جمعه 7 ارديبهشت 1403 شمسی /4/26/2024 8:19:34 PM
سرکوب جوانی در پارک ساعی

داستان از این قرار است: پارک ساعی، ساعت: ۱۵:۵۵ روز پنجشنبه ۲۱ آذر است. صدای جیغ دختری توجهم را جلب کرد. یک ون و سمند پلیس با ۵ مامور زن و چهار مامور مرد دختری را دوره کرده بودند. نزدیک شدم. دختری ۲۰ ساله با لباس ورزشی و حجابی کامل، فریاد می زد: مگر من چه کرده ام؟ تنش می لرزید. صدایش می لرزید. تنها میان این ۹ نفر گرفتار شده بود. پرسیدم: خانم چه خبر است؟ چرا اینگونه رفتار می کنند؟ من خبرنگارم. بگویید چه شده.
ورزش کردن زنان هم جرم شد!

مرد پلیس شهرستانی تسبیح به دستی گفت: شما دخالت نکن. گفتم: من خبرنگارم و دخالت کردن از وظایفم است. دختر گفت: انگار دزد یا مواد فروش گرفته اند. در قسمتی که وسایل ورزشی برای خانم ها و آقایان قرار داده شده در حال ورزش بودم. که به سرم ریختند و حالا می خواهند به زور سوارم کنند. زن پلیس گفت: برو بنشین. حجابت درست نبود. گفتم: حجاب این خانم که مشکلی ندارد. گفتند: به شما ربطی ندارد. شما مگر چکاره اید؟ گفتم: شما چکاره اید؟ گفتند: ما پلیسیم و مامور قانون. گفتم: من هم خبرنگارم ناظر بر مامور قانون.

پسر جوانی که او هم با چهره ای موجه و لباس ورزشی دختر را همراهی می کرد، گفت: فیلم این برخوردها را بگیرید و برای مردم پخش کنید تا بدانند با دو نعر که به غیر از ورزش کردن کار دیگری نمی کردند چگونه رفتار می کنند.

پلیس گفت: با خبرنگاران صحبت نکن. همین ها هستند که مشکلات شما را زیاد می کنند.

زن مسنی در آنجا ایستاده بود. قسم می خورد و می گفت من هر روز این مسیر را می روم و می آیم. این دو به غیر از ورزش کار دیگری نمی کردند.

گفتم: تن و بدن این دختر دارد می لرزد. خجالت نمی کشید؟ فکر کنید خواهر و دختر خودتان است.

باز گفتند: شما چکاره اید؟ باز گفتم: شما چکاره اید؟ گفتند: پلیسیم و وظیفه ای نداریم به شما توضیح بدهیم.

گفتم: خبرنگارم و وظیفه دارم بپرسم چرا با جوانانی که به گفته شاهدان عینی می گویند این دو به غیر از ورزش کردن، کار دیگری انجام نمی دادند را چرا به زور وارد ون می کنید.

ون را تا آخر تعقیب کردم. از پارک خارج شد. پسر را دم در گشت ارشاد شعبه وزرا پیاده کردند. دختر را به داخل بردند.

با آن پسر صحبت کردم. گفت: ساکی همراهش بود. محتوای آن دمبل و آب معدنی و عرق گیر.

گفت: هر چه به ماموران پلیس گفتم قانع نشدند. گفتند ما ته قضیه را در می آوریم. حتما شما دو نفر داشتید کاری می کردید.

پسر پشت در منتظر ماند. دختر به داخل برده شد.

*پی نوشت: اقتصادنامه حاضر است در هر دادگاهی به نفع دختر جوان و معصومیت او شهادت دهد.


علیرضا بهداد

مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین