شنبه 15 ارديبهشت 1403 شمسی /5/4/2024 3:50:37 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 وقتی دولت به مسوولیتش عمل نمی‌کند!
✍️ حسین حقگو
سخنگوی اقتصادی دولت اخیرا در پاسخ به پرسشی درباره امکان ترمیم افزایش ۲۷ درصدی حقوق کارگران برای سال جاری گفت: «این تصمیم از سوی شرکای اجتماعی سه‌جانبه اتخاذ شده و روال قانونی خود را طی کرده و فعلا دستور کار جدیدی روی میز دولت نیست» (رسانه‌ها- ۲۶/۱/۱۴۰۲) واقعیت اما چیز دیگری است.

هنوز امضای حداقل حقوق خشک نشده بود که صدای مخالفت با آن نه فقط از سوی کارگران و تشکل‌های آنها (که البته اعتراض این نهادها جای تعجب دارد چرا که خود از امضا‌کنندگان مصوبه افزایش ۲۷ درصدی دستمزدها بودند) بلکه از سوی بسیاری از کارشناسان و حتی گروهی از کارفرمایان نیز برخاست. قضیه هم ساده بود و هست.
اینکه طبق ماده ۴۱ قانون کار می‌بایست «حداقل مزد کارگران با توجه به درصد تورمی که از طرف بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اعلام می‌شود و... به اندازه‌ای باشد تا زندگی یک خانواده را تامین نماید.» تورم یک دوازده ماه منتهی به اسفند سال گذشته به گزارش بانک مرکزی ۴۶.۵ درصد بوده است. لذا نشست و برخاستی هم نیاز نیست و باید به این میزان به حداقل دستمزدها افزوده شود. اما چرا چنین نمی‌شود؟! به دلیل آنکه این قوانین برای شرایط متعارف تدوین و تصویب شده است.

یعنی با این فرض که دولت به وظایف اصلی خود که مهم‌ترین آنها ایجاد ثبات اقتصادی و امنیت سرمایه‌گذاری و... است عمل نماید و با رشد اقتصادی بالا و کاهش تورم و فضای مناسب کسب و کار و... هزاران هزار فرصت شغلی ایجاد و توازن عرضه و تقاضا در بازار کار فراهم و دستمزدها واقعی شود: «در چنین بازاری، نرخ دستمزدها برای مشاغل مختلف، میل به حرکت به نقطه‌ای دارد که در آن هر کس که جویای شغلی است، شغل خود را بیابد و هر کارفرمایی بتواند هر تعداد کارگر را که لازم دارد استخدام کند.

در چنین بازاری، اگر تقاضا برای نیروی کار افزایش یابد، نرخ‌های دستمزد رو به بالا و اگر کارگر کمتری لازم باشد، نرخ دستمزد رو به پایین میل می‌کند.... آن چیزی که دستمزدها را تعیین می‌کند، بازدهی نهایی کار است یعنی اندازه دستمزدها، حقیقتا توسط مقدار کاری که موجب افزایش ارزش محصولات شده باشد، تعیین می‌شود» (فون میزس- سیاست‌های اقتصادی)

اما متاسفانه وقتی چنین نیست و دولت خود به عنوان عامل اصلی ایجاد تورم و بی‌ثباتی نقش‌آفرینی می‌کند و با سیاست غلط خارجی و عدم تنش‌آفرینی هر روز بر فضای ناامنی و عدم قطعیت و پیش‌بینی ‌ناپذیری اقتصاد می‌افزاید و دخل و خرجش با ناترازی‌های بالا روبرو می‌شود، حجم عظیم‌تری از یارانه‌های پیدا و پنهان را جهت پوشاندن ناکارآمدی‌ها توزیع می‌کند و بر انواع فساد و نابرابری و تبعیض دامن می‌زند، بازار کار با خروج سرمایه‌های داخلی و عدم جذب سرمایه خارجی هر روز کوچک‌تر و روابط حاکم بر آن ناعادلانه‌تر و زیرزمینی‌تر (به تخمینی حدود ۵۵ درصد اقتصاد ایران زیرزمینی است) و سفره فقر گسترده‌تر می‌شود.

در این شرایط به‌جای قبول واقعیت و حرکت برای اصلاح آن، به طرح ادعاهای غیر واقعی و عددسازی‌های کاذب روی آورده می‌شود و مثلا ادعای ایجاد یک میلیون و ۱۷۱ هزار و ۶۸۷ شغل در طی سه فصل تابستان و پاییز و زمستان سال گذشته (روزنامه ایران- ۲۶/۱/۱۴۰۲). در حالی که واقعیت کاهش شدید نرخ مشارکت (از ۳۴۵۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۹۸ به ۳۷۶۰۰ هزار نفر در سال ۱۴۰۱) به دلیل دلسردی نیروی کار از یافتن شغل است و خالص اشتغال حدود ۲۶۰ هزار نفری!

تا زمانی که حقیقت، انکار می‌شود و شعبده جای واقعیت را می‌گیرد، قوانین بی‌معناتر و وضعیت درآمدی کارگران ناعادلانه‌تر و افق توسعه تیره و تارتر خواهد شد!


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 تعویض‌ها در تیم اقتصادی
✍️ دکتر علی فرحبخش
دولت‌هایی که در میانه راه چهار ساله خود قراردارند، همچون تیم‌های فوتبالی هستند که در بین دو نیمه در رختکن قرار دارند.
از یکسو با نقاط قوت و ضعف تیم خود آشنا شده‌اند و از سوی دیگر اطلاع کاملی از خواسته‌های هواداران و همچنین موانع بیرونی دارند. همان‌گونه که نیمه دوم بازی را نیمه مربیان نام نهاده‌اند، توانایی مدیریت و تیم‌سازی روسای قوه مجریه نیز در این برهه، تاثیر سرنوشت‌سازی در عملکرد پایانی دولت دارد.

تیم‌های فوتبال تاکتیک خود را به دو روش انتخاب می‌کنند که با الگویی مشابه می‌تواند برای برنامه‌های اقتصادی رئیس‌جمهور نیز مورد توجه قرار بگیرد. روش اول آن است که مربی تیم، تاکتیک مشخصی را بر مبنای اهدافی که در مسابقات آینده ملاک عمل قرار می‌دهد، انتخاب کرده و بر مبنای این تاکتیک، نفراتی را انتخاب می‌کند که به بهترین وجه قادر باشند تاکتیک وی را عملیاتی کنند (همچون تاکتیک دفاع اتوبوسی کارلوس کی‌روش در مسابقات جام جهانی). در الگوی دیگر مربیانی که در میانه فصل سکان رهبری تیم‌های باشگاهی را به دست می‌گیرند و قدرت چندانی برای اعمال تغییرات در تیم ندارند، بر مبنای بازیکنانی که در اختیار دارند، تاکتیکی را برمی‌گزینند که اعضای تیم با توجه به توانایی‌هایشان به بهترین وجه قادر به اجرای آن باشند.

بررسی تیم‌های اقتصادی در دولت‌های گذشته و همچنین دولت فعلی به روشنی حکایت از آن دارد که متاسفانه در بسیاری موارد الگوی دوم ملاک عمل قرار گرفته و روسای‌جمهور عده‌ای از نزدیکان یا مرتبطان سیاسی و جناحی خود را به‌عنوان تیم اقتصادی تعیین کرده و تلاش کرده‌اند تا این تیم، برنامه‌ای را برای دولت مستقر تدوین کنند. در واقع به جای آنکه تیم اقتصادی تابعی از برنامه تدوین‌شده باشد، برنامه تدوین‌شده تابعی از تیم اقتصادی است و به همین دلیل مشخص، در تیم اقتصادی نگاه‌های متفاوت و گاه متناقضی درخصوص مسائل اقتصادی وجود داشته و همین امر مانع بزرگی در تدوین و اجرای برنامه‌های دولت بوده است.

درحالی‌که دولت سیزدهم هنوز به میانه راه خود نیز نرسیده، تغییرات مکرر در تیم اقتصادی تقریبا همه اعضای آن به جز وزیر اقتصاد را شامل شده است. تغییر رئیس کل بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، وزیر رفاه، کار و تامین اجتماعی، وزیر جهاد کشاورزی و بحث استیضاح قریب‌الوقوع وزیر صمت گمانه‌های مختلفی را مطرح می‌کند. به‌طور خلاصه می‌توان سه گزینه را مطرح کرد. اول آنکه دولت قرار است با ترکیب جدید، برنامه و تاکتیک دیگری را در حوزه اقتصاد پیگیری کند که فعلا شواهد متقنی برای تایید آن وجود ندارد. گمان دوم آن است که تغییرات در تیم اقتصادی فقط تعویض در نفرات تیم است، بدون آنکه برنامه جدیدی مد نظر باشد. گزینه سوم نیز بر سراسیمگی دولت تاکید دارد که با تغییر و جابه‌جایی سریع نفرات تیم سعی بر آن دارد تا به قول فوتبالی‌ها دست به یک «کامبک» سریع بزند تا بلکه بتواند در پایان وقت قانونی به نتیجه دلخواهی دست یابد.

همه اینها تداعی‌کننده نقشی است که «هملت» در نمایش‌نامه معروف ویلیام شکسپیر بازی می‌کند. نقشی که در فیلم‌نامه مرتب با بحران‌ها و دردسرهای مختلف مواجه می‌شود و در برابر همه آنها با شک و تردید روبه‌رو می‌شود و از اتخاذ تصمیم قاطع پرهیز می‌کند. همچون بیماری که به‌طور مرتب تاریخ جراحی خود را به تعویق می‌اندازد تا بلکه دستی از غیب برون آید و کاری بکند. جوی که به‌نظر می‌رسد بر همه آحاد اقتصادی رخنه کرده است و به قول ضرب‌المثل معروف ایرانی‌ها از این ستون به آن ستون فرج است.

برای خروج از سیکل معیوب تغییرات مکرر و بیهوده در تیم اقتصادی جز اتخاذ یک پلن دو بخشی گزینه دیگری موجود نیست. در بخش اول دولت باید با ملاحظه همه عوامل اقتصادی و سیاسی تاثیرگذار در روندهای کلان اقتصادی کشور، برنامه جامع و مدونی تدوین کند که با ادبیات علم اقتصاد سازگاری کامل داشته باشد. متاسفانه برنامه پنج‌ساله هفتم که در همه دوره‌ها به قولی به‌صورت مناسکی تصویب و ابلاغ می‌شد، هنوز در تعلیق قرار دارد و مشخص نیست با انتصاب جدید درسازمان برنامه و بودجه چه سرنوشتی خواهد داشت. حال با نگاه خوش‌بینانه اگر فرض کنیم چنین برنامه‌ای تدوین و در مرحله اجرا قرار گرفته است، بازهم شرایط کافی برای عبور از بحران فعلی میسر نیست. اگر مریضی برای درمان بیماری مزمن خود به پزشک حاذقی مراجعه کند و نسخه شفابخشی نیز دریافت کند، شرط لازم برای بهبودی وی، اعتماد کامل به طبیب و میل و رغبت کامل برای انجام توصیه‌های پزشک است. متاسفانه شکست‌های مختلف دولت‌ها در برنامه‌های کلیدی همچون ایجاد ثبات در بازار ارز، هدفمندی یارانه‌ها، اصلاح قیمت حامل‌های انرژی و... سرمایه اجتماعی لازم برای اجرای اصلاحات اقتصادی را از دولت سلب کرده است. امری که به نظر می‌رسد با اتفاقات رخ‌داده در نیمه دوم سال گذشته نیز تشدید شده است.
به هرحال آنچه بدیهی به نظر می‌رسد آن است که تغییرات مکرر در تیم اقتصادی بدون ترسیم اهداف و برنامه‌های روشن و مشخص راه به جایی نخواهد برد و به هدررفت وقت گرانبهای دولت برای ارائه کارنامه قابل قبولی از خود در پایان دوره خواهد انجامید.


🔻روزنامه کیهان
📍 پرسشی خاضعانه از رسول خدا (ص)
✍️ حسین شریعتمداری
۱- چند سال قبل در یکی از یادداشت‌های کیهان به نکته‌ای اشاره کرده و آورده بودیم «‌سوره هود» که نازل شد، غم سنگینی بر قلب رسول خدا‌(ص) نشست و از آن پس، بارها به غُصه می‌فرمود: «سوره هود مرا پیر کرد». چرا؟
آیا اخبار تکان‌دهنده‌ای که از برپایی قیامت و سختی‌های روز حساب در این سوره بود، قلب پیامبر اعظم را فشرده بود؟ آیاتی از این دست پیش از نزول سوره هود و پس از آن هم آمده بود. چرا سوره هود؟! رسول خدا‌(ص) در این خصوص از آیه ۱۱۲ سوره هود یاد می‌فرمود «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَ مَنْ تَابَ مَعَکَ... آنگونه که تو را فرمان داده شده است استقامت کن... ‌»‌. اما، نظیر این آیه در سوره شورا نیز آمده است. چرا سوره هود و نه سوره شورا؟! پاسخ را باید از زبان امام راحلمان -رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- بشنویم. حضرت امام در این‌باره می‌فرمایند:
«... جمله فاستقم کما امرت در دو جای قرآن هست. یک جا در سوره «شورا» و یک جا هم در سوره «هود»، لکن پیغمبر اکرم(ص) فرموده است «شیبتنی سوره هود... سوره هود مرا پیر کرد‌» چرا سوره هود را فرمود؟ برای آنکه -‌این آیه- در سوره هود یک ذیلی دارد و آن این است که فاستقم کما امرت و من تاب معک (آنگونه که تو را فرمان داده شده است استقامت کن و آنان که با تو به سوی خدا آمده‌اند نیز باید استقامت کنند). پیغمبر(ص) خوف نداشت از این که خودش استقامت داشته باشد، خودش می‌دانست دارد، اما می‌ترسید که ما استقامت نداشته باشیم».
۲- دلشوره پیامبر خدا‌(ص) بی‌علت نبود. همان سال‌ها -هزار و چهارصد و چند سال قبل- رسول خدا‌(ص) به خطبه نماز جمعه ایستاده بود که ناگهان جارچی با صدای بلند از ورود کاروان تجاری یمن به مدینه خبر داد. بسیاری از نمازگزاران، نماز جمعه به امامت رسول خدا‌(ص) را ترک کردند و به سوی کاروان دویدند. این آیه از سوره مبارکه جمعه در این‌باره است « وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهًْ أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ‌اللهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجَارَهًِْ وَالله خَیْرُ الرَّازِقِینَ... [آنها] چون تجارت و بازیچه‌ای ببینند به سوی آن می‌شتابند و تو را در نماز تنها می‌گذارند. بگو آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است و خدا بهترین روزی‌دهندگان است».
۳- حالا به هزار و چهارصد و چند سال بعد از آن واقعه باز می‌گردیم‌، باز هم روز جمعه است -۲۴ اسفند سال ۱۳۶۳- و این بار در تهران‌، صدام از چند روز قبل اعلام کرده بود که نماز جمعه تهران را بمباران خواهد کرد. مردم، اما انبوه‌تر از همیشه در نماز جمعه حاضر شده بودند. کودکان را نیز با خود آورده‌ بودند. رهبر معظم انقلاب (رئیس‌جمهور وقت) خطبه دوم نماز را می‌خواند. ناگهان بمبی در میان جمعیت منفجر می‌شود و گوشت و پوست و خون شهدا به اطراف می‌پاشد. بلافاصله فریاد الله‌اکبر جمعیت در فضا طنین‌انداز می‌شود و شعار حسین، حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست به آسمان بر می‌خیزد. امام جمعه، با صلابت در جای می‌ایستد و مرحوم مرتضائی‌فر دست ایشان را می‌کشد که از تریبون جدا کند ولی امام جمعه تریبون را ترک نمی‌کند. هیچ‌کس از جای خود تکان نمی‌خورد (جز تعدادی که به انتقال شهدا و مجروحان می‌روند) در قنوت نماز، هواپیماهای عراقی از راه می‌رسند، صدای مهیب بمب‌ها و شلیک ضد‌هوایی‌ها در فضا می‌پیچد. ولی انگار نه انگار که واقعه‌ای در پیش است... همان شب،
حضرت امام(ره) ایستادگی و شجاعت مردم و صلابت امام جمعه تهران،
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را می‌ستایند.
۴- دو روز پیش (روز شنبه‌) در مصلای تهران نماز عید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب برپا شده بود. حتماً بوده‌اید و دیده‌اید چرا که انگار هیچ‌کس در خانه نمانده بود. تا چشم کار می‌کرد، انبوه متراکم و به هم فشرده جمعیت بود که از کران تا کران را پوشانده بودند و از افق تا افق را به هم دوخته بودند. همه آمده بودند، از همه سلیقه‌ها. نه فقط تمامی سطح وسیع مصلا بلکه تمامی خیابان‌های اطراف نیز مالامال از جمعیت بود. زن، مرد، کودک، جوان، پیر‌، نوجوان. انبوهی از مردم هم بر اثر تراکم جمعیت به نماز نرسیده بودند و در میانه راه مانده بودند و‌... همه جا عطر خدا بود که در فضا پیچیده بود و شمیم روح‌نوازی که ملکوت را به ناسوت گره زده بود. و این همه، هنوز همه ماجرا نیست. انبوه متراکم جمعیت در نماز عید فطر سراسر کشور سر از ده‌ها میلیون هم فراتر می‌کشد و کشورهای اسلامی و برخی از کشورهای غیر اسلامی نیز حساب ویژه‌ای دارند‌...
۵- مالک غمزده است، علی را در اوج اقتدار، مظلوم می‌بیند. قطره اشکی را که از چشمانش به‌گونه دویده است پاک می‌کند . آرام به سوی عمار می‌رود.
«‌کاش می‌توانستیم علی‌(ع) را به عصری ببریم که مردم قدرش را بدانند و راه و رسمش را بر صدر بنشانند». عمار به مالک دلداری می‌دهد؛ «‌آن روز‌ها که آرزو می‌کنی در راه است. از رسول خدا‌(ص) وصف مردمی را شنیده‌ام که در صلب پدران و رحِم مادران خویشند و چون آن عصر که تو آرزو کرده‌ای فرا رسد، لبیک‌گویان از راه می‌رسند، مردمانی که از «‌من‌» و «‌ما‌» گذشته‌اند. نه در سر سودای سود دارند و نه در دل، غم بود و نبود، دل در گرو اسلام ناب محمدی‌(ص) دارند. علی‌(ع) را امام و مولا و مقتدای خود می‌دانند. آنان سقف تاریک نظام سلطه را می‌شکافند و طرحی نو در می‌اندازند. در آن هنگام که پیش‌روی است و رسول خدا‌(ص) وعده داده است، حرامیان که پایان عمر این دنیایی علی را پایان اسلام می‌دانستند، وحشت‌زده به مقابله با یاران آخرالزمانی علی برمی‌خیزند و به مصداق «الکفر ملهًْ واحده‌» همه یاران خود را فرا می‌خوانند و از هر سو به آنها می‌تازند. بار دیگر جمل و صفین و نهروان به تکرار می‌نشیند اما، این بار
نه مانند جمل، ناکثین را توان ایستادن است‌ و نه مانند صفین از نیزه فریب زخم بر می‌دارند و نه با فتنه نهروانیان از راه باز می‌مانند. شیطان سراسیمه نعره می‌زند و بر سر لشکریان انس و جن خود فریاد می‌کشد که: «‌چه نشسته‌اید؟! اسلام بار دیگر و بعد از هزار و چهارصد و ده‌ها سال، حصار تاریخ را شکافته و بار دیگر به میدان آمده است».
۶- امام راحل ما(ره) می‌فرمود: «‌من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن، در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول‌الله
-‌‌صلی‌الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی- صلوات الله و سلامه علیهم- می‌باشند‌» و هم ایشان تاکید می‌فرمایند که
«‌از هیاهوی قدرتمندان نهراسید که این قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران و حق بر باطل است» و در پیام دیگری اطمینان می‌دهند که «‌اسلام سنگرهای کلیدی جهان را یکی پس از دیگری فتح خواهد کرد».
و امام خامنه‌ای بارها از «‌پیچ تاریخ‌» خبر داده است. از جمله آنجا که می‌فرمایند «‌جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخیِ بسیار مهم است. انتظار می‌رود که نظمی نوین در حال تولد یافتن باشد... نگاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه نشان می‌دهد که ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است‌... بازیگران و کنشگران و فعّالان در دنیای‌ اسلام زیادند، از همه نوعش؛ امّا میان‌دار، جمهوری‌ اسلامی‌ است‌».
۷- و حالا به مصداق «‌بهتر آن باشد که سرّ دلبران، گفته آید در حدیث دیگران‌»، اشاره به چند نمونه از اعتراف دشمنان که فقط ‌اندکی از بسیارهاست، بی‌مناسبت به نظر نمی‌رسد. بخوانید!
l روز ۱۲ آذرماه ۱۳۹۰/ ۱۳ دسامبر ۲۰۱۱ خبرگزاری آلمانی دویچه‌وله از نشست سالانه شورای راهبردی آتلانتیک -‌کشورهای دو سوی اقیانوس اطلس-
در واشنگتن خبر می‌دهد. این نشست با حضور برژینسکی، جیمز جونز و اسکوکرافت مشاوران امنیت ملی دولت‌های کارتر، فورد، بوش و اوباما تشکیل شده است و در آن دیوید پترائوس(رئیس‌سازمان سیا)، تامیر پاردو(رئیس‌موساد)، جان ساورز(رئیس ‌MI۶) نیز حضور دارند. دویچه‌وله با عنوان نتیجه نهایی
-‌TOP RESULT- و از قول برژینسکی، دبیر اجلاس آورده است؛ «جهان در یک نقطه عطف تاریخی بعد از فروپاشی شوروی سابق قرار دارد که تحولات فراگیر خاورمیانه و شمال آفریقا و رخدادهای غیرمنتظره در آمریکا و اروپا نشانه‌های آن است. ما با چالش پیچیده‌ای رو‌به‌رو هستیم و تاریخ در حال تغییر مسیر است.» دویچه‌وله در ادامه می‌نویسد «برژینسکی گفت حمله نظامی آمریکا به ایران فاجعه‌آمیز است» و این نشان می‌دهد که شورای آتلانتیک در بن‌بست مورد نظر خود، ایران اسلامی را نقش‌آفرین می‌داند.
l ۵ خرداد ۱۳۹۰/ ۲۶ می۲۰۱۱ است. بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر
رژیم صهیونیستی در کنگره آمریکا سخنرانی می‌کند. او پس از اشاره به پیشرفت‌های فنی و علمی ایران و ابراز نگرانی از انقلاب‌های اسلامی منطقه می‌گوید؛ «۶ ماه قبل که پشت همین تریبون ایستاده بودم درباره خطر ایران هسته‌ای هشدار دادم. اکنون زمان دیگری است. امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل‌الطارق در مراکش، تحول و دگرگونی عمیقی در حال وقوع است و همه جا به لرزه افتاده است. این لرزه، کشورها را متلاطم و دولت‌ها را متلاشی کرده است و همه ما همچنان شاهد این نوسانات هستیم. صحنه‌های استثنایی در تونس و قاهره، خاطرات برلن و پراگ ۱۹۸۹ -‌بعد از فروپاشی شوروی- را زنده نمی‌کند که امیدوارکننده باشد. این لرزه ویرانگر(!) یادآور انقلاب ۱۹۷۹ ایران است. باید قبول کنیم نیروی قدرتمندی وجود دارد که با الگوی مورد نظر ما برای اداره جهان مخالف است. در رأس این نیروی قدرتمند، ایران خمینی و خامنه‌ای قرار دارد. من هشدار می‌دهم که لولای تاریخ -‌HISTORY HINGE- در حال چرخیدن است. کسانی که ایران و خطر آن را نادیده می‌گیرند، سر خود را در شن(!) فرو کرده‌اند».
و ... حالا نوبت آن است که از ژرفای دل، روی به رسول خدا‌(ص) ‌آوریم و از او که جان جانان است و خدای مهربان به جان او سوگند یاد کرده است بپرسیم؛ آیا از امت خود راضی هستید؟ و آیا هنوز هم سوره هود خاطر شریفتان را می‌آزارد؟!


🔻روزنامه ایران
📍 بازار حاشیه سازان را کساد کنید
✍️ حسام‌الدین برومند
مردم ایران در بزنگاه‌های مختلف در ۴۴ سال گذشته درخشیده‌اند و بارها ثابت کرده‌اند که جمهوری اسلامی، چیزی جز همین باورها و ایمان‌های مردم ایران نیست. پس از فتنه بزرگ سال ۸۸ که دشمن همه جوانب را در نظر گرفته بود و به زعم خودش می‌پنداشت که کار جمهوری اسلامی را یکسره خواهد کرد؛ فارین پالیسی به صراحت اعتراف کرد که مشکل غرب این است که نمی‌تواند مردم ایران را تحلیل کند. در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ هم وقتی سازمان آشوب شکست خورد، از «اینترنشنال» تا «من و تو» و «بی بی‌سی» و تا بنیادها و اندیشکده‌هایی مثل شـورای آتلانتیــک، کارنگی، هریتیـج، دفــاع از دموکراســی‌هــا، شــورای روابــط خارجــی اروپــا، امریکن اینترپرایز، بروکینگز و... هر چند بر نقشه دقیق آشوب و براندازی متمرکز و امیدوار بودند ولی یک محاسبه غلط داشتند و آن نقش مردم بود که فتنه و توطئه بزرگ سال گذشته را هوا کردند.
مردم ایران در همین چند ماه اخیر و در پساآشوب نیز حماسه‌های بزرگی آفریدند؛ در ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ قدرت مردمی خود در دفاع از انقلاب و نظام شان را به رخ جهانیان کشاندند، در راهپیمایی روز قدس هم حماسه قدسی دفاع از فلسطین و سیلی سخت به رژیم صهیونیستی را خلق کردند و بالاخره در ۲/۲/ ۲ در نماز عید فطر، حماسه معنوی و تاریخی ای ثبت کردند که نشان از عشق مردم به آیین دینی است و این در حالی بود که در تمام ماه‌های گذشته دشمن با تصویرسازی کاذب و با بوق‌های رسانه‌ای خود در این ادعا می‌دمید که مردم ایران می‌خواهند آزاد باشند و از دین و آموزه‌های دینی خسته شده اند!
خب! این مردم را باید قدر دانست و بر صدر نشاند تا مسیر تمدنی ایران اسلامی در دوران گذار به نظم جدید جهانی با هوشمندی و صلابت طی شود. بیانات اخیر رهبر انقلاب در نماز عید فطر از همین رهگذر نیازمند تأمل و توجه ویژه است. «آقا»مثل همیشه دستِ دشمن را خواندند و در خنثی کردن راهبرد بدخواهان مردم ایران، «همکاری»، «همدلی» و «هم افزایی» سه قوه را یک راهبرد بسیار مهم و اساسی برای حل مشکلات و پیشرفت کشور اعلام کردند و فرمودند: «اگر قوای مقننه، مجریه و قضائیه به‌طور کامل همکاری کنند، کارها به هیچ وجه گره نمی‌خورد که خودِ مسئولان و مدیران این قوا می‌دانند که این همکاری و هم‌افزایی چگونه ایجاد می‌شود.» و در امتداد این راهبرد بر خودداری مردم و مسئولان از درگیر شدن و سرگرم شدن به حاشیه‌ها تأکید کردند؛ چراکه به تعبیر معظم له، «حاشیه‌ها همیشه ساخته و پرداخته دست دشمن نیست بلکه گاهی از روی غفلت یا عوامل دیگر و با انگیزه‌های گوناگون، حاشیه‌هایی در اطراف یک کار یا یک شخص ایجاد می‌شود که مردم باید بی‌اعتنا باشند و مسئولان هم بدون توجه به حواشی، تلاش خود را بر کارهای مهم و مشکل‌گشا متمرکز کنند.» بنابراین در شرایط حساسی که در پیچ جدیدی از مناسبات بین‌المللی هستیم و نقش ایران در آن غیرقابل انکار است، حاشیه‌سازی‌ها- خواسته یا ناخواسته- قابل پذیرش نیست. به عنوان نمونه چند روز پیش بود که «تایمز اسرائیل» نوشت: ایران در حال ساخت خاورمیانه جدید است. یا چندی پیش، اندیشکده امریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» با اشاره به وحشت صهیونیست‌ها از افزایش مخالفت‌ها با این رژیم مقارن با روز قدس و تحولات فلسطین نوشت: در خاورمیانه همه نگاه‌ها به سوی ایران معطوف شده است.جالب اینجاست که کانون توجهات به مسأله انتقال قدرت از غرب به شرق و قاره آسیا در حالی است که برگ برنده امریکا در معادلات اقتصادی جهانی دچار خدشه شده است و «جانت یلن» وزیر خزانه‌داری امریکا در گفت‌وگوی تلویزیونی با سی‌ان‌ان تأکید می‌کند که امریکا در حالی از تحریم‌های مالی مرتبط با نقش دلار استفاده می‌کند که این روند باعث تضعیف هژمونی جهانی دلار خواهد شد. همچنانکه همکاری‌های ایران، چین و روسیه روند افول هژمونی دلار را سرعت داده است و حتی کشوری مانند برزیل هم به ائتلاف علیه دلار پیوست، به طوری‌که «لولا داسیلوا» رئیس جمهور برزیل در نخستین سفر خود به چین از کشورهای عضو گروه بریکس (چین، روسیه، برزیل، هندوستان و آفریقای جنوبی) خواست در راستای دفاع از ارزهای ملی خود، دلار را از تجارت بین‌المللی‌شان حذف کنند. به موازات این دوران گذار و نظم جدید جهانی، ایران برای اینکه از فرصت استراتژیک خود استفاده کند و در آینده مناسبات بین‌المللی از جایگاه مناسبی برخوردار باشد، باید اقتصاد خود را بسازد و امسال که سال مهار تورم و رونق تولید است، همه انرژی‌ها و برنامه‌ها باید برای تحقق این راهبرد مهم عملیاتی شود. بنابراین جایی برای برخی رفتارهای هیجان زده و به دور از درک مناسبات بین‌المللی و شرایط خطیر اقتصادی باقی نمی‌ماند. اینکه فلان نماینده محترم در سال منتهی به انتخابات با رویکرد سیاسی فقط دم از استیضاح فلان وزیر می‌زند یا برخی دیگر از استعفای فلان مقام مسئول می‌گویند، غیر از این است که به‌ جای ارائه راه‌حل و پرداختن ریشه‌ای به موضوع، حاشیه‌سازی می‌کنند؟! به عنوان مثال، راه مبارزه با جولان دلالان و سوداگران مسکن، ارز و خودرو این است که به جای مسأله حاشیه‌ای استیضاح وزیر، تصویب مالیات بر عایدی سرمایه معطل نماند و پرسش اصلی این است که چرا طرح مالیات بر سوداگری و سفته‌بازی تاکنون به سرانجام نرسیده است؟
انتظار می‌رود مجلس محترم، طرح مالیات بر عایدی سرمایه را هر چه زودتر در دستور کار قرار بدهد و فرصت حاشیه‌سازی به برخی‌ها ندهد.
راه گره گشایی از مشکلات روشن است و هم‌افزایی قوا، پروژه مشغول کردن مسئولان به حواشی و امور فرعی را به کنار خواهد زد، چراکه معیشت مردم و اقتصاد، مسأله اصلی کشور است.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 مردم به بخور و نمیر تن نمی‌دهند
✍️ محمدصادق جنان‌صفت
دست‌کم سه دهه است اقتصاددانان دلسوز به این مرزوبوم که فاقد قدرت هستند و جایی در دولت‌های پس از خاتمی نداشته و ندارند در هر فرصتی فریاد می‌زنند باید اقتصاد ایران در مسیر اصلاحات بنیادین بیفتد وگرنه راه اصلاحات مسدود می‌شود و به بن‌بست می‌رسیم.

در همه این سه دهه شوربختانه سیاستمداران و گردانندگان کشور با خوش‌خیالی و به امید واهی که کارها درست خواهد شد این فریادها را نشنیده گرفته و تازه اصلاح‌طلبان اقتصادی را به عنوان غربگرا و لیبرال دلسرد کرده و راه‌شان را بسته‌اند. به همین دلیل است که جاده اصلاح اقتصاد ایران هر روز و هر ساعت که با راهبرد کنونی اداره شود باریک و باریک‌تر می‌شود. بخواهیم یا نخواهیم باید احتمال مسدود شدن جاده اصلاحات را در معادلات سیاسی- اقتصادی پیش‌روی ایرانیان لحاظ کنیم و پیامدهای سهمگین بن‌بست اصلاحات بررسی شود. حقیقت این است که سیاستمداران دست‌اندرکار و حتی سیاستمداران فعلا مغضوب و دور از قدرت در دهه‌های تازه‌سپری‌شده درآمد و ثروتی قابل اعتنا جمع‌آوری کرده و دارند که به تیر غیب بدبختی و بیچارگی فقر و فرودستی نیفتند و به همین دلیل نمی‌توانند روزگار سخت میلیون‌ها کارگر ایرانی، پیشه‌وران خرده‌پا، کارمندان ساده دولت و آموزگاران را لمس کنند.
از سوی دیگر ادامه سیاست‌های اقتصادی پیشین و چشم بستن بر لج‌بازی‌های سیاسی شرایط را بد و بدتر خواهد کرد و بر ابعاد بیچارگی و بدبختی میلیون‌ها ایرانی اضافه خواهد شد. شاید گردانندگان جامعه تصور کنند می‌توان ایرانیان را وادار کرد به زندگی بخور و نمیر عادت کنند و به آنها وعده داد به زودی آمریکا را شکست داده و رفاه و خوشبختی از راه می‌رسد و تاب بیاورید و اعتراض نکنید و… اما واقعیت این نیست که در ذهن اداره‌کنندگان جامعه شکل گرفته است. ایرانیان هرگز راضی به زندگی بخور و نمیر نخواهند شد و تازه تامین همین زندگی نیز هر روز سخت‌تر خواهد شد. شاید باز هم گفته شود چرا ناامیدی می‌آفرینید و ایران می‌تواند با همین امکانات داخلی زندگی بهتری را برای شهروندان فراهم کند، اما چیزی که در دهه ۱۳۹۰ شاهد آن بودیم و حالا در دهه ۱۴۰۰ تکرار می‌شود خلاف این را نشان می‌دهد. دولتی که نمی‌تواند بازار خودرو را سامان دهد و بازار گوشت مرغ را تنظیم کند و در نقش آتش‌نشانی عمل می‌کند که جاهایی را که خود به آتش می‌کشد در گام بعدی خاموش می‌کند فاقد توانایی برای سامان دادن اقتصاد در سطح ملی است. حالا دیگر همه کسانی که دلسوز این سرزمین و نگران آینده شهروندان این مرز و بوم هستند، می‌گویند برای اینکه اقتصاد به بن‌بست نخورد باید با همه جهان و نه فقط با چین و روسیه تعامل کرد.


🔻روزنامه اعتماد
📍 ضربه قوی بومرنگ نمونه نابخردی
✍️ عباس عبدی
اصولگرایان هیچ‌گاه فکر نمی‌کردند که بومرنگ رفتارشان به زودی به سوی خودشان بازمی‌گردد

هنگامی که در آبان سال ۱۳۹۸ اعتراضات نسبت به افزایش قیمت بنزین آغاز شد، بخش مهمی از نواصولگرایان به ‌طور ضمنی یا حتی مستقیم از آن حمایت کردند و بنزین بر آتش آن اعتراضات ریختند. البته چون زبانه‌های خشم معترضین اوج گرفت، متوجه شدند که بازی با دُم شیر سیاست چندان هم که تصور می‌کردند ساده و بی‌هزینه نیست، ولی آنان هیچ‌گاه فکر نمی‌کردند که بومرنگ این رفتار به زودی و با قدرت به سوی خودشان بازمی‌گردد و بازگشت. ماجرا این است که مصرف بنزین و گازوییل در داخل کشور به طرز بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است و نه فقط مصرف، بلکه قاچاق آن چنان است که کسی را یارای جلوگیری از آن نیست. مساله ساده است. قیمت بنزین و گازوییل در مقایسه با سال ۱۳۹۸ و قیمت دلار بسیار کاهش یافته و تقریبا به صفر میل کرده است، بنابراین هر کس که بتواند آن را قاچاق یا بی‌رویه مصرف خواهد کرد. به همین علت است که مجبور به واردات بنزین از خارج شده‌اند و این بسیار عجیب است، زیرا با حجم تولید کنونی، ایران باید یک صادرکننده مهم بنزین می‌بود و نه واردکننده. به ‌طور دقیق باید گفت پاشنه آشیل اقتصاد ایران نه ارز ۴۲۰۰ تومانی که بنزین ۱۵۰۰ تومانی و گازوییل ۳۰۰ تومانی و گاز بسیار ارزان است. همین پاشنه آشیل بود که در آبان ۱۳۹۸ مورد اصابت تیر قرار گرفت و آنان که باید از این نقطه ضعف حراست و نگهبانی می‌کردند، در نقش علامت‌دهنده وارد شدند و آن اتفاق تأثرآور رخ داد.

این وضعیت در حال حاضر بدتر هم شده است و نه تنها در حال اتلاف منابع انرژی هستیم، بلکه بخش مهمی از منابع ارزی را هم باید صرف واردات آن کنند و از همه بدتر اینکه رفتار دوگانه‌ای را پیشه کرده‌اند، از یک‌سو در مذمت خطرناکی این وضعیت قیمت‌گذاری سخن می‌گویند و زمزمه‌های افزایش قیمت را طرح می‌کنند و از سوی دیگر پیاپی و قاطعانه افزایش قیمت را تکذیب می‌کنند و نگران‌کننده‌تر اینکه با افزایش سرسام‌آور نرخ ارز، شکاف قیمتی روز به روز بر بحران قاچاق و مصرف بالا افزوده خواهد شد. این وضعیتی است که می‌توان گفت؛ «خود کرده را تدبیر نیست.» هنگامی که دولت جدید آمد نوشتم که ارز ۴۲۰۰ پوست موزی است که زیر پای این دولت است. برخی خواستند بگویند که از نظر من، این را دولت روحانی آگاهانه انجام داده، درحالی که این برداشت احمقانه‌ای بود، زیرا ارز ۴۲۰۰ از سال ۱۳۹۷ بود و ربطی به دولت بعدی نداشت، ولی امروز باید بگویم که قیمت‌های انرژی فراتر از پوست موز است، بسیار لغزنده و زمین‌زننده است. اتفاقا دو گروه مترصد افزایش این قیمت هستند، یک گروه که دنبال فرصتی هستند تا ترکیبی اعتراضی از جریان ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ را رقم بزنند، یک گروه هم در دولت که گمان می‌کنند از نمد افزایش قیمت کلاهی برای جبران کسر بودجه آنان دوخته خواهد شد. همان نمدی که برای دولت روحانی دوخته شد! راه دیگر نیز ادامه وضع موجود است که خطرناک‌تر از افزایش قیمت است. ولی راه سومی هم وجود دارد که مستلزم تغییرات سیاسی جدی و احیای اقتصاد و اعتماد اجتماعی است. انتخاب این راه گریزناپذیر است. این پوست‌های موز را نه دولت پیشین زیر پای این دولت گذاشته و نه از آن سوی آب ضد انقلاب آنها را به نظام تحمیل کرده است. این محصول وضعیت ساختاری و نیز فقدان اعتماد اجتماعی است که پشتیبان نظری آن نیز تعدادی شبه اقتصاددان هستند که جز زیان برای این کشور دستاورد دیگری نداشته‌اند و نخواهند داشت. به نظر می‌رسد که ساختار سیاسی به ناچار به اهمیت مساله پی برده است و همچنان دنبال راه‌حل است، ولی چون به تبعات راه‌حل واقعی ملتزم نیست، همچنان وضعیت کنونی را ادامه خواهد داد و این بحران را عمیق‌تر از پیش خواهد کرد. چند ویژگی نابخردی سیاست‌های جاری را نشان می‌دهد، یکی از مهم‌ترین آنها، سیاست‌های قیمت‌گذاری در حوزه انرژی است. خود دانید.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍 شهرآورد صدم و بانوان ناراضی
✍️ امان‌ا... قرایی‌مقدم
شهرآورد صدم در شرایطی برگزار شد که تا لحظه نگارش این یادداشت خبری از حضور بانوان در این بازی زیبا نیست. مخالفان حضور بانوان در شهرآورد دلایلی برای عدم حضور آنان دارند که منطقی نیست چرا که در سنوات گذشته در همین استادیوم آزادی چند هزار نفر از بانوان فرهیخته ایرانی به تماشای بازی فوتبال رفتند و هیچ مشکل خاصی به وجود نیامد. اکنون جامعه ایران بعد از حوادث چند ماه گذشته نیازمند آرامش است و یکی از وظایف مسئولین ایجاد زمینه آرامش در جامعه است و حضور زنان در ورزشگاه‌ها از دیدگاه بانوان یعنی اینکه نظام سیاسی ایران همان طور که مسئولین آن اعلام می‌کنند هیچ محدودیتی برای حضور زنان در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی قائل نیست. مسئولین با اجازه حضور زنان مستقیما این پپام را به جامعه منعکس می‌کنند که اعتماد لازم بین مردم و نظام سیاسی وجود دارد. آنگونه که مسئولین اعلام می‌کنند دشمنان ایران و نظام ایران تلاش دارند از هر روش و وسیله‌ای استفاده کنند که تضاد بین مردم و حاکمیت را افزایش دهند. از این منظر جلوگیری از حضور زنان در استادیوم آزادی و آن هم در بازی بین دو تیم تراز اول پایتخت، پیام خوبی را انعکاس نمی‌دهد. چنین اقدامات و تصمیماتی بر میزان نارضایتی در جامعه خواهد افزود چرا که بر میزان بی‌اعتمادی عمودی(اعتماد بین مردم و حاکمیت) خواهد افزود. فوکویاما معتقد است که افزایش بی‌اعتمادی عمودی مستقیما موجب ایجاد نارضایتی در جامعه شده که روزگاری جلوه عمومی پیدا می‌کند. نباید به گونه‌ای تصمیم گرفت که جامعه در زمینه ورزش دو قطبی شود. امروز هستند در بین جمعیت بانوان که نگرش خاکستری به خواسته‌های مطرح شده زنان دارند، این افراد تحت تاثیر همین تصمیمات، به سمت جمعیت بانوان منتقد پیش می‌روند. باید به گونه‌ای تصمیم گرفت که نیم جمعیت ایران خود را جدا از جامعه ندانند آن هم جمعیتی که در تمامی زمینه‌های مدیریتی، علمی، اقتصادی و فرهنگی به پویایی رسیده است و در بسیاری از زمینه‌های دیگر دوشادوش مردان به فعالیت می‌پردازند. این امید وجود دارد که در آینده شاهد تصمیمات منطقی‌تر در این زمینه باشیم.


🔻روزنامه شرق
📍 توسعه‌خواهی یا توسعه‌ستیزی؛ مسئله این است!
✍️ حجت میرزایی
توسعه همه‌جانبه مهم‌ترین خواست همگانی کشورها در ۸۰ سال گذشته بوده است. سخن گزافی نیست اگر توسعه را مهم‌ترین و پرتکرارترین واژه این هشت دهه هم در میان دولتمردان و سیاست‌مداران و هم در میان اندیشمندان و فن‌ورزان و حتی بسیاری از شهروندان عادی کشورها از اروپا و آمریکا تا آسیا و آفریقا بدانیم. مرزبندی و متمایزسازی کشورها با شاخص‌های توسعه و تلاش برای جابه‌جایی و عبور از کمند توسعه‌نیافتگی دورانی طولانی است که به مهم‌ترین مسابقه جهانی تبدیل شده است. کمتر از یک‌چهارم کشورهای دنیا در این مسابقه جهان‌گیر و جان‌فرسا کامیاب بوده‌اند و به گواه شواهد تاریخی و عینی، توسعه در میان حدود ۲۰۰ کشور دنیا یک استثنا است، نه قاعده! با وجود اختلاف‌نظرها و نیز تحولات بزرگی در سازمان‌دهی و سازوکارهای توسعه، اما توافقی فراگیر بر نقش بی‌بدیل و غیرقابل جایگزین حکمرانی و اصلاحات نهادی و بازسازی در نظام تدبیر می‌تواند نقطه شروع برای توسعه‌خواهی و چشم‌اندازی برای چند دهه آینده ملت داشته باشد.

با گذشت دو سال از عمر دولت سیزدهم تا امروز کلامی درباره توسعه ایران از دولتمردان در هیچ سطحی شنیده نمی‌شود. غایت‌القصوای این دولت و چشم‌انداز آن برای آینده ایران چیست؟ هر پرسشی یا تحلیلی از رفتار و تصمیمات دولت با فهم و پاسخ‌گویی به این پرسش بنیادین و رازگشایی از این معماست که آیا دولت در طلب «توسعه ملی» است یا سودای دیگری دارد؟ آیا پای الگوی متفاوت و جدیدی از توسعه‌خواهی در میان است یا در دام دولتی توسعه‌گریز و بلکه توسعه‌ستیز گرفتار آمده‌ایم. الگوی مجسم و تیپ ممثل رئیس‌جمهور و همکاران او از آینده معهود ایران کدام است؛ به زبانی رساتر تمایل درونی‌تان برای ۲۰ سال آینده رسیدن به کدام کشور است؟ الگوی ژاپن اسلامی شدن که در همان زمان بیان هم به شوخی روزمره بدل شد. رسیدن به موقعیت چین و حتی روسیه هم در ارزیابی و مقایسه‌ای چندوجهی بلاموضوع و ناشدنی است. برای این دولت با مناسبات و مدعیات ایدئولوژیک و شعارهای دیروز و امروزش نه می‌توان غرب شیطان‌زده را الگو و نشانه گزید، نه شرق شراب‌آلوده را*. دست‌کم هیچ نشانه‌ای از توسعه‌خواهی دولت (به معنا و مفهوم مورد توافق جهانی) نه در گفتار شفاهی و نه در معدود اسناد و گزارش‌های مکتوب منتشرشده دیده نمی‌شود؛ بلکه نشانه‌های زیادی از توسعه‌گریزی و بلکه توسعه‌ستیزی در آن به چشم می‌خورد. از حیث گفتمانی دولت سیزدهم را نه‌تنها نمی‌توان با هیچ‌یک از گفتمان‌های مسلط صدساله اخیر جهان همانند «صنعتی‌شدن»، «استقلال»، «نوسازی» یا «تأمین نیازهای اساسی» و... مقایسه کرد و نه حتی می‌توان به گفتمان «سنت‌گرایی» یا گفتمان‌های قرن هجدهم و نوزدهم همانند «ترقی-پیشرفت» یا «تکامل» نسبت داد. نه در واژگان رایج و زبان روزمره دولت و نه در «گفتمان-Discourse» حامیان و پشتیبانان ایدئولوژیک آن نشانه‌ای از توسعه نیست و از‌این‌رو پرسش از تئوری و برنامه و سازمان‌دهی دولت برای توسعه ایران بی‌معنا و بلاوجه است. از چنین دولتی نمی‌توان و نباید پرسید تئوری کلان (و خرده‌تئوری‌های سازگار با آن) یا نظریه مورد پذیرش و نقشه راه‌تان برای توسعه چیست؟ با کدام ابزارها و شیوه‌های عقلانی و سازگار و برنامه نوشته یا نانوشته (راهبردها و سیاست‌های کلان-بخشی-منطقه‌ای) توسعه را پیگیری می‌کنید؟ تقسیم کار و سازمان‌دهی‌تان برای اجرا و نظارت و ارزشیابی و منابع مالی و انسانی و اجتماعی‌تان برای اجرای این برنامه و سیاست کدام است؟ جایگاه و سطح و نوع دولت، بازار و اجتماع در این مسیر چیست و مأموریت‌های دولت در هر سطحی از سازمان‌دهی توسعه چیست؟ انتظار می‌رفت تدوین و انتشار برنامه هفتم بخش زیادی از این پرسش‌ها را پاسخ دهد؛ اما گویا رئیس معزول سازمان برنامه و بودجه (که از او به‌عنوان نظریه‌پرداز اصلی دولت سیزدهم و مسئول سازمان‌دهی چندین اندیشکده و ده‌ها اندیشه‌ورز برای پشتیبانی نظری دولت نام برده می‌شد) ترجیح داد سندی محرمانه، غیرقابل استناد و غیرقابل انتشار و حتی دور از چشم برخی مدیران عالی دولت ارائه دهد که هیچ قابلیت و ارزشی برای ارزیابی و اظهارنظر ندارد، چه رسد به آنکه مبنای پاسخ‌گویی به پرسش‌های مهم یادشده درباره توسعه‌خواهی دولت باشد. دولت حتی از به کار بردن واژه مأنوس و همگانی‌شده «توسعه» گریزان است و از «قطار پیشرفت» سخن می‌گوید که نه تعریفی مفهومی و اسمی دارد، نه چارچوب و قواره‌ای سنجش‌پذیر. قرارگاه‌ها جایگزین سازمان‌ها و تشکیلات و تقسیم کار متعارف و دولتی شده و سیاست‌ها و تصمیمات مهم حتی دور از نظر و اطلاع مجلس قانون‌گذار در جمع رئیسان سه قوه گرفته می‌شود. در هر محفلی و هر نشست رسمی که بر مبنای نظام‌های سنجش عقلانی و متعارف و مورد قبول جهانیان، وضعیت ایران با گذشته خود یا شاخص‌های امروز کشورها مقایسه می‌شود، با فوریت و قاطعیت از بی‌اعتباری همه سنجه‌ها و معیارهای موجود و ضرورت ابداع و جایگزینی نظام‌های سنجش جدید در این دولت سخن گفته می‌شود. همه پرسش‌ها و نگرانی‌های امروز ایرانیان در پاسخ به یک مسئله مهم نهفته است: «توسعه، آری یا نه؟».
* اشاره به بیتی از علی معلم دامغانی



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین