های رسمی در استان بی‌اعتمادی وجود دارد. بنابراین اجرای کامل این دستورات قانونی از هر دوطرف با اشکال مواجه شده است، از طرف جامعه به علت فقدان اعتماد و نبود خوش‌بینی، انجام و رعایت نمی‌شود و از طرف دیگر ملاحظات و بی‌انگیزه بودن مجریان این دستورات نیز مزید بر مشکل شده و دستورات را در عمل غیر اجرایی کرده است. البته مساله در سطح مدیریت استان بدتر از این است. اینجا استانی است که حتی ذوب‌شدگان حکومتی آن در سطح امام جمعه دومین شهر مهم استان، با صراحت اعلام می‌کند که سه‌بار به کرونا مبتلا شده و با مصرف داروی امام کاظم و امام رضا بهبود یافته سپس به دیگران هم مصرف این دارو را توصیه کرده است. با چنین مسوولانی چه انتظاری از مردم عادی داریم که دستورات علمی را رعایت کنند؟
نکته دوم شاید مهم‌تر است که دستورات و توصیه‌های عمومی نیز رعایت نمی‌شود. علت این است که مسوولان منطقه توجه ندارند که این توصیه‌ها باید از طریق مراجع معتبر و مورد قبول مردم و متناسب با فرهنگ و ادبیات محلی به مردم منتقل شود. مردم هر منطقه‌ای یا هر فردی، تابع مراجع اخلاقی و مدنی خود هستند. استان خوزستان درست یا نادرست متفاوت از سایر مناطق است. ساختار طایفه‌ای میان هر دو گروه اعراب و بختیاری‌های منطقه رواج دارد. این ساختار حتی به عللی در سال‌های اخیر تقویت نیز شده است. هر دو گروه به دلایل خاص خود. شاید یکی از مهم‌ترین علل تقویت آن فقدان کارایی نهادهای جدید از جمله نهادهای عمومی و دولتی در پاسخ به نیازهای مردم است. در چنین ساختاری باید کوشید که مراجع مورد قبول جامعه را وارد بازی کرد و از طریق آنان مردم را به رعایت دستورات تشویق کرد. اگر این اتفاق بیفتد، بعید است که شاهد مراسم عروسی یا عزاداری صدها نفری شویم، یا با بازارهایی متراکم از جمعیت مواجه شویم که کمتر کسی در آن از ماسک استفاده کند.
به علاوه مدیران استان و مسوولان ستاد مقابله با کرونا باید با گروه‌های گوناگون مردم به صورت مستقیم و حتی چهره به چهره گفت‌وگو کنند تا اعتماد را بازسازی نمایند. شاید راحت باشد که بگوییم مردم مقررات و توصیه‌ها را رعایت نمی‌کنند. حتی اگر این گزاره را بپذیریم این نیز مساله‌ای است که مدیریت استان و کشور باید آن را ریشه‌یابی کرده و برای آن چاره‌اندیشی کند. به نظر می‌رسد که اگرچه وضعیت در آنجا قرمز است به نحوی که ظرفیت بیمارستان‌های استان پر است، ولی این شرایط فرصتی است که به بازنگری سیاست‌های اجتماعی در این استان مهم کشور پرداخته شود. اعتماد مردم با دادن قول‌های بی‌معنی زنده نمی‌شود. چرا باید گفت که تا پایان بهار مردم خوزستان واکسینه می‌شوند در حالی که همه می‌دانیم که وضعیت واکسن کشور چگونه است. این قول‌های پوچ مردم را بی‌اعتماد تر می‌کند.
در هر حال امیدواریم برای روزهای عید سیاست روشنی در خوزستان اعلام گردد که همه جوانب مزبور رعایت شود.


🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌نوروزی متفاوت در آستانه قرن جدید
✍️احمد محیط‌طباطبایی

نوروز امسال دارای شرایطی بسیار متفاوت با نوروزهایی است که در سال‌های اخیر برگزار می‌کردیم. نوروزی که در آغاز قرن پانزدهم هجری قرار گرفته است. نوروزی که نشان‌دهنده پایان قرن قبلی و آغاز قرن جدید است. این نوروز شرایط خاص خود را نیز به دنبال آورده است. به عبارت دیگر باید توجه کرد که جشن نوروز صاحب چه ویژگی‌های اصلی و مهمی است. می‌توان نوروز را در سه بخش متفاوت مورد دقت نظر قرار داد. نخست آنکه نوروز جشنی است که جشن صلح با طبیعت و همزیستی نیاکان ما با طبیعت بوده است. به عبارت دیگر در نوروز به نوعی طبیعت جشن می‌گیرد. برای همین یادآور گذشته‌ای است که همزیستی بسیار مسالمت‌آمیز و همراهی با طبیعت داشته‌ایم که تا امروز هم ادامه پیدا کرده است؛ برای همین، نوروز از این دیدگاه باید مورد توجه و دقت نظر باشد. از سوی دیگر نوروز جشن تنوع فرهنگی است. در نوروز سفره‌ای گسترده می‌شود که همه اقوام و گروه‌های مختلف پیرامون آن قرار می‌گیرند. شاید از این نظر نوروز با تمام اعیاد دیگر تفاوت دارد. به عبارتی نوروز مانند سایر اعیاد و جشن‌های آغاز سال نو در فرهنگ‌های دیگر نیست که بر مبنای فضای مشترک یا اصولی واحد برگزار می‌شود. بلکه هر کس و هر فردی در اقصا نقاط کشور، بر اساس طبیعت و فرهنگ متفاوتی که دارد به‌طور ویژه و خاص این جشن را برگزار می‌کند و در کنار سفره نوروز قرار می‌گیرد. برای همین در این سفره قرآن کریم که مهم‌ترین کتاب مسلمین است، قرار می‌گیرد اما پیروان ادیان دیگر نیز هر کدام برای گرامیداشت آن از کتب مذهبی خود استفاده می‌‌کنند. همین مسئله است که ویژگی خاص نوروز را رقم می‌زند. در جایی سفره هفت‌سین برپا می‌شود و در جای دیگری سفره هفت‌سین وجود ندارد. در یک نقطه از ایران بر اساس فرهنگ عشایری مأکولات نوروز تهیه می‌شود و در نقطه دیگر مبتنی بر فرهنگ روستایی و شهری این اتفاق رخ می‌دهد. به هر ترتیب این هم یکی از ویژگی‌های نوروز است که نوروز عید تنوع فرهنگی و عید ارتباط افراد با یکدیگر است که آن را مبنای صلح و همزیستی قرار می‌دهد. وجه دیگر نوروز ارتباط ما با نیاکان است. به عبارتی نوروز یکی از اعیادی است که جزء آیین‌های مردگان نیز به حساب می‌آید. در نوروز توجه به درگذشتگان بسیار اهمیت دارد. همچنان که برای همگان آشناست مردم در آخرین پنجشنبه سال به سر خاک مردگان می‌روند و دعا می‌خوانند و ‌ در لحظه سال تحویل هم تلاش می‌کنند رفتارهایی را انجام دهند که به لحاظ ذهنی این ارتباط را برای ما تفسیر می‌کند. روشن‌گذاشتن اجاق یا قراردادن شیر روی اجاق روشن که قرار است با ارسال پیامی شبیه به اینکه زندگی در این خانه در جریان است، ارواح درگذشتگان را خوشحال کند، بخشی از این آیین‌هاست. همچنین می‌دانیم که جشن‌های نوروز با ۱۹ فروردین و عید فروردینگان یا جشن مردگان پایان می‌یابد. در کنار این سه وجه که به نوعی عظمت نوروز را به چشم ما می‌آورد، ما با مسئله اپیدمی کرونا هم مواجه هستیم. همه‌گیری کرونا شاید این ایده را به ذهن‌ها بیاورد که امسال نوروز را نباید جشن بگیریم. چراکه به دلیل درگذشت تعداد زیادی از هموطنان‌مان باید در شرایط متفاوت‌تری با نوروز روبه‌رو شویم. اما جالب توجه است که در یک قرن قبل و در زمان جنگ جهانی اول که در پایان قرن ۱۳ هجری اتفاق افتاد، کشور ما تقریبا در شرایط مشابهی با آنچه اکنون با آن روبه‌روست، قرار داشت.

...به این معنی که قحطی ناشی از جنگ که به قحطی بزرگ مشهور بود و در کنار آن اپیدمی‌هایی مانند وبا و کووید یک یا آنفلوانزای اسپانیایی باعث شد که صدمات بسیار زیادی به سرزمین ایران وارد شود و تعداد زیادی از هموطنان‌مان از دنیا رفتند. چنان‌که در خانواده ما مادربزرگ و عمه من به دلیل ابتلا به این بیماری جان باختند و در بسیاری از نقاط ایران هم هموطنان از آثار سوء این بیماری در امان نماندند. اما پایان قرن ۱۳ و آغاز قرن ۱۴ در سال ۱۳۰۰ با برپایی جشن نوروز همراه بود. با امید به آینده‌ای بهتر و شروع قرنی جدید و تسلط‌یافتن بر شرایط جدید که کشور را در بر گرفته بود. جشن نوروز در آن شرایط با دانستن این موضوع همراه بود که آمدن عید نشانه آغاز زندگی مجدد است. بنابراین در آن شرایط نه‌تنها جشن نوروز در همه خانه‌ها و خانواده‌ها برگزار شد که در ابعادی ملی هم گرامی داشته شد. طبیعتا در روزگار کنونی شرایط اپیدمی موجب می‌شود که از تجمع‌ها به دلیل رعایت پروتکل‌های بهداشتی پرهیز شود. اما اگرچه قرار نیست یک جشن بزرگ و واحد داشته باشیم اما می‌توانیم در هر خانه با برپایی سفره‌های نوروز جشن‌های کوچکی برگزار کنیم که در کنار هم و در یک گستره جغرافیایی بزرگ تبدیل به یک جشن بزرگ شود. همه آنهایی که در جهان نوروز قرار می‌گیرند، می‌توانند امسال با برگزاری جشن نوروز در واحدهای کوچک خانواده با کنار هم بودن خود به نوعی بیعت با گذشته و همچنین فرهنگ تاریخی ایران را به نمایش بگذارند. در عین حال که این جشن نشانی از صلح و همزیستی هم هست. به این ترتیب و با وجود شرایطی خاص با امید به قرنی بهتر و سالی بهتر لحظه تحویل سال را جشن بگیرند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍ویروس بی‌اعتمادی
✍️علی فرحبخش

ویروس ابولا در کنگو در سطحی محدود شیوع پیدا کرده بود و به راحتی قابل کنترل بود؛ اما به دلیل کم‌تجربگی سیاست‌گذاران به سرعت گسترش یافت. گرفتاری بزرگ آن بود که مردم محروم به هیچ کس و هیچ نظری اعتماد نداشتند.
شایعات و ملغمه‌ای از اخبار راست و دروغ به راحتی منتشر می‌شد و مردم از همکاری با ماموران دولتی بهداشت سر باز می‌زدند. حتی برخی اعتقاد داشتند ویروس ابولا وجود خارجی ندارد و تماما ساخته و پرداخته حکومت است.

صلیب سرخ جهانی گروهی را برای کمک به این کشور بحران‌زده فرستاد، اما آنها نیز مورد حمله قرار ‌گرفتند. گاه حتی بیماران بستری‌شده نیز به ماموران رشوه می‌دادند تا شبانه از بیمارستان بگریزند.

سیاستمداران برای تنبیه مردم، دو شهر را از شرکت در انتخابات محروم کردند. پیامد همه این درگیری‌ها و بی‌اعتمادی‌ها آن بود که آمار مبتلایان به ابولا در مدت کوتاهی به ۱۰ هزار نفر رسید و ۵۰۰ نفر نیز در مدت کوتاهی قربانی این ویروس شدند.

این مساله فقط مربوط به کنگو نبود. موضوع آنقدر مهم بود که حتی قبل از شیوع کرونا و در سال ۲۰۱۹، سازمان بهداشت جهانی «ظن نسبت به واکسن» را در زمره بزرگ‌ترین خطرات پیش روی سلامت جهان گنجاند. واکسن سرخک هم سرنوشتی شبیه ابولا پیدا کرد و در فاصله سال‌های ۱۷-۲۰۱۶ با وجود دسترسی به واکسن، شیوع این بیماری ۳۰ درصد افزایش یافت. جالب است این بدگمانی در اقصی نقاط جهان به راحتی مشهود بود. آیا مقصر محققان، پزشکان و کادر درمانی هستند؟

پاسخ به این پرسش قطعا منفی است. شرایط را سیاستمدارانی بدتر کرده‌اند که یا از گفتن حقیقت به مردم سر باز می‌زنند یا واقعیت‌ها را آنقدر غبارآلود می‌کنند که در نهایت به یک فاجعه تبدیل می‌شود. اکنون جهان به این نظر رسیده است که مشروعیت سیاست‌گذار و اطمینان به اخبار منتشرشده در حوزه سلامت، مهم‌ترین شرط همگامی شهروندان با سیاست‌های اتخاذ‌شده در بهداشت عمومی است. در هرجامعه‌ای عموم مردم باید یه این اقناع برسند که مقامات سیاسی و سیاست‌گذاران در حوزه بهداشت و سلامت عمومی، هم در نیت و هم در عمل، چیزی جز رفاه و خیر عمومی را خواستار نیستند. باید به تجربه موسسات تحقیقاتی کشور، به فرآیندهای درمانی، به داروهای تولیدشده و به اقدامات پیشگیرانه اعتماد عمومی وجود داشته باشد.

در ایران هم بی‌اعتمادی به واکسیناسیون یا آنچه در قدیم از آن به نام مایه‌کوبی یاد می‌شد، تاریخی بس دراز دارد. نخستین برنامه سراسری واکسیناسیون در ایران به دستور میرزاتقی خان امیرکبیر آغاز شد و وی دستور داد به منظور تنویر افکارعمومی رساله آموزشی جان کرمیک درخصوص بیماری آبله ترجمه و منتشر شود. در هر شهر پزشکان و مراکز ویژه‌ای برای مایه‌کوبی تعیین شدند. حتی واکسیناسیون به دلاکان و سلمانی‌ها نیز آموزش داده شد تا آنان نیز بتوانند عامه مردم را به این امر مهم ترغیب کنند.

اما پس از چند روز به صدراعظم اطلاع دادند که مردم زیر بار واکسن زدن نمی‌روند، زیرا فال‌گیران و دعانویسان شایعه کرده بودند که پس از تزریق واکسن جن در خون آنان جاری می‌شود. امیر دستور جریمه ۵ تومانی را برای هر فردی صادر کرد که از مایه‌کوبی استنکاف ورزد. با تمام این تدابیر، آنان که تمکن مالی داشتند، ۵ تومان را می‌دادند و خود را از واکسن زدن معاف می‌کردند.آنان نیز که نداشتند، یا خود را در آب‌انبارها پنهان می‌کردند یا از شهر بیرون می‌رفتند تا دست ماموران دولت به آنان نرسد. این مقاومت آن‌چنان گسترده بود که در شهر تهران و حومه آن فقط ۳۳۰ نفر به تزریق واکسن آبله رضایت دادند. از جمله پدری که اجازه واکسن زدن به پسر خود را نداده بود و طفل وی پس از مدتی به واسطه ابتلا به بیماری آبله مرده بود، توانایی پرداخت جریمه ۵ تومانی را نداشت و امیر دستور داد برای آنکه در اجرای قانون تبعیضی نباشد، خود جریمه را پرداخت کند.

از ابتدای شیوع ویروس کرونا نیز طیف گسترده‌ای از باورهای عمومی به واسطه عدم اعتماد به مجاری رسمی اطلاع‌رسانی شکل گرفته بود. از یکسو مردمی بودند که معتقد بودند، هفته‌ها قبل از اعلام رسمی شیوع کرونا، ویروس به کشور وارد شده و مقامات با پنهان‌کاری اعلان عمومی ان را به تاخیر انداخته‌اند. در سوی دیگر، گروه‌هایی بودند که اساسا ویروس کرونا را یا توطئه‌ای از سوی نهادهای بین‌المللی می‌دانستند یا معتقد بودند دولت با داغ کردن خبر ویروس در جست‌وجوی اهداف دیگری است. حتی در بین محافل آکادمیک و پژوهشکده‌های تحقیقاتی، بحث گسترده‌ای درخصوص صحت و سقم آمار مبتلایان و فوت‌شدگان در جریان بود و حتی برخی منابع غیررسمی آمار واقعی را تا چند برابر آمار رسمی برآورد می‌کردند.

بالاخره پس از گذشت بیش از یک سال از اعلام رسمی ورود کرونا به ایران، تقریبا بخش کثیری از مردم واقعیت بحران را پذیرفته و تلاش می‌کنند با رعایت پروتکل‌های بهداشتی خود را از ابتلا به این ویروس تا حد امکان مصون نگه دارند. اما اکنون بی‌اعتمادی در رابطه دولت و ملت به حوزه دیگری تسری یافته است و آن هم برنامه واکسیناسیون در ماه‌ها یا سال‌های آتی است. اکنون دولت در شرایط تحریمی در جست‌وجوی منابع مختلفی است که بتواند واکسن‌های مطرح و تاییدشده را به کشور وارد کند. از سوی دیگر یکی از هلدینگ‌های بزرگ دارویی نیز با همکاری شرکای خارجی درصدد است خط تولید واکسن را در کشور راه‌اندازی کند.

حال فرض کنید دولت مثلا بتواند ۳ میلیون دز واکسن خارجی را وارد و ۱۰ میلیون دز را در کشور تولید کند. حال دعوای اصلی بر سر آن خواهد بود که فی‌المثل چه فردی باید واکسن وارداتی و چه فردی باید واکسن ایرانی بزند. دعوای دیگر بر سر زمان‌بندی تزریق واکسن خواهد بود. برای مثال اکنون افراد بسیاری در کشورهای مختلف جهان برای تزریق واکسن ثبت‌نام کرده‌اند و در هر کشور براساس اولویت‌هایی همچون سن، بیماری‌های زمینه‌ای، نوع کار و... نوبت‌هایی از یک ماه تا یک سال دیگر به آنان داده شده است. حال فرض کنید دولت برنامه‌ای برای واکسیناسیون ۸۰ میلیون ایرانی تا دو سال دیگر تدارک ببیند، آیا این نوبت‌بندی نیز موجب بحث و جدل‌های فراوانی در افکار عمومی نخواهد شد؟ اگرچه برآورد می‌شود تاکنون ۵۷۰ هزار دز واکسن روسی و چینی به کشور وارد شده است، اما تاکنون هیچ‌گونه گزارش شفافی درخصوص جمعیت افراد واکسینه شده، مشخصات و هویت واقعی این افراد، اولویت‌ها و برنامه‌ریزی واکسیناسیون در ماه‌های آتی منتشر نشده است. از سوی دیگر در حالی که بسیاری از داروهای دولتی وارداتی با قیمت‌های سرسام‌آور از بازار سیاه سر درمی‌آورند، در صورت تکرار این تجربه درخصوص واکسن کرونا، دولت چگونه می‌تواند اعتماد عمومی را برای برنامه‌های آتی جلب کند.

در حالی‌که بسیاری از کشورها با سرعت بسیار زیاد در حال عملی کردن برنامه‌های واکسیناسیون خود هستند و حتی در بریتانیا اعلام شده است که از ابتدای تابستان مردم می‌توانند همه فعالیت‌های عادی خود را از سر گیرند، آمارهای رسمی در ایران حکایت از ورود به پیک چهارم کرونا دارد که در صورت سفرهای گسترده نوروزی و عدم رعایت پروتکل‌های بهداشتی می‌تواند حتی تاثیرات مخرب‌تری نسبت به پیک سوم بیماری داشته باشد.

اگرچه کشور در سال ۱۴۰۰ با مشکلات بسیاری روبه‌رو خواهد بود، اما بدون تردید پازل واکسیناسیون کرونا در صدر آنها قرار خواهد گرفت. حتی التهاب اجتماعی شیوع این بیماری در سال آینده می‌تواند از امسال هم بیشتر باشد؛ زیرا بسیاری از کشورهای جهان در مسیر کنترل این بیماری گام‌های بلندی برداشته‌اند، اما در ایران هم در جهت کنترل بیماری و هم در جهت تامین، تخصیص و اولویت‌بندی واکسن با مشکلات پیچیده‌ای روبه‌رو هستیم.

به نظر می‌رسد قبل از اعلام هر برنامه‌ای برای تزریق واکسن داخلی یا خارجی، دولت نیازمند واکسیناسیون عامه مردم در برابر ویروس بی‌اعتمادی است و پس از آن باید واکسیناسیون ویروس کرونا آغاز شود. زیرا درغیراین صورت برنامه‌های اجراشده هم می‌تواند با تردیدهای بسیاری نزد افکار عمومی روبه‌رو شود و هم سیاست‌گذاران را در دستیابی به اهداف خود ناکام بگذارد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین