شنبه 1 ارديبهشت 1403 شمسی /4/20/2024 6:42:30 PM

🔻روزنامه تعادل
📍 قطعی اینترنت و مهاجرت نخبگان
✍️علی قنبری
روز گذشته برای فعالان اقتصادی، دانشجویان، دانش‌آموزان، اساتید و در کل مجموعه کاربران کشور روز عجیبی بود. بلافاصله پس از بروز مشکل، بسیاری از کاربران برای اجرای کارهای روزانه و عادی خود با مشکل مواجه شدند. یک دانشجوی این مملکت برای دانلود و ارسال یک فایل عادی با مصائب فراوانی روبه‌رو است و فریادش به آسمان بلند است. واقع آن است که اینترنت امروز به یک بخش لاینفک حیات انسان پسامدرن بدل شده است. این ارتباط به اندازه‌ای نزدیک و تنگاتنگ است که تصور انسان بدون این ابزارهای نوین ارتباطی ممکن نیست. در گذشته فردی که فاقد سواد خواندن و نوشتن بود، بی‌سواد خوانده می‌شد، اما امروز فردی که سواد رسانه‌ای و ارتباطی نداشته باشد، بی‌سواد شناخته می‌شود. با یک چنین اهمیت و پیشینه‌ای، هر کشوری در دنیای جدید تلاش می‌کند بر دامنه‌های وسیع‌تری از علوم ارتباطی مسلط شود و از آن بهره بگیرد. بسیاری از کشورهای همسایه ایران با سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی بر روی علوم ارتباطی نوین، تلاش می‌کنند خود را به عنوان کانون مناسبات ارتباطی و علوم و فنون ارتباطی در منطقه بدل کنند. امارات، عربستان، قطر و ترکیه از جمله این کشورها هستند که چشم‌اندازهای وسیعی برای سرمایه‌گذاری در این حوزه ایجاد کرده‌اند. این روند اما برای ایران متفاوت است. تحریم‌های اقتصادی دامنه‌دار یک دهه اخیر همراه با مشکلاتی که در اثر عدم سرمایه‌گذاری روی زیرساخت‌ها شکل گرفته باعث شده ایران در زیرساخت‌های ارتباطی‌اش با مشکلات عدیده‌ای مواجه باشد. این در حالی است که طی دهه‌های اخیر حجم انبوهی از مشاغل آنلاین و نوین در بستر فضای اینترنتی کشور شکل گرفته و میلیون‌ها ایرانی، معیشت خود را از این طریق تامین می‌کنند. با یک چنین حجم انبوهی از کسب و کارهای اینترنتی لازم است متولیان امر زیرساخت‌های مطلوبی برای اینترنت در کشور فراهم سازند. روز گذشته اعلام شد که دلیل بروز مشکل اینترنت در کشور ناشی از مشکل زیرساخت‌ها و آتش‌سوزی در یکی از مناطق کلیدی تهران است. طبیعی است زمانی که ساختارهای ارتباطی و تجهیزاتی دچار فرسودگی شوند و سرمایه‌گذاری‌های لازم بر روی آنها انجام نشود، یک چنین حوادثی نیز رخ می‌دهد. بر اساس اعلام نت بلاکس روز گذشته ۲۱درصد از ظرفیت اینترنتی کشور با اختلالات مواجه شده است. این حجم یعنی بیش از یک‌پنجم اینترنت کل کشور. بدون تردید این اختلال صدها میلیون دلار و شاید میلیاردها دلار خسارت به کسب و کار مردم وارد کرده است. باید دید یک چنین اختلالاتی در سایر کشورها نیز در این حجم و اندازه رخ می‌دهد؟ همانطور که اشاره شد مسوولان کشور باید زمینه جذب سرمایه‌های خارجی برای توسعه زیرساخت‌ها در کشور را فراهم سازند. اما یک چنین نگاهی در کشور وجود ندارد. نه تنها این رویکرد وجود ندارد، بلکه برخی افراد و جریانات در کشورمان اساسا اینترنت را امری غیر ضروری و مازاد می‌دانند که باید مورد صیانت و محدودیت قرار بگیرد.

متاسفانه در غفلت برخی افراد و جریانات این رقبای منطقه‌ای ایران هستند که از حفره‌های موجود سوءاستفاده می‌کنند. بر اساس اخبار مستند، امارات برنامه‌ریزی‌های گسترده‌ای صورت داده است تا فعالان حوزه برنامه‌نویسی و صاحبان استارتاپ و مشاغل آنلاین ایران را جذب کند. دانشجو و فعال کسب و کار ایرانی هم وقتی می‌بیند در ایران مسوولان به دنبال طرح صیانت و محدودسازی فضای کسب و کار هستند، طبیعی است که به این فراخوان‌ها پاسخ مثبت بدهند. دردآور اینجاست که دیگر فرد یا اشخاص نیستند که جذب کشورهای خارجی می‌شوند، بلکه شرکت‌ها و تیم‌های حرفه‌ای و تخصصی ایرانی هستند که راهی سایر کشورها می‌شوند. این گزاره‌ها یادآور می‌شود که مسوولان هرچه سریع‌تر باید زمینه جذب سرمایه، حفاظت از سرمایه‌های تخصصی و حرفه‌ای کشور و افزایش پهنای باند در کشور را فراهم سازند تا نسل‌های جوان ایرانی بتوانند در خاک این کشور و در بستر این سرزمین به کسب و کار و رشد و نمو بپردازند. غفلت از این بایدها، زمینه را برای افزایش مهاجرت‌ها و خروج سرمایه‌ها از کشور فراهم می‌کند و کیست که نداند، مهم‌ترین سرمایه‌های این کشور دانشجویان، برنامه‌نویسان و استعدادهایی هستند که با هیچ گوهر و جواهری نمی‌توان آنها را معامله کرد.
🔻روزنامه کیهان
📍 آن روز که سفارت انگلیس دیگ نذری بار گذاشت
✍️محمد صرفی
ماجراها از تب و تاب می‌افتند. انسان‌ها فراموش می‌شوند. گرد و غبار کهنگی بر همه چیز می‌نشیند اما در این میان ماجراها و آدمهایی نادر و استثنائی نیز هستند. از چنان تلالوئی برخوردارند که گذر قرن‌های متمادی نیز قادر به کمرنگ کردن حضور و اثرشان نیست. سیدالشهدا(ع) و عاشورایش از این دست انسان‌ها و وقایع نادرند. نکته خاص ماجرا آنجاست که زوال همه چیز در دنیا طبیعی است و نیازی به دخالت عوامل خارجی ندارد. اما واقعه عاشورا نه تنها در گذر زمان و به‌طور طبیعی دچار کهنگی و زوال نشده بلکه حتی تلاش‌های متعدد عوامل خارجی و دشمنان این چراغ هدایت نیز برای تحمیل زوال، راه به جایی نبرده و به شکست انجامیده است.
منابع تاریخی می‌گویند اولین بنا و بارگاه را بر مدفن سیدالشهدا(ع)، مختار ثقفی ساخت و اولین تخریب به دست منصور دوانقی، دومین خلیفه عباسی رخ داد.‌هارون الرشید و متوکل دو خلیفه جور بعدی بودند که بر بارگاه آن حضرت تاختند و تخریبش کردند. المسترشد بالله خلیفه سی‌ام عباسی، ملعون بعدی بود که دست به این کار زد و به حرم یورش برد. از آن پس حرم امن بود تا سال ۱۲۱۶ قمری که وهابی‌ها بر حجاز مسلط شدند و به کربلا حمله کردند. کلیددار حرم در شرح ماجرا می‌نویسد: «آنان درب‌های حرم و نرده‌های فلزی و آینه‌کاری حرم را کندند و اشیای قدیمی و هدایای پادشاهان و شاهزادگان ایرانی را به تاراج بردند. همچنین تزئینات دیوارها و طلاهای سقف، شمعدان‌ها، فرش‌های گران‌بها، لوسترهای گران‌قیمت، درب‌های کنده‌کاری‌شده و غیره را تاراج کردند. افزون بر این کار نزدیک به پنجاه نفر را کنار ضریح و پانصد نفر را در صحن شریف به قتل رساندند. شهر کربلا را نیز ویران کردند و بی‌رحمانه به کشتار پیرمردان و کودکان و زنان و مردان و غارت خانه‌ها پرداختند و کسی از حمله وحشیانه آنان در امان نماند.»
و بالاخره آخرین بار حدود سه دهه پیش بود که صدام به کربلا و حرم یورش برد. سرکرده جسارت کنندگان دامادش حسین کامل بود که برای سالار شهیدان رجزخوانی کرد و گفت؛ «توحسین هستی و من هم حسینم!» و شخصاً با گلوله‌تانک گنبد حرم را هدف گرفت. چهار سال بعد صدام او را که به اردن‌گریخته بود با فریب به عراق کشاند و کشت. اینها نمونه‌هایی از تلاش برای تخریب بارگاه منور سیدالشهدا(ع) در طول تاریخ بود. علاوه‌بر آن، در دوره‌های مختلف تاریخی، زائران حضرتش با مصائب و مشکلات بسیاری مواجه بوده و زیارت آن حضرت گاهی به قیمت جان افراد نیز تمام می‌شده است. شرط قطع دست راست برای اجازه زیارت حرم حضرتش در زمان متوکل یکی از مشهورترین این مصائب است. مسعودی، در کتاب مروج الذهب می‌نویسد: «خانمی به قصد زیارت بارگاه امام حسین‌(ع) به مامور ثبت‌نام مراجعه کرد. به وی تذکر دادند، آیا می‌دانی که شرط رفتن به زیارت قطع دست است؟ آن زن پاسخ داد: از شرایط آگاهم! متصدی ثبت‌نام، اسم این خانم را می‌نویسد. آن گاه به وی دستور می‌دهد: دستش را برای قطع کردن بیرون بیاورد. آن زن دست چپ خود را بیرون می‌آورد! مامور می‌گوید: خانم فرمان خلیفه می‌گوید، باید دست راست داوطلب زیارت
قطع شود.
آن زن دست راست خود را از زیر حجاب بیرون آورده و می‌گوید: این دست را سال گذشته قطع کردید»!
اینها تنها نمونه‌هایی از تلاش‌های ملموس و فیزیکی برای مقابله با مکتب عاشورا در طول تاریخ است و داستان تلاش‌های فکری و عقیدتی برای زیرسؤال بردن، تخطئه و فراموشی این نهضت، بسیار مفصل‌تر است. چه آنانکه از هزار سال پیش تاکنون گمان می‌کردند با حمله و آب بستن و شخم زدن و گلوله‌باران می‌توانند این مرکز عشق و هدایت را نابود کنند و چه آنانکه که امروز در خیال تحریف ماهیت این نهضت هستند، دچار اشتباه محاسباتی بودند و هستند.
انقلاب اسلامی ایران، پیروزی و تداوم خود را مدیون مکتب عاشوراست. امروز نیز هستند کسانی که سعی دارند پیام عاشورا را تحریف کنند و حتی به آن رنگ و لعاب دینی نیز بدهند. ایستادگی در برابر یزیدیان زمان را تخطئه کرده و توصیه به تقیه می‌کنند. اگر ایستادگی در برابر ظلم و جور، تقیه‌بردار بود، چه نیازی بود امام حسین(ع) و خاندان اهل بیت پیغمبر(ص) و یارانش جان خود را فدا کنند. آنان‌که به تقیه و سازش در برابر استکبار توصیه می‌کنند در واقع ترس و سستی خود را پشت نقاب خیرخواهی پنهان کرده‌اند. آن هنگام که حضرت قصد سفر از حجاز به عراق را کردند، کم نبودند خواص و بزرگانی که ایشان را از این سفر بر‌حذر داشتند و زنهار دادند. اغلب توصیه‌کنندگان بیش از آنکه نگران جان امام(ع) باشند، می‌خواستند با ممانعت از قیام ایشان، سکوت و مماشات خود در برابر دستگاه طاغوت و جور را به نوعی توجیه کنند. آنهایی هم که امروز چنین توصیه‌هایی دارند،
از همان قماشند.
این‌جاست که خستگان و بریدگان و آلودگان به چرب و شیرین دنیا برای تحریف عاشورا با دشمنانش هم‌دست می‌شوند و می‌خواهند با سیاست‌زدایی، عزاداری محرم را به مناسکی بدون هدف و هویت مبدل کنند. هرچقدر می‌خواهید برای امام حسین(ع)‌گریه کنید و بر سر و سینه بزنید و حتی قمه بر فرق خود بکوبید و جوی خون راه بیندازید اما حرفی از راه و هدف او نزنید و تبیین نکنید چرا آن حضرت کشته شد. مبادا این عزاداری‌ها و تجمع‌ها سبب تفکر و تحول شود. بقول ظریفی انگار امام حسین(ع) در تصادف کشته شده است! این‌جاست که عزاداری عاشورا به کارناوالی سالانه و بی‌روح فروکاسته می‌شود که اگر چنین شد دشمن چه هراسی از آن داشته و چه جای تعجب دارد اگر سفارت انگلیس هم چند دیگ قیمه نذری بار بگذارد؟!
آنچه سیدالشهدا(ع) برایش سر داد، بیداری جامعه با شعار «هیهات منّا‌الذله» بود. در روزی که هیچ مانندی در تاریخ نداشته و نخواهد داشت، بهترین انسان‌های روی زمین به فجیع‌ترین شکل ممکن به دست شقی‌ترین افراد کشته شدند تا حقیقتی را برای همه جهانیان تبیین کنند. هزینه این تبیین، خون مطهر فرزند پیغمبر(ص) و یارانش و اسارت خاندان مکرم ایشان بود و این برای امروز ما درس‌ها دارد که «جهاد تبیین» از چنان اهمیت و اولویتی برخوردار است که حتی به قیمت نثار خون باید انجام گیرد. به‌قول سید شهیدان اهل قلم، در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی‌شود.
«هل من ناصر ینصرنی» امام حسین(ع) تنها برای روز عاشورا نبود و اگر امروز نیز می‌خواهیم در صف یاران حضرتش باشیم، راه باز است؛ «فَیا لَیتَنی کنْتُ مَعَکم فَأفُوزَ مَعَکم». بودن با امام حسین(ع)، ایستادگی و مقاومت در برابر یزیدیان زمان و ادامه جهاد تبیین آن حضرت و حضرت زینب(س) است.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 معاهده برجام در هاله پرسش!
✍️ابوالقاسم قاسم زاده
روش ادامه گفتگوهای برجام و اطلاع‌رسانی در دولت آقای رئیسی با مقایسه با دوران هشت ساله ریاست جمهوری آقای روحانی تغییر کرد با این تفاوت که در دولت گذشته وزارت خارجه وقت و سخنگوی آن و یا مسئولین ایرانی در مذاکره‌ها در وین، تا حدود لازم برای رسانه‌های داخلی اعم از صداوسیما و مطبوعات کشور، خوراک خبری لازم را برای اطلاع‌ عمومی می‌دادند. اگرچه چندان هم وعده‌های رسیدن به نتیجه مثبت توافق نهایی دیده نمی‌شد. در دوره جدید گفتگوها در وین مسیر خبررسانی از درون جلسات مذاکرات قطع شد. تا آنجا که تنها یک خبر و آنکه «گفتگوها ادامه دارد» کلیشه اطلاع‌رسانی همه رسانه‌ها شد.
این روش که باید آن را کلیشه «سکوت و ایهام» نامید، آینده‌نگری شکست گفتگوهای برجام را در اذهان عمومی حک کرد . در ادامه همین مسیر با وقوع جنگ در «اوکراین» در صحنه رسانه‌ای و خبری چه در داخل کشور و چه در سطوح بین‌المللی، اخبار و رویدادهای ادامه گفتگوهای معاهده برجام نه تنها همچنان در پرسش و ایهام باقی ماند که از صدر اخبار بین‌المللی نیز حذف شد! آن هم همان‌گونه که در آغاز جنگ اوکراین در محک آمد، اولین پی‌آمد جنگ به هم ریختگی توازن قدرت در سطح بین‌المللی و در میدان گفتگوهای سه قدرت غرب (آمریکا و اروپا)، روسیه و چین درباره برجام پدیدار شد. تا آنجا که رژیم صهیونیستی و شبکه‌های مخوف رسانه‌ای آنها در سراسر جهان بخصوص در منطقه ما، مدام این کلیشه خبری را تکرار کردند که «برجام» شکست خورد و به پایان رسید!
اکنون «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که مدیریت گفتگوهای برجام را بعهده دارد، اعلام کرده است که متن نهایی توافق برجام با درنظر گرفتن مواضع آمریکا و ایران برای امضاء نهایی آماده شده است و به همه نمایندگان رسمی کشورها در این گفتگوها ارائه شده است. بورل همچنین به صراحت گفت:«سیاست «ترامپ» برای فشار حداکثری به ایران شکست خورده است.» با انتشار این اطلاع از سوی مدیر اصلی در گفتگوهای برجام، بار دیگر برجام و پایان گفتگوها درباره آن در صدر خبرها قرار گرفته است. جوزپ بورل در مقاله‌ای در روزنامه مشهور فانیشال تایمز چاپ لندن چنین نوشت:«بعد از ۱۵ ماه مذاکرات فشرده و سازنده در وین و تعاملات بی‌شمار با طرف‌های برجام و آمریکا، من به این جمع‌بندی رسیده‌ام که فضا برای مصالحه‌های مهم اضافی به پایان رسیده است. من اکنون روی میز متنی گذاشته‌ام که در آن، رفع تحریم‌ها و گام‌های هسته‌ای برای احیای برجام به تفصیل شرح داده شده‌اند.» بورل در این مقاله، مدعی شده است، «این متن، بهترین توافقی است که من به عنوان تسهیل کننده مذاکرات آن را ممکن می‌بینم. توافق بی‌نقصی نیست اما در آن به همه عناصر ضروری پرداخته شده و در بردارنده مصالحه‌های سخت حاصل شده توسط همه طرف‌هاست.»
جوزپ بورل در ادامه از همه طرف‌ها خواسته این فرصت را غنیمت شمرده و به مذاکرات اجازه موفق شدن بدهند او نوشته است:‌«لازم است برای مغتنم شمردن این فرصت برای موفقیت، تصمیم‌های لازم گرفته شوند. من هیچ جایگزین جامع یا مؤثر دیگری را در دسترس نمی‌بینم.» پس از انتشار دیدگاه‌های بورل درباره بحث مذاکرات، علی باقری معاون وزیر امور خارجه در توییتی نوشت:«در طول هفته گذشته، تبادل نظرهای جدی و سازنده‌ای با طرف‌های مقابل پیرامون مذاکرات وین انجام شده است، هماهنگ کننده ایده‌های خود را برای جمع‌بندی مذاکرات ارائه کرده است. ما نیز ایده‌هایی برای جمع‌بندی مذاکرات، هم از لحاظ شکلی و هم محتوایی، داریم که به اشتراک گذاشته خواهد شد.»
با توافق سه کشور اروپایی، آلمان، فرانسه و انگلیس از متن پیشنهادی برای امضاء توافق نهایی برجام، روسیه و چین نیز با ارزیابی مثبت از این متن آن را برای امضاء نهایی توافق مطلوب دانسته‌اند. ایران و آمریکا که دوطرف اصلی در نهایی‌سازی توافق برجام‌اند، اگر چه هنوز اعلام نظر نهایی و رسمی نکرده‌اند، اما هر دو ضمن «خوب و مفید» دانستن متن نهایی ارائه شده از سوی دبیر جلسات گفتگوها «جوزپ بورل» همچنان به بیان پاره‌ای از تحفظ‌ها در راستای دیدگاه‌ و مواضع خود می‌پردازند. با این تفاوت که اغلب تحلیلگران سیاسی بعد از انتشار خبر تهیه «متن نهایی» از سوی «بورل» نماینده اتحادیه اروپا و دبیر جلسات گفتگوهای برجام نوشته و گفته‌اند: با درنظر گرفتن شرایط سیاسی، اجتماعی«بایدن» رئیس جمهور آمریکا در داخل کشورش که امضاء توافق را امتیازی مثبت بخصوص در آستانه انتخابات مهم میان دوره‌ای آمریکا ارزیابی می‌کند، ضمن استقبال از متن پیشنهادی با اعلام موافقت با آن، به قول معروف یک‌بار دیگر توپ را به زمین ایران حواله می‌دهد!
در منطقه کشورهای عربی همسایه ما از ارائه این متن و رسیدن به مرحله نهایی توافق استقبال کرده‌اند، در حالی که نخست‌وزیر اسبق اسرائیل با عصبانیت از آشکار و فراگیر شدن متن پیشنهادی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی گفت: «... دیگر برای متوقف کردن ایران هسته‌ای دیر شده است.»
دو آینده‌نگری نزدیک را اغلب تحلیلگران سیاسی داخل و خارج کشور دارندکه عبارتند از:
۱ـ اگر متن توافق برجام امضاء شود، اولین پی آمد آن بازگشایی روابط اقتصادی و مالی با غرب و بسیاری از کشورها از جمله چین و هند در صدور نفت ایران خواهد بود که البته کشورهای اروپایی بخصوص آلمان و فرانسه با درنظر گرفتن شرایط بحرانی جنگ اوکراین و انسداد نفت و گاز روسیه به اروپا خواهان نهایی شدن گفتگوهای برجام‌اند.
۲ـ با امضاء توافق برجام، روابط منطقه‌ای ایران در حوزه خلیج فارس و خاورمیانه با همسایگان عرب تسهیل خواهد شد. در عمل نیز میدان مصالحه و توافق طرفینی در پاره‌ای از تخاصم‌ها با آمریکا فراهم می‌شود.
با این همه هنوز در ذهن نویسنده محک، همچنان موضوع و موضوعیت معاهده برجام در هاله‌ای از ابهام و ایهام می‌چرخد و لذا عنوان این محک «برجام در هاله پرسش» شد.
🔻روزنامه اعتماد
📍‌ شبهه‌ افکنی برچسبی انفعالی
✍️عباس عبدی
اگر توجه کرده باشید بسیاری از مقامات سیاسی و مذهبی چنین تصور می‌کنند که تفاوت نظر یا رویکرد دیگران به مسائل با نظر و رویکرد آنان، ناشی از شبهه‌افکنی دشمنان و مخالفان است. بنابراین بسیار تاکید می‌کنند که وظیفه ماست تا رفع شبهه کنیم و به شبهات پاسخ دهیم. به‌طور کلی استفاده از اصطلاح شبهه‌افکنی، از ادبیات و تفکر سنتی تغذیه می‌کند، گویی که حقیقتی وجود دارد و آن حقیقت نزد عده‌ای است و هر کس که با آنان در توافق با این حقیقت همراه و همسو نیست، یا ذاتا بیمار است یا آگاهانه و از روی عمد عناد می‌ورزد یا در بهترین حالت فردی فریب‌خورده است که تحت تاثیر القائات یا شبهه‌افکنی‌های مخالفان و معاندان قرار گرفته است. شبهه‌افکنی اصطلاحی است که مدعیان اندیشه ناب و درست به کار می‌برند. گویی که آن اندیشه هیچ خلل و فرجی ندارد و نقدهای دیگران فقط ایجاد شبهه است. این رویکرد حداقل در نظام‌های جدید فکری پاسخگو نیست. نقد و پرسش‌های دیگران را نمی‌توان به شبهه‌افکنی تقلیل داد. برای مثال درباره حجاب گمان می‌کنند که پذیرش آن به همین شکلی که آنان می‌گویند یک اصل ثابت شده و قطعی در طول تاریخ و عرض جغرافیاست. هم حکم قطعی خداوند است و هم به‌طور قطعی این حکم مفید و لازم است. پس اگر کسی به هر دلیلی آن را نپذیرد تحت تاثیر شبهه‌افکنی بدخواهان یا ابلیس‌صفتان قرار گرفته است و باید شبهات آنان را رفع کرد. چنین رویکردی در درجه اول ناشی از خودشیفتگی است، سپس و در عین حال رویکردی انفعالی است و بالاخره اینکه هیچ‌گاه به نتیجه نمی‌رسد و تفکری زاینده نیست. تفکر پویا و زنده به‌طور معمول در مقام رفع شبهه نیست، بلکه در مقام توضیح ایجابی اجزای اندیشه خود است. هیچ کدام از اجزای خود را نیز به صورت پیش‌فرض تحمیل نمی‌کند. یک اندیشه پویا می‌پذیرد که هر جزیی از اندیشه خود را بازنگری کند و با مستندات و ادبیات جدید به‌روز، قابل ارایه کند. نقد و پرسش‌های طبیعی دیگران را با برچسب شبهه مواجه نمی‌کند. اصولا کار چندانی به این ندارد که دیگران با چه انگیزه‌ای وارد نقد و پرسش می‌شوند. انگیزه‌شناسی منتقدین بلاموضوع است. مهم طرح نقد و پرسش و رسیدن به پاسخ است.

برای این منظور پیش‌فرض‌ها را نیز کنار می‌گذارند و در قالب منطقی به دفاع از دیدگاه خود می‌پردازند. اعتبار دیدگاه‌های آنان به دلیل پیش‌فرض‌های فرامنطقی نیستند، اینکه فلان دانشمند یا حتی خداوند یا پیامبر فرموده هنگامی می‌تواند موثر باشد که به منطق آن دیدگاه اشاره شود؛ منطقی که به‌طور طبیعی باید نزد کلام خداوند و پیامبر از دیگران قوی‌تر باشد. اگر نتوانیم چنین منطقی را کشف و ارایه کنیم، یا آن کلام منتسب به خدا و پیامبر نیست، یا ما در مدلل کردن آن ناتوان هستیم، در هر دو صورت نقد و پرسش‌های دیگران را نمی‌توان با برچسب شبهه‌افکنی رد کرد. تا هنگامی که این رویکرد انفعالی و خودشیفتانه اصلاح نشود، بعید است که تحولی اساسی در اندیشه رسمی موجود رخ دهد.
🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ایران و جنگ در اوکراین
✍️ جاوید قربان‌اوغلی
آنچه را که در اوکراین در‌حال‌حاضر در جریان است، چگونه باید تفسیر و تحلیل کرد و چه موضعی در قبال آن اتخاذ کرد؟ پاسخ به این سؤال از آن نظر مهم و تعیین‌کننده است که بر‌اساس شواهد ایران حل‌وفصل بحران هسته‌ای و مذاکرات احیای برجام را به نتیجه جنگ‌ اوکراین و رویارویی روسیه با غرب به رهبری آمریکا سنجاق کرده و زمان را به نفع خود و امتیازگیری از آمریکا تلقی می‌کند؛ بنابراین تحلیل دقیق از جنگ اوکراین و نتیجه آن برای همه کشورها به شمول ایران مهم و ارزیابی مبتنی بر داده‌های ناصحیح و قرار‌گرفتن در کنار یکی از دو طرف منازعه خسارت‌های جبران‌ناپذیر را در پی خواهد داشت. به‌خصوص اینکه از منظر تاریخی ارزیابی ناصواب دولتمردان وقت در دو جنگ اول و دوم جهانی پیامدهای فاجعه‌باری برای کشور داشت.

۱- از نظر حقوق بین‌الملل و به تأیید همه نهادهای بین‌المللی تهاجم روسیه به اوکراین که پنجمین ماه خود را پشت سر می‌گذارد، تجاوز نظامی و توسل به زور برای اشغال سرزمین یک کشور مستقل و دارای حاکمیت است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در اولین روزهای تهاجم، در قطع‌نامه‌ای که با ۱۴۱ رأی موافق، ۳۵ رأی ممتنع و پنج رأی مخالف به تصویب رسید، حمله روسیه به اوکراین را محکوم کرده و خواستار خروج فوری نیروهای روسیه از اوکراین شد. فقط چهار کشور سوریه، بلاروس، کره شمالی و اریتره (به اضافه روسیه) به این قطع‌نامه رأی مخالف دادند؛ بنابراین از نظر بین‌المللی در این مهم تردیدی نیست که کشوری با توسل به زور، علیه تمامیت ارضی یک کشور دیگر اقدام نظامی تجاوزکارانه صورت داده و فجایع انسانی در این تخاصم در حال وقوع است. اقدامی که در نتیجه آن، چند ده میلیون نفر نیز با ترک خانه و کاشانه خود، مجبور به مهاجرت اجباری به کشورهای دیگر شده‌اند.

۲- مهم‌ترین دلیل روسیه در آغاز جنگ تلاش غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا برای گسترش ناتو به شرق و تبدیل اوکراین به پاشنه آشیل مسکو بود. پوتین بارها آمریکا و کشورهای غربی را به نادیده‌گرفتن ملاحظات امنیتی روسیه متهم کرده و هدف ارتش روسیه در عملیات ویژه در اوکراین را رفع این تهدیدات عنوان کرده است. در اینکه غرب از چند سال قبل درصدد روی کار آوردن دولتی همسو با خود در کی‌یف، الحاق این کشور به پیمان ناتو و گسترش پیمان نظامی غرب به مرزهای روسیه است، تردیدی وجود ندارد؛ اما سؤالی که پس از گذشت پنج ماه از جنگ مطرح است، این است که آیا ممانعت از چنین کاری در گرو تهاجم و اشغال اوکراین بود؟ به‌خصوص اینکه برخلاف ارزیابی اولیه پوتین هیچ افق روشنی برای پیروزی ارتش روسیه وجود ندارد و غرب بدون ورود مستقیم در جنگ، پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی را برای طولانی‌تر‌کردن جنگ و فرسایش ارتش و اقتصاد روسیه در اختیار اوکراین قرار می‌دهد. مضافا اینکه در پرتو جنگ اوکراین و برخلاف استراتژی مسکو، سوئد و فنلاند در آستانه الحاق به ناتو قرار دارند، اختلافات اروپا با آمریکا به دلیل نگرانی قاره سبز کنار گذاشته شده و هژمونی آمریکا در حال گسترش به این قاره است.

۳- موضع ایران از زمان آغاز تهاجم نظامی روسیه، با افت‌وخیزهایی روبه‌رو بوده است. در اولین موضع رسمی «ضمن تحریک‌آمیز دانستن اقدامات ناتو، بر راه‌حل سیاسی و گفت‌وگو برای حل‌وفصل بحران تأکید کرد». درواقع موضع اولیه ایران که بارها از زبان وزیر خارجه و سخنگوی آن وزارت بیان شد، بر سه اصل استوار بود:

- با گسترش ناتو و دخالت‌های غرب در روابط دو همسایه مخالف است.

- جنگ را راه‌حلی برای مشکلات میان کشورها نمی‌بیند و خواستار توقف درگیری‌های خشونت‌آمیز از جانب تمام طرف‌هاست.

- تحریم یا محاصره اقتصادی که از سوی کشورهای غربی دنبال می‌شود، کمکی در حل مشکلات فعلی و پایان درگیری‌ها نیست.

این رویکرد موضعی قابل دفاع در مجامع بین‌المللی است. کمااینکه با وجود تصویب قطع‌نامه با اکثریت چشمگیر، تعداد معتنابهی از کشورهای جهان مانند ایران ترجیح دادند با رأی ممتنع یا غیبت در رأی‌گیری، بی‌طرفی خود را در جنگ اعلام کنند. درواقع دستگاه دیپلماسی کشور از آغاز بحران تلاش کرده به اوکراین اطمینان دهد که «حامی هیچ‌یک از طرف‌های جنگ نیست و از حل مناقشه از طریق مذاکره و گفت‌وگو دفاع می‌کند». رئیس دستگاه دیپلماسی کشور در اقدامی که مؤید برداشت فوق‌الذکر است، در تماس تلفنی با همتای اوکراینی خود ترجیع‌بند اصلی نظام را این‌گونه بیان کرد: «همان‌طور که از ابتدای بحران اعلام کرده‌ایم، ما مخالف جنگ ... از‌جمله جنگ اوکراین هستیم... سیاست اعمالی ما نیز منطبق بر همین اصل بوده و مخالف هرگونه اقدامی که منجر به ادامه و تشدید درگیری‌ها شود، هستیم». امیرعبداللهیان ادعاهای مقام‌های آمریکایی را اتهام خواند و افزود: «نباید اجازه دهیم که اتهامات دیگران، روابط دوستانه تهران و کی‌یف را خدشه‌دار کند». با وجود این مواضع نسبتا متوازن، به نظر می‌رسد تحولات جنگ اوکراین و تلاش مسکو در یارگیری دیپلماتیک از میان کشورها، ایران را از موضع بی‌طرفی دور و اندکی به سمت مسکو متمایل کرده .

‌‌۴- روابط تهران‌-مسکو که در چند سال اخیر با تحولات شگرفی روبه‌رو شده، ایران را خواسته و ناخواسته به یکی از متحدان روسیه تبدیل کرده است. این تحول در وهله اول ریشه در عامل نظری نگاه ایران به غرب و به‌ویژه آمریکا دارد که با وجود گذشت بیش از چهار دهه و دگرگونی در مناسبات بین‌المللی همچنان در بر پاشنه «دشمن» انگاشتن آمریکا می‌چرخد. عامل تأثیرگذار دیگر مناقشه هسته‌ای است که در دو دهه گذشته روابط ایران با جهان به آن گره خورده و تأثیرات مهمی بر اقتصاد و توسعه ایران داشته است. ایران بر این باور است که نگاه به شرق درواقع با هدف خنثی‌کردن یا کاهش تأثیرات تحریم‌هایی است که آمریکا به بهانه پرونده هسته‌ای به ایران تحمیل کرده است. ظاهرا ایران به این جمع‌بندی رسیده که روسیه برنده نهایی است و جنگ اوکراین تغییرات وسیعی را در مناسبات بین‌المللی در پی داشته و پایه‌های نظم نوین جهان را پی‌ریزی خواهد کرد. تحول در مواضع ایران و خروج از ریل بی‌طرفی و قرار‌گرفتن در کنار روسیه بر مبنای چنین تحلیلی است. به نظر می‌رسد اولویت در بحران اوکراین، تحلیل یکسان و اتخاذ موضع واحد از سوی کشور است ولو اینکه درنهایت تصمیم‌گیران به این نتیجه برسند که در بحران اوکراین جانب روسیه را بگیرند که قطعا به ضرر ایران است.

۵- برخلاف این تحلیل، واقعیت‌های جنگ اوکراین در جهتی مغایر با این برداشت ایران از نتیجه جنگ در جریان است. غرب روسیه را در باتلاق اوکراین به دام انداخته و تا از پای افتادن روسیه آن را ادامه خواهد داد. پوتین با تصور جنگ یک‌هفته‌ای و اشغال کی‌یف ارتش خود را وارد اوکراین کرد. پس از گذشت حدود شش ماه دومین قدرت بزرگ نظامی جهان نتوانسته شرق اوکراین را به‌ طور کامل به تصرف درآورد و اتصال زمینی به کریمه را تکمیل کند. تسلیحات پیشرفته غرب ضربات سهمگینی را به ارتش روسیه وارد می‌کند. آمریکا اینک با استفاده از منابع و امکانات هم‌پیمانان اروپایی، جنگ را به صورت نیابتی مدیریت می‌کند. پوتین با تصور «زمستان تعیین‌کننده» جنگ را ادامه می‌دهد. پیش‌بینی اینکه در زمستان شاهد چه تحولاتی خواهیم بود اندکی دشوار است؛ ولی بعید به نظر می‌رسد که حتی در صورت تشدید بحران انرژی در اروپا و استمرار رکود اقتصادی و فشار تورمی، غرب پروژه مهار روسیه از طریق دام اوکراین را ناتمام بگذارد. شواهد میدانی از ناکامی روسیه در دستیابی به اهداف خود در جنگ حکایت می‌کند. ارتش روسیه خسارات سنگینی متحمل شده و با اینکه آمار رسمی از سوی کرملین منتشر نمی‌شود، براساس گمانه‌زنی‌های غربی روسیه علاوه بر خسارات سنگین لجستیکی، قریب به ۷۰ هزار سرباز خود را از دست داده است. این رقم در صورت صحت پوتین را در داخل با معضلات جدی روبه‌رو خواهد کرد.

۶- ناکامی روسیه در جنگ در تحلیل نهایی به نفع ایران است. به‌خصوص اینکه اروپا با درکی درست از نقش ایران در تأمین انرژی و ثبات بازار، درصدد حل بحران هسته‌ای و رفع موانع حضور ایران در این بازار است. موضوعی که روسیه با آن مخالف است و احتمالا اقبال روسیه به سمت ایران با هدف تأثیرگذاری بر تصمیم تهران در مطالبه حداکثری در مذاکرات و گرفتن امتیازات بیشتر از آمریکاست که می‌تواند توافق را تا زمان مشخص‌شدن نتیجه جنگ اوکراین به تعویق بیندازد. هرچند از منظر استراتژیک، تضعیف روسیه در عرصه بین‌المللی نیز به صلاح ایران نیست و موجب تثبیت هژمونی آمریکا در سطح جهان، وابستگی بیشتر اروپا به این کشور خواهد شد. مصلحت ایران در اتخاذ موضع بی‌طرفی در جنگ اوکراین، تلاش برای پایان جنگ و برقراری روابطی دوستانه و مبتنی بر احترام متقابل و منافع مشترک با همسایه شمالی است که قدرت مانور ایران در برابر غرب را نیز افزایش می‌دهد. قبلا در همین ‌ستون نوشتم که ایران با استفاده از شرایط کنونی باید در برقراری روابط با اروپا و آمریکا سیاستی کاملا مستقل از روسیه در پیش گیرد. توافق هسته‌ای را به پایان برساند و با رهایی از چنبره تحریم‌ها، جذب سرمایه خارجی در حوزه انرژی، حضور خود در بازار را تثبیت کند. در اینکه روسیه گرفتار در جنگ، در راستای مقابله با غرب موافق نهایی‌شدن توافق هسته‌ای نیست و ترجیح می‌دهد وضعیت بلاتکلیفی در مذاکرات ادامه یابد، تردید نمی‌توان کرد. در نگاه کرملین، توافق هسته‌ای به معنای روانه‌شدن نفت ایران به بازار‌های جهانی و احتمال توافق اروپا با ایران برای تأمین بخشی از گاز مورد نیاز از طریق ایران است که همواره خط قرمز کرملین بوده است. از نظر سیاسی دستیابی به توافق، آسودگی خیال غرب و به‌خصوص آمریکا از یک بحران و تمرکز بیشتر بر بحران اوکراین و چین است.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 تردیدها به ابتکار عمل اروپا در احیای برجام
✍️ دکتر صلاح‌الدین هرسنی
ابتکار عمل اروپا در قالب مساعی جمیله جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا انتظارات و امیدها را برای ازسرگیری مذاکرات و در نتیجه احیای برجام در وین تا میزان قابل‌توجهی بالا برده است. از سوی دیگر، علی باقری‌کنی رییس تیم مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی ایران قویا اعلام داشته که آماده جمع‌بندی مذاکرات در مدت زمان کوتاهی است؛ اگر طرف مقابل نیز آماده اقدام مشابه باشد.

حال اینکه انتظارات و امید‌ها به ازسرگیری مذاکرات و در نتیجه احیای برجام بالا رفته و اینکه طرفین اجازه نداده‌‌اند که از برجام بوی الرحمان برخیزد می‌تواند اتفاق و رویداد مناسبی باشد، اما وقتی پای خواسته‌ها و مطالبات طرفین در میان باشد، نمی‌توان امیدی به نتیجه‌مند بودن مذاکرات جدید داشت، چراکه تغییری در نوع مطالبات و خواسته‌ها به وجود نیامده و طرفین با همان خواسته‌ها و مطالبات گذشته قرار است به پای میز مذاکره در وین بروند. این مطالبات و خواسته‌ها از جنس همان مطالبات و خواسته‌هایی است که در مذاکرات چندنوبته گذشته موجب عقیم شدن مذاکرات شده بود. تحت این شرایط، سه مطالبه و خواسته لااقل از سوی مقامات تهران سبب عقیم شدن مذاکرات حول احیای برجام می‌شود. اولین خواسته مقامات تهران معطوف به مناقشه با آژانس هسته‌ای بر سر فعالیت‌های نظارت و پادمان هسته‌ای است. در این باره تهران قویا خواستار آن است که گروسی از مسیر قطعنامه خارج شود و نتواند پرونده ایران را به شورای امنیت احاله دهد. ولی واقعیت آن است که گروسی نمی‌تواند از انعکاس و گزارش فعالیت‌های هسته‌ای تهران به ویژه رسیدن و نیل ایران به «نقطه‌گریزی» هسته‌ای منصرف شود. از بد حادثه هم برخی از مقامات با اعلام آنکه می‌توانیم به سلاح هسته‌ای دست یابیم ولی قصد آن را نداریم، میزان مناقشه خود با آژانس را بالا برده و باعث تقاعد گروسی بابت صدور قطعنامه و احاله پرونده به شورای امنیت شده‌اند. دومین مشکل مرتبط با خواسته‌ها و مطالبات متوجه تحریم‌های چندجانبه و تحریم‌های مغایر با برجام است. در این ارتباط واشنگتن ممکن است هر چند به صورت نمادین و سمبلیک حاضر به لغو و حتی تعلیق برخی از تحریم‌ها شود، اما انتظار نابجایی است که مقامات تهران تصور کنند که واشنگتن حاضر به لغو همه تحریم‌ها شود و مقامات تهران نیز بخواهند آثار و نتایج آن را راستی‌آزمایی کنند. اما مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مناقشه مقامات تهران با واشنگتن متوجه معضل تضمین است. به این معنی که دولت بعدی آمریکا که محتملا از حزب جمهوریخواه خواهد بود، نتواند رفتار ترامپ را در قبال برجام تکرار کند. واقعیت آن است که برجام فاقد جایگاه ساختاری و قانونی در آمریکاست و تا نتواند با حمایت دوسوم سنای آمریکا ساختار و جایگاه قانونی پیدا کند، دست هر دولتی برای خروج از آن مانند ترامپ باز است. در شرایط حاضر و با توجه به ترکیب مجلس سنا که اغلب آنها در خط مقدم برجام‌ستیزی قرار دارند، بعید است که دولت بایدن خیال مقامات تهران بابت پایداری و حفظ برجام و در نتیجه استفاده از مزایای پیش‌بینی‌شده در آن را راحت کند. تحت این شرایط برجام در شرایط شکنندگی و ناپایدار قرار می‌گیرد. حال با توجه به نوع و سنخ مطالبات مقامات تهران، تنها راه احیای برجام جرح و تعدیل در برخی از مطالبات و عندالزوم تن دادن به یک نرمش قهرمانانه خواهد بود.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 پاتک استراتژیک اروپا به‌ چین
✍️بهزاد احمدی
در اول دسامبر، کمیسیون اروپا از استراتژی دروازه جهانی خود رونمایی کرد که قرار است براساس آن بین سال‌های ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۷ تا ۳۰۰ میلیارد یورو در پروژه‌های زیرساختی مناطق مختلف دنیا سرمایه‌گذاری کند. شاید منطق پشت این ابتکار روشن باشد: جهان به سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی عمده نیاز دارد. طبق تخمین بانک جهانی برای دستیابی به اهداف حفاظت از آب و هوا و محیط زیست، دسترسی جهانی به انرژی، آب و بهداشت، ارتباطات بیشتر و بهبود امنیت غذایی، جهان باید سالانه حدود ۳/ ۱تریلیون یورو در بخش زیرساخت سرمایه‌گذاری کند.
گفته می‌شود این ابتکار جهانی یک برندسازی جدید برای کمیسیون و چتری برای پروژه‌های سرمایه‌گذاری گسترده اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن در زیرساخت‌های دنیاست که در آن برای تمایز با دیگر طرح‌های مشابه و به‌ویژه ایجاد تمایز با طرح یک پهنه یک راه چین (BRI) تاکید ویژه‌ای بر اعتماد، کیفیت بالا، استانداردها، شفافیت و حکمرانی خوب شده است. اما آیا به راستی اعلام این استراتژی برای مقابله با نفوذ فزاینده چین است یا باید آن را طرحی فراتر و در راستای تحقق ایده ژئوپلیتیکی شدن اتحادیه اروپا و به‌ویژه کمیسیون که اورزولا فون‌درلاین از آغاز روی کار آمدن وعده آن را داده بود یا بلندپروازی دیگر این اتحادیه در قالب استقلال راهبردی که مکرون به‌ویژه به دنبال آن است، ارزیابی کرد؟ این نوشته با معرفی ابعاد مختلف استراتژی مذکور، به ارزیابی نقاط قوت و چالش‌های آن پرداخته و نگاهی عمیق‌تر به هماوردی آن با طرح یک پهنه یک راه چین دارد.

ابعاد و ویژگی‌ها
اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن از پیشروترین ارائه‌دهندگان کمک‌های رسمی توسعه‌ای (ODA) در جهان هستند. مشکل اینجاست که اقدامات اتحادیه در این زمینه به ابتکارات بی‌شماری در سطح خود اتحادیه و کشورهای عضو تقسیم شده است. این امر منجر به همپوشانی‌ها، شکاف‌ها، ناکارآمدی‌ها و فقدان موضع ژئوپلیتیکی در ارائه کمک‌های فوق شده و برای رفع این نقیضه یا استفاده استراتژیک‌تر از منابع موجود به واکنشی انجامیده که استراتژی دروازه جهانی نام گرفته است.
اتحادیه اروپا اخیرا دو گام در این راستا برداشته است: اول اینکه این سازمان بودجه‌های متعدد خود را در یک ابزار واحد به نام ابزار همسایگی، توسعه و همکاری بین‌‌المللی (NDICI) با ۵/ ۷۹میلیارد یورو برای دوره ۲۰۲۱-۲۰۲۷ ترکیب کرده است و دوم اینکه «تیم اروپا» را راه‌‌اندازی کرده است که منابع اتحادیه اروپا، کشورهای عضو، بانک سرمایه‌‌گذاری اروپا (EIB) و بانک اروپایی بازسازی و توسعه (EBRD) و سایر سهامداران اروپایی مانند بخش خصوصی و موسسات مالی را ترکیب می‌‌کند. دروازه جهانی، نشان‌دهنده گام مهم دیگری در فرآیند تجمیع منابع مالی اتحادیه اروپا است و به‌دلیل تمرکز آن بر موضوع راهبردی توسعه زیرساخت‌ها و اتصال، گام مهمی به حساب می‌آید.

این استراتژی قرار است از پروژه‌های پایدار و با کیفیت بالا در حوزه‎های ارتباطات دیجیتال و شبکه‌های اتصال پهن باند، آب و هوا و انرژی پاک، حمل‌ونقل، سلامت و آموزش و پژوهش حمایت کند. هدف سرمایه‌‌گذاری‌‌ در زیرساخت‌های راه‌‌ آهن، جاده‌ها، بنادر، فرودگاه‌ها، شبکه‌های لجستیک و گذرگاه‌های مرزی، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و متنوع‌‌‌سازی زنجیره‌های تامین و ساخت‌و‌ساز در اروپا خواهد بود. تقویت محیط رگولاتوری و استانداردهای اتحادیه اروپا از دیگر اهداف این استراتژی است.

جنبه مهم اعلامی دیگر این استراتژی جنبه هنجاری-ارزشی آن در تطابق با سنت اتحادیه به‌عنوان یک بازیگر هنجاری است. بنا به ادعای اورزولا فون‌درلاین، دروازه جهانی رویکردی «ارزش‌محور» خواهد داشت و یک «برند قابل اعتماد» برای حکمرانی خوب خواهد بود. اصول کلیدی اعلامی برای این استراتژی شامل ارزش‌های دموکراتیک و استانداردهای بالای حقوق انسانی، اجتماعی و کارگران، سرمایه‌‌گذاری‌‌ در راستای حاکمیت قانون، حقوق بشر و هنجارهای بین‌المللی، حکمرانی خوب و شفافیت، مشارکت برابر، حمایت از گذار سبز، احترام به قوانین بین‌المللی و مالکیت معنوی و حرکت به سمت اقتصاد چرخشی خواهد بود. قرار است تامین مالی تحت شرایط «منصفانه و مطلوب» برای محدود کردن خطر انباشت بدهی انجام شود.

از جنبه‌های قابل توجه دیگر این استراتژی، انسجام حاکمیتی آن است. دروازه جهانی در مقایسه با دو مدل قبلی خود، استراتژی دیپلماسی اقتصادی اروپا در سال۲۰۱۶ (EU economic diplomacy strategy) و استراتژی اتصال در سال۲۰۱۹ (The EU Connectivity Strategy) با پیشنهاد ایجاد یک شورای تجاری به رهبری رئیس کمیسیون اروپا، نقطه عطفی را نشان می‌دهد.

به لحاظ جغرافیایی، دروازه جهانی بیشتر در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین فعالیت خواهد کرد. اتحادیه اروپا در نظر دارد ۴/ ۲میلیارد یورو کمک بلاعوض برای کشورهای جنوب صحرای آفریقا و ۰۸/ ۱میلیارد یورو برای شمال آفریقا برای حمایت از انرژی‌های تجدیدپذیر و به‌ویژه، تولید هیدروژن تجدیدپذیر تخصیص دهد که می‌تواند به نیاز اتحادیه برای سوخت سبز کمک کند. علاوه بر گذار سبز، بر تحول دیجیتال نیز در این سند تاکید بسیاری شده است. از دید اتحادیه اروپا، تحول دیجیتال یک تغییر بازی بزرگ است که توسط آمریکا و چین به پیش برده می‌شود. هدف جاده ابریشم دیجیتال چین، به‌عنوان بخشی از BRI، حمایت از شرکت‌های دیجیتال و فناوری پیشرفته چین است و این کشور با سرمایه‌‌گذاری در زیرساخت‌‌های دیجیتال، بازارهایی را برای فعالیت خود در کشورهای ثالث ایجاد می‌‌کند. اگرچه اتحادیه اروپا یکی از اولین بازیگرانی است که با وضع قوانین متعدد به ظهور شرکت‌های بزرگ فناوری واکنش نشان داده، اما تمرکز استراتژی دیجیتال فعلی آن (۲۰۳۰ Digital Compass) عمدتا درون اروپایی است و عمدتا شرکت‌های فناوری بزرگ ایالات متحده را هدف قرار می‌‌دهد. به نظر می‌رسد در دروازه جهانی، اتحادیه اروپا در حال درک این موضوع است که در دنیای متصل کنونی، کار در داخل کافی نیست. همچنین تعامل با کشورهای در حال توسعه که به دنبال جایگزینی برای پیشنهادهای چینی و آمریکایی در حوزه دیجیتال هستند، بسیار مهم خواهد بود. بنابراین تحول دیجیتال و ICT در دروازه جهانی، رنگ و بوی قوی‌ای دارد.

منافع برای اتحادیه اروپا
علاوه بر چالش‌های فراروی محقق‌سازی این استراتژی، چنین ابتکاراتی به‌ویژه طرح‌های آمریکا، بریتانیا و متحدان آنها در مراحل اولیه توسعه خود هستند. بنابراین اجرای واقعی تعهدات در نظر گرفته‌شده و دستاوردهای آنها در سال‌های آینده آشکار خواهد شد. با این حال در صورت تحقق، این استراتژی می‌تواند منافع متعدد و مهمی را برای اتحادیه اروپا در پی داشته باشد.

معرفی و اجرای این راهبرد به‌دلیل انسجام در موضع ژئوپلیتیک اتحادیه اروپا می‌تواند به تقویت جایگاه ژئوپلیتیک آن در رقابت بر سر زیرساخت و اتصال جهانی با دیگر بازیگران منجر شود. این طرح می‌‌تواند راهی برای «داخلی کردن منطق رقابت استراتژیک» در فرآیند تصمیم‌‌گیری‌های اتحادیه شود و به آن اجازه دهد تا دید ژئوپلیتیک‌تری نسبت به تحولات بین‌المللی داشته باشد که با شعارهای این دوره کمیسیون اروپا همخوانی دارد. دیگر آنکه، به دسترسی به اهداف توسعه پایدار اتحادیه در حوزه محیط زیست و انرژی های تجدیدپذیر کمک می‌کند.

اتحادیه اروپا با افزایش همکاری در پروژه‌های زیرساختی اقتصادی و اجتماعی، فرصتی برای ترویج ارزش‌های خود به شیوه‌‌ای ملموس و طولانی‌مدت پیدا خواهد کرد. در واقع، یکی از جنبه‌های مهم دروازه جهانی که تقریبا مورد توجه بسیاری از منتقدان قرار نگرفته است، پتانسیل تنظیم دستورکار آن است. کمیسیون و سرویس اقدام خارجی، از طریق پروژه‌های توسعه‌ای در حال انجام و آتی، به‌طور فعال اولویت‌های خود را ترویج خواهند کرد. در مقابل با ترویج این ارزش‌ها، دروازه جهانی به بازوی صادراتی صنعتی جدید اتحادیه اروپا تبدیل خواهد شد. این امر برای صنعت اروپا در بازارهای جدید فرصت ایجاد می‌کند و به توسعه هر چه بیشتر شبکه متحدان اتحادیه منجر می‌شود. علاوه بر این، می‌تواند به توسعه اقتصادی در کشورهای شریک اتحادیه اروپا کمک کند و ارزش افزوده ارزشمندی را برای سیاست خارجی این اتحادیه فراهم کند.

دروازه جهانی می‌تواند کشورهای عضو و شرکت‌های خصوصی را برای مشارکت در معاملات سرمایه‌گذاری سودآور ترغیب کند. پس از ضربه سنگینی که به اقتصاد اروپا به‌دلیل کووید-۱۹ وارد شد، این خبر خوبی برای سرمایه‌گذاران اروپایی تلقی می‌شود.

این اتحادیه امیدوار است با توجه به جایگاه برجسته‌اش به‌عنوان اهداکننده کمک‌های توسعه‌ای در جهان و همچنین با توجه به ویژگی‌های طرح پیشنهادی‌اش، بتواند با طرح BRI رقابت کند. از دید کمیسیون، همکاری مبتنی بر قانون با تمرکز بر مجموعه‌ای از اولویت‌ها می‌تواند جایگزین جذابی برای BRI به‌ویژه در آفریقا و در بالکان باشد. در مجموع، دروازه جهانی فرصتی برای اتحادیه اروپا فراهم می‌کند تا سیاست خود در برابر چین را مطابق با استراتژی تازه منتشرشده‌اش یعنی استراتژی همکاری در منطقه هند و اقیانوسیه (EU Strategy for Cooperation in the Indo-Pacific) بازبینی و پیاده‌سازی کند.

تقویت روابط با متحدان به‌ویژه آمریکا و انگلیس در حوزه سرمایه‌گذاری و توسعه زیرساخت‌ها با هدف مقابله با طرح یک پهنه یک راه، از دیگر منافع این استراتژی خواهد بود. هم «بریتانیای جهانی» دولت بریتانیا و هم (B۳W (Build Back Better World دولت آمریکا، شیب هند-اقیانوس آرام دارند که به‌عنوان چرخش به سمت آسیا معروف شده است. دروازه جهانی به‌دلیل همسویی با اهداف هر دو طرح، می‌تواند به ترمیم شکاف بین دو طرف به‌ویژه بعد از سرخوردگی‌های پیمان امنیتی AUKUS در سپتامبر۲۰۲۱ و خروج ناگهانی از افغانستان که بازیگران اروپایی را غافلگیر کرد، کمک کند و به یک عامل متحدکننده تبدیل شود.

چالش‌های محقق‌سازی
ادبیات بحث و بخش عمده‌ای از تحلیل‌های منتشرشده درباره این استراتژی، نگاه مرددی به موفقیت آن دارند و موانع متعددی را بر سر راه تحقق آن برشمرده‌اند. از دید برخی از کارشناسان این برنامه می‌‌تواند قربانی کسر بودجه و انتظارات بالا، مانند اهداف زیست‌‌محیطی و طرح‌هایی چون تقویت دموکراسی و حقوق بشر شود. بسیاری نیز بر این باورند که چالش اصلی همسو کردن همه بازیگران اروپایی برای همکاری و به اشتراک گذاشتن منابع مالی لازم برای سرمایه‌گذاری خواهد بود. تردیدهایی نیز درباره توانایی اتحادیه اروپا برای تضمین سرمایه‌گذاری‌های خصوصی وجود دارد. نبود «پول نقد تازه» و مشکلات عملیاتی بالقوه «تیم اروپا» که چند سطحی و غیرمتمرکز است، از دیگر چالش‌های مهم است. ساختار مدیریتی «تیم اروپا» تا حدی ضعیف است که انسجام و کارآیی توسعه‌‌ای آن را تضعیف کند. ابتکارات تیم اروپا به خوبی در استراتژی بلندمدت اتحادیه اروپا ادغام نشده و به‌طور عمده به هر پیشنهاد خاص توسط کشورهای عضو وابسته است. علاوه بر این، استراتژی مذکور می‌تواند در بوروکراسی پیچیده اتحادیه اروپا و شمار بالای بازیگران ناهمگون آن گیر کند.

برخی کارشناسان بر این باورند که دروازه جهانی دیدگاه نسبتا ساده‌لوحانه‌ای به ژئواکونومی دارد. تا زمانی که چین با غرب سالانه ۵۴۰میلیارد یورو مازاد تجاری داشته باشد، ۳۰۰میلیارد یوروی دروازه جهانی تا حدودی ناچیز است. علاوه بر این، چین به دنبال ایجاد طیف گسترده‌ای از زنجیره‌های تامین است. بسیاری از بنادر، خطوط راه‌آهن و خطوط لوله در خارج از کشور، از صادرات و واردات چین پشتیبانی می‌کنند. در واقع چین در حال تسلط هرچه بیشتر بر زنجیره‌های تامین بین‌المللی است. این احتمال هم وجود دارد که گروه بزرگی از کشورهای در حال توسعه از دستورکار دموکراتیک دروازه جهانی استقبال نکنند. در نظم نوین جهانی، کشورها بیش از هر چیز خواهان استقلال هستند. بنابراین با وجود جذابیت کار با اروپا همزمان با سایر بازیگران ازجمله چین، ایالات متحده و حتی روسیه و ترکیه به دنبال معامله خواهند بود. آنها پول را می‌گیرند، بدون اینکه به‌طور خودکار ارزش‌ها و قوانین را بپذیرند.

به گفته برخی منتقدان، هدف اصلی اتحادیه اروپا با گلوبال گیت وی ایجاد انگیزه برای کشورهای عضو و شرکت‌ها برای انجام کارهای بیشتر است. اما بسیاری از شرکت‌های اروپایی امروزه با چینی‌‌ها خوب کار می‌‌کنند؛ به‌طوری‌که پیمانکاران چینی کارهای سنگین را انجام می‌‌دهند و شرکت‌های اروپایی از دانش خود پول بیشتری کسب می‌‌کنند. بنابراین به آسانی حاضر به چشم‌پوشی از منافع و سود خود در همکاری با چین نخواهند بود.

رقیب BRI یا مکمل آن؟
دروازه جهانی ممکن است فرصتی را برای اتحادیه اروپا و BRI چین فراهم کند تا با ارائه یک چارچوب جایگزین برای توسعه کشورها، یکدیگر را تکمیل کنند. با این حال شمار کسانی که چنین نگاهی را داشته باشند، بسیار انگشت‌شمار است و بر عکس، دیدگاه غالب، مبتنی بر رقابت و حتی تضاد این دو با یکدیگر است.

در استراتژی «دروازه جهانی» از چین به‌عنوان رقیب نام برده نشده اما لحن آن و همچنین ژئوپلیتیک کنونی اروپا و شباهت‌‌های رقابتی با BRI نشان می‌‌دهد که آنها رقبای یکدیگر هستند. روابط بین چین و اتحادیه اروپا با امضای توافق‌نامه جامع سرمایه‌گذاری در دسامبر۲۰۲۰ در حال گسترش بود؛ اما این روابط با وضع تحریم‌های مشترک از سوی اتحادیه اروپا، ایالات متحده، بریتانیا و کانادا علیه چین دلیل نقض حقوق بشر علیه اویغورها از مارس۲۰۲۱ به تیرگی گرایید. واکنش متقابل چین در تحریم نهادها و افراد اروپایی، تصمیم پارلمان اروپا در مه۲۰۲۱ در عدم تصویب موافقت‌نامه جامع سرمایه‌‌گذاری بین دو طرف، اعزام زیردریایی اتمی از سوی فرانسه برای گشت‌زنی در دریای مورد مناقشه چین جنوبی و موافقت لیتوانی برای افتتاح نمایندگی تایوان در این کشور، شکاف در روابط اتحادیه اروپا و چین را عمیق‌تر کرد. علاوه بر تنش‌ها در سطح سیاست خارجی و سیاست تجاری، اتحادیه اروپا به‌ویژه نگران تسلط فزاینده چین برزنجیره تامین جهانی، جاده ابریشم دیجیتال آن و نفوذ فزاینده پکن در جنوب و شرق اروپا و منطقه بالکان است. اتحادیه اروپا نگران است که چین به‌واسطه ابتکار یک پهنه یک راه و ابتکار ۱۶+۱ نارضایتی بیشتری در اروپا ایجاد کند. به‌عنوان مثال انتقاد جدی‌ای بر یکی از سرمایه‌گذاری‌‌های چین در ساخت بزرگراهی در مونته‌‌نگرو از سال۲۰۱۴ وجود دارد که از برنامه زمان‌‌بندی‌شده عقب افتاده و به افزایش بدهی مونته‌‌نگرو تا سطح خطرناکی رسیده است یا ساخت نیروگاه‌های زغال سنگ در بوسنی و هرزگوین و صربستان (برخلاف تعهد اعضا به کاهش ۵۵درصدی انتشار گازهای گلخانه‌ای تا ۲۰۳۰) می‌تواند الحاق آنها به اتحادیه اروپا را پیچیده‌تر کند. تضاد هنجاری بین دروازه جهانی اتحادیه اروپا و BRI چین نیز پررنگ جلوه داده شده و اروپا مدعی شعار پیوندهای قوی و پایدار به جای وابستگی است. در کل نظر به نگاه منفی اتحادیه به BRI، درخصوص معضل ذاتی بین مزایای کوتاه مدت و وابستگی بلندمدت به چین نگرانی بالایی وجود دارد.

تمایزات فنی دو طرح نیز با یکدیگر متعدد است. عنوان شده که مدل اروپایی ترکیبی از کمک‌‌های بلاعوض، وام‌‌های نرم و ضمانت‌‌ها با هدف تشویق سرمایه‌‌گذاری‌‌های بخش خصوصی است؛ درحالی‌که BRI منحصرا بر وام‌‌ها تمرکز دارد. تاکید اتحادیه اروپا بر هنجارهایی چون حاکمیت قانون، احترام به مالکیت معنوی، حفظ محیط زیست پاک و رعایت حقوق بشر در تضاد با شیوه‌های وام‌‌دهی چین عنوان شده است که تنها بر اعطای وام با شرایطی کاملا به نفع طرف وام‌دهنده تکیه دارد و می‌تواند کشورهای وام‌گیرنده را با تله بدهی مواجه سازد. در نهایت ادعا می‌شود دروازه جهانی نسخه مدرن‌‌تری از BRI است و بر سرمایه‌‌گذاری در پروژه‌های آینده‌‌گرا و مسوولیت‌‌پذیر نظیر شبکه‌های دیجیتال، فناوری‌‌های جدید، محیط‌‌زیست، تحول دیجیتال، سلامت و انرژی‌‌های تجدیدپذیر تمرکز دارد.

چشم‌انداز و سخن پایانی
امروزه طرح‌های سرمایه‌‌گذاری در زیرساخت‌‌ها، بازی بزرگ قرن بیست‌ویکم بین قدرت‌های بزرگ است؛ تقلا برای نفوذ، ائتلاف‌سازی و دسترسی اولویت‌‌دار به منابع استراتژیک در دستورکار اکثر این قدرت‌هاست و برای همین با تعدد چنین طرح‌هایی چون شبکه نقطه آبی (BDN)، دنیای بهتر را دوباره بسازید (Build Back Better World (B۳W آمریکا، مشارکت برای زیرساخت‌های با کیفیت (EPQI) ژاپن، «امنیت و رشد برای همه» هند، گفت‌وگوی امنیتی چهارجانبه (کواد) و ابتکار سبز بریتانیا روبه‌رو هستیم.

نشان دادن دروازه جهانی صرفا به‌عنوان پاسخی به BRI مانع در نظر گرفتن منافع، استراتژی و تاکتیک‌های اتحادیه اروپا در شرایط متحول کنونی خواهد شد. بنابراین نقطه شروع تحلیل روی دروازه جهانی باید اتحادیه اروپا و خود کشورهای عضو آن باشد نه چین. دروازه جهانی از منظری وسیع‌‌تر، به‌عنوان نشانه‌‌ای از واکنش اتحادیه اروپا به جهان در حال تغییر، قابل‌درک است. این اتحادیه در حال بازنگری استراتژی و تاکتیک‌های خود با توجه به تحول نظم بین‌المللی و تغییر قدرت جهانی در عرصه ژئوپلیتیک است. حمله روسیه به اوکراین این بازنگری را تشدید کرده و بر ضرورت کاهش وابستگی به چین در زنجیره تامین از یکسو و کاهش کسری تجاری شدید با این کشور از سوی دیگر افزوده است. با این وجود اگر اتحادیه اروپا بخواهد با چین در جهان در حال توسعه رقابت کند، باید به دنبال هم‌افزایی با سایر شرکا در اردوگاه غرب باشد. در همکاری متقابل است که آنها می‌توانند یک بسته مالی قابل توجه که وزنه تعادلی جدی برای BRI چین باشد، ارائه کنند که به نظر می‌رسد اتفاقی که در نشست امسال گروه ۷ و با معرفی برنامه موسوم به «مشارکت برای توسعه زیرساخت‌‌ها و سرمایه‌‌گذاری جهانی » رخ داد در همین راستاست.

در پایان اینکه در حال حاضر ارزیابی کارآیی استراتژی دروازه جهانی دشوار است و نتیجه آن به بسیاری از متغیرهای دیگر وابسته است؛ اما تردیدی نیست که دروازه جهانی چند تغییر کلیدی را نشان می‌دهد: اجماع تقویت‌شده در میان رهبران اروپایی برای فراتر رفتن از یک قدرت «هنجاری-استانداردساز» و آنچه اثر بروکسل ‌خوانده می‌شود، تقویت نقش ژئوپلیتیکی اروپا در سراسر جهان با تمرکز بر جایابی جدید بین آمریکا و چین و تمرکز جدی و صریح بر منافع اقتصادی و پیگیری آنها در قالب طرح‌های توسعه‌ای.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین