او بر این باور است که سیاستگذاران و تصمیمسازان باید نقش بانکها در توسعه مناطق روستایی و جوامع محلی را جدی بگیرند چرا که یکی از الزامات توسعه، افزایش مشارکت مردم در حین سرمایهگذاری در این مناطق است و این مساله نقشآفرینی جدی نظام پولی و بانکی کشور در این حوزه را میطلبد.
فرزین معتمد در گفتو گو با «اعتماد» به این موضوع اشاره میکند که اگر سیستم بانکی ما به سمت جذب منابع محلی حرکت کند توسعه از پایین به بالا رخ خواهد داد.
با توجه به اینکه توسعه کارآفرینی از سازندهترین راهکارهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناطق محروم بهحساب میآید، کاهش بیکاری و رونق اشتغال در جوامع محلی چگونه محقق میشود؟
بهطور معمول کشورها در پی دستیابی به رشد اقتصادی هستند، لیکن رشد اقتصادی در بسیاری مواقع الزاما توسعه اقتصادی را به دنبال ندارد. به عبارتی رشد اقتصادی الزاما همراه با رشد شاخصهای توسعه نیست. در بسیاری از برهههای تاریخی شاهد رشد اقتصادی بدون اشتغال، رشد اقتصادی همراه با فقر و رشد اقتصادی همراه با نابرابریهای اجتماعی بودهایم؛ از این رو، در بسیاری از مکاتب اقتصادی و برنامههای توسعهای در کشورهای مختلف حرکت به سمت رویکردهایی در رشد اقتصادی که توسعه اقتصادی و به ویژه توسعه پایدار را نیز به دنبال داشته باشد، شروع شده است.
در چنین رویکردهایی اعتقاد بر آن است که میتوان در فرآیند دستیابی به رشد اقتصادی ضعیفترین گروههای درآمدی را نیز به عنوان یک سرمایه تلقی و از طریق سرمایهگذاری روی آنها استارت توانمندسازی را زده و با مشارکت آنها رشد اقتصادی را رقم زده و آنها را نیز بهرهمند کنیم.
به این طریق سازماندهی از پایینترین لایهها آغاز میشود؟
دقیقا، در این رشد اقتصادی مسیری جدید از پایینترین لایه جامعه به بالاترین آن شکل میگیرد که این جنس از رشد اقتصادی، رشد فراگیر نامیده میشود. در شرایطی که اقتصاد با مشکلات متعددی نظیر رکود، تورم، فقر و بیکاری به صورت همزمان مواجه است و به ویژه وقتی رشد اقتصادی الزاما با اشتغال همراه نیست، باید به سمت سیاستها و برنامههایی حرکت کرد که مبتنی بر رشد فراگیر اقتصادی باشد. به این ترتیب ضعیفترین لایههای جامعه در مسیر رشد و توسعه قرار خواهند گرفت. چنین رویکردی میتواند کلیدی برای حل مشکلات توسعه نیافتگی مناطق روستایی باشد. در واقع تنها راه مقاوم کردن اقتصاد و افزایش توان تاب آوری اقتصاد نیز این است که راههایی برای مشارکت گروههای کم درآمد و گروههایی که در مناطق کمتر توسعه یافته زندگی میکنند، در اقتصاد یافت شود و بخشی از رشد اقتصادی از این طریق تامین شود. در واقع این نوع رویکردها سبب میشود که بهرهمندی دامنه وسیعتری از گروههای جامعه از منافع رشد اتفاق افتد و از طرفی در دستیابی به رشد اقتصادی از ظرفیتهایی استفاده شود که منجر به بهبود استانداردهای زندگی دهکهای پایین درآمدی میشود.
بانکهای ما تا چه اندازه توانستهاند رضایت مشتریان جوامع محلی را جلب کنند؟ آیا بانکداری رایج در ایران مخصوصا مناطق روستایی با استانداردهای به روز دنیا همخوانی دارد؟
بیان دقیق اینکه بانکها تا چه حد توانستهاند رضایت مشتریان روستایی را جلب کنند، نیازمند تحقیقات میدانی و رضایتسنجی از مشتریان است که به صورت موردی هم انجام شده است اما اصولا در سیستم بانکداری ما، بانکداری مبتنی بر جوامع محلی و مناطق روستایی تعریف نشده است. برخی بانکها در کشور دارای رسالت توسعه ویژه مناطق روستایی هستند و برخی نیز از دامنه شعب در روستاها برخوردارند.
در سالهای اخیر شاهد فعالیت برخی بانکهای خصوصی یا برخی موسسات اعتباری در این حوزه نیز بودهایم. بانکها و موسسات اعتباری مورد اشاره از برخی الگوهای بانکداری مبتنی بر جوامع محلی نیز استفاده کرده و میکنند، اما در عمل مشاهده میشود که بسیاری از گروههای مشتریان در مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته از دسترسی کافی به منابع مالی برخوردار نیستند، با بیکاری دست و پنجه نرم میکنند و جزو فقیرترین گروههای جامعه قرار میگیرند.
این امر نشانه عدم توجه یا موفقیت سیستم بانکی در جذب مشتریان این بخشها نیست؟
این مساله میتواند نشانهای باشد از اینکه ما اگرچه به صورت موردی در برخی بانکها و موسسات اعتباری از برخی الگوهای بانکداری مبتنی بر جوامع محلی استفاده کردهایم، لیکن نظام بانکی ما زیرساختهای لازم برای پیادهسازی بانکداری برای این گروه از مشتریان را فراهم نکرده است. همچنین انسجام لازم در به کارگیری دامنهای از الگوهای بانکداری در این حوزه تعریف و پیادهسازی نشده است. به همین دلیل با وجود تزریق منابع به این مناطق در عمل اثربخشی لازم در این خصوص قابل مشاهده نیست، آنچنان که در این مناطق همچنان مساله بیکاری، فقر و رکود اقتصادی قابل مشاهده است. نکته مهم دیگر این است که بر اساس آمارهای موجود بخش قابل توجهی از مشتریان نظام بانکی مشتریان خرد هستند که طبیعی است چرا که نظام بانکی باید به تمامی افراد خدمات ارایه دهد و بخش قابل توجهی از افراد نیز در دامنه گروههای درآمدی متوسط و دهکهای پایین قرار میگیرند. نگاهی به آمارهای درآمد و هزینه خانوار مرکز آمار ایران نیز نشان میدهد که بطور متوسط درآمد و هزینههای خانوارهای ایرانی اعم از شهری و روستایی تقریبا برابر بوده و در برخی سالها درآمد اندکی بیش از هزینه خانوار شده است. به این ترتیب اصولا پسانداز حاصل از درآمد در خانوارهای ایرانی اندک است و در نتیجه سرمایهگذاری ناشی از این پساندازها نیز اندک میشود.
یکی از اصول بانکداری هم همین جمعآوری سرمایههای خرد است، خلأ سیستم بانکی در این زمینه در چیست؟
این مساله در نظام بانکی به صورت فراوانی بیشتر تعداد سپردهها و تسهیلات کوچک و متوسط (کمتر از ١٠٠ میلیون تومان) قابل مشاهده است؛ به عبارتی ما در نظام بانکی غالبا با مشتریان خرد چه در مناطق روستایی و چه در مناطق شهری مواجه هستیم که از سرمایه کافی برای شروع کسب و کار برخوردار نیستند، اما با توجه به نیاز این گروه وسیع از مشتریان، خدمات بانکی و الگوهای بانکداری تعریف نکردهایم. به همین دلیل است که در جامعه ملاحظه میکنید مردم غالبا از بانک و مراجعه به بانک برای دریافت خدمات وبه ویژه خدمات تسهیلاتی اظهار خشنودی نمیکنند. بیشتر به سختگیریهای بانکی اشاره میکنند و بیشتر احساس میکنیم که مردم با بانکها حس غریبگی دارند؛ به عبارتی عامه مردم احساس میکنند بانکها بدون توجه به نیاز و توان آنها قوانین و مقررات سختگیرانهای دارند که امکان استفاده از خدمات به سهولت را برای آنان امکان پذیر نمیکند. از طرفی هم شاهد این هستیم که بیشترین ریسک از سوی مشتریان بزرگ متوجه بانکها میشود، ولی بانکها در رفتار با مشتریان خرد و کلان از مقررات مشابهی استفاده میکنند. به عبارتی معیار اصلی در شناسایی، ارزیابی و رتبهبندی مشتریان در بانک، سرمایه فیزیکی مشتری است و نه سرمایه اجتماعی. و این بزرگترین خلأ سیستم بانکی در ارایه خدمات به گروههای مشتریانی است که از نظر اقتصادی در لایههای متوسط و پایین جامعه قرار میگیرند. میتوان گفت همین غفلت سیستم بانکی از سرمایه اجتماعی در ارزیابیها، رتبهبندیها و ارایه خدمات بانکی سبب شده است که بسیاری از موسسات اعتباری در بخش غیر متشکل پولی به فعالیت مشغول شوند و طی سالهای اخیر شاهد مشکلاتی در نظام بانکی در ارتباط با این موسسات بودیم. در واقع آن بخش از نیاز واقعی بخش وسیعی از جامعه در نظام بانکی از سوی این نظام نادیده گرفته میشود و همین مساله سبب میشود که مردم برای تامین نیازهای مالی خود به موسسات ارایهدهنده چنین خدماتی روی آورند یا به زبان دیگر به دلیل وجود چنین تقاضایی در جامعه چنین موسساتی شکل بگیرند و رشد کنند و در نهایت هم که شاهد بودیم چه اتفاقات ناخوشایندی را در نظام بانکی رقم زدند.
چرا در ایران با وجود اختصاص منابع مختلفی برای اشتغال در سالهای مختلف، در عمل اتفاق قابل انتظار از طریق تزریق این منابع برای ایجاد اشتغال نیفتاده است؟ چرا اتفاقات مورد انتظار برای رونق مناطق روستایی اتفاق نیفتاده است؟
اجازه بدهید به عنوان یک کارشناس که از سال ١٣٧٧ تاکنون در حوزه بانکداری مبتنی بر جوامع محلی و مباحث توسعه اقتصادی تحقیقاتی انجام داده است؛ در این مورد اظهارنظر کنم، اصلیترین مشکل، نبود الگوی بانکداری مناسب در این حوزه است. این الگو در لایههای مختلف باید تعریف شود و ضعیفترین گروههای درآمدی را به عنوان یک مشتری بالقوه که میتواند منجر به ایجاد ارزش افزوده در جامعه شود در برگیرد. در این الگو باید قوانین و مقررات متناسب با ماهیت مشتریان و فضای اقتصادی جامعه هدف تعریف شود. در این الگو روشهای ارایه خدمات مالی متناسب با شرایط اقتصادی مشتریان و نیز کاهش ریسک بانک باید تعریف شود و در آخر در این الگوها منافع اجتماعی حاصل از خدمات مالی و بانکی در کنار منافع اقتصادی و سودآوری بانک باید دیده شود.
در دنیا تجارب بسیار موفقی از این نوع بانکداری و الگوهای مترتب بر آن وجود دارد. در سالهای دهه هفتاد میلادی مباحث مربوط به تامین مالی خرد، اعتبارات خرد و بانکداری اجتماعی شکل گرفت و رشد کرد تا جایی که سال ٢٠٠٥ میلادی از سوی سازمان ملل سال اعتبارات خرد نام گرفت. پس از آن و به ویژه پس از بحران مالی ٢٠٠٧، الگوهای جدیدتری نیز مورد توجه قرار گرفت که دامنه وسیعتری از خدمات را به دامنه وسیعتری از مشتریان ارایه میکرد و به عبارتی بانکداری فراگیر مورد توجه بانکداران قرار گرفت. تجربه کشورهای اروپایی نظیر آلمان و ایتالیا، کشورهای آسیای جنوب شرق و... مواردی از تجارب موفق در این زمینه است. در حال حاضر بیکاری یکی از مشکلات اساسی کشور است، وقتی میگوییم بیکاری مشکل اساسی در کشور است و بیکاری هم انواع مختلفی از جمله بیکاری شهری و بیکاری روستایی دارد. بیکاری روستایی، معیشت خانوار را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد تا بیکاری شهری. بررسیها نشان میدهد که بخشی از بیکاری شهری بیکاری لوکس است. به این معنی که جوینده کار در برخی مناطق شهری حاضر به ورود به بازار کار با درآمدی مدنظر کارفرما نیست. و دلیل آن هم این است که چنین فردی از حدی از منابع مالی برخوردار است که ناشی از کار خود او نیست و در نتیجه ضرورتی به حضور در بازار کار نمیبیند که البته این خود یک آسیب بزرگ است که تولید در جامعه به همین دلیل کاهش مییابد. به عبارتی بخشی از بیکاری به دلیل وجود درآمدهای ناشی از سفته بازی پول است که مشکلات متعددی را در اقتصاد ایران ایجاد کرده است اما زمانی که شما به مناطق روستایی یا کمترتوسعهیافته میروید، متوجه میشوید که بیکاری از جنس بیکاری معیشتی است که در صورت حل نشدن منجر به فقر و آسیبهای اجتماعی میشود. در مناطق روستایی افراد معمولا از سرمایه فیزیکی لازم برای شروع یک کسب و کار ساده برخوردار نیستند، اما از سرمایه اجتماعی ارزشمندی برخوردارند. اینجاست که نقش نظام بانکی و تامین مالی کشور بسیار اهمیت پیدا میکند. آیا رفتار بانک با چنین مشتریای میتواند شبیه رفتار بانک با یک مشتری بزرگ و سرمایهدار باشد؟ و اگر نمیتواند ما چه الگوی خاصی برای این گروه از مشتریان در نظام بانکی تعریف کردهایم که بر آن اساس بتوانیم منابع مالی را به صورت درست و کارآمد در چنین جامعهای تزریق کنیم؟ این دقیقا نقطه کلیدی است که بسیاری از کشورها بدان پی برده و توانستهاند از آن در جهت مثبت استفاده کنند. در بسیاری از کشورها سرمایه اجتماعی در ارایه خدمات بانکی مورد توجه جدی قرار میگیرد و حتی رویکردهای اخیر در ادبیات اقتصادی بر این مساله متمرکز است که هر فرد فقیر و کم درآمد در اقتصاد کشور یک ثروت تلقی میشود. بسیاری از کشورها با تعریف الگوهایی که بر سرمایههای اجتماعی متمرکز میشود توانستهاند تحولات جدی در رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال و کاهش فقر ایجاد کنند.
به نظر میرسد در سیستم بانکداری، فراموشی نقش بانکهای توسعهای است؟
نکته مهم دیگر در ارتباط با نقش بانکهای توسعهای در نظام بانکی کشور است. به ویژه بانکهای توسعهای که رسالتهای اجتماعی بیشتری در مقایسه با سایر بانکها دارند. بانک توسعهای باید در کنار حاکمیت به سیاستگذاری و تصمیمسازی کمک کند. به این ترتیب در صورتی میتوان انتظار داشت که برنامههای دولتها به نتیجه مطلوب برسد که در نظام بانکی برای بانکهای توسعهای به ویژه بانکهای توسعهای با رسالتهای اجتماعی جایگاه درستی تعریف شده باشد و بسترهای مقرراتی لازم برای چابک عمل کردن این بانکها و پیادهسازی الگوهای بانکداری مبتنی بر رسالتهای اجتماعی فراهم آید.
البته فراموش نکنیم که نکته مهم، خلأ قوانین و مقررات موجود برای به کارگیری الگوهای بانکداری مبتنی بر رسالتهای اجتماعی است که در مفهوم کلی آن با عنوان بانکداری فراگیر شناخته میشود، عدم شناخت درست ماهیت بانکهای توسعهای با رسالتهای اجتماعی در کشور و در نتیجه استفاده نکردن بهینه از ظرفیتهای بانکهای توسعهای، سبب شده است که بانکها حتی در شرایطی که الگوهایی برای اجرای برنامههایی نظیر فقر زدایی، ایجاد اشتغال و کارآفرینی دارند، نتوانند ضریب نفوذ بالایی در اقتصاد به لحاظ بهبود شاخصهای اقتصادی داشته باشند.
یعنی مهمترین چالش فعلی سیستم بانکی را در همین امر میبینید؟
به نظر میرسد یکی از چالشهای اساسی موجود در نظام بانکی عدم توجه جدی به چنین الگوهایی و استفاده از الگوهایی است که با شرایط واقعی اقتصاد کشور همخوانی داشته باشد. به همین دلیل هم مشکلاتی نظیر فقر، بیکاری و... با وجود تزریق منابع مالی بهطور کامل حل نمیشود. واقعیت این است که سیستم بانکی به عنوان قویترین سیستم مالی و پولی در هر کشور نقش بسیار تعیینکننده در اجرای برنامههایی نظیر فقرزدایی و اشتغالزایی دارد و این نقش بسیار فراتر از تخصیص منابع و پرداخت وام است. سیستم بانکی باید در حل مشکلات عمده کشور نظیر فقر و بیکاری با استفاده از ظرفیت بانکهای توسعهای و با تامین زیرساختهای لازم اعم از قوانین و مقررات، به رسمیت شناختن الگوهای بانکداری فراگیر و سیاستگذاری مبتنی بر افزایش دسترسی گروههای کمدرآمد به سرمایه و مشارکت دادن این گروهها در فرآیند رشد اقتصادی در حل مشکلات اقتصادی کشور و به ویژه مشکلاتی که گروههای آسیبپذیر جامعه را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد، نقشآفرینی کند.
اصولا در سیستم بانکداری ما، بانکداری مبتنی بر جوامع محلی و مناطق روستایی تعریف نشده است. برخی بانکها در کشور دارای رسالت توسعه ویژه مناطق روستایی هستند و برخی نیز از دامنه شعب در روستاها برخوردارند.
در سالهای اخیر شاهد فعالیت برخی بانکهای خصوصی یا برخی موسسات اعتباری در این حوزه نیز بودهایم. بانکها و موسسات اعتباری مورد اشاره از برخی الگوهای بانکداری مبتنی بر جوامع محلی نیز استفاده کرده و میکنند.
در عمل مشاهده میشود که بسیاری از گروههای مشتریان در مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته از دسترسی کافی به منابع مالی برخوردار نیستند، با بیکاری دست و پنجه نرم میکنند و جزو فقیرترین گروههای جامعه قرار میگیرند.
منبع: روزنامه اعتماد
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست