جمعه 28 ارديبهشت 1403 شمسی /5/17/2024 12:38:48 AM

‌🔻روزنامه تعادل
📍 بودجه‌ای پر از ابهام و ناترازی
✍️ مهدی پازوکی
«به راحتی می‌توانیم بر بودجه تسلط داشته باشیم و کشور را از یک گیجی نجات بدهیم.» «باید روشی درست کنیم که بودجه شفاف، ساده و روان باشد.» و... این عباراتی است که قالیباف در مراسم رونمایی از گزارش تفریغ بودجه ۱۴۰۱ به آنها اشاره کرده است.

اظهاراتی که هرچند خوش‌رنگ و لعاب به نظر می‌رسد اما ابهامات و پرسش‌های فراوانی را در خصوص عملکرد دولت و مجلس اصولگرا ایجاد می‌کند. قبل از هر چیز باید دید چرا اهالی بهارستان در ماه‌های پایانی عمر خود به فکر این اصلاحات افتاده‌اند و چرا طی ۴ سال گذشته تلاشی در جهت اصلاح نظام بودجه‌نویسی ترتیب نداده‌اند؟
۱) یکی از مهم‌ترین علل ناترازی بودجه‌ها در ایران، نظام تصمیم‌سازی‌های خود مجلس است. اگر لایحه بودجه دولت در سال جاری بررسی شود، مشخص می‌شود که چه رویکرد غلطی در مواجهه با بودجه در این کشور وجود دارد. دولت لایحه بودجه را در شرایط تحریمی با رویکرد انبساطی راهی بهارستان کرد. اما مجلس به جای اینکه این لایحه را تعدیل کرده و آن را با توجه به منابع درآمدی دولت تعدیل کند، سقف بودجه را افزایش داده است.

وقتی مجلس نگاه واقعی به بودجه ندارد و هزینه‌های بالا با درآمدها تحقق پیدا نمی‌کنند، ناترازی، کسری بودجه و مشکلات اقتصادی بروز می‌کند. این ناترازی‌ها مانند دومینو اقتصاد را در می‌نوردد. کسری بودجه به رشد نقدینگی منتج می‌شود. رشد نقدینگی یعنی افزایش تورم، افزایش تورم یعنی کاهش قدرت خرید و کاهش رفاه جامعه و همه این ناترازی‌ها نهایتا منجر به گسترش فقر و فقر مطلق می‌شود.

۲) همان طور که عنوان شد، یکی از وظایف مهم مجلس کاهش هزینه‌های غیرضروری دولت است، اما مجلس نه تنها این هزینه‌ها را تعدیل نکرده بلکه آن را افزایش هم داده است. وقتی آقای قالیباف از شفافیت بودجه صحبت می‌کند، یعنی بودجه هر دستگاهی باید کاملا روشن و شفاف اعلام شود. اما مجلس و دولت اصولگرا، مانند دوران احمدی‌نژاد طی سال‌های ۸۴ تا ۹۲ در حال ادغام بودجه نهادهای مختلف هستند.

مثلا در بودجه نهاد ریاست‌جمهوری باید هزینه‌های هر بخش و معاونت و محل مصرف آن مشخص باشد؛ اما مجلس بودجه‌ها را ادغام و در قالب یک ردیف اعلام کرده است. من از رییس مجلس سوال می‌کنم در یک چنین شرایطی، چطور می‌توان به دانشجویان، پژوهشگران و عموم مردم گفت که بر بودجه نظارت کرده و ردیف‌های مختلف آن را بررسی کنند؟ وقتی بودجه‌ها به صورت کلی ارایه شوند، دستگاه‌ها بدون نگرانی از نظارت‌ها، هر کاری خواستند با منابع خود می‌کنند.

۳) معضل بعدی، افزایش سرسام‌آور هزینه نهادهای دولتی و حاکمیتی است. مثلا اگر بودجه شورای نگهبان طی سال‌ها و دهه‌های اخیر بررسی شود، مشخص می‌شود چه روندی معیوبی ایجاد شده است. در کل ۱۲ نفر عضو شورای نگهبان هستند که وظیفه نظارت بر اصل انتخابات را به عهده دارند. اما بودجه این ساختار نظارتی امروز آرام آرام به اندازه برخی وزارتخانه‌ها افزایش یافته است.
مگر در مجالس اول، دوم و سوم شورای نگهبان وجود نداشت؟ چرا مخارج امروز این شورا تا این اندازه بالا رفته است؟ بر اساس اعلام متولیان، این شورا در هر استان و شهرستان‌ها و... در حال ساختارسازی و فعالیت است. در حالی که به راحتی می‌شد در فرمانداری‌ها و استانداری‌ها اتاقی را برای فعالیت این شوراهای استانی تخصیص بدهند تا این همه فشار به بودجه عمومی وارد نشود.

۴) مورد بعدی افزایش بودجه کارکنان دولت و بازنشستگان است؛ در شرایطی که حقوق کارکنان و بازنشستگان حدود ۲۰ درصد افزایش یافته، در بودجه دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی، صدا و سیما و... بیش از ۳۰ و ۴۰ درصد افزایش را شاهدیم. چه دلیلی وجود دارد که هزینه‌های صداوسیما تا این اندازه بالا برود؟ در همه جهان، هزینه‌های رسانه‌ای از طریق مشترکان پرداخت می‌شود. صداوسیما هم باید به این سمت حرکت کند.

صداوسیمایی که بودجه ندارد، چرا باید روزنامه جناحی چاپ کند؟ نه فقط صدا و سیما، بلکه ده‌ها و صدها خبرگزاری و سایت از بودجه عمومی ارتزاق می‌کنند.

خود مجلس خبرگزاری دارد و بودجه این رسانه‌ها از جیب ملت پرداخت می‌شود. بسیاری از کشورهای جهان یا رسانه‌های دولتی ندارند یا اینکه نهایتا یک رسانه دولتی دارند.

۵) با عبور از این هزینه‌های غیرضروری که منجر به فقدان شفافیت می‌شود، هزینه‌های خود مجلس هم مدام در حال افزایش است. دهه‌ها است که مجلس شورای اسلامی، بودجه عمرانی دارد. قلمروی ساخت و ساز مجلس امروز بیمارستان شفا یحیاییان را درنوردیده و آرام آرام در حال نزدیک شدن به میدان شهداست. بنابراین مجلس ابتدا باید روند اصلاح و تعدیل و شفاف‌سازی را از خود آغاز کند.

در مرحله بعد باید بودجه‌های غیرضروری نهادهای دولتی و حاکمیتی تعدیل یا حذف شوند. این کسری بودجه بزرگ در اقتصاد ایران از کجا می‌آید؟ از همین هزینه‌های غیرضروری که نهادهای دولتی و حاکمیتی استفاده می‌کنند. برای حل این معضل باید این بودجه‌های غیرضروری حذف و معافیت‌های مالیاتی برخی نهادها پایان یابد. این نخستین گام برای ایجاد شفافیت در بودجه‌ای است که پر از ابهام و تاریکی است.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 بریکس و سیاست خارجی ایران
✍️ دکتر ابراهیم متقی
ایران سیاست خارجی مبتنی بر چندجانبه‌گرایی را در دستور کار قرار داده است. چندجانبه‌گرایی به مفهوم آن است که واحدهای سیاسی تلاش دارند تا الگوی رفتاری خود در سیاست خارجی و روابط بین‌الملل را بر اساس همکاری‌های نهادی و بین‌المللی شکل دهند.
براساس چنین رویکردی، واحدهای سیاسی به گونه تدریجی بخشی از معیارها و شاخص‌های ناشی از اراده و حاکمیت ملی را با ضرورت‌های بقا، همکاری و مشارکت راهبردی در سیاست بین‌الملل مبادله می‌کنند. چنین رویکردی می‌تواند بخشی از رهیافت نهادگرایی برای همکاری‌های چندجانبه و نیل به منافع مشترک سازنده تلقی شود.

از سوی دیگر می‌توان تاکید داشت که بریکس و شانگهای در زمره نهادهای راهبردی و اقتصادی جهانی تلقی می‌شوند که می‌تواند مرزبندی جدیدی را در برابر نظام سیاسی و اقتصادی مسلط جهانی ایجاد کند. چندجانبه‌گرایی در دوران ساختار دوقطبی ماهیت منطقه‌گرایانه داشت؛ درحالی‌که چندجانبه‌گرایی جدید با نشانه‌هایی از نگاه جهانی به اقتصاد بین‌الملل شکل گرفته است. فرید زکریا نظریه «ظهور دیگران» را با این استدلال ارائه داد که در قرن۲۱ زمینه برای ظهور و نقش‌یابی بازیگرانی به وجود می‌آید که آنان می‌توانند نقش موثر و تعیین‌کننده‌ای در اقتصاد و سیاست جهانی ایفا کنند. کشورهایی که در این مدار قرار می‌گیرند، عموما تلاش می‌کنند تا از یکسو خود را با اقتصاد جهانی تطبیق دهند و از طرف دیگر همکاری‌های چندجانبه را با هدف تقویت همکاری‌های چندجانبه اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی در فضای اقتصاد سیاسی مسلط جهانی ارتقا دهند.

با توجه به عضویت ایران در شانگهای و بریکس این پرسش مطرح می‌شود که نهادگرایی راهبردی و اقتصادی ایران چه تاثیری در روندهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی به جا می‌گذارد؟ آیا ایران از سازوکارهای همکاری بین‌المللی در سیاست خارجی خود بهره می‌گیرد یا اینکه روند ایران در دهه سوم قرن۲۱ با نشانه‌هایی از صف‌بندی و سنگربندی همراه خواهد بود؟ انگاره مسلط در سیاست خارجی بیانگر این واقعیت است که هر کشوری در معرض نهادگرایی قرار گیرد، الگو و روند سیاست خارجی خود را با نشانه‌هایی از نهادگرایی همراه می‌سازد.

۱- انگاره همکاری‌های چندجانبه و نهادگرایی جدید در سیاست خارجی ایران
ایران سیاست همسایگی را به موازات چندجانبه‌گرایی در سیاست خارجی در دستور کار قرار داده است. چنین رویکردی به مفهوم آن است که جمهوری اسلامی ایران تمایلی به سازوکارهای مبتنی بر یک‌جانبه‌گرایی در سیاست خارجی نخواهد داشت. شرایط اقتصادی ایران و تحریم‌های بین‌المللی شکل خاصی از محدودیت‌های ساختاری برای اقتصاد ایران را اجنتاب‌ناپذیر ساخته است. محدودیت‌های اقتصاد بین‌الملل علیه جمهوری اسلامی ایران تاثیر خود را در جهت‌گیری و الگوی کنش رفتاری ایران به جا می‌گذارد. ایران در شرایطی برای عضویت در شانگهای و بریکس تلاش کرد که احساس می‌کند همکاری با چنین نهادهایی می‌تواند اقتصاد کشور را نجات دهد. چالش‌های اقتصادی ایران تاثیر خود را بر ادراک و ذهنیت عمومی جامعه به جا گذاشته است.
چنین واقعیت‌هایی بخشی از عناصر شکل‌دهنده سرمایه اجتماعی هر کشوری تلقی می‌شود.انگاره نهادگرا بیانگر این واقعیت است که اقتصاد سیاسی بین‌المللی ایران در فضای چالش‌های چندجانبه قرار دارد و این امر می‌تواند عامل موثری در تغییر الگوهای رفتاری ایران محسوب شود. ایران بعد از عضویت در بریکس در مقایسه با گذشته ماهیت عمل‌گرایانه‌تری خواهد داشت. هر کشوری که در پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی عضویت می‌یابد، ناچار خواهد بود تا قواعد الگویی و سیاست عملی آنان را در حوزه سیاست خارجی در پیش گیرد. به‌عبارت دیگر نهادگرایی بین‌المللی قواعدی را بر کشورها اعمال می‌کند که آنان را در برابر اقتصاد، سیاست و امنیت جهانی مسوول می‌سازد. هرگونه چندجانبه‌گرایی و نهادگرایی می‌تواند آثار خود را در سیاست و اقتصاد ملی کشورها به جا گذارد. چندجانبه‌گرایی و نهادگرایی سیاست خارجی ایران زمینه عضویت جمهوری اسلامی در بریکس را به وجود آورد. اگر بریکس بتواند نقش سازنده‌ای برای ارتقای اقتصاد ایران ایفا کند، در آن شرایط نشانه‌هایی از تغییر الگویی در روندهای سیاست خارجی ایران اجتناب‌ناپذیر خواهد بود.

۲- انگاره باز تولید قطعیت‌های راهبردی در ایران پسابریکس
گزینه دوم به این موضوع اشاره دارد که عضویت ایران در بریکس تاثیری در روندها و الگوهای رفتاری جمهوری اسلامی به‌جا نمی‌گذارد. بر اساس چنین انگاره‌ای، عضویت ایران در بریکس نه‌تنها سودمندی اقتصادی چندانی برای ایران ندارد، بلکه زمینه رادیکالیسم سیاسی و امنیتی بازتولید شده در سیاست خارجی و الگوی رفتاری ایران را اجتناب‌‌ناپذیر می‌سازد. طبعا چنین الگو و فرآیندی با شاخص‌های چندجانبه‌گرایی سیاست خارجی ایران همگونی نخواهد داشت.
نتیجه
ایران در شرایطی در فضای عدم انعطاف تاکتیکی و راهبردی در سیاست خارجی قرار می‌گیرد که عضویت در بریکس و شانگهای تاثیر اقتصادی چندانی برای جمهوری اسلامی به‌جا نگذارد. همکاری‌های اقتصادی با کشورها ‌می‌تواند آنان را در حوزه سیاست خارجی سازنده و همکاری‌جویانه تقویت کند.اگر گزینه عدم‌همکاری اقتصاد جهانی با نیازهای اقتصادی ایران در دستور کار قرار گیرد در آن شرایط طبیعی به‌نظر می‌رسد که ایران سیاست خارجی و الگوهای رفتاری خود را تغییر نخواهد داد. هرگونه عمل‌گرایی در سیاست خارجی ایران در شرایطی حاصل می‌شود که اقتصاد جهانی خود را با نیازها و الگوهای چندجانبه ایران تطبیق دهد. ایران در شرایط موجود سیاست همکاری‌های چندجانبه را در دستور کار قرار داده است. براساس چنین انگاره‌ای، نباید با تداوم محدودیت‌های اقتصادی و تحریم‌های ثانویه روبه‌رو شود. با ادامه سیاست تحریم، چالش‌های امنیت منطقه‌ای افزایش می‌یابد.ضرورت‌های اقتصاد سیاسی بین‌الملل ایجاب می‌کند که فرصت چندجانبه‌گرایی در سیاست خارجی ایران زمینه همکاری‌های فراگیر منطقه‌ای و بین‌المللی به‌ویژه در حوزه اقتصاد سیاسی ایران را فراهم کند. حضور رئیس‌جمهوری اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل و در تاریخ ۲۸شهریور۱۴۰۲ می‌تواند واقعیت چندجانبه‌گرایی و عمل‌گرایی سیاست خارجی ایران برای همکاری‌های سازنده متقابل را عینیت بخشد.


🔻روزنامه کیهان
📍 خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است
✍️ حسین شریعتمداری
۱- این‌جا کربلا است. بیستم ماه صفر سال ۶۱ هجری قمری است. از شهادت امام حسین علیه‌السلام و ۷۲ تن از یارانش، چهل روز گذشته است، در همین سرزمین و در همین نقطه. امروز جابر‌بن عبدالله انصاری صحابه بزرگوار رسول خدا‌(ص) و یار و یاور پاکباخته امیرالمومنین علیه‌السلام، همراه با عطیه عوفی که از تابعین و یکی از شیعیان پاکباخته امیرالمومنین‌(ع) و از رجال علم حدیث و مفسر قرآن است، در کربلا به زیارت تربت پاک سیدالشهدا و یاران شهیدش آمده ‌است. جابر در کهنسالی بینایی خود را از دست داده است. به عطیه می‌گوید بوی حسین را استشمام می‌کند و راست می‌گوید، بی‌جست‌وجو و بی‌آن‌که به این سوی و آن سوی برود‌، مدفن فرزند رسول خدا را می‌یابد و بر تربت حسین می‌نشیند. جابر با این خاندان آشناست. پدرش عبدالله یکی از ۱۲ نفری بود که در اُحد به هوای غنیمت، تنگه را رها نکرده بود و همانجا با یورش خالد‌بن ولید که در پس تنگه به کمین نشسته بود، به شهادت رسید. جابر در آن هنگام پانزده ساله بود و با پدرش عبدالله به اُحد آمده بود. عبدالله یکی از ۷۰ نفری بود که قبل از هجرت پیامبر اعظم به مکه رفته و در منا با رسول خدا‌(ص) بیعت کرده بود. جابر نیز در آن سفر همراه پدر بود. جابر در بسیاری از غزوات رسول خدا‌(ص) حضور داشت و در جمل و صفین و نهروان در رکاب امیر مؤمنان شمشیر زده و جنگیده بود...
ساعاتی بعد، کاروان کربلاییان که به اسارت رفته بودند از شام باز می‌گردند و با جابر و عطیه در سوگ شهیدان کربلا همنوا می‌شوند... غریبانه می‌گریند و از ستمی که بر آل‌الله رفته است به رسول خدا‌(ص) شکایت می‌برند...
۲- سقف زمان، تاریک و ظلمانی است. فرزندان هند جگر‌خوار، همسر ابو‌سفیان و مادر معاویه، همان که در اُحد از شدت خشم و کینه نسبت به اسلام، سینه حمزه عموی پیامبر خدا را شکافته و جگر او را به دندان کشیده بود‌، بر منبر رسول خدا‌(ص) نشسته‌اند و داعیه خلافت الهی دارند! و به قول امیر‌مؤمنان‌علیه‌السلام، بر اسلام پوستین وارونه پوشانده‌اند. حال و هوا چنان است که گویی این آیه از سوره روم، آن روز غمزده را وصف می‌کند‌: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس» و... هیچ‌کس، حتی در دورترین افق ذهن خویش هم نمی‌تواند باور کند که این سقف ظلمانی شکافتنی است و سحر در راه است. انگار این آیه از سوره هود «‌أَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ... آیا صبح نزدیک نیست‌»؟ در بشارت از شکافته شدن آن شب ظلمانی نازل شده است...
۳- چند سال قبل در یکی از یادداشت‌های کیهان آورده بودیم «‌بعد از ظهر آن روز غمزده -‌عصر عاشورا- ساعتی قبل از آن که مولای مظلوم ما «سر» بدهد، ندای «هل من ناصر» سر داده بود و شیطان انگشت حیرت به دندان گزیده بود که فرزند رسول‌خدا(ص) را چه می‌شود؟ چه کسی را به یاری می‌طلبد؟ در این سو که یارانش همه به خون غلتیده‌اند و در آن سوی، دشمنانش با شمشیرهای آخته به ریختن خونش ایستاده‌اند!... پس حسین روی سخن با که دارد؟ و در این صحرای داغ و تب‌دار، کدام لبیک را انتظار می‌کشد؟ شیطان دیده بود که در صحرای «منا» ماجرای ذبح ‌اسماعیل با «فدیناه بذبح عظیم» خاتمه یافته بود، این‌جا اما، اسماعیل‌ها به خون غلتیده‌اند و از «ذبح عظیم» خبری نبوده است. این‌جا، در کربلا، سخن از «ان‌الله شاء أن یراک قتیلا» در میان است. شیطان گیج شده بود، ساعتی بیشتر از حیات این جهانی حسین باقی نمانده است ولی او همچنان ندای «هل من ناصر ینصرنی» بر لب دارد! فرزند‌ زهرا با که سخن می‌گوید؟ و کدام جماعت را به یاری می‌طلبد؟ این‌جا که کسی نیست!... شیطان نمی‌دانست -‌و حرامیان آن روز و امروز هم- که کربلا سرزمینی است به پهنای همه سرزمین‌ها و عاشورا، روزی است به درازای همه روزها... نمی‌دانست که کربلا آغاز راه است و عاشورا، شروع ماجرا... حسین ما، ‌اما می‌دانست که «عصرخمینی» در راه است و ندای «هل من ناصر» عصر عاشورای او در گوش زمان می‌پیچد و در «عصر خمینی» به گوش کربلایی‌هایی می‌رسد که آن روز به کربلا نرسیده بودند‌». حسین در آخرین ساعات قبل از شهادت، کلام دیگری هم بر زبان داشت که بر گیجی شیطان افزوده بود، «هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ... آیا کسی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند‌»؟ شیطان می‌دانست حرامیان به غارت حرم آمده‌اند ولی نمی‌دانست که فرزند رسول خدا(ص) مدافعان حرم در عصر خمینی و خامنه‌ای را به دفاع فرا می‌خواند. همان‌ها که سربند «‌کلّنا عبّاسُکِ یا زینب‌» بر پیشانی داشتند و روز حادثه که رسید، قلب سپاه یزیدیان زمان را شکافتند و دست پلید آنان را از حرم آل‌الله در شام و عراق و ایران کوتاه کردند و به قول حضرت آیت‌الله سیستانی «‌جمهوری اسلامی اگر نبود، داعشی‌ها عراق را جمع می‌کردند‌».
۴- آن روزها، چهل روز بعد از شهادت فرزند رسول خدا‌(ص) که به اسارت‌رفتگان واقعه جانسوز کربلا به کربلا بازگشته و غریبانه با جابر و عطیه بر غربت اسلام‌ گریسته بودند، چه کسی باور می‌کرد که اربعین غریبانه آن روز به بزرگ‌ترین حماسه حضور در سراسر جهان و بی‌نظیرترین اجتماع انسانی در طول تاریخ بشر تبدیل می‌شود و همه ساله نوبت به اربعین که می‌رسد، ده‌ها میلیون نفر از شیفتگان ابا‌عبدالله الحسین بینش و منش او را بر صفحه دل می‌نشانند و در داغستان پنجاه و چند درجه‌ای عراق این «نقشه راه‌»را به دست می‌گیرند و به یاد شهدای کربلا و به منظور تداوم راه آنها فاصله هشتاد و چند کیلومتری نجف تا کربلا را پای پیاده طی می‌کنند و همه ساله نیز بر تعداد آنان افزوده می‌شود. ده‌ها میلیون عاشق جا‌مانده را نیز باید به شمار آنها افزود. دیروز استاندار کربلا اعلام کرد که امسال تعداد زائران افزون بر ۳۰میلیون نفر است.
۵- رسانه‌های جهان سلطه اگرچه اصرار دارند راهپیمایی اربعین، این بزرگ‌ترین حماسه حضور در جهان را سانسور کنند ولی گاه و بیگاه گزارشی هرچند کوتاه اما در مواردی گویا از این واقعه بزرگ مخابره کرده‌اند. از آن میان فقط به دو نمونه بسنده می‌کنیم. خبرنگار روزنامه آمریکایی «‌هافینگتون پست» می‌نویسد:
«یک بخش از این مراسم سوگواری که هر مشاهده‌کننده‌ای را بهت‌زده می‌کند دیدن این صحنه است که هزاران چادر که آشپزخانه موقت هستند توسط روستاییان منطقه در کنار مسیر زائران برپا شده است. گردانندگان موکب‌ها، جلوی زائران را می‌گیرند، با آنها راه می‌روند و از آنها خواهش می‌کنند که دعوت آنها را بپذیرند که اغلب شامل یک مجموعه کامل از خدمات مناسب برای پادشاهان است؛ در ابتدا پاهای شما ماساژ داده می‌شود، سپس غذای گرم و خوشمزه تعارف می‌کنند و بعد از آن از شما دعوت می‌شود که استراحت کنید، در حالی که لباس‌های شما شسته و اطو زده می‌شود و بعد از بیداری به شما بازگردانده می‌شود و البته همه این کارها رایگان و با مهربانی صورت می‌گیرد».
و خبرنگار واشنگتن پست در گزارشی آورده بود: «‌اگر دنیا حسین، پیامش و جان‌نثاری‌اش را شناخته بود، همه می‌توانستند ریشه‌های باستانی داعش را پیدا کنند و بفهمند که عقیده این گروه برای مرگ و نابودی از کجا سرچشمه می‌گیرد. قرن‌ها پیش بود که بشریت در کربلا بنیانگذاری وحشیگری و جنایت را شاهد بود. وحشیگری و جنایتی که در قتل حسین خلاصه شده بود. این اتفاق مواجهه ظلمت مطلق با نور درخشان بود. مقابله فساد با فضیلت. از این روست که روح حسین تا به امروز زنده مانده است و حضورش با تمام جنبه‌های زندگی این افراد گره خورده است... و هیچ تحریم رسانه‌ای نمی‌تواند نور او را خاموش کند. حسین کیست؟ سؤالی با این عمق که می‌تواند باعث شود افراد، دین خود را تغییر دهند و تنها زمانی می‌تواند پاسخ داده شود که شما با پای پیاده به حرم حسین رفته باشید»‌...
۶ ـ در احادیث و روایات معتبر آمده است که حضرت بقیة‌الله الاعظم ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- به هنگام ظهور، خود را با شاخصهِ فرزند امام حسین علیه‌السلام به مردم دنیا معرفی می‌فرمایند. پس مردم دنیا باید امام حسین ما را بشناسند.... آیا راهپیمایی ده‌ها میلیونی اربعین که همه ساله نیز بر تعداد و شمار زائرانش افزوده می‌شود بخشی از معرفی امام حسین علیه‌السلام به جهانیان برای روز موعود نیست؟ مرحوم آیت‌الله بهجت، راهپیمایی اربعین را در همین سمت و سو تعبیر می‌کردند.
حالا به این کلام حکیمانه از رهبر معظم انقلاب توجه کنید؛ «در زمانه‌ای که عدّه‌ای خونخوار به دور از انسانیّت، نام اسلام را به یغما برده‌اند و به اسم دین، نفرت و وحشت و هر آنچه که غیرانسانی است را در جهان پراکنده می‌کنند و مایۀ شرم اسلام و مسلمانان گشته‌اند این خبر در جهان منتشر می‌شود که ۲۰ میلیون نفر، مسلمان، شیعه و سنی، عاشق، لبریز از عواطف انسانی، در اوج زیبایی و شکوه، صفا و صمیمیّت، در کربلا و در حرم حسین‌(ع) حاضر شده‌اند جهانیان را شوکه می‌کند. آنگاه این علامت سؤال در ذهن غیرمسلمانان شکل می‌گیرد که این حسین‌(ع) کیست که همه را پروانه‌وار به دور خود جمع کرده است و چرا هیچ‌گاه از این نوع از اسلام برای ما گفته نشده است و همیشه اسلام وهابی و سلَفی و دور از انسانیّت در رسانه‌های غربی منتشر شده است»؟!
۷- و بالاخره ‌اشاره به این چند خبر که در معرفی اربعینی‌ها فقط ‌اندکی از بسیارهاست نیز لطافت خاص خود را دارد:
دخترک عراقی ۵ یا ۶ ساله است. سبد کوچکی در دست دارد. چند جفت جوراب در سبد است. دخترک در مسیر راهپیمایی انبوه جمعیت از نجف به کربلا ایستاده و به زائران، جوراب تعارف می‌کند. خود دخترک اما، پا برهنه است!... پدر جان چند سال داری؟... ۸۴ سال... با این قد خمیده و عصا در دست برای چه آمده‌ای؟!... آمده‌ام به مولایم اباعبدالله الحسین بگویم، فراموشت نمی‌کنیم... سلام برادر! از کجا می‌آیی؟ از فرانسه. صلیب بر گردن داری؟!... مسیحی هستم ... مسیحی و پای پیاده در مسیر کربلا؟!... پیامبرمان فرق می‌کند ولی امام حسینمان یکی است... آقای راننده! از جاده اصلی منحرف شده‌اید. قرار است ما را به نجف ببرید ولی... به اهالی روستایمان قول داده‌ام برایشان زائر بیاورم... امشب را میهمان روستایمان باشید، صبح زود به نجف می‌رویم... جان ابوالفضل‌العباس مرا نزد اهالی روستایم شرمنده نکنید! منتظر شما هستند...چه می‌کنی برادر جان! تو را به خدا خجالتم نده... چرا پایم را بوسیدی؟... پای تو؟!... پای تو نیست، پای همه شیعیان است... غبار راه حسین بر آن نشسته است... اتفاقی افتاده؟ جوان از مامور پلیس عراق می‌پرسد‌. نه چیزی نیست. باید با من به چادر فرماندهی بیایید!... به چادر فرماندهی که می‌رسند، افسر عراقی خم می‌شود و پای برهنه و خاک‌آلود جوان را می‌بوسد... جوان، یکّه می‌خورد...‌ اشک در چشمان افسر عراقی حلقه می‌زند...


🔻روزنامه اطلاعات
📍 آرامش و اضطراب در دانشگاه
✍️ سیدمسعود رضوی
از قدیم ترین اندرزهای کهن در ادب و فرهنگ ما که بدان حکمت گفته می شود، یکی هم این ابیات رودکی است:
تا جهان بود از سرِ آدم فراز
کس نبود از رازِ دانش بی نیاز
مردمان بخرد اندر هر زمان
راهِ دانش را به هرگونه زبان
گِرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند
دانش اندر دل چراغ روشن است
وز همه بد، بر تن تو، جوشن است
کیست که اهمیت و ارزش علم و دانش و ضرورت تولید علم و متعلقات آنرا نداند؟ کیست که از دستاوردهای بزرگ آن که حاصل فکر و آزمایش و پژوهش متصل و بی وقفه است بتواند چشم پوشد و از پزشکی و مهندسی و ابزارهای مربوط به آی تی و وسایط ارتباطی تا فلسفه و اخلاق و روان شناسی و ادبیات و علم الاجتماع و آمار و اقتصاد خود را محروم کند و با تقابل دروغین میان علم و ایمان، خرافه و جهل را بگسترد و بساط علم و دانش را کم فروغ سازد. خدای سبحان در کتاب قرآن سوره رعد فرمود: قل هل یستوی الاعمی والبصیر، ام هل تستوی الظلمات والنور...، و در سوره زمر فرمود: قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون، انما یتذکر اولوالالباب.
در ماه­های اخیر استفهام و اضطرابی در اخبار دانشگاه و احوال استادان پیش آمده که هیچ جای انکار و توجیه ندارد. مرتب و مکرر، و گاه در فهرستی مطول، از اسم و رسم استادان مطرود باخبر می شویم و نامهای آموزگارانی که از کار و تدریس محروم شده اند، منتشر می شود. این اضطراب و ناهنجاری شایسته دانشگاه نیست. برای دانشگاه و هر محیط علمی و آموزشی، یک علامت برای سلامت وجود دارد و آن آرامش و از قدرت اندیشه و قوّتِ پژوهش و طرح آرا و نظریه های بدیع و تازه، که نویدبخش علم و خالق نگرش و طرحی نو در جهان گذرنده و درحال تحول و تکامل ماست.
اما اخبار اخیر، موضوعی فراگیر و پرگفتگوست که باید از شدت و حدّت آن بکاهیم و بر مبنای منافع ملت و حکت دولت و مصلحت این نهاد راه درست و پایداری برای اداره و ادامه آن بیندیشیم. شخصاً و به نام و نشان دوستان دانشوری را می شناسم که از خادمان دانش و یاوران پژوهش و بزرگان قلم و نگارش­ هستند. کسانی که در دوران تحصیل زبده و در عرصۀ تدریس خبره بوده و هستند و اینک به جای آنکه قدر بینند و در صدر نشینند، از دانشگاه بیرون، و از کلاس و درس محروم شده اند.
در حقیقت آنچه در عالی ترین مراکز علم و دانش، پژوهش، آموزش، فرهنگ و هنر کشور روی داده و یا درحال رخ دادن است، بزرگان و دلسوزان را نگران ساخته، و صاحب نظران و دانایان را به ابرازِ انذار و هشدار واداشته است. دانشگاه نهادی است بااهمیت و بی نهایت ظریف. قدرت و استحکامش در همین ظرافت است.
روابط و ضوابطی دارد که اگر در کشور ما یک سده سابقه دارد، در جهان حدود هفتصد سال و بیشتر از عمر و تاریخ آن می گذرد. این دستورالعمل ها و شیوه ها را نسل اندر نسل، دانشمندان و نوابغی آزموده و جان و فکر خویش فرسوده‌اند
تا به دست ما رسیده و از ثمراتش بهره مند شده ایم. چرا باید آزموده های ناگوار و راه های ناهموار را توصیه می کنیم و خود و مملکتی را دچار صدمه و هزینه های افزون و زاید می‌کنیم!
هرچند کآزمودم از وی نبود سودم
من جرّب المجرّب حلّت به الندامه
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بُعدها عذاب فی قربهاالسلامه
نهادی همچون دانشگاه در ارتباط با چهار عنصر حیاتی در جوامع جدید پیدا شده و اگر کسی می کوشد چنین وانمود کند که دانشگاه در عصر جدید پدید آمده و یک زائدۀ فرهنگِ غربی است، سخت در اشتباه است این چهار ویژگی ذاتی دانشگاه که هویت و حقیقت آن را ساخته اند عبارت است از: ۱. آزادی بحث و جدل و ضمانت از استقلال علم و فرهنگ و فکر و پژوهش و آزادی در پردازش و جویش و اشاعه علم و پرسش و فرهنگ، ۲. رابطه مستقیم با صنعت و مدیریت و بهینه سازی زندگی انسان از طریق اندیشه و آزمون و رهیافتها و اختراعات جدید، ایجاد ثروت و مهارت در نسل جوان و جویشگران نوجوان، ۳. اخلاقی بودن و احترام و کنش متقابل میان استاد و دانشجو و احراز صلاحیت علمی و برای استاد و اعضای هیئت علمی، به گونه ای که تنها معیار اعتبار علم است و اخلاق و ضوابط تعیین شده توسط هیئت علمی دانشگاه، و ۴. صیانت از علم در برابر جهل و نگاهبانی از دانش در برابر خرافه و مبارزه با شبه علم.
تجربه های جهان بیانگر آن است که شکوفایی دانشگاه موجب شکفتگی جامعه خواهد بود و پژمردگی جوانان و مردمان یک مملکت رابطه ای مستقیم و بی واسطه با افسردگی و واژگونگی ابتکار و اعتبار دانشگاه دارد. در همین معنا پند فردوسی رابخوانیم با امید به سعادت این سرزمین گرامی و ملت بزرگ ایران: بیا تا جهان را به بد نسپریم/ به کوشش همه دست نیکی بریم/ نباشد همی نیک و بد پایدار/ همان به که نیکی بود یادگار/ همان گنج و دینار و کاخ بلند/ نخواهد بُدن مر تو را سودمند/ فریدون فرخ فرشته نبود/ به مشک و به عنبر سرشته نبود/ به داد و دهش یافت این نیکویی/ تو داد و دهش کن فریدون تویی...


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 تبعات مذاکرات غیر‌مستقیم ایران و آمریکا
✍️ عبدالرضا فرجی‌راد
حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران در سفری که اخیرا به لبنان داشته، اعلام کرده که اکنون ابتکاری از سوی سلطان عمان روی میز بوده و در این چارچوب و این ابتکار گفت‌وگوها برای رفع تحریم‌ها در جریان است. در همین رابطه، میانجیگری عمان در مذاکرات میان ایران و آمریکا در حالی است که وقتی گفت‌وگوها به صورت غیر‌مستقیم است،‌ به صورت طبیعی شما انتقال‌‌دهنده و دریافت‌کننده پیام هستید و در چنین شرایطی نیاز به ایفای نقش یک میانجی وجود دارد. در واقع در گفت‌وگوهای غیرمستقیم وقتی طرح‌های دو طرف به نتیجه نمی‌رسد، طرف سوم این طرح‌ها را می‌گیرد و براساس نظرات و اختلافات دو طرف تلاش می‌کند تا از درون آن موردی را بیرون بکشد که مورد قبول طرفین واقع شود. چنین مساله‌ای از جمله مشکلات گفت‌وگوهای غیر‌مستقیم است، زیرا اگر مذاکرات به صورت مستقیم انجام شود، علاوه بر افزایش سرعت کار، در پای میز مذاکره نیز بده‌و‌بستان‌ها و توافقات احتمالی بدون حضور واسطه و به صورت مستقیم انجام می‌شود.
در اینجا شاید سوالی مطرح شود مبنی بر اینکه با توجه به مشکلات و پیامدهایی که گفت‌وگوهای غیر‌مستقیم دارند، چرا روند مذاکرات میان ایران و آمریکا نه به صورت رو‌در‌رو بلکه بر اساس میانجی‌هایی نظیر عمان نیست؟ برای پاسخ به این سوال لازم به ذکر است، یک بار گفت‌وگوهای مستقیم میان دو کشور به مدت دو سال رقم خورد که حاصل آن توافق برجام بود؛ توافقی که به شخصه معتقدم اقدام مناسبی بوده و نتیجه خوبی را نیز دربر داشت. به همین دلیل اکنون تصمیم بر این مبناست که فعلا گفت‌وگوها به صورت غیر‌مستقیم باشد، هر چند که در برخی از موارد نادر گفت‌وگوهای مستقیمی نیز وجود داشته؛ مانند موردی که چند ماه قبل میان رابرت مالی و نماینده ایران در سازمان ملل رقم خورد.
گفتنی است چنین موضوعی در موارد خاص و به صورت مقطعی رقم خورده و در حال حاضر تصمیم کلی این است که مذاکره‌کنندگان فعلا باید مسیر گفت‌وگوهای غیر‌مستقیم را ادامه دهند. البته شنیده‌ها حاکی از آن است که اگر مذاکرات کنونی به نتایجی ختم شود، ممکن است دست آخر دو طرف برای ادامه کار به مذاکرات مستقیم روی بیاورند.
بنابراین فعلا باید روند مذاکرات را با آنچه که وزیر خارجه ایران بیان کرده سنجید؛ مذاکراتی که با میانجیگری عمان انجام شده و به نتایجی از جمله آزادی زندانیان آمریکایی و آزاد شدن بخشی از پول‌های بلوکه‌شده ایران منجر شده است.
در این رابطه به نظر می‌رسد دو طرف توافق کرده‌اند جزئیاتی از مذاکرات منتشر نشود. این احتمال نیز وجود دارد که مذاکرات در جاهای دیگری باشد. در واقع هر چند مسائل میان ایران و آمریکا فعلا با میانجیگری عمان به صورت رسمی پیش می‌رود، اما در مواردی ممکن است بازیگرانی مانند قطر یا نروژ (که واسطه گفت‌وگوها میان ایران و اروپا است) نیز در این ماجرا دخیل باشند و به ایفای نقش بپردازند، لذا فعلا باید اساس مذاکرات را بر مبنای صحبت‌های آقای امیرعبداللهیان گذاشت تا اینکه ببینیم در آینده و در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات، چه طرف‌های دیگری نیز در این میان نقش داشته‌اند.


🔻روزنامه اعتماد
📍 پیش‌‌بینی در علوم اجتماعی
✍️ عباس عبدی
پیش‌بینی در موضوعات اجتماعی و انسانی متفاوت از پیش‌بینی در موضوعات طبیعی و فیزیکی و شیمیایی است. برای مثال اگر میزان خلوص آب را داشته باشیم و در ارتفاع معینی از سطح دریا باشد، می‌توانیم با قطعیت پیش‌بینی کنیم که آن آب در چه دمایی به جوش خواهد آمد. وقایع این‌چنینی مستقل از پیش‌بینی ماست. ولی در حوزه‌های انسانی و نیز موجودات زنده اینگونه پیش‌بینی‌ها قطعیت ندارند. مثلا برخی از پیش‌بینی‌ها در پزشکی اشتباه می‌شود، زیرا همه عوامل موثر در بیماری برای پزشک شناخته‌شده نیست، به علاوه آثار روحی و روانی بیمار نیز بر درمان بی‌تاثیر نیست. اگر پیش‌بینی از یک جامعه یا رفتار یک فرد باشد، ماجرا به کلی تغییر می‌کند. مثلا کسی پیش‌بینی وقوع انقلاب یا اعتراضات را در جامعه می‌کند، این پیش‌بینی می‌تواند در وقوع یا عدم وقوع آن پیش‌بینی موثر باشد. برای نمونه رهبران انقلابی، پیش‌بینی می‌کنند که وقوع انقلاب قطعی است، نه به این علت که به لحاظ علمی و تحلیلی به این نتیجه رسیده‌اند که انقلاب می‌شود، بلکه به این علت که می‌خواهند مردم را برای تحقق وقوع آن تهییج و بسیج کنند. بنابراین به این پیش‌بینی می‌گوییم، پیش‌بینی فعال. حالت عکس هم رخ می‌دهد، اگر جامعه واقعا در مسیر انقلاب و فروپاشی باشد، پیش‌بینی عالمانه ممکن است مسوولان را به تامل وادارد و مسیر خود را تغییر دهند و امکان وقوع وضعیت پیش‌بینی‌شده را منتفی کنند. این از مهم‌ترین دلایل در دفاع از آزادی بیان و تحلیل و خبر برای صاحبان قدرت و همه جامعه است.
چند روز پیش برخی از طرفداران وضع موجود تصویری از روزنامه اعتماد را بازنشر کرده بودند که طی آن ۶۱ اقتصاددان در سال گذشته (خرداد ۱۴۰۱) پیش‌بینی تورم سه رقمی را کرده بودند و حالا با این مضمون مورد سوال واقع شده بودند که: «‏به ‌دور از سیاسی سخن گفتن، خوب است بررسی شود این ۶١کارشناس محترم اقتصادی از فهم صحنه اقتصادی عاجز بوده و اشتباه کرده‌اند یا این هنر دولت بوده است که پیش‌بینی آنان (تورم سه رقمی) محقق نشده است. ‏پذیرش هر کدام حریت می‌خواهد.»
اول از همه اینکه اگر دولت یا سیاست‌گذاران اقتصادی تحت‌تاثیر این هشدارها نبوده و سیاست خود را اصلاح نکرده باشند باید متاسف بود و اگر بوده که بنا بر برخی شواهد احتمالا چنین است، حتما سعی کرده‌اند که در ادامه راه و سیاست‌های خود، تجدید نظر کنند و مانع از تحقق این پیش‌بینی شوند. بنابراین چنین اظهاراتی می‌تواند نقش بازدارنده در ادامه سیاست‌های غلط داشته باشد. از سوی دیگر اینکه اقتصاددانان براساس متغیرهای موجود چنین ارزیابی داشته‌اند، حرجی نیست حتی اگر اشتباه کرده باشند، در بدترین حالت یک علامت منفی در دانش اقتصادی آنان محسوب می‌شود ولی کسانی که وعده دادند؛ توجه کنید، «وعده دادن» یک شرط ضمن عقد است و ماهیت حقوقی و اخلاقی و سیاسی دارد و فراتر از یک پیش‌بینی ساده است؛ آنان وعده دادند که تورم را نصف و تک‌رقمی می‌کنند ولی حدودا ۵/۱ برابر کردند؛ اکنون چه پاسخی دارند؟ آیا اشتباه کردند؟ یا فریب دادند؟ یا ناتوان بودند؟ دیگرانی که براساس این وعده‌ها از شکل‌گیری این دولت حمایت کردند، چه پاسخی دارند؟ به علاوه این هنر دولت نیست که اجازه نداد‌ تورم سه رقمی شود. مثل این است که کسی بگوید من نمره ۱۸ می‌آورم ولی ناظران به او بگویند که با این وضعیت و پیشرفت تحصیلی تو نمره ۲ می‌آوری، البته او در نهایت ۶ می‌آورد و بعد خود را موفق نشان دهد!! او مردود است و نه قبول و نه هنرمند. کسانی هم که برای او کف می‌زنند، خودشان باید پاسخگو باشند.
پس از انتشار این متن از جانب طرفداران وضع موجود، یک ویدیویی دیدم از یک دامدار که در مصاحبه با خبرنگار می‌گفت، سال آینده گوشت ۵۰۰ هزار تومانی را خواهید دید، در حالی که در زمان مصاحبه او گوشت حدود ۱۳۵هزار تومان بوده است. او خیلی روشن توضیح می‌دهد که چرا گوشت به این رقم می‌رسد. همکارش نیز توضیح می‌دهد که گوشت به نسخه تبدیل می‌شود یعنی صد گرم گوشت را به عنوان دارو در نسخه بنویسند تا درمان بیماری شود. استدلال‌های آن فرد خیلی دقیق بود، ولی چون کسی توجه نکرد یا او را مهم ندانستند، اقدامی هم نکردند، لذا گوشت به همان قیمت و حتی بیشتر هم رسیده است. حالا به این دامدار چه باید گفت؟ آیا می‌توان بی‌کفایتی را به دولت نسبت داد؟ آیا او را باید اقتصاددان قابلی معرفی کرد؟
متاسفانه یکی از مهم‌ترین نقاط ضعف این دولت وجود طرفدارانی است که از منظر منطقی و رسانه‌ای بسیار ضعیفند. شاید هم عملکرد موثری پیش روی آنان نیست که بتوانند دفاع کنند؛ به ‌ناچار از هر وضعی و با هر قیمتی دفاع می‌کنند نتیجه از این بهتر نمی‌شود.


🔻روزنامه شرق
📍 به ابتکار سلطان عمان دلخوش نباشیم
✍️ کوروش احمدی
نزدیک به یک ماه از آخرین تحول مهم در رابطه با مذاکرات ایران و آمریکا گذشته است. ۱۸ مرداد گذشته و در پی یک سلسله مذاکرات غیرمستقیم بین دو کشور، پنج زندانی دو‌تابعیتی از زندان اوین به هتلی در تهران منتقل شدند و روند انتقال شش میلیارد دلار سپرده ایران از یک بانک کره‌ای به یک بانک قطری آغاز شد. طی نزدیک به یک ماه گذشته، اخباری غیررسمی درباره افزایش صدور نفت ایران به چین و نیز کاهش حجم غنی‌سازی ایران در سطح ۶۰ درصد نیز انتشار یافته است. این دو خبر اخیر اگر در نهایت تأیید شود، بی‌ارتباط با جابه‌جایی پنج زندانی و انتقال سپرده ایران نیست و در مجموع می‌توانند تأیید‌کننده همان «تفاهم نانوشته» بین ایران و آمریکا باشند که در سه، چهار ماه اخیر محل بحث بوده است. در این رابطه، لحن و محتوای گزارش فصلی مدیر‌کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که در آستانه نشست شورای حکام آژانس در ۱۱ سپتامبر انتشار خواهد یافت، حائز اهمیت بسیار خواهد بود. انتظار این است که این گزارش حاوی توضیحاتی درباره وضعیت غنی‌سازی در ایران و نیز سرنوشت اختلافات چند‌ساله بین ایران و آژانس بر سر چند سایت قدیمی باشد. تأیید کاهش ذخیره‌سازی اورانیوم در سطح ۶۰ درصد تردیدی درباره تفاهم نانوشته اشاره‌شده باقی نخواهد گذاشت.

در چنین شرایطی، تقریبا روشن است که در ذهن مقامات آمریکایی چه می‌گذرد؛ آنها از یک سو به تصریح گفته‌اند که دیگر احیای برجام در دستور کارشان نیست و از سوی دیگر به تلویح روشن کرده‌اند که وضع موجود در رابطه با ایران برای آنها وضع مطلوب هم هست. شاید اظهارات مکرر رئیس سازمان سیا در یکی، دو سال گذشته مبنی بر فقدان برنامه ساخت بمب اتمی در ایران، یکی از دلایل برخورد این‌چنینی از سوی آمریکا باشد. بنابراین، ارزیابی آنها تاکنون می‌تواند این باشد که هدف ایران از افزایش سطح غنی‌سازی، واداشتن آمریکا به امتیاز‌دادن در مورد تحریم‌ها باشد. اظهارات صریح برخی مقامات ایرانی از‌جمله رئیس سازمان انرژی اتمی نیز در راستای تأیید ارزیابی آنها بوده است. آقای اسلامی در ۲۰ خرداد گذشته گفته بود که «غنی‌سازی‌های با خلوص بالا برای این صورت گرفته است تا تحریم‌ها لغو شوند». عامل مهم دیگری که ممکن است موجب آسودگی آمریکا باشد، مواضع نسبتا تند مقامات سه کشور اروپایی در قبال ایران است که ناشی از ادعای حمایت نظامی ایران از روسیه در جنگ اوکراین و نیز اعتراضات سال گذشته در ایران است. این عامل ممکن است از نظر آمریکا حربه دیگری برای مهار ایران باشد. چنین وضعیتی در مجموع می‌تواند آن چیزی باشد که دولت بایدن مشتاق شکل‌گیری آن در آستانه انتخاباتی سرنوشت‌‌ساز است. علاوه بر آرامشی که از این رهگذر در جبهه ایران برقرار می‌شود، افزایش صدور نفت ایران نیز می‌تواند به کنترل بهای نفت که برای دولت بایدن در انتخابات مهم است، یاری رساند.

در چنین صورتی، آنچه برای ما مهم است، برنامه مقامات ما برای آینده است. سؤال این است که آیا مقامات ما هم به آنچه ممکن است از «تفاهم نانوشته» حاصل شود، دلخوش هستند؟

آنها قطعا به این مقدار نباید دلخوش باشند؛ چرا‌که از این محل تنها می‌توان انتظار گذران روزمره داشت. این تفاهم تنها امکان صدور نفت ایران با سهولت بیشتری را می‌دهد؛ اما چون تحریم‌ها برجا‌ست، بازگشت درآمد حاصل از آن از طریق کانال‌های معمول بانکی و انجام دیگر تراکنش‌های مالی همچنان بسیار دشوار، پرهزینه و وقت‌گیر خواهد بود. مناسبات اقتصادی ایران با جهان نیز در وضعیت غیرعادی باقی خواهد ماند و نه‌تنها مشکلات تجارت معمولی ادامه خواهد داشت، بلکه و مهم‌تر از آن امکان همکاری‌های اقتصادی با جهان مانند سرمایه‌گذاری در ایران، گسترش جهانگردی و... منتفی خواهد بود. درباره آینده، آقای امیرعبداللهیان در مصاحبه با «اطلاعات» در ۱۱ شهریور با فعل گذشته از اینکه «سلطان عمان طرح و ابتکاری را روی میز گذاشت» و بر اساس آن مذاکرات غیر‌مستقیم با آمریکا انجام شد، سخن گفت که می‌تواند اشاره‌ای به «تفاهم نانوشته» باشد. در زمان سفر سلطان عمان به ایران، سفیر ایران در عمان نیز در هفتم خرداد از «ابتکارات سلطان عمان» سخن گفته بود. جدیدا آقای امیرعبداللهیان در بیروت گفته‌ است که «درباره به‌کارگیری دیپلماسی برای رفع تحریم‌ها، اکنون ابتکاری از سوی سلطان عمان روی میز قرار دارد و در چارچوب آن، تبادل پیام‌ها بین ما و طرف‌های دیگر در جریان است».

نگارنده بعید می‌داند اساسا سلطان عمان بتواند ابتکاری محتوایی در ارتباط با امور بین ایران و آمریکا ارائه کند. کشورهای کوچکی مانند عمان و قطر حداکثر می‌توانند در امور لجستیک و ایجاد تسهیلات برای مذاکره و اجرای توافق‌ها، مثل آزادی زندانیان، کمک کنند. دل‌خوش‌کردن به این کشورها چندان زیبنده ما نیست. در جریان مذاکرات منتهی به برجام، این قبیل کشورها هیچ نقشی نداشتند و اساسا ایران بزرگ‌تر و مهم‌تر از آن است که بخواهد دل به این قبیل کشورها خوش کند.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 تسهیل فضای کار برای دانش‌بنیان‌ها
✍️ معدی غیبی
شرکتهای دانش بنیان و استارت آپها با تغییر نگاه به راه اندازی مشاغل از شکل سنتی به دیجیتال، موجب رونق بازار کار شدند. نگاه سرمایه گذاران نیز از نگاه سنتی سرمایه گذاری به ندریج به سرمایه گذاری بر روی بخش خلاق و نگاه نو تغییر پیدا کرد. راهکار مناسب برای تحقق رشد اقتصادی نیز همین فرآیند است. اینکه نگاه از سمت بخش سنتی به سمت بخش دیجیتال تغییر پیدا کند.
چون حوزه فناوری اطلاعات ایجاد اشتغال مولد می‌کند، در کوتاه‌مدت اجرای برخی پروژه‌ها باعث بیکارشدن عده‌ای می‌شود. اما در درازمدت در این حوزه می‌توان بهترین عملکرد را مطابق با موازین اقتصاد مقاومتی مدنظر رهبر انقلاب داشت. لذا وزارت ارتباطات در این حوزه رسالت مستقیمی برای ایجاد اشتغال ندارد، اما می‌تواند بستر ساز ایجاد اشتغال باشد.
استارت آپها، دانش بنیان ها و به طور کلی اقتصاد دیجیتال در هر حوزه‌ای که وارد شوند، باعث افزایش بهره‌وری و یا به عبارت دیگر مولد بودن می‌شود. اقتصاد دیجیتال در بلندمدت بسیار سودده خواهد بود. در بحث اشتغال نیز ممکن است در کوتاه مدت تسهیلات ورود فناوری اطلاعات به حوزه اقتصاد مثبت نباشد، اما در بلندمدت این رویه تغییر خواهد کرد و فناوری اطلاعات باعث ایجاد مشاغل بیشتری خواهد شد.
ریل‌گذاری مناسبی در قالب تعریف قوانین و دستورالعمل‌ها برای حمایت از کسب‌وکارهای نوین در کشورمان وجود دارد. اما مشکل نحوه ارجاع توسط مجریان میان‌بخشی و پایین‌دستی است. یعنی تسهیل‌گری به هر طریقی اتفاق افتاده است. نمونه مشخص آن دریافت تسهیلات است.
دولت وامی را برای کسب‌وکارهای دانش‌بنیان مقرر کرده بود، اما بانک عامل به‌خاطر اینکه سود تسهیلات چهار درصد بود نه ۲۰ درصد و برای اینکه منابع از بانک خارج نشود همراهی نمی‌کرد. برای بانک تسهیلات کم‌بهره ضرر دارد. اما مجموعه فعالان استارت‌آپی بسیج شدیم و فشار زیادی آوردیم تا توانستیم بانک عامل را مجبور به پرداخت کنیم. بنابراین در این رابطه لازم است دستگاه‌های نظارتی به‌صورت جدی برای اینکه فقط قانون اجرا شود، وارد عمل شوند.
از سویی اصلاً قرار نیست اتفاق ویژه‌ای رخ دهد، بلکه تنها باید مُر قانون اجرا شود و آن کارمندی که در فلان اداره نشسته، واقعاً قانون را اجرا کند و نظر شخصی‌اش را اعمال نکند. متأسفانه این موضوع که فلان کارشناس یا مدیر در فلان دایره اداره‌ای، قانون را اجرا نمی‌کند و تفسیر خودش را از قانون دارد، کار را برای فعالان کسب‌وکارهای نوین سخت کرده است. در همین سامانه ملی مجوزها نیز شاهد هستیم که بعضی‌ها در برابر اجرای قانون مقاومت می‌کنند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین