خیلی از مسوولین صحبت از هدایت نقدینگی به سمت تولید میکنند، اما ظاهرا این نقدینگی هیچوقت به سمت تولید نمیره! چرا؟
اگه به مفهوم نقدینگی فکر کنیم، کاملا مشخص میشه چرا این همه صحبت در مورد هدایت نقدینگی بیثمر بوده. حتی معلوم میشه چرا «هدایت نقدینگی به سمت تولید» اساسا گزارهای بیمعنیه.
پست اینستاگرامی اخیر آقای همتی، رییس کل بانک مرکزی، در مورد «هدایت نقدینگی» رو خوبه با هم تحلیل کنیم. اما قبل از اون، باید ببینیم که نقدینگی دقیقا چیه. موضوع این پست، تشریح چیستی نقدینگیست.
اگه بخواهید پولهاتون رو بشمرید، مجموع اسکناسهای تو جیبتون، موجودی حساب جاری، و موجودی حساب مدتدارتون رو جمع میزنید، و این میشه کل پولی که دارید. اگه کل اشخاص حقیقی و حقوقی کشور، پولشون رو اینجوری بشمرند، میرسند به رقمی حدود ۱۹۰۰ ه.م.ت. این رقم کل «نقدینگی» موجود در اقتصاده.
این چیزی که ما بهش میگیم پول، و اقتصاددانها بهش میگن نقدینگی، در واقع بدهی نظام بانکیه. اینکه پول، بدهی نظام بانکیه یعنی چی؟
وقتی کار میکنیم، در یک سرمایهگذاری اقتصادی مشارکت میکنیم، و بابت این مشارکت، دستمزدی دریافت میکنیم. این دستمزد، چه اسکناس و چه چک، در واقع حکم اوراق بدهی نظام بانکی رو داره. نشونه بدهی بودنش اینه که وقتی میبریمش نزد بانک، بانک موظفه بابت مالکیت ما بر اون اوراق، به ما سود بده.
وقتی حقوقمون رو در حساب سپرده، پسانداز میکنیم، بانک بدهکاره و ما طلبکار؛ بانک سود میده و ما سود میگیریم. طلبکار بودن از بانک، نوعی سرمایهگذاریه. پس وقتی پول تو بانک نگهداری میکنیم، در واقع پساندازمون رو به شکل بدهی نظام بانکی سرمایهگذاری کردیم. وقتی با پولمون چیزی میخریم، در واقع اوراق بدهی نظام بانکی رو با اون جنس معاوضه کردیم. بعد از معاوضه، فروشنده مالک اون سرمایهگذاری شده و ما مالک جنس.
حتما شنیدید که میگن نقدینگی توسط نظام بانکی خلق میشه. این یعنی بانکها پول منتشر میکنند. اختیار انتشار پول توسط یک شخص حقوقی غیردولتی، به نظر یک رانت میاد. منتها پول برای ما دارایی و ابزار پساندازه، در حالیکه برای نظام بانکی، پول بدهیایه که باید بهش سود بده. پس در انتشار پول توسط نظام بانکی، رانتی نیست.
نظام بانکی این بدهی رو منتشر کرده، تا با منابع حاصل از اون تسهیلات اعطا کنه، تسهیلاتی که در فعالیتهای مولد اقتصادی سرمایهگذاری میشه. نظام بانکی از سود اون تسهیلات درآمد کسب میکنه، و از محل درآمدش، سود بدهیش رو، که سود پولهاییست که سپرده شده، پرداخت میکنه. در واقع نقدینگی، بدهی نظام بانکیست که متناظر با اعتبارات اعطا شده خلق شده. به نگاه کلیتر، پولی که در دست ماست، گواهیای مبنی بر سرمایهگذاری انجام شده در اقتصاده، و برای همین ما رو محق بر دریافت سود میکنه.
حالا فرض کنید که نظام بانکی بدهی جدید منتشر کنه، در حالیکه میزان اجناس موجود در اقتصاد افزایش نیافته. این یعنی نظام بانکی نقدینگی رو افزایش داده، اما بخش واقعی اقتصاد بزرگتر نشده. حالا از طرفی نقدینگی بیشتری در دست خریداران هست، و از طرفی هم فروشندگان، در ازای جنسشون برای گرفتن حداکثر بدهی بانکی چونه میزنند. سادهتر بگم، موقع معاوضه اجناس، پول بیشتری دست به دست میشه. به این میگیم تورم. پس به نهادی نیاز داریم تا سرعت رشد نقدینگی توسط نظام بانکی رو در سطح مناسبی مدیریت کنه. فلسفه وجودی بانک مرکزی همینه.
حالا فرض کنید اقتصاد دچار بحران بشه. از یک طرف، اعتماد جامعه به بدهی نظام بانکی کم میشه و مردم ترجیح میدهند که ارز یا طلا نگهداری کنند. منتها از طرف دیگه، بدهی نظام بانکی نمیتونه بدون صاحب بمونه و بالاخره برخی باید مالکیت اون رو بپذیرن. بعبارت فنی، بازار بدهی بانکی باید تسویه بشه. لذا این بدهی نسبت به ارز و طلا اینقدر ارزون میشه تا برای همهاش مشتری پیدا بشه. این اتفاق همون چیزیست که بهش میگن کاهش ارزش پول ملی.
در واقع وقتی مقبولیت اجتماعی بدهی نظام بانکی، بعنوان ابزار پسانداز، کم میشه، قیمتش اینقدر ارزون میشه تا مقبولیت کافی برای خرید و نگهداری همهاش ایجاد بشه. لذا ارزش پول ملی، منعکس کننده مقبولیت نقدینگی نسبت به سایر ارزها، بعنوان ابزار پساندازه.
نکته: جا داره تاکید کنم که توضیحات این پست، در مورد نقدینگی بعنوان یک مفهوم انتزاعی اقتصادیست، و فارغ از وضعیت کنونی نظام بانکی کشور نوشته شده بود.
مشخص شد که نقدینگی، بدهی نظام بانکیست که متناظر با اعتبارات اعطا شده، خلق شده. یعنی پولی که دست مردمه، گواهی سرمایهگذاریهاییست که توسط بانک صورت گرفته. طبیعتا این پول رو نمیشه باز سرمایهگذاری کرد.
حالا پست اینستاگرامی آقای همتی رو بخونیم:
این پست دو نکته داره.
نکته اول: «بخش عمدهای از حجم نقدینگی هم اکنون تبدیل به تسهیلات، اعم از تولیدی یا غیر آن، شده و یا توسط خود بانکها، تبدیل به انواع دیگری از دارائی شده است»
این جمله غلط نیست، اما تبیین آشفتهای از مفهوم نقدینگیست چرا که نقدینگی تبدیل به تسهیلات نمیشه. نقدینگی بدهیست که به جهت تامین منابع برای تسهیلات منتشر شده. نقدینگی تعهد نظام بانکیه و تسهیلات، دارایی نظام بانکی. تعهد نظام بانکی نسبت به سپردهگذارانه، و دارایی نظام بانکی طلبش از سرمایهگذارهاییست که تسهیلات گرفتهاند. با عواید حاصل از سود داراییها، نظام بانکی سود تعهداتش رو پرداخت میکنه. نقدینگی صرفا اون تعهداته، و «تبدیل» شدنی در کار نیست.
در نکته دوم، آقای همتی نوشتهاند: «نقدینگی در بخشهایی متمرکز میشود که بیشترین بازدهی را داشته باشد. لذا برای هدایت نقدینگی به سمت تولید، باید، بازدهی بخش تولید ... افزایش یابد»
این جمله در ظاهر قشنگ اما در معنی کاملا آشفتهست.
اولا، بدهی بانکی رو که نمیشه به سمت تولید هدایت کرد، اون اعتبار بانکیه که میشه به سمت تولید هدایت کرد. نقدینگی گواهی بر پساندازیست که پیش از این در تولید سرمایهگذاری شده، و ادعایی بر سود اون سرمایهگذاری. پس یادمون نره: نقدینگی قابل سرمایهگذاری نیست. با یک تومن پسانداز که نمیشه دو تا سرمایهگذاری یک تومنی کرد. در نتیجه، «هدایت نقدینگی به سمت تولید» یک عبارت بیمعنیه.
ثانیا، «متمرکز» شدن بدهی بانکی چه معنی داره؟! تعبیر «تمرکز در بخشهای با بیشترین بازده» در مورد تسهیلات بانکی معنی داره، نه در مورد نقدینگی.
بنظرم درستتر بود اگه ایشون اینجوری مینوشتند: برای اینکه ارزش پول ملی کاهش پیدا نکنه، مقبولیت نقدینگی به عنوان ابزار پسانداز باید حفظ بشه، و این یعنی بازدهی بدهی نظام بانکی نباید کمتر از بازدهی ارز و یا طلا باشه. از سوی دیگه، اعتبار بدهی نظام بانکی به بازدهی تسهیلاتش هست، و برای اینکه تسهیلات بانکی به تولید بیشتر منجر بشه، بازدهی بخش تولید باید افزایش پیدا کنه.
درس مهم: هر وقت کسی در مورد هدایت نقدینگی به سمت تولید بهتون گفت، لطفا بهش یادآور بشید که در مورد نقدینگی، هدایت موضوعیت نداره، بلکه مقبولیت بعنوان ابزار پسانداز موضوعیت داره. هدایت فقط در مورد اعتبارات بانکی موضوعیت داره (که خودش بحث مفصلیست و موضوع پستی دیگه).