سه شنبه 1 خرداد 1403 شمسی /5/21/2024 5:06:16 AM

🔻روزنامه تعادل
📍 جای خالی برندهای ایرانی
✍️ مهرداد عباد
سیاست تمرکز بر تولید همه کالاها با هر کیفیتی و تلاش جهت صادرات آنها و جلوگیری از واردات اقلام مورد نیاز کشور، در کنار شرایط تحریمی و مسائل بین‌المللی، به دلیل کیفیت پایین برخی از محصولات تولید داخلی همراه با بسته‌بندی بی‌کیفیت و سیاست‌های نادرست بازگشت ارز حاصل از صادرات، مانع از صادرات پایدار و ارزش‌آفرین شده است. با این سیاست‌ها حتی قادر نبوده‌ایم یک برند جهانی شناخته شده به منطقه معرفی کنیم. تلقی مثبت از تراز تجاری مثبت، گاه ناشی از کج‌فهمی از مفهوم تراز تجاری است؛ نوعی تلقی و رویکرد که متعادل شدن واردات و صادرات را به عنوان هدف دنبال می‌کند. از سال ۲۰۱۶ تنها حدود ۶۰ کشور از ۲۰۰ کشور، مازاد تجاری یا تراز تجاری مثبت داشته‌اند. این تصور که تراز تجاری منفی به خودی ‌خود مذموم است، توسط اقتصاددانان با قاطعیت رد شده؛ به ترتیبی کشورهایی که بیشترین تراز تجاری منفی را دارند، اکنون جزو پیشروهای اقتصاد جهان هستند. سیاست تمرکز بر تولید همه کالاها با هر کیفیتی و تلاش جهت صادرات آنها و جلوگیری از واردات اقلام مورد نیاز کشور، در کنار شرایط تحریمی و مسائل بین‌المللی، به دلیل کیفیت پایین برخی از محصولات تولید داخلی همراه با بسته‌بندی بی‌کیفیت و سیاست‌های نادرست بازگشت ارز حاصل از صادرات، مانع از صادرات پایدار و ارزش‌آفرین شده است. با این سیاست‌ها حتی قادر نبوده‌ایم یک برند جهانی شناخته شده به منطقه معرفی کنیم. در عین حال این سیاست‌ها موجب شدند که اقلام دارای مزیت صادراتی ایران مثل پسته، فرش، زعفران و ... سهم خود از بازارهای جهانی را به رقیب واگذار کنند.

به تعبیر دیگر، ریل‌گذاری‌های صادراتی چند دهه اخیر به گونه‌ای بوده که صادرکنندگان خوشنام و توانمند کشور دست از صادرات شسته و متعاقب آن این میدان از صادرکنندگان کهنه‌کار خالی شده است.

از سوی دیگر، سیاست‌های وارداتی که مبتنی بر کاهش واردات، جلوگیری از واردات کالاهای مشابه تولید داخل، طولانی کردن پروسه ثبت‌سفارش، بوده که کشور را به واردکننده کالاهای بی‌کیفیت تبدیل کرده و از طرفی با دخالت در این بازار، عرضه نیز کاهش یافته است. حال آنکه، در مقابل کاهش عرضه، تقاضا افزایش پیدا کرده و به دلیل عدم تعادل عرضه و تقاضا، قیمت کالاهای وارداتی رو به افزایش گذاشته است. یکی از این سیاست‌های مخل واردات، تهیه فهرست کالاهای تولید داخل و ممنوع کردن واردات آن کالاهاست. فهرستی که با نگاه مختصری می‌توان از رانتی بودن آن آگاه شد؛ زیرا بسیاری از کالاهای ایرانی که در داخل تولید می‌شوند در این فهرست قرار نگرفته و در عوض اقلام بسیاری در این فهرست ممنوعه گنجانده شده که واردات آن برای سلامت جامعه ضروری است.

سیاست‌های مربوط به واردات و صادرات مثل سقف و سابقه، ثبت سفارش محدود و موارد دیگر نه‌تنها سیاست‌های مطلوبی برای مقابله با تحریم‌ها نبوده بلکه باعث ایجاد تحریم‌های مضاعف داخلی شده و این امر باعث ایجاد ناامیدی از آینده در بخش خصوصی شده است. از این رو، پیشنهاد اکید می‌شود که برای تداوم جراحی اقتصادی که با حذف ارز ترجیحی آغاز شده است، موضوع اصلاح بنیادی سیاست‌های مربوط به واردات و صادرات در دستورکار سیاستگذاران قرار بگیرد. این سیاست‌ها باید منتج به صادرات پایدار محصولات با مزیت رقابتی ایران و واردات کالاهای با کیفیت جهت تولید محصول ایرانی با کیفیت شود.


🔻روزنامه کیهان
📍 روسیاهی صهیونیست‌ها و پادوهای داخلی آنها
✍️دکتر محمدحسین محترم
ماجرای درگذشت مهسا امینی تمام تناقضات و استانداردهای دوگانه دنیای غرب را دوباره جلو دیدگان جهانیان زنده کرد و یک بار دیگر نشان داد «جهانی چنین رسوا کجا شایسته رویاست»! البته این موضوعِ مورد بحث نیست. موضوع بحث‌، روسیاهی جریان نفاق داخلی است که پشت این تناقضات و استانداردهای دوگانه در پی خشم عمومی و موج سواری بر آن و فراهم کردن زمینه فتنه‌هاست. با تحلیل جامع رهبرمعظم انقلاب‌، «عناصر ضربت‌خورده‌ چهل سال گذشته»‌،
بیش از همه به «ملّت ایران» ظلم کردند و حقد و کینه خود را از انقلاب و امام و شهدا به ویژه شهید سلیمانی و در یک کلام از «ایران مقتدر و مستقل»، بروز دادند. در این سناریوی آمریکایی- صهیونیستی دو دسته به ملت ایران ظلم کردند‌، یک عده«عَمَله و مزدوران و حقوق‌بگیران آنها و بعضی از ایرانی‌های خائن مثل منافقین‌، تجزیه‌طلب‌ها‌، بقایای رژیم منحوس پهلوی و خانواده‌های ساواکی‌های مطرود» بودند
و یک عده‌ای هم برخی «خواص» بودند که «در همان اوّل کار بدون تحقیق اطّلاعیّه و بیانیّه دادند و حرف زدند و سازمان انتظامی کشور و مجموعه نظام را متّهم کردند»! در این خصوص چند نکته مهم: اولا نکته اصلی که باید پایه هرگونه تحلیلی قرار گیرد این است که همواره اقدامات و اغتشاشاتِ«عَمَله و مزدوران و حقوق‌بگیر» آمریکا و اسرائیل بر بستر «اطلاعیه‌ها و بیانیه‌ها و مواضعِ جناحی و سیاسی بدون تحقیقِ خواصِ دسته دوم» صورت می‌گیرد و بدون این بستر‌، عده قلیل اول‌، توان و جرات به آشوب کشاندن و ناامن کردن جامعه را ندارند. لذا نمی‌شود از خواص و سیاسیونی که سالها در مناصب گوناگون کشور تصمیم گیر بودند، پذیرفت که «شمّ سیاسی» ندارند و «دست دشمن را در پشت حوادث نمی‌بینند!» و برای ملت قابل هضم نیست که چرا این خواصّ و سیاسیون «روی کلمه دشمن خارجی حسّاسیّت دارند» و «فوراً سینه سپر می‌کنند برای دفاع از سازمان جاسوسی آمریکا یا صهیونیست‌ها!، انواع تحلیل و لفّاظی ‌های مغالطه‌آمیز را وسط می‌کشند برای اینکه اثبات کنند که نه‌، پای خارجی‌ها‌، دست خارجی‌ها در این قضیّه وجود نداشته!» ثانیا خشم عمومی که جریان نفاق به دنبال آن است یک خشم کاذب عده‌ای قلیل می‌باشد که ساخته و القا شده اتاق‌های فکر خارجی و فضای رسانه‌ای و مجازی بی‌در و پیکر داخلی و به قول افلاطون‌، تابع شهوت قدرت و شهرت بوده و یک خشم واقعی برآمده از باورها و اعتقادات درونی مردم و ناشی از عملکرد عده قلیل اول و تابع خرد و قانون است. لذا آنچه تاکنون باعث ناکامی فتنه‌گران شده این است که هم مطالبات و هم احساساتی که القا می‌کنند کاذب و دروغین بوده اما انقلاب اسلامی و ادامه این شجره طیبه برپایه مطالبات و احساسات واقعی مردم بنا شده است.ثالثا سخنان اخیر رهبری را باید از جنس سخنان امام راحل دانست که افشاکننده چهره نفاقِ بسترساز آشوب‌ها و فتنه‌های اوایل انقلاب بود. رهبرمعظم انقلاب یک جمله مهمِّ روشنگر برای ملت ایران داشتند که نباید به سادگی از آن عبور کرد‌، چراکه تعیین‌کننده مرز «خواص دلسوز» و «خواص دارای نفاق» و افشاکننده چهره جریان نفاق است. ایشان خطاب به خواصّی که بدون تحقیق موضع گرفتند، تاکید کردند «بعداز آن که فهمیدند در نتیجه حرفهای آنها همراه با برنامه‌ریزی دشمن چه اتّفاقی در خیابان و در مسیر عمومی مردم می‌افتد‌، بایستی آن کار خودشان را جبران می‌کردند؛ باید موضع بگیرند و صریحاً اعلام کنند که با‌ آنچه اتّفاق افتاده مخالفند، بایستی تفهیم کنند که با برنامه‌ دشمنان خارجی مخالفند». لذا اکنون وقت روشن شدن مرز خواصّ و پاسخ به این سؤال است که کدام یک از خواصّی که در ابتدای کار بدون تحقیق با دشمن همنوا شدند‌، بعد از حوادث و به خصوص بعداز بیانات رهبری بیانیه دادند و مرز خود را با دشمنان ملت ایران شفاف و روشن و از ملت ایران به خاطر«اتخاذ مواضع بدون تحقیقِ خود» که منجر به این همه خسارت به جان و مال و ارزش‌های مردم شد،عذرخواهی کردند؟! رابعا سخنان حکیمانه و مدبرانه رهبری همچون گذشته نشان داد در فتنه‌ها، حاکمیت و نظام هیچ گاه بر بستر آشوب‌های ناشی از غافلگیری برخی‌، دچار
«خطای محاسباتی و اختلال در تصمیم‌گیری» نمی‌شود. اما غافلگیری به دلیل نفاق عده‌ای از شخصیت‌ها و جریانات سیاسی و اجتماعی داخلی است که مردم و بعضا نظام و حاکمیت از باطن آنها آگاه نبوده‌، همان گونه که امام راحل در اول انقلاب راجع به مخالفان و معترضان به لایحه قصاص که قصد فتنه انگیزی داشتند فرمودند«من باید بسیار متأسف باشم از اینکه غیب نمی‌دانم!، نمی‌دانستم در چنته این‌ها چه هست...نمی دانستم که اینها
بر ضد قرآن هم قیام می‌کنند»!. لذا در این حوادث‌، نفاق برخی شخصیتها و جریانات سیاسی و اجتماعی بیش از گذشته‌، خود را نشان داد که چگونه برای منافع شخصی و حزبی‌، در مقابله با یک اصل ضروری دین به میدان می‌آیند و زمینه هدف قرار دادن اصل اسلام و نظام را فراهم می‌کنند.هرچند اکنون قاطبه مردم با تکیه بر افرایش آگاهی و تجارب فتنه‌های گذشته
به خصوص فتنه ۸۸، از این که بانیان منزوی شده وضع موجود‌، بدون اینکه اجازه دهند ابعاد حادثه بررسی و زوایای آن روشن شود، ناشیانه از سوراخ‌های خود بیرون آمدند و شتابزده در بیست و چهارساعت اول‌، با صدور بیانیه
و توئیت و اعلام مواضع منافقانه بسترساز و آتش‌بیار معرکه شدند‌، متعجب و غافلگیر نشدند و نشان دادند نظام برآمده از اراده ملت ایران ساقط شدنی نیست. چون جریان نفاق داخلی نمی‌تواند مطالبات کاذب و دیکته شده بنیاد سوروس و سرویس‌های جاسوسی را به باورهای مردم تبدیل کند و این بار نیز همچون گذشته اغتشاشات تمام شد و برای چندمین بار‌، بازهم روسیاهی در پیشگاه ملت ایران به چهره آنها ماند و عَدو سبب خیر، و سناریوی مهسا امینی، خود افشاکننده چهره نفاق داخلی شد!.خامسا اگر بخواهیم به ریشه نفاق پشت اعتراضات اخیر به مسئله حجاب بپردازیم لاجرم باید به جریان نفاق اول انقلاب و به حوادث
صدر اسلام که بنی امیه در پی خلافت نامشروع خود بودند،
اشاره کنیم:
۱- نمود بارز در اول انقلاب‌، اعلام تظاهرات ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ از سوی جریان نفاق در اعتراض به لایحه قصاص بود. آن زمان جریان نفاق و در راس آن جبهه ملی در اعلامیه‌ای جمهوری اسلامی برآمده از آرای مردم مسلمان را متهم به «استبداد» و مردم را به راهپیمایی«ضد اصول اسلامی و شرع مقدس» دعوت نمود و حضرت امام با نطق تاریخی خود به نفاق این جریان سیاسی وابسته به لانه جاسوسی آمریکا پایان دادند. بنیانگذار جمهوری اسلامی در صبح همان روز با افشای چهره نفاق برخی از جریانات سیاسی فرمودند«ملت مسلمان را دعوت می‌کنند که در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی و قیام کنند! تمام تکلیف‌ شما از قشر نویسندگان و روشنفکران و جبهه‌ها و نهضت‌ها و سایرین فقط منحصر به این شده که این جمهوری اسلامی را به هم بزنید و در خارج از کشور طور دیگری نمایش بدهید و مردم را دعوت کنید به شورش؟!». ایشان پس از اظهار تاسف از نفاق در باطن این جریانِ به ظاهر ملی تصریح کردند:«اینها مرتدّند. جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است مگر اینکه بیایند امروز بعدازظهر در رادیو اعلام کنند این اعلامیه‌ای که حکم ضروری مسلمین را غیرانسانی خوانده، از ما نبوده؛ اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آنها ما می‌پذیریم»،که البته چنین نکردند.
۲-نمونه‌های بارز نفاق پشت فتنه‌های صدر اسلام در مناظره معاویه و اصحابش با امام حسن‌(ع) تجلی یافت که به شکست و رسوایی آنان انجامید و به گفته مورخان «هنوز در اسلام جلسه‌ای مهم‌تر و پرآشوب‌تر از این جلسه اتفاق نیفتاده است». سران و اصحاب فتنه آن روز از معاویه و برادرش تا عمرو بن عثمان و عمرو بن العاص و...با نقشه‌ای
از پیش تعیین شده و ادعای خونخواهی خلفای گذشته و کشته شده‌های بدر و حنین جلسه مناظره و مبارزه‌ای تشکیل دادند تا خلافت علی(ع) را با
سبّ و مذمّت ایشان و جرم تراشی برای امیرالمومنین، غیرشرعی القا و حکم قتل امام حسن‌(ع)و بنی‌هاشم را صادر کنند و مردم را از رهبری جامعه اسلامی برگردانند. امام حسن‌(ع) با این دعا وارد جلسه شدند که «اَلّلهْم انّی اَعوذُ بِکُ مِن شُرُورِهِم!» و همان ابتدا که معاویه با او مصافحه کرد، نفاق آنها را برملا نمودند و فرمودند «ای معاویه دست دادن نشانه دوستی است‌، اما فضای جلسه تو دشمنی است»!. معاویه منافقانه گفت جلسه‌ای است برای «شفاف‌‌سازی و پاسخ دادن به شبهات و سؤالات بزرگان آل امیه»!
که امام حسن‌(ع)در پاسخ تاکید کردند«تو و اصحابت زمینه فتنه‌ها را فراهم کردید‌، حالا ادعای شفاف ‌سازی دارید؟ تمام پیامدها به حساب خود شماهاست. زیرا اگر تو اجازه نمی‌دادی یا راضی نبودی‌، کسی جرات نمی کرد پدرم علی(ع) را دشنام گوید»!
این جلسه‌، حکایت امروز جماعت منافق داخلی و فراهم‌کننده زمینه آشوب‌هاست که از صدر تا ذیل همنوا با آمریکا و بنیاد سوروس و کمک امپراطوری رسانه‌ای صهیونیستها ابتدا زمینه اغتشاش را فراهم کردند و بعد مزورانه حاکمیت و نظام را متهم و خطاب می‌کنند که «شفاف ‌سازی کنید و به سؤالات مردم پاسخ دهید»!.
۳- نکته دیگر جلسه مناظره با امام حسن که ضرورت به روزرسانی ذهن جامعه امروز ماست‌، این است که امام حسن‌(ع) با برشمردن فضایل امیرالمومنین(ع) از جمله حضور ایشان در کنار و زیر پرچم ولایت رسول‌الله از اول تا آخر و با اشاره به این که شماها مسلمان ثانویه هستید که زیر پرچم کفر بودید و شعار «اُعلُ هُبَل-بر پا باد هُبَل!» می‌دادید، تاکید کردند مگر یادتان رفته وقتی شما از ترس به خود می‌لرزیدید، پیغمبر فرمودند «پرچم اسلام را به دست کسی خواهم داد که اسلامی که او پرچمدارش باشد، همه وقت عزیز است... او جانشین پس از من است و هر که علی را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده است»؟.حال جریان نفاق و غربگرای داخلی زیر پرچم استکبار و با کمک چند گروهگ روسیاه لندن نشین و لس‌آنجلس نشین می‌خواهند کسی را هدف قرار دهند که مقتدرانه با سیاست‌های مدبّرانه و هوشمندانه‌، تمام اربابان آنها را نه در منطقه که در جهان مستاصل و ناتوان کرده و فضایلش حتی دشمنانش را هم وادار به اعتراف و تحسین واداشته است. عمق کینه نظام استکبار نسبت به رهبرمعظم انقلاب را از این فراز از سخنان امام حسن‌(ع) می‌توان درک کرد که بعداز این که فرمودند همه شما می‌دانید که پیغمبر در‌باره چه کسانی گفت «اللّهُمّ الْعَن الرّاکِبَ و السائِقَ و القائِد»، تاکید کردند پیامبر گفت: «ای علی می‌دانم که این جماعت با دلهای پر از بغض و عداوت منتظرند پس از من با تو دشمنی و مخالفت نمایند» و علی در پاسخ گفت «من در مقابل هر چه در راه دین خدا بر سرم آید‌، برای حفظ کیان اسلام صبر خواهم کرد»!. لذا نظام استکبار و جریان نفاق داخلی تمام تلاششان را می‌کنند تا حقد و کینه خود را منافقانه با ادعای دروغین خط امامی و مردم خواهی و اصلاح‌طلبی و... نسبت به جانشین بنیانگذار جمهوری اسلامی بروز دهند، همان گونه که نسبت به علی و حسنین علیهم‌السلام با ادعای جانشین برحق پیغمبر بودن بروز دادند. البته ملت ایران گرچه «مظلوم» واقع شدند اما «مقتدرانه» با حضور خود در صحنه پاسخ آنها را دادند که «اِنَّ مِعَی رَبّی سَیَهدِین... این راه را با قدرت ادامه خواهیم داد!»
۴- نکته دیگری که امام حسن(ع) در پاسخ به سران فتنه آن روز فرمودند و سران فتنه امروز باید پاسخ دهند،این بود «آیا تا به حال کسی شنیده که در عوض یک نفر، چند نفر قصاص شوند؟! پس بهتر آن است که لب فروبندید و بیش از این مردم را به جهل و نادانی خود متوجه نسازید»! حال باید از افراد ریز و درشتی که فریبکارانه و هماهنگ برای درگذشت یک بانوی هموطن اشک تمساح ریختند و اطلاعیه دادند و توئیت کردند‌، بخصوص از برخی خواصّ پرسید اگر شما صداقت دارید چرا برای بیش از ۳۰ هموطن بی‌گناهی که در اغتشاشات چند روز اخیر به شهادت رسیدند،۳۰ بیانیه پیش‌کش، حداقل یک بیانیه ندادید و توئیت نکردید؟!
۵- اما نکته مهم پایانی این جلسه مناظره که خطاب به سران جریان نفاق داخلی و دشمنان نظام جمهوری اسلامی باید گفت، این است که امام حسن‌(ع) وقتی معاویه به رسوایی و شکست خود اذعان نمود، رو به آنها کردند و فرمودند «عجب است از شماها که در بلاهت و کودنی و حماقت معروف و ضرب‌المثل می‌باشید، برای مبارزه و مباحثه با من حاضر شدید، مَثَل شما مَثَل پشه‌ای است که بر روی درخت خرما نشسته بود»! و بعد در حال ترک جلسه تاکید کردند به خدا قسم آیه شریفه «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ» درباره تو و اصحاب تو می‌باشد و آیه شریفه «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ» درباره پدرم علی(علیه‌السّلام) و شیعیان او نازل گردیده است.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 عیار نقدها…!
✍️ابوالقاسم قاسم‌زاده
قصد امروز از نوشتن «محک»، ارزیابی موجزی از مصاحبه‌ها و نظریه‌پردازی‌هایی است که بعد از درگذشت اسفبار «مهسا امینی» هم میهن ما، از سوی روزنامه‌نگاران، تحلیلگران و استادان علوم سیاسی و اجتماعی منتشر شده است.
در کشور ما پاره‌ای خبرها به چند علت یا دلیل سخت به باور عمومی مردم می‌رسد.
علت اول: خبرها به خصوص اخبار حوادث اغلب دیر و غیرشفاف به اطلاع مردم می‌رسد. آن قدر غیرشفاف که موجی از شایعات گوناگون به صورت خبرهای تخریبی به خصوص از رسانه‌های بیگانه در خارج کشور به خورد مردم داده می‌شود و در محاوره‌های عمومی جامعه به شکل گیری شایعات می‌انجامد و همین شایعات که بر مبنای اطلاعات ناقص، جهت‌دار و غلط در افکار عمومی انعکاس می‌یابد، بالقوه می‌تواند عامل نارضایتی در سطوح مختلف قرار گیرد. در مورد اطلاع‌رسانی از چگونگی درگذشت اسفبار هم میهن ما «مهسا امینی» نیز همین روال طی شده است. حاصل آن، ضربه سنگین‌تر به اعتماد عمومی جامعه و بستر سازی مرجعیت خبری و اطلاع‌رسانی برای مجموعه رسانه‌های معاند جمهوری اسلامی شده است.
علت دوم، کاستی‌ها و حفره‌های گوناگون در مجموعه ارتباطات کارساز ـ و نه تبلیغاتی ـ دولت و مسئولان با مردم به صورت رسمی و غیررسمی است.
اولین پیامد آن، ذهنیت «بی‌اعتمادی» است که به نسبت‌های گوناگون از درون خانواده‌ها تا گروه‌ها و قشرهای اجتماعی شکل می‌گیرد و منتشر می‌شود تا آنجا که ممکن است اصل «باور داشتن» در روابط اجتماعی به شکل «تظاهر» جلوه کند! این چرخه معیوب اطلاع‌رسانی در کشور ما و در جامعه‌ای که بخش بزرگی از آن گرفتار مشکلات سخت معیشتی است، موجب می‌شود تا بسیاری از آحاد جامعه و به خصوص اقشار جوان که مدام از سوی رسانه‌های بیگانه زیر بمباران القاء یأس و ناامیدی قرار دارند ـ در انتظار جرقه‌ای از حادثه‌ای باشند تا خود را با فریاد اعتراض تسکین دهند.
نگاهی به گفته‌ها و نوشته‌های اغلب روزنامه‌نگاران و صاحبنظران نشان می‌دهد که محور اصلی نقدهای آنها براین جمله استوار است که باید باور کنیم بعد از گذشت بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، در ایران و جهان، هم «زمان» و هم «زمانه» تغییر و تحول یافته است. اگر در مدیریت کلان در سطوح گوناگون آن و در روش‌های برنامه‌ریزی و اداره کشور به چنین رویکردی از واقعیت‌های فردی و اجتماعی رسیده باشیم، لاجرم نیازمند تغییراتی در نحوه مدیریت کشور هستیم.
یکی از استادان جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در مصاحبه ۳۰ شهریور خود با روزنامه اعتماد، در تحلیل شرایط کنونی و تفاوت آن با گذشته، می‌گوید: «در گذشته برخی از این راهبردها نتیجه بخش بود. مثلاً ماجرای سال ۸۸ را به رویکردهای ضداسلامی ارتباط دادند و تا حدودی بحث را جمع کردند، اما این رویکرد امروز حتی طرفداران اصولگرایان را نیز قانع نمی‌کند در خوش‌بینانه‌ترین حالت، مخاطبان قبلی‌شان را حفظ می‌کنند و مخاطب جدیدی جذب نمی‌کنند. کاری که صداوسیما می‌کند، فرقی با رویکرد ایران اینترنشنال ندارد هر دو تنها به دنبال بمباران تبلیغاتی هستند. هیچ کدام به دنبال شفاف‌سازی نیستند. گفتگوهای عمیق را در هر دو رسانه هم نمی‌بینیم. در حالی که باید لایه‌های موضوع از منظر علمی، طبقاتی، اقتصادی، سیاسی و… بررسی شود. رسانه آزاد تلاش می‌کند دیالوگ‌های متفاوتی را شکل دهد نه اینکه فقط بمباران تبلیغاتی کند. به این دلیل است که به رغم اینکه صداوسیما خود را مدام تکثیر می‌کند و از ۲ کانال به ۱۰۰ کانال رسیده، اما نتوانسته مخاطبان خود را گسترش دهد، بلکه مخاطبان و مرجعیت خود را از دست داده است.»
نکته‌ی دیگر را در نقش ویژه فضای مجازی بایستی دانست. در همان نوشتار آمده است:
فضای مجازی بدون بهره‌مندی از یک ساختار مرکزی، در حال ایفای یک نقش ویژه در شکل دهی به تنوع معنا در جامعه ایرانی است. فضای مجازی یک ورژن ثابت در دفاع از حاکمیت یا نقد حاکمیت ندارد، بلکه لایه‌های متعدد رخدادها را جست‌وجو می‌کند و جالب اینجاست که اتفاقات اصلی در این قلمرو شکل می‌گیرد که صداوسیما به آن بی‌اعتنا است.»
در ادامه نگارش نقدها در این نوشته از محک، توجه خوانندگان را به نقش تغییرات نسلی معطوف می‌کنیم. درمصاحبه یکی از بانوان متخصص حوزه رسانه در روزنامه اعتماد، دوشنبه ۱۱ مهر جلب می‌کنم که گفته است:‌ «… این اعتراضات عجیب نیست، سال‌هاست درخصوص وقوع آن هشدار می‌دهم، این نسل در ویدیو گیم‌ها مبارزه و پیروزی را تمرین کرده است.»
استاد دانشگاه در نقد شرایط کنونی می‌گوید: «… اعتراض‌ها که از سوی جوانان بیان می‌شود، آنها زندگی خوب را نه فقط برای خود، بلکه برای پدران و مادران‌شان و همه نسل‌های ایرانی می‌خواهند.»
در نوشته زیر چنین آمده است: «… نکته جالب آن است که اصلی‌ترین تعداد معترضان و منتقدان به شرایط کنونی را، گروه سنی تشکیل می‌دهد که در دهه‌های پس از انقلاب به دنیا آمده و در تمام سال‌های رشد و آموزش پذیری‌شان، در اختیار سیستم تربیتی و آموزشی کشور بوده‌اند…به نظر می‌رسد بین معترضان و حکومت، یک زبان مشترک برقرار نیست. هرکدام از زاویه نگاه خود به مسائل نگاه می‌کنند، هر کدام حرف خود را می‌زنند و راه خود را می‌روند!»
بخشی از ایرانیان مقیم خارج، شبکه‌های معاند ماهواره‌ای، دولت‌های غربی و رژیم صهیونیستی نیز در این رخدادها نقش آفرینی کرده‌ اند که در نوشته آینده به آنها پرداخته خواهد شد.
عیار نقدها را باید سنجید و باز نقد کرد تا از این طریق هم حقیقت مکشوف شود و هم آرامش به دست آید.
به قول لسان الغیب «حافظ»:
«نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند.»


🔻روزنامه اعتماد
📍‌ چرا تجزیه فرهنگی؟
✍️عباس عبدی
یکی از عادات رفتاری ما بحث فراوان و البته یک‌سویه پس از بروز هر رخداد بزرگ است و هنگامی که آن واقعه تمام شد، بحث نیز فراموش می‌شود. گویی که نه خانی آمد و نه خانی رفت! نمونه آن در قرآن آمده که: «و چون در دریا به شما خوف و خطری رسد در آن حال به جز خدا همه آنهایی که به خدایی می‌خوانید از یاد شما بروند و آن‌گاه که خدا شما را به ساحل سلامت رسانید باز از خدا روی می‌گردانید و انسان بسیار کفرکیش و ناسپاس است. (اسراء: ۶۷)» دقیقا مشابه رفتار ما در ایران است. دانشگاه تهران ده‌ها نفر از استادان خود را دعوت کرده تا درباره اعتراضات اخیر سخن بگویند. مثل همه آن مواردی که پیش‌تر نیز انجام می‌شد و هیچ نتیجه‌ای در برنداشت زیرا این در همچنان بر همان پاشنه پیشین می‌چرخد. آقای دکتر حداد عادل نیز یکی از سخنرانان بود که گفت: «متاسفانه جامعه ما به سرعت به سمت دوقطبی شدن پیش می‌رود؛ یک عده حزب‌اللهی محض و یک عده ۱۰۰ درصد مخالف آنها. این درحالی است که در جامعه با طیفی از سلیقه‌ها روبرو هستیم که در عین حال که باید این طیف را به سمت معنویت و اسلامیت سوق دهیم ولی نباید واقعیتش را انکار کنیم. اگر عقلانیت را از گفتمان انقلابی و اسلامی کنار بگذاریم یا آن را تضعیف کنیم، یعنی به دست خودمان داریم به دوگانگی و دوقطبی شدن جامعه کمک می‌کنیم. باید در دانشگاه اسلام را با گفتمان عقلانی بیان کنیم. در یکی از جلسات آینده، همین بحث حجاب را به بحث بگذاریم، ببینیم مدافع و مخالف چه می‌گویند؟» واقعیت این است که آقای حداد عادل فرهنگی‌ترین چهره اصولگرایان است. از ابتدا نیز در همین حوزه‌ها مشغول فعالیت بوده و اگر در مقطعی رییس مجلس بود از فعالیت‌های فرهنگی خود در فرهنگستان و دایره‌المعارف و شورای فرهنگی کشور غفلت نکرده است. بنابراین انتظار می‌رود که به جای توصیف واقعه، قدری به تحلیل و تبیین و چرایی بروز این پدیده زیان‌بار نیز می‌پرداختند. این قطبیت امروز به وجود نیامده و چیز ناشناخته‌ای هم نبوده است، چرا تاکنون به آن توجه رسمی نمی‌شد؟ آقای حداد عادل که نخبه فرهنگی و فکری اصولگرایان است و همواره در میان چند مقام بالای سیاسی و فرهنگی جای داشته است، چرا متوجه این مساله نشده بود؟ حکومت‌داری مستلزم رویکرد آینده‌نگرانه هست. نمی‌توان فقط پس از اتفاق تحلیل کرد. باید از پیش مطالعه می‌شد. در اینجا کلیتی از پژوهش با عنوان «تجزیه فرهنگی» خود که در کتاب «تحولات فرهنگی در ایران» منتشر شده را تقدیم می‌کنم. این پژوهش حدود سال ۱۳۷۳ یعنی ۲۸ سال پیش و به سفارش مرکز پژوهشی وزارت ارشاد و در زمان مدیریت آقای دکتر سبحانی انجام شد. طبعا آقای حداد عادل بر حسب وظیفه و حرفه خود باید نگاه اولیه‌ای به همه این نوع پژوهش‌ها می‌کردند، شاید یافته‌های این مقاله یا پژوهش‌های مشابه می‌توانست تلنگری باشد برای اینکه اقدامی جدی صورت دهند و آنچه را که امروز به عنوان ضرورت التزام به گفتمان عقلانی نزد همفکران‌شان مطرح می‌کنند، همان زمان می‌گفتند تا به وضع امروز دچار نشویم. پیشنهاد ایشان گرچه خوب است ولی دیرهنگام است هر چند متضمن نوعی اقرار است که تاکنون چنین عقلانیتی نزد آنان نبوده است. خلاصه پژوهش؛ مولفه‌های فرهنگی در جامعه به‌طور معمول دارای توزیع طیف طبیعی هستند و اکثریت به میانه‌ طیف گرایش دارند و قطب‌های چپ و راست در اقلیت هستند. از سوی دیگر جامعه ما با فرآیند تحول در فرهنگ مواجه است که طیف فرهنگ را به سوی جلو سوق می‌دهد. حال اگر به هر دلیلی این تحول سریع یا نامتوازن شود یا قدرت سیاسی مداخله کند و موجب اختلال در فرآیند طبیعی تحول شود؛ با وضعیت دو قطبی فرهنگی مواجه خواهیم شد. این پژوهش به عوامل مثبت و ‌منفی فرآیند تحول فرهنگی اشاره کرده است و با استناد به پژوهش‌های گوناگون نشان داده است که دو حوزه دین و سیاست بیش از سایر حوزه‌ها دچار وضعیت دو قطبی شده‌اند. برای نمونه رویکرد به حجاب با ارجاع به مطالعه‌ای دقیق نشان می‌دهد که در حالت دو قطبی و تجزیه قرار دارد.‌ گرچه در آن زمان قطب و کفه گرایش به حجاب سنگین‌تر بود و برای حکومت موجب نگرانی نمی‌شد، ولی این مطالعه نشان می‌دهد که این وضعیت دو قطبی ناپایدار است و متغیرهای موثر نشان می‌دهند که وزن آن در آینده به سوی قطب مخالف حجاب خواهد شد. همچنین درباره رویکرد نسبت به دین و سیاست و حکومت شاهد این قطبیت و تجزیه بودیم. علت نیز روشن بود، دخالت مستقیم قدرت در فرآیند طبیعی تحول فرهنگی است که مانع از شکل‌گیری و قوام گروه میانه می‌شود، در نتیجه کم‌کم یک جامعه را به دو جامعه با دو نوع ارزش‌ها، دو نوع رفتارها و... تقسیم می‌کند و جامعه را از شرایط همزیستی به سوی ستیز سوق می‌دهد. اگر همان زمان توجه می‌شد، قطعا امروز با چنین وضعی مواجه نبودیم.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ برجام در کوتاه‌مدت به نتیجه نمی‌رسد
✍️علی اصغر زرگر
دولت‌های اروپایی حساسیت بیشتری نسبت به افکار عمومی داخلی خود دارند و برخی از صحبت‌هایی که از جانب آنها مطرح می‌شود مثل اینکه اخیرا شورای اروپا گفته که تحریم‌های جدید را بررسی خواهد کرد بیشتر پاسخی به افکار عمومی‌شان است و شاید اساس سیاست کلی آنها در مجموع این نباشد. در حال حاضر با توجه به اتفاقات اخیری که در ایران پیش آمد و تبلیغات بسیار شدیدی و خصمانه‌ای که شبکه‌ها و رسانه‌های بیگانه علیه ایران انجام داده‌اند آمریکا برانگیخته شده و نسبت به این حساسیت‌ها واکنش نشان داده است. لذا بخشی از صحبت‌هایی که می‌شود پاسخ به این حساسیت‌هاست. تعدادی از کشورهای کوچک اروپایی که از گروه سبز هستند و نسبت به حقوق بشر و مسائل فمینیسم حساسیت دارند صحبت‌های خیلی رادیکال و حرارتی را انجام می‌دهند‌. هر چند که سیاستمداران نیز در مقاطعی نمی‌توانند برخلاف افکار عمومی جوامع خود رفتار کنند و مقداری همراهی می‌کنند. ولی این یک بخش است و بخش دیگر عکس‌العمل اروپایی‌ها و آمریکا نسبت به ایران مربوط می‌شود به نزدیکی ایران به چین و روسیه که به نوعی نگاه به شرق را تقویت کرده است. لذا به همین جهت است که آنها در خصوص احیای برجام و توافق نیز شاید بگویند که دیگر فایده‌ای در توافق نیست. از نظر داخلی نیز درست است که تمایلی وجود دارد که برجام به نتیجه برسد اما وزیر امور خارجه کشورمان تلویحا به این نکته اشاره کردند حال که در پیمان شانگهای به عضویت دائم درآمد‌ه‌ایم نگاه چندان واجبی به برجام نداریم. این رویکرد نشان می‌دهد که آن تمایل اولیه باز هم نسبت به برجام وجود ندارد. اروپا در رابطه با مساله انرژی نیز چندین کارخانه تولید برق خود را که قبلا از زغال سنگ استفاده می‌کردند مجددا آنها را برای تولید برق آماده می‌کنند. لذا تکنولوژی به کشورهای اروپایی نیز اجازه می‌دهد که با این نوع کمبودهای مقطعی گاز و انرژی بتوانند برخورد کنند و جایگزین آن را داشته باشند. این هم مساله دیگری است که طرفین را در حالت ایستایی قرار داده و به نظر نمی‌رسد که طرفین در کوتاه مدت مجددا وارد مذاکره شوند. باید منتظر بود که این حساسیت‌ها و واکنش‌ها فروکش کند و سیاستمداران اروپایی بتوانند مقداری با مسائل ایران با منطق برخورد کنند. در این صورت احتمال اینکه برجام نیز به نتیجه‌ای برسد و طرفین به توافق برسند نیز وجود دارد.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 خوش‌بینی‌های بی‌پایه برای مصرف داخلی
✍️ نادر کریمی‌جونی
اخباری که از وزیر و وزارت امور خارجه کشورمان به گوش می‌رسد، با آنچه که از منابع مستقل و چهره‌های خارجی شنیده می‌شود تفاوت دارد؛ حسین امیرعبداللهیان وقتی همین چند روز پیش در مورد به ثمر رسیدن گفت‌وگوهای احیای برجام و رفع تحریم‌ها ابراز خوش‌بینی کرد، چنان برخی کارشناسان و تحلیلگران با تعجب پرسیدند که آیا تحول و رویداد جدیدی در مذاکرات رخ داده که این خوش‌بینی ابراز شده است؟
پیش از موضع‌گیری وزیر امور خارجه کشورمان کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، همان مواضع پیشین را تکرار کرده بود و تا آنجا که به دستگاه دیپلماسی ایران مربوط است تغییر قابل ذکری در مناسبات برجامی رخ نداده بود چنانکه سخنگوی وزارت امور خارجه هم سخن تازه‌ای بر زبان نیاورده بود.
اتفاقا در طرف مقابل یعنی کشورهای متحد، ایالات‌متحده آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان و نیز اتحادیه اروپا نه فقط خوش‌بینی وجود نداشت بلکه برخی چهره‌های این طرف، در مورد ناکامی و به ثمر نرسیدن مذاکرات، همچنین نبود چشم‌انداز امیدوارکننده صحبت کرده بودند و مثلا جوزف بورل مسوول کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا که همواره امیدوارانه در مورد حصول نتیجه در گفت‌وگوهای وین سخن می‌گفت در هفته‌های گذشته از مایوس شدن در این‌باره سخن گفته است. علاوه بر این رسانه‌های آمریکایی از نگارش نامه وزارت امور خارجه این کشور خطاب به کنگره خبر داده‌اند که طی آن در مورد حصول نتیجه و توافق میان واشنگتن و تهران، ابراز ناامیدی شده است. در عین حال اروپایی‌ها هم موضعی خنثی داشته و در رفتار و گفتار کشورهای عضو ۱+۴ هیچ نکته‌ای که بتوان از آن پیشرفت و یا حصول نتیجه در حل اختلاف ایران و ایالات متحده آمریکا، احساس کرد به چشم نمی‌خورد. جالب آن است روسیه و چین هم که معمولا در همراهی با ایران، مواضع مثبت به نفع پایان منازعه ایران و ایالات متحده اتخاذ می‌کردند، در روزهای اخیر از همراهی با حسین امیرعبداللهیان پرهیز کرده و خوش‌بینی‌های گذشته خویش را تکرار نکرده‌اند.
نکته تعجب‌برانگیزتر آن است که در مورد گفت‌وگوهای امیرعبداللهیان با وزیران خارجه اروپایی و مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اخبار به گونه‌ای انعکاس یافته که گویی این مقامات با موضع دولت جمهوری اسلامی ایران همراهی کرده و از آنچه در میان ایالات‌متحده و ایران می‌گذرد، خرسند هستند. در حالی که این ابراز خرسندی‌ها و همراهی‌هایی که در اخبار منتشره از سوی وزارت امور خارجه کشورمان بر آن تاکید شده است، در بیانیه‌های کشورهای مخاطب اروپایی و یا اظهارات مقامات آنها به چشم نمی‌خورد و خبرگزاری‌های بین‌المللی در این‌باره خبری منتشر نکرده‌اند. اتفاقا و برخلاف اظهارات حسین امیرعبداللهیان و بیانیه وزارت امور خارجه ایران، جوزف بورل تمام گزینه‌ها را روی میز اتحادیه اروپا دانسته و از موضع تهدید سخن گفته است. همچنین با وجود تهدیدهای بیان‌شده از سوی کشورمان پارلمان اروپا قطعنامه‌ای را علیه رفتار جمهوری اسلامی ایران در ناآرامی‌های اخیر به تصویب رساند که نه فقط با آنچه امیرعبداللهیان تبلیغ می‌کرد منافات داشت بلکه نشان داد تهدیدهایی که وزیر امور خارجه ایران خطاب به اروپایی‌ها گفته بود، تاثیر چندانی نداشته و نتوانسته است اروپایی‌ها را از اتخاذ موضع علیه ایران منصرف کند.
با این وضعیت ابراز خوش‌بینی حسین امیرعبداللهیان که چشم‌انداز مثبتی از حصول نتیجه در گفت‌وگوهای وین ترسیم کرده، هیچ مبنای واقعی ندارد و هیچ‌یک از طرف‌های گفت‌وگو در این‌باره موضع مثبتی اتخاذ نکرده‌اند که بتوان براساس آن امیدوارانه سخن گفت. در این صورت احتمالا دستگاه و رییس دیپلماسی ایران با انگیزه‌های تبلیغاتی و مانور سیاسی به ترسیم چشم‌انداز مثبت در دیپلماسی ایران پرداخته‌اند؛ انگیزه‌هایی که فقط مصرف داخلی دارد و شهروندان ایرانی را هدف گرفته است.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 ضرورت بازگشت به «فرد»
✍️ دکتر پویا جبل عاملی
تجربه دو قرن گذشته نشان داده است که چگونه رویکرد مبتنی بر بازار آزاد، تجارت و جامعه باز می‌تواند چشمه‌ای جوشان از خلق تولید و رفاه برای جوامع بشری باشد. این تصویر از شرق دور تا جنوب آمریکا و در سرتاسر گیتی صادق بوده است. از اروپای بدرود گفته با نظام‌های بسته میراث‌دار فئودالیته تا ژاپن سوخته در جنگ جهانی دوم و هند و چین و حال شیرهایی که در آفریقا در حال سر بر آوردن هستند.
در همین دوره اما، تجربه معکوس این روند و ثمره مصیبت‌بارش برای انسان‌ها بسی پررنگ است. از گرسنگی مردم اروپای شرقی که روی زمین‌های حاصلخیزی می‌خوابیدند که سرشار از منابع خدادادی ذرت و غلات بود تا ونزوئلایی که حوزه‌های انرژی سرشارش می‌توانست شهروندانش را ثروتمندترین مردم دنیا کند یا هند پس از استقلال که فکر می‌کردند تنها با استقلال، مردم از فقر بیرون می‌آیند و بعد فهمیدند که این امر با تنیدن در اقتصاد جهانی و تجارت آزاد میسر است. بر خلاف دیدگاهی که می‌انگاشت، ثروتمند شدن برخی از کشورها به‌واسطه فقیرتر شدن جوامع دیگر است، شواهد به‌خوبی نشان می‌دهد که این افسانه‌ای بیش نیست و تنها برای اشاره باید گفت برخاستن هند و چین به میزان قابل توجهی بر درآمد سرانه این کشورها افزوده بدون آنکه وضعیت اقتصادی کشورهای طرف تجاری آنان را بدتر کند. به دیگر سخن، گام نهادن در استراتژی آزاد گذاردن شهروندان و تشویق تجارت، تنها به کیک اقتصاد می‌افزاید و کسب‌و‌کارها با خلق نوآوری برای خود و مشتریان‌شان رفاه خلق می‌کنند.

چنین تحول بی‌نظیر اقتصادی به جز بازگشت به فرد، احترام به حقوق و آزادی و حق اختیار وی محقق نمی‌شد. رویکرد فردگرایانه و دفاع از آزادی هر چند چنین کارکردی را به همراه داشته، اما بدون آن نیز به دلیل همخوانی با ذات بشری و به دلیل آنکه تخطی از آن می‌تواند ناپایداری دائمی را برای جامعه به همراه داشته باشد باید در قلب تصمیم‌گیری‌ها قرار گیرد. احترام به حقوق خصوصی، حریم انسان‌ها و آزادی فردی اصلی‌ترین و مبنایی‌ترین مساله‌ای است که باید در قلب سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی قرار داشته باشد. رعایت این اصل، هر چند مبتنی بر حق ذاتی است، اما همان‌طور که اشاره شد، منجر به برخاستن اقتصاد می‌شود و زمانی که شهد رفاه برآمده از آن دهان شهروندان را شیرین کرد، بالاترین مقبولیت را برای تصمیم‌گیرندگان به همراه خواهد آورد. از این رو به نظر ما، تنش‌های اجتماعی کنونی، چه برآمده از وضعیت نامساعد اقتصادی باشد و چه از خواست حقوق قومی، جنسیتی و... تنها یک راه‌حل مشخص دارد، بازگشت به فرد، حرکت به سوی دولت حداقلی که حیطه خصوصی را محترم می‌شمرد و در عین حال خود صدای همه بینش‌های جامعه است، به شکلی که افراد جامعه بتوانند نماینده‌ای از تفکر خویش را در آن به عینه ببینند. هر چه تصمیم‌گیرندگان محکم‌تر در این مسیر گام بردارند، نه تنها مشابه تحولات اخیر کمتر رخ می‌نماید، بلکه پیشرفت اقتصادی نیز به‌طور واقعی در زندگی شهروندان ملموس خواهد شد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین