جمعه 10 فروردين 1403 شمسی /3/29/2024 4:18:10 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 کوپن و ایده معیشت حداقلی به جای رفاه
✍️ علی قنبری
موضوع بازگشت به عصر کوپونیسم این روزها در فضای اقتصادی کشور، بازخوردهای فراوانی داشته است. دیروز هم معاون اقتصادی رییس‌جمهوری، رسما در خصوص اجرای این ایده صحبت کرد و در عین حال نیز گفت که در صورت اجرای این ایده مردم مطمئن باشند که نه قیمت‌ها بالا می‌رود و نه مالیات‌ها افزایش پیدا می‌کند. به‌طور طبیعی هر زمان که مسوولی تحقق امری را تکذیب کرده و اعلام می‌کند، « قیمت‌ها بالا نمی‌رود»، تن و بدن مردم و کارشناسان می‌لرزد، چرا که تجربه‌های قبلی ثابت کرده، هر زمان مسوولی امری را تکذیب کند، یعنی باید منتظر اجرای آن باشیم. به‌طور کلی معتقدم بازگشت به عصر کوپنیسم از هر نوع آن، نوعی بازگشت به گذشته و عقبگرد است. در زمان جنگ ۸ساله ایران و عراق که بلافاصله پس از انقلاب به وقوع پیوسته بود، مردم آگاه بودند که انقلاب تازه به ثمر نشسته است، به مدیران کشور اعتماد داشتند، بنابراین پذیرفتند که با کمبودها بسازند و کاستی‌ها را تحمل کنند تا آینده‌ای بهتر همراه با توسعه در کشورمان شکل بگیرد. بر این اساس بود که مردم قبول کردند، ساعت‌ها پشت صف‌های طویل دریافت کوپن بایستند و معیشت خود را اینگونه تامین کنند. ضمن اینکه در دهه ۶۰ دولتی روی کار بود که زندگی مدیرانش فاصله چندان زیادی با زندگی مردمش نداشت و از فسادها و اختلاس‌ها و رانت‌های فراوان هنوز خبری نبود. اما امروز ما در عصر ارتباطات زندگی می‌کنیم. جوانان و نوجوانان دهه نودی، هشتادی، هفتادی و... زندگی مردم دیگر نقاط جهان را از دریچه گوشی‌های همراه‌شان به‌طور مستقیم می‌بینند. جوانان ایرانی و خانواده‌های‌شان می‌بینند که مردم در کشورهایی چون امارات، عربستان، ترکیه، قطر و... چگونه زندگی می‌کنند، چه رفاهی داشته و چه چشم‌اندازی برای فردا دارند. جوانان این روزها می‌بینند که قطر یک کشور کوچک حاشیه خلیج فارس که شاید مساحتش اندازه یک شهر کوچک ایران هم نباشد، میزبان جام جهانی است و از همه دنیا برای شرکت در جشنواره جام جهانی فوتبال راهی این کشور شده‌اند. قطر یکی از پیشرفته‌ترین خطوط حمل و نقل هوایی را دارد و مردمش در رفاه و آسایش به سر می‌برند. اما چند صد کیلومتر این سو‌تر، کشوری مانند ایران قرار دارد که ثروتش به مراتب از قطر بیشتر است، نیروی انسانی بیشتر، با سوادتر، فعال‌تر، جوان‌تر و کاراتر دارد، معادن فراوان، نفت و گاز و انرژی بسیار، ظرفیت‌های گردشگری فوق‌العاده، موقعیت استراتژیک و... دارد، اما مردمش به جای رفاه و آسایش با گرانی‌های فزاینده و تحریم‌های عمیق روبه‌رو هستند و راهبرد مسوولان این کشور به جای حل مشکل تحریم‌ها، استفاده از ظرفیت‌های اقتصادی و راهبردی کشور و اجرای الگوی توسعه ایرانی، این است که کوپن را احیا کنند. خاطرم هست در زمان مجلس ششم که اصلاح‌طلبان سکان هدایت مجلس و دولت را به دست داشتند، سند چشم‌انداز ۲۰ساله کشور را تدوین کردند. در این سند با توجه به ظرفیت‌های کشور پیش‌بینی می‌شد که ایران در سال ۱۴۰۴ بالاترین درآمد سرانه، رشد اقتصادی، دورنمای پیشرفت و در کل اوضاع اقتصادی مساعد را داشته باشد. نمایندگان مجلس ششم به دنبال آن بودند که مقوله «رفاه» را به عنوان اصل اساسی برنامه‌ریزی‌ها، محقق کنند. اما اشتباهات راهبردی که طی سال‌های ۸۴ تا ۹۲ در پهنه سیاسی و مدیریتی کشور صورت گرفت، هر سال ایران را از اهداف پیش‌بینی‌شده‌اش دور کرد. کار به جایی رسید که در سال‌های پایانی دهه ۸۰ خورشیدی و ابتدای دهه ۹۰، ایران ذیل شدیدترین تحریم‌های اقتصادی قرار گرفت. کیک اقتصاد ایران کوچک شد. قدرت خرید مردم کاهش یافت، تورم بالا نهادینه شد و نرخ ارز از حدود هزار تومان در پایان سال ۸۴ به چند صد برابر در پایان سال۹۲ رسید. در دولت‌های نهم و دهم بود که ایده «رفاه» مردم جای خود را به تامین حداقلی «معیشت» داد. از این منظر دولت سیزدهم هم شباهت‌های فراوانی با دولت‌های نهم و دهم دارد. در این دولت اراده‌ای برای پایان دادن به تحریم‌ها وجود ندارد و دولت پس از افزایش یارانه نقدی برای همه به دنبال بازگشت ایده کوپن است. ایده‌ای که البته برای برخی افراد و جریانات سودهای کلانی به بار می‌آورد. زمینه تشکیل بازارهای سیاه را فراهم می‌کند و رانت‌های انبوه شکل می‌دهد. در این میان اما سفره‌های مردم همچنان ملتهب خواهد بود و چشم‌های‌شان نگران....


🔻روزنامه کیهان
📍 بالاتر از حرف، وعده صادق
✍️ سید محمدعماد اعرابی
می‌گفت «اوضاع حالا خوب است»، زندگی‌اش «کاملا عادی» شده و می‌تواند مانند دیگران از وسایل حمل‌ونقل عمومی مثل «مترو» استفاده کند! زندگی اما برای «سلمان رشدی» هرگز عادی نمی‌شد هر چند که او دوست داشت در فوریه ۲۰۱۹ این‌طور بیان کند. ۱۲ آگوست ۲۰۲۲
(۲۱ مرداد ۱۴۰۱) ساعت ۱۱ صبح به وقت محلی، زمانی که بیش از ۱۵ ضربه
چاقو به‌صورت، گردن، بازو، پهلو و ران این نویسنده مرتد وارد شد؛ کاملا فهمید برای کسی مثل او «اوضاع اصلا خوب نیست.» از روزی که امام خمینی(ره) نوشت: «مؤلف کتاب «آیات شیطانى» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مى‏باشند. از مسلمانان غیور مى‏خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند.» بیش از ۳۳ سال می‌گذشت اما برای «هادی مطر» ۲۴ ساله اینها فقط چند جمله ساده بر روی کاغذ نبود، دستورالعملی بود که هر لحظه باید اجرا می‌شد حتی اگر هرگز صاحب آن فرمان را ندیده باشد. بلافاصله پس از اقدام انقلابی این مجاهد مظلوم، پنهان‌کاری‌های خبری آغاز شد. دو روز پس از واقعه نزدیکان رشدی اعلام کردند حال او رو به بهبود است و حتی شوخی هم می‌کند. خبری که تعجب ‌هادی مطر را به همراه داشت. او به خبرنگار نیویورک‌پست گفت: «وقتی شنیدم که او زنده مانده است، شگفت زده شدم.» اندکی بعد اعلام شد ضربات چاقو به برخی اندام حیاتی رُشدی آسیب زده است. در نهایت ۲۳ اکتبر ۲۰۲۲
(۱ آبان ۱۴۰۱) دو ماه پس از واقعه تنها خبر رسمی از قول «اندرو وایلی» مدیر برنامه‌های رشدی به روزنامه «ال‌پائیس» اسپانیا اعلام شد: «زخم‌های او عمیق بوده‌اند، او بینایی یک چشمش را نیز از دست داده است. او سه زخم عمیق در گردنش داشت. یک دستش از کار افتاد چون رشته‌های عصبی بازویش قطع شده بود. او ۱۵ زخم دیگر نیز در ناحیه سینه و نیم‌تنه دارد. بنابراین، حمله بی‌رحمانه‌ای بود.» وایلی اگرچه تأکید می‌کرد رُشدی هنوز نفس می‌کشد اما از پاسخ به این سؤال که آیا «رشدی پس از دو ماه همچنان در بیمارستان تحت مراقبت است یا مرخص شده؟» خودداری کرد. اکنون نزدیک به چهار ماه از آن واقعه می‌گذرد اما هنوز هیچ تصویری از سلمان رشدی منتشر نشده است.
پنهان‌کاری پس از یک شکست، شاید بهترین اقدام باشد؛ دست‌کم مسئولان امنیتی ایالات متحده این‌طور فکر می‌کنند. با این کار ابعاد شکست‌شان آشکار نمی‌شود و آنها می‌توانند به ترمیم چهره و غرور از دست رفته‌شان بپردازند اما پنهان‌کاری تا کِی؟ ۱۰ فوریه ۲۰۱۴ شرکت آمریکایی «سندز»(Sands) که در زمینه گردشگری، هتل‌داری و شبکه‌های سرگرمی فعالیت می‌کرد هدف حمله سایبری قرار گرفت. هکرها داده‌های موجود در سرورهای این شرکت را حذف کردند و اطلاعات کاربرانش را به سرقت بردند. اقدامی که باعث وقفه‌ای طولانی در خدمات‌دهی به مشتریان شرکت «سندز» شد. ابعاد این خبر پنهان نگه داشته شد و تا ماه‌ها بعد جایی در رسانه‌های آمریکایی پیدا نکرد. آنها سعی می‌کردند ماجرا را به یک خرابکاری دیجیتالی ساده تقلیل دهند اما یک سال بعد در ۲۷ فوریه ۲۰۱۵ سی‌ان‌ان(CNN) به نقل از یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی آمریکا گفت: «[وضع] خیلی بدتر از این بود.» شرکت «سندز» متعلق به یک سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی به نام «شلدون ادلسون» بود. کسی که ۲۳ اکتبر ۲۰۱۳ (۱ آبان ۱۳۹۲) یعنی ۴ ماه پیش از حمله سایبری به شرکتش طی میزگردی در «دانشگاه یشیوا» گفته بود: «رئیس‌جمهور آمریکا باید به ارتش دستور بدهد یک بمب اتمی بر روی کویر ایران بیندازند سپس به رئیس‌جمهور ایران تلفن بزند و بگوید: آن بمب را دیدی؟ بمب اتمی بعدی در تهران فرود خواهد آمد.» بازتاب این اظهارات در ایران آن هم درست زمانی که دولت تدبیر و امید[!] مشغول امتیازدهی حداکثری برای دستیابی به توافق هسته‌ای بود و کمتر از یک ماه از گفت‌وگوی تلفنی نابجای حسن روحانی و باراک اوباما می‌گذشت، خشم عمومی را در پی داشت. رهبر انقلاب ۱۲ آبان ۱۳۹۲ در واکنش به این سخنان فرمودند:
«یک سیاستمدار پولدار آمریکایی یک غلطی می‌کند که بله، ما بایستی در فلان صحرای ایران بمب اتم بزنیم و تهدید کنیم و فلان؛ باید بزنند دهن یک چنین آدمی را خُرد کنند.» زبان دراز «شلدون ادلسون» کار دستش داد. دو ماه پس از یاوه‌گویی او جست‌وجو‌ها برای نفوذ در شبکه شرکت «سندز» از دسامبر ۲۰۱۳ آغاز شد و نهایتا در فوریه ۲۰۱۴ حمله به اجرا درآمد. حمله‌ای که سه چهارم سرورهای این شرکت را هدف قرار داد و خسارتی چهل میلیون دلاری بر جای گذاشت. آمریکایی‌ها سعی کردند این حمله را به دولت ایران نسبت دهند اما مثل ماجرای حمله به «سلمان رشدی» هیچ نشانه‌ای برای این ارتباط وجود نداشت. در واقع حرف مُفت ادلسون برایش خیلی گران تمام شده بود. هکرها بر روی صفحه اول تارنمای شرکت «سندز» نوشته بودند: «نگذار زبانت، سرت را به باد دهد» شلدون ادلسون از آن تاریخ تا روز مرگش
در ۱۱ ژانویه ۲۰۲۱ ترجیح داد دیگر هیچ موضع‌گیری علنی علیه ایران نکند؛ به بیان بهتر دهان او دست‌کم در مورد ایران خُرد شد.
«صدای انفجار در تل‌آویو و حیفا و بلافاصه قطع برق سراسری در این مناطق»، «خاموشی گسترده در ۵ شهر بزرگ رژیم صهیونیستی از جمله ‌هازور، گدرا، یاونه، رحووت» و «آتش‌سوزی‌های پیاپی در پست‌های برق اراضی اشغالی» اینها بخشی از خبرهایی است که رژیم صهیونیستی سعی در پنهان کردن‌شان می‌کند. در یک مورد تمامی اخبار مرتبط با انفجارهای تل‌آویو و حیفا که قطعی برق سراسری این مناطق را به همراه داشت، از رسانه‌ها و حساب‌های عبری زبان در فضای مجازی حذف شد. اما این اخبار را از ساکنان اراضی اشغالی نمی‌شود پنهان کرد. پیش از آنکه رژیم دست به سانسور گسترده محتوای مرتبط با این اخبار بزند یکی از ساکنان منطقه شارون خطاب به مقامات صهیونیستی نوشته بود: «این شرکت، شرکت برق نیست، ننگ بر شرکت برق که میلیون‌ها از ما پول می‌گیرد و ما ساعت‌ها برق نداریم.» با این حال شاید بتوان برای قطعی‌های گسترده برق توجیهاتی عجیب و غریب مثل برگزاری ناگهانی یک رزمایش نظامی تراشید اما انفجارهای چهارشنبه ۲ آذر ۱۴۰۱ در قدس اشغالی را با هیچ ترفندی نمی‌شد پنهان کرد. چرا که دوربین‌های امنیتی مشرف بر مناطق بمب‌گذاری هک شد. در واقع اشراف کامل بر عملیات بمب‌گذاری از طریق دوربین‌های رژیم صهیونیستی به دست آمد. این عملیات اگرچه آن‌طور که مقامات صهیونیستی با تمایلات پنهان‌کارانه‌شان اعلام می‌کنند تنها یک کشته و ۴۷ زخمی داشته است اما انجامش از تلفاتش مهم‌تر بود. ترکیب استفاده از بمب‌های کنترل از راه دور به‌عنوان روشی بی‌سابقه و همزمان هک دوربین‌های امنیتی می‌تواند تا مدت‌ها کابوس مقامات اسرائیل باشد. آن‌طور که «هیلل بیتون روزین» خبرنگار شبکه ۱۴ رژیم صهیونیستی می‌گوید: «هک دوربین‌های امنیتی به مثابه یک سیلی قدرتمند و رخنه در دستگاه‌های امنیتی اسرائیل است.» مهم‌تر اینکه با گذشت بیش از دو هفته، هنوز عاملان این عملیات توسط نهادهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل شناسایی نشده‌اند. این واقعه پس از عملیات‌های متعدد مسلحانه فلسطینیان در کرانه باختری از جنین تا نابلس رخ داد. ۲۹ نوامبر ۲۰۲۲
کانال ۱۲ رژیم صهیونیستی در گزارشی از رشد چشمگیر عملیات مسلحانه در کرانه باختری گفت: «در سال جاری ۲۸۱ حمله از سوی فلسطینی‌ها انجام گرفت و این در حالی است که تعداد حملات فلسطینی‌ها در سال ۲۰۲۱ میلادی ۹۱ عملیات بوده است.» به نظر می‌رسد مقاومت فلسطین مشغول رونمایی از چهره جدید خود است. چهره‌ای که سال‌ها پیش، درباره‌اش تصویر‌سازی شده بود. اول مرداد ۱۳۹۵ رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) در میان دانشجویان گفتند: «اعتقاد ما است که کرانه‌‌ باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است‌‌]. کسانى‌‌که علاقه‌‌مند به سرنوشت فلسطینند، اگر می‌توانند کارى بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح
کنند.»
«حرف بر زمین نمی‌ماند» این را دست‌های‌ بلند جبهه مقاومت در منطقه و فراتر از آن ثابت کرده است. ۱۱ آبان ۱۴۰۱ رهبر انقلاب تأکید کردند: «ما هرگز شهادت شهید سلیمانی را فراموش نخواهیم کرد؛ این را بدانند. حرفی زدیم در این مورد، پای آن حرف ایستاده‌ایم. در وقت خودش، سر جای خودش ان‌شاءالله انجام خواهد گرفت.» این جملات بالاتر از حرف، دستور کاری همیشگی برای جوانمردان دلداده به آرمان انقلاب اسلامی است و ما منتظر این وعده صادق در آن روز موعود می‌مانیم.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 ادای احترام به دانشگاه و دانشجو
✍️ فتح‌الله آملی
امروز ۱۶ آذر و روز دانشجوست. به یاد ۳ گل سرخی که در پای نیکسون در دانشکده فنی دانشگاه تهران پرپر شدند و داغ بر دل دانشگاه نهادند. پس از انقلاب این روز رسماً به نام دانشجو نامگذاری شده است. به همین مناسبت و با عرض احترام به ساحت همه دانشجویان عزیز و اساتید و دانشگاهیان ارجمند که نقشی بی‌بدیل در توسعه فرهنگی، اجتماعی، تکنیکی و اقتصادی کشور دارند و با آرزوی سعادت و سلامت برای همه آنان ذکر چند نکته را خالی از لطف نمی‌دانم:
۱ ـ دانشگاه و دانشجو چه قبل و چه بعد از انقلاب در جامعه ایران همواره پیوندی با سیاست و جامعه داشته و نقش ایفا کرده است. در جریان نهضت و در پیروزی آن سهیم بوده و در جهاد سازندگی ابتدای انقلاب و نیز حضور موثر در جبهه و مقابله با دشمن متجاوز هم صحنه‌های غرور آفرینی خلق کرده است و لذا نباید این کارنامه را نادیده گرفت.

۲ ـ چه بخواهیم و چه نخواهیم دانشجو پرسشگر و مطالبه‌گر است و باید به این وجه از زیست و اندیشه این طبقه علمی و دانشگاهی احترام گذارد و آنها را در تصمیم‌سازی و نقد کژکارکردی‌ها مشارکت داد.

۳ ـ اعتراف باید کرد که در مورد دانشگاه و دانشجو و به خصوص فارغ‌التحصیلان دانشگاهی غفلت‌ها و کوتاهی‌های فراوان داشته‌ایم که در چند وجه باید به آن نگاه کرد.

نخست آنکه به نظام آموزشی و به ویژه تحصیلات تکمیلی تنها از جنبه کمی توجه کرده‌ایم و نگاه کیفی به آن نداشته‌ایم. تعداد دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و همین طور ظرفیت پذیرش دانشگاهی و نیز تعداد دانشجویان قابل مقایسه با پیش از انقلاب نیست اما این افزایش قابل توجه و حتی بیش از نیازهای توسعه‌ای کشور نه تنها به رشد و توسعه قابل قبول نینجامیده، بلکه خود بانی مشکلات و مصائبی هم شده است.

۴ ـ عدم پیوند مناسب بین دانشگاه و مراکز علمی و به ویژه صنعتی و بی‌توجهی به متناسب‌سازی نیاز جامعه به تخصص‌ها و مهارت‌های لازم با نیازهای تولیدی و خدماتی و حتی فرهنگی و فکری جامعه، صرف هزینه‌های هنگفت در این زمینه را بدون فایده و خروجی مناسب کرده و جدای از ضرر اقتصادی، موجب بروز بحران‌های اجتماعی هم شده است.

۵ ـ باید پذیرفت که سطح آموزش و نیز نحوه آن که همچنان نظری و مبتنی بر کتاب و جزوه و بدتر از آن قدیمی و سنتی و کم بهره از تحول و روز آمدی مانده به شدت برکارآمدی آن اثر سوء گذارده و آن را از فلسفه وجودی و هدف غایی‌اش دور کرده است.

۶ ـ نحوه برگزاری کنکور که جولانگاه مافیای کنکور و گردش مالی قابل توجه گردانندگان پشت صحنه این ساز و کار معیوب است، عملاً عدالت آموزشی را برای دسترسی طبقات کم برخوردار جامعه برای رسیدن به صندلی‌های دانشگاه به ویژه رشته‌های پرطرفدار به محاق برده و دست‌یابی به تحصیلات عالی را به شدت طبقاتی کرده است و این را می‌توان از ترکیب و طبقه درآمدی دانشجویان رشته‌های خاص و دارندگان رتبه‌های برتر به روشنی فهم کرد.

۷ ـ واقعیت آن است که حتی با وجود همین ساز وکار برای جذب این دانشجویان پس از فراغت از تحصیل هیچ برنامه روشن و علمی و درستی تمهید نکرده و گویی آنان را به امان خدا رها کرده‌ایم. در این‌باره آنقدر می‌توان مصداق آورد و بحث کرد که چند یادداشت را در بر بگیرد اما به اجمال، برای سرخوردگی تحصیلکردگان بیکار، میل به مهاجرت نخبگان این نظام، عدم اعتماد‌شان به حاکمیت و نیز مطالبات به حق و انباشته شده آنان باید اندیشه داشت و به آنان امید بخشید و از فاصله قابل توجهی که بین آنان و دولت و حکومت افتاده با برنامه‌های عملی و علمی کاست و صدای آنان را شنید و حرمت گذاشت و در نظام اجرایی و تصمیم‌سازی با دوری از دو قطبی‌های جعلی و تفرقه انگیز آنان را به کار گرفت.


🔻روزنامه اعتماد
📍‌ موردی یا رویکردی؟
✍️ عباس عبدی
تاکنون چند بار متذکر شده‌ام که مساله ایران فنی، موردی و اصطلاحا تکنیکال نیست. این یادداشت در پی شرح بیشتر این ادعا است. چه زمانی می‌گوییم مشکل فنی است؟ زمانی که سیاست و راهبرد کلان در کلیت خود مورد قبول و فقط اجرای آن ناهماهنگ یا ناکارآمد باشد. فرض کنید که در یک مسابقه فوتبال مربی، راهبرد دفاعی را در دستور کار خود قرار دهد. اگر این راهبرد درست باشد، پس باید بازیکنان را مطابق آن انتخاب کند. البته ممکن است در این انتخاب دچار اشتباه شود یا بازیکنی نتواند نقش خود را خوب ایفا کند، در نتیجه با تغییر بازیکن این نقیصه را جبران می‌کند. ولی اگر کسی متعرض اصل راهبرد دفاعی او باشد، در این صورت تغییر بازیکن مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه مشکل را بدتر می‌کند، چون ممکن است در راهبرد دفاعی یک فوروارد را بیرون بیاورید و یک مدافع اضافه کنید ولی اگر شما طرفدار راهبرد هجومی هستید، این تغییر برای راهبرد هجومی نتیجه منفی دارد. پس مربی باید در کلیت راهبرد دفاعی تجدیدنظر کند و تغییرات موردی مشکلی را حل نخواهد کرد، بدتر هم می‌کند. برای حل مشکل ایران از این پیشنهادهای موردی زیاد می‌شنویم. عده‌ای پیشنهاد رفع محدودیت‌های فضای مجازی را می‌دهند یا حتی با تعجب می‌پرسند که چرا فیلتر می‌کنید؟ این کار بسیار زیان‌بار است. از جمله خودم بارها نوشته‌ام که چرا این سیاست بی‌فایده است. یا اینکه چرا افراد را بازداشت می‌کنید؟ یا اینکه چرا در برابر حجاب چنین مواضع سختگیرانه‌ای دارید؟ یا چرا نسبت به مجاز دانستن اعتراض کوتاهی می‌کنید؟ در حوزه‌های فرهنگ، اقتصاد و جامعه نیز می‌توان نمونه‌های فراوان ذکر کرد. مثلا چرا رسانه‌ها به ویژه صداوسیما در کارکرد رسانه‌ای خود ناتوانند؟ چرا سانسور کتاب و فیلم و... رایج است؟ آن هم در شرایطی که روش‌های دیگر برای دسترسی به مطالب بدون سانسور وجود دارد؟ در اقتصاد، چرا نقدینگی را افزایش می‌دهید که موجب تورم شود؟ بعد مجبور به افزایش حقوق و دستمزد می‌شوید؟ در آموزش چرا مطالب غیرواقعی و سوگیرانه در کتاب‌ها هست که اثرگذاری آموزش را خنثی یا حتی منفی می‌کند؟

در سیاست، چرا ردصلاحیت‌ها گسترده‌تر و گسترده‌تر می‌شود، درحالی که پایه‌های سیاسی حکومت را ضعیف و ضعیف‌تر می‌کند؟ از این انتقادات فراوان است. ولی هیچ‌کدام نیز منجر به شنیده شدنِ نتیجه‌بخش و تغییر نمی‌شود. چرا؟ برای اینکه اجرای آنها از طرف مجریان و تصمیم‌گیران نیز به اندازه کافی دلایل خود را دارد. برای مثال اگر حکومت، معترضین را بازداشت یا با آنها برخورد نکند، منطقا انتظار دارد که اعتراضات ابعاد بزرگی پیدا کند. اگر فضای مجازی را باز کند، انتظار دارد که بیش از اینکه هست دچار دردسر بشود، چون همه دردسرها را از این فضا می‌بیند. اگر راه اعتراضات قانونی باز شود، ممکن است خیلی گسترده شود. اگر صداوسیما آزادی مناسبی داشته باشد، خیلی‌ها باید پاسخگو شوند که نمی‌خواهند شوند. خلاصه هر کدام از اینها عوارض خاص خود را دارد در نتیجه انجام دادن یا انجام ندادنش ساختار موجود را دچار تبعات سنگینی می‌کند. حتی در مورد برجام هم همین منطق حاکم است. در این دو راهی، حکومت یک سوی ماجرا را می‌رود و ناظران و تحلیلگران متعجب از نتایج رفتارش، اجرای سویه مقابل را پیشنهاد می‌کنند. این وضعیت بدان معنی است که مساله ایران، موردی و تکنیکال نیست تا با این پیشنهادها حل شود. تا هنگامی که رویکرد رسمی اصلاح نشود هر دو سوی ماجرا برایش زیان‌بار است و در این میان ساختار رسمی آن سویه‌ای را انتخاب می‌کند که زیان نقدش کمتر است و گمان دارد که در آینده سودی ندارد. منتقدان پیشنهاد سویه‌ای را می‌دهند که سود قطعی بلندمدت دارد، درحالی که از نظر ساختار سیاسی چنین سودی برای رویکرد آن متصور نیست. هر دو درست تحلیل می‌کنند، ولی از دو منظر و راهبرد جداگانه به موضوع نگاه می‌کنند، به همین دلیل دو نتیجه‌ متضاد می‌گیرند. این دو منظر متفاوت کدام است؟ رابطه حکومت و مردم. اگر حکومت را به منزله کارگزاری مردم، یا همان ۸۵ میلیون شهروند ایرانی بدانیم، ماجرا متفاوت است از هنگامی که حکومت را هادی و برتر و مستقل از این مردم بدانیم که باید آنان را به سوی هدف موردنظر هدایت و راهنمایی کند. اگر در ذیل منظر حکومت هدایتگر و‌ کارفرما نگاه کنید، تمامی اقدامات جاری توجیه‌پذیر می‌شود، گرچه تداوم آنها در میان‌مدت و بلندمدت غیرقابل اجرا خواهد بود، همچنان که تاکنون منجر به نتیجه بلندمدت نشده است. ولی اگر از رویکرد کارگزار بودن حکومت نگاه کنید، همه این اقدامات و سیاست‌ها زیان‌بار است. ایران راه‌حلی فنی ندارد و باید رویکرد را تغییر داد. البته ذکر عوارض این اقدامات برای نشان دادن تناقضات سیاستی موجود مفید است.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ایران و آمریکا آماده توافقند
✍️ عبدالرضا فرجی‌راد
روند مسائل حول محور احیای برجام به نحوی است که اروپا تا حدودی ساکت است و تمایلی نشان نمی‌دهد به این بهانه که ایران نمی‌خواهد توافق کند. این نظر اروپایی‌ها به ویژه فرانسوی‌هاست. اما آمریکایی‌ها به دنبال توافق هستند و این مساله از صحبت‌های آقای بلینکن و راب مالی بر‌می‌آید. اما نمی‌خواهند با شرایط جدیدی که پیش آمده امتیازی که قبلا می‌خواستند با بسته شدن پرونده ایران در آژانس به نوعی بدهند دیگر نمی‌خواهند این امتیاز را بدهند. یعنی اکنون آمریکایی‌ها نسبت به اروپایی‌ها در رابطه با برجام یا توافق هسته‌ای جدی‌ترند. حتی آماده‌اند که اگر قرار نیست توافقی بر اساس برجام صورت بگیرد پلنB را اجرا کنند. بنابر این ایران نیز چون احساس می‌کرده قبل از انتخابات، حوادث داخلی و قبل از این فشار افکار عمومی روی کشورهای غربی می‌تواند پرونده را به عنوان یک امتیاز از غربی‌ها به عنوان یک پرونده بسته تحویل بگیرد می‌خواهد همان امتیاز را داشته باشد. لذا آنها نیز نمی‌خواهند این امتیاز را بدهند. در نتیجه آنها ایران را متهم می‌کنند که خواسته فرا برجامی دارد و ایران نیز متهم می‌کند که ما آماده‌ایم و این غربی‌ها هستند که تعلل می‌کنند. در واقع به نظر می‌رسد که با توجه به شرایط پیش آمده که از یک طرف ایران مسائل داخلی و اقتصادی دارد و از آن طرف آنها تحت فشار افکار عمومی و جمهوریخواهان هستند و شرایط فرق کرده است. از طرفی غربی‌ها نیز از تحولات و حوادث داخلی ایران به دنبال منویات و اهداف خود بودند. حال می‌توان اسم آن را امتیازگیری بیشتر گذاشت یا اینکه شدیدا تحت فشار افکار عمومی هستند. هم ایرانیان مقیم خارج به صورت گسترده فشار می‌آورند و هم افکار عمومی خودشان به‌شدت تحت تاثیر قرار گرفته و نمی‌توانند و نمی‌خواهند امتیاز بدهند. یعنی احساس می‌کنند که اگر امتیازی بدهند مسائلی برایشان به وجود خواهد آمد. حال هر کس می‌خواهد هر جور حساب کند از نوع نگرش خود به مساله می‌نگرد. یکی می‌تواند بگوید که می‌خواهند امتیاز بیشتری بگیرند و دیگری نیز می‌تواند بگوید که زیر فشار افکار عمومی هستند. هر چند که تحریمی هم که غربی‌ها علیه ایران مطرح می‌کنند باز هم تحت تاثیر افکار عمومی است و بیشتر تحریم اشخاص است تا تحریم اقتصادی. البته ممکن است از این به بعد با توجه به اینکه نفت ونزوئلا به بازار می‌آید و آمریکا اجازه داده است و از یک طرف هم نفت روسیه قرار است با قیمت ارزان‌تر به فروش برسد این امکان وجود دارد برای اینکه ایران را تحت فشار قرار دهند تحریم‌های اقتصادی بیشتری صورت دهند. اما تاکنون تحریم‌ها بیشتر روی افراد بوده تا از فشار افکار عمومی فرار کنند. در حال حاضر احیای برجام نسبت به ۳ ماه یا ۴ ماه گذشته احتمالش کمتر شده اما نسبت به یک تا دوماه پیش و پس از انتخابات آمریکا بیشتر شده است. اگر این فشار افکار عمومی نبود باز هم احتمال برای احیای برجام و رسیدن به توافق بیش از این بود. همه نظاره‌گر هستند و آمریکایی‌ها به دنبال این هستند که ببینند حوادث داخل ایران چه می‌شود. اگر شرایط آرام شود فشار افکار عمومی روی اروپایی‌ها کم‌تر می‌شود و بنابراین آماده‌تر می‌شوند. از طرف دیگر ایران با توجه به فشارهای اقتصادی و بالا رفتن دلار و... نسبت به سه ماه پیش که غربی‌ها بهانه اوکراین و روسیه یا قیمت انرژی در زمستان و... را داشتند ایران نیز آمادگی بهتری برای توافق دارد و ما به سمت جلو حرکت می‌کنیم. اینکه بلینکن و راب مالی در روز افتتاحیه مسابقات جام‌جهانی فوتبال به قطر می‌آیند و اعلام می‌شود در راستای توافق آمده‌اند و مقامات قطری با مقامات کشورمان تماس تلفنی می‌گیرند نشان می‌دهد که هر دو طرف آماده همکاری هستند و اتفاقا این بار اروپایی‌ها هم نقش واسطه شاید نداشته باشند. هر چند که اخیرا وزیر خارجه کشورمان با آقای جوزپ بورل تماس تلفنی داشته است.


🔻روزنامه ایران
📍 صدای پای نظم جدید جهانی در روابط تهران- بلگراد
✍️ عبدالرضا هادی‌زاده
سفر حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان به صربستان با استقبال قابل توجه مقامات این کشور روبه‌رو شد. در جریان این سفر وزیر امور خارجه کشورمان با رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، وزیر خارجه و دو نفر از وزرای این کشور گفت‌وگوهای دوجانبه کرد. در جریان این دیدارها دو طرف به رایزنی در خصوص موضوعات مهمی پرداختند.
نزدیکی روابط، دشمنان مشترک
منافع مشترک و دشمنان یکسان یکی از علل مهم در نزدیکی بین دو کشور است. همین مسأله باعث شده است که روابط ما در غرب آسیا با کشوری در غرب بالکان در مواردی با هارمونی همراه باشد و دو کشور ترسیم افقی جدید و روشن‌تر را در دستور کار قرار دهند. ملاقات‌های سطح بالا نشان می‌دهد دو کشور عزمی‌ جدی برای توسعه همکاری‌ها در مسائل سیاسی، دفاعی و اقتصادی دارند. به خصوص آنکه مقامات صرب حتی در روز تعطیل از وزیر خارجه کشورمان استقبال کرده و برنامه دیدار و ملاقات در نظر گرفتند. زمینه‌های توسعه روابط را می‌توان در فضای دوران‌ گذار نظم بین‌الملل که با حوادث اوکراین وارد اتمسفری متفاوت‌تر شده است مشاهده کرد.
مواضع ایران و صربستان در قبال جنگ اوکراین
دو کشور مواضعی نسبتاً نزدیک به یکدیگر در خصوص منازعه شکل گرفته در اوکراین داشته‌اند. صربستان به عنوان مهمترین کشور در حوزه بالکان غربی نیز مانند ایران جنگ را محکوم کرده است اما این مسأله باعث نشده در ورطه جانبداری از سیاست‌های مخرب ناتو بیفتد‌‌. صربستان یکی از محدود کشورهای اروپایی است که خود در محاصره ناتو به سر می‌برد و در برابر پیوستن به ناتو مقاومت کرده و ترجیح داده سیاست مستقلانه‌ای را پیگیری نماید. با آنکه کشورهای اروپایی با فشار به مقامات صربستان تلاش دارند تا این کشور را ملزم به موضع‌گیری علیه روسیه کنند اما این کشور با عمل‌گرایی خود منافع ملی و امنیت انرژی شهروندانش را قربانی سیاست‌های امریکا و چند کشور اروپایی نکرده است. صربستان که بیش از ۸۰ درصد گاز خود را از مسکو خریداری می‌کند ترجیح داده روابط خود با روسیه را در شرایط دوران‌ گذار حفظ کرده و با وجود اخطارهای هم‌قاره‌ای‌های خود قرارداد گازی‌اش را تا سه سال دیگر تمدید کند.
این مسأله گرچه منجر به آن شده که صربستان نگرانی کشورهای دیگر اروپایی را در خصوص زمستان سرد کمتر داشته باشد، اما نگرانی‌هایی در خصوص روابط اقتصادی خود با اروپا نیز دارد. به همین دلیل صربستان تلاش دارد برای کاهش فشارهای اروپا همکاری‌های خود با سایر کشورهای جهان را افزایش دهد. چین و ایران دو کشوری هستند که به نظر می‌رسد صرب‌ها به آن توجه دارند. صربستان که حدود ۶۱ پروژه فعال با چین دارد بزرگترین دریافت‌کننده سرمایه‌گذاری پکن در بالکان غربی است و حتی در صدد است سومین کشور اروپایی باشد که در کنار سوئیس و ایسلند توافق تجارت آزاد با چین امضا می‌کنند‌.
همچنین ایران به عنوان کشوری که اندیشمندان روابط بین‌الملل هر بار از آن در کنار روسیه و چین به عنوان یک ضلع مثلث پیش‌رو در نظم جدید یاد می‌کنند شرایط ویژه‌ای دارد. ایران به سبب سیاست‌های مستقلانه خود در جهان می‌تواند شریکی قابل اعتماد در روابط فی مابین تلقی گردد و همین در کنار رویکرد جدید ایران در دولت سیزدهم باعث گسترش همکاری و توسعه روابط شده است.
صربستان؛ دروازه ورود محصولات ایرانی به اروپا
گفت‌‌وگوهای تلفنی رؤسای‌جمهور دو کشور، سفر وزرای امور خارجه به پایتخت‌های یکدیگر و حضور هیأت‌های اقتصادی نشان از توجه ویژه به روابط اقتصادی دوجانبه دارد. حل مسائل بانکی در نتیجه همین مراودات انجام شده و منجر به شروع روند توسعه همکاری‌های اقتصادی شده است تا جایی‌که در یک سال گذشته حجم روابط تجاری دو کشور تا ۵۰ درصد افزایش یافته و قرار است با شیب قابل توجهی این روند ادامه داشته باشد. به نظر می‌رسد مقامات دو کشور به این نتیجه رسیده‌اند که این رابطه تاریخی و ۸۵ ساله نیاز به بهبود و توسعه دارد.
خط قرمزی به نام تمامیت ارضی
علاوه بر اینها دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری صربستان هر دو تأکید ویژه‌ای به تمامیت ارضی خود دارند. تهران و بلگراد در برابر خود تجزیه‌طلبانی را می‌بینند که حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورهایشان را تهدید می‌کنند و به حمایت سیاسی از کشورهای دیگر در برابر آنها نیاز مبرم دارند. مسئولان دستگاه‌های دیپلماسی ایران و صربستان نیز به خوبی این مهم را درک کرده‌اند.
از همین رو نماینده ایران پس از حضور در صربستان صراحتاً از تمامیت ارضی صربستان حمایت و وزیر خارجه این کشور هم متقابلاً و با اشاره به حوادث اخیر هرگونه دخالت در امور داخلی کشورمان را رد کرد. همه این اتفاقات را می‌توان نشانه‌هایی از جدیت دیپلماسی دولت سیزدهم و فهم واقعیت‌های پیرامونی و جهانی دانست‌. دولتمردان ضمن توجه به دیپلماسی اقتصادی و تحکیم و تقویت روابط با کشورهای مستقل تلاش دارند تا درست‌ترین تصمیمات در تاریخی‌ترین شرایط دوران‌ گذار را اتخاذ و اعمال کنند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 تعهد بر شفافیت
✍️ دکتر سید احسان خاندوزی
یکی از پیش‌شرط‌های اصلی تامین عدالت در جامعه، وجود شفافیت و برخورداری عامه مردم از اطلاعات مربوط به حوزه اقتصادی در بخش دولتی و خصوصی است. عدالت در توزیع اطلاعات، به‌خصوص اطلاعات مالی، تنها با یک فضای شفاف که حق دسترسی مردم به این اطلاعات به رسمیت شناخته شود، امکان‌پذیر است. در این فضای شفاف برای تصمیم‌سازی‌های آگاهانه و استفاده بهینه از ‌منابع، توزیع متوازن منابع عمومی و مبارزه موثر با فساد مستلزم زیر‌ساخت‌های مهمی است که حرفه حسابداری یکی از ‌اجزای این زیرساخت است.
جریان به‌موقع اطلاعات مالی معتبر مقدمه حکمرانی سالم و کارآمد، از‌جمله اخذ مالیات منصفانه متناسب با میزان درآمد و سود و توزیع مناسب این منابع در سطح اقتصاد کشور است.

حکمرانی صحیح بدون وجود اطلاعات حسابداری به‌موقع و معتبر غیر‌ممکن است و تامین اعتماد عمومی در حکمرانی صحیح با جریان به‌موقع اطلاعات حسابداری در تمام رگه‌های اقتصادی کشور میسر است.

حرفه حسابداری برای حاکمیت از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و از حسابداران مستقل انتظار می‌رود با مراقبت از استقلال حرفه‌ای و بالا بردن کیفیت کار خود و سرلوحه قرار دادن اصول اخلاقی، بیش از پیش اعتماد حاکمیت و مردم را به خود جلب کنند.

حسابداری در سطح بخش عمومی کارکردهای بسیاری در تحقق عدالت اقتصادی دارد. از یک سو، گزارش‌های مالی بخش عمومی محصول سیستم حسابداری دولتی است که وضعیت مالی و همچنین عملکرد دولت را در ارائه خدمات عمومی منعکس می‌کند و در نتیجه اطلاعات سودمندی برای سیاستگذاری‌های اقتصادی، اتخاذ تصمیمات بلندمدت، تخصیص کارآ و اثربخش منابع عمومی، ارزیابی پایداری حقوق بین‌نسلی، مدیریت بهینه اموال عمومی، نظارت و ارزیابی سیاست‌ها، ارزیابی نتایج و پایداری رویه‌های مدیریت مالی بخش عمومی و ارزیابی ظرفیت ارائه خدمات عمومی با توجه به منابع در دسترس، فراهم می‌کند. بر این اساس، با توجه به نقش حرفه حسابداری در تهیه و ارائه اطلاعات لازم برای تخصیص عادلانه منابع عمومی، این حرفه از این منظر هم در تحقق عدالت اقتصادی نقش‌آفرینی می‌کند.
از سوی دیگر، سود گزارش‌شده توسط بنگاه‌های اقتصادی یکی از مهم‌ترین خروجی‌های سیستم حسابداری است. با توجه به نقش حسابداری در اندازه‌گیری و گزارش سود مشمول مالیات بنگاه‌های اقتصادی، در صورت محاسبه صحیح سود توسط این حرفه، مالیات به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و کارآترین ابزارهای بازتوزیع درآمد، به‌صورت صحیح و عادلانه محاسبه و اخذ خواهد شد. بر این اساس، نقش حرفه حسابداری در فرآیند مالیات‌ستانی و بازتوزیع درآمد می‌تواند بیانگر اهمیت این حرفه در اجرای عدالت اقتصادی باشد.

همچنین، مبارزه با فساد یکی از مهم‌ترین اقداماتی است که در دستیابی به عدالت دنبال می‌شود؛ به‌گونه‌ای که مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در بیانیه گام دوم انقلاب، عدالت و مبارزه با فساد را لازم و ملزوم یکدیگر معرفی کرده‌اند. از این‌رو، سازوکارهای کنترل فساد در دستیابی به عدالت اقتصادی اهمیت بسیاری دارند. بی‌تردید شفافیت ابزاری برای کنترل فساد است که حرفه حسابداری در ارتقای آن نقش بسزایی دارد. در واقع گزارشگری مالی خوب که ماحصل تلاش حرفه حسابداری است، فضای محدودی را برای فساد باقی می‌گذارد و زمینه‌های مدیریت درست و دقیق منابع و دستیابی به عدالت اقتصادی را هم در بخش خصوصی و هم در بخش عمومی در پی خواهد داشت.

بی‌تردید دستیابی به عدالت اقتصادی محقق نمی‌شود مگر با فراهم کردن زمینه‌های لازم برای گام برداشتن در این مسیر پر‌پیچ‌و‌خم که حرفه حسابداری در آن نقش اساسی ایفا می‌کند. روز حسابدار، روز پاسداشت اهداف و رسالت‌های حرفه‌ حسابداری و فرصتی برای توجه به اهمیت و حساسیت بالای این حرفه است. اینجانب فرا رسیدن این روز را به تمامی فعالان امین حسابداری کشور تبریک و تهنیت عرض می‌کنم و از خداوند متعال مسالت دارم تا در سایه توجهات حضرت ولی عصر (عج)، همه تلاشگران عرصه حرفه حسابداری را برای فراهم کردن پیش‌نیازهای لازم عدالت اقتصادی توفیق روز‌افزون عنایت بفرماید.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین