دانشجویان در دانشگاه امام صادق (ع) اقتصاد را چگونه یاد می گیرند؟

دانشجویان اقتصاد در دانشگاه امام صادق (ع) اقتصاد را چگونه می آموزند؟ چه واحدهای درسی را پاس می کنند؟ کدام ویژگی آنان سبب شده تا بیشتر مورد اعتماد دستگاه های دولتی قرار گیرند؟ نحوه کسب علم در دانشگاه امام صادق (ع) شاید پرسش بسیاری از دانشجویان و دانش آموختگان اقتصاد باشد. تصوری در جامعه وجود دارد که برخی از دانش آموختگان این دانشگاه به صورت هدهمند تربیت می شوند تا در پست های مدیریتی مهم بکار گرفته شوند. این موضوع تا چه اندازه می تواند حقیقت داشته باشد
بچه های پل مدیریت


مطلب اول:

اعتماد و تعهد امام صادقی‌ها را جذب بدنه کارشناسی می‌کند

دانشگاه پل مدیریت این روزها به‌دلیل دانش‌آموخته‌هایش که در مناصب بالای اجرایی به کار گرفته شده‌اند، بر سر زبان‌هاست.

مسئله‌ای که این روزها پررنگ شده این است که گفته می‌شود خیلی از افرادی که در سمت‌های بالای اجرایی کشور حضور دارند و یا داشتند، در یک کلیدواژه با هم ارتباط دارند و آن کلیدواژه هم «امام صادقی» است. امام صادقی چیزی بین دانش‌آموخته حوزه و دانشگاه است. امام صادقی‌ها چیزی حدود هفت هشت سال با هم در راهروهای دانشگاه روی پل مدیریت مشرف به منظره تهران بحث می‌کنند. سر کلاس درس اخلاق اساتید بنام حاضر می‌شوند. به دو زبان مسلط می‌شوند و در دوره‌های فشرده شرکت می‌کنند. به عنوان رشته‌های تحصیلی در این دانشگاه بپردازیم. اگرچه یکی اقتصاد خوانده و دیگری حقوق؛ اما ابتدای عنوان رشته هر دو نوشته شده است؛ «معارف اسلامی و...» حالا جای سه نقطه می‌توانید حقوق، اقتصاد یا مدیریت را بگذارید و به همین دلیل دانش‌آموخته امام صادق را نمی‌توان با دانش‌آموخته دانشگاه‌های دیگر مقایسه کرد. موضوع جایگاه فارغ‌التحصیلان این دانشگاه، از دولت اول احمدی‌نژاد به رسانه‌ها کشیده شد و این رسانه‌ها در پی تبلیغ این بودند که فارغ‌التحصیلان امام‌صادقی، به یک جناح خاص تعلق دارند. با همه اختلاف نظرهایی که در این میان وجود دارد.

دانشگاه امام صادق از  زیرمجموعه‌های جامعه الامام الصادق و از دانشگاه‌های راهبردی است . سیستم آموزشی دانشگاه امام صادق ترکیبی از علوم جدید و علوم حوزوی است. هدف از تأسیس این دانشگاه، تربیت دانش‌آموختگانی با توانایی علمی بالا در یکی از رشته‌های نوین دانشگاهی همراه با دانش دینی است که گفته شده برای مدیریت کشور در سمت‌های کلیدی و اصلی کشور به‌کار گرفته شوند. مدیر دانشگاه امام ‌صادق (ع) بیش از ٣٠ سال مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی و بیش از ٢٠ سال با هیأت‌مدیره‌ای که نزدیک به اصولگرایان- یا راست سنتی- بوده‌اند، اداره شده است.

 

 

 برای روشن شدن این موضوع با یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه علامه و فارغ‌التحصیل دانشگاه امام صادق (ع) به گفتگو نشستیم. محمدحسن ابراهیمی معتقد است در این دانشگاه برنامه‌ای برای رسیدن دانشجویان به سمت‌های بالای مدیریتی وجود نداشته است.

 

 

در ادامه گفتگوی «اقتصادنامه» را با این کارشناس می‌خوانید.

 

- اساساً طیف اقتصاددانانی که دانش‌آموخته دانشگاه امام صادق (ع) هستند، چیست؟ ویژگی بارز تفکرات دانش‌آموختگان این دانشگاه چیست که آنها را از سایر دانشجویان متمایز می‌کند؟

به نظر من نمی‌توان دانشجویان دانشگاه امام صادق را از نظر فکری تقسیم‌بندی کرد زیرا هر کدام بنا به علاقه‌ و تخصصی که داشتند وارد یک حوزه شدند و براساس همان هم دارند کار می‌کنند.

تمام رشته‌های امام صادق دروس معارف اسلامی را دارد مانند معارف اسلامی و مدیریت مالی، معارف اسلامی و اقتصاد، معارف اسلامی و حقوق و... و دانشجویانی که خود معارف اسلامی را می‌خوانند همه صفر تا صد همین دروس است؛ یعنی در دانشگاه امام صادق علاوه بر دروس تخصصی که آن هم به‌طور کامل خوانده می‌شود دروس معارف اسلامی هم گذرانده می‌شود؛ به این معنا که دروس فقه از جمله لمعه (که ده جلد است)، اصول فقه، مکالمه عربی و انگلیسی، تفسیر قرآن و... علاوه بر دروس تخصصی در همه رشته‌ها تدریس می‌شود.

 

- فارغ‌التحصیلان این دانشگاه چه سهمی در حال حاضر در مدیریت کشور و سیاست‌گذاری دارند؟

به هر صورت دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق (ع) چند امتیاز دارند که در جامعه به آن توجه شده است. اولاً فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق (ع) غالباً افرادی هستند که از یک سواد نسبی در جامعه برخوردارند؛ یعنی شما اگر بگویید یک فارغ‌التحصیل دانشگاه امام صادق را می‌خواهم جذب کنم اولین چیزی که به ذهن متبادر می‌شود این است که آنها انسان‌های باسواد و متخصصی هستند. دلیل آن هم این است که سیستم دانشگاه امام صادق بسیار سخت‌گیرانه است؛ یعنی در تحصیل حتی در دروس حوزوی که آنجا مطالعه و تدریس می‌شود آن را به سیستم دانشگاهی درس می‌دهند. به این معنا که مثلاً درس لمعه که در این دانشگاه تدریس می‌شود برای این درس دانشجو ماه اول باید امتحان بدهد، بعد از آن میان‌ترم است، سپس امتحان ماه چهارم و در نهایت امتحان پایان ترم؛ یعنی برای یک درس چهار امتحان می‌گیرند و بسیار سخت‌گیرانه. در سایر دروس معارف و همین‌طور دروس تخصصی نیز همین گونه است. در دانشگاه امام صادق مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد پیوسته است؛ ولی افرادی که می‌خواهند به مقطع ارشد بروند باید معدل خاصی را کسب کنند تا بتوانند وارد مقطع کارشناسی ارشد شوند. بنابراین این یک امتیاز است. معمولاً دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق را به عنوان کسانی می‌شناسند که از یک سواد متوسط به بالا در جامعه برخوردارند. دومین ویژگی دانش‌آموخته‌های این دانشگاه که خیلی‌ها به آن توجه می‌کنند این است که این افراد از تعهد نسبی برخوردارند. در سیستم این دانشگاه دانشجویان مجبور به انجام کار خاصی نیستند. حتی واجبات هم اجباری نیست؛ ولی هر درس و مطلبی که شما می‌خوانید ممکن است روی شما تاثیر بگذارد و به‌واسطه معارف اسلامی که تدریس می‌شود افراد یک سبقه‌ای دارند که در کار تعهدی برای آنها ایجاد می‌کند و به عنوان افرادی قابل اطمینان و قابل اعتماد شناخته می‌شوند. به‌واسطه همین ویژگی در جامعه در مناصب مختلف به‌کار گرفته می‌شوند. به‌طور مثال سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوره آقای احمدی‌نژاد، فارغ‌التحصیل دانشگاه امام صادق (ع) بود. در رده‌های مختلف ازجمله معاون وزیر، مدیرکل، استاندار، نماینده مجلس، رئیس سازمان بورس اوراق بهادار که مدتی علی صالح‌آبادی بود امام صادقی بودند ولی اینکه دانشگاه به این منظور افراد را برای کار تربیت کند این‌طور نیست. حتی اگر این کار انجام می‌شد کار ارزشمندی بود.

 

 

- اما جزو اهداف اولیه راه‌اندازی دانشگاه ذکر شده بود که کسانی را تربیت کنند که مناصب بالای اجرایی در کشور را بر عهده بگیرند...

این ممکن است هدف دانشگاه باشد؛ ولی کسی که آنجا درس می‌خواند این حس به او منتقل نمی‌شود که من قرار است وزیر شوم. ممکن است آن کسی که در این دانشگاه تدریس می‌کند بگوید من می‌خواهم هدف دانشگاه را اجرا کنم. هدف این بوده که افراد متخصص و متعهد تربیت کند؛ یعنی فردی که تخصص در عین تعهد داشته باشد. چون در جامعه ما مثل همه دنیا یک‌سری افراد هستند که تخصص دارند؛ ولی تعهد ندارند. برعکس آن نیز صادق است. هدف دانشگاه امام صادق تربیت افراد متعهد و متخصص بوده است. حالا چقدر موفق شده است آن یک بحث دیگر است؛ ولی این حس به دانشجو منتقل نمی‌شود؛ ولی طبیعتاً یک‌سری افراد هستند که از رده‌های کارشناسی تا وزارت از دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق بوده‌اند. هرچند به اعتقاد من می‌توانست بهتر باشد؛ یعنی اگر نظم و نسق و تشکیلاتی وجود داشت می‌توانست بهتر از این هم از این دانش‌آموخته‌ها استفاده شود. مخصوصاً در دوره‌های اخیر این دانشگاه دانشجویان پراکنده می‌شوند. دانش‌آموخته‌های قدیمی‌تر بیشتر در این مناصب به‌کار گرفته می‌شوند و دانش‌آموخته‌های جدید کمتر.

 

- منظور شما از تشکیلات چیست؟

منظور تشکل‌های دانشجویی است. دانشجویان این دانشگاه تشکل قوی حرفه‌ای ندارند. به‌طور مثال تشکل‌های سیاسی قوی ندارند. چون با تشکل می‌شود در همه زمینه‌ها بهتر کار کرد؛ اما به‌دلیل پراکندگی این امر میسر نیست. آیت‌الله مهدوی‌کنی، رئیس سابق دانشگاه یک وزنه بزرگ در دانشگاه امام صادق بود؛ یعنی ایشان از نظر معنوی و هم از نظر قدرت سیاسی در کشور انسان برجسته‌ای بود. بعد از فوت ایشان، تب‌وتاب دانشگاه امام صادق هم فرونشست.

 

- در سال‌های اخیر حضور دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق (ع) به نوعی در جامعه پررنگ‌تر شده است. نظر شما چیست؟

خیر، من فکر می‌کنم این‌گونه نیست. به این دلیل که کسانی که در مناصب بالا به‌کار گرفته می‌شوند پررنگ و دیده می‌شوند؛ ولی من فکر می‌کنم اتفاقاً حضور بچه‌های امام صادق در جاهای مختلف پررنگ نیست. این تقسیم‌بندی که بچه‌های امام صادق حضور داشته باشند یا خیر را من قبول ندارم. فکر می‌کنم هر انسان متخصص در کشور باید بتواند کار کند و دلگرم باشد؛ چه امام صادق درس خوانده‌ باشد چه جاهای دیگر؛ ولی بر این باورم که پتانسیل استفاده از دانشجویان امام صادق خیلی بیشتر از این حرف‌هاست که استفاده نمی‌شود. یکی از دلایلش هم این است که فکر می‌کنند فارغ‌التحصیلان این دانشگاه سیاسی، حکومتی و وابسته به جناح خاصی‌اند؛ درحالی که در دانشگاه امام صادق ما از همه طیف‌ها داریم و دانش‌آموخته‌های آن معطوف به طیف خاصی نیستند؛ اما برداشت در جامعه این است، که به نظرم این برداشت اگر اصلاح شود شاید زمینه حضور آنها در فعالیت‌های مختلف اجرایی اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... بیشتر می‌شود؛ ولی به اعتقاد من می‌تواند کمک بیشتری به جامعه کند. بحث تخصص و اعتماد به این افراد خیلی مهم است و خیلی راحت جذب بدنه کارشناسی می‌شوند. اگر نگرش جامعه به آنها اصلاح شود این دانش‌آموخته‌ها پتانسیل بالایی دارند و بی‌جهت ازسوی جامعه مرزبندی می‌شوند، به این دلیل که شناخت کافی نسبت به دانش‌آموخته‌های این دانشگاه ندارند.

 

 

 


مطلب دوم


رمزگشایی از اهداف دانشگاه امام صادق (ع)

هدف امام صادقی‌ها گرفتن پست‌های مدیریتی و اجرایی نیست

کامران ندری، مدیر گروه اقتصاد مالی و پولی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع)

ویژگی‌های دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) و برنامه درسی که برای این دانشجویان در نظر گرفته شده و آنها را از دانشجویان سایر دانشگاه‌ها متفاوت می‌کند، این است که رشته تحصیلی آنها در دانشکده اقتصاد، معارف اسلامی و اقتصاد است. بنابراین در کنار دروس متعارف اقتصاد، دروس معارف اسلامی که شامل فقه و سایر علوم اسلامی می‌شود را نیز می‌گذرانند و آشنایی این دانشجویان نسبت به معارف اسلامی و آموزه‌های اسلامی به‌ویژه با یک رویکرد تخصصی است؛ یعنی از معارف اسلامی و فقه اسلامی، آن مباحثی را می‌خوانند که مرتبط با اقتصاد است. بنابراین آشنایی آنها با این مباحث نسبت به دانشجویان سایر دانشگاه‌ها بیشتر است؛ به‌ویژه اینکه با متدولوژی (Methodology) یا روش‌شناسی تحقیق و پژوهش در علوم اسلامی نیز آشنا هستند. دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) این توانایی و قابلیت را دارند که در تحلیل‌های اقتصادی خود، ویژگی‌ها و آموزه‌های اسلامی را مدنظر قرار دهند.

نکته دیگر در مورد طیف اقتصاددانانی است که دانش‌آموخته این دانشگاه هستند. در این دانشگاه مانند سایر دانشگاه‌ها تمام طیف‌ها و نگاه‌ها وجود دارد. به‌طور مثال در دانشگاه تهران هم اساتیدی هستند که دیدگاه آنها این است که ما باید نهادها را تقویت کنیم و به نوعی نگاه سوسیالیستی دارند؛ یعنی معتقدند دولت باید به نفع اقشار کم‌درآمد در اقتصاد مداخله کند و عدالت اقتصادی را مدنظر قرار دهد و نباید اجازه دهد که فاصله طبقاتی و شکاف درآمدی در جامعه بیشتر شود. آنها خیلی مکانیزم بازار را برنمی‌تابند و توجیهی که می‌کنند، این است که این نظام بازار عمدتاً نتیجه و خروجی عادلانه‌ای ندارد. این دسته‌بندی‌ها در هر دانشگاهی ازجمله در دانشگاه امام صادق (ع) هم هست؛ ولی گرایش اساتید دانشگاه امام صادق غالباً به سمت یک نوع تلفیق بین آموزه‌های اسلامی در حوزه اقتصاد با اقتصاد متعارف است؛ یعنی تلاش آنها بر این است که جایگزینی برای آموزه‌های اقتصاد متعارف، آنجایی که از آموزه‌های اسلامی فاصله می‌گیرد، معرفی کنند. به‌طور مثال در حوزه بانکداری، آنجایی که تصورشان بر این است که بانکداری متعارف از آموزه‌های اسلامی و تعالیم و ارزش‌های اسلامی فاصله دارد، اولاً سعی می‌کنند آن انحرافات را معرفی کنند و ثالثاً تلاش می‌کنند جایگزینی برای آن ارائه کنند. البته در همین جا می‌توان گفت اختلاف‌نظر بین اساتید دانشگاه امام صادق (ع) وجود دارد زیرا یک گروه هست که مطالعات و بررسی‌های آنها نشان می‌دهد آنچه در اقتصاد متعارف هست با آموزه‌های اسلامی و ارزش‌های دینی ما تعارض و تناقض ندارد اما از سوی دیگر یک عده دیگر هستند که نظر دیگری دارند و معتقدند این اقتصاد متعارف در خیلی از زمینه‌ها با ارزش‌ها و آموزه‌های اسلامی فاصله دارد و ما باید به‌دنبال بدیل یا جایگزینی برای اقتصاد متعارف باشیم. بنابراین گروهی که خیلی رادیکال و تند هستند، می‌گویند کل اقتصاد اسلامی را جایگزین اقتصاد متعارف کنیم اما در طرف مقابل برخی کمی متعادل‌ترند و معتقدند که اصلاحاتی را باید در اقتصاد متعارف ایجاد کنیم. بعضی‌ها هم معتقدند که خیلی تحولات و دگرگونی‌هایی که در حوزه اقتصاد در غرب اتفاق افتاده را نمی‌توانیم مغایر با آموزه‌های اسلامی بدانیم. بنابراین می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که طیف‌های مختلفی را می‌توان در همان دانشگاه امام صادق (ع) پیدا کرد.

مسئله دیگر نگاهی است که از بیرون نسبت به دانشگاه امام صادق (ع) وجود دارد که طبق این نگاه، یکی از اهداف راه‌اندازی این دانشگاه، تربیت نیروی متخصصی است که در آینده مسئولیت‌های اجرایی را در کشور بر عهده بگیرد. هدف موسسان دانشگاه امام صادق و در رأس آن آیت‌الله مهدوی‌کنی، بیشتر تلفیق دروس اسلامی با دروس متعارف بوده است و اینکه کمک کنند که ما برپایه آموزه‌ها و ارزش‌های اسلامی‌مان، اقتصادی بنا کنیم که در عین اینکه کارکرد و کارایی مناسبی دارد، یک سیستم عادلانه و منصفانه باشد. این صحبت در مورد حوزه اقتصاد است. البته در سایر علوم انسانی هم اهداف مشابهی بوده است.

این مسئله که گفته می‌شود دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق، مدارج سیاسی یا مدیریتی را در اقتصاد کشور بر عهده بگیرند، به نظرم این جزو اهداف اصلی دانشگاه نیست. طبیعتاً در کنار دانشجویان سایر دانشگاه‌ها برخی از دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق (ع) نیز وارد پست‌های سیاسی و مدیریتی شدند؛ ولی هدف دانشگاه این نبوده است. هدف دانشگاه این بوده است که کادرها و نیروهایی با دانش کافی نسبت به علوم اسلامی برای اداره کشور تربیت کند. این جزو اهداف دانشگاه امام صادق بوده و جزو اهداف هر دانشگاه دیگری هم هست. با توجه به اینکه نظام‌ کشور، یک نظام اسلامی است و تاکید مؤکد این است که در اقتصاد کشور ارزش‌های اسلامی حاکم باشد، دیدگاه موسسان دانشگاه این بوده که در کنار آموزش علوم متعارف غربی، یک تحصیل‌کرده دانشگاه امام صادق باید به اندازه کافی و با عمق لازم نسبت به حوزه اسلامی و علوم اسلامی به‌طور عام آشنایی و اطلاعات لازم را داشته باشد.

به هر حال دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق دیدگاه‌های خود را مطرح می‌کنندو طیف‌های مختلفی هستند زیرا اختلاف‌نظر در مسائل علمی در همه جا وجود دارد. تمایل برخی از این دانش‌آموخته‌ها به برخی از جناح‌ها و گروه‌های سیاسی بیشتر است و به آنها نزدیک‌تر می‌شوند. اگر آن گروه‌های سیاسی قدرت را دست‌شان بگیرند طبعاً این دانش‌آموخته‌ها هم به آنها کمک می‌کنند. آنچه مشخص است، این است که گرایش اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق به حوزه معارف و آموزه‌های اسلامی زیاد است. این به معنای نفی علوم متعارف نیست؛ به معنای این است که ما باید در یک جامعه اسلامی ارزش‌های اسلامی را مدنظر قرار دهیم و یک جامعه مبتنی بر اخلاق اسلامی، ارزش‌ها و مبانی اسلامی داشته باشیم. این گرایش را در اساتید و دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق البته با یک شدت و ضعفی می‌توانید ببینید.

گاهی اوقات یکی دو نفر از دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق (ع) به دلایلی بر سر زبان‌ها می‌افتند؛ ولی بعید می‌دانم در چند سال اخیر امور مدیریت کشور به دست دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق بوده باشد. یکی از دانش‌آموخته‌های دانشگاه امام صادق (ع) حسام‌الدین آشناست که در حوزه رسانه و مشاور رسانه‌ای رئیس‌جمهوری است. یکی دیگر از دانش‌آموخته‌های این دانشگاه، عبدالله رمضان‌زاده دبیر و سخنگوی دولت در دولت آقای خاتمی بود. در درون این دانشگاه طیف‌های سیاسی متفاوت وجود دارد. گرایش دانشجویان، دانش‌آموختگان و اساتید این دانشگاه به حوزه علوم اسلامی به‌طور طبیعی با توجه به انتخابی که کردند و آموزش‌هایی که دریافت می‌کنند، بیشتر است؛ ولی در درون این دانشگاه طیف‌های مختلف اعم از رادیکال، میانه‌رو و اصلاح‌طلب و... می‌بینیم. تلاش اکثر فارغ‌التحصیلان و اساتید این دانشگاه بر این است که تعادلی بین آموزه‌های اسلامی و دانش اقتصاد متعارف ایجاد کنند. حداقل اینکه نشان دهند تعارضی وجود ندارد و این دو می‌تواند مکمل هم باشد. البته نگاه‌های رادیکال و تند هم در همان دانشگاه امام صادق می‌گویند این دو جمع نمی‌شوند؛ ولی نگاه‌های میانه‌رو نیز در کنار این نگاه وجود دارد. باید دانست که این مباحث، نظری است. گرایش‌های فکری در عمل آن‌طور که فکر می‌کنند مدیریت نمی‌کنند. مدیریت اجرایی ممکن است با گرایش فکری متفاوت باشد. درمجموع می‌توانم بگویم گرایش فکری غالب در این دانشگاه متمایل به تلفیق آموزه‌های اسلامی و دانش متعارف اقتصاد (در حوزه اقتصاد) است.

 

 

 



منبع: اقتصادنامه

مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0