دلنوشته محمدرضا شفیعی‌کدکنی

محمدرضا شفیعی‌کدکنی استاد برجسته ادبیات نوشت: چه شد که جوانان ما دل از این دیار می‌کنند و استعدادهای درخشانشان را بر دوش می‌گذارند و راهِ سفر در پیش؟! چه شد که ثروتمندانِ ما راه محمود افشارها را فراموش کردند؛ به این آرمان‌ها پوزخند می‌زنند؟! امروزه، روز بازارِ بی‌پروایی‌هاست.
چرا ایران دوستی گناه شد؟

به گزارش اقتصادنامه، او نوشت: کجایند محمود افشارها؟ / آنهایی که دارایی‌هایشان را ارز نکردند که می‌توانستند بکنند. به کشورهای دیگر منتقل نکردند که می‌توانستند بکنند. در کشورهای همسایه ویلا نخریدند که می‌توانستند بخرند. دغدغه آنها ایران بود. اگر تلاش کردند، اگر نوشتند، در این راستا گام برداشتند.

آیا ایران باز هم از این فرزندان خواهد داشت؟! / آیا هنوز ققنوس‌هایی خواهند بود که دوباره از آتش برخیزند، به داد فرهنگ ایران و به داد زبان فارسی و به داد آزاداندیشان برسند؟! / چرا ایران‌دوستی گناه شد؟ چه شد که ارزش‌ها سقوط کردند؟!/ علم واقعی بی‌رنگ شد و در لابه‌لای مقاله‌های فرمایشی و نمره‌های ارتقا دست و پا زد؟! /

چه شد که جوانان ما دل از این دیار می‌کنند و استعدادهای درخشانشان را بر دوش می‌گذارند و راهِ سفر در پیش؟! چه شد که ثروتمندانِ ما راه محمود افشارها را فراموش کردند؛ به این آرمان‌ها پوزخند می‌زنند؟! امروزه، روز بازارِ بی‌پروایی‌هاست. سخن‌ها به کردار بازی بود. در رسانه‌های مجازی عده‌ای هرچه می‌خواهند می‌نویسند... نه غم ایران دارند و نه غم زبان پارسی.»



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0