🔻روزنامه تعادل
📍 چرا عدالت، چرا آزادی؟
✍️ دکتر علی سرزعیم
چرا بحث هایک امروز در جامعه ایرانی مطرح شده است؟ این سوالی است که در حوزه جامعهشناسی مطرح است. باید دید چه عواملی در جامعه رخ داده که در میان همه اندیشمندان یک اسم بیشتر در جامعه (محافل اقتصادی) مطرح شده است؟ حس ما این است که امروز در جامعه ایرانی با بحرانهایی عملی در بخشهای مختلف اقتصادی، راهبردی، ارتباطی و... مواجه هستیم که باید پاسخ اساسی به آنها داده شود.
قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده، تورم بیشتر شده و فقر در حال گسترش است و... وقتی مشکلی عملی به این صورت ظاهر میشود، باورها این است که مسائل از سطح سیاست اقتصادی فراتر رفته است. سوال این است موضوعات در چه سطحی فروکاسته شده است؟ برخی میگویند بحث را باید به سطح نهادها کشاند. عدهای دیگر عمیقتر میشوند و میگویند همین ترتیبات نهادی، محصول یکسری نظامات اندیشهای است. یعنی به گونهای فکر شده که چینش نهادی خاصی در جامعه شکل گرفته است.
یعنی سیاستهای ناکارا استخراج شده است. یک چنین نظم استدلالی وجود دارد که هر کدام هم طرفداران خاص خود را دارد. مساله بعدی این است که ایران کشوری است که در سنت خود جریانهای فلسفی جدی دارد. یعنی از قدیمالایام فلسفه در نظامات حوزوی و آموزشی و... جای جدی دارد. فلسفه غرب هرچند بخشی از این جایگاه را گرفته، اما به هر حال قوت نگاه فلسفی در جامعه ایرانی بالاست. به نظرم در مقابل یک چنین نگاهی که همه چیز را تلاش میکند به بطن فلسفی ببرد، نگاه عملگرایانه است.
بر اساس روایت دیگری، دو نوع زیست اروپایی و امریکایی در جهان وجود دارد. یک نوع زیست عملگرایانه امریکایی است و نوع دیگر زیست اروپایی است که موضوعات را بنیادین میبیند. روشنفکران قرن اخیر ایران عمدتا تحت تاثیر نگاه اروپایی بودهاند. این نگاه در کشور وارد شده و در کنار شاخصهای فکری درونی جامعه ایران، هر مسالهای را در خاستگاههای اندیشهای میبیند.
از منظر خاستگاههای اندیشهای دو جریان چپ (کمونیستها، سوسیالیستها، چپهای اسلامی و...) و جریان راست و لیبرتارینها (معادل اصالت آزادی) وجود دارند. برداشت من از جوامعی در اروپا وضعیت معیشتی بهتری داشتهاند، آن است که عموما افراد جامعه به دنبال جریان اصلی اقتصادی هستند و جریاناتی که خیلی چپ و راست میاندیشند در اقلیت هستند. در ایران اما دو سر این طیفها بسیار قوی هستند و وسط ماجرا، ضعیف میشوند.
به همین دلیل است که در جامعه ایرانی در سطح اقتصاد سیاسی یک مشکل جدی داریم، سیاستمداران هیچ کدام اقتصاد نخواندهاند و نمیتوانند از دانش اقتصادی استفاده کنند. وقتی تصمیم به سیاستگذاری میگیرد با جریاناتی مواجه است که هر کدام مطالبات خاصی دارند. در یک چنین شرایطی سیاستمدار نمیداند به مطالبه کدام جریان باید توجه کند.
بنابراین سیاستمدار دچار حیرت میشود و این حیرت سیاستمداران به شکل زیگزال در نظامات اقتصادی متبلور میشود. از دولت سیدمحمد خاتمی که وزیر اقتصادش را اقتصاد اسلامی گذاشت و سایر افراد در بخشهای اقتصادی را با دیدگاههای مختلفی چید تا احمدینژاد و روحانی و... با یک چنین شرایطی مواجهیم. امروز هم بحرانهای بالا گرفته، نارضایتیها بیشتر شده و شوریها افزونتر شده است. وقتی به خاستگاهها بازگردیم، یکی از افرادی که سادهترین قلم را دارد و با مخاطب ارتباط نزدیکی برقرار میکند، هایک است. سایر اندیشمندان راست، دیدگاههای خوبی دارند، اما هایک راحتتر خوانده میشود. برجستهتر میشود و نقدها بیشتری از طرف مخالفان دریافت میکند. این گونه میشود که در جامعه ایرانی هایک برجسته میشود و توجههای بیشتری را جلب میکند.
(ادامه دارد)
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 راه نجات صنعت ایران
✍️ دکتر حسین عباسی
صنعت ایران، به تبع مشکلاتی که تمامی اقتصاد ایران با آن روبهروست، با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکند و به دلیل ویژگیهای محصولی که تولید میکند، با چند مشکل منحصربهفرد هم روبهروست.
در میان این مشکلات، آنچه در درازمدت توجه به آن ضروری است، مساله عقبافتادگی در استفاده از زیرساختارهای مدرن است که در دنیای امروز پاره جدانشدنی هر فعالیت مولد شده است. صنعت ما در حال از دست دادن ارتباط خود با دنیاست و اگر نتواند این عقبافتادگی را جبران کند، لاجرم جایی در دنیای آینده نخواهد داشت؛ نه در دنیا و نه حتی در ایران. این اتفاق میافتد؛ مگر اینکه سیاستگذار اقتصادی فراهم آوردن زمینههای ارتباط با دنیا را در صدر برنامههایش قرار دهد.
مهمترین ویژگی صنعت این است که محصولات آن عرصه به ظهور رسیدن دانش و تکنولوژی است. پیدایش انقلاب صنعتی سبب شد که دانش بشر در قالب تکنولوژی در محصولات صنعتی ظاهر شود. کلید فهم جنبه اقتصادی انقلاب صنعتی این است که منابع بیشتری با هزینه بسیار کمتر در فرآیند تولید به کار گرفته شد تا کالاهای بسیار بیشتری با کیفیت بالاتر در قیمتی که برای بخشهای بسیار بیشتری از جامعه قابل پرداخت است، عرضه شود. در حدود دوقرنی که از آغاز انقلاب صنعتی گذشته است، تکنولوژی جدید روزبهروز بیشتر در محصولات صنعتی وارد شده و گستره بیشتری از انواع کالاها را با قیمتهای نسبی پایینتر وارد زندگی ما کرده است. این روند با گسترش اینترنت و کاهش غیرقابل باور هزینه ارتباطات، ما را وارد دنیایی کرده است که هم تولید صنعتی و هم مصرف کالاهای صنعتی در آن فرآیندی جهانی است.
به این بیفزایید ماهیت محصولات صنعتی را که قابل مبادله است. بنابراین بازارهای آن بازارهای جهانی هستند. امروزه در بیشتر نقاط دنیا محصولاتی استفاده میشود که تمامی یا حداقل بخشهای قابلتوجهی از آن در محل تولید نشده است. صنعت هیچگاه پشت درهای بسته شکوفا نشده است و به طریق اولی در دنیای امروز هم نخواهد شد. اگر میشد، خودروسازی ما باید الان دنیا را تسخیر میکرد. تولید صنعتی در جهان امروز در عرصهای بهشدت رقابتی صورت میگیرد. مسابقهای بزرگ در جریان است تا فرآیندهای تولید کارآمدتر و کمهزینهتر شوند. بنگاههای صنعتی اگر نتوانند از منابع ارزانتر، در هر جای جهان که باشد، استفاده کنند، محکوم به خروج از بازار و واگذار کردن عرصه به بنگاههای کارآمدتر هستند. همین است که بخش عظیمی از تولید بنگاههای صنعتی کشورهای پیشرفته در کشورهای در حال توسعه انجام میشود که دسترسی به نیروی کار ارزان آسانتر است.
این بنگاهها هزینههای عظیمی را صرف تحقیق و توسعه در جهت بهبود فرآیندهای تولید میکنند تا از رقبا عقب نمانند. بخشهای بازرگانی، حسابداری، مدیریتی و حقوقی در بنگاههای صنعتی بخشهایی بسیار پیچیده و تخصصی هستند تا از صحت عملکرد بنگاه در بازارهای بینالمللی اطمینان حاصل شود. بنگاههای صنعتی کوچکتر و بنگاههای کشورهای در حال توسعه از خدمات بنگاههای تخصصی مدیریت، بازرگانی و حسابداری که با قواعد بینالمللی آشنا هستند، استفاده میکنند تا از چرخه ارائه محصولی متناسب با بازارهای امروزی عقب نمانند. به عبارت دیگر، هسته مرکزی تولید صنعتی در دنیای امروز، در ماشین خلاصه نمیشود، بلکه فرآیند یادگیری است که فقط با حضور در این مسابقه بزرگ برای عرضه کالاهای بهتر با هزینه پایینتر امکانپذیر است.
این فرآیند نیاز به زیرساختهای گستردهای دارد. زیرساختارهای فیزیکی از قبیل راهها، بنادر و آب و برق و گاز، دهههاست که به عنوان لوازم ضروری برای توسعه صنعتی شناخته شده است. بخش بزرگی از این زیرساختارها توسط بنگاههای اقتصادی تامین نمیشود، بلکه دولتها وظیفه تامین آنها را دارند یا حداقل زمینه تولید آنها را فراهم میکنند. تولید صنعتی از کشورهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه منتقل شده است؛ ولی فقط کشورهایی را شامل میشود که توانستهاند این زیرساختارها را بدون وقفه فراهم کنند. بهعلاوه، حوادث دوران همهگیری کرونا که در جریان زنجیره عرضه اختلال ایجاد کرد، به ما نشان داد که زندگی ما تا چه حد به جریان بیوقفه کالا و خدمات و اطلاعات بستگی دارد.
آنچه اهمیت آن روزبهروز بیشتر میشود، استفاده از زیرساختارهای مدرن ارتباطات است. این زیرساختها به طور روزافزونی به دنیای مجازی منتقل شده است. امروزه داشتن وبسایتی که به صورت تخصصی ساخته شده باشد، به طوری که اطلاعات مفید را به زبان و شکلی قابل استفاده برای مشتریان بالقوه ارائه کند، مانند داشتن سواد خواندن و نوشتن است. استفاده فزاینده از یادگیری ماشین که قادر است فرآیندهای تولید و ارائه خدمات را به طرز حیرتآوری بهبود بخشد، این را به ما متذکر میشود که بدون استفاده از این زیرساختارها بقای تولید صنعتی در دنیای امروزی تقریبا غیرممکن است.
شاید تا ۳۰سال پیش تولیدکننده ایرانی یککالای صنعتی مانند کفش میتوانست با تولیدکننده ترکیهای رقابت کند؛ ولی این رقابت روزبهروز سختتر شده و بدون دسترسی به زیرساختهای ارتباطی جهان امروزی، در آینده نزدیک غیرممکن میشود. تولیدکننده ترکیهای میتواند مواد لازم برای تولید کفش را از بازار جهانی خریداری کند و مطمئن باشد که این مواد بدون وقفه در دسترس است. او میتواند از خدمات حقوقی شرکتی در لندن برای تضمین صحت مدارکش و شرکتی در نیویورک برای تهیه مدارک حسابداری یا خدمات بیمه استفاده کند. میتواند از شرکت بازاریابی سوئدی برای شناخت مشتریانش در هند استفاده کند و از شرکت چینی برای ارسال محصولاتش به بازار جهانی بهره گیرد.
میتواند از مهندسان و برنامهنویسان زبده ایرانی که در امارات مشغول کار هستند، برای بهبود فرآیند تولید خود استفاده کند. مهمتر از همه، هزینه ارتباط با این منابع برایش نزدیک به صفر است. محصولی که او تولید میکند، هم از نظر کیفی و هم از نظر قیمتی، بر کفشی که بدون دسترسی به این امکانات تولید میشود، برتری دارد. دیر یا زود، بازار ایران هم به تصرف کفش ترکیهای درخواهد آمد، چه در قالب واردات رسمی و چه در قالب قاچاق، آنچنان که در بسیاری از محصولات صنعتی شاهد آن هستیم.
امکان ارتباطات کمهزینه و گسترده با دنیا لازمه ورود به عرصه تولید صنعتی در سطح جهانی است. ساختاری که چنین امکانی را فراهم کند، جنبههای متعددی دارد، ولی میتوان به حداقلهایی از آن اشاره کرد. داشتن اینترنتی که با استانداردهای روز دنیا همخوانی داشته باشد، ضروریترین و غیرقابلاغماضترین عنصر این زیرساختارهای مدرن ارتباطات است. تقریبا قطعی است که تا چندی دیگر اینترنت به شکل ماهوارهای و با سرعتی هزاران برابر سرعت کنونی در اختیار خواهد بود. فعالیت در دنیای آینده بدون دسترسی به چنین زیرساختارهای ارتباطی تقریبا به شوخی میماند. به این بیفزایید ارتباطات بینالمللی مالی و حقوقی و بازرگانی و مانند اینها را تا درکی از زیرساختهای مدرن به دست آید.
در سالهای گذشته، مشکلات اقتصادی از جمله سیاستهای نادرست ارزی، به مشکلات سیاسی ایران از جمله تحریمهای بینالمللی اضافه شد تا اقتصاد ایران را وارد بحرانهایی عظیم کند که در نهایت در قالب رشد نزدیک به صفر برای بیش از یکدهه ظاهر شد. اخیرا افزایش نرخ ارز، هرچند با تکانههای شدید همراه بود و مشکلات متعددی را به همراه آورد، حداقل مزیت نسبی قیمتی برای تولیدکنندگان صنعتی ایران به ارمغان آورده است. شنیدهها حاکی از این است که برخی از بخشهای صنعت توانستهاند با اتکا بر مزیت قیمتی که افزایش قیمت دلار برایشان ایجاد کرد، بخشی از بازار داخلی و بازارهای محدودی در کشورهای همسایه را در اختیار بگیرند. این امر قطعا مثبت است و امید میرود که سیاستهای ارزی به نوعی نباشد که این مزیت را از تولیدکنندگان ایرانی بگیرد.
در بلندمدت، آنچه اهمیت دارد این است که رشد صنعت مستلزم شناخت دنیایی است که تولیدکنندگان صنعتی در آن به فعالیت مشغولند. دنیای ما با سرعتی باورنکردنی در حال تغییر است. یاد گرفتن از این تغییرات برای صنعتگران ما مستلزم حضور مستمر در این دنیای متحول است. این حضور امروزه از حالت انتخاب خارج شده و مساله، حفظ بقاست. اگر بناست سیاستگذاری اقتصادی یک هدف را برای بقای صنعت در صدر برنامههای خود قرار دهد، به احتمال زیاد، آن هدف فراهم آوردن زیرساختهای مهم ارتباطی است تا صنعت ما از تجربه دیگران بیاموزد و راه خود را پیدا کند.
🔻روزنامه کیهان
📍 اهمیت راهبردی سرزمین بولیوار
✍️ سعدالله زارعی
ایران و ونزوئلا دو کشور اثرگذار حوزه بینالملل در دو منطقه حساس یکی در غرب آسیا و دیگری میانه قاره آمریکا میباشند. مساحت «جمهوری بولیواری ونزوئلا» بیش از ۹۰۰ هزار کیلومترمربع و به طور تقریبی نیمی از مساحت ایران را شامل میشود و جمعیت کنونی آن حدود ۳۰ میلیون نفر یعنی قریب به یک سوم جمعیت ایران میباشد. اقلیم ونزوئلا از حیث درجه حرارت گرمسیری محسوب میشود و در عین حال جنگلی و به طور کلی دارای تنوع زیستی فراوان میباشد. حدود ۹۱ درصد جمعیت این کشور را مسیحیان تشکیل میدهند و پایبندیهای مذهبی در آن بالاست. در عین حال مسیحیت در این کشور و به طور کلی در آمریکای لاتین سوسیالیزه شده و عدالتگرایانه تلقی میشود و آموزههای آن تحت عنوان
«الهیات رهاییبخش» شناخته میشود.
ونزوئلا بزرگترین ذخائر نفتی اوپک و جهان را در بر دارد در عین حال رشد تولید ناخالص داخلی، آن را در ردیف هفتاد و پنجمین کشور قرار داده است. ونزوئلا از حیث فرهنگی مردم مقاومی دارد و این مقاومت سبب پایداری حکومت و سیاستهای آن در این کشور شده است. این مقاومت برای منطقه کارائیب و آمریکای لاتین
تا حد زیادی الهامبخش بوده و حتی دارای آثار فرامنطقهای نیز هست
کما اینکه بعضی منابع آمریکایی نوشتهاند همکاریهای ونزوئلای دوره «هوگوچاوز» در مقابله با تحریمهای آمریکا علیه ایران، کوبا و نیکاراگوئه مؤثر بوده است.
ایران و ونزوئلا در الگوهای اقتصادی (عدالتمحور) و اهداف اقتصادی (تودهگرا) و شیوه اداره جامعه (اولویت در بهکارگیری عناصر انقلابی) به هم میرسند کما اینکه دو کشور از دیرباز همکاریهای اصولی با هم داشتهاند. ونزوئلا یک عضو بنیانگذار در اوپک به حساب میآید و این نشان میدهد زیرساختهای اقتصادی دو کشور از نوعی یکسوئی برخوردارند.
نزدیک ۱۰۰۰ رودخانه در ونزوئلا جاری است یکی از آنها (اورینوکو) حدود ۲۵۰۰ کیلومتر از برزیل تا اقیانوس اطلس طول دارد. بر این اساس ظرفیت کشاورزی و صنعت در ونزوئلا بالاست و این در حالی است که صنعت کشاورزی در این کشور ضعیف است و قابلیت سرمایهگذاری ویژه دارد. ضمن آنکه فاصله دما از ۲۸ درجه در مناطق گرمسیری تا کمتر از ۸ درجه در مناطق سردسیر، موقعیت ویژهای برای توسعه کشاورزی ونزوئلا فراهم کرده کما اینکه میزان بارش باران در بعضی مناطق آن به ۱۵۰۰ میلیمتر میرسد.
ونزوئلا از سال ۱۳۷۷ که «هوگوچاوز» طی انتخابات بر سر کار آمده تا امروز یعنی حدود ۲۵ سال دارای ثبات سیاسی و ثبات در سیاستها بوده است و این در شرایطی بود که آمریکاییها در طول این مدت و با انواع شیوهها در پی ساقط کردن دولت انقلابی در این کشور بودهاند. کما اینکه ماشین کودتا در این کشور از دو سال پس از روی کار آمدن هوگوچاوز راه افتاد و حتی برای چند روز بر دولت منتخب غلبه کرد اما سرانجام مردم چاوز را برگرداندند. در آخرین انتخابات ریاستجمهوری هم، غرب نتیجه را نپذیرفت و تا همین چند ماه پیش رقیب غربگرای مادورو یعنی «خوان گوایدو» را رئیسجمهور میدانست ولی در نهایت تسلیم شد و گوایدو به آمریکا رهسپار گردید.
ونزوئلا تا همین چندی پیش عملاً تحت فشار شدید دو دولت غربگرای همسایه خود در برزیل و کلمبیا بود که نظامهای سیاسی در هر دو کشور طی انتخابات دو سال اخیر تغییر کرده و به دوستانی برای کاراکاس تبدیل گردیدهاند. از این رو ونزوئلا در دو سال گذشته روند رو به بهبود و رشد اقتصادی را از سر گرفته است.
آمریکای لاتین به خودی خود از حیث اقتصادی یک
«موقعیت ویژه» میباشد؛ چرا که از حیث معادن و مواد اولیه یکی از غنیترین مناطق جهان به حساب میآید. از این رو برای کشوری مثل ایران که در مسیر توسعه بعضی صنایع حساس میباشد و در این راه به مواد اولیه نیاز دارد، توسعه روابط با این حوزه بسیار مطلوب است. اما در همان حال آمریکای لاتین برای ایران یک موقعیت نمادین هم دارد چرا که نقطه تعارض تمدنی آمریکاست. زمانی که در اواخر سدهشانزدهم، «پیوریتنها» (Puritans) پای به قاره آمریکا گذاشتند، تغییر فرهنگی و اجتماعی این قاره را مدنظر قرار دادند. پیوریتنها، انگلیسیهای کاتولیک افراطگرایی بودند که در اروپا تحمل نمیشدند و لذا به سمت قاره ناشناخته آمریکا رانده شدند. این «کشیشهای جنایتکار» ابتدا آرام، آرام بر شریانهای اقتصادی آمریکای لاتین مسلط گردیدند و به محض آنکه جای پایشان در اواسط قرن ۱۷ محکم شد، قتل و کشتار بومیان را در پیش گرفتند و هزاران هزار نفر از آنان را کشتند. ارتباط انقلاب اسلامی با آمریکای لاتین از این حیث هم موضوعیت دارد. همانطور که گفته شد مردم آمریکای لاتین روحیه فرهنگی و فرهنگپذیری بالایی دارند و ثانیاً کینههای خود نسبت به ظلمهایی که به نیاکان آنان و حتی به خودشان شده، حفظ کردهاند و لذا ایران در این منطقه میتواند موقعیت ویژه و کانونی درازمدت داشته باشد. جالب این است که در حال حاضر نیمی از دولتهای آمریکای لاتین و نزدیک به چهار پنجم مساحت آن را دولتهای ضدآمریکایی شامل برزیل، آرژانتین، کلمبیا، کوبا، نیکاراگوئه و ونزوئلا تشکیل دادهاند. این به آن معناست که مخالفت با آمریکا در این منطقه ریشهدار و قابل محاسبه است.
آمریکای لاتین در چهار دهه گذشته عمدتاً در موقعیت حمایت از انقلاب اسلامی و جبهه مقاومت قرار داشته است و بیشتر دولتهای آن مایلند مقاومتی دیده شوند. رابطه ایران با دولتهای انقلابی آمریکای لاتین برطرفکننده برخی نیازهای این منطقه و در مواردی بسیار کارساز بوده است. کمکهای ایران به دولت ونزوئلا در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ و نیز به دولت نیکاراگوئه و «دانیل اورتگا» در دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی خیلی تأثیرگذار بوده است. نام ایران در آمریکای لاتین توأم با واژگانی مثل اقتدار، صداقت و استمرار است و از این رو سطح پذیرش ایران در این منطقه از شیلی تا مکزیک بالاست و این میتواند دو وجه پیدا کند؛ وجه استفاده از بازار نیازمندیهای این منطقه و وجه بهرهگیری از منابع اولیه به منظور تکمیل چرخه صنعتی ایران و در نهایت رسیدن به «روابط راهبردی» با کشورهای این منطقه. ضمن آن که به گفته آقای رئیسی در سفر اخیر به ونزوئلا؛ ملت ایران دوست دورانهای سخت مردم ونزوئلا است.
روابط ایران و ونزوئلا و ایران با بقیه کشورهای این حوزه، سیاستهای ضدایرانی آمریکا و اروپا را کماثر کرده و به حاشیه میبرد و این در حالی است که خلأ حضور ایران در این منطقه در سالهای گذشته سبب خساراتی مهم به موقعیت و منافع ایران شده است. رژیم جعلی اسرائیل با دروغپردازی راجع به حادثه «مرکز همکاریهای اسرائیل و آرژانتین» موسوم به Amia سعی در جذب حمایت جهانی از سیاستهای ضدایرانی خود نمود. دسیسه رژیم صهیونیستی در فاصله تیر ۱۳۷۳ تا امروز یعنی در یک دوره
۳۰ ساله تحت تأثیر دولتهای حاکم بر این کشور پایین و بالا رفته و در برهههایی به صدور حکم قضایی علیه ایران هم منتهی شده است. بنابراین واضح است که حضور ایران در این منطقه اگرچه دارای منفعت بالای اقتصادی هم هست، در عین حال یک معنای راهبردی با تأثیر کلان جهانی هم دارد و میتواند ظرفیت واقعی انقلاب اسلامی حتی در دوردستها را به جهان نشان دهد و فضای توطئه علیه ایران را در محیطهای مختلف بشکند. ممکن است این یک نگرش تنشزا تلقی شود ولی مگر فراموش کردهایم که ناوهای آمریکایی در فاصله سالهای پایانی دفاع مقدس تاکنون یعنی حدود ۳۵ سال یک لحظه آبهای منطقه ما را ترک نکرده و صراحتاً هم از ضرورت کنترل ایران صحبت نمودهاند. خب ما هم میتوانیم در حوزه کارائیب، دشمن منافع ملی خود را به چالش بکشیم. بله به یکباره نمیشود، هر بار گامی و در نهایت ساخت بنای بزرگی از تمانع بر سر راه آمریکاییها.
سفر آیتالله رئیسی به ونزوئلا بیانگر توجه رئیسجمهور ایران به اهمیت این منطقه و ظرفیت آن میباشد. امیدواریم این «تک ستاره» دولت در آسمان دیپلماسی منطقه کارائیب نباشد.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 ضرورت تصویب دوباره قانون تغییر ساعت رسمی کشور
✍️ کامران نرجه
قانون تغییر ساعت رسمی کشور که از ابتدای امسال با اصرار نمایندگان مجلس شورای اسلامی لغو شد، خیلی سریع تر از آنکه انتظار می رفت آثار منفی خود را نمایان ساخت و گلایه اقشار مختلف مردم را برانگیخت.
جلوگیری از تغییر ساعت رسمی کشور در سه ماهه گذشته نه تنها موجب تأمین خواسته موافقان این شیوه و بهبود زمان انجام فرایض مذهبی مردم نشده، بلکه در عرض های شمالی و شرقی کشور که افق شرعی آنها جلوتر از سایر نواحی است، زمینه فشار بیشتر به مومنان برای فرایض صبحگاهی را فراهم کرده است. از سوی دیگر با تعیین ساعت جدید اداری توسط دولت، الگوی زندگی مردم بهم ریخته و انجام امور روزمره آنها مختل شده است.
گستردگی عرض ایران به گونه ای است که گاهی زمان طلوع خورشید در مناطق شرقی با نواحی غربی حدود یک ساعت و نیم تفاوت دارد ولی ساعت رسمی کشور در همه جای ایران یکی است. حدود ۸۰ کشور مختلف که با این مساله روبروهستند، برای استفاده بهتر از حداکثر روشنایی روز و کاهش مصرف برق، ساعت رسمی خود را در نیمه اول و دوم سال تغییر می دهند.
در ایران هم ۲۲ سال پیش در دولت دوم مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی با هدف کمک به کاهش مصرف برق در کشور و استفاده هرچه بیشتر از روشنایی روز در نیمه اول سال، برنامه تغییر ساعت رسمی ارائه شد که بعدها در سال ۱۳۸۶ نمایندگان مجلس شورای اسلامی این تصمیم دولت را به شکل قانون مورد تصویب و تأکید قرار دادند.
مطابق این قانون، ساعت رسمی ایران هر سال در ساعت ۲۴ روز اول فروردین یک ساعت به جلو کشیده میشد و در ساعت ۲۴ روز سیام شهریور به حالت قبلی باز می گشت. این رویه مدیریت مصرف انرژی تا ۲۹ اسفند پارسال آثار فراوانی در افزایش بهره وری اقتصادی داشت و ساکنین تمامی استان ها ظرف سالیان متمادی به اجرای آن عادت کرده بودند. اما مجلس شورای اسلامی اواخر پارسال به بهانه آنکه این قانون هیچ تأثیری در شدت مصرف انرژی کشور نداشته و موجب فشار به مومنان برای ادای فرایض صبحگاهی شده، طرح عدم تغییر ساعت رسمی کشور را به تصویب رساند و اول امسال اجرا کرد.
کمتر از دوماه بعد، دولت به پیشنهاد وزارت نیرو مقرر کرد تا ساعت شروع فعالیت اداری در سراسر کشور از ۱۶ خرداد به ۶ صبح تغییر کند. یعنی اشتباه مجلسیان را با اشتباهی دیگر پاسخ داد و با همان استدلال ضرورت صرفه جویی در مصرف برق، این بار ساعت کار ادارات به عقب کشیده شد.
اینک کارمندان شمال شرق ایران در ساعت ۶ صبح و در اوج روشنایی آسمان فعالیت اداری خود را آغاز می کنند، در حالی که کارمندان غرب و جنوب ایران در همان ساعت و در تاریکی به ادارات می روند. از این پس هرچقدر به سمت خاتمه نیمه اول سال پیش برویم، ساعت ۶ صبح تغییری نخواهد کرد و در تمام پهنه ایران همان ۶ صبح است ولی شدت تاریکی هوا در استان های جنوبی و غربی بیشتر خواهد شد و زندگی شاغلان اداری را مختل می کند.
جدا از این آشفتگی برنامه زندگی مردم، تعیین ساعت جدید اداری از سوی قوه مجریه با مقاومت قوای قضائیه و مقننه در اجرا روبرو شده و کارکنان دستگاه های دو قوه مذکور مطابق با برنامه زمانی قبل در محل کار خود حاضر می شوند.
در همین حال، دولت حتی از درون خود هم با مقاومت در اجرای این مصوبه روبروست و برخی از دستگاه های اجرایی با هدف پر کردن حداکثر ساعت کار هفتگی کارمندان، زمان پایان کار اداری خود را از ساعت ۱۳ به ۱۴ر۳۰ افزایش داده اند. ماهیت فعالیت برخی دیگر از دستگاه های اجرایی هم باعث شده تا زمان خاتمه فعالیت کارمندان آنها، همان ساعت ۱۶ سابق باشد.
اینک اگرچه ساعت رسمی کشور تغییر نکرده و ثابت است ولی زندگی مردم به عقب کشیده شده و تعدد ساعت کار سازمان ها موجب سردرگمی مردم در امور روزمره شده است. اگر قرار باشد برخی ادارات از مصوبه ساعت کار ۶ تا ۱۳ (به دلیل پر نشدن ساعات کار هفتگی پرسنل) تبعیت نکنند، همانند گذشته در اوج بار مصرف برق فعال خواهند بود و از سیستم های سرمایشی استفاده خواهند کرد.
چنانچه واقعاً به دنبال کاهش مصرف برق در بخش اداری هستیم، حداقل از مابقی ساعت کار هفتگی کارمندان باید صرف نظر کنیم تا یک هدف مهم، مغلوب یک هدف کوچکتر نشود. همچنین مادامی که سایر ادارات در قوای قضائیه و مقننه، نیروهای مسلح و انتظامی و بخش خصوصی به این مصوبه وقعی نگذارند، نمی توان به تحقق اهداف برنامه ریزی شده صرفه جویی برق امیدوار بود.
البته بهتر آن است که به جای اصرار بر اجرای یکنواخت مصوبه تغییر ساعت اداری، ساعت رسمی کل کشور را جلو ببریم. هنوز برای بازگشت به اجرای قانون تغییر ساعت رسمی کشور و بهره مند شدن از منافع آن دیر نشده و می توان با یک لایحه دو فوریتی خواستار اجرای مجدد قانون قبلی شد.
مسلماً پذیرش یک اشتباه قانونی و تلاش برای جبران سریع آن، عقلانی تر از اصرار به ادامه رویه غلط است. نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اقدامی شجاعانه می توانند از تصمیم قبلی خود عقب نشینی کرده و طرح اجرای مجدد تغییر ساعت رسمی کشور را به دولت ارائه دهند. دولت و مردم هم قدر این فروتنی و دقت نظر مجلسیان را درک خواهند کرد و به داشتن نمایندگانی که از پذیرش اشتباه محاسباتی خود واهمه ای ندارند، افتخار می کنند.
اما اگر مجلس چنین طرحی را به دولت پیشنهاد نکرد، وظیفه قوه مجریه است تا با ارایه یک لایحه دو فوریتی برای بازگشت به رویه پارسال، بار مشکلات نظام اجرایی در ماه های پیش رو را کاهش دهد و ضمن ساماندهی مجدد زندگی روزمره مردم، زمینه صرفه جویی یکپارچه جمعیت در مصرف برق را فراهم کند.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 رفتارهای تورمزا
✍️ مسعود دانشمند
این روزها از هر گوشه و کناری مباحثی درخصوص مبارزه جدی دولت با تورم مطرح میشود. دولتمردان بیتوجه به آنچه بر اقتصاد ایران گذشته عینک خوشبینی به چشم زدهاند و نوید آیندهای بدون تورم و گرانی را میدهند. تناقض گفتههای مقامات دولتی با آنچه در عمل میبینیم اما درست از جایی آغاز میشود که بدانیم تورم زاییده رفتارهای اقتصادی و سیاسی خود دولتمردان است.
عموما تورم زمانی در اقتصاد رشد میکند که هزینههای دولت از درآمدهایی که برای خود پیشبینی کرده بیشتر شود و در نتیجه درآمد کافی برای تامین مالی غیرتورمی بودجه دولت وجود نداشته باشد. در این شرایط است که دولت تصمیم میگیرد برای جبران هزینههایی که دارد دست به دامان بانک مرکزی شود و موتور چاپ پول را روشن کند. به این ترتیب افزایش حجم نقدینگی، فربه شدن دولت و همچنین ناتوانی دولت در تامین هزینهها از محل منابع بودجهای را میتوان موتورهای اصلی رشد تورم در اقتصاد ایران برشمرد.
برای اینکه دولت بتواند تورم را آنگونه که ادعا میکند کنترل کند باید رفتارهای سیاستی خود را اصلاح کند، به سمت کوچکسازی حرکت کند، هزینههایی که دارد را از محل منابع پیشبینی شده در بودجه تامین کند و از تامین مالی تورمی خود دست بکشد. آنچنان که دادهها نشان میدهند توالی رشد قیمتها در طول زمان حفظ شده و خانوارها هر سال هزینههای بیشتری را نسبت به سال قبل برای تامین سبد یکسانی از اقلام مصرفی خود پرداخت کردهاند. این شاید روشنترین تصویری باشد که بتوان از تغییرات قیمت کالاها در طول زمان ارائه داد.
با توجه به کوچک شدن سفره معیشتی خانوار در سایه رفتارهای تورمزای دولت، مطالبات مردم از دولت برای حل مساله تورم و گرانی و جلوگیری از کاهش قدرت خریدشان رو به افزایش گذاشته است.
ناکام ماندن سیاستگذار در حل ریشهای مساله تورم اما دولت را به جایی رسانده که با تزریق خوش بینی و خبردرمانی به جامعه تلاش میکند این باور را تقویت کند که دوران گرانی به سر رسیده است. اما باید این سوال را از مقامات دولتی پرسید که آیا مشکل کسری بودجه را حل کرده و یا مسیرهای منتهی به خلق پول را بسته است که چشمانداز تورمی را کاهشی میبیند؟
طبق آمارهایی که دولت منتشر کرده میزان صادرات غیرنفتی کشور در سال گذشته حدود ۵۲ میلیارد دلار و میزان واردات نیز ۵۸ میلیارد دلار بوده است. به این ترتیب شکاف شش میلیارد دلاری بین صادرات و واردات غیرنفتی وجود داشته که این شکاف با درآمدهای حاصل از فروش نفت به راحتی قابل جبران است.
نتیجهای که از این آمارها میتوان گرفت این است که با مدیریت صحیح منابع و مصارف و اصلاح رفتارهای سیاستی دولت میتوان ناترازیها را در حوزههای مختلف برطرف کرد، اما به جای آنکه شاهد اصلاح شیوههای مدیریتی دولت باشیم، آنچه در عمل میبینیم تلاش نهادها و وزارتخانههای مختلف برای سرپوش گذاشتن بر عملکرد نهادهای متبوعشان و نسبت دادن ناکارآمدیها به سایر حوزههاست.
با همه اینها، دولت برای کنترل تورم و کاهش فشارهای هزینهای بر معیشت خانوار راهی جز کوچک کردن دامنه فعالیتهایش، حذف ردیفهای بودجهای و توقف جریان پول تورمساز به اقتصاد ندارد. هر رفتاری غیر از این میتواند تورم را به نقاط نگرانکننده و غیرقابل کنترلی برساند.
🔻روزنامه اعتماد
📍 ساختوساز روی گسل شمال تهران
✍️ مهدی زارع
خبر زاکانی شهردار تهران در مورد پروژه ساخت هتلی ۳۰ طبقه روی گسل شمال تهران مجددا توجه را به مساله حریم گسلهای فعال برانگیخته است. البته شهردار تهران در مصاحبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۲ گفت که موضوع از مرز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی استعلام شده تا با مجوز آنها اجازه ساخت این هتل داده شود. با این حال مساله تخریب ساختمانهای روی گسلهای فعال و ممنوعیت احداث ساختمانهای جدید در این نواحی از مباحث همیشه مطرح در دهههای اخیر در کشورهای لرزهخیز بوده است. براساس مصوبه شورای عالی شهرسازی و معماری ایران درخصوص حریم گسلهای زلزله شهرهای ایران، مصوب دوم اردیبهشت ۱۳۹۷ ساخت چنین ساختمانهای بلندمرتبهای روی گسلهای فعال باید با محدودیت و ممنوعیت جدی مواجه شود. مناطق گسل که در زلزلهها تغییر شکل دایمی زمین را تجربه میکنند (مانند گسیختگی گسل سطحی، یا رخداد زمینلغزش یا روانگی خاک) معمولا در مقایسه با مناطقی که فقط دچار لرزش ناشی از جنبش شدید زمین میشوند، آسیب و تلفات بیشتری را متحمل میشوند. زلزلههای ۱۹۹۹ ایزمیت و دوزجه در ترکیه و ۲۰۲۳ در قهرمان مرش و البیستان و همچنین زلزلههای ۱۹۹۰ منجیل و ۱۹۸۹ لوماپریتا امریکا و ۱۹۹۹ چیچی تایوان که با گسیختگی سطحی طولانی همراه بودهاند؛ سبک و میزان تغییر شکل گسیختگی سطحی به طور قابلتوجهی متفاوت بود، از چین خوردگی توزیع شده در مقیاس سانتیمتر تا گسیختگی گسسته در تا دهها متر دیده شده است.
بیشتر آسیبهای مهم جانی در این رخدادها به ساختمانهای چند تا چندین طبقه ساخته شده در سالهای اخیر قبل از این زلزلهها وارد شده است. بعضی از این ساختمانها مستقیما تحت اثر گسیختگی سطحی قرار گرفتند که شدت آسیب هم به دلیل لرزش زمین و هم گسیختگی زمین زیر بنا بوده است. نمونههای اخیر این پدیده در شهرهای هاتای و گلباشی در ترکیه در جریان زلزله ۶ فوریه ۲۰۲۳ قهرمان مرش از سوی نگارنده بازدید شد. ساختمانهایی که مستقیما تحت اثر گسلهای سطحی قرار گرفتهاند، نسبت به سازههای مشابه بلافاصله خارج از ناحیه تغییر شکل گسیختگی سطحی گسله، آسیب بیشتری متحمل شدهاند.
ساختمانهای بلند طراحی شده با عمر طولانی ممکن است در معرض یک یا چند خطر شدید قرار گیرند. احتمال آسیب و سهم هر یک از شرایط خطر نسبت به شدت آسیب حساس است. قانون تعیین حریم گسلهای فعال در امریکا به نامن قانون آلکوئیت پریولو شناخته میشود. سناتور امریکایی
Alquist -Priolo که زمینشناس نیز بود در ۲۲ دسامبر ۱۹۷۲ قانونی را کالیفرنیا به تصویب رساند تا خطر گسلهای سطحی برای سازهها یمسکونی راکاهش دهد.
این قانون در شکل فعلی خود دارای سه ماده اصلی است: ۱- به اداره زمینشناسی کالیفرنیا (که در آن زمان به عنوان بخش معادن و زمینشناسی کالیفرنیا شناخته میشد) ماموریت میدهد تا نقشههای دقیقی از آثار سطحی گسلهای فعال شناخته شده تهیه کند. این نقشهها شامل دقیقترین مکان شناخته شده که در آن گسلها سطح زمین را قطع میکنند و یک منطقه حائل (حریم) در اطراف اثر سطحی (شناخته شده) گسلهای فعال است.
۲- صاحبان املاک (یا نمایندگان آنها) را ملزم میکند که قبل از فروش ملک، به طور رسمی و قانونی افشا کنند که دارایی آنها در محدودههای تعیین شده در آن نقشهها قرار دارد.
۳- ساخت و ساز بناهای جدید را در این مناطق را ممنوع میکند، مگر اینکه یک بررسی جامع زمین شناختی نشان دهد که گسل خطری برای سازه پیشنهادی ایجاد نمیکند .
این اقدام یکی از چندین موردی بود که قوانین و شیوههای ساختمانی را برای بهبود ایمنی در برابر زلزله تغییر داد. این تغییرات به منظور کاهش خسارات ناشی از زلزلههای آینده است.
این قانون ایالتی نتیجه مستقیم زلزله ۱۹۷۱ سان فرناندو (که «زلزله سیلمار» نیز نامیده میشود) بود که با گسیختگیهای سطحی گسترده همراه بود. در این زلزله گسلش سطحی به خانهها، ساختمانهای تجاری و سایر سازهها آسیب رساند. در ژانویه ۱۹۷۲، فرماندار رونالد ریگان، شورای زلزله فرمانداری را، به صورت واکنشی به زلزله سان فرناندو، تاسیس کرد که توصیههای آن منجر به این عمل شد. این قانون در ۷ مارس ۱۹۷۳ لازمالاجرا شد. این قانون چند سال بعد اصلاح شد تا شامل تعهد افشا برای دارندگان مجوز املاک باشد.
ساختمانهایی که قبل از سال ۱۹۷۲ ساخته شدهاند ممکن است همچنان روی گسلهای فعال قرار داشته باشند و آن ساختمانها میتوانند در همان جایی که در ابتدا ساخته شدهاند باقی بمانند، مگر اینکه به صورت اساسی بازسازی شوند به نحوی که بیش از ۵۰درصد ساختمان تغییر کند. هنگامی که این اتفاق میافتد، با آنها مانند ساخت و سازهای جدید رفتار میشود (بررسی زمینشناختی جدید باید انجام شود و قبل از صدور مجوز ساختمان تا حد امکان تدابیر کاهش ریسک زلزله عملی شود).
🔻روزنامه شرق
📍 اندیشه شریعتی آیا باید عطایش را به لقایش بخشید؟
✍️ حمزه نوذری
آیا از دیدگاههای شریعتی میتوان برای بهترکردن وضعیت امروز استفاده کنیم؟ آیا دیدگاههای شریعتی را فقط از منظر تاریخی باید مهم دانست یا مسائل و دغدغههای نظری و فکری او، مسائل امروز هم به شمار میآید؟ یا باید چنین تفکری را کنار گذاشت و از دست آن خلاص شد؟ نه مانند آن جامعهشناسی که شریعتی را روشنفکر و جامعهشناس بیبدیلی معرفی میکند که منظومه فکری وی دارای مفاهیم نوآور و بینظیر برای فهم و ساماندهی جامعه نوین است و بازگشت به تفکرات او را دوای درد جامعه ایران میداند و نه همچون جوان دیروز و میانسال امروزی که فکر میکند دیدگاه شریعتی برای گذار از جامعه قدیم و گامگذاشتن در جامعه نو، فریبی بیش نبود، بلکه با کنارگذاشتن مضامینی که تداعی امر اخلاقی میکند، وظیفهای در قبال تفکرات او بر دوش ماست که همان روشنکردن برخی وجوه و بررسی انتقادی تفکرات وی است. کسانی هستند که خود را وابسته به تفکرات شریعتی میدانستند و امروز خود را برای داشتن چنین اعتقادی مقصر میشمارند و کسانی هم هنوز هستند که تفکر و اندیشه شریعتی را برای توضیح، تبیین و ساماندهی جامعه فعلی راهگشا میدانند. دیگرانی هم وجود دارند که مهر تاریخی بر اندیشه وی میزنند و معتقدند آثار وی فقط از جنبه تاریخی اهمیت دارد و بس. مشخص است که در این نوشتار نمیتوان به تمام وجوه تفکرات شریعتی، بهویژه شرایط اجتماعی که تفکر وی را شکل داده است، پرداخت. در اینجا به چند ایراد عمده در تفکرات او بسنده میکنم و بحثهای مفصل را به نوشتار یا سخنان دیگری موکول میکنم. آنچه مدنظر این نوشته است، نه نفرین شریعتی و نه تقدیس و بزرگداشت تفکرات وی، بلکه بیان ایرادهای عمدهای است که در اندیشههایش وجود دارد. این ایرادها را در چند نکته میتوان خلاصه کرد: ۱- بسیاری از موضوعات، مسائل و تجربیات متعدد در جامعه ایران را به خاموشی کشاند و نادیده گرفت. ۲- نوعی رمانتیککردن افراد و رخدادها (واقعیتها) و استفاده از نوعی پیشگویی نظم آینده که دارای اجبار و الزام بود. ۳- بر مواردی تأکید میکند که اضمحلال انسان واقعی است. انسان در سیطره ایدئولوژی مدنظر وی، فاقد اختیار و آزادی عمل است و در نهایت در نظم متعالی مدنظرش حل میشود. ۴- اندیشه وی جز نوسان همیشگی بین مدیریت ایدئولوژی حاکم بر جامعه و زندگی مادی و اقتصادی افراد نیست و پروژه وی برای آینده، مبهم و تناقضآمیز بود. هرچند شریعتی در توضیح نظم موجود زمانه و تغییرات جامعه از مفاهیمی مانند استبداد، استثمار و استحمار نام میبرد، اما در بدیلی که پیشنهاد میکند، چگونگی غلبه بر آنها نشان داده نمیشود.
انسانزدایی و اضمحلال انسان واقعی و زندگی روزمره و ماتریالیستی در آثار شریعتی برجسته است که ریشه در اجبارها و اهدافی دارد که از بالا به افراد در نظم متعالی شریعتی تحمیل میشود. آنقدر وی به کمال جامعه میاندیشید که معتقد بود برای هدایت جامعه، خواست و مخالفت مردم چندان اهمیت ندارد. بهطور کلی در اندیشه او، فرد در خدمت ایدئولوژی است. اتوپیایی که شریعتی تصور میکرد و قرار بود با قوانین سرمایهداری به مقابله برخیزد، بدون آنکه قوانین دیگری را جایگزین آن کند، چشمانداز واقعی برای پشت سر گذاشتن آن ایجاد نکرد. ایدئولوژی شریعتی از شیوههای تفکری که گمان میبرد نقاد آنهاست حقیقتا گسسته بود و منظومه مدنظر او که جامعه را سامان میداد، دگماتیک و غیرانتقادی بود. در منظومه فکری شریعتی روابط و مناسبات اجتماعی بر پایه گزارههای از پیش تعیینشده و خوشبینانه قرار داشت و انواع و اقسام روابط سلطه و استثمار در مناسبات اجتماعی و اقتصادی را در تاریکی فرو برد و نتوانست به آنها بیندیشد. دغدغه نظم و جامعه متعالی مدنظر او جایی برای اندیشیدن به مناسبات و روابط قدرت و سلطه که در جامعه پراکنده است، باقی نگذاشت. به عبارتی، اندیشه وی بازتولید بسیاری از روابط و مناسبات اجتماعی استثماری است که سعی کرد آنها را افشا کند. در آثار شریعتی یک مرجع و یاریدهنده علیه شریعتی وجود دارد و بررسی دقیق متون وی مانع از این میشود که تفکراتش بهمثابه پروژه رهاییبخش یا توضیحدهنده تغییرات در مناسبات و روابط اجتماعی در نظر گرفته شود. در نهایت اینکه آثار شریعتی بدون اینکه امتیاز ویژهای به آن داد باید مورد بررسی انتقادی قرار گیرد. مواجهه انتقادی با روشنفکرانی که برای ما از حماسههای بزرگ و عدالتباوری تام و تمام و وعدهدادن آینده تابناک میگویند، ضرورت دارد. به نظر میرسد قبل از تفکر و تصویرسازی کلیتی منحصربهفرد (مانند آنچه شریعتی به آن معتقد بود) باید به تغییرات کیفی در مناسبات و روابط اجتماعی بر اساس تکثر و تنوع جامعه ایران بیندیشیم.
🔻روزنامه همشهری
📍 ابعاد سفر رئیسجمهور به آمریکای لاتین
✍️ ابوالفضل ظهرهوند
گسترش روابط با کشورهای آمریکای لاتین از دولت دهم آغاز شد و تفاهمنامههای خوبی در حوزههای مختلف مثل انرژی و مبادلات تجاری منعقد شد. اما در دولت یازدهم و دوازدهم بهدلیل توجه افراطی به کشورهای اروپایی و ایالات متحده، به حوزه آمریکای جنوبی آنچنان که باید توجه نشد و تقریبا ۷سال روابط ایران با این کشورها رو به تیرگی رفت. با روی کار آمدن دولت سیزدهم و در پیش گرفتن سیاست گسترش روابط با همسایگان، ارتباط جمهوری اسلامی با همسایگان و کشورهایی که کمتر مورد توجه دولتهای قبلی قرار گرفته بودند، بهبود یافت. در حقیقت آقای رئیسی، در سالهای اولیه دولت خود تلاش کرد روابط حسنهای را با کشورهای همسایه و کشورهای آسیایی برقرار کند. امروز نتایج تلاشهای دولت سیزدهم را در سیاست خارجی میتوان در توافقات مهم جمهوری اسلامی با عربستان، امارات و عمان مشاهده کرد. اما پس از گذشت حدود ۲ سال از عمر دولت فعلی علاوه بر سیاست نگاه به شرق، ارتباط با کشورهای آمریکای لاتین نیز در دستور کار سیاست خارجی کشور قرار گرفته است. البته سالگذشته نیز نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا در صدر هیأتی عالی رتبه به ایران سفر کرد و ۲کشور سند جامع همکاری ۲۰ساله با یکدیگر امضا کردند.
در مجموع سفر اخیر رئیسجمهور کشورمان به آمریکای لاتین را باید از چند جهت حائز اهمیت دانست:
نخست، کشورهایی که در برنامه سفر آقای رئیسی قرار دارند، یعنی ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه ازجمله کشورهای مهم در حوزه جبهه پایداری در آمریکای لاتین هستند. این ۳ کشور پس از انقلاب اسلامی روابط حسنهای با کشورمان برقرار کردند و تا حد زیادی نیز از انقلاب اسلامی الگوبرداری کردند؛ مانند کشور کوبا که پرچمدار مبارزه با ایالات متحده در آمریکای جنوبی است. از طرف دیگر نیکاراگوئه و ونزوئلا نیز همراه کوبا آرمانهای انقلاب اسلامی در آمریکای لاتین را دنبال میکنند. از این جهت سفر رئیس دولت سیزدهم به ۳ کشور یادشده، کمک خواهد کرد تا روابط میان کشورهای استکبارستیز از قبل محکمتر شود.
دوم، نمونه اغتشاشاتی که در سال گذشته در کشور اتفاق افتاد، در نیکاراگوئه و کوبا نیز رخ داد. این اتفاق از تلاش آشکار غرب و مستکبرین برای دخالت در امور داخلی کشورهایی که با هژمونی ایالات متحده در حال مقابله هستند، خبر میدهد. پس لازم است جمهوری اسلامی با متحدین منطقهای و غیرمنطقهای خود روابط مستحکمی را برقرار کند و اینگونه مانع موفقیت دشمنان در امر سلطهجویی شود.
سوم، در حال حاضر نظام بینالملل در حالگذار از فضای تکقطبی به محیط چند قطبی است. ایران اسلامی همواره تلاش کرده تا خود را بهعنوان یکی از قطبهای مهم در جهان معرفی کند و در این بین هم پیمانان خود را در کنارش داشته باشد. حضور چین و روسیه در کنار ایران بهعنوان متحدان قارهای و منطقهای یکی از عوامل مهم در ناموفق بودن نظام سلطه برای یکجانبهگرایی در نظام بینالملل بوده است. بنابراین جمهوری اسلامی باید تلاش کند تا متحدانی فراقارهای در کنار خود داشته باشد.
بلافاصله پس از حضور رئیسجمهور در ونزوئلا، مقامهای آمریکایی درباره این سفر واکنش نشان دادند و جان کربی، هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید از ایران خواست که تا اهداف سفر به آمریکای لاتین را توضیح دهد. همین واکنش سریع کاخ سفید نشان میدهد ایالات متحده تا چه اندازه از اتحاد جمهوری اسلامی با کشورهای آمریکای جنوبی ترس دارد. درحقیقت خود آمریکاییها متوجه این شدهاند که دوره رهبری بیچون و چرای آنها در جهان به پایان رسیده است.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست