شنبه 29 ارديبهشت 1403 شمسی /5/18/2024 2:10:34 PM

🔻روزنامه ایران
📍دولت آینده افق‌های امیدوارکننده ترسیم کند
✍️محمد هاشمی

آقـــای رئیســـی اکنون بـــه‌عنـــوان رئیـــــس جمهوری منتخب در آستانه شروع دوره‌ای بسیار حیاتی برای کشور قرار گرفته؛ چه در دوره انتقال قدرت و چه پس از آن در موقعیت آغاز ریاست جمهوری. اساساً این ماه‌های ابتدایی ریاست جمهوری به لحاظ اینکه می‌تواند به مثابه شالوده‌سازی برای یک دوره چهار یا هشت‌ساله مدیریت کشور باشد دارای اهمیت بسیار زیادی است. از همین رو می‌طلبد که رئیس جمهوری منتخب و تیم او با حداکثر دقت و ظرافت مسائل را در این دوره دنبال کنند. از یک منظر مهم‌ترین مسأله کشور در شرایط فعلی بحث سرمایه اجتماعی است. در انتخابات اخیر هر چند به مانند ادوار گذشته تلاش دشمنان نظام برای تحریم انتخابات ناکام ماند اما در عین حال شکی نیست که انتظار دوستداران کشور رسیدن به مشارکتی بیش از این بود. این مسأله از آن رو مهم است که وضعیت مشارکت در انتخابات قبل‌تر برای مجلس یازدهم در اسفند ۹۸ هم سطح مطلوب و قابل قبولی نداشت. پیکره سرمایه اجتماعی کشور اکنون زخم خورده است. چنانکه آقای رئیسی هم در مواضع خود و در نشست خبری به موضوع سرمایه اجتماعی و اینکه می‌خواهند رئیس‌جمهوری همه باشند تأکید داشتند.
این مهم را می‌توان به شکلی کارویژه اصلی دولت آقای رئیسی دانست و انتظار این است که بقیه برنامه‌ها، راهبردها و اقدامات ایشان حول همین موضوع یعنی افزایش مجدد سرمایه اجتماعی کشور باشد. کما اینکه خود ایشان هم چه در مناظره‌های تلویزیونی و تبلیغات انتخاباتی و چه بعد از پیروزی در رقابت
۲۸ خرداد بر این موضوع به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم اشاره کرده‌اند که نیاز است تا دوباره رضایت مردم به شکلی در حوزه‌های مختلف جلب گردد. جلب این رضایت در حوزه‌های مختلف و از جمله رفاه و معیشت به نوعی همان افزایش سرمایه اجتماعی است.
اما این مهم رخ نمی‌دهد جز اداره صحیح و واقع‌بینانه کشور. چنین امری خود نیازمند پرهیز از سیاستگذاری‌ها و راهبردهای شعاری است و در عین حال جلب یک مشارکت عمومی در سطوح مختلف را می‌طلبد. تأکید آقای رئیسی بر مستقل بودن‌شان در مقام ریاست جمهوری این امیدواری را ایجاد می‌کند که ایشان در پی استفاده از تمام ظرفیت اجتماعی، سیاسی و کارشناسی کشور به نفع اداره ایران هستند. دولت سیزدهم میراثی نه چندان مطلوب را از وضعیت کشور به ارث می‌برد. شکی نیست که سرنوشت همه ما به تغییر وضعیت این میراث و دگرگونی مثبت در اوضاع و پدیدار شدن افق‌های امیدوارکننده بستگی دارد. همان‌طور که دولت آقای رئیسی باید از فضای شعارهای جناحی و انتخاباتی خارج شود و بر مبنای یک واقع‌بینی مدیریتی کار خود را آغاز کند، رقبای این دولت هم باید برای تقویت نقاط قوت این دولت و یاری رساندن به آن حداکثر کوشش را از خود بروز دهند. این مهم هیچ تنافر و تناقضی با نقد احتمالی دولت سیزدهم نخواهد داشت. چه اینکه بردن این دولت به گوشه رینگ نقد و حملات سیاسی از همان ابتدای کار، همانقدر مخرب و زیانبار است که اشتباهات دولت می‌تواند منتج به آثار منفی برای کشور شود.


🔻روزنامه کیهان
📍این ریل چگونه تغییر کرد؟
✍️عباس شمسعلی

انتخابات ۲۸ خرداد پس از مدت‌ها انتظار و گمانه‌زنی‌ها برگزار شد. در این میان بحث پرتکرار این روزها، میزان مشارکت مردم و اظهارنظرهای مختلف و متفاوت در تحلیل این موضوع است. آنچه از مجموع و برآیند این تحلیل‌ها مشاهده می‌شود این است که مشارکت بیش از ۴۸ درصدی که البته در بسیاری از کشورها آرزو و هدفی دور از دسترس می‌باشد با توجه به میزان مشارکت و حد نصاب‌هایی که مردم کشورمان در انتخابات مختلف سال‌های گذشته از خود به‌جا گذاشته‌اند عدد بالایی نیست. عمده دلایل این کاهش مشارکت از سوی تحلیلگران و کارشناسان در چند موضوع خلاصه می‌شود از جمله؛
۱- ادامه شیوع کرونا که طبق بررسی‌ها و تجربه سایرین حداقل ۱۰ درصد و چه‌بسا بیشتر در کاهش میزان مشارکت تأثیر دارد. در این خصوص گفتنی است که علی‌رغم همه زحمات کادر بهداشت و درمان کشور و همراهی بخش عمده‌ای از مردم در رعایت شیوه‌نامه‌های اتخاذ شده، بی‌تدبیری دولت و برخی از بی‌توجهی‌های ستاد کرونا به هشدار کارشناسان درخصوص لزوم جلوگیری از سفرهای نوروزی در شرایطی که در روزهای پایانی سال گذشته بیش از هر زمان دیگری به مهار کرونا نزدیک شده بودیم و آمار فوتی‌ها و ابتلا به شدت کاهش یافته بود کار را به آنجا رساند که همچنان کشور درگیر ابتلای روزانه بیش از
۱۰ هزار نفر و مرگ بالای ۱۰۰ بیمار کرونایی می‌باشد. در این شرایط طبیعی است که درصد قابل توجهی از سالمندان یا افراد دارای بیماری زمینه‌ای و سایر افراد که در گذشته با آسودگی برای رای دادن در محل شعب رای‌گیری حاضر می‌شدند علی‌رغم تمایل به رای دادن ریسک این موضوع را نپذیرند، البته شاید این افراد وقتی قرنطینه وسواس‌گونه و دورکاری عجیب برخی مسئولان را در طول دوران کرونا می‌بینند که با وجود امکان برنامه‌ریزی برای رعایت شیوه‌نامه‌ها تقریباً از حضور در بیشتر مجامع عمومی و رفتن بین مردمی که با همین دستورالعمل‌های ابلاغی مشغول زندگی روزمره خود هستند خودداری می‌کنند، به خود حق می‌دهند که برای حضور در پای صندوق رای ‌تردید داشته باشند و احتیاط کنند. به این شرایط باید بی‌توجهی دولت در افزایش و هدایت صندوق‌های سیار متناسب با رای‌گیری در شرایط کرونایی و همچنین ضعف اجرایی در برگزاری منظم و بدون تاخیر انتخابات که روز جمعه موارد متعددی از این ضعف مشهود بود را نیز اضافه کرد.
۲- از دیگر عوامل بیان‌شده در تحلیل چرایی علت کاهش مشارکت مردم در کنار موضوع مهم و اثرگذار کرونا، می‌توان به عملکرد نامطلوب دولت در سال‌های اخیر به‌ویژه در حوزه‌هایی همچون اقتصاد و مدیریت معیشت مردم‌ اشاره کرد. ناتوانی و کم‌کاری دولت در عمل به وعده‌های پرزرق و برق خود از یک‌سو و معطل نگه داشتن تولید و گره زدن عجیب و سؤال‌برانگیز معیشت و سفره مردم به برجامِ نافرجام و مذاکرات بی‌حاصل با غربی‌ها در کنار سوءتدبیر در انجام بسیاری از وظایفی که اساساًً هیچ ارتباطی با خارج مرزها و مذاکره ندارند، همچنین ثبت رکوردهای تازه از جمله در تورم و گرانی سرسام‌آور، از افزایش قیمت مداوم مایحتاج روزانه مردم تا هفت برابر شدن قیمت مسکن و چند برابر شدن قیمت خودرو و... طبیعتاًً گلایه و سرخوردگی بسیاری از مردم را در پی داشته که بی‌شک در میزان مشارکت آنها در انتخابات نقش مستقیم داشته است.
۳- در کنار موضوعات مهمی ‌که‌ اشاره شد، مواردی همچون تلاش رسانه‌های معاند و متصل به دلارهای نفتی سعودی و سرویس‌های امنیتی غرب و تلاش آنها برای پمپاژ پرحجم ناامیدی و سوار شدن آنها بر موج بی‌تدبیری‌های داخلی برای القای بی‌اثر بودن انتخابات هم در بین نظرات تحلیلگران به چشم می‌خورد. در این بین همنوایی تأسف‌برانگیز برخی عناصر داخلی که حیات سیاسی و تمام اسم و رسم خود را مدیون همین صندوق‌های رای و مشارکت مردم در انتخابات هستند و تلاش آنها برای از رونق انداختن انتخابات (که تفاوتی با آن فحاشی و چوب و چماق‌کشی ضدانقلاب برای جلوگیری از رای دادن هموطنان غیور ساکن غرب نداشت) از نکات خاص این دوره از انتخابات بود هرچند باید به این افراد گفت «عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری».
عده‌ای نیز تلاش‌کردند نحوه بررسی صلاحیت نامزدها را عاملی برای کاهش مشارکت بدانند که با وجود حضور نامزدهایی از طیف‌های مختلف سیاسی از جمله جریان اصلاحات در مناظرات و انتخابات و حضور همراه با حمایت سران و رسانه‌های این طیف از کاندیدای خود که با بی‌اعتنایی مردم به آنها (که ناکارآمدی‌های موجود را نتیجه عملکرد دولت مورد حمایت و برآمده از تلاش گذشته آنها می‌دانستند) همراه بود، نمی‌توان ادعای آنها را پذیرفت. اما واقعیت آن است که دو دلیل اول یعنی کرونا و نارضایتی مردم از عملکرد دولت را در کنار ضعف اجرایی دولت در شیوه برگزاری انتخابات باید دلیل اصلی کاهش مشارکت دانست. هر چند در تلاشی مضحک رسانه‌های معاند و جاماندگان داخلی از همراهی ملت، تلاش می‌کنند با وجود قابل پیش‌بینی بودن کاهش مشارکت مردم به دلایلی همچون کرونا و نارضایتی شدید از عملکرد دولت، کاهش مشارکت را به نفع خود مصادره کرده و سند حقانیت خود معرفی کنند که باید گفت؛ سمپاشی‌های داخلی و خارجی و جنگ تبلیغاتی دشمن و رسانه‌های آن موضوع جدیدی نیست و بارها در دوره‌های مختلف انتخابات، با بی‌اعتنایی و جواب سخت مردم خنثی شده است.
اما وقتی سخن از گلایه‌های مردم می‌کنیم علاوه بر مواردی همچون نارضایتی گسترده از عملکرد دولت در حوزه معیشت و اقتصاد، نباید از یک آسیب بزرگ غافل شد و آن هم چیزی نیست جز لطمه رساندن به سرمایه اجتماعی انقلاب و نظام مظلوم توسط دولت‌های مختلف در سال‌های گذشته با عملکرد و خط‌مشی‌هایی که اساساًً سنخیتی با خط اصیل انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی نداشته است.
هرچند با دید انصاف نمی‌توان از خدمات دولت‌ها در دوره‌های مختلف چشم‌پوشی کرد اما مردم که دولت‌های مختلف را با رای و مشارکت ارزشمند خود و با امید به رفع موانع و مشکلات به صحنه خدمت وارد کرده‌اند از مواردی همچون اصرار و افتخار به مانور تجمل در دولت سازندگی و تولد نسلی از مسئولانی که با فاصله گرفتن از خلق و خوی انقلابی‌گری و ساده‌زیستی و رفتن به سمت ‌اشرافی‌گری مسیر خود را از مردمی که چشم امید به خدمتگزاری آنها داشتند جدا کردند یا از پرداختن به حواشی بی‌ثمر و افزایش سیاست زدگی‌ها و رفتارهای ساختارشکنانه به جای تمرکز بر خدمت به مردم در دولت اصلاحات گلایه دارند. مردم از سرانجام تلخ و ناخوشایند دولتی که با روحیه خدمت و تلاش وارد میدان شد و امید به بازگشت ریل مدیریتی کشور به مسیر اصلی انقلاب را در مردم زنده کرد اما در پایان اسیر حواشی و حلقه انحرافی دشمنان دوست‌نما شد گلایه دارند. جالب آنکه امروز برخی از سردمداران آن دولت به جای شرمندگی از خیانت به امید مردم انقلابی، ژست طلبکار نیز گرفته‌اند. مردم از کندی و کم‌کاری دولتی که کلید تدبیر به آنها نشان داد اما ۸ سال از عمر یک کشور و ملت را در پای وعده‌های واهی و لبخند تصنعی دشمن هدر داد و با غفلت از مهم‌ترین وظایف و کم‌توجهی به ظرفیت‌های داخلی در موارد بسیاری بدترین شاخص‌ها و نمرات را از خود به جای گذاشت و سخت‌ترین فشارها را با سوءتدبیر و پرداختن به دوقطبی‌های غیرواقعی بر کشور و مردم تحمیل کرد گلایه دارند. مردم از رانت‌خواری‌ها و مقدم دانستن جناح و گروه و برخی نزدیکان بر مصالح ملی ناراحتند. متأسفانه به همان نسبت که این دولت‌ها به جای در پیش گرفتن مشی انقلابی و مورد تایید و انتظار مردم از خط اصلی انقلاب فاصله گرفتند، نه تنها به خود بلکه به سرمایه اجتماعی و ارزشمند انقلاب نیز آسیب زدند.
اما اینکه امروز فردی با شعار و تابلوی بازگشت به اصول و ارزش‌های انقلاب از جمله ساده‌زیستی و مبارزه با ‌اشرافیت در مدیران، عدالت‌طلبی، مبارزه با فساد و رانت، توجه به کرامت اقشار ضعیف و آسیب‌پذیر و معتقد به حضور مسئولان در بین مردم برای شنیدن دردها و نظرات آنها در عرصه انتخابات حاضر می‌شود و مردم با اتکا به صداقت و کارنامه‌ای که موید این شعارها است وی را برای ریاست جمهوری بر می‌گزینند نشان‌دهنده این است که مردم بر خلاف عده‌ای از مسئولان و سیاست‌بازان و بر خلاف تلاش دشمن و رسانه‌های وابسته برای القای روگردانی ملت از انقلاب، همچنان دل در گرو ارزش‌های انقلاب اسلامی دارند و اتفاقاً نسخه شفابخش دردهای امروز جامعه و کلید واقعی باز کردن قفل‌های موجود در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاست خارجی و... را در بازگشت به آرمان‌های انقلاب می‌دانند.
حال که امروز مردم خسته از ناکارآمدی‌های سال‌های اخیر با رای خود اعتقادشان به اصلاح‌طلبی و لزوم تغییر وضع موجود نه با الگوبرداری نامعقول از نسخه‌های نامأنوس غربی یا دل سپردن به شعارهای پررنگ و لعاب اما توخالی روشنفکرنماهای مدعی سیاست‌دانی، بلکه از طریق بازگشت به اصول و مبانی ارزشمند انقلاب اسلامی جلوه‌گر کرده‌اند، وظیفه سنگینی بر دوش رئیس‌جمهور منتخب و دولت جدید قرار گرفته است تا ضمن تشکیل کابینه‌ای قوی و خدمتگزار، طعم واقعی و شیرین اثرات فعالیت و خدمت دولتی در‌ تراز انقلاب را به مردمی که یا خاطره سال‌های نخست انقلاب و این طعم شیرین را در ذهن دارند و یا جوانانی که زیر بمباران تبلیغاتی دشمن به‌ویژه در فضای مجازی کمتر شناختی از عینیت یافتن این نسخه ارزشمند دارند بچشانند و البته سرمایه اجتماعی ارزشمند نظام جمهوری اسلامی را بیش از پیش‌ ترمیم کرده و افزایش دهند.
بی‌شک با وجود حجم انبوهی از مشکلات موجود اقتصادی و اجتماعی که بخشی از آن ناشی از کم‌کاری و سوءتدبیر دولت فعلی و بخشی نیز مشکلات ریشه‌دار گذشته است کار دولت جدید دشوار است و باید توقع و مطالبه ما نیز منطقی باشد اما از آنجا که هرجا و در هر عرصه‌ای انقلابی عمل کرده‌ایم به خوبی و گاه معجزه‌آسا پیش رفته‌ایم قطعاً یک دولت انقلابی و مردمی و پرتلاش هم پشت دیوار و بن‌بست‌ها نمی‌ماند. ان‌شاءالله.


🔻روزنامه اطلاعات
📍از گفت‌وگوهای «وین» چه خبر!؟
✍️ابوالقاسم قاسم‌زاده

گفتگوهای «برجام» در وین ادامه دارد و بنابر اظهارات نماینده روسیه که از کارشناسان حرفه‌ای در روابط بین‌المللی و نماینده ارشد این کشور در آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای است «به نظر می‌رسد نشست هفته آینده، دور پایانی همراه با اعلام توافق و امضاء متن آماده شده باشد.» او به خبرنگاران در وین اظهار کرد: «… مذاکرات احیای برجام تا روز ۲۴ تیرماه (ششمین سالگرد توافق برجام) به سرانجام می‌رسد.»
دکتر عباس عراقچی معاون وزارت خارجه و رئیس تیم ایران در مذاکرات هسته‌ای وین گفت: «امروز روز آخر از دور ششم مذاکرات است. روزهای پرکار و فشرده و گفتگوهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتیم و الان در موقعیتی هستیم که تقریباً تمامی اسناد توافق آماده است.»

دکتر ظریف وزیر خارجه که در مجمع دیپلماسی آنتالیا در ترکیه شرکت دارد نیز به خبرنگاران گفت: «احیای برجام و توافق، پیش از پایان دولت روحانی به دست می‌آید.»

نماینده دولت آمریکا در گفتگوهای وین و سخنگوی اتحادیه اروپا گفته‌اند «انتخاب رئیس جمهوری جدید در ایران تأثیری بر احیای مذاکرات برجام ندارد و به زودی گفتگوهای وین با موفقیت و امضاء متن توافق به پایان می‌رسد.»

در این راستا سخنگوی وزارت خارجه «سعید خطیب‌زاده» در مصاحبه مطبوعاتی به خبرنگاران گفت: «هیچ بعید نیست که دور بعد گفتگوها، دور پایانی در وین باشد و جمهوری اسلامی ایران، امکان رفع تحریم‌ها را به تأخیر نخواهد انداخت.» سرانجام روحانی رئیس جمهوری نیز اطلاع داد به زودی تحریم‌ها برداشته خواهند شد، زیرا دو روز قبل از کاخ سفید اطلاع داده شد که بایدن دستور لغو همه تحریم‌های مرتبط با کرونا را نسبت به ایران صادر کرده است.

در ایام انتخابات و به ویژه پس از پایان و اعلام نتیجه آن، شبکه‌های خبری اسرائیل و اغلب رسانه‌های حامی صهیونیست‌ها و شبکه‌های فارسی‌زبان در لندن و آمریکا به صورت مداوم در خبرها و گزارش‌ها و مصاحبه‌ها، خط القاء بن‌بست در گفتگوهای وین و بی‌نتیجه شدن آن را دنبال کرده‌اند تا فضای یأس آلود و تیره از آینده ایران با رئیس جمهوری جدید را در اذهان مخاطبان خود حک کنند. در داخل هم شایعه‌سازی‌ها درباره قطع گفتگوها در وین و بازگشت به دیپلماسی منفی و سیاست خارجی «پرخاشگر» در تشدید تضادها جریان یافته است، طوری که بن‌بست گفتگوها در وین و ادامه تحریم‌های همه‌جانبه دوران ترامپ اشاعه پیدا کند! از سوی دیگر واقعیت خبرها از گفتگوی وین، خلاف این جنگ رسانه‌های فارسی‌زبان «صهیونیست‌زده» را نشان می‌دهد. اکنون که در آستانه دوره پایانی گفتگوهای وین قرار گرفته‌ایم، ایران و همه طرف‌های مذاکره‌کننده به طور رسمی از نهایی شدن متن توافق و امضاء آن در آینده نزدیک خبر می‌دهند. از پی این اعلام نظرها، رسانه‌های فارسی‌زبان «معاند»، اندک اندک ادامه گزارش‌های منفی از گفتگوهای وین را به محاق می‌برند و از صدر اخبار و مصاحبه‌های خود خارج می‌کنند! زیرا دیگر خوراک مناسب برای ادامه افکار‌سازی تخریبی در اذهان ایرانیان نیست! واقعیت این است که این رسانه‌ها در راستای منافع مردم ایران فعالیت نمی‌کنند و از هر خبری برای نمک پاشیدن به زخم و نگرانی‌های مردم در ایران سوء استفاده می‌کنند. زیرا هدف اصلی این رسانه‌ها بسترسازی فکری برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران است ولاغیر. متأسفانه، صداوسیما و دیگر رسانه‌های ایران، زهرآلودگی این رسانه‌های مخرب و ضد کیان ایران را به صورت حرفه‌ای به مخاطبان خود نشان نمی‌دهند. لاجرم میدان برای آنها باز است تا هر خبر یا گزارش تخریبی را برای منافع رژیم صهیونیستی و برخی دولت‌های ضد ایرانی در منطقه به صورت حرفه‌ای رسانه‌ای، اشاعه دهند! ما اکنون بعد از پایان انتخابات ریاست جمهوری با تضادسازی‌های دشمنان ایران مواجهیم. تقابل رسانه‌ای، تقابلی فرهنگی با کلید واژه «ایران در آستانه سقوط» است. متأسفانه برخی از خط‌زده‌های سیاسی در مطبوعات داخلی نیز دانسته و ندانسته برای رسانه‌های معاند، خوراک مناسب فراهم می‌سازند!

نکته مهم دیگر این است که بایدن و دولت او در همین مدت کوتاه با استقرار در واشنگتن به صورت رسمی و عملی نشان داده‌اند که نمی‌خواهند سیاست‌های تخریبی نتانیاهو (پس‌زده) و ترامپ را ادامه دهند و طراحی جدیدی از سیاست و روابط بین‌المللی و به ویژه در منطقه خاورمیانه را به میدان آورده‌اند. نشانه‌های آن را در اولین سفر خارجی رئیس جمهوری آمریکا «بایدن» به اروپا، گفتگوهای او با سران اتحادیه اروپا، همچنین پوتین شاهد بودیم. سرخط سیاست بایدن و تفاوت او با گذشته از دوران نتانیاهو و ترامپ چنین است که شعار «همه با من» ترامپ در راستای طراحی و اجرای سیاست «تحریم‌ همه‌جانبه و فشار حداکثری»‌ علیه ایران فعال بود. اما اکنون بایدن می‌گوید «من با شما برای ترسیم سیاست‌های رفتاری جدید برای حل و فصل اختلاف‌ها در جامعه ملل.» ما باید دریابیم که ترامپ و نتانیاهو رفته‌اند و گذشته تخریب‌های آنها به بایگانی تاریخ سپرده شده است؛ اگرچه هنوز بازگشت مجدد خود را فریاد می‌زنند. رئیس جمهوری و دولت جدید ما، بیش از هر چیز در تبیین سیاست خارجی و روابط بین‌المللی، نیازمند شناخت دقیق تحولات و سیاست‌های دولت بایدن است. از گفتگوهای وین و خبرهای واقعی رسیده آن می‌توان دریافت که دوره‌ای متفاوت از گذشته کلید زده شده است.


🔻روزنامه اعتماد
📍‌با نگاه مثبت
✍️عباس عبدی

اولین گفت‌وگوی رسانه‌ای آقای رییسی به عنوان فرد پیروز انتخابات ۲۸ خرداد انجام شد. به گمان بنده باید از پیشداوری‌های بیهوده پرهیز کرد و نگاه و ارزیابی مثبتی به آن داشت. منظور از نگاه مثبت نسبی است! به عبارت دیگر آنان که کودکانه و بدون تامل و برای تهییج احساسات شعارهای غیرواقعی و ترس‌آوری را دادند تا بلکه مردم را از ترس این نتیجه محتوم به پای صندوق بکشند، اقدام اشتباهی انجام دادند. اصولا در ایران بخش قابل‌توجهی از سیاست‌های جاری مستقل از این است که چه کسی در پاستور حضور دارد و یکی از اعتراضات منتقدان نیز همین بوده است، پس چگونه انتظار داریم که با آمدن یک نفر و رفتن دیگری تغییرات بنیادی رخ دهد؟ حداقل اینکه زمان برای گمانه‌زنی منفی وجود دارد. نیازی به این رفتارها نیست. می‌توانیم با نگاه مثبت وارد شویم. حضور آقای رییسی در پاستور حداقل یک اثر مهم و مثبت دارد. همان اثری که بخشی از مردم به دلیل آن به وی رای دادند و بسیاری نیز به همین علت حاضر نشدند به رقبای او رای دهند و در انتخابات شرکت نکردند. آن دلیل نیز برچیده شدن تنش میان اجزای حکومت ایران است. بنده تردید ندارم که بخش قابل‌ملاحظه‌ای از ناکارآمدی دستگاه اجرایی دولت در ایران، ناشی از شدت تنش میان اجزای آن بود. واقعیت این است که در جامعه ایران و در تاسیس نهادهای مدرن سیاست، به صورت ناقص الگوبرداری می‌کنیم. هنگامی که از سه قوه قضاییه، مقننه و مجریه حرف می‌زنیم، بدان معنا است که این سه قوه در عین حال که استقلال دارند، در اصل مکمل یکدیگرند و وظایفی دقیق را انجام می‌دهند که به افزایش کارآیی هرکدام و مجموعه ساختار سیاسی منجر می‌شود و این مساله الزامات خاص خود را دارد. همچون وجود نهادهای قدرتمند حزبی، آزادی رسانه‌ها، قدرتمندی نهادهای مدنی و... ولی در ایران ماجرا برعکس می‌شود و این سه نهاد کارکرد حزبی و جناحی پیدا می‌کنند و به جای انجام وظایف خود مشغول رقابت و حتی ستیز می‌شوند، چون نهادهای دیگری که باید وظیفه و کارکرد رقابت را انجام دهند وجود ندارند؛ لذا وضع ایران مثل خودرویی است که یک نفر با حداکثر توان پایش را روی گاز گذاشته و چرخ‌ها با سرعت زیاد می‌چرخند، در حالی که در زمین نامناسب که امکان حرکت ندارد، قرار دارد. در نتیجه از یک‌سو هم انرژی مصرف می‌شود و از سوی دیگر هیچ پیشرفتی وجود ندارد و موتور داغ می‌کند و لاستیک‌ها ساییده می‌شوند و خلاصه خودرو بکسوات می‌کند. با آمدن آقای رییسی این مانع حداقل در کوتاه‌مدت برداشته می‌شود. هرچند معتقدم که شکاف‌های درونی این ساختار وضعیت جامعه ایران به گونه‌ای نیست که وحدت پایدار و بلندمدتی را فراهم کند ولی در هر حال رخ دادن این هماهنگی حتی در کوتاه‌مدت نیز مفید است.

علت دیگری که می‌تواند بر بهبود این وضعیت موثر باشد، متناسب شدن قدرت و مسوولیت است. بخشی از همان علت پیش‌گفته ناشی از عدم تناسب میان قدرت و مسوولیت بود. این ویژگی عوارض فراوانی دارد. قدرت تایید و رد FATF یا برجام در جایی بود که مسوولیت تبعات اِعمال آن قدرت را نمی‌پذیرفت ولی اکنون ماجرا فرق خواهد کرد. قضیه ساده است. به یک نمونه بسنده می‌کنیم.
کنفدراسیون فوتبال آسیا نه تنها میزبانی مسابقات را به ایران نمی‌دهد، بلکه جوایز تیم‌های ایرانی را هم پرداخت نمی‌کند. هیچ‌کدام از این دو اقدام ناشی از خباثت این نهاد نیست، بلکه ناشی از وضعیت تحریم ایران است. این یک نمونه کوچک است.
حالا آقای رییسی از سرمایه‌گذاران دعوت به حضور در ایران می‌کنند، انتقال پول و کالا و صادرات آن را چه خواهد کرد؟ مثل این است که ما کسی را به منزل خود دعوت کنیم ولی درها بسته و قفل باشند، خب! او از کجا وارد شود؟
نکته سوم که جای امیدواری است، ضرورت مقایسه نکردن دوره جدید اصولگرایان با دوره سیاه احمدی‌نژاد است. به چند دلیل نباید گمان کرد که آن اتفاقات تکرار خواهد شد. هر چند همیشه باید نگران بود. دلیل اول، فقدان درآمدهای افسانه‌ای نفت است.
به قول معروف؛ آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. دیگر از پول‌های مفت نفت خبری نیست، باید از ماده خاکستری مغزها کار کشید. در آن دوره مغزهای گنجشک هم می‌توانست با پول نفت افسانه‌ای امور را بگذراند. الان بدون اتکا به مغزهای متعارف، نمی‌توان از پس هیچ امری برآمد و این جای امیدواری است. علت دوم نیز تجربه فاجعه‌بار آن دوره است که پیش چشم حکومت است. علت سوم نیز تغییر شدید شرایط داخلی، رسانه‌ای، بین‌المللی و نسلی است. فراموش نکنیم که احمدی‌نژاد وقتی دولت خاتمی را تحویل گرفت، همه شاخص‌هایش مثبت و خوب بود، البته روزی که رفت دیدیم چه تحویل داد، حالا رییسی دولتی را تحویل می‌گیرد که همه می‌دانیم چه وضعی دارد. امیدوارم در این باره بیشتر بنویسم.


🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌‌‌‌‌‌‌آرای باطله به روایت دیگر
✍️حمزه نوذری

در این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا آرای باطله مسئله اساسی و مهمی شده است؛ به گونه‌ای که دولتمردان، پژوهشگران و عموم مردم علاقه‌مند هستند بیشتر درباره آن بدانند. این مسئله چنان چالش‌برانگیز شده است؛ که در برخی متون از آرای باطله به‌عنوان رتبه دوم انتخابات ریاست‌جمهوری یاد می‌شود یا گفته می‌شود در شهر تهران بیش از ۱۲ درصد آرا، باطله بوده است. جنبه عجیب و مهم مسئله این است که در برخی شهرهای بزرگ تعداد آرای باطله از آرای منتخب اول این شهرها بیشتر و گاهی دو برابر بوده است. مثلا آرای باطله شورای اسلامی شهر کرج ۱۶ هزار بیش از آرای نفر اول گزارش شده است. فهم دقیق این مسئله نیازمند پژوهش علمی است. اما مهم‌ترین فرضیه‌ای که این روزها در رسانه‌ها مطرح شده، این است که رأی‌دهندگان علاقه‌مند به مشارکت و دموکراسی هستند اما به جهت اینکه نماینده یا فردی در میان نامزدها نداشته‌اند، رأی سفید داده‌اند یا به کسانی غیر از افراد تأییدشده رأی داده‌اند. با این فرضیه، دلیل اصلی به نهادهای تعیین صلاحیت‌ها برمی‌گردد. اما به نظر می‌رسد فرضیه مهم دیگری و از زاویه متفاوتی می‌توان برای تحلیل این مسئله مطرح کرد؛ فرضیه ترس. ترس ازدست‌دادن فرصت‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. بخشی از فرضیه‌ای که در رسانه‌ها منعکس شده درست است؛ یعنی چون افراد نماینده‌ای نداشتند، نام افراد دیگر را نوشته یا رأی سفید داده‌اند اما اینکه این افراد دوستدار دموکراسی هستند و برای پاسداشت آن مشارکت کرده‌اند، قابل نقد است. دولتمردانی که مدام دوگانه‌سازی می‌کنند و کسانی را که رأی نمی‌دهند ‌‌ضد نظم موجود و طرفدار استکبار می‌دانند، نقش مهمی در افزایش آرای باطله دارند. این تهدید که ممکن است نیروی غیر تلقی شوند، برخی را به سمت رأی‌دادن سوق می‌دهد درحالی‌که نماینده‌ای در میان کاندیداها ندارند. افرادی که شغل تثبیت‌شده‌ای ندارند یا قراردادهای کاری کوتاه‌مدت دارند یا امید دارند در سازمان رسمی مشغول به کار شوند، رأی می‌دهند که به خاطر رأی‌ندادن از کار بی‌کار نشوند یا فرصت اشتغال را از دست ندهند. برخی یارانه‌بگیران نگران‌اند که این منبع اقتصادی ناچیز را با رأی‌ندادن از دست بدهند. مفهوم احساس ترس از‌دست‌دادن منابع و منافع، فرضیه‌ای است که می‌توان برای افزایش آرای باطله مطرح کرد. لازم است این دوگانه‌انگاری و گسترش این تفکر را که کسانی که رأی نمی‌دهند غیر هستند، متوقف کنیم. افرادی که رأی باطله می‌دهند احساس می‌کنند که نمی‌توانند از میان افراد موجود نماینده‌ای انتخاب کنند که تغییر ایجاد کند اما در عین حال نگران سرنوشت شخصی‌شان هستند. این احساس و طرز تلقی که رأی‌ندادن باعث ازمیان‌رفتن فرصت‌های شغلی می‌شود، ربطی به سیاست‌های کلان کشور ندارد و تاکنون نه در قانون و نه در استخدام‌ها و جذب و... کسی به خاطر رأی‌ندادن طرد و محروم نشده است اما سخنان برخی دولتمردان و سیاسیون این شایعه را در میان گروه‌های مختلف اجتماعی شدت می‌بخشد. دولتمردانی که تریبون دارند نباید این احساس ترس را در جامعه رواج ‌دهند و باعث نگرانی شوند؛ درحالی‌که در قانون کشور و رویه‌های اجرائی و اداری رأی‌ندادن موجب از‌دست‌دادن منابع و فرصت‌ها نمی‌شود.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍تغییر دولت‌ها‌ی تل‌آویو و تهران تاثیری در استراتژی تقابلی‌ ندارد
✍️مهدی مطهرنیا

نتانیاهو که در حال حاضر رهبری مخالفان کابینه اسراییل را برعهده دارد، مدعی شده است یائیر لاپید، وزیر خارجه این رژیم با همتای آمریکایی‌اش بر سر سیاست «عدم‌غافلگیری» در موضوع ایران توافق کرده است.نکته‌ای که در این باره نباید از نظر دور داشت این است که تغییر دولت‌ها در تل‌آویو و تهران تفاوتی در تغییر استراتژی اسراییل درباره ایران ندارد. چه تهران و چه تل‌آویو یکدیگر را دشمن یکدیگر می‌دانند و به دنبال استراتژی تقابلی در برابر یکدیگرند. اگرچه تغییر دولت‌ها تا حدی می‌تواند از شدت و ضعف برخورد و ادبیات مورد توجه دولت‌های گوناگون تغییرات اندکی ایجاد کند و در قوه تاکتیک و تکنیک برخورد تمایزهایی ایجاد شود اما هرگز در استراتژی آن تفاوتی ایجاد نخواهد شد. لذا استراتژی اسراییل در قبال ایران و استراتژی ایران در قبال اسراییل با تغییر دولت در تهران و تل‌آویو تفاوت نخواهد کرد و تنها تاکتیک و تکنیک‌ها می‌تواند متفاوت باشد.خصوصا دولتی که اکنون در اسراییل روی کار می‌آید دولتی راست‌گرای محافظه‌کار است و می‌کوشد زمینه‌های ایجاد برتری خود در منطقه علیه ایران را افزایش دهد. بنابراین با توجه به این معنا باید گفت دولت کنونی حاکم بر اسراییل رویکردها را با تاکتیک‌های متمایز، نه متفاوت از دولت نتانیاهو ادامه خواهد داد.پس چیزی که نتانیاهو بر آن تاکید دارد نشان‌دهنده همین معناست و دولت جدید اسراییل همان مسیر را با شدتی متفاوت و راهکارهایی متمایز ادامه می‌دهد چرا که استراتژی تقابلی تل‌آویو با تهران تفاوت نخواهد داشت و همه تلاش خود را برای به سرانجام نرسیدن برجام و مذاکرات وین و عدم احیای برجام به کار خواهند برد و از هیچ کاری در این باره کوتاهی نخواهند کرد.بنابراین با توجه به تغییر دولت در تل‌آویو، بایدن بهانه بهتری برای نزدیکی بیشتر به اسراییل برای سیاست‌های آمریکا در دولت خود پیدا می‌کند، چرا که نتانیاهو به واسطه دفاع بسیار آشکار از ترامپ و تلاش برای باقی ماندن او بر قدرت تحت فشار افکار عمومی قرار دارد. از این‌رو جو بایدن، رییس‌جمهور آمریکا هم به این دلیل می‌تواند افکار عمومی آمریکا را در این باره راحت‌تر اقناع و با خود همراه کند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍رئیس‌جمهوری برای همه مردم
✍️محسن خلیلی

سیزدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شد و رئیس‌جمهور منتخب از دو ماه آتی کار خود را آغاز خواهد کرد. بی‌شک فرد برگزیده، خود صاحب برنامه مشخصی برای اداره دولت و ارائه راهکارهای متنوع در خصوص مسائل و مشکلات حاد این روزهای میهن عزیزمان است.

به‌حکم وظیفه و براساس چند دهه کار و تجربه در عرصه اقتصادی و صنعتی و تشکل‌گرایی توصیه‌هایی را عرض می‌کنم. رفع مشکلات یا به قول اقتصاددانان «ابر چالش‌»های گریبانگیر این ملک و ملت، جز از راه همبستگی و عزم ملی امکان‌پذیر نیست. برشمردن این ابرمشکلات و چالش‌ها تکرار مکررات و نمک پاشیدن بر زخم‌هاست؛ زخم‌هایی که حتی در جریان مناظره‌های انتخاباتی نیز تمامی کاندیداها بارها بر آنها صحه نهادند و نسبت به عواقب بس دردناک آنها مانند کوچک‌شدن سفره مردم، بیکاری خیل عظیم جوانان تحصیل‌کرده، تعطیلی بنگاه‌ها، ورشکستگی منابع آبی و ناهنجاری‌های اجتماعی هشدار دادند.

فراهم شدن این همبستگی و عزم ملی برای گذر از این وضعیت بس خطرناک، در درجه اول بر عهده کاندیدای پیروز در انتخابات یا همان رئیس‌جمهور منتخب آتی است. اوست که باید در گفتار و رفتار و کردار خویش ثابت کند که رئیس‌جمهور همه مردم ایران است؛ هم رئیس‌جمهور رای‌دهندگان به خود، هم رای‌دهندگان به کاندیداهای رقیب و همه کسانی که نام ایران و ایرانی را بر خود دارند و ممکن است به دلایلی در انتخابات شرکت نکرده باشند. رئیس‌جمهمور منتخب باید نشان دهد که خواهان حقوق برابر همه ایرانیان در حوزه‌های مختلف و زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در مقام شهروندی است.

این موضوع به گمانم مهم‌ترین نکته و بزرگ‌ترین چالش و به قول معروف، پاشنه‎آشیل رئیس‌جمهور منتخب برای ایجاد تحولات مثبت و مسالمت‌آمیز و خروج از ابرچالش‌های دامنگیر است.

رئیس‌جمهور آتی باید با صبر و شکیبایی و ارتقای ظرفیت تحمل و انتقادپذیری خود و همچنین تساهل و مدارا، گفتار و رفتار محبت‌آمیز و دوستانه و.... جامعه را پشت سر خود متحد و یکپارچه سازد و برای حل ابرچالش‌ها از طریق جلب مشارکت و همکاری گروه‌ها و آحاد مختلف اجتماعی برنامه عملیاتی داشته باشد. باید همه جامعه اعم از موافق یا مخالف بتوانند در فرآیند سخت و دشوار، اما مقدس بازسازی ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میهن عزیزمان همکاری و مشارکت داشته و در اداره میهن و تدبیر اوضاع و حضور در نهادهای تصمیم‌گیری و اجرایی سهیم باشند. تشکیل دولت در معنای مدرن آن، بدون پذیرش تکثر و تنوع، تساهل و... امکان‌پذیر نیست.

رئیس‌جمهور منتخب می‌تواند همبستگی و عزم ملی و گردآوردن مردم در اداره میهن را حول چند مولفه سامان دهد:

علم و دانش‌محوری و آینده‌نگری: امروزه بدون بهره‌گیری از دانش روز و نگاه به آینده و وجود چشم‌انداز، تفوق بر مشکلات و ابرچالش‌ها ممکن نیست.

چنانکه در حوزه اقتصاد، مسائلی همچون تورم و بیکاری و... در جهان امروز مسائلی حل‌شده محسوب می‌شود که به مدد علم و دانش اقتصادی و در قالب سیاست‌های انضباط پولی و مالی در چارچوب الگوی اقتصاد آزاد و رقابتی، سرنوشتی دیگر را برای کشورهای اسیر این مشکلات رقم زده است. پیش‌شرط این امر مهم آینده‌نگری و ترجیح مصالح بلندمدت و پایدار ملی بر جلب رضایت کوتاه‌مدت و غیرسازنده جامعه است.

انسجام مدیریتی و اداری و بوروکراتیک: سیاست‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باید هم‌راستا با هم و نه در تضاد و تناقض یا همچون مجموعه جزایر پراکنده و بی‌ارتباط با هم باشند و افراد فرهیخته و مجرب، فارغ از گرایش فکری و سیاسی و صرفا بر مبنای شایستگی علمی و تجربی‌شان امکان خدمتگزاری به میهن و مردم‌شان را از طریق به‌کارگیری در کابینه رئیس‌جمهور منتخب و دولت و نظام اداری و... داشته باشند.

تعامل با جهان: بدون امر مهم ارتباط و تعامل مثبت با جهان، پیوستن به جامعه جهانی، ارتباط با نهادهای بین‌المللی، جلب و جذب سرمایه‌گذاری خارجی و تبادل فکر سرمایه، کالا و محصولات و... نمی‌توان به توسعه پایدار در پرتو همبستگی و عزم ملی رسید؛ چراکه امروزه همبستگی ملی در قالب همبستگی جهانی قابل‌تعریف و تداوم است. به‌طور مثال، تبادل استاد و دانشجو بین دانشگاه‌های ایران با دانشگاه‌های معتبر بین‌المللی می‌تواند حلقه وصل و امکان تحول‌ میهن‌مان در فهم مشترک و حرکت توسعه‌ای معقول و هم‌افق با جهان امروز باشد.

امید است این چند توصیه در کنار توصیه‌های دیگر استادان و فرهیختگان بتواند کمک کار رئیس‌جمهور منتخب در مسیر تحقق آرزوی پیشرفت و توسعه میهن و کاهش درد و آلام مردم عزیزمان باشد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین