چند سال پیش کاری انجام شد با دلیل کاملاً محکمهپسند و دقیق و علمی و مقایسهای با دنیا مبنی بر اینکه باید سه وزارتخانه با هم ادغام شوند و این کار صورت گرفت. متأسفانه کسانی که به عنوان وزیر انتخاب شدند، این دلایل را دنبال نکردند. نتیجه این شد که بعد از چندین سال، دولت برای اینکه توان مدیریت چنین وزارتخانهای را ندارد، طرح تفکیک آن را میدهد که فقط باعث تأسف است. دولت میگوید من نمیتوانم این وزارتخانه را مدیریت کنم، پس من این وزارتخانههای ادغامشده را جدا میکنم که این بسیار خجالتآور است چون به این معنی است که ما آدم آن را نداریم، نه اینکه این وزارتخانه درست نیست؛ یعنی اصل ماجرا اشکال دارد. اینکه وزیر جدیدی زمانی روی کار بیاید که کلاً کمتر از دو سال تا پایان ریاستجمهوری مانده است، کار درستی نیست. از طرف دیگر انتخابات مجلس را داریم و همه بهدنبال انتخابات هستند. اتوماتیکوار کشور به کمای تصمیمگیری و سیاستگذاری میرود. با توجه به ضربالمثلی که آقای ظریف به آن اشاره میکند: «اصولاً در وسط مسابقه، اسب مسابقه را عوض نمیکنند» اولاً وزارتخانه نباید بههم بریزد و دوماً اگر قرار است بههم بریزد اصولاً در چنین شرایطی عوض کردن وزیر کار درستی نیست و این موضوع اصلاً ربطی به این مساله ندارد که ایشان توانمندی دارد یا ندارد چون به هر حال این تغییرات زمانبر و انرژیبر است. وقتی وزیر عوض میشود، بین شش ماه تا یک سال موج تغییرات میآید. در حال حاضر این وزیر این موج را گذرانده است. الان جای این صحبت نیست. ما باید تمرکز کنیم و برنامههای موجود را اصلاح کنیم. تاکید دارم که منظورم اصلاً به این معنی نیست که این فرد کامل و توانمند است یا نیست. اصل ماجرا اشکال دارد. اصل ماجرا این است که الان ما به جای اینکه به کار بپردازیم و مشکلات را حل کنیم، در حال تغییر صورتمساله هستیم. با این کار لایههای پایینی هم که مدیران عامل شرکتهای بزرگ صنعتی زیرمجموعه وزارت صنایع هستند، تغییر میکنند. در کشور ما مدیریتها سیاسی است. وقتی وزیر عوض میشود مدیران هم بین شش ماه تا یک سال آینده تغییر میکنند یا حداقل روی هوا هستند. این موجب ناکارآمدی خواهد شد. در شرایط جنگ اقتصادی فعلی من به هیچوجه توصیهای برای جابهجایی نمیکنم. ای کاش پیش از این خیلی بهتر از واقعیتهای موجود عمل میکردیم.
منبع: اقتصادنامه
مطالب مرتبط