حال عدهای میپرسند که دولت واقعا چکار میکند؟واقعیت این است که دولت در حال جنگ با امریکا برای حفظ اقتصاد و عزت کشور همزمان با هم است. در دشمنی دولت ترامپ با ایران که هیچ جای تردیدی نیست. دولت ترامپ سعی میکند با روشهای مختلف جلوی قدرتگیری ایران را بگیرد. اما تنها بحث قدرتگیری ایران نیست که برای امریکا اهمیت دارد. امریکا سعی میکند جایگاه کنونی ایران را از یک کشور قدرتمند مستقل در منطقه خاورمیانه، به یک کشور ضعیف تغییر دهد. امروزه همه میدانند یکی از مولفههای قدرت، قدرت اقتصادی است؛ قدرت اقتصادی را هم با یک چیز میسنجند (میزان تولید ناخالص ملی). امروزه همه ما امریکا را ابر قدرت میدانیم و نه روسیه چرا؟ مگر نه اینکه این دو کشور تقریبا دارای قدرت نظامی برابر با هم هستند اما در میان مردم و در بازیهای جهانی این امریکا است که نقش محوری دارد. تنها دلیل این امر مولفه اقتصاد است. تولید ناخالص داخلی امریکا چیزی در حول و حوش ١٢ برابر میزان تولید ناخالص ملی روسیه است. همین امر سبب شده که امریکا جایگاه برتر را داشته باشد. در مورد ایران نیز امریکا همین نیت را دنبال میکند. امریکا میخواهد ایران جایگاه اقتصادیاش را از دست بدهد، البته امروز میزان تولید ناخالص ملی ایران نسبت به دو کشور بزرگ منطقه یعنی عربستان و ترکیه تقریبا نصف است، در حالی که در سال اول انقلاب تقریبا اقتصادمان دو برابر ترکیه و عربستان بود، این کاهش به دلایل متعددی از جمله ضعف مدیریتی و تحریمهای امریکا بر ضد کشورما در طول ٤٠ سال اخیر رخ داده است. دولت ترامپ قصد دارد در اولین گام با تحریمهای گسترده از رشد اقتصادی کشور کاسته و به نارضایتیهای داخلی دامن بزند و در ادامه تلاش دارد پول ملی را در مقابل ارزهای جهانی بهشدت تضعیف کند (اتفاقی که هماکنون نیز شاهدآن هستیم) و از این طریق در طول یک سال آینده میزان بزرگی اقتصاد ایران را به نصف کاهش دهد. برای مثال اقتصاد روسیه در سال ٢٠١٤ به بیش از دو تریلیون دلار رسیده و در همان زمان اقتصاد امریکا از مرز ١٦ تریلیون دلار گذشته بود یعنی بزرگی اقتصاد امریکا چیزی حدود ٨ برابر اقتصاد روسیه بود. با اعمال تحریمهای امریکا و اتحادیه اروپا علیه روسیه در سال ٢٠١٥-٢٠١٤ با کاهش میزان ارزش روبل تولید ناخالص ملی روسیه با کاهش عجیب ٥٠ درصدی روبرو شد. در پایان سال ٢٠١٥ میزان تولید ناخالص ملی روسیه به حدود ١,٣ تریلیون دلار کاهش یافت و این باعث شد اختلاف اقتصاد امریکا با روسیه به ١٢ برابر برسد. همین امر زمینه ساز قدرتگیری امریکا بیش از گذشته شد؛ روالی که موجب تاثیرگذاری بیشتر امریکا بر دیگر کشورها در زمینههای سیاسی و ژئوپلتیکی داشت. حال اگر به اقتصاد ایران نگاه کنید متوجه استراتژی امریکا میشوید. اگر میزان دلار که در سال گذشته در همین مدت حول و حوش ٣٥٠٠ تومان بود را با قیمت ١٠هزار تومانی این روزها مقایسه کنیم بدان معناست که ارزش پول کشور به یک سوم تنزل پیدا کرده و این یعنی میزان تولید ناخالص داخلی (اگر مبنای ارز را بازار غیر رسمی بدانیم) از ٤٣٠ میلیارد دلار به چیزی حدود ١٥٠ میلیارد دلار کاهش یافته است؛ روالی که موجب میشود کشور٨٠ میلیونی ایران دارای اقتصادی برابر با کشور کوچک سه میلیونی قطر و حتی پایینتر از امارات، مصر، پاکستان و تمام رقبای منطقهای شود. حال باید دانست به غیر از دلایلی مانند کنترل تورم و حفظ آرامش در سطح بازار و جامعه، دولت خود را به حفظ عزت و اعتبار کشور و جایگاه ایران در منطقه متعهد میداند و مجبور است برخلاف نظریههای اقتصادی دست به تعیین قیمت ارز به طور رسمی بزند. حال منتقدین متوجه خواهند شد که تخصیص ارز مسافرتی در این اوضاع اقتصادی با چه دلایلی انجام میشود. برای اینکه نشان داده شود که ارزش پول ملی چندان کاهش نیافته و همین ٤٤٠٠ تومان است و برای نشان دادن آن دولت مجبور شده بخشی از منابع ارزی را به قیمت نرخ مصوب از طرق مختلف مانند ارز مسافرتی وارد بازار کند.
منبع: روزنامه اعتماد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست