شنبه 29 ارديبهشت 1403 شمسی /5/18/2024 3:04:58 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 برجام در گروی رسیدن به درک مشترک
✍️ علی بیگدلی
در شرایطی که پس از بهبود روابط ایران با عربستان سایر کشورهای عربی، فضای خوش‌بینانه‌ای در خصوص احیای احتمالی برجام شکل گرفته بود، موضوع دستیابی به توافق موقت یا دایم باعث شده تا روند گفت‌وگوها با طرف امریکایی کندتر شود. در ایران هم‌نزاعی میان موافقان و مخالفان توافق موقت شکل گرفته است.

گروهی این توافق احتمالی را بی‌اهمیت می‌دانند و خواستار دستیابی به منافع حداکثری هستند و در مقابل گروه دیگری از تحلیلگران هم هستند که متفاوت می‌اندیشند و اشاره می‌کنند، توافق موقت می‌تواند زمینه دستیابی به یک فهم‌ مشترک با طرف مقابل باشد. من در زمره افرادی قرار دارم که موافق توافق موقت هستم.
دلیل این موافقت من هم این است که چون اختلافات ایران با امریکا تراز نیست و مشکلات عمیقی میان دو طرف قرار دارد، نیاز است که برای هماهنگی بیشتر و تراز کردن مشکلات زمان کافی اختصاص داده شود. از سوی دیگر تجربه ثابت کرده، فرسایشی شدن مذاکرات به هیچ‌وجه به نفع ایران نیست. معلق گذاشتن گفت‌وگوها و طولانی شدن آن باعث می‌شود تا اقتصاد ایران در کشاکش نوسانات مختلف قرار بگیرد.

در نوبت قبلی که مذاکرات فرسایشی دنبال می‌شد، در زمان دولت احمدی‌نژاد بازارهای ارز، خودرو، بورس و... کشورمان با نوسانات فزاینده‌ای مواجه شدند. بنابراین موضوع فرسایشی شدن مذاکرات به ضرر ایران است. در این میان ایران نیازمند آن است که از منفذ فعلی استفاده کند و اجازه ندهد، منافذ فعلی بسته شود.

روزنه‌ای که در خصوص توافق موقت ایجاد شده می‌تواند بخشی از نیازهای ایران را پاسخ دهد. نباید فراموش کرد که در ماه‌های پایانی عمر دولت بایدن قرار داریم. با توجه به اینکه بایدن تلاش می‌کند سبد سیاست خارجی خود را سنگین‌تر کند، ایران می‌تواند از این فرصت استفاده کند تا منافع اقتصادی مورد نظر خود را تامین کند.

این تصمیم هم فضا را به نفع ایران تلطیف می‌کند. از یک طرف دارایی‌های مسدودی ایران را آزاد می‌کند و دست ایران را برای صادرات بیشتر نفت باز می‌گذارد. ضمن اینکه چنانچه در دوره آینده بایدن در انتخابات پیروز شود می‌توان مذاکرات فعلی را ادامه داد. همچنین در صورت پیروزی جمهوری‌خواهان هم می‌تواند اعلام کند که با دموکرات‌ها به توافق نرسید و آماده است تا مذاکرات را در دولت جدید دنبال کند. معتقدم توافق موقت به‌طور کلی سکویی برای مذاکرات جامع با امریکایی‌هاست.

باید توجه داشت؛ تحریم‌ها زمانی کاملا لغو می‌شوند که ایران بتواند به یک توافق جامع دست پیدا کند.

توافق جامع از منظر امریکایی‌ها آن است که از یک طرف ایران غنی‌سازی خود را کنترل کند و آن را کاهش دهد. از سوی دیگر ایران باید رضایت آژانس را تامین کند. موضوعات موشکی و منطقه‌ای دو مورد دیگر هستند که امریکا انتظار دارد در خصوص آن برنامه‌ریزی کند.

در مقابل ایران هم خواستار پایان دادن به تحریم‌های اقتصادی‌اش است و مایل است که حضوری دوباره در فضای تجاری بین‌المللی داشته باشد.

اما هنوز نشانه‌ای از توافق جامع نمایان نشده است و اختلافات در وضعیتی ناتراز قرار دارد. امریکایی‌ها معتقدند اگر ایران مایل است تحریم‌هایش پایان یابد باید بر سر مسائل دیگر و کلان صحبت کند. توافق موقت در حال حاضر روزنه‌ای است که منافع حداقلی ایران را در مذاکرات تامین کند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 درجازدگی صنعتی
✍️ دکتر علی چشمی
ارزش‌افزوده بخش صنعت به صورت سرانه یعنی به ازای هر ایرانی از ۶/ ۲میلیون تومان در سال ۱۳۹۰ به ۷/ ۲میلیون تومان در سال ۱۴۰۱ بر اساس قیمت‌های ثابت سال ۱۳۹۰ رسیده است. به عبارتی رفاهی که برای هر ایرانی از بخش صنعت ایجاد شده، طی این سال‌ها کاملا در جا زده است.
یعنی آمار رسمی بانک‌مرکزی از تولید بخش صنعت پیشرفتی را نشان نمی‌‌‌دهد. براساس همین معیار، اگر بخش صنعت را ارزیابی کنیم، انگار ۱۱سال صنعت ایران در یکجا مانده است و اگر ماهیت بخش صنعت را بررسی کنیم اوضاع از این هم غمناک‌‌‌تر است. البته به هیچ وجه نمی‌‌‌خواهم تلاش صنعتگرانی را که در محیط اقتصادی بی‌‌‌ثبات و پرهزینه تلاش کرده‌‌‌اند نادیده بگیرم، بلکه هدفم ارزیابی سیاستگذاری صنعتی است. این ارزش‌افزوده از درون مشکلات زیر ایجاد می‌شود که دورنمای صنعت در ایران را نشان می‌دهد.
۱. تکنولوژی قدیمی و ناتوانی در نوآوری: در حالی که صنایع دنیا با استفاده از طراحی‌‌‌های نوین و ماشین‌‌‌آلات جدید با سرعت توان تولیدی خود را افزایش می‌دهند، صنایع ایران به دلیل ارتباط نداشتن با اقتصاد جهانی و ناتوانی در ایفای نقش در زنجیره ارزش تولید جهانی از همان ماشین‌‌‌آلات قدیمی استفاده می‌کنند که موجب شده متوسط عمر تکنولوژی صنعتی به‌شدت افزایش یافته و پیوندهای بین صنایع به مخاطره بیفتند. برای نمونه، قطعه‌‌‌سازی خودرو یا ماشین‌‌‌آلات صنعتی را در نظر بگیرید و آن را با مشابه‌‌‌های پیشرو در جهان مقایسه کنید.

۲. کمبود نیروی انسانی باانگیزه: بخش صنعت در سال‌های اخیر نتوانسته است بابت خدمات نیروهای جوان و دانش‌‌‌آموخته دستمزد متناسبی پرداخت کند؛ هم نسبت به سایر بخش‌‌‌های اقتصادی و هم نسبت به خارج از کشور. بنابراین، هم مهاجرت سرمایه‌‌‌های انسانی و هم وارد نشدن نیروهای مستعد به صنعت باعث شده است معضل پیری نیروهای ماهر در برخی صنایع به وجود آید و ناتوانی در جایگزینی این نیروها به آینده صنعت آسیب خواهد زد. ساختار پاداش در اقتصاد ایران طی سال‌های اخیر به گونه‌‌‌ای نبوده است که استعدادهای کشور جذب صنعت شوند و با نوآوری خود، هم دستمزد مناسبی بگیرند و هم به پیشرفت صنعتی و انباشت دانش صنعتی کمک کنند. هرچند برخی شرکت‌های صنعتی در این میان استثنا بوده‌‌‌اند.
۳. زنجیره‌‌‌ها و خوشه‌‌‌های صنعتی ناقص و پراکنده: چند دلیل باعث این موضوع شده است: تصمیم‌گیری سیاسی مانند صنعت پتروشیمی یا فلزات یا خودرو که مکان‌‌‌یابی پروژه‌‌‌های صنعتی در سراسر کشور را بسیار ناکارآمد کرده‌‌‌اند، خصوصی‌‌‌سازی ناقص که حلقه‌‌‌های یک صنعت را با مالکیت پراکنده از هم جدا کرده‌‌‌اند، نداشتن استراتژی برای توسعه صنعتی که بتواند تکمیل زنجیره‌‌‌های ارزش صنعتی را اولویت‌‌‌بندی کند و به‌ویژه به سمت حلقه‌‌‌های ارزش‌‌‌آفرین نهایی حرکت کند تا ایران در زنجیره ارزش جهانی جایگاه پیدا کند و پاداش‌‌‌دهی با انرژی ارزان به صنایع خام‌فروش که مزیت مصنوعی برای صنایع کشور ایجاد کرده است.

۴. مقیاس کوچک تولید: به نظرم مهم‌ترین معضل ارزش‌‌‌آفرینی محدود بخش صنعت در ایران، همین مساله است. به دلایل مختلف این معضل ایجاد شده و به روابط سیاسی و اقتصادی درون کشور و حتی روابط تجاری و سیاسی بین‌المللی ایران آسیب زده است. یک دلیل بحث شرایط ورود به صنعت است. برخی استدلال می‌کنند چون دولت به همه اجازه ورود به صنعت را می‌دهد و تعداد مجوزهای ورود زیاد است، در نتیجه مقیاس تولید در کشور کوچک شده است. این دلیل خود محصول سایر دخالت‌‌‌های ناکارآمد دولت است؛ وقتی دولت، سهمیه وام ارزان‌‌‌قیمت به صنایع اختصاص می‌دهد، به هر کسی که مجوز داشته باشد سهمیه ارز دولتی می‌دهد، سهمیه واردات می‌دهد، سهمیه خرید مواد اولیه با نرخ دولتی می‌دهد و چند امتیاز رانتی دیگر که برخی صاحبان مجوز صنعتی از آن بهره‌‌‌مند شده‌‌‌اند. این دخالت ناکارآمد است که اجازه ورود به تازه‌‌‌واردان بی‌‌‌صلاحیت را می‌دهد؛ کسانی که هم کیفیت کالا در بازار داخل را خراب می‌کنند و هم به برندهای ایرانی در خارج از کشور آسیب می‌‌‌زنند. البته دلیل دیگری که برندهای ایرانی نمی‌‌‌توانند در مقیاس جهانی تولید کنند محدودیت‌هایی است که در داخل برای برخی ایجاد شده و آسیب تحریم‌‌‌ها به این برندها در عرصه جهانی است.


🔻روزنامه کیهان
📍 دنیا زبان ما را یاد گرفت!
✍️ مسعود اکبری
«تحریم، مانع پیوستن به سازمان همکاری ‌شانگهای است»، «عضویت ایران در‌ شانگهای در گروی حل مشکل تحریم‌ها و FATF است»، «کشورهای عضو‌ شانگهای حاضر نیستند در بحث برجام و FATF خود را درگیر مسائل ایران کنند». موارد مذکور بخشی از ادعاهایی است که در دولت قبل از سوی برخی مدعیان اصلاحات و روزنامه‌های زنجیره‌ای مطرح شد. در آن مقطع اگر شخص یا رسانه‌ای به این قبیل ادعاها اعتراض می‌کرد، بلافاصله برچسب «کاسب تحریم» و «بی‌سواد» و «تندرو» و...
به او زده شده و آماج توهین و تخریب قرار می‌گرفت.
امروز بیست و سومین نشست سران سازمان اقتصادی ‌شانگهای به شکل ویدئو کنفرانس در دهلی‌نو هند برگزار می‌شود. جناب آقای رئیسی، رئیس‌جمهور محترم کشورمان به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران، برای اولین‌بار به عنوان عضو اصلی سازمان همکاری ‌شانگهای، در این نشست به تشریح دیدگاه‌ها و مواضع کشورمان می‌پردازد.
یک سؤال؛ آیا در دولت سیزدهم برجام احیا شد؟! پاسخ منفی است. سؤال دیگر اینکه آیا در دولت آقای رئیسی، عضویت کشورمان در FATF تغییر کرده و ایران شرایط این سازمان مافیایی را پذیرفت؟! باز هم پاسخ منفی است. بله، ایران بدون برجام و بدون FATF عضو دائمی و رسمی سازمان اقتصادی ‌شانگهای شد. همان‌طور که بدون برجام و بدون FATF، در واکسیناسیون کرونا رکورد زده و از ۷۰۰ فوتی در روز رسیدیم به رکوردهای متوالی در روزهای بدون فوتی کرونا.
حالا به این اظهارنظر توجه کنید: «عضویت ایران و نقش این کشور گام مهمی در مسیر تحقق اهداف سازمان اقتصادی‌ شانگهای ایفا می‌کند...این باعث افتخار من است که فرآیند عضویت دائم ایران، در زمان مدیرکلی اینجانب بر این سازمان صورت گرفته است.»؛ این، اظهارات «ژانگ مینگ» دبیرکل سازمان همکاری ‌شانگهای در واکنش به عضویت رسمی و دائمی ایران در این سازمان است.
جالب است بدانید که پیش از این دولت آمریکا درخواست داده بود که عضو ناظر‌ شانگهای باشد اما این درخواست از سوی این سازمان رد شده بود. جالب‌تر اینکه حجم اقتصاد اعضای سازمان ‌شانگهای، ۳۲ درصد از حجم اقتصاد اتحادیه اروپا بیشتر است. بر اساس گزارش صندوق جهانی پول، طی پنج سال منتهی به پایان ۲۰۲۳، ظرفیت اقتصادی کشورهای عضو سازمان ‌شانگهای از اقتصاد گروه «جی ۷» پیشی خواهد گرفت.
سازمان همکاری ‌شانگهای دارای نه کشور عضو کامل، چهار کشور ناظر و ۱۴ شریک گفت‌و‌گو است. اعضای ‌شانگهای بیش از ۳۵ میلیون کیلومتر مربع و به عبارتی حدود یک چهارم خشکی کره زمین و ۶۰ درصد از خشکی اوراسیا و همچنین بیش از ۳ میلیارد نفر از جمعیت جهان را در برمی‌گیرند.
اعضای این سازمان بیش از ۳۰ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را نیز به خود اختصاص داده‌اند. مجموع تجارت اعضای آن حدود ۶/۶ تریلیون دلار بوده که در ۲ دهه گذشته صد برابر شده است. همه اینها از جمله مصادیقی است که سازمان همکاری‌های اقتصادی ‌شانگهای توانسته در برابر هژمونی غرب قد علم کرده و حتی آن را پشت سر بگذارد.
جناب آقای کنعانی، سخنگوی محترم وزارت امور خارجه دیروز در بخشی از نشست خبری به نکته مهمی ‌اشاره کرد. وی گفت: «همان‌طور که بارها اعلام شده عضویت ایران در سازمان ‌شانگهای منفعت دو طرفه هم برای ایران و هم برای اعضای این سازمان دارد.»
ایران عملاً در مسیر کریدور شمال به جنوب و غرب به شرق قرار دارد. پیش از این تعدادی از کشورها در خیالی خام تلاش کرده بودند تا به نوعی جایگزین ایران در منطقه غرب آسیا شوند اما به رغم تلاش‌های فراوان، ایران همچنان مهم‌ترین کریدور برای عبور از این منطقه به آسیا محسوب می‌شود.
علاوه‌بر این، ایران بیشترین ذخایر درجای نفت و گاز جهان را بر روی هم دارد که به‌شدت مورد نیاز چین و هند به عنوان دو عضو مهم پیمان ‌شانگهای است.
وضعیت فعلی سازمان ‌شانگهای، یکی از مصادیقی است که بر افول روزافزون آمریکا صحه می‌گذارد. براساس گزارش‌های متعدد و به اذعان ‌اندیشکده‌ها و تحلیلگران غربی، آمریکا درحال از دست دادن قدرت سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود است.
حذف دلار از روابط اقتصادی و همکاری ویژه کشورهای تحت تحریم آمریکا، دو نسخه‌ای است که تبعات آن مقامات آمریکایی را به وحشت ‌انداخته است. «امانوئل ماکرون» رئیس‌جمهور فرانسه چندی پیش و پس از دیدار با مقامات چین، در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: «اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنباله‌روهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد و از کشیده شدن به رویارویی چین و آمریکا بر سر تایوان اجتناب نماید... اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
همچنین «جانت یلن» وزیر امور خزانه‌داری آمریکا در هفته‌های گذشته در نشستی در کمیته امور مالی مجلس نمایندگان آمریکا اعتراف کرد که استفاده از دلار در دنیا رو به کاهش است و تحریم‌ها علیه ایران حتی متحدان آمریکا را به فکر استفاده از ارزهای جایگزین در مبادلات جهانی ‌انداخته است.
اکنون حدود۲۰ کشور مورد تحریم‌های یک‌جانبه و ظالمانه آمریکا قرار گرفته‌اند و وقتی این کشورها با یکدیگر همکاری کرده و از ظرفیت اتحادیه‌های مختلف مانند ‌شانگهای، بریکس و اتحادیه اوراسیا استفاده کنند، آمریکا بیش از پیش در موضع ضعف و انفعال قرار می‌گیرد. به عنوان نمونه، با انعقاد موافقت‌نامه تجارت ترجیحی با اتحادیه اقتصادی اوراسیا صادرات ایران به این کشورها در دوماهه ۱۴۰۲ نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۷۰ درصد رشد داشته است.
اتحادیه اوراسیا بازاری ۱۸۰ میلیونی برای توسعه صادرات محصولات غیرنفتی ایران دارد. نکته قابل توجه این‌جاست که مذاکرات با اتحادیه اوراسیا برای انعقاد موافقت‌نامه تجارت آزاد با موفقیت به اتمام رسیده است. بر همین اساس نمایشگاه اختصاصی کشورهای عضو اتحادیه اقتصادی اوراسیا ۱۳ لغایت ۱۶ آذر سال جاری در تهران برگزار می‌شود.
ایران دقیقا مشابه مسیری که در پیوستن به ‌شانگهای طی کرد، در حال حاضر در تلاش برای پیوستن به سازمان بریکس است. بریکس شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی با پیشرفت‌های اقتصادی و ژئوپلیتیک خود برای کشورهای دیگر هر روز جذاب‌تر می‌شود چون از این فرضیه حمایت می‌کند که هر منطقه بر اساس منطقه جغرافیایی خود نیازها و منافع اقتصادی متفاوتی دارد که باید در توسعه متقابل اعضا به خدمت گرفته شود. نکته این‌جاست که آمریکا و کشورهای غربی اعتبار خود را در مقابل این گروه نیز از دست داده‌اند.
و اما قطعا هر ایرانی دغدغه‌مند نسبت به منافع ملی و عزت کشور
- فارغ از گرایش‌های مختلف سیاسی- از عضویت دائم ایران در ‌شانگهای و منافع آن و همچنین رویکرد دولت سیزدهم در سیاست خارجی خرسند و شادمان شده و حس غرور و افتخار پیدا می‌کند. حال سؤال این‌جاست که چرا این ظرفیت بسیار مهم و بزرگ و دیگر ظرفیت‌ها و موقعیت‌ها در ۸ سال دولت مدعی اصلاحات و اعتدال نادیده گرفته شد؟!
چرا مدعیان اعتدال و اصلاحات اصرار داشتند که بر دیوار سست آمریکا و سه کشور اروپایی یادگاری بنویسند؟! چرا در دولت قبل همه چیز و حتی آب خوردن مردم به برجام و FATF و خشم و لبخند مقامات آمریکایی و اروپایی گره خورد؟!
در دولت قبل کار به جایی رسید که رئیس‌جمهور سابق در اظهارنظری تأمل برانگیز گفت: «اگر برجام نبود، قدم به قدم حتی یک بشکه نفت را هم نمی‌توانستیم صادر کنیم.» در یک نمونه دیگر، معاون رئیس‌جمهور و رئیس‌سازمان برنامه و بودجه در دولت سابق در اظهارنظری عجیب گفته بود: «شدیدترین مرحله تحریم، نفت در برابر غذا بود، اما الان در شرایطی هستیم که این بی‌انصاف‌ها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو اجازه فروش یک قطره نفت را نمی‌دهند و اگر هم به‌فروش می‌رسد، امکان تبادل مالی نباشد.» این رویکرد و این دیدگاه در سیاست خارجی، لطمات سنگین و خسارات هنگفتی به کشور و مردم تحمیل کرد.
ظریف در تیرماه ۱۴۰۰ و در پایان کار دولت مدعی اصلاحات و اعتدال، اعتراف تلخی را مطرح کرد. وی گفت: «با خوش‌خیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمی‌افتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان می‌کردند و نه با فشار حداکثری ‌ترامپ مواجه می‌شدیم.» نشان به آن نشان که در دولت قبل، بیش از ۸ ماه در هند و بیش از ۶ ماه در چین - دو عضو مهم و کلیدی ‌شانگهای- سفیر نداشتیم!
در دولت قبل، یکی از دولتمردان گفته بود: «شما می‌خواهید با دنیا مذاکره کنید؟ شما بلد هستید که با دنیا مذاکره کنید و آیا زبان دنیا را می‌دانید؟»؛ حال در پاسخ به طرفداران این رویکرد باید گفت که «بنشینید و زبان مذاکره با دنیا را یاد بگیرید»؛ در دنیایی که به واسطه اقدامات مخرب و جنایتکارانه دولت‌های سلطه‌گر، «قانون جنگل» بر آن حاکم است، این اقتدار و دیپلماسی عزتمندانه است که احترام می‌آورد. احترامی که میوه‌های آن را می‌توان در حوزه‌های مختلف از جمله امنیت، عزت ملی و اقتصاد چید و از آنها بهره برد.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 اوضاع نا به سامان فوتبال
✍️ اکبر عزیزی
شرایط در فوتبال نگران کننده نشان می دهد.اتفاقات عجیب وغریب را هر روز با اشکال متفاوت شاهد هستیم.
مصوبه سقف قرارداد وهزینه باشگاههای آسیایی و اول تا چهارم لیگ ۳۲۵ میلیارد تومان تعیین شده است،اما اخباری که به گوش می رسد شدیدا نگران کننده است؛پیشنهاد ۹۰ میلیاردتومانی برای شکار دروازه بان ملی پوش ارائه می شود.از سوی دیگر ،هواداران در روز روشن مورد ضرب وشتم قرار می گیرند.

روز به روز بر تعداد فسخ های یکطرفه قرارداد بازیکنان افزوده می شود تا قانون دور زده شود.

بازیکنی که قراداد با باشگاهش دارد ،بر خلاف قوانین وارد باشگاه دیگری شده است تا جهت انتقال به تیم جدید وارد مذاکره شود.

باشگاه پرسپولیس پیگیری حقوقی وانضباطی را علیه استقلال به دلیل آنکه با بازیکن تحت قرارداد تیمش وارد مذاکره شده است به جریان می اندازد.

خلاصه اینکه آش فوتبال بد جوری شور شده است.در این میان برخی ها برای دور زدن دستور العمل ها، به جای پول، حواله،زمین وآپارتمان در مناطق بالا نشین و اتومبیل های وارداتی را مطرح می کنند.بدتر از همه شنیده می شود ،قراردادهای دلاری همچنان بر قرار است واز طریق صرافی های آنسوی مرزها به حساب شخصی و ارزی بازیکنان واریز می شود تا در داخل معادل ریالی به صرافی ها پرداخت شود.

این بساط چگونه باید جمع شود ؛نامعلوم است.اگر سقف قرارداد وجود دارد،پرداختی های نجومی فعلی چگونه صورت می گیرد؟بودجهواتوموبیل های وارداتی وزمین وحواله آپارتمان در منطقه خوش نشین از کجا وارد باشگاه می شود؟انتهای این مسیر به کجا ختم خواهد شد؟گویا متولیان فوتبالی تمایلیبه بیدار شدن از خواب را ندارند.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 مرگ تدریجی برجام
✍️ نادر کریمی‌جونی
اوضاع به طرف آرامش و کاهش تنش پیش نمی‌رود؛ این جمله خلاصه همه تحلیل‌هایی است که اکنون در مورد توافق هسته‌ای ایران و کشورهای چهار به علاوه یک گفته می‌شود. با موضع‌گیر‌ی‌ها و تحولاتی که این چند روز رخ داده است تقریبا تردیدی باقی نمی‌ماند که توافق هسته‌ای و مذاکراتی که پیرامون آن و برای احیای توافق بوده، به‌طور کامل نابود شده و اگر یک یا چند عضو این توافق هنوز در مورد تداوم مذاکرات و احتمال احیای مجدد تمام یا بخشی از توافق صحبت می‌کنند حتما امیدی به احیای برجام یا حصول توافقی که بخشی از این موافقتنامه را دربر بگیرد ندارند و بیشتر با هدف لفاظی سیاسی یا بهره بردن از ابعاد حقوقی یک توافق، در مورد برجام به بیان اظهارات خوشبینانه پرداخته‌اند.
حال دیگر اظهارات مقامات ایرانی در مورد برجام و آمادگی ایران برای بازگشت به میز مذاکره یا تهدیدهایی که از زبان کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه در مورد تلافی بدعهدی‌ها و… شنیده شد چندان بااهمیت تلقی نمی‌شود. این سخنان تکراری‌تر از آن است که از نظر ناظران و تحلیلگران مهم و تاثیرگذار ارزیابی شود. در طرف دیگر نیز مجموعه ایالات‌متحده و اروپا هم در مورد رفتار ایران نگران هستند و روند حاضر را زیان‌بار می‌دانند. حرکت شتاب‌آلود واشنگتن برای حصول توافقی کوچک در مورد برخی محورهای مهم نگرانی‌های غرب درباره برنامه و اهداف فعالیت‌های هسته‌ای ایران که ممکن بود تا حدودی از التهاب موجود بکاهد، ناکام ماند و کنار گذاشته شدن رابرت مالی از فرآیند و فعالیت‌های دیپلماتیک آخرین ضربه را به روند مذاکرات و احتمال توافق پنهانی میان ایران و ایالات‌متحده وارد کرد.
در واقع تل‌آویو اگرچه در مورد ابعاد و نتایج توافق کوچک ایران و آمریکا، موضع مداراگرایانه گرفته و تصریح کرده بود که این توافق را به زیان خود نمی‌بیند، اما نتانیاهو بارها تاکید کرده است که هر توافقی که فعالیت‌های هسته‌ای ایران را به عقب براند حتما برای اسرائیل خطرناک است. به همین دلیل می‌توان احتمال داد که در پشت مواضع مسالمت‌آمیز ظاهری، اسرائیلی‌ها برای ناکام گذاشتن و نابودی هرگونه توافق متوازن میان ایالات‌متحده و جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کنند. در همین نمونه اخیر که گمان می‌رود روند حصول به نتیجه و ایجاد یک توافق محدود میان ایران و آمریکا متوقف شده باشد، نشانه‌هایی وجود دارد دال بر اینکه مقامات اسرائیلی برای توقف روند گفت‌وگوها تلاش کرده‌اند. مثلا رابرت مالی که نخستین مذاکرات را با نماینده ایران در سازمان ملل متحد (محمد‌سعید ایروانی) انجام داد از فعالیت‌های دیپلماتیک کنار گذاشته شد و به مرخصی اجباری رفت. جالب است که این برکناری پس از دیدار رییس سرویس اطلاعات مرکزی آمریکا از تل‌آویو بود و تنها اتهامی که متوجه این دیپلمات باسابقه شده، عدم‌رعایت اصول حفاظتی در نگهداری اسناد طبقه‌بندی شده است. به طور غیررسمی این‌طور گفته می‌شود که مالی در جریان مذاکره با محمدسعید ایروانی، حرف‌هایی زده که ترتیبات حفظ اسرار دولتی را نقض کرده است. این اتهام را چنین می‌توان بازخوانی کرد که نمایندگان پرنفوذ جمهوریخواه و مخالفان ایران در نهادهای سیاسی و امنیتی، از اینکه دیپلمات آمریکایی معمار توافقی دیگر میان تهران- واشنگتن شده، ناراحت شده‌اند.
تصمیم یکشنبه شب گذشته انگلستان، آلمان و فرانسه برای آنکه به تقویم پیش‌بینی‌شده برجام برای رفع تحریم‌های موشکی ایران در حوزه موشک‌های بالستیک عمل نکنند و این بند از توافقنامه را به طور رسمی زیرپا بگذارند، در شرایطی که ایالات متحده هم شانسی برای حصول توافق با ایران نمی‌بیند، از مرگ قطعی برجام حکایت می‌کند؛ مرگی که هیچ‌یک از طرفین حاضر به بیان آن نیستند. این تصمیم سه کشور اروپایی، البته به خاطر همکاری‌های نظامی ایران و روسیه، آزمایش‌های اخیر موشکی ایران و توسعه پرشتاب فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان گرفته شده است. اما گمان نمی‌رود که این تصمیم اهمیت چندانی برای ایران داشته باشد، به ویژه آنکه با وجود همین تحریم‌ها، ایران نه فقط به فعالیت‌های هسته‌ای‌اش ادامه داد، بلکه از موشک هایپرسونیک خود هم رونمایی و با افتخار اعلام کرد که ظرف چند دقیقه قادر به هدف قرار دادن تل‌آویو است.
با این همه روشن است که حتی اگر اروپایی‌ها این بند از توافق برجام را زیرپا بگذارند، اما باز هم خروج از برجام را اعلام نخواهند کرد. این عدم‌خروج از برجام نه برای این است که امید به احیای برجام و ازسرگیری اجرای مفاد آن وجود دارد، بلکه به خاطر آن است که اروپایی‌ها ‌از خروج ایالات‌متحده از برجام درس گرفته و می‌دانند که در صورت خروج، امکان توسل به تدابیر تنبیهی علیه ایران و مشخصا استفاده از مکانیسم ماشه را از دست خواهند داد و در مقابل ایران و متحدانش خلع سلاح خواهند شد. در عین حال، حتی اگر اتخاذ این تدابیر تنبیهی عملیاتی شود و تداوم یابد، باز هم ایران از برجام خارج نخواهد شد، چراکه حتی لاشه بی‌جان این توافق می‌تواند سپر خوبی برای حفاظت از ایران در مقابل تدابیر سختگیرانه و اجماع جهانی بر ضد منافع تهران باشد. از این بابت اگرچه در مجموع اوضاع پیچیده‌تر و نگران‌کننده‌تر خواهد شد، اما باز هم مقامات و از جمله دیپلمات‌های ایرانی لبخند خواهند زد و در مورد احتمال احیای توافق‌ها لفاظی خواهند کرد.


🔻روزنامه اعتماد
📍 سرریز خانه به خیابان
✍️ عباس عبدی
یکی از ایرادهایی که به سیاست‌های رسمی و قانون مربوط به حجاب وارد است، تعارض خیابان و خانه بود. در واقع سیاست رسمی و قانون بر این اساس بود که زنان نباید در معابر و انظار عمومی پوششی داشته باشند که ناقض حجاب شرعی باشد. فارغ از این موقعیت مکانی می‌توانند هرگونه پوششی داشته باشند، در نتیجه خیلی راحت در نشست‌های غیرعمومی، مهمانی‌ها، خانه و هر جای غیرعمومی دیگر کاملا آزاد بودند و برحسب سلایق و علایق خویش لباس می‌پوشیدند. این وضع برای چند دهه ادامه یافت، در نتیجه همه کودکانی که در این چند دهه به دنیا آمدند و بزرگ شدند، با وضعیتی دوگانه مواجه گردیدند. اجتماعی شدن آنان در اصل در محیط‌های خصوصی نیمه باز یا بسته و خانه بود، به همین علت در نوع پوشش کاملا آزاد بودند در مقابل در محیط‌های رسمی و معابر و انظار عمومی مجبور بودند که از الگوی متفاوتی تبعیت کنند. البته تعداد زیادی از آنان در محیط خانه و مهمانی براساس همان الگوی عمومی بزرگ شدند، ولی آنان که در محیط خانه و خصوصی به گونه دیگری بودند نیز کم نبود و به مرور زمان زیاد و زیادتر هم شدند. این افراد جوان به مرور و برخلاف پدر و مادران‌شان با منطق حاکم بر این تفاوت همراهی نمی‌کردند، در نتیجه اولین فرصتی که پیش آمد در برابر آن قرار گرفتند. البته همیشه حدی از تفاوت در پوشش و رفتار در خانه و خیابان وجود دارد و این در همه جوامع کمابیش هست، ولی شدت آن در ایران بسیار زیاد بود.

نکته مهم این است که وجود این تفاوت و حتی تعارض برخلاف انتظار حکومت موجب تشدید گرایش به پوشش آزاد نزد زنان شده است، زیرا نوعی تقابل و تبعیض را علیه خود حس می‌کنند. در نتیجه نسل‌های جدید نسبت به نادیده گرفتن این تعارض جدی‌تر هستند، ضمن آنکه وضعیت پوشش در خانه و محل‌های خصوصی هم نسبت به گذشته بسیار تفاوت کرده است.
آن سیاست در عمل شکست خورده، ولی اکنون سیاست دیگری در پیش گرفته‌اند که عوارض آن بدتر است. حالا مسیر عکس طی می‌شود. یعنی خیابان و انظار عمومی را رها کرده‌اند، چون نمی‌توان با آن برخورد کرد و در عوض گریبان اماکن را گرفته‌اند. کاری که مطلقا از منطق استواری تبعیت نمی‌کند، ضمن اینکه غیرقانونی هم هست. در واقع می‌گویند‌ گرچه زنان در خیابان واجد پوشش شرعی نیستند، ولی مغازه‌دار، رستوران‌دار، مسافرپذیر، هتل‌دار و کافه و... نباید آنان را به محل خود راه دهند!! چرا؟ هیچ دلیل منطقی و مجوز قانونی برای آن وجود ندارد. هنگامی که نتوانستید مانع از سرریز فرهنگ از خانه به خیابان شوید، چگونه می‌توانید مانع از سرریز آن از خیابان به اماکن شوید؟ این کار قرار دادن مردم جلوی یکدیگر است. در واقع نارسایی قدرت در اجرای قانونی که غیرقابل اجرا است را می‌خواهند با یک اقدام نادرست و غیرقانونی دیگر جبران کنند.
این فلسفه و شیوه درستی برای اعمال قدرت و مدیریت جامعه نیست. سیاست وصله پینه کردن ره به جایی ندارد، راه‌حل ماجرا در انداختن یک گفت‌وگوی آزاد برای بحث درباره پوشش عمومی است و اینکه آیا می‌توان برای آن در همه جا و در هر شرایطی حدود قانونی تعیین و مهم‌تر از آن اینکه چنین قانونی را اجرایی کرد؟ اگر بلی آن حدود چگونه است؟ و مرجع تشخیص آن کیست؟ این کار باید با مشارکت همگان و به ویژه زنان از همه سلایق باشد. این تصور را از ذهن خود بیرون کنیم که با نوشتن قانون، اراده حاکم محقق و اجرایی می‌شود. قانون باید از جانب اکثریت جامعه عادلانه و منصفانه تلقی شود. می‌گویند یک نفر دیر به فرودگاه رسید و هواپیمای او پرواز کرده بود. نمی‌پذیرفت و می‌گفت بلیت دست من است، هواپیما کجا رفته؟! قانون بدون پشتوانه و پذیرش مردم، مثل بلیت هواپیمایی است که پس از پرواز دست شما باشد.


🔻روزنامه شرق
📍 تحولی در مسیر مذاکرات ایران و آمریکا
✍️ کوروش احمدی
تعلیق رابرت مالی، فرستاده ویژه آمریکا برای ایران را می‌توان تحولی در روند مذاکرات ۲۸ماهه ایران و آمریکا به شمار آورد. او در دو، سه ماه گذشته نقشی در تماس‌های غیرمستقیم بین ایران و آمریکا نداشته و نه‌تنها قطع دسترسی او به اسناد طبقه‌بندی‌شده که دلیل اعلام‌شده آن سهل‌انگاری در کار با این اسناد بوده، ادامه دارد؛ بلکه تبدیل مرخصی با حقوق او به مرخصی بدون حقوق در هفته گذشته می‌تواند حاکی از سیر تحقیقات به ضرر او باشد. رابرت مالی یک مقام معمولی در دولت آمریکا نیست. او که به‌سرعت و تنها حدود یک هفته بعد از شروع به کار بایدن به‌عنوان نماینده ویژه برای ایران تعیین شد، در مدت بیست و چند سال گذشته همیشه دارای سابقه و موقعیت مناقشه‌آمیزی در واشنگتن بوده است. تصور ناظران هنگام انتصاب او این بود که قصد بایدن از این انتصاب نشان‌دادن تمایلش به تسریع و تسهیل کار احیای برجام بوده است. فرض بر این بود که مالی با توجه به گرایش‌های سیاسی‌اش می‌توانست در این زمینه مؤثر عمل کند.

رابرت مالی فرزند پدر و مادری است که هر دو روزنامه‌نگارانی چپ‌گرا و از سخنگویان رسمی و غیررسمی جبهه آزادی‌بخش الجزایر در دهه ۱۹۶۰ بودند. آنها روزنامه آفریک آزی را در فرانسه منتشر می‌کردند و در سال ۱۹۸۰ به خاطر فعالیت‌های‌شان، از‌جمله دشمنی با اسرائیل، از فرانسه اخراج شدند. رابرت مالی مقاله‌های زیادی درباره مسائل خاورمیانه نوشته و ازجمله خواستار نزدیکی با حماس و اخوان‌المسلین بوده است. او با حمایت شدید جناح چپ حزب دموکرات ازجمله برنی سندرز عهده‌دار سمت فرستاده ویژه برای ایران شد. حتی گروه‌های چپ‌گرای ضد ساختار (anti-establishment) در آمریکا، ازجمله گروه آمریکایی کد پینک (Code Pink) که بعضی سران آن در اسفند ۹۷ به ایران سفر کردند، نیز به شکلی غیرمعمول برای انتصاب او فعالیت کردند. مالی عضو تیم کلینتون در مذاکرات فلسطین در سال ۲۰۰۰ بود و در پی شکست این مذاکرات در مقاله‌ای غیرمعمول اسرائیل را مقصر شکست مذاکرات دانست. او در سال ۲۰۰۸ نیز در پی اخباری مبنی بر تماس با نمایندگان حماس در دوره ریاست بر گروه بحران بین‌المللی ناچار شد از عضویت در ستاد انتخاباتی باراک اوباما استعفا دهد. به دلایلی از این قبیل، مالی همیشه هدف دشمنی مخالفان برجام و لابی اسرائیل در آمریکا بوده‌ است.

مالی در جریان کار نیز برخوردهایی با کسانی که در ارتباط با ایران تندرو محسوب می‌شدند، داشت. در مهم‌ترین مورد در ژانویه ۲۰۲۲ ریچارد نفیو که معمار تحریم ایران خوانده می‌شود و معاون مالی بود، به اتفاق دو عضو دیگر تیم، «به علت اختلاف‌نظر» و اینکه خواستار شدت عمل بیشتر در قبال ایران بودند، تیم را ترک کردند. نفیو اندکی بعد در رشته توییتی اختلاف نظر با مالی را تأیید کرد. حدود یک ماه بعد نیز دانیل شاپیرو، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل، که به «نجواگر اسرائیل» معروف است، این تیم را ترک کرد. به‌این‌ترتیب شواهد حاکی است که مالی توانست خط‌مشی میانه خود را اعمال کند و در این راه حمایت بایدن و بلینکن را نیز داشته باشد.

پس از تعلیق مالی، در جو بسیار سیاست‌زده واشنگتن به‌ویژه درباره ایران، مایکل مک‌کال، رئیس کمیته سیاست خارجی مجلس نمایندگان، در نامه‌ای به وزیر خارجه آمریکا ضمن انتقاد از «عدم صداقت یا ارائه اطلاعات غلط به کنگره»، خواستار دریافت جزئیات درباره تعلیق مالی و تحقیقات درباره او و نیز ادای توضیحات علنی و محرمانه به کمیته از سوی مک‌گرت، مسئول خاورمیانه شورای امنیت ملی و آبرام پیلی، معاون مالی، تا پایان جولای شد. مک‌گرت در دو، سه ماه اخیر به جای مالی ازجمله در مذاکرات عمان حضور داشته است. فرض کارشناسان این است که او و رئیس او، جیک سالیوان، مواضعی تندتر از مالی درباره ایران و مذاکرات دارند. دانیل شاپیرو نیز به‌تازگی به‌عنوان نقطه تماس آمریکا درباره گسترش «پیمان‌های ابراهیم» منصوب شده که می‌تواند به معنی واردشدن یک عنصر افراطی در تیم خاورمیانه‌ای وزارت خارجه آمریکا باشد.

ممکن است برجام به دلایل متعدد، به‌ویژه به خاطر از بین رفتن ارزش عدم اشاعه آن، دیگر موضوع مذاکره نباشد؛ اما موضوعات متعددی بین ایران و آمریکا وجود دارد که توجه به آنها ضروری است. اگرچه طبق اصول نقش هیچ مذاکره‌کننده‌ای را نمی‌توان تعیین‌کننده‌ شمرد؛ چراکه مذاکره‌کننده در چارچوب سیاست ابلاغی از سوی دولت خود عمل می‌کند؛ اما هر مذاکره‌کننده‌ای دارای ویژگی‌ها، توانایی‌ها، ابتکارات و تمایلات شخصی خاصی است که می‌تواند بر روند مذاکرات اثر بگذارد. ویژگی‌های رابرت مالی به گونه‌ای است که امکان می‌دهد تعلیق او را یک تحول منفی در روند مذاکرات و در راستای سخت‌ترشدن کار به شمار آوریم. به‌علاوه، گاه تغییر مذاکره‌کنندگان می‌تواند به دلیل تغییر سیاست باشد. این تحول بار دیگری نشان داد که بازشدن یک دریچه را باید کوتاه‌مدت فرض کرد و از آن بهره برد؛ چراکه لحظات آبستن تحولات است.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 حمید حاج اسماعیلی
✍️ ضرورت کارآفرینی بخش خصوصی
اتفاق مهمی که موجب شده شرایط اشتغال‌زایی نسبت به دوسال گذشته کمی بهتر شود، این است که محدودیت‌ها و موضوعاتی که در خصوص کرونا مطرح بود برطرف شده است، چراکه به‌طور کلی اکثر اشتغال و همچنین محدودیت‌های ۳ سال اخیر مربوط به خدمات است و حوزه ذکر شده کار و نیازهای روزمره مردم را تشکیل می‌دهد که پاندمی کرونا این بخش را با محدودیت شدید مواجه و اشتغال آن نیز کاهش پیدا کرده بود.
تاکید سالانه بر موضوع تولید، کسب و کار و اشتغال زایی موجب رشد اقتصادی و توسعه کشور، ظرفیت سازی اشتغال خواهد شد. تکرار و تاکید بر موضوع کسب و کار و تولید در کشور نشان دهنده‌ی اهمیت این مسئله برای کشورمان ایران است، چند سالی است که بحث تولید در ایران شعار سال است، اما باید اعتراف کنیم هنوز در ابتدای راه هستیم آن هم به این دلیل که هنوز فعالیت جدی و مهمی پیش رو داریم و کار بسیار جدی و اساسی برای بخش بازار کار و کسب کار‌ها در کشور انجام نشده است.
رشد اقتصادی در کشور می‌تواند افزایش تولید ناخالص داخلی را به دنبال داشته باشد که خود منجر به افزایش سرانه و رفاه عمومی می‌شود. برای دستیابی به رشد پایدار، ثبات و پایداری بازار کار، باید تولیدات و بازار و کسب و کار مبتنی بر دانش باشد. مسئله دانش بنیان موضوع جدی است. ما اگر بخواهیم بخش خصوصی را شکل دهیم راهی نداریم جز اینکه کارآفرینان و بخش خصوصی و مردم در بازار کار نقش آفرین باشند.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین