يکشنبه 16 ارديبهشت 1403 شمسی /5/5/2024 8:16:58 PM

🔻روزنامه کیهان
📍 زن، زندگی، آزادی یا تجزیه، ترور، ویرانی؟!
✍️ عباس شمسعلی
قریب دو ماه از شروع اغتشاشات در کشور می‌گذرد و هرچند جریان گرداننده آن عملاً با وجود همه حمایت‌های مادی و معنوی و رسانه‌ای خارجی و همه توهمات و خواب‌های خوشی که دیده بود، با بی‌محلی عمیق مردم رو‌به‌رو شده است، اما هنوز و هر از گاهی با اقدامات جسته و ‌گریخته سعی در خودنمایی برای نشان دادن تداوم و حیات آشوب‌ها دارند.
این جریان خیلی علاقه داشت خود را نماینده مردم ایران و در پوشش معترض جا بزند اما کیست که امروز از پشت‌پرده فعالیت آنها و همنوایی و همپوشانی پرحجم‌شان با گروه‌های منفور مردم ایران اعم از منافقان، گروهک‌های تروریستی لانه گرفته در پشت مرزهای شرقی و غربی کشور، آمریکای جنایتکار و اروپای خبیث و حکومت بدوی سعودی بی‌خبر باشد؟
با این همه از همان ابتدا جریان آشوب و برنامه‌ریزان جهانی آن با بهره‌گیری همه‌جانبه از عملیات فریب به‌ویژه با ابزار رسانه و شبکه‌های ماهواره‌ای متعدد، شبکه‌های مجازی کاملاً در اختیار، معروف‌های بی‌صرفه و... سعی در نشان دادن تابلو و شعارهایی دروغین و شاید جذاب به‌عنوان خط مشی به قول خودشان اعتراضات (شما بخوانید آشوب و اغتشاشات) و پنهان کردن هدف اصلی خود داشتند. رد پای این استراتژی را از همان پرواز کرکس‌وار بر فراز پیکر دختری فوت‌شده بر اثر مرگ طبیعی به نام مهسا امینی تا ادامه پمپاژ مشمئز‌کننده دروغ و سعی در شایعه‌پراکنی از کشته‌‌سازی‌های عجیب و غریب می‌توان دنبال کرد و به وضوح دید.
اما نگاهی به ادعاها و تابلوی فریبنده این جماعت و مقایسه آن با عملکردی که طی دو ماه گذشته از خود بروز دادند نه تنها مردم را بیش از پیش درباره فریب و ریاکاری آنها مطمئن‌تر می‌کند بلکه می‌تواند تلنگری به اندک جماعت خوش‌باوری باشد که هنوز این جریان را معترض معمولی می‌دانند!
شاید هیچ شعاری مانند «زن- زندگی- آزادی» و ادعای «ایران‌دوستی» نمی‌توانست این جریان آشوبگر و دست‌های حامی و گرداننده پشت‌پرده آنها را رسوا کند.
در این دو ماه از آشوبگران بسیار درخصوص دغدغه آنها نسبت به «زن» شنیدیم اما در عمل چیزی جز توهین آنها به زن و تنزل دادن مقام آن به کالایی برای جذب را ندیدیم. اینکه اغتشاش و آشوب بستری شود برای نشاندن دختران فریب‌خورده در آغوش مردان هوس‌باز و قبح‌شکنی بر سر چهارراه‌ها و خیابان‌ها یعنی دفاع از زن؟ آیا مثلاً به خرج دادن خلاقیت برای برپایی «آغوش رایگان» غیر از این است که این جریان برخلاف همه ادعاهای فریبنده خود زن را کالا می‌داند نه یک انسان دارای هویت و شأن والا؟ مگر غیر از این است که رایگان و غیررایگان بودن چیزی، نشان از کالا دانستن آن است؟ آیا کشیدن چادر و روسری از سر زنان محجبه با وحشیانه‌ترین شکل هم جزوی از برنامه‌های این جماعت برای دفاع از زنان و حفظ کرامت آنهاست؟
اما آشوبگران باز هم اشتباه کردند؛ برای جامعه‌ای که روند رو به رشد و موفقیت‌های روزافزون زنان در حوزه‌های مختلف علمی، اجتماعی، ورزشی در میادین داخلی و خارجی طی بیش از چهل سال گذشته را با حفظ کرامت و عفاف و حیای بانوان به چشم خود دیده و یا خود تجربه کرده است، وعده برهنگی و ملعبه کردن دختران و زنان برای هوس‌بازی جماعتی هوس‌ران چه جذابیتی می‌تواند داشته باشد؟
آشوبگران که خیلی تلاش کرده‌اند خود را مدعی و مدافع «زن» و «زندگی» جا بزنند با این کارنامه دو ماهه نه حق دارند حرفی درباره زن بزنند نه زندگی. این جماعت سنگدل چه پاسخی برای زنان و مادران و دختران شهدای مظلوم مدافع امنیت دارند که عزیز‌ترین کسان‌شان در کسوت نیروهای پلیس، بسیجی، طلبه و پاسدار از روی وظیفه شغلی یا احساس وظیفه شخصی برای حفظ امنیت و نظم شهر در خیابان‌ها حاضر شده بودند اما به دست همین آشوبگران با وحشیانه‌‌ترین وضع به خون خود غلطیدند؟ این کدام وعده زندگی است که جان قریب ۶۰ مدافع امنیت را می‌گیرد و ده‌ها کودک را یتیم می‌کند؟
این اغتشاشگران با ریختن خون مظلوم و ابراز زننده‌‌ترین و بی‌رحمانه‌‌ترین خشونت‌ها توقع داشتند مردم شعار «زندگی» را از آنها بپذیرند و باور کنند؟
این کدام وعده زندگی است که عده‌ای آشوبگر با تهدید و رعب‌افکنی کسبه و بازاریان را مجبور به بستن مغازه و محل کسب‌شان می‌کنند؟ بستن راه گذران زندگی بازاری و کاسب و کارگر تحقق همان وعده است؟
اغتشاشگران مدعی که وعده و شعار «آزادی» می‌دادند چگونه در برخورد با مردم، کسبه و کسانی که ذره‌ای مخالفت فکری با آنها داشته باشند این همه دیکتاتورگونه برخورد می‌کنند؟ چگونه است که در مقابل آنها داشتن حق انتخاب چادر یا داشتن ظاهر مذهبی، اعلام مخالفت با اقدامات تخریبگرانه یا ممانعت از بستن مغازه و محل کسب و حتی تذکر و نقدی کوچک با سنگ و چوب و قمه و... پاسخ داده می‌شود اما باز هم مدعی تحقق آزادی هستند؟! غیر از این است که این آزادی تاکنون مفهومی جز آزاد بودن خودشان در گرفتن جان دیگران یا به آتش کشیدن اموال و دارایی مردم و تخریب اموال عمومی و بستن راه نداشته است؟
با این وصف و عملکرد؛ اگر مردم شعار و تابلویی همچون «زن- زندگی-آزادی» را از داعشی‌ها پذیرفتند از آشوبگران داخلی هم خواهند پذیرفت چون می‌دانند اگر داعش برای مردم سوریه و عراق زندگی و آزادی را محقق کرد این آشوبگران هم برای مردم ایران محقق خواهند کرد.
آن عده کمی هم که هنوز با وجود این همه نمایش خباثت و تزویر آشوبگران، متوجه نیت شوم آنها از پنهان شدن پشت شعارهایی همچون آزادی نشده‌اند خوب است به این نکته توجه کنند و از خود بپرسند اگر در جایی که برای حفظ زندگی و امنیت، چارچوب و حریمی بین گرگ‌ها و آهوان ایجاد شده باشد اما به اسم آزادی و دادن وعده رفع محدودیت این حریم‌ها برداشته شود در نهایت این آزادی ظاهری برای آهوان زندگی به ارمغان می‌آورد یا فنا؟ اگر آزادی آن است که آشوبگران این روزها و طی دو ماه گذشته مشغول زیست در آن بوده‌اند تبعات خسارت‌بار آن برای زندگی مردم به چشم نمی‌آید؟
اما فراتر از همه این دغل‌بازی‌ها و لفاظی آشوبگران در تکرار شعار زن- زندگی- آزادی، آنچه پیش چشم همه قرار گرفت این بود که این افراد نه دلسوز زنان جامعه و زندگی مردم هستند و نه اساساً به چیزی به‌عنوان آزادی اعتقاد دارند.
ماجرا دشمنی عمیق و کینه‌ای دیرینه از این کشور، نظام و انقلاب است که بیش از ۴۰ سال است در سینه عروسک‌گردانان خارجی این خیمه‌شب‌بازی یعنی آمریکا، اسرائیل، کشورهای غربی و پادوهای سعودی استکبار تبدیل به غمباد شده است. چهار دهه است که دشمنان این سرزمین نتوانسته‌اند استقلال و آزادی و پیشرفت و قدرتمند شدن ایران در سایه جمهوری اسلامی را هضم کنند. از هر طریقی هم که تلاش کردند از جمله جنگ ۸ ساله تحمیلی، تحریم‌های به قول خودشان فلج‌کننده، حمایت از تروریست‌ها و انواع خباثت‌های دیگر باز هم در زمین زدن این کشور ناکام ماندند و اکنون چشم امید به آشوب و اغتشاش با شعارهای فریبنده همزمان با اقدامات تروریستی دوخته‌اند و هدف نهایی و خیال خام آنها که دیگر نمی‌توانند آن را پشت شعارهای جذاب و فریبنده پنهان کنند هم پیشگیری از پیشرفت ایران قوی و پهناور است.
نگاهی به تجمعات معاندان خارج‌نشین حامی آشوبگران و برافراشته شدن پرچم‌های گروه‌های مختلف تجزیه‌طلب دشمن ایران و منافقان جنایتکار در بین آنها خود گواهی بر این مدعاست که فعال شدن اقدامات تروریستی در بستر آشوب و فرصت‌طلبی دشمنان دیرینه از این فضای غبارآلود نظیر آنچه جان ۱۳ هموطن بی‌گناه از جمله چند کودک و نوجوان را در حرم شاهچراغ(ع) گرفت و یا آنچه شب گذشته در ایذه رخ داد و متاسفانه چند هموطن دیگر قربانی تروریست‌های تغذیه شده از سوی دشمنان این سرزمین شدند با هدف تزریق ناامنی و تلاش برای رسیدن به هدف شوم و جنایتکارانه‌ای است که در سر می‌پرورانند.
بی‌شک دشمنان و طراحان این هدف نیز این آرزو را همچون گذشتگان خود به گور خواهند برد اما مردم و حتی اندک کسانی که فریب چرب‌زبانی و شعارهای دروغ آشوبگران را خورده‌اند می‌توانند با نگاهی به دنیای وارونه اغتشاشگران که پر از تناقض و متضاد با شعارهایشان است بهتر متوجه اصل نیت آنها و توطئه‌ای که اربابان و متولیان این آشوبگران برای ایران عزیز و قدرتمند تدارک دیده‌اند شوند.
در این میان خواسته مردم فهیم و روشن‌بین که دست توطئه‌گران را خوانده‌اند، برخورد قاطع و پشیمان‌کننده با عوامل میدانی آشوب و سردمداران اصلی آنهاست.


🔻روزنامه اعتماد
📍 وجود همایونی تکمیل
✍️ احمد مسجدجامعی
وقتی قرار شد از کتاب دروازه غار که در نشر ثالث در خیابان کریمخان زند چاپ شده بود، رونمایی کنیم، تصمیم گرفتیم در قهوه‌خانه حسین رمضان یخی این کار انجام شود. اینکه در یک قهوه‌خانه آن‌هم در دروازه غار که محل آمد و شد لوتی‌های تهران است، چنین کاری صورت گیرد، از هر حیث توجه‌برانگیز بود و برخی میهمانان از اینکه در آنجا حضور یابند، ابا داشتند. آقای تکمیل همایون برعکس بود؛ هم بسیار استقبال کرد و هم اعلام آمادگی برای سخنرانی. با این مقدمه که تنها در اوایل انقلاب در آنجا در باشگاه کارگران که در آن روزگار پاتوق گروه‌های چپ بود حضور یافته و آمدن به آنجا برایش تجدید خاطره است. در آن سال‌ها سخنرانی در این باشگاه مورد توجه اهل سیاست بود و برای حضور در مراسم آن با یکدیگر رقابت داشتند و هر کدام تلاش می‌کردند که در شناسنامه کاری آنها نام فعالیتی در دروازه غار ثبت شده باشد. هر چه از آن روزها دورتر شدیم، انگیزه سر زدن به چنین جاهایی کاهش یافت. تکمیل از اینکه در چنان مجموعه‌ای حاضر شود بسیار خوشحال بود. برخلاف آنچه در ابتدا برخی می‌گفتند، استقبال اهالی محل از این کار متفاوت بود. حتی زنان‌شان برای نخستین‌بار به قهوه‌خانه آمده بودند و یکی از آنها به من گفت شما جلسات قرآن زنانه را در کتاب نیاوردید. حیاط قهوه‌خانه را آب و جارو کرده و گلدان‌های شمعدانی را در این سو و آن سو گذاشته بودند. کبوترها را پر داده بودند و حوض آبی وسط حیاط را با آب و فواره آراسته. قفس قناری‌ها به دیوار آویزان بود و صدای چهچهه آنها فضا را پر می‌کرد. میز نقال قهوه‌خانه هنگام اجرای داستان رستم و اسفندیار، به قول اهالی آنچنان سکوتی همه جا را
فرا می‌گرفت که صدای پای راه رفتن مورچه روی میزها هم به گوش می‌رسید. وقتی به تکمیل گفتیم پشت همین میز نقال محل سخنرانی شماست، بال و پر در آورد و چنان با شکوه از شاهنامه و شاهنامه خواهی در تهران گفت که اعجاب همگان را برانگیخت و تاسف خورد که چرا جاهایی همانند همین قهوه‌خانه که خاستگاه و جایگاه نقالی و شاهنامه‌خوانی و شعرخوانی و نقاشی قهوه‌خانه‌ای بوده، فراموش شده و ما به تالارهای گرانقیمت شهر برای این کار می‌رویم و هیچ کس هم اشک آن نقال‌های قدیمی را در کشتن سهراب به دست پدر نمی‌بیند. همه اینها به روحیه تکمیل بر می‌گردد که با آنکه تحصیلکرده فرانسه و سال‌های سال مقیم در آنجا بود و پروژه‌های مشترکی با فرانسوی‌ها بسامان رسانده بود، اما دل در گروی همین آداب و آب و خاک داشت و آن را به هر مراسم رسمی ترجیح می‌داد.
در واقع تکمیل دو ویژگی اساسی داشت؛ نخست آنکه ایران را دوست داشت و حاضر بود برای آن هزینه کند و از سوی دیگر در پی آن بود، تاریخ فرهنگ و جامعه ایران را هر چه بیشتر و بهتر بشناسد. تحصیلاتش در ایران و فرانسه در این راستا بود. از این رو به تحقیقات کتابخانه‌ای بسنده نمی‌کرد و همراه گروه تهران گردان به اینجا و آنجا می‌آمد و با آنکه خود قزوینی بود، تهران را خاستگاه تمدن و فرهنگ و هنر امروز ایران زمین می‌دانست و برای شناختن و شناساندن آن کوشش می‌کرد. چندین کتاب و ده‌ها مقاله او در همین زمینه است. حتی در زمانی که بحث تهران و پاریس به عنوان دو پایتخت تاریخی جهان مطرح شد او در کنار دوست قدیمی‌اش دکتر محمود بروجردی در مرکز مطالعات و تحقیات فرهنگی، نخستین گام‌ها را برداشت و فهرست مقالات جمع‌آوری و کتابشناسی تهران را منتشر کرد. کار اساسی دیگر او تاریخ اجتماعی تهران بود که در سه جلد منتشر شد. محله‌های قدیمی تهران همانند عودلاجان و سنگلج در حوزه علایق او بود. رونمایی کتاب عودلاجان یا به قول خودش «اودلاجان» هم در تیمچه اکبری که محل نخستین بانک ایرانی هم بود، انجام شد. تعمیر و مرمت اینجا را استاد شعرباف به انجام رسانیده بود و به قهوه‌خانه‌ای بدل شده بود؛ با همان غذاهای سنتی ایرانی و البته اگر می‌خواستید آبگوشت بزپاش. در همان جا این کتاب هم در بخشی از دیدار تهران گردان از منطقه ۱۲ رونمایی شد. کتاب کلیمی‌های تهران به واقع بخشی از همین تحقیق عودلاجان اوست که آن را بسط داد و مستقل منتشر کرد و الحق نکات بدیعی در آن آورده است. تکمیل با سیاست آمیخته بود و با بسیاری از شخصیت‌های ملی و مذهبی پیش و پس از انقلاب دوستی صمیمی داشت و به دلایلی تا پای اعدام هم رفت اما نجات یافت. او هیچ‌گاه شیفته سیاست نشد.

چند اثر درباره دکتر مصدق نوشت که خواندنی است. از دکتر صدیقی وزیر کشور مصدق و پدر جامعه‌شناسی در ایران همیشه به نیکی یاد می‌کرد، ولی این همه باعث نمی‌شد که زحمات دکتر نراقی را نادیده بگیرد. به تعبیر او اگر صدیقی در برگزاری مثلا کنفرانس تهران پژوهی در اوایل دهه چهل موفق بود و کاری ماندگار به یادگار گذاشت، به دلیل پشتوانه‌ای همچون احسان نراقی در حوزه مدیریت و اجرا بود. این نکته را از این رو گفتم که نشان دهم او گرفتار افراط و تفریط نمی‌شد و آنچنان خود را به سیاست آلوده نمی‌ساخت که همه ‌چیز و همه کس را در دو وضعیت سیاه و سفید ببیند. خود نیز بسیار دوراندیش بود و جست‌وجوگر علم و از هر فرصتی برای تکمیل اطلاعاتش بهره می‌برد. برنده جایزه تهران بود. هر چند شهرداری تهران در تجلیل برای بزرگداشت او به دلیل گزارش‌های بالادستی اجتناب کرد. واقعا که وجود همایونی بود. خداوند او را قرین رحمت فرماید.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍 ناپایداری پایداری‌‌‌ها
✍️ کمال‌الدین پیرموذن
امام خمینی(ره) رهبری انقلاب اسلامی در ارتباط با نوع حکومت ایران بعد از انقلاب اعلام کردند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. امام(ره) می‌دانست انقلابی که با خون شهدا ایجاد شده است تنها با نظر و رأی مردم است که دوام می‌آورد. تنها با اسلام رحمانی است که این انقلاب پایدار خواهد ماند. از این منظر نظام ایران جمهوری اسلامی شد. در آن زمان برخی نسبت به رأی مردم اعتقاد عملی نداشتند. این گروه‌ بعدها به عرصه سیاست ورود پیدا کردند و عملا برخی یاران امام(ره) را یکی پس از دیگری به حاشیه راندند. برخی در جبهه‌ای تحت عنوان جبهه‌ پایداری به فعالیت سیاسی می‌پردازند. پایداری‌ها در درجه اول با جریان اصلاح‌طلب و اعتدالی که همواره از رأی مردم در نظام جمهوری اسلامی حمایت می‌کند به پایداری پرداخته و برای به حاشیه راندن آنها از هر کوششی دریغ نکردند. از سوی دیگر جریان اصولگرای سنتی را که آنها هم به رغم اختلافاتی با جریان اصلاح‌طلب در رجوع به اندیشه و نظر مردم تاکید داشتند را مورد تاخت و تاز قرار دادند. در یاد داریم که بر سر رئیس مجلس سابق یعنی آقای علی لاریجانی در مجالسی که ایشان ریاست آن را عهده داشت چه آوردند. این جبهه به علت اینکه هیچ‌کسی را جز اعضای خود برنمی‌تابد، حتی بارها علیه رئیس مجلس فعلی اقدام کرده است. آنها در رقابت با آقای قالیباف رئیس کمیته فرهنگی فعلی مجلس را نامزد ریاست مجلس شورای اسلامی کردند اما نتوانستند در این زمینه توفیقی داشته باشند. البته پایداری‌ها از سنگ‌اندازی بر سر مسیر قالیباف و چهره‌های معتدل مجلس که آنها را سد راه خود می‌دانند، دست بر نخواهند داشت و در یک سال و اندی باقی مانده تا انتخابات مجلس شورای اسلامی هر اقدامی خواهند کرد تا آخرین افراد معتدل را از ورود به مجلس آتی کنار بزنند.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍‌ تجربه‌ای که مایه عبرت نشد
✍️ نادر کریمی‌جونی
تهدیدها برای جلوگیری از تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام سازمان انرژی اتمی موثر نبوده و دیروز سرانجام این قطعنامه که ایران را به همکاری موثر و مفید با بازرسان IAEA فرامی‌خواند از سوی شورای حکام به تصویب رسید. تا پیش از اینکه تهیه‌کنندگان متن این قطعنامه، یعنی آلمان، فرانسه، انگلستان و ایالات‌متحده آمریکا، پیش‌نویس قطعنامه را به دبیرخانه شورای حکام تقدیم و آن را میان اعضای شورا توزیع کنند، «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه، «اسلامی» رئیس سازمان انرژی اتمی و «علی باقری‌کنی» مذاکره‌کننده ارشد ایران در گفت‌وگوهای احیای توافق هسته‌ای و رفع تحریم‌های ایران، علیه پیش‌نویس تهیه‌شده موضع گرفتند و اعلام کردند که این قطعنامه سازنده نیست و تصویب آن نمی‌تواند فایده زیادی داشته باشد. موضع‌گیری علیه این قطعنامه، البته باز هم ادامه داشت و حتی در روزهای گذشته که پرونده ایران به شورای حکام ارائه و مقدمات صدور قطعنامه علیه کشورمان فراهم شده بود، موضع‌گیری‌ها و تهدیدهای پنهان و آشکار برای جلوگیری از صدور این قطعنامه ادامه پیدا کرد و از جمله «اولیانوف» نماینده روسیه در آژانس در مورد تبعات و عواقب صدور این قطعنامه هشدار داده بود. حالا مشخص شده که این تهدیدها و هشدارها یا از سوی اعضای شورای حکام جدی گرفته نشده و یا اینکه شنیده نشده است. ایران تصور می‌کرد با محدود کردن بازرسی‌ها و بازرسان آژانس، تداوم خاموش نگه داشتن دوربین‌های نظارتی و زمان خریدن در گفت‌وگوهای برجام ممکن است طرف غربی را به تمکین وادار کند و اهداف بلندپروازانه برنامه‌های هسته‌ای خویش را عملی سازد.
از اولین قطعنامه‌ای که علیه ایران صادر شد و شورای حکام از کشورمان خواست که با بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای همکاری بیشتری کند، رفتار مقامات ایرانی در قبال آژانس، آن‌طور که «رافائل گروسی» مدیرکل این نهاد می‌گوید، هیچ تغییری نکرده است.
حتی هیاتی که هفته گذشته به وین رفت تا با مقامات آژانس و از جمله مدیرکل آن مذاکره کند، نتوانست چیز زیادی را در دیدگاه‌های معطوف به ایران تغییر دهد و گروسی بعد از این مذاکرات تصریح کرد که هیات ایرانی حرف تازه‌ای نداشته است. از یک منظر رفتار ایران پس از صدور آن قطعنامه تا حد زیادی تلافی‌جویانه بوده و فعالیت‌های آژانس در ایران با دشواری بیشتری همراه بوده است. از این بابت صدور قطعنامه دوم هم شاید نتواند تهران را به همکاری دلخواه غرب و بیشتر با آژانس وادار کند. البته این‌بار موضوع اندکی تفاوت دارد و در این قطعنامه آژانس از مقامات کشورمان می‌خواهد تا درباره ذرات به شدت غنی شده که در سه سایت اعلام نشده ایران کشف شده، توضیح دهد. این توضیح شامل چرایی وجود ذرات در آن نقطه، چرایی عدم اعلام و گزارش و چرایی غنای ذرات است.
روش حمله به جای دفاع، البته روشی جذاب برای مقامات جمهوری اسلامی ایران است که دولت محمود احمدی‌نژاد همواره با افتخار از آن استفاده می‌کرد. در همین روزهای اخیر که موضوع صدور قطعنامه علیه ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مطرح شده، حملات لفظی مقامات تهران نیز علیه این شورا و تصمیم‌های آن آغاز شده است. تهدید‌هایی هم در مورد همکاری تهران و این شورا مطرح شده که معلوم نیست این تهدیدها تا چه حد جدی است و چگونه عملیاتی می‌شود. در مورد مقابله با ناآرامی‌هایی که در شهرهای ایران به چشم می‌خورد تهدیدهای لفظی علیه همسایگان مطرح شده که به گفته فرمانده کل سپاه آنان را هراسان کرده است تا جایی که به گفته سردار سلامی، آنان از جمهوری اسلامی ایران خواسته‌اند که به کشورشان حمله نکند.
اما تجربه دولت محمود احمدی‌نژاد در جایگزین کردن حمله به جای دفاع، نشان داد که این تاکتیک چندان موثر و کارآمد نیست؛ روزی مقامات ایرانی می‌خواستند با انجام اقدامات خصمانه در خلیج‌فارس، نفت را آتش بزنند و قیمتش را به صد دلار برسانند تا غرب معتاد به نفت، نابود شود اما چند سال بعد از این تهدید، نفت به ۱۵۰ دلار برای هر بشکه رسید و غرب نابود نشد. قطع گاز روسیه برای اروپا هم اگرچه برای برخی کشورهای اروپایی دشواری‌هایی پدید آورده اما سبب نابودی این کشورها و ساختار آنها نشده است تا جایی که کمک نظامی به اوکراین همچنان اعطا می‌شود و مقابله با روس‌ها، کماکان ادامه دارد.
این شرایط و سوابق تهدیدها، باید برای مقامات و تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی ایران عبرت باشد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اعتبار و اعتماد
✍️ دکتر حسین قریب
یکی از چالش‌های جدی کشورهای جهان، بحران اعتماد عمومی اعم از روابط میان آحاد جامعه با حاکمیت و روابط اقشار مختلف جامعه با یکدیگر است. این کاستی معمولا ریشه در بحران اعتبار دولت در نزد آحاد جامعه دارد. به‌عبارت دیگر، بین اعتبار دولت و اعتماد عمومی، رابطه تنگاتنگی برقرار است. به این معنی که با کاهش توانایی‌های دولت در انجام وظایف کلان و ناکامی در عملکردهای مناسب، زمینه‌های وقوع چالش در اعتبار فراهم می‌شود که این امر موجب ظهور و بروز بحران اعتماد عمومی در جامعه می‌شود که خود را در اعتراضات اقشار مختلف جامعه آشکار می‌سازد.
اعتراضات در جوامع بشری با رویکردهای گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شکل می‌گیرد و تداوم پیدا می‌کند که محتاج چاره‌اندیشی است. چراکه این امر دارای پیام وجود چالش‌ در اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی است که در نهایت موجب ناپایداری در فعالیت‌های اقتصادی می‌شود و زمینه‌های تولید ثروت و بهبود رفاه عمومی را زایل می‌کند.

از نظر نگارنده، یکی از راهکارهای اعتبارسازی برای دولت در جهت بهبود وضعیت اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی با ارزیابی ضعف‌ها، قوت‌ها، فرصت‌ها و تهدیدات آغاز می‌شود و با سامان‌بخشی به عنصر کارآمدی برای بازتولید اعتبار دولت و سپس اعتماد عمومی تکمیل می‌شود. بنابراین لازم است، مروری بر هریک از اضلاع ماتریس SWOT صورت پذیرد. در این راستا به بیان اجمالی ۴محور اساسی از اضلاع چهارگانه ماتریسSWOT پرداخته می‌شود:

۱- چهارگانه‌های SWOT در ایران
برای اثربخشی هرچه بهتر مباحث، مناسب است که برای هریک از اضلاع ماتریس SWOT، چهار محور مهم مطرح شود:

چهار ضعف: نرخ تورم بالا، نرخ پایین رشد اقتصادی، فقر و نابرابری و فساد

چهار قوت: سرمایه انسانی، زیرساخت‌های فیزیکی، بازار داخلی و بهداشت عمومی
چهار فرصت: مزیت‌های طبیعی (نفت و گاز، معدن و گردشگری)، موقعیت سرزمینی، استقرار شش کشور آسیایی در میان قدرت‌های برتر اقتصادی جهان در افق۲۰۳۰ و مزیت عقب افتادگی.

چهار تهدید: تحریم، افزایش قدرت نفتی کشورهای آمریکا، روسیه، عربستان و عراق، افزایش قدرت گازی قطر، توسعه اقتصاد دیجیتال در کشورهای امارات متحده، عربستان و ترکیه.

با بررسی چهارگانه‌های SWOT در ایران، می‌توان چهار راهبرد اساسی را به‌عنوان کانون اقدامات آتی برای نیل به اعتبارسازی مدنظر قرار داد.

۲- اقدامات
برای افزایش قوت‌ها، کاهش ضعف‌ها، بهره‌برداری از فرصت‌ها و مدیریت مناسب تهدیدات، اقدامات چهارگانه ذیل در اولویت خواهد بود:

- بازنگری در نقش دولت: با مروری بر تحولات استراتژیک در کشورهای شرق و جنوب شرقی آسیا، این نکته اساسی به دست می‌آید که این کشورها با بازنگری در نقش دولت گام نخستین را برای آغاز تحولات برداشته‌اند. به این معنی که نخبگان سیاسی این کشورها، نقش دولت را از «تصدی‌گری»، به «تنظیم‌گری» و «تسهیل‌گری» تغییر داده‌اند. دولت‌ها با ایفای نقش تصدی‌گری، از یکسو دچار افزایش هزینه‌های فراوان می‌شوند و از سوی دیگر، در روند امور اقتصادی و اجتماعی دخالت‌های مختلفی می‌کنند. نتایج قهری موارد مزبور، فاصله‌گیری از نرخ رشد اقتصادی مناسب، اتلاف منابع و همچنین کاهش سرمایه اجتماعی است. اما با تغییر نقش دولت و با ایفای نقش‌ تنظیم‌گری، زمینه برای بهبود وضعیت و غلبه نسبی بر چالش‌ها و حرکت مستمر برای اعتبارسازی فراهم می‌شود.

- تعامل فعالانه بین‌المللی: کشورهای شرق و جنوب شرقی آسیا با تجدید‌نظر در روابط با محیط بین‌المللی، منشأ تحولات چشمگیر در وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود شدند. به این معنی که آنها با این اقدام، توانستند نقاط قوت خود را ارتقا دهند و از فرصت‌های محیطی بهره‌گیری مناسب کنند. این کشورها در گام اول، رویکرد تجارت اقتصادی خود را از جایگزینی واردات به توسعه صادرات تغییر داده و سپس در زنجیره مشارکت جهانی حضور فعالانه پیدا کردند. در ادامه نیز با جذب سرمایه‌گذاری خارجی به توسعه در بازارهای صادراتی دست یافتند و از درآمدهای ارزی قابل توجهی برخوردار شدند. در سال‌های اخیر، متوسط میزان درآمدهای صادراتی کالاهای صنعتی در کشورهایی همچون چین ۲۴۰۰میلیارد دلار، کره جنوبی ۶۰۰، مالزی ۲۸۰، تایلند ۲۰۰ و ویتنام ۱۸۰میلیارد دلار بوده است. حال آنکه درآمد صادرات کالاهای صنعتی جمهوری اسلامی ایران در چند دهه اخیر به‌طور متوسط در دامنه۲۰-۱۵ میلیارد دلار قرار داشته است. وضعیت تعامل بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران، یکی از دلایل مهم تفاوت‌های اساسی در درآمدهای صادراتی محسوب می‌شود.

- تعیین صنایع پیشران: تغییر در نقش دولت و همچنین تعامل فعالانه بین‌المللی، کشورها را به سمت‌ تمرکز بر فعالیت‌های مزیت‌محور سوق می‌دهد. نماد مزیت‌محوری در اقتصاد کشورهای نوظهور، تعیین صنایع پیشران است. هر کشوری به اقتضای مزیت‌های طبیعی، لازم است که نسبت به تبدیل آنها به مزیت‌های رقابتی و توسعه بازار همت گمارد و اقدام کند.
مسیر گذر تبدیل مزیت‌های طبیعی به مزیت‌های رقابتی و ارزش‌آفرینی از مسیر تعیین صنایع پیشران می‌گذرد. تعیین صنایع پیشران در کشورهای شرق و جنوب شرقی آسیا، نتایج شگرف اقتصادی در جهت افزایش میزان تولید ناخالص داخلی، جذب سرمایه‌گذاری خارجی، افزایش صادرات کالاهای صنعتی و افزایش درآمد سرانه به همراه داشته است. لازم به ذکر است که دهه‌های ۱۹۸۰-۱۹۶۰ کشور کره جنوبی، نسبت به تعیین صنایع پیشران اقدام کرد و در دهه‌های بعدی آن را توسعه کیفی داد. با مروری به آمار صادرات کالاهای صنعتی دهه۲۰۱۰ این کشور، مشاهده می‌شود که تقریبا ۷۰درصد صادرات حدود ۶۰۰میلیارد دلاری حول صنایع پیشران بوده است.

- حمایت‌ها و یارانه‌های هدفمند: با توجه به محدودیت منابع، نظام تدبیر کشور باید معطوف به تخصیص بهینه منابع شود. مولفه مهم در تخصیص بهینه منابع، تعیین صنایع پیشران است. ازآنجاکه بازدهی منابع در صنایع پیشران به‌مراتب بالاتر از سایر حوزه‌ها است، لذا درپی تعیین صنایع پیشران، تخصیص منابع از بهینگی برخوردار می‌شود. حمایت‌ها و یارانه‌های هدفمند، از جمله نمادهای تخصیص بهینه منابع برای پیشبرد اهداف است. ازآنجاکه در جمهوری اسلامی ایران اقدامات مورد نیاز برای تعیین صنایع پیشران صورت نپذیرفته، حمایت‌ها و یارانه‌های هدفمند نیز در کشور معنا و مفهومی پیدا نکرده و از این‌رو منابع موجود که قابل توجه نیز هست، به امور غیر اولویت‌دار تخصیص پیدا کرده است. این امر متضمن نرخ مناسب رشد اقتصادی نیست و درآمد سرانه کشور تحولات چشمگیری نداشته است و عملکردها طی سال‌های۱۴۰۰ – ۱۳۸۴، فاصله فراوانی با اهداف سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ دارد.

۳- دستاوردها
اقدامات چهارگانه مزبور، دارای دستاوردهای اساسی خواهد بود. ازآنجاکه این اقدامات بسترساز خروج از بحران کارآمدی در کشور می‌شود، دستاوردهای ذیل را می‌توان انتظار داشت:

- افزایش اعتبار حاکمیت

- افزایش اعتماد عمومی و بازتولید سرمایه اجتماعی

- توسعه و رونق فعالیت‌های اقتصادی

- افزایش مشارکت عمومی – خصوصی.

واقعیت آن است که تحولات جمعیتی و طبقات اجتماعی پس از پیروزی انقلاب، بسیار قابل توجه بوده است. جمعیت کشور از ۳۴میلیون نفر در سال۱۳۵۵، به ۸۰میلیون نفر در سال ۱۳۹۵ افزایش یافته و میزان شهرنشینی به بیش از ۷۵درصد رسیده است. همچنین میزان دانشجو بالغ بر ۵میلیون نفر شده است. با توجه به تحولات شگرف در عرصه فناوری اطلاعات و توسعه شبکه‌های اجتماعی و همچنین افزایش آگاهی‌های اجتماعی، اقشار مختلف کشور، از امکان مقایسه وضعیت‌ها بین آحاد جوامع مختلف برخوردار شده‌اند. با توجه به ناکارآمدی‌های مطرح‌شده و کاهش ظرفیت‌های اقتصادی، میزان نرخ رشد اقتصادی و درآمد سرانه در کشور ضعیف بوده و پاسخگوی تحولات جمعیتی و طبقات اجتماعی کشور نیست. از سویی افزایش آگاهی‌های اجتماعی، شکاف مزبور را نمی‌پذیرد نتیجه قهری و برآیند مزبور، افزایش اعتراض‌ها و نارضایتی‌ها است. برای رفع این چالش، باید به بهبود وضعیت کارآمدی حکومت تمرکز اساسی داشت. این امر زمینه‌های اعتبارسازی دولت را فراهم و وضعیت اعتماد عمومی را بهبود می‌بخشد؛ از جمله آثار استراتژیک چرخه مزبور، تبدیل اعتراض‌ها از روند ساختارشکنانه، به سمت امور صنفی یا درخواست‌ها و تقاضاهای عرفی خواهد بود. کشورهای صنعتی نیز همواره دارای اعتراض‌های گسترده شهری در حوزه‌های کارگری، دانشجویی و... هستند. اما معمولا جهت‌گیری اصلی اعتراض‌ها، معطوف به بهبود وضعیت است نه تغییر وضعیت.

۴- کلام آخر
بستر اصلی برای تغییر جهت‌گیری اعتراض‌ها در جمهوری اسلامی ایران، غلبه بر بحران ناکارآمدی است و این غلبه نیز در گرو ارزیابی دقیق از مولفه‌های ماتریس SWOT و اقداماتی از نوع اقدامات چهارگانه در این نوشتار است. غلبه بر بحران ناکارآمدی، زمینه‌ساز کسب اعتبار برای دولت و سپس بازتولید اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی می‌شود که از جمله بزرگ‌ترین ارزش‌های اعتقادی و استراتژیک در جمهوری اسلامی ایران است.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 دیون انباشته
✍️ دکتر محمدعلی فیاض‌بخش
مجموعه‌ی عروسکی «کلاه‌قرمزی» برای متولدین دهه‌ی شصت، حرف اول را در تولیدات کودک سیما داشت و نزدیک به دو دهه دوام آورد. ظرافت‌های هنری و‌ نیز زیرساخت‌های فکری این مجموعه در چشم ریزبینان آن‌قدر دقیق و جذاب و حساب‌شده بود، که علاوه بر کودکان، بزرگ‌سالان را نیز به پای آن‌می‌نشاند. کودکان با دو شخصیت اصلی آن، هم‌ذات‌‌پنداری داشتند؛ چرا که با گفتمان زمانه منطبق بود:
پسر خوب و پسر بد، کودک سربه‌فرمان و بچه‌ی شیطان، کار خوب و کار بد، گوش شنوا به نصیحت و گوش ناشنوا به پند و اندرز؛ که بالاخره همان گوش ناشنوا عبرت می‌پذیرفت و سر به طاعت گفتمان بزرگ‌سالانه می‌نهاد!

امروز همان سبک و سیاق کلاه‌قرمزی را جلوی کودکان دهه‌ی نود بگذارید و واکنش آن‌ها را نظاره کنید! نه ادبیات آن، نه دیالوگ‌های آقای مجری، نه علایقِ نمایش‌داده‌شده در آن فضا و نه حتی دکو‌پاژ مجموعه، هیچ‌کدام هیچ قرابتی با ذائقه و درک و احساس کودک امروز ندارد.

آیا این بیگانگی معلول بی‌کیفیتی آن مجموعه است؟ آیا به سبب موتاسیون و جهش در ژن آفرینشیِ کودکِ امروز است؟ آیا به سبب بی‌سلیقگی و شلختگی در ساخت آن مجموعه است؟ انصاف دهیم که هیچ‌کدام.

این بیگانگی و عدم برقراری ارتباط، به سبب تنوع و حرکت جوهری زمانه است، که بسیار کسان به این سیَلان در جوهر قائل نیستند و جزمیّت علایق و سلایق خود را آخرین نسخه‌ی نجات‌بخش برای بشریت در هر زمانه‌ای می‌پندارند.

یکی از دولتمردان، که پیشینه‌ای دیرین در سیاست و فرهنگ دارد، اخیرا بدین مضمون سخن کرده که : «در گفت‌وگو با یکی از بازجویان، از وی شنیدم، که نه ما سخن این بچه‌ها را می‌فهمیم و‌ نه آن‌ها ما را !»

مقصر کیست؟ :

– زمانه؟ بروید یقه‌ی زمان را بگیرید تا با سلایق شما همراه شود!

-بچه‌ها؟ همه‌شان را به صف کنید و دستورهای انضباطی و تبعات تنبیهی را کتباً تسلیمشان کنید!

– اینترنت؟ باقی‌مانده‌ی گلویش را بفشارید تا تتمه‌ی جانش از حلقومش برآید!

– ژن‌های شکسته در شبیخون فرهنگی دشمن؟ با این‌همه پیشرفت در سلول‌های بنیادین و مهندسی ژنتیک، عیب‌هاشان را برطرف کنید و به تنظیمات کارخانه بازگشتشان دهید!

…و اما راهی میان‌برتر و کم‌هزینه‌تر و احتمالاً شدنی‌تر، در کوتاه مدت وجود دارد:

– دهه هشتادی‌هایی را که فعلا پیش‌قراولی دهه نودی‌ها را گردن گرفته‌اند، ببینید و بشنوید و خواست هاشان در آزادی و فراغ و فرح زندگیشان را یکسره حمل بر بی‌قانونی و‌ کژتابی و آنارشیسم و به خصوص برهنگی نکنید؛ بگذارید جوّ التهاب آرام گیرد و غبارها فرو نشیند

– به شرط آن‌که در فاز تدارک سخت‌گیری‌های نوتر و به روزتر(!) نروید.

– …و اما راه بلندمدت: باورمان شود که سهمی عمده از ساخت‌وساز تربیتی فرزندان ما در آینده‌ای که موهوم و دروغ نیست، از مدارس و آموزش و پرورش رسمی و صدا و سیما و رسانه‌های پر پژواک، همچون منابر جمعه و جماعات است. این سهم را ادا کنیم، تا در فازهای غیرقابل پیش‌بینی بعدی، دیون بعدیِ ما به این نسل و نسل بعدی، بر بدهی‌های ادانشده‌ی قبلی انباشته نگردد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین