🔻روزنامه تعادل
📍 چالش اصلی «راه» و «مسکن»
✍️ مجید اعزازی
۱-هم اینک وضعیت هریک از حوزه‌های «مسکن» و حمل و نقل «ریلی»، «هوایی»، «دریایی» و «جاده‌ای» به نوعی در شرایط نامساعدی قرار دارد و از حالت ایده‌آل خود فاصله زیادی گرفته‌اند. از آنجا که سیاست‌گذاری برای رشد و توسعه این ۵ ضلعی کلیدی در وزارتخانه راه و شهرسازی تجمیع شده است، هرازگاه، برخی بر شیپور لزوم تفکیک این وزارتخانه سترگ به دو وزارت «مسکن» و «راه و ترابری» می‌دمند. اگر چه این ایده می‌تواند تا حدی ناکارآمدی‌های حوزه‌های مورد اشاره را توضیح دهد، اما علت غایی مساله نیست.

۲- بر کارشناسان و ناظران پوشیده نیست که در هنگام کسری بودجه، در اولین گام دولت‌ها اعتبارات مربوط به بودجه‌های عمرانی را به اولویت‌های دیگری همچون پرداخت حقوق کارکنان و سایر تعهدات جاری خود اختصاص می‌دهند. این در حالی است که طی ۵ دهه اخیر که همواره بودجه‌های سالانه از کسری رنج می‌برده است، در هر سال، به نوعی بودجه‌های عمرانی اعتبارات تخصیصی را دریافت نمی‌کرده و به همین نسبت از پیشرفت آنها کاسته شده است. از سوی دیگر، بر همگان مکشوف است که با افزایش نرخ تورم، هزینه تولید کالاها و خدمات دچار افزایش می‌شوند. به این ترتیب، پروژه‌های عمرانی و توسعه‌ای (جاده‌سازی، نوسازی ناوگان هوایی و جاده‌ای و...) از کانال دوم یعنی از تورم نیز دچار آسیب شده و می‌شوند. این در حالی است که طی ۵ دهه اخیر اقتصاد ایران دچار تورم مزمن دو رقمی بوده است و به میزانی که تورم رشد یافته، بر پیشرفت پروژه‌های عمرانی کشور اثر منفی گذاشته است. به این ترتیب، مشاهده می‌شود که طی دهه‌های اخیر و به ویژه در دهه ۱۳۹۰ «نامعادله پیشرفت طرح‌های عمرانی و کسری بودجه و تورم» به‌طور فزاینده‌ای نامتعادل‌تر شده است و بنا بر آمارهای رسمی، طی دو سال۹۸ و ۹۹ میزان استهلاک سرمایه از تشکیل سرمایه نیز بیشتر بوده است.

۳- در حال حاضر، بیش از ۹۰ درصد از سفرها و همچنین حمل و نقل بار از طریق جاده‌ها انجام می‌شود. معنی این گزاره این است که حمل و نقل هوایی و ریلی و تا حدی حمل و نقل دریایی در کشور پهناور ایران دچار نقص هستند و در قیمت‌هایی بالاتر از هزینه ترابری جاده‌ای عرضه می‌شوند، و از همین رو، بار نقیصه (فنی یا قیمتی) آنها روی دوش حمل و نقل جاده‌ای قرار گرفته است. از سویی، بیش از ۹۰ درصد سفرها با استفاده از خودروهای شخصی شهروندان انجام می‌شود و از سوی دیگر، تقریبا به همین میزان ناوگان فرسوده جاده‌ای، کالا جابه‌جا می‌کند.

از همین رو، به دو علت روشن، هزینه حمل و نقل جاده‌ای ارزان‌تر است. اول اینکه این شق از حمل و نقل توسط بخش خصوصی و مردم انجام می‌شود و هزینه‌های خرید و تعمیر و نگهداری انواع خودروها بر عهده این بخش است. به همین دلیل نیز، در شرایط تورمی کشور که توان بخش خصوصی در خرید و تعمیر انواع خودرو به‌شدت مضمحل شده، یکی از مهم‌ترین ارکان ارزان بودن حمل و نقل جاده‌ای در حال کم رنگ شدن است. دوم اینکه قیمت «سوخت» نسبت به سایر کالاها در کشور ارزان‌تر است. ارزان بودن قیمت سوخت اما منجر به این شده که خودروها و کامیون‌های فرسوده همچنان در جاده‌های کشور رفت و آمد داشته باشند و در واقع، بخشی از هزینه‌های حمل و نقل جاده‌ای به‌طور غیرمستقیم از جیب همه مردم کشور برداشت می‌شود.

۴-مشکل نوسازی ناوگان در سایر شقوق حمل و نقل ریلی، هوایی و دریایی نیز وجود دارد، به گونه‌ای که یا امکان واردات ناوگان به علت تحریم‌ها وجود ندارد یا این امکان در دوران تحریم، با هزینه‌ای چند برابر روال عادی در حال انجام است، یا اینکه اساسا بخش خصوصی و دولتی مربوطه به دلیل تنگنای مالی ناشی از تحریم‌ها و قیمت‌گذاری‌های دستوری، و برخی سوءمدیریت‌ها از قدرت مالی لازم برای نوسازی ناوگان برخوردار نیست. این مساله به ویژه در بخش ریلی و هوایی بسیار مشهود است. در عین حال، بخش ریلی، از عدم توسعه شبکه راه‌آهن کشور طی سال‌های اخیر نیز رنج می‌برد، به گونه‌ای که در حال حاضر، فاقد خطوط ارتباطی بسیار مهم و پولساز است یا به دلیل قدیمی بودن برخی از خطوط، سرعت سیر قطارهای باری، به گفته مسوولان مربوطه، به ۱۰ کیلومتر در ساعت افت کرده است و بدیهی است که با این سرعت، هیچ بازرگانی داخلی و خارجی تمایلی به حمل بار خود از طریق ریل ندارد.

۵- از این رو، بی‌گمان، گره‌گشایی از معضل مسکن و همچنین حل مسائل ریز و درشت شقوق مختلف حمل و نقل نه در گروی انتزاع وزارتخانه راه و شهرسازی و نه جابه‌جایی وزیر مربوطه است. در واقع، راه‌حل رهایی از معضلات حوزه‌های راه و شهرسازی را باید در خارج از چهارچوب فعلی جست‌وجو کرد. اصلاح مناسبات و ساز و کارهای اقتصادی کشور و همچنین سرمایه‌گذاری مستقیم اقتصادی و اجتماعی در هریک از این حوزه‌ها یگانه راهکار خروج از شرایط نامناسب کنونی است. بر این اساس، وزیر پیشنهادی راه و شهرسازی در روز ارایه برنامه‌های خود به مجلس برای کسب رای اعتماد باید فراتر از روخوانی آمارهای گذشته و تکرار وعده‌های محقق نشده، برنامه جامعی برای اصلاح ریشه‌ای وضعیت کنونی حوزه‌های کلیدی مسکن و ترابری ریلی، جاده‌ای، هوایی و دریایی ارایه کند و قول دهد که این برنامه را در هیات دولت پیگیری خواهد کرد. چه آنکه حل مسائل این حوزه‌ها و همچنین سایر حوزه‌های اقتصادی و غیراقتصادی کشور نیازمند شکل‌گیری اراده سیاسی در سطوح بالاتر تصمیم‌گیری است.


🔻روزنامه کیهان
📍 حرف مرد یک کلام نیست!
✍️ حسین شریعتمداری
۱- پیروزی بزرگ و افتخار‌آفرین تیم ملی کشورمان در بازی دیروز با توجه به حواشی داخلی و خارجی آن، فقط یک پیروزی بزرگ در عرصه ورزش نبود بلکه ملی‌پوشان فوتبال کشورمان در بازی دیروز خود، آرزوها و تحلیل‌های دشمنان ایران اسلامی را هم زیر گام‌های قدرتمند خود لگد‌مال کردند و نمادی از ایران سرافراز را به ملت هدیه دادند. همخوانی روح‌نواز و غیرتمندانه سرود ملی، سجده شکر بعد از پیروزی، برافراشتن پرچم افتخار‌آفرین جمهوری اسلامی ایران، اشک شوق تماشاچیان
به هنگام پخش سرود ملی و همخوانی مشترک بازیکنان و ایرانیان حاضر در استادیوم با آن و‌... تصویر شوق‌انگیزی از بازی دیروز، نه فقط به ملت ایران بلکه به تمامی دوستداران ایران اسلامی در سراسر جهان هدیه کرد. مردم در تهران و سایر شهرهای ایران با روشن کردن چراغ خودروها، برافراشتن پرچم ایران و پخش شیرینی، این پیروزی بزرگ را جشن گرفتند و برای پیروزی‌های دیگر تیم ملی دست به دعا برداشتند.
۲- تیتر اول کیهان روز سه‌شنبه اول آذرماه جاری و جمله‌ای که به عنوان «‌روتیتر‌» آمده بود، واکنش‌های متفاوت و در مواردی متضاد را به دنبال داشت. تیتر اصلی این بود
«‌ایران ۲ ـ انگلیس و اسرائیل و وطن‌فروشان داخلی
و خارجی۶‌» با این تیتر به تلاش فشرده تیم ملی کشورمان اشاره کرده و تاکید داشتیم ۲ گلی که به دروازه تیم انگلیس وارد کرده‌اند، ارزشی بسیار فراتر از ۲ گل داشته است. با این توضیح که تیم ملی کشورمان فقط با تیم انگلیس رو‌به‌رو نبوده بلکه با دولت انگلیس، رژیم صهیونیستی، آل‌سعود و وطن‌فروشان مزدوری که دولت‌های یاد شده از داخل و خارج کشور استخدام کرده و برای تضعیف روحیه بازیکنان تیم ملی کشورمان به کار گرفته بودند نیز رو‌به‌رو بوده است. از این روی ۲ گل تیم ملی ایران در مقابل ۶ گل تیم انگلیس اگر‌چه در محاسبات تعریف شده «‌باخت‌» تلقی می‌شود ولی این باخت با توجه به صحنه‌ای که به آن اشاره شد، باختی ناعادلانه در میدانی نابرابر بود‌.
۳- روتیتر کیهان برای تیتر یاد شده روز سه‌شنبه،
گله‌ای دردمندانه از برخی بازیکنان تیم ملی کشورمان بود که در آغاز بازی ایران و انگلیس از همخوانی با سرود ملی کشورمان خود‌داری کرده بودند! این اقدام با توجه به شرایط این روزها و تلاش گسترده و همه‌جانبه دشمنان بیرونی و مزدوران اجاره‌ای آنها در داخل کشور که با هدف اعلام شده مقابله با اساس هویت اسلامی و ایرانی کشورمان صورت می‌گرفت، دور از انتظار بود.
از این روی، در روتیتر کیهان، بی‌توجهی برخی از بازیکنان مورد انتقاد قرار گرفته بود. برخی از دوستان می‌گفتند، عدم‌همخوانی با سرود ملی در بازی‌های دیگر هم سابقه داشته است.
این برداشت اگرچه خالی از واقعیت نبود ولی از آنجا که سرود ملی، نماد ایران اسلامی است، انتظار آن بود که در اوج کینه‌توزی‌های دشمنان علیه تمامیت ایران اسلامی نکته
یاد شده از سوی بازیکنان تیم ملی که نماینده ملت ایران هستند مورد توجه ویژه قرار می‌گرفت. مخصوصاً در حالی که صدها رسانه بیگانه در این عرصه به دروغ‌پردازی و توهم‌پراکنی مشغول بودند.
۴- و اما، دیروز در آغاز بازی با تیم «ولز‌»، تمامی اعضای تیم ملی کشورمان همزمان با پخش سرود ملی ایران، در حالتی روح‌نواز و افتخار‌آفرین به همخوانی با این نماد ملی پرداختند و نکته تماشایی و شنیدنی دیگر آن که تماشاچیان ایرانی حاضر در استادیوم نیز در حالی که اشک شوق در چشمان خود داشتند، با اعضای تیم ملی همخوانی کردند. این رخداد قابل‌تقدیر قبل از هر چیز دیگری حکایت از آن داشت که در بازی قبلی با انگلیس، سکوت برخی از اعضای تیم ملی کشورمان به هنگام پخش سرود ملی ایران ناشی از غفلت بوده است و نه هیچ علت دیگری. چرا که اگر غیر از این بود، در بازی دیروز، سرود ملی کشورمان را با شور و حالی افتخار‌آمیز و دشمن‌شکن زمزمه نمی‌کردند. از این روی، بر خود لازم می‌دانیم که آنچه به‌گلایه در «روتیتر‌» تیتر یک کیهان سه‌شنبه اول آذرماه آورده بودیم را اصلاح کنیم و تقدیر فراوان خود از تیم ملی فوتبال کشورمان را ابراز داریم.
۵- در میان ضرب‌المثل‌های رایج، این ضرب‌المثل که حکیمانه و خدا‌پسندانه نیز هست به فراوانی دیده می‌شود و آن، این که «‌حرف مرد همیشه یک کلام نیست‌». با این توضیح که پوزش از سوء‌برداشت و خطایی که در میان بوده است یکی از آداب اسلامی و از نشانه‌های جوانمردی است. ما به دلایلی که اشاره‌ای کوتاه و گذرا به آن داشته‌ایم، خود‌داری از همخوانی با سرود ملی را اقدامی ناپسند و به دور از آداب و اخلاق دینی و ملی می‌دانستیم -‌و می‌دانیم- از این روی خود‌داری برخی از اعضای تیم ملی کشورمان از همخوانی سرود ملی -مخصوصاً در اوج توهم‌پراکنی دشمنان علیه تمامیت اسلام و ایران- را ناپسند و نا‌بایسته تلقی کرده بودیم ولی اکنون که می‌بینیم، سکوت آنان از روی غفلت بوده است وظیفه دینی خود می‌دانیم که برداشت قبلی خود را اصلاح کنیم.
برادر رزمنده و عزیزم، سردار صفوی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به توصیه‌ای از رهبر معظم انقلاب اشاره کرده و برای نگارنده نقل می‌کرد که ایشان می‌فرمودند چه کسی گفته است که حرف مرد یک کلام است؟! اگر سخنی به حقیقت گفته است بایستی بر آن اصرار بورزد و از ملامت این و آن باکی نداشته باشد ولی چنانچه به خطا رفته است باید سخن خطای خود را اصلاح کند.
۶- و بالاخره اشاره به متن سرود ملی ایران و مقایسه آن با متن (ترجمه شده‌) سرود ملی انگلیس نیز خالی از لطف نیست، بخوانید!
ابتدا متن سرود ملی انگلیس را ببینید؛

«خدا پادشاه ما جورج بزرگ را نگه ‌دارد،
زنده باد پادشاه نجیب ما،
خدا پادشاه را حفظ کند.
او را پیروز،
شاد و سرافراز قرار بده،
تا بر ما سلطنت کند،
خدایا شاه را حفظ کن »!
حالا متن سرود ملی ایران را ببینید و مقایسه کنید:

« سَر زَد از اُفُق
مِهرِ خاوران
فروغِ دیده حق باوران
بهمن، فَرِّ ایمانِ ماست
پیامت ‌ای امام
«استقلال، آزادی»
نقشِ جانِ ماست
شهیدان، پیچیده در گوش زمانْ فریادتان
پاینده مانی و جاودان
جمهوری اسلامی ایران ».


🔻روزنامه اطلاعات
📍 در این میان، چه باید کرد؟!
✍️ علی ربیعی
در شرایط کنونی، ایجاد زمینه برای نقش‌آفرینی همه آنهایی که با دل داشتن در گرو ایران و ارجح دانستن مصلحت جامعه بر هرچیزی، حاضر به فداکاری هستند؛ آغاز یک حرکت و مسیر درست است‌.
بی‌تردید، این روزها در یکی از تاریخ‌سازترین مقاطع زمانی سرزمین ایران به سر می بریم.جامعه با متغیرهای فراوانی که در آن تغییر و تحولات و کنش‌ها و واکنش‌ها صورت می‌گیرد، همانند یک منحنی به یک نقطه عطف تعیین کننده می‌رسد، اما به خاطر داشته باشیم، منحنی‌ها در نقطه عطف همیشه جهت پرشی رو به بالا ندارند. این اندیشه، تعقل و تفکر همه بازیگران صحنه است که می‌تواند نقطه عطف پدید آمده را در مسیر مطلوب قرار داده و به نوعی از میان کاستی‌ها راه‌هایی نوین، پاسخگو و مورد توافق جمعی بسازد.

تاریخ معاصر گواهی می‌دهد هیچ دستاورد چشمگیری در پی خشونت‌های فراوان در هیچ‌ جامعه‌ای به دست نیامده و در تلاطم‌های سهمگین، نه تنها افقی جدید نمی‌گشاید بلکه حتی آرامشی برای حرکت رو به جلو خلق نمی‌‌کند.

در فراز و نشیب‌ها باید راهی به سوی آینده ایران باز شود. اجرای صحیح دو حرکت از دوسو، با اخذ تصمیمات بخردانه، می‌تواند جامعه را در مسیر درست قرار دهد. بی‌شک حرکت موثر و سرنوشت‌ساز از سوی ساخت قدرت نقشی بی‌بدیلی خواهد داشت. درک واقعیت و علل اتفاقات و عدم احاله به مسائل کم‌اثر و یا غیرواقعی از تحلیل و تصمیم درست شرط آغاز این حرکت است. برای این مهم می‌توان با سازوکارهایی از میان نخبگان علوم انسانی و اجتماعی و صاحبنظران که غمگنانه ناظر اوضاع بوده و دل در گرو ایران دارند به تبیین مسئله پرداخته که در نهایت، منجر به دادن علائمی مثبت برای ایجاد مفاهمه در جامعه شود. متاسفانه شنیده می‌شود برخی افراد، اصلاح و متعادل سازی را به معنای عقب‌نشینی قلمداد کرده و مدعی هستند که عقب‌نشینی یعنی تا به ناکجا عقب رفتن که البته به نظرم نظریه‌ای غلط بوده و دامی بیش نیست که منجر به پیچیده‌تر شدن اوضاع و عدم حل قضایا می‌شود.

در همین راستا باید به مرور سیاست‌هایی پرداخت که چنین فضای ناامیدانه‌ای را رقم زده و تجدیدنظر در آنهااجتناب ناپذیر است‌.

هرچند، امروز دیگر به تحقیقات علمی، دانشگاهی، نظرسنجی و تحلیل اجتماعی برای دریافت این موضوع نیازی نیست. واقعیت عریان شده تغییرات نسلی و ارزش‌ها در کف خیابانها به خوبی قابل مشاهده است.

متناسب کردن سیاست‌های اجتماعی_فرهنگی با تغییرات ارزشی نه تنها عقب‌نشینی نیست بلکه حرکتی رو به جلو به شمار می‌رود.

جامعه برای زایش‌های نوآورانه و خلاقیت، نیاز به همه ایرانیان فهیم دارد. باید در بکارگیری همه دیدگاه‌ها و گرایش‌ها تجدیدنظر کرد.

اما در سمت دیگر، ما با جامعه‌ای ناآرام بدون واسطه _که خود این وضعیت معلول سیاست‌های نادرست میانجی‌زدا در گذشته می‌باشد_ روبرو هستیم.

مسأله اینجاست که جامعه معترض سیال را چگونه می‌توان در یک منطق تعاملی و گفتگویی، در مسیری درست قرار داد.

به نظر می‌رسد حضور جریان‌ها و افراد اثرگذار اجتماعی و مستقل که در درون و برای این سرزمین، گفته، نوشته و هزینه داده‌اند، می‌توانند چنین نقشی را ایفا کنند.

لازمه این فرایند، شنیده شدن، بهم‌پیوستن و جهت دادن این صداهای مصلحانه است که تحقق این مهم، هوشمندی و پذیرش توسط ساخت قدرت را می‌طلبد.

به یاد دارم در اوج بحران‌های ابتدای انقلاب، مسئولین وقت و رهبران انقلاب برای کاهش تنش‌ها و مدیریت بحران با اعزام افراد و گروه‌هایی به مدیریت موضوع تنش‌ها پرداختند مانند اعزام هیئت‌های بلندپایه به مهاباد در سی بهمن ۱۳۵۷، یعنی هشت روز پس از پیروزی انقلاب، سنندج در اول فروردین ۱۳۵۸، خوزستان، اعزام هیئت حل مسئله به کردستان در شهریورماه ۱۳۵۸، به زاهدان در آذرماه ۱۳۵۸، تبریز پس از حوادث خلق مسلمان در پاییز ۱۳۵۸، که مجموعه این سفرها با هدف کاهش تنش و مدیریت بحران صورت گرفت. در میان اعضای این هیاتها علاوه بر رهبران انقلاب، آدمهای میانجی زیادی در سطح ملی و منطقه‌ای به چشم می‌خورند.

در رصدفضای برساخته کشورمان، من اثرگذاری عامل سوم را در میان شکاف‌های گفتمانی شکل گرفته به خوبی مشاهده می‌کنم و نگرانی اصلی، نه از خواسته‌ها در اعتراضات بلکه در فرموله‌کردن‌هایی است که هر روز به شکاف‌ها و خشونت‌های بیشتر منجر می‌شود.

پیش از این نیز نوشته‌ام: عامل سومی هست که بر روی صدای مردم صداگذاری کرده و شعار خوب زندگی‌خواهی را با خشونت‌های زندگی‌زدا جابجا می‌کند. سرزمین‌مان در خاورمیانه، منطقه‌ای پر از منفعت برای قدرت‌های جهانی است. من با همه تجربه و وجودم حس می‌کنم عامل سوم که به نظر من ترکیبی از برخی دولت‌های عرب منطقه، ایران‌ستیزان و همچنین طالبان به دست گرفتن قدرت با هر روشی (حتی مسلحانه) است شکل گرفته‌ که نمی‌خواهند اجازه دهند مسائل ایران در درون ایران به سامان رسیده و افق گشایی صورت گیرد. خونین کردن خیابان‌ها و هدف گرفتن هرگونه امکان شکل‌گیری وسط‌ها و میانجی‌ها در همین راستاست.

برای من قابل فهم است که خشم با خصوصیات یک نسل‌ ترکیب شده و با خصلتی نفی‌گرایانه که کمتر می‌خواهند بشنوند اما مطمئنم القا و صداگذاری آن‌چنان ماهرانه از گروه هماهنگ شده از خارج کشور و حتی تحت «قلدری رسانه‌ای» با ابزارهای متعدد حتی بهره وری از روباتها انجام می‌شود که تبدیل به یک ایده داخلی شده و مکررا برای دستیابی به اهداف تعیین‌شده‌شان، تکرار می‌شود.

توهین‌های زشت و رکیک به تیم ملی فوتبال، از میدان به در کردن میانه‌ها با هر شیوه‌ای (از ترور شخصیت گرفته تا تهدید به ترور فیزیکی) _نگاه کنید به فضاسازی علیه خاتمی، زیدآبادی، ظریف و دیگران که چگونه ساماندهی شدند_ و حتی نوعی دفاع از جنگ بیگانگان علیه ایران و تحریم علیه زندگی مردم ایران اقدامی سازمان یافته از ائتلاف علیه ایران است.

در این میان، چه باید کرد؟

فداکارانه پاپس نکشیدن، ایستادن و جامعه را دعوت به پرهیز از خشونت به هرقیمتی وظیفه‌ای است که الزامی بوده و شاید تکرارپذیر نباشد.

من به وضوح نشانه‌هایی از یک هماهنگی اطلاعاتی، رسانه‌ای، سیاسی و حتی اقتصادی را در ترکیب شکل گرفته علیه ایران می بینم اما متاسفانه یک فهم واقعی از مساله در داخل، دادن علائم و سیاست‌گذاری متناسب با این وضعیت را مشاهده نمی‌کنم. شاید هم هست و من اطلاع ندارم!


🔻روزنامه اعتماد
📍‌ مسوولیت همزاد قدرت
✍️ عباس عبدی
آنچه در جامعه ایران بیش از هر چیزی در سطح کنش‌گران رسمی دیده می‌شود، سخنان درست و غلطی است که بدون توجه به نتایج مترتب بر آن ابراز می‌شود. شاید اگر قدری به تبعات آنها توجه شود، در این صورت بخش مهمی از ابهامات برطرف گردد. این روزها که اعتراضات عمومی ادامه یافته است، یکی از اتهامات علیه معترضین این است که چرا جایگاه ایران را در مواجهه با کشورهای دیگر تضعیف می‌کنید؟ برای اثبات این ادعا به دوران ۱۳۸۸ و مراحل اولیه پرونده هسته‌ای ایران اشاره می‌کنند، گویی که کشف بسیار مهمی کرده‌اند. یکی از افراد فعال در این پرونده در توضیح این ادعا نوشته است که: «کاخ سفید بیانیه داده که فعلا مذاکره نمی‌کنیم. یاد ۸۸افتادم که تلفن‌ها را جواب ندادند به امید موفقیت فتنه. این بار هم آشکارا می گویند فعلا برنامه آشوب است و مذاکره نمی‌کنیم. مقاله نوشتم از اینکه چگونه آشوب‌های ۸۸ کشور را به کام تحریم های فلج کننده اقتصادی کشاند. بازخوانی آن در این روزها شاید خالی از فایده نباشد.»
به نظر می‌رسد که ما در حال مجادله در باره بدیهیات هستیم، بدیهیاتی که هر کس به صورت غریزی متوجه آن می‌شود. اینکه جریان ۱۳۸۸ و نیز اعتراضات جاری موجب تضعیف ایران در مواجهه با کشورهای دیگر شده است و می‌شود از بدیهی‌ترین امور است، همان‌گونه که انتخابات سال ۱۳۷۶ موجب شد که کشورهای دیگر حساب جداگانه‌ای در برابر ایران باز کنند، همان گونه که انتخابات ۱۳۹۲ موجب تغییر رویکرد دیگران شد. بنابراین بحث کردن در باره این بدیهیات چیزی جز جدل نیست. آنچه اهمیت دارد این است که چرا این اتفاقات رخ داده که منجر به تضعیف ایران شده است؟ آیا گریزناپذیر بوده؟ آیا توطئه دشمنان بوده؟ آیا ناشی از نارسایی‌ها و اشتباهات سیاسی حکومت بوده؟ و مهم‌تر از همه اینکه چگونه می‌توان مانع از تحقق آنها شد؟ برای نمونه ماجرای ۱۳۸۸ و ماجراهای بعدی ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، همگی ریشه در داخل دارد، حتی اگر در مواردی کم یا بیش از طرف بیگانگان تحریک شده باشد. بالاتر از این اگر هم کل ماجرا را به خارجی‌ها نسبت دهند، این پرسش باقی می‌ماند که آنان بذرهای خود را در زمین مستعد می‌کارند، پس در بهترین تحلیل رسمی هم باید به این استعداد زمین داخلی توجه کند، و در بدترین تحلیل اینکه کشاورز و بذر و آبیاری و زمین سیاست و... همه داخلی است.
وظیفه یک حکومت این نیست که بگوید این اعتراضات مورد بهره‌برداری دشمن قرار می‌گیرد، چون این طبیعی است، آنان براساس قدرت و منافع خودشان با حکومت معامله می‌کنند. وظیفه حکومت این است که با درایت و آینده‌نگری و روشن‌بینی سیاسی اجاره ندهد که چنین حوادثی در کشور شکل گیرد. حوادثی که کاملاً قابل پیش‌بینی بوده و علت اصلی آن نیز بی‌درایتی در سیاست رسمی است. هنگامی که قدرت در جایی شکل می‌گیرد، به طور طبیعی مسوولیت نیز همزاد آن است. هر اتفاقی رخ دهد به نحوی مسوولیت آن منتسب به قدرت است و نمی‌توان آن را به عهده دیگران انداخت. این رفتار نشانه مسوولیت‌ناپذیری است. اگر نگاهی به عملکرد دولت مستقر در فاصله سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ کنید به روشنی متوجه می‌شوید که چه پرتگاهی در حال شکل‌گیری بود، به طوری که حتی مهندس موسوی را ترغیب کرد که به‌رغم رفتار گذشته‌اش وارد میدان شود.
آیا برای شما ممکن است یک بار دیگر سیاست‌ها و گفتارهای آن مقطع زمانی را مرور کنید؟ یا خجالت می‌کشید و آنها را از حافظه ذهنی خود حذف کرده‌اید؟
در باره اعتراضات امروز هم همین طور است. آیا انتخابات ۱۳۹۸ را در تراز انقلاب می‌دانید؟ میزان مشارکت در تهران و کردستان جزو کمترین میزان‌های مشارکت بود که هیچ‌گاه سابقه نداشته است. این اتفاق عینا در ۱۴۰۰ نیز رخ داد، آیا در هیچ‌کدام از اینها زنگ خطر را حس نکردید؟ در حقیقت مشکل نواصولگرایان این است که گمان دارند، همه باید ساکت باشند تا آنان کارهای خود را انجام دهند و هیچ مسوولیتی هم متوجه آنان نیست. نه چنین نیست. حکومت و قدرت کل تجزیه‌ناپذیر است. همه قدرت در برابر همه مسئولیت معنا می‌دهد و نه هیچ چیز دیگر.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ رمز پیروزی ایران
✍️ محمود کلهر
تیم‌ملی کشورمان مقابل ولز به برتری رسید. در این دیدار مشخص بود که روی تک‌تک بازیکنان تیم‌ملی کار ذهنی انجام شده بود و آماده بازی شده بودند. ترکیب تیم‌ملی در این بازی بسیار مناسب بود و این کمک کرد تا بتوانیم موفق از زمین بیرون بیاییم. در مقابل ولز ما دیگر عقب بازی نکردیم و فوتبال رو به جلویی انجام دادیم. درست است که انگلیس تیم‌ملی بسیار قوی‌تر از ولز است، اما ما می‌توانستیم رو به جلو بازی کنیم. کاری که انجام ندادیم و آنقدر عقب بازی کردیم که گل خوردیم و شیرازه تیم از هم پاشید. اشکالات تیم‌ملی در دیدار مقابل انگلیس در بازی دیروز برطرف شد و به خوبی از مهره‌های‌مان استفاده کردیم و ترکیب تیم‌ملی فوق‌العاده خوب بود. بازی با دو هافبک دفاعی و دفاع چهار نفره تفکر درستی بود و دفاع‌های چپ و راست ما در حملات شرکت کردند و یک گل را نیز رامین رضاییان یکی از مدافع کناری ما به ثمر رساند. اینها نشان می‌دهد که رو به جلو بازی کردیم و رفتیم که بازی را ببریم و این توانایی را داریم. باید این شیوه بازی ادامه داشته باشد و مطمئن باشید با این روش می‌توانیم به مرحله بعد صعود کنیم. پیروزی مقابل ولز باعث شد که به جام بازگردیم و اشکالات ما برطرف شد. در مقابل ولز به درستی چند تغییر در چیدمان ابتدایی بازی داشتیم و همین کمک کرد که بتوانیم هجومی بازی کنیم. در این دیدار چند موقعیت خوب گلزنی و دو تیر دروازه نیز داشتیم و در نهایت می‌توانستیم گل‌های بیشتری نیز بزنیم و از همه نظر نسبت به ولز سرتر بودیم. بعد از دریافت شش گل از تیم انگلیس انتقادهای زیادی کردم. در آن بازی به هیچ عنوان عملکرد و نوع چیدمان ما قابل دفاع نبود، اما مشخص بود برای این دیدار روی مسائل ذهنی و روحی بازیکنان کار شده بود. بازیکنان ما در این دیدار متحد شدند و این اتحاد و انسجام باعث شد که با یک ترکیب بهتر بتوانیم بازی را ببریم و این عامل اصلی موفقیت تیم‌ملی بود. در مقابل آمریکا باید بریم که بازی را ببریم و باید مانند دیدار با ولز با تفکر هجومی به میدان برویم. مهره‌هایی را داریم که توانایی به‌هم ریختن هر خط دفاعی را دارند.


🔻روزنامه رسالت
📍 حالا نوبت هزینه دادن غرب است
✍️ حنیف غفاری
تصویب قطعنامه ضد ایرانی اخیردر آژانس بین المللی انرژی اتمی، مولد تحلیل ها و دغدغه های تازه ای در حوزه سیاست خارجی کشورمان بوده است. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمی توان به سادگی ازکنار آنها گذشت:
نخست اینکه ادعاهای آژانس بین المللی انرژی اتمی در خصوص مکان های سه گانه، معطوف به زمان گذشته و نه حال است. پرونده ابعاد نظامی احتمالی فعالیت های هسته ای ایران در گذشته ( موسوم به PMD ) نیز در آستانه انعقاد برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی مختومه شده است.این پرونده، شامل همه ابعاد فعالیت های هسته ای ایران در گذشته بوده و حتی شخص یوکیو آمانو، مدیر کل سابق آژانس نیز حل و فصل ابهامات قبلی آژانس را در این خصوص تایید کرده بود. بنابراین، کلیت تلاش آژانس برای مفتوح نگاه داشتن پرونده PMD و استفاده از ادعاهای نخ نمای مربوط به گذشته فعالیت های هسته ای ایران با هدف تاثیرگذاری بر حال و آینده ، منبعث از رویکردی حقوقی و فنی نیست.
نکته دوم، به اصرار آژانس بر نظارت و بازرسی از «مکان های سه گانه»باز می گردد.جمهوری اسلامی ایران قبلا در مواضع رسمی خود ( وفق مصوبه راهبردی مجلس شورای اسلامی)، هرگونه همکاری فراپادمانی با آژانس را معطوف به برداشته شدن تحریمها و بازگشت اصولی وواقعی طرف مقابل به توافق هسته ای دانسته بود .در چنین شرایطی اصرار آژانس بر دسترسی فراپادمانی به اماکن ادعایی، مصداق تلاش غرب مبنی بر امتیازگیری از ایران بدون امتیازدهی به کشورمان می باشد. فراموش نکنیم که هیچ‌گونه مولفه‌ای تحت‌عنوان «عدم شفاف‌سازی» در قبال فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان اصالت و موضوعیت ندارد. فراموش نکنیم که افزایش ذخایر اورانیوم غنی‌شده در ایران، ارتقای درصد و خلوص غنی‌سازی به ۲۰ و ۶۰درصد، جملگی به‌صورت آشکار و با اطلاع‌رسانی کامل به آژانس صورت گرفته و این سازمان بین‌المللی، نمی‌تواند در این خصوص ادعای «عدم شفافیت» کند.
آنچه تحت عنوان عدم دسترسی بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به مکان‌های ادعایی مطرح می‌شود نیز معلول عدم شفافیت هسته‌ای ایران نبوده و منبعث از دو مولفه مهم به نام «سیاسی‌کاری آژانس» و «عدم اراده غرب مبنی بر احیای برجام» است. در چنین شرایطی، وادارسازی ایران نسبت‌به همکاری یک جانبه با آژانس کاملا غیرقابل قبول می باشد.
نکته سوم و پایانی، به چرایی تلاش آژانس جهت مفتوح نگاه داشتن
پرونده های ادعایی و مانور سیاسی بر روی آنها باز می گردد. واقعیت امر این است که دشمنان جمهوری اسلامی ایران درصدد هستند با مفتوح نگاه داشتن این پرونده‌ها پس از احیای توافق هسته‌ای، از تهدیدی به نام «ابطال دوباره توافق هسته‌ای» به‌عنوان اهرم فشاری جهت دسترسی به این اماکن و حتی برخی اماکن ادعایی دیگر (که در ارتباط با موارد ادعایی مطرح می‌کنند)، استفاده کنند. بدیهی است که در چنین شرایطی باید پرونده‌های مذکور قبل از اجرایی شدن توافق هسته‌ای تعیین‌تکلیف شوند. آژانس اذعان کرده است که موارد ادعایی مطروحه، مربوط به سال‌ها قبل است یعنی قبل از انعقاد توافق هسته‌ای! باتوجه‌به ده‌ها مورد راستی‌آزمایی برجامی صورت‌گرفته ازسوی آژانس (خصوصا از سال۲۰۱۶ میلادی تا زمان خروج آمریکا از برجام)، اکنون بهانه‌ای برای مفتوح باقی ماندن این پرونده‌ها پس از احیای توافق هسته‌ای باقی نمی‌ماند اما گویا این موضوع به یک خط قرمز مشترک میان معاندان و مخالفان فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز کشورمان تبدیل شده است.به عبارت بهتر، مقامات آژانس نسبت به مکان های ادعایی به مثابه «سرپل های دسترسی به دیگر اماکن خاص» درکشورمان می نگرند. اکنون جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد که باید این پرونده ها قبل از اجرایی شدن برجام ،«مختومه» و از احیای دوباره آنها تحت هر شرایطی جلوگیری شود.
در نهایت اینکه کنش غیرحقوقی وحتی تهدید ضمنی غرب مبنی بر ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد، باواکنشی دقیق و قاطعانه از سوی کشورمان همراه شده است. مقامات آمریکایی و اروپایی تصور می کردند که واکنش ایران نسبت به قطعنامه سیاسی اخیر در شورای حکام، قطع برخی دیگر از دسترسی های آژانس در نطنز و فردو یا انتقال تجهیزات بیشتر به فردو خواهد بوداما تصور آغاز رسمی و گسترده غنی سازی ۶۰ درصدی در نیروگاه حساس فردو را نمی کردند. اساسا یکی از اصلی ترین دلایل سفر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به دوحه و دیدار وی با مقامات قطری ، سراسیمگی نسبت به این تصمیم واقدام کشورمان بوده است. دیگر زمان آن رسیده است که مثلث آمریکا، اتحادیه اروپا و آژانس بین المللی انرژی اتمی هزینه رفتار غیراصولی و ناعادلانه خود علیه نظام و ملت ایران را به صورتی علنی و صریح دریافت کنند. اکنون بازیگران غربی بیش از هر زمان دیگری نسبت به هزینه های مواجهه با جمهوری اسلامی ایران در حوزه های هسته ای و غیر هسته ای آگاه شده اند!


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 اقتصاددان‌ها برخط هستند
✍️ دکتر داود سوری
مستند به توییت رئیس کل اسبق بانک مرکزی، حال اقتصاد کشور خوب نیست. نرخ تورم نقطه‌ای از ۷/ ۳۴درصد به ۱/ ۴۸درصد و نرخ برابری ریال-دلار از ۲۶۲هزار ریال در مقابل یک دلار به حدود۳۵۰ هزار ریال افزایش یافته و این همه، در کمتر از یک سال اتفاق افتاده است و متاسفانه چشم‌اندازی از تغییری مثبت نیز در پیش‌رو نیست. شاید چونان بازی بسکتبال که تعداد گل‌های دو‌رقمی و سه‌رقمی برای تماشاگران آن غیر عادی نیست، ذهن مردم ما نیز با نرخ های تورم دو‌رقمی و فزاینده خو گرفته، اما اقتصاد و چارچوب‌های نظری آن بیشتر متناظر بر بازی شبیه به فوتبال است که در آن به سختی می‌توان گل زد و تفاوت‌ها و تغییرات جزئی است.
نرخ تورم ۱/ ۴۸درصد به زبان ساده می‌گوید در یک سال گذشته تقریبا نیمی از حاصل کار و سرمایه هر ایرانی توسط دولت و در خفا از جیب او برداشته شده و این فرای مالیات و عوارض مستقیمی است که دولت از او گرفته است. می‌گوییم دولت؛ چرا که تورم جز نتیجه سیاست‌های پولی و مالی دولت نیست. می‌گوییم خفا؛ چون از صاحب مال، یعنی مردم، اجازه برداشت گرفته نمی‌شود! برای درک دقیق رقم ۳۵درصد افزایش در نرخ برابری ریال-دلار نیز، خود را با دوستی کاملا مشابه، اما فعال در کشوری دیگر مانند یکی از کشورهای جنوب خلیج‌فارس مقایسه کنید که در ابتدای سال از ثروتی یکسان برخوردار بوده‌اید و در طول سال نیز به یک اندازه کار کرده‌اید؛ اما در انتهای سال، دارایی شما، ۳۵درصد از دوست خارجی‌تان کمتر است! منصف باشید، چه کسی در چنین چارچوب اقتصادی با میل و اشتیاق فعالیت می‌کند؟ کیست که هرسال (با اجازه و بی‌اجازه) بیش از ۷۰درصد از درآمد جاری او گرفته شود و هر روزه بهره‌مندی‌اش از خدمات عمومی نیز کم و کمتر شود؛ اما همچنان میل به کار کردن داشته باشد؟ و مگر نظام اقتصادی هست که برای رشد به کار و فعالیت نیاز نداشته باشد؟ آهای عدالت‌خواهان، این بی‌عدالتی نیست؟ آتیه چنین سیستم اقتصادی را چه پیش‌بینی می‌کنید؟

در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری، رئیس‌جمهور در بیان برنامه‌های خود برای اداره امور اقتصادی کشور اظهار کردند: «...و اقتصاددانان را برای حل مشکلات کشور به خط خواهم کرد.» آقای رئیس‌جمهور، سه هفته پیش اتفاقی افتاد که نشان داد نیاز نیست اقتصاددانان را به خط کنید. آنان همواره برخط (Online) هستند. ۳۴۹نفر از آنها با ۳۴۹نظر متفاوت خواستند که ۳۵۰مین نظر نیز باشد. از سرشناس‌ترین اقتصاددان ایرانی تا گمنام‌ترین آنها حضور داشتند و نشان دادند که همه همچنان دغدغه ایران را دارند. جناب رئیس‌جمهور، اقتصاددانان ایرانی برخط هستند، نمایشگر را روشن کنید و ضربدر روی علامت بلندگو را بردارید تا صدای آنها را بشنوید. آقای رئیس‌جمهور، اعداد فوق چونان هر گلی در بازی فوتبال که حاصل ده‌ها و صدها پاس و استراتژی و تغییر استراتژی است، برآیند هزاران سیاست اجرایی در بدنه دولت و فرای آن است. این اعداد را نمی‌توان با شعار و یک یا دو اقدام تند و سریع و انقلابی مهار کرد. شاید در فوتبال گاهی به تصادف و بر حسب شانس، تاکتیک «علی اصغری» جواب بدهد و گلی زده شود؛ اما در اقتصاد، صدای خوش مهار تورم و کنترل نرخ ارز تنها از نوازندگانی هماهنگ و مبرز که در دستگاه می‌نوازند، برمی‌خیزد. جناب رئیس‌جمهور، باور کنید اینها اصلا عدد نیستند که آنها را به گونه دیگر محاسبه کنیم یا قبول نداشته باشیم، حقایقی از رفاه ایرانیان در طول زمان و در مقایسه با سایر ملل هستند و تنها برای اینکه ما آنها را بهتر بفهمیم در قالب اعداد نمایش داده می‌شوند. این شاخص‌ها کیفیت اداره اقتصاد کشور را منعکس می‌کنند و از پیام آنها گریزی نیست.
جناب رئیس‌جمهور، اقتصاددانان ایرانی برخط هستند، این دولت است که برون‌خط (Offline) است، آن را برخط کنید.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0