پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403 شمسی /4/25/2024 12:44:49 PM

🔻روزنامه ایران
📍 تقاضای غیرواقعی، عامل افزایش قیمت ارز
✍️ محمد کهندل

روند سال‌های اخیر نشان می‌دهد که افزایش قیمت ارز در اقتصاد ایران ناشی از تقاضای واقعی نیست. همان‌طور که رئیس جمهور نیز اشاره کردند در حال حاضر در بخش واقعی اقتصاد میزان عرضه ارز از تقاضا پیشی گرفته است، بنابراین کمبودی در بازار ارز وجود ندارد که علت افزایش نرخ ارز در روزهای اخیر باشد. ناگفته پیداست برخی کشورهای نادوست، ثبات نرخ ارز در اقتصاد ایران را برنمی‌تابند، حتی بودجه‌هایی را نیز برای این موضوع در نظر گرفته‌اند و به دنبال نوسان و افزایش نرخ ارز در کشور ما هستند که ارتباط مستقیمی با مذاکرات دارد. البته ما هم نسبت به مذاکرات خوشبین نیستیم. مذاکرات با شروطی که ایران قائل شده با این مضمون که ما مذاکره می‌کنیم تا تحریم‌ها برداشته شود، در حالی که هرگز هدف امریکا از ادامه روند مذاکرات تحقق این خواست ایران نیست بلکه آنها می‌خواهند حوزه برجام را به مسائل دیگر مانند برجام موشکی و برجام منطقه‌ای بکشانند که از هیچ منظری به نفع ایران نیست بلکه امریکا از تحریم به عنوان اهرمی برای خلع سلاح ایران در منطقه استفاده می‌کند که هرگز منجر به بهبود شرایط اقتصادی و به تبع آن کاهش قیمت ارز نمی‌شود. آقای رئیس جمهور امروز اذعان داشتند دست‌هایی در کار است. قطعاً همین‌طور است، چرا که در اقتصاد وقتی عرضه از تقاضا بیشتر باشد، چرا باید قیمت افزایش پیدا کند؟ طبق آمارهای رسمی، در روز ۱۴ آذرماه، حدود ۴۵۰ میلیون دلار در سامانه نیما ارز نیمایی عرضه شده اما فقط برای ۲۵۰ میلیون دلار آن مشتری و تقاضا وجود داشته است، با این حال چرا باید قیمت ارز نوسانی باشد؟ پس مسأله، غیرطبیعی است و رئیس جمهور به درستی به آن اشاره کردند.
همچنین مسأله تأثیرگذار دیگر در تعیین نرخ ارز علاوه بر تقاضای واقعی، تقاضا در واردات غیررسمی یا همان قاچاق است. با این توضیح که از طریق مبادی رسمی و سیستم بانکی و گشایش اعتبار رخ نمی‌دهد. در حالی که اگر بتوان جلوی این موضوع را گرفت، بخشی از تقاضای غیرواقعی ارز کنترل می‌شود.
موضوع دیگر که در کنترل بازار ارز تأثیرگذار است، تقاضا از مسیر سفته‌بازی است. به عنوان مثال هم‌اکنون به هر کارت ملی چند صد دلار یا یورو اختصاص داده می‌شود. در حالی که این تخصیص باید فقط شامل حال مسافران و متقاضیان واقعی باشد، در غیر این صورت به دلیل اختلاف قیمت قابل توجهی که وجود دارد، سفته‌بازی همواره رونق خواهد داشت و روند بازار را متأثر می‌کند.
با این حال ضرورت دارد که دولت و مدیران اقتصادی کشور با دو اقدام عاجل نخست مانع واردات کالا و خدمات قاچاق شوند و پس از آن در تخصیص ارز دقت نظر کافی به خرج دهند که دست سفته‌بازان از بازار ارز کوتاه شود. با این دو اقدام مدیریت ارزی به صورت فیزیکی که بیانگر میزان ارز موجود است، محقق می‌شود. در کنار این موضوع پیشنهاد می‌شود با کشورهایی که مراودات اصلی داریم و طرف‌های تجاری ما هستند، با ایجاد تفاهمنامه مناسبات اقتصادی را به سمتی سوق دهیم که نیاز به تبادل ارز نباشد بلکه از طریق تسویه بین دو کشور اتاق پایاپای شکل بگیرد که منجر به کاهش تقاضا می‌شود. با این اقدامات به طور قطع شاهد کاهش نرخ ارز و ایجاد شرایط مطلوب در حوزه ارزی کشور خواهیم بود.
🔻روزنامه کیهان
📍 کار برای مردم‌ و دوستان و دشمنانش!
✍️ سیدمحمد سعید مدنی

۱- پس از هجرت مسلمانان به مدینه بدون اغراق و به گواه همه منابع تاریخی معتبر‌، نخستین کاری که پیامبر‌(ص) انجام داد‌، «کار» بود. با ورود پیامبر بزرگوار اسلام و همراهانش به شهر هجرت‌، بسیاری از بزرگان شهر و رؤسای قبایل برای پذیرایی از ایشان اظهار تمایل و رسول خدا را به منازل خویش دعوت کردند، اما حضرت با هوشیاری و تیزبینی تمام این دعوت‌ها را محترمانه رد کرد و فرمود هرجا این شتر زانو بزند همانجا اقامتگاه من باشد...
با زانو زدن شتر در قطعه زمینی که از آنِ دو برادر(سهل و سهیل) بود مسلمین آن زمین را خریداری کرده و در همان حال، همگان با تعجب دیدند که رسول خدا عبا از تن بیرون آورد و آستین بالا زد و به کار، آن هم کار یدی با بیل و خاک و گل و خشت‌زنی و... پرداخت. در تاریخ این حادثه به عنوان اولین اقدام پیامبر پس از ورود به مدینه و ساختن شهر مطلوب اسلام و پایه‌گذاری تمدن جدید بر مبنای آموزه‌های الهی، ثبت شده است... پیامبر با این عمل و اقدام خود به حاضران و به مسلمانان و به همه در همیشه تاریخ عملا فرمود جامعه با «کار» و نه تنبلی و کسالت و ادا در‌آوردن و ترک فعل و حرف مفت و...، ساخته می‌شود‌ و از حالت انحطاط و عقب‌ماندگی قدم در مسیر پیشرفت و تمدن می‌گذارد. کار! آن هم همه اعضای جامعه‌. همه نوع ‌کار(یدی‌، فکری و...) و... البته ایشان جهت‌گیری و ماهیت کار را هم با ساختن اولین بنا یعنی «‌مسجد» به همگان نشان داد. مسجد! خانه خدا. در واقع یعنی خانه اختصاصی هیچ‌کس و هیچ طبقه و خانه همه... خانه مردم! از نگاه اسلام و آورنده آن‌، کاری سازنده و مطلوب است که در خدمت «همه» مردم باشد. کار در خدمت مردم (و نه کار در خدمت خودت و خانواده و نورچشمی و باند و جناح خودت) کار‌ی است که ثواب مسجد ساختن را دارد و حتما خشنودی خدا را هم به همراه دارد!
۲- آن روز جز اصحاب با بصیرت معنای کار و اقدامات اولیه پیامبر(ص) را درک نکردند. حتی بعضی که اسامی‌شان را هم تاریخ ثبت و ضبط کرده در خفا و در جمع دوستان زیرلب «‌نق» هم می‌زدند و به کار کردن پیامبر که موجب می‌شد آنها هم به اجبار و برخلاف دوران اشرافیت قبل از مسلمانی تن به کار بدهند، اعتراض هم می‌کردند و اهل تاریخ می‌دانند که اولین درگیری دستجمعی میان مسلمان با مسلمان بر سر موضوع «کار» بود و در این میان معترضان که سخت از کار کردن کلافه و عصبی شده بودند، به بهانه‌ای یقه صحابی مخلص و فداکار پیامبر عمار یاسر را گرفتند که بسان رفقای مثل خودش داشت با دل و جان کار می‌کرد و حتی بیش از توانش خشت‌های گلی را پای کار می‌برد‌، که «‌ای کنیز‌زاده حالا کارت به جایی رسیده که...»! و... صف‌بندی‌ها شکل گرفت. یک طرف
عمار یاسر که با جانبداری علی بن ابی طالب(ع) و مردان بی‌ادعای کار و جهاد
از او همراه شد... و طرف دیگر...! غائله موقتا با مداخله پیامبر که با حمایت از عمار و گفتن آن جمله معروف همراه بود، تمام شد: «به عمار کاری نداشته باشید او پوست میان دوچشم من است‌‌‌...!»(عمار جلدی بین عینی و انفی...) و امروز که باز خیلی از مدعیان خود‌باخته و روشنفکران غربزده معنای آن حرکت پیامبر را متوجه نمی‌شوند و فکر می‌کنند راه حکومتداری و رسیدن به پیشرفت فقط و فقط، تقلید کورکورانه و وابستگی و تشبه به غرب است، بسیاری از متفکران و تمدن‌شناسان و مورخان مادی و نامی در خود غرب چون آرنولد تاین‌بی
‌یا ویل دورانت یا... در آثار خود انگشت حیرت می‌گزند و در عجبند که چگونه آن پیامبر امی مکتب ندیده‌، چوپان قراریط چنین پس از هجرت پایه‌های تمدن اسلامی را یکی یکی با صلابت و تدبیر و ظرافت بر‌می‌داشت...؟!
۳- «... لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا». در دفاع از منافع ملی و حقوق مردم و نوامیس فرهنگی و اعتقادی در برابر دشمنان زیاده‌خواه و قدرت‌های مستکبر گستاخ، راهی وجود ندارد جز اینکه قرص و قاطع برخورد کنیم. یک قدم عقب بنشینی دشمن ده قدم جلو می‌آید این سنت تاریخ است که بارها هم در عرصه عمل به اثبات رسیده است. مثلا؛ وقتی در صدر اسلام بر پیامبر(ص) حجت تمام شد که قریش مستکبر‌، مدینه و ساکنانش را به حال خود رها نمی‌کند و اجازه نخواهد داد مسلمانان در مدینه راحت باشند و فارغ‌البال به ساختن شهر جدید و پایه‌گذاری تمدن نوین بپردازند علی‌رغم هجرت مسلمانان و فرسنگ‌ها دورشدن از مکه‌، گستاخ‌تر از پیش جز با زبان ارعاب و تهدید و تحقیر با پیامبر و مسلمانان سخن نمی‌گوید و مسلمانان را در حد مذاکره با خویش نمی‌دید و سخت به زور و بازو و قدرت نظامی خود می‌نازید و می‌بالید، و آنگاه که آیات جهاد نازل شد« اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا...» پیامبر بلافاصله فرمان بسیج مردمی و نظامی صادر کرد و...و در چند رویارویی به ویژه در بدر و خندق شکست‌های سنگینی را بر دشمن تحمیل کرد و هیمنه و ابهت آنان را در منطقه در هم شکست‌، تا آنجا که مستکبران مکه برای مذاکره با پیامبر به التماس افتادند! و این فقط یک نمونه برای اثبات آن مدعا بود. مذاکرات در وین موقتا به پایان رسید. به قول رئیس‌گروه مذاکره‌کننده ایران‌، حالا «توپ در زمین آمریکاست». صورت مسئله خیلی روشن است. طرف مقابل مذاکره چه اروپا و چه آمریکا برخلاف همه ادعاها و متمدن‌نمایی‌ها و... و علی‌رغم اینکه ایران به گواه مجامع ناظر بین‌المللی به همه تعهدات خود عمل کرده‌، با وحشیگری جاهلانه و ضعف‌ها و البته نشانه‌هایی که گهگاه از بعضی عناصر و اعضا هیئت قبلی مذاکره‌کننده ایرانی سر می‌زد و حتی اظهارات تعجب‌آور بعضی مقامات دولتی که بوی ضعف و بدهکاری و گاه «گرا» دادن می‌داد، گستاخ‌تر شده و بدون عمل به تعهدات خود، ابوسفیان‌وار چند قدم جلوتر آمد و بالاخره با وقاحت تمام زیر قرارداد بین‌المللی زده است و... حالا برای مذاکره با ایران به التماس افتاده است. ماجرا خیلی روشن است ایران به تعهدات خود عمل کرده و طرف مقابل بدون هیچ شرط و پیش‌شرط و حرف زیادی و دخالت غیر مسئولانه در‌باره مسائلی(مثل امنیت و سلاح‌های دفاعی و...) که اساسا ربطی به او ندارد و فقط در حوزه اختیارات حکومت و ملت انقلابی ایران است، باید به تعهدات خود عمل کند و تحریم‌ها را بردارد.غیر از این هم حرفی نمی‌ماند و مذاکره معنایی نخواهد داشت.
۴- خیلی از دلسوزان و خیرخواهان با تکیه بر نگاه کارشناسی می‌گفتند و می‌گویند معضلات موجود خاصه مشکلات اقتصادی و معیشتی راه‌حل دارند و راه‌حل هم در داخل است و به همت و اراده و تدبیر مسئولان و دولتمردان احتیاج دارد. اما در همان حال متاسفانه کسانی از موضع رسمی و دولتی و برخلاف همه آن نظرات کارشناسی وتخصصی‌، کلید حل مشکلات را در دست بدخواهان کینه‌ورز این ملک و ملت انقلابی و علی‌الخصوص «‌کدخدا»! می‌دانستند.متاسفانه این افراد بعضا کسانی بودند که سال‌ها قدرت اجرایی کشور را در دست داشتند و کاری برای مردم نمی‌کردند و حتی حاضر نبودند از روی صندلی‌های خود تکان بخورند و به میان مردم بروند و با دردها و مشکلات و خواسته‌های آنها آشنا شوند و به روش «‌ویدئوکنفرانس» مملکتداری می‌کردند. همان افراد و جریاناتی که یک کشور انقلابی را که با تهدیدات جدی دشمنان شرور و دنباله‌های خودفروخته داخلی روبه‌رو بود و با مسائل عدیده ناشی از آن دست و پنجه نرم می‌کرد، چنان ساده‌انگارانه اداره می‌کردند که گویا همه این واقعیات توهم است. همان کسانی که بعضی وقت‌ها هم در کمال تعجب برای دشمن نابکار و پیمان‌شکن دلسوزی می‌کردند و برای توجیه وادادگی و بی‌هنری خود و تبرئه دشمن، انقلاب و شعارهای انقلابی و رفتار‌های دشمن‌شکن و عزتمدارانه را زیر سؤال می‌بردند و آن را علت‌العلل مشکلات این مردم
(حتی عدم خرید به موقع واکسن و...‌)و ناراحتی و عهد‌شکنی بدخواهان خبیث این مردم قلمداد می‌کردند‌، آری‌، این جماعت حالا دلسوز مردم شده و دولت مردمی را که از شخص اولِ آن تا همه اعضای کابینه در میان مردم هستند به کار نمایشی! متهم می‌کنند. طرفه آنکه همان قلم‌ها و ر‌سانه‌هایی که در برابر کم‌کاری‌ها و غلط‌کاری‌ها و از زیر کار در رفتن‌ها سکوت می‌کردند و بدتر از این، آنها را توجیه می‌کردند و ماله می‌کشیدند حالا فریبکارانه برای مردم و دردهای آنها مرثیه‌سرایی می‌کنند و به دولت خدمتگزار پند و اندرز می‌دهند و راه و رسم خدمتگزاری به مردم می‌آموزند و نسخه خدمت می‌پیچند و
خواجه نظام‌وار سیاست‌نامه‌نویسی می‌کنند!
۵- این جماعت بی‌هنر و پرمدعا علی‌رغم شعارهای انتخاباتی و یا اعلامیه‌هایی که در دفاع از مردم و مثلا مشکل کم‌آبی صادر می‌کنند، ثابت کرده‌اند که به مردم و رای و اعتماد مردم و وعده‌هایی که به آنها داده‌اند، بی‌اعتنا هستند و اما، مردم خیلی خوب می‌فهمند. صاحب تشخیص هستند. آنها به راحتی فرق خادم و خدمتگزار را از سیاهکاران شارلاتان‌مسلک متوجه می‌شوند. دولت و شخص رئیس‌جمهور محترم که به گمان دوست و غیر دوست، تاکنون و در عملکرد سه چهار ماهه آغازین نشان داده‌اند که اراده خدمت و حل مشکلات را دارند و هرگز دنبال کم‌کاری و پرداختن به «مشغولیت»‌ها به جای «‌مسئولیت»‌ها و شانه خالی کردن از زیر بار حل مسائلی که بعضا به دلایل مختلف سال‌هاست لاینحل مانده‌، نیستند و با همه وجود می‌خواهند حتی‌الامکان و در حد توان در عمل به وعده‌هایی که به مردم داده عمل
و به عهدی که با آنها بسته‌اند وفادار باشند، باید با بی‌اعتنایی به این یاوه‌گویی‌ها و دلسوزان قلابی و کاسبکارانه، با توکل به همان خدایی که خود وعده نصرت به مخلصان و خادمانِ «‌عیال‌الله» داده و همچنین با تدابیر کارساز و خدمت مخلصانه از فرصت خدمت به بهترین وجه استفاده کنند و ضمن کسب رضای الهی و شادکردن مردم‌، عملا بر دهان بی‌هنرهای واداده و پرمدعا بکوبند. که این بهترین و قاطع‌ترین پاسخ است.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 گزارش عملکرد صد روزه اول دولت
✍️ دکتر شبان شهیدی مؤدب

یکشنبه شب ۱۴ آذر، رئیس‌جمهوری بعد از اخبار شامگاهی ساعت ۲۱ در مصاحبه‌ای تلویزیونی، گزارش عملکرد یکصد روز اول دولت خود را به مرم ارائه داد و در پاسخ به نخستین پرسش خبرنگار،که از وی پرسید به عنوان شهروند به دولت چه نمره‌ای می‌دهید؟ گفت که مردم باید به دولت نمره بدهند. آقای رئیسی در این گفتگو با اشاره به تماس‌های خود با سران کشورها برای تأمین واکسن، تأکید کرد که در جریان زلزله‌ها و حملات سایبری، اگر همکاری مردم نمی‌بود، دولت موفق نمی‌شد. وی همچنین از باز گشت اعتماد مردم به دولت، هماهنگی سامانه جامع تجارت، قطع دست دلالان، تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام، اجرای عدالت از طریق آمایش سرزمینی، پایین آوردن هزینه‌ها و افزایش درآمدهای دولت، رونق فضای کسب و کار، عدم استقراض از بانک مرکزی برای پرداخت حقوق کارمندان دولت و بالا بردن سهمیه دانشجویان پزشکی و توزیع عادلانه پزشک متخصص در کشور سخن گفت. در این یادداشت نکاتی درباره اظهارات آقای حجت الاسلام رئیسی بیان می‌کنیم:
این که دولت محترم در یکصد روز اول کاری خود فعال بوده و شخص آقای رئیسی از «اتاق شیشه‌ای» بیرون آمده و در صحنه حضور داشته و وظایف مربوط به ایشان، به معاون اول یا وزرای او احاله نشده قابل ستایش است. همچنین این که رئیس‌جمهوری در این مدت کوتاه در عرصه بین‌الملل ظاهر شده و به ابتکارهایی دست زده که در کوتاه مدت توانسته گره‌هایی را بگشاید باز جای قدردانی دارد. با این حال از آنجا که کشور در حال حاضر با معضلاتی مواجه است که در کنار تحرکات کوتاه مدت، برنامه‌ریزی دراز مدت نیز می‌طلبد، باید امیدوار بود که آقای رئیسی و تیم کاری دولت او با لحاظ تجربیات ناموفق دولت‌های گذشته، امور را به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنند که گره از مشکلات مردم گشوده شود. متأسفانه این سنت سیئه در کشور ما هم وجود دارد که هرکس توفیق‌ها را به خود منتسب می‌کند و عدم موفقیت‌ها را به گردن دیگران می‌اندازد؛ اما آقای رئیسی در یکصد روز کاری خود به سیاه‌نمایی کارهای دولت پیش از خود نپرداخته است.

اگر بخواهیم دلایل پیش‌آمدن پیامدهای منفی در عرصه‌های مختلف اجرایی کشور در سال‌های گذشته را به‌گونه‌ای علمی برشمریم، به یقین یکی از آنها پرداختن به معلول و عدم توجه به علت‌ها بوده است. برای مثال رئیس‌جمهوری از کمبود پزشک متخصص و نبودن عدالت توزیع پزشک در خارج از تهران سخن گفت و راه حل پیشنهادی حدود ۱۶۴ نماینده مجلس را برای بالا بردن سهمیه دانشجویان در رشته پزشکی تأیید کرد. تردید نباید داشت که وقتی سلامت مردم در میان است باید، حتی با تقبل هزینه‌های پیش‌بینی نشده، از مرگ و میر شهروندان جلوگیری کرد. اما این واقعیت نیز وجود دارد که دلیل پایین‌آمدن سرانه پزشک برای هر هزار نفر جمعیت در کشور ما فقط ازدیاد جمعیت نیست بلکه با کمال تأسف در سال‌های اخیر شمار زیادی از پزشکانی که با هزینه‌های دولتی درس خوانده‌اند و تخصص گرفته‌اند کشور را ترک کرده و به دیگر ممالک رفته‌اند. دربسیاری موارد که بیماران پر مشکل ایرانی به کشورهای اروپایی برای مداوا می‌روند آن‌ها را به متخصصان ایرانی که از ایران مهاجرت کرده‌اند ارجاع می‌دهند. انتظار می‌رفت که نمایندگان مجلس و شخص رئیس‌جمهوری نظری هم به این واقعیت تلخ می‌کردند و در صدد ایجاد شرایطی بودند که پزشکان کشور را به میهن باز‌گردانند.

نکته مهم دیگری که آقای رئیسی بدان پرداخت اخذ مالیات بود. دولت‌های گذشته بارها تکرار کرده‌اند که دانه درشت‌ها مالیات نمی‌پردازند و بار مالیاتی به عهده کارمندان دولت و کاسبان کم در‌آمد گذاشته می‌شود. خیلی‌ها هم با دادن شعارهای فصلی و انتخاباتی، از نمد اخذ مالیات برای خود کلاه بافته‌اند و بعد از افتادن آب‌ها از آسیاب، آن شعارها را فراموش خواهند کرد. مشکل فرار مالیاتی پر درآمدها در ایران از زمان قاجاریه وجود داشته و حتی بعضی رجال کشور فکر می‌کردند که اگر از خارج مستشار مالیاتی استخدام کنند این معضل ملی حل خواهد شد. امروزه که به کمک رایانه گردآوری داده‌های درآمدی شهروندان نه تنها تسهیل، بلکه ممکن شده است، یک اراده و عزم ملی می‌تواند درآمد دولت را با گرفتن مالیات بالا ببرد. متأسفانه در دولت گذشته دست مأموران وصول مالیاتی باز گذاشته شد و شماری از آنان بدون لحاظ عدم رونق کسب و کار با نوشتن مالیات‌های سنگین مردم را ناراضی کردند. نمی‌شود دولت خود را مسئول نبود رونق کسب و کار نداند اما کمر قشرمتوسط را زیر بار مالیات‌های سنگین، برای درآمدی که وجود نداشته است، له کند. اگر دولت عزم کرده که از پر درآمدها مالیات بگیرد، باید یک رشته معافیت‌ها را که در گذشته بدون توجیه یا در شرایطی اعطا شدند که در حال حاضر آن شرایط تغییر کرده‌اند، بردارد.

امروزه در ممالک پیشرفته، مالیات بر درآمد به همه اقشار و صنوف، بدون استثنا، تعلق می‌گیرد و ارائه ورقه مالیاتی در بسیاری از مراجعات اداری اجباری است؛ اما در کنار این عدم تبعیض و بر اساس همین پرداخت مالیات‌ها، مواهب اجتماعی و کمک‌های دولتی به اقشار کم درآمد تعلق می‌گیرد. در دنیای مترقی، خوانندگان، بازیکنان رشته‌های مختلف ورزشی و هنرپیشگان پر درآمد هیچ‌گونه معافیت مالیاتی ندارند. حتی اگر کسی به مالیاتش اعتراض داشته باشد اول آن را می‌پردازد سپس اعتراض می‌کند، که اگر مسموع واقع شود رقم پرداختی به او بازگردانده می‌شود. در دنیایی که دولت‌ها با مالیات مردم، کشور را اداره می‌کنند این گونه نیست که در دفترخانه‌ها قیمت یک ملک چند ده میلیاردی را برای فرار از پرداخت حق دولت، به چند صد میلیون بنویسند.

این حرف رئیس‌جمهوری که باید دست دلالان را قطع کرد، بسیار مردم‌پسند است؛ اما اولا باید در نظر داشت که اگر دولت، خود از تولید حمایت نکند یا شرایطی به وجود نیاورد که محصول کشاورز به موقع وارد بازار شود، قهراً دلال‌ها وارد عمل می‌شوند. یا سلف خری می‌کنند یا محصولی را که روی زمین مانده است ارزان می‌خرند و گران به دست مصرف‌کننده می‌رسانند. با این حال وقتی هزینه حمل کالا یا محصول به بازار به سبب گرانی سوخت بالا باشد، وقتی با قطع مکرر برق، محصول در سردخانه‌ها فاسد شود، طبعاً مواد خوراکی توسط دلالان ارزان به‌دست مردم نمی‌رسد. رئیس‌جمهوری از هماهنگی سامانه جامع تجارت سخن گفت و وعده داد که با شکل گرفتن این سامانه خیلی از مشکلات حل خواهند شد؛ اما باید توجه کرد که هم تولید‌کننده، هم واسطه او با مصرف‌کننده، هر یک حقوق خاص خود را دارند و دولت در این رابطه نیز باید امعان نظر داشته باشد تا عدم هماهنگی‌ها به تضییع حقوق هیچ قشری منجر نشود.

همان‌گونه که آقای رئیسی، چند بار در گذشته و حال، متذکر شده است، یکی از مشکلات کنونی کشور ما بی‌اعتمادی مردم به مسئولان اجرایی یا قضایی است. متأسفانه این عدم اعتماد، در شکل افراطی آن، به پایین آمدن احساس میهن‌دوستی و حتی باور نداشتن حرف‌های حکومت منجر می‌شود. این که شنیده می‌شود به قرار اطلاع، در ترکیه وقتی دولت مشکل دارد مردم دلارهایشان را می‌فروشند اما در ایران با حرص و ولع دلار می‌خرند، یکی از دلایلش باور نداشتن به فردایی است که قرار بوده است گردانندگان حکومت برای مردم بسازند. با کمال تأسف چنین احساسی، حتی بعضی را که تقید دینی هم ندارند، به سوی ستون پنجم شدن دشمنان این ملت سوق می‌دهد. باید امیدوار بود که رئیس‌جمهوری موفق شود اعتماد از دست‌رفته را به مردم بازگرداند. مشی زندگی مسئولان، تسلط آن‌ها به فرزندان و اطرافیان که از مقام آن‌ها سوء استفاده نکنند، و تطابق حرف آن‌ها با عملشان و به کار نگرفتن افراد ناتوان از زنجیره روابط فامیلی در انتصابات دولتی، از جمله مؤلفه‌هایی هستند که اعتماد را به مردم باز می‌گردانند.
🔻روزنامه اعتماد
📍‌ آغازی برای پایان یک رویکرد پراشتباه
✍️ فربد افشار بکشلو

مطرح‌شدن مجدد طرح توسعه حرم شاه‌چراغ(ع) سبب بروز نگرانی شدید در جامعه معماری و شهرسازی ایران شده است. افراد از دریچه‌های متفاوتی این نگرانی را مطرح کرده‌اند، ولی جای یک نگاه خالی بود: منطق اجتماعی فضای شهری بافت موجود و عواقب این مداخله برای آن. بر مبنای نظریه چیدمان فضا، فعالیت، میرا‌ترین عنصر شهری است و بسیار سریع‌تر از دو عنصر دیگر شهری، یعنی ساختمان و معبر، دچار دگرگونی می‌شود. در مقابل معبر، نامیراترین عنصر شهری است و خطی است که برای زمانی طولانی بر پیکر شهر باقی می‌ماند. بر مبنای پژوهش‌های متعددی که براساس الگوی برآمده از این نظریه صورت گرفته است، تخریب هر بافت نه تنها سبب از بین رفتن ابنیه می‌شود بلکه سبب تغییر وسیعی در ساختار شبکه خیابانی آن محدوده نیز می‌شود. تغییراتی که برای مدتی طولانی در ساختار شهر مورد نظر باقی خواهند ماند، اصلاح آن امر ساده‌ای نبوده و نسل‌ها طول می‌کشد تا بتوان این اختلال را در شبکه معابر یک شهر سامان داد. اما در معماری و شهرسازی معاصر ایران کاملا در جهت عکس این اندیشه عمل شده است. سرزندگی فضای شهری با کاربری ‌های (فعالیت) آن تعریف شده و فضا به عنوان پس‌زمینه در نظر گرفته می‌شود. این ارزیابی اشتباه از فضای شهری منجر به شکست طیف وسیعی از پروژه‌های شهرسازی پس از ۱۳۰۹ در ایران شده است. مداخلات در بافت کهن شهرهای ایران در دوران پهلوی تا طرح‌های توسعه اماکن متبرکه در دوران متاخر نمونه‌های برجسته‌ای از این ناکامی هستند. از دیدگاه نظریه چیدمان فضا، نحوه همنشینی معابر (فضاها) در شهر بر الگوهای حرکتی شهروندان تاثیر می‌گذارد به نحوی که منجر به تولید منطق‌های اجتماعی معینی می‌‌شود.

از این رو، سرزندگی فضای شهری به جایگاه آن در شبکه خیابانی وابسته است چرا که این شبکه خیابانی است که جریان جابه‌جایی پیاده و سواره را در فضاهای مختلف شهر رقم می‌زند. جریانی که محرک حضور کاربری‌ها (فعالیت‌ها) و تراکم در فضاهای شهری هستند. به زبان ساده، این ساختار شبکه خیابانی است که فعالیت‌ها و تراکم را در شهر (حتی در مقیاس فرای شهر/منطقه‌ای) توزیع می‌کند و نه برعکس. هر چند فعالیت‌ها می‌توانند در دایره محدودی به عنوان عنصر فزاینده جریان جابه‌جایی را تشدید کنند ولی هیچگاه قدرت محرکی مانند قدرت محرک شبکه خیابانی را ندارند. از این رو، آنچه با توجیه تزریق کاربری برای موجه جلوه دادن تخریب و معبرکشی جدید در بافت جدید و کهن بیان می‌شود هیچ پایی در واقعیت ندارد. حال اگر به طرح توسعه جدید حرم شاه‌چراغ(ع) بازگردیم، می‌بینیم کاملا در جهت عکس حرکت شده است. کاربری‌های حرم شاه‌چراغ(ع) و آستان سید علاءالدین حسین(ع) به عنوان عناصر محرک در نظر گرفته شده است. شبکه خیابانی در پیش‌زمینه این دو مجموعه را به یکدیگر و به شبکه خیابانی شهر شیراز وصل می‌کند. این برداشت اشتباه نه تنها منتهی به انحطاط بافت پیرامون این دو مجموعه مذهبی خواهد شد، بلکه سبب ناکارآمدی خود آنها نیز می‌شود. این معابر جدید که بر خاکستر ۲۰۰ خانه قدیمی شکل خواهند گرفت، ساختار دسترسی در این بافت را مختل نموده، سبب تشدید خروج حیات شهری از این بافت شده و بر مشکلات آن می‌افزاید. آغاز مشکلات اصلی این طرح توسعه، نه به هنگام تصویب و نه به هنگام اجرای آن است. مشکلات زمانی بروز می‌کنند که این شبکه جدید خیابانی شروع به کار نماید. در آن شرایط، فعالیت‌های تزریق‌شده با سرعتی باورنکردنی آن را ترک خواهند کرد و این سرمایه‌گذاری ملی زودتر از آنچه تصور شود بی‌ارزش خواهد شد. در مقابل، شاهد وقوع فعالیت‌ها و رفتارهای اجتماعی هستیم که با هیچ دستوری قابل کنترل نیست. دلیل این اتفاقات بسیار ساده است. منطق مورد استفاده برای توسعه حرم شاه‌چراغ(ع) (مداخله بولدوزری در بافت کهن شهری) سبب می‌شود تا جریان جابه‌جایی از بافت کهن بیش از پیش دور شود. با منحرف شدن جریان جابه‌جایی، عامل محرکی برای حضور فعالیت‌ها در این محدوده شهری وجود نخواهد داشت. به دنبال آن نیز، نظارت‌های اجتماعی که به واسطه حضور جریان جابه‌جایی در بافت کهن وجود داشته است، به‌طور کامل از بین می‌روند. جرم‌خیزی بافت کهن تهران بهترین شاهد برای این ماجرا است، یا فرا‌تر از آن اتفاقاتی است که در میدان امام حسین می‌افتد و ادب این نوشتار حکم می‌کند که بیش از این اتفاق دوم در اینجا تشریح نگردد.
در پایان، با گریزی به نظریه‌های اقتصاد سیاسی، راهکار خود را برای دستیابی به یک راه‌حل متوازن بیان می‌نمایم. بر مبنای نگاه نهادگرایان جدید، جوامع یک قفل‌شدگی تاریخی به مسیر طی‌شده دارند که نمی‌توان آنها را به آسانی متحول نمود، چرا که سقوط نه از امروز که از دیروز آغاز شده است. به زبان ساده‌تر، ناکارآمدی امروز جوامع در گرو ناکارآمدی آنها در گذشته است. برای رفع این ناکارآمدی‌ها لازم است ابتدا ریشه آنها در گذشته شناسایی شود. بدین‌ترتیب، با نگاه مجدد به هسته تاریخی شهر شیراز و بافت پیرامون حرم شاه‌چراغ‌(ع) درمی‌یابیم دخالت‌هایی که از عصر پهلوی تا به امروز در آن روی داده است، سبب از هم گسیختگی این محدوده شده و هر روز بر ناکارآمدی آن افزوده است. پیرامون این موضوع، کیوان کریمی پژوهشی را در دهه ۹۰ میلادی در دانشگاه UCL انگلستان انجام داده که مبین همین اتفاق تلخ است. او نشان داده است که پیش از خیابان‌کشی عصر پهلوی (مبتنی بر مداخله بولدوزری در بافت کهن شهری)، عناصر اصلی شهری شیراز: مسجد جامع، میدان شهر، بازار، ... پذیرای بالاترین جریان جابه‌جایی بودند. ولی با انجام خیابان‌کشی، این عناصر کهن جایگاه خود را در ساختار شهر از دست داده و به فضاهایی جدا افتاده از جریان اصلی جابه‌جایی در شهر تبدیل شده‌اند. پس، اگر می‌خواهیم نقطه آغازی برای پایان این معضل در بافت کهن شهر شیراز بیابیم، ابتدا باید شناخت دقیقی از جریان جابه‌جایی در شبکه خیابانی این شهر به خصوص پیرامون حرم شاه‌چراغ‌(ع) در گذشته و امروز داشته باشیم. آنگاه بر مبنای این واقعیت، می‌توان گام‌های موثری برای توسعه متوازن این محدوده برداشت. توسعه‌ای که نه با تخریب بلکه با همزیستی مسالمت‌آمیز با بافت کهن، حیات آن را ارتقا می‌بخشد. حل مشکلات بافت کهن شهر شیراز و توسعه منطقی حرم شاه‌چراغ‌(ع) در حیطه علم است. لازم است مدیریت این مجموعه به جای تلاش برای تکرار رفتار اشتباهی که در ایران یا خارج از ایران روی داده است، به علم رو کند و آن را مبنای کار خود قرار دهند. در این صورت به جای تکرار اشتباهات گذشته، می‌تواند راه‌حل متوازنی را ارایه دهد که به عنوان یک الگوی موفق مورد استفاده آیندگان نیز قرار گیرد.
🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نیاز به حک‌شدگی بیشتر
✍️ حمزه نوذری

نسلی هستیم که افق‌های دید و بینش ما را دولت‌گرایی یا بازارگرایی محدود کرده است؛ به‌گونه‌ای که بحث و گفت‌وگوی ما با این دو طرز فکر کرانمند شده‌اند. رسانه‌های ایران در تنگنای بحث درباره این دولت یا آن دولت قرار گرفته‌اند. سازوکارهایی در میان است که به این بحث دامن می‌زند که کدام دولت بهتر یا بدتر عمل کرده است؟ بدون اینکه معیار روشن و دقیقی ارائه شود. در این میان برخی نیز بر طبل بازارگرایی به‌عنوان راه‌حل نهایی می‌کوبند و اینکه دولت‌گرایی راه‌حل سامان‌دهی و غلبه بر مشکلات اجتماعی و اقتصادی نیست. گاهی مدیران و مسئولان چنان در دولت‌گرایی غرق شده‌اند که معتقدند ما هر تصمیمی بگیریم، جامعه تبعیت می‌کند و پیرو آن خواهد بود، فقط باید شجاعت تصمیم‌گیری داشت؛ یعنی جامعه منتظر تصمیم‌گیری‌های سخت و با‌قدرت دولت است. سؤال این است که آیا جامعه مدنی باید تابع الزامات و تصمیم‌های دولت‌ها باشد یا دولت‌ها حک‌شده در جامعه مدنی باشد؟ یعنی سیاست‌ها و تصمیم‌گیری‌ها بر اساس خواست، اراده و مشارکت فعالانه جامعه مدنی باشد یا دولت‌ها بالای سر جامعه و مستقل از آنها، خواست و نیاز آنها را بهتر درک می‌کنند؟ تصمیم سخت و شجاعانه و قوت در تصمیم‌گیری زمانی است که مبتنی بر خواست و اراده گروه‌های مختلف اجتماعی باشد. امر اجتماعی از سوی دولت‌ها مدیریت نمی‌شود، بلکه سیاست تابع فرم‌های اجتماعی می‌شود. به‌ عبارتی حک‌شدگی دولت در جامعه مدنی برای بهبود و سامان‌بخشی به جامعه و اقتصاد، امر مهمی است که دولتمردان باید بیاموزند. برای سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و وضع قوانین، اطلاعات و بازخورد لازم از جامعه مدنی گرفته می‌شود تا تضمین شود تصمیم یا وضع قانون در مقابل جامعه نیست؛ به عبارتی بازبودن سیاست‌گذاری به روی امر اجتماعی و تابعیت از آن. دولت‌ها به جای اینکه توقع داشته باشند هر تصمیمی که گرفته می‌شود جامعه تبعیت کند، باید بیشتر به صدای گروه‌های مختلف اجتماعی گوش دهند. یکی از مهم‌ترین کارکردها و وظایف جامعه مدنی، نقد و بررسی سیاست‌ها و اقداماتی است که بر اساس حک‌شدگی در جامعه مدنی گرفته نشده است. وقتی گفته می‌شود ما در نهادها تصمیم می‌گیریم و جامعه هم تبعیت می‌کند، نگاه ابزاری به جامعه مدنی و نشان‌دهنده فک‌شدگی از جامعه است. امروز بیش از هر زمانی نیازمند بحث درباره اهمیت و جایگاه جامعه مدنی هستیم. دولت‌ها در تعامل و ارتباط دو‌سویه با جامعه مدنی می‌توانند گام‌های موفقیت‌آمیزی برای غلبه بر چالش‌ها بیابند، نه اینکه جامعه را شامل افرادی منفعل در نظر بگیرند که صبورانه منتظر تصمیمات و خدمات خیرخواهانه دولت بنشینند. بر پایه تعامل بین جامعه‌ مدنی، دولت و اقتصاد می‌توان از فرسایش جامعه‌ مدنی، اقتصاد و دولت جلوگیری کرد. سپهر عمومی جامعه درباره برنامه‌های دولت و اقتصاد و اینکه کدام برنامه‌ها باز‌طراحی و کدام لغو شود و بهترین شیوه تأمین مالی رفاه، قضاوت می‌کنند. بحث درباره اقتصاد از درون جامعه‌ مدنی بر‌می‌خیزد. در جامعه‌ مدنی گروه‌های متفاوت و متمایزی هستند که هر‌کدام منافع خودشان را دنبال می‌کنند و بحث‌های زیادی درباره مخارج دولت و سیاست‌گذاری‌ها وجود دارد که همه اینها پویایی جامعه‌ مدنی را نشان می‌دهد و دولت‌ها می‌توانند از این مباحث برای بازطراحی برنامه‌ها و سیاست‌ها استفاده‌ کنند. شاخص قضاوت درباره دولت‌ها، میزان حک‌شدگی آنها در جامعه مدنی است؛ یعنی اینکه تصمیم‌ها، سیاست‌گذاری‌ها‌ و برنامه‌های آنها چقدر مطابق خواست و اراده گروه‌های مختلف اجتماعی است. این معیار درباره رسانه‌ها هم به کار می‌رود؛ اینکه رسانه‌ها چقدر صدای جامعه مدنی هستند و چقدر در جامعه مدنی حک ‌شده‌اند.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 نقش افراد در تعیین نرخ ارز
✍️ ابوذر ندیمی
آقای رییس‌جمهور در جریان سخنرانی خود به مناسبت روز دانشجو اعلام کرد که براساس خبر دقیقی عده‌ای در خارج و داخل کشور برای افزایش نرخ ارز همزمان با مذاکرات تلاش می‌کنند و دستگاه‌های اطلاعاتی نیز پیگیر موضوع هستند. سخن ایشان را رد نمی‌کنیم اما باید به نکاتی توجه کنیم. نخست اینکه دستگاه‌های اطلاعاتی این اشخاص را شناسایی و معرفی کنند اما نتیجه این کار نباید مانند قضایای سلطان طلا و… باشد زیرا در آن موارد دیدیم که با وجود حتی اعدام آن افراد، آن فعالیت‌ها همچنان ادامه یافت.
نکته دوم این است که درباره تعیین نرخ ارز نمی‌توان نگاه یک‌وجهی داشت زیرا در این صورت رفع آن عامل باید مشکل را بر طرف کرده و نرخ ارز را ثابت نگه دارد. حال آنکه نرخ ارز در ایران و حتی در دولت‌های قبل هر روز در حال تغییر بوده و همچنان نیز متغیر است. این تغییرات به آن خاطر است که نرخ ارز به عوامل، شاخص‌ها و متغیرهای کلان بستگی دارد. بر این اساس نباید یک علت را به علت‌العلل تبدیل کرد. اگر یک عامل را به عنوان یکی از عوامل معرفی کنیم قابل انکار نیست اما نمی‌توان نقش عوامل متعدد را نادیده گرفت.
مثلا اگر نقش افراد در تعیین نرخ ارز را به عنوان یکی از عوامل افزایش قیمت در نظر بگیریم، قابل انکار نیست زیرا افرادی در داخل خواهان این وضعیت هستند. مثلا بورسی‌ها که افزایش تورم و نرخ دلار به سود آنهاست. اما این سخن به معنی آن نیست که آنها را باید دشمن بدانیم. آنها فقط می‌خواهند که در این بازار سود بیشتری کسب کنند. آنها مایل هستند تا مادامی در بورس حضور دارند قیمت‌ها افزایش یافته و حباب قیمتی به آنان نیز برسد. این افراد خود را مسوول سیاست‌های اقتصادی نمی‌دانند و فقط جزئی از بازار هستند.تمایل به افزایش نرخ ارز در صنعت نیز وجود دارد و برخی به خاطر صادرات و سود بیشتر خواهان افزایش قیمت ارز هستند اما اینکه این افراد در تعیین نرخ چقدر نقش دارند، موضوع قابل بحثی است.
نکته‌ای که نباید از نظر دور داشت این است که نقش افراد تنها یکی از عوامل تعیین نرخ ارز است و این موضوع همیشه چندوجهی بوده است. به این معنا که به عرضه ارز یا مداخله بانک مرکزی در بازار و یا قیمت‌گذاری‌های مبتنی بر یک پایه که اخیرا هم ۲۵ هزار تومان تعریف شده بود، یا محاسبات بودجه مرتبط است.
یک وجه قیمت ارز همیشه ریشه در اقتصاد دارد. بنابراین ما نمی‌توانیم بدون پرداختن به علل مدیریتی، عرضه و تقاضا، سیاست‌های بانک مرکزی، فروش صادراتی، آورش ارز از بیرون و انتقال مطالبات، عوامل تاثیرگذار بر نرخ ارز را اعلام کنیم.
وجه دوم در تعیین نرخ ارز، سیاسی و بین‌‌الملل است. مثلا روابط خارجی، تحریم، انتقال مطالبات و یا بلوکه‌شدن آن، افزایش هزینه‌های فروش صادراتی اعم از نفت و میعانات و صادرات غیرنفتی. بنابراین دومین پایه قیمت ارز، موضوعات مربوط به روابط بین‌الملل اعم از امید یا ناامیدی بر جنگ، قطع روابط با نظام بین‌الملل، فشارهای جدید و مانند آن است.
پایه سوم نیز مدیریت ارز در خیابان‌ها- چهارراه استانبول تا تمامی صرافی‌ها- و موضوعات مربوط به تقاضاهای جدید یا احساس نگرانی نسبت به عرضه‌های جدید است. مسائل بازار ارز از این جهت موضوع قابل توجه کسانی است که سالیان سال در خیابان‌های مختلف شهر به خصوص تهران و حوالی میدان فردوسی و پایین‌تر از آن، در این کار فعال بوده‌اند و این‌ها همیشه جزئی از پایه‌های تعیین نرخ ارز به حساب آمده‌اند. این مساله به یک دولت خاص هم ربط نداشته و اینها در همه ادوار در تعیین نرخ ارز نقش‌آفرینی کرده‌اند.
پایه بعدی اما موضوع ارزش پول است. ممکن است عده‌ای پولشان را از یک بازار‌هایی به بازار دیگری انتقال دهند؛ از بازار پولی به بازار سرمایه و از بازار سرمایه به دلالی غیرمولد و انتقال ارز؛ از داخل به خارج و واردات قاچاق ارز به داخل و ده‌ها موضوع دیگر که مربوط به اشخاص است و می‌تواند به صورت شبکه‌ای و یا فردی باشد. به هرجهت افراد وقتی احساس می‌کنند که ارزش پول و قدرت خریدشان رو به کاهش است و مثلا اگر در بانک بگذارند، یک‌پنجم پول‌شان به عنوان سود ممکن است برگردد، پول خود را منتقل می‌کنند. یک گروه نیز خرده‌پا هستند که به‌طور مثال کسانی که چندهزار ارز می‌خرند تا بتوانند با قیمت بیشتری بفروشند.
بنابراین با توجه به در نظر گرفتن مجموع این عوامل، اینکه بگوییم تعیین نرخ ارز یک وجهی است، درست نیست. ما منکر این نیستیم که فرد، افراد و یا جوامعی دنبال این هستند که در بازار آشفته با اهداف اقتصادی و… سود کنند اما اینکه ما اصرار داشته باشیم که این مساله یک وجه دارد، معقول نیست.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 ابعاد مهم سفر مکرون به منطقه
✍️ دکتر بهزاد احمدی

رئیس‌جمهوری فرانسه ۱۲ و ۱۳ آذرماه در سفری دو روزه به خلیج‌فارس در راس هیاتی بلندپایه متشکل از فلورانس پارلی وزیر دفاع، ژان ایو لودریان وزیر خارجه، وزیر تجارت خارجی، وزیر فرهنگ و روسای شرکت‌های بزرگ فرانسوی از امارات، قطر و عربستان سعودی دیدار کرد. محمد بن زاید (ام بی‌زد) آل نهیان ولیعهد ابوظبی، شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر، و محمد بن‌سلمان (ام بی‌اس) ولیعهد سعودی به ترتیب میزبان رئیس‌جمهور فرانسه در این دیدارها بودند. به طور کلی محور اصلی دیدار از امارات متحده عربی عقد قراردادهای کلان تسلیحاتی، هسته‌ای و تجاری، از قطر موضوع افغانستان و نحوه تعامل با طالبان، و از عربستان رفع تنش بین کشورهای محور ریاض - ابوظبی با لبنان بود. ایجاد ثبات و امنیت در منطقه، مبارزه با تروریسم، برنامه هسته‌‌‌ای ایران و وضعیت عراق، یمن، و سوریه ازجمله موضوعات فرعی دیگری است که گفته شده درباره آنها به خصوص بین مکرون و‌ام بی‌زد و‌ام بی‌اس مذاکره شده است.
به طور کلی سفر مکرون به منطقه در این برهه زمانی از چند منظر قابل ارزیابی است:

نخست بعد اقتصادی و تجاری سفر است که مهم‌ترین دستاورد رئیس‌جمهور فرانسه به حساب می‌آید. در طول بحران کرونا اقتصاد فرانسه ۱۰‌درصدکوچک‌تر شده، بدهی عمومی این کشور به بیش از ۱۰۰‌درصد تولید ناخالص ملی آن رسیده و سیاست‌های جدید اقتصادی منجر به اعتراض‌های اجتماعی-سیاسی، قدرت گرفتن احزاب راست و چپ افراطی و کاهش سرمایه اجتماعی دولت و شخص مکرون شده است. بنابراین مکرون در ماه‌های منتهی به انتخابات بیش از هر چیز نیازمند ترمیم اقتصاد فرانسه برای پیروزی است. در سفر مکرون به امارات، قرارداد فروش ۸۰ فروند جنگنده رافال و ۱۲ فروند بالگرد کاراکال با مقامات اماراتی امضا شد. عقد این قرارداد، پس از شوک توافق آکوس و لغو قرارداد ۶۶‌میلیارد دلاری خرید ۱۲ زیردریایی از سمت استرالیا علاوه بر اینکه نوعی ترمیم وجهه برای مکرون و دولت فرانسه به حساب می‌آید، از لحاظ اقتصادی نیز برای این کشور بسیار حائز اهمیت است. به گفته وزیر دفاع فرانسه این معامله تسلیحاتی، بزرگ‌ترین درخواست خارجی برای جنگنده‌های رافال فرانسه از سال ۲۰۰۴ میلادی و نوعی توافق تاریخی است که بیش از ۷‌هزار شغل برای فرانسوی‌ها ایجاد می‌کند. بعد از امضای این قرارداد اعلام شد که سهام شرکت داسو سازنده فرانسوی هواپیمای رافال، بیش از ۹‌درصد جهش کرده است. پیروزی رافال در رقابت با هواپیماهای آمریکایی بدون شک بدون رضایت آمریکا و تعلل آن در فروش اف ۳۵های رادارگریز رخ نمی‌داد و شاید واشنگتن با این کار به نوعی از پاریس بر سر توافق آکوس دلجویی کرده باشد. توافق برای همکاری در زمینه اکتشافات فضایی بین مرکز فضایی محمد بن راشد و مرکز ملی مطالعات فضایی فرانسه، امضای یادداشت تفاهم در زمینه انرژی هسته‌ای بین سازمان انرژی هسته‌ای امارات و شرکت الکتریسیته دو فرانس، و تمدید قرارداد موجود بین موزه لوور ابوظبی و موزه لوور اصلی در پاریس تا سال ۲۰۴۷ به مبلغ ۱۶۵ میلیون یورو از دیگر دستاوردهای اقتصادی سفر مکرون است.

دوم بحث و بررسی نقش فرانسه در منطقه خاورمیانه است که طیف گسترده‌ای از موضوعات چون موضوع هسته‌ای و نقش و نفوذ ایران در منطقه ازجمله در عراق، لبنان، سوریه و یمن و رقابت قدرت‌های بزرگ در منطقه، در دوره‌ای که آمریکا به خروج نظامی از آن و پیگیری سیاست موازنه از دور و تمرکز بر شرق اولویت داده است، را در برمی‌گیرد. خاورمیانه همیشه برای فرانسه منطقه‌ای مهم بوده و جایی است که به این کشور اجازه می‌دهد تا با نشان دادن درجه‌ای از استقلال عمل و وزن نظامی‌اش در نقش یک قدرت بزرگ ظاهر شده و اعتبار بین‌المللی خود را نشان دهد. در واقع منطقه برای حس فرانسه از جایگاهش در عرصه قدرت در جهان حائز اهمیت است. سیاست سنتی فرانسه در این منطقه مبتنی بر نوعی واقع‌گرایی است که مفهوم بنیادین آن را اطمینان‌بخشی چندباره به متحدان و شرکا در قبال درک تهدیدهایی که به خصوص در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی دارند تشکیل می‌دهد. مکرون بعد از برگزیت به عنوان یک قدرت هسته‌ای و عضو دائم شورای امنیت، نقش پررنگ‌تری را برای فرانسه در جهت‌دهی به سیاست خارجی آن ترسیم کرده و تلاش دارد تا تحت سیاست استقلال راهبردی اروپا آن را عملی سازد. این کشور از اول ژانویه سال ۲۰۲۲ به عنوان ریاست دوره‌‌‌ای اتحادیه اروپا، ایفای نقش در خاورمیانه ازجمله در بحران لبنان را در راستای تقویت سیاست خارجی خود و نقش رهبری‌اش بر اتحادیه و جهت‌دهی به سیاست استقلال، راهبردی می‌داند و بر این اساس است که موضوع لبنان در سفر به عربستان به موضوع کلیدی سفر تبدیل می‌شود. فرانسه در سال‌های اخیر در قالب استقلال راهبردی اروپا تلاش بسیاری کرده تا متحدانش در اتحادیه اروپا ازجمله آلمان را با خود در این راه همراه سازد که تبلور آن در ماموریت دریایی اروپایی (EMSOH) قابل مشاهده است. با این حال در این کار موفق نبوده است. صحبت‌های مکرون درخصوص ایران و مذاکرات هسته‌ای از دو منظر قابل ارزیابی است. اول اینکه امارات و عربستان مدت‌هاست که خواهان حضور در مذاکرات هستند (امری که با مخالفت ایران روبه‌رو شده) و فرانسه با این‌کار تلاش می‌کند تا به آنها اطمینان بدهد که صدا و نظرشان در مذاکرات نمایندگی می‌شود. و دوم اینکه مکرون با این‌کار همچنان تلاش می‌کند تا ایده «برجام پلاس» و تعمیم و گسترش آن به امنیت و ثبات در منطقه را دنبال کند و آن را به عنوان مطالبه‌ای منطقه‌ای از ایران زنده نگه دارد. ادعای مکرون مبنی بر اینکه دور هشتم مذاکرات هسته‌‌‌ای به زودی برگزار نخواهد شد چندان با واقعیت‌های موجود در اروپا همخوانی نداشت و به سرعت رنگ باخت. به‌رغم سرخوردگی و نگرانی اظهار شده در بیانیه سه کشور اروپایی بعد از مذاکرات اخیر، تاخیر در مذاکرات و عدم‌حصول نتیجه می‌تواند با گام‌های بیشتر کاهش تعهدات هسته‌‌‌ای از سوی ایران، پیچیدگی بیشتر روابط آن با آژانس و سخت‌تر شدن نجات برجام همراه شود. با توجه به تحولات سیاسی داخلی در کشورهای آلمان، فرانسه و بریتانیا و مشکلات امنیتی، اقتصادی و اجتماعی پیش روی آنها از بحران در مرزهای اوکراین گرفته تا مقابله با شیوع موج جدید کرونا در این قاره، دیپلمات‌‌‌های ارشد اروپایی ترجیح می‌دهند تا فرصتی دیگر به مذاکرات برای احیای توافق هسته‌‌‌ای بدهند و این فرصت نمی‌تواند خیلی به تاخیر انداخته شود.

سوم اهمیت سفر مکرون از منظر مسائل داخلی و انتخابات آتی ریاست جمهوری فرانسه است. اریک زامور یهودی پوپولیست و مارین لوپن با تمام توان به دنبال شکست مکرون هستند. بنابراین مکرون تلاش می‌کند تا با استفاده از همه ظرفیت‌‌‌ها و فرصت‌‌‌های موجود ازجمله دستاوردهای سیاست خارجی و منافع ناشی از قراردادهای نظامی و تجاری با کشورهای ثروتمند منطقه، موقعیت‌اش را در انتخابات آتی ریاست جمهوری فرانسه بهبود بخشد. بدون شک روابط صمیمی او با‌ ام بی ‌زد و ‌ام بی‌اس به دریافت چنین کمک‌هایی از آنها در چنین زمان خاصی کمک می‌کند و قتل خاشقجی یا نقض حقوق بشر و حقوق بشردوستانه در جنگ یمن نمی‌تواند مانع چنین دیداری شود.

در کل سفر مکرون به امارات و عربستان بیشتر از بعد اقتصادی و منافع آن برای او در انتخابات آتی ریاست جمهوری حائز ارزیابی است، تا تحولی خاص در سیاست خاورمیانه‌ای این کشور. از منظر اروپایی نیز، استقلال راهبردی با طعم فرانسوی اگر به معنای جدا شدن (decoupling) از آمریکا و فرانسوی کردن سیاست خارجی و دفاعی اروپا در قبال مناطق مختلف ازجمله خاورمیانه باشد فرصت تحقق نخواهد یافت.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین