در وضعیت کنونی قدم اول برداشته شده و برای اولینبار در تاریخ ایران یک اقتصاددان با تجربه بانکداری بالاخره به ریاست بانک مرکزی رسید. حالا نوبت تغییر تیم است؛ تیمی که به دلیل قدرت بالای شبکه پیچیده بانکی و چسبندگیهای ساختاری، اگر کمتر از یک هفته تغییر نکند بعید است بتوان این تغییر را کامل به سرانجام رساند. لذا قدرت و اقتدار بانک مرکزی به عنوان سیاستگذار پولی، ارزی و نهاد ناظر نظام بانکی باید با تزریق نیروهای متخصص، توانمند، سالم و پرانرژی بازیابی شود. به همین دلیل همه پستهای بانک مرکزی حساس و کلیدی هستند آن هم به دلایل زیر:
قائم مقام: باید فردی جایگزین اکبر کمیجانی شود که به علم روز اقتصاد مسلط و آگاه از شرایط و تجارب بینالمللی در سیاستگذاری پولی و ارزی مخصوصا در دورههای بحرانی باشد. خوشبختانه ما تنها کشوری نیستیم که بحران را تجربه میکنیم اما مدیریت بحران ما تا الان نوبر بوده است. باید از تجربه بقیه آموخت.
معاون بینالملل: به دلیل مشکلات به جاماندهای مانند قراردادهای فاینانس، FATF، تحریمهای کاتسا، تحریمهای هستهای و... فردی مسلط به زبان انگلیسی با تجربه کار در فضای بانکداری بینالملل باید جایگزین حسین یعقوبی میاب شود.
معاون اقتصادی: از آنجایی که شرط اولیه هر نوع سیاستگذاری، تحلیل شرایط موجود است، معاونت اقتصادی بانک مرکزی اولین حلقه برای سیاستگذاری درست خواهد بود. به همین دلیل فردی با دانش اقتصادی بالا و البته آشنا به بافت اقتصادی ایران باید جایگزین پیمان قربانی شود.
معاون نظارتی: شکی نیست تنها کاری که بانک مرکزی در ٥ سال گذشته و بدترین شرایط بانکی تاریخ ایران انجام نداده نظارت بوده و تنها به نظارهگری اکتفا کرده است. بنابراین یک بانکدار که آشنا به شرایط بانکی در ایران و دغدغههای بانکها باشد و در کنار آن، کارنامه قابل قبولی در دوران مدیریتی مخصوصا در باب رعایت قوانین و مقررات داشته باشد، باید جایگزین فرشاد حیدری شود.
معاون ارزی: نوع مدیریت بحران ارزی اخیر نشان داد که سیاستهای بانک مرکزی نهتنها بحران را مدیریت نکرد بلکه بحرانافزا هم شد. بنابراین فردی آشنا به رژیمهای ارزی، مکانیسم عرضه و تقاضای ارز در ایران و البته صاحب استقلال در جلوگیری از توزیع رانت باشد، باید جایگزین احمد عراقچی شود.
رییس دفتر: رییس دفتر رییس کل بانک مرکزی با اینکه زیر ذرهبین رسانهها نیست اما او میتواند تنظیمکننده روابط رییس کل با مقامهای دولتی و حاکمیتی، اصحاب رسانه و صاحبنظران باشد. لذا فردی باید در آن مقام قرار گیرد که فراتر از یک هماهنگکننده جلسات، آشنا به روابط سیاسی و تسهیلکننده ارتباط رییس کل با دیگر نهادهای ذینفوذ باشد.
نکته آخر: معمولا روسای کل بانک مرکزی در دنیا اهل مصاحبه و گفتوگو نیستند مخصوصا برای اینکه التهاب آفرین نباشند و انتظارات اقتصادی را تحت تاثیر قرار ندهند. شرایط فعلی شرایط ویژهای است که باید مستقیم و صادقانه با مردم و رسانهها ارتباط داشت. یک منبع موثق که مورد تایید و حمایت رییس کل باشد، یکی دیگر از تکههای این پازل است. بنابراین تعیین سخنگو برای بانک مرکزی و برگزاری جلسات منظم خبری الزامی است.
منبع: روزنامه اعتماد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست