جمعه 7 ارديبهشت 1403 شمسی /4/26/2024 1:21:48 AM

🔻روزنامه ایران
📍فناوری ۵G و آخرین شانس ایران برای جهش اقتصادی
✍️محمدرضا نوروزپور

روز دوشنبه ۱۸ اسفند در مراسم بهره‌برداری از نخستین سایت نسل پنجم ارتباطات ۵G شرکت مبین نت، حضور داشتم.این مراسم با حضور محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در ایوان شمس برگزار شد.شرکت مبین نت، که به تازگی موفق شده است به فناوری سطح بالای اینترنت نسل پنجم دست یابد، در مرحله ابتدایی، این خدمات بسیار ارزشمند را در اختیار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و سازمان فناوری اطلاعات شهرداری تهران قرار داده است.
پیش از مبین نت، همراه اول و ایرانسل نیز به باشگاه ارائه دهندگان این فناوری برتر در جهان پیوسته بودند.دستیابی به فناوری‌های برتر و سطح بالا از جهات گوناگونی مهم و راهبردی است و در این خصوص مطالب فنی و مرتبط بسیار گفته شده است. در اینجا صرفاً قصد دارم اشاره‌ای کلی و گذرا به نقش حیاتی فناوری‌های سطح بالا در گذار کشور از شرایط عقب‌ماندگی از زنجیره ارزش جهانی و حرکت شتابان به سمت پیشرفت بیان کنم و تأکید کنم با استفاده از این فرصت می‌توان اقتصاد سنتی و تجارت محور کشور را به اقتصاد دیجیتال محور و متصل به زنجیره ارزش جهانی ارتقا داد.
فناوری ۵G سه ویژگی ارزش افزوده جدید به فناوری ارتباطات کشور اضافه می‌کند که استمرار گام‌های قبلی در ۲G، ۳G و ۴G نیست، بلکه یک مجموعه فناوری کاملاً متفاوت و جهش یافته است که در سخت‌ترین شرایط تحریمی در کشور عملیاتی شده است.
با این فناوری اولاً کاربران موبایل می‌توانند حجم زیادی از اطلاعات را به سرعت در دسترس داشته باشند.ثانیاً اینترنت اشیا در حجم انبوه قابلیت بهره‌برداری دارد و نهایتاً خودکارسازی و خودران‌سازی چیزهایی که نیاز به ارتباطات بسیار قابل اعتماد و بدون تأخیر دارند امکانپذیر می‌شود.به نظر می‌آید که حجم زیادی از سرمایه گذاری باید برای نوسازی زیرساخت‌های ارتباطی متناسب با این فناوری انجام شود لذا ضروری است در مراکز استان‌هایی که این فناوری در آنها عملیاتی شده است با استفاده از ساختارهای موجود برای بهره‌برداری از این فناوری در عرصه اقتصاد کلان، قطب‌های ایده‌سازی و نمونه‌سازی ایجاد شود و فرصت داریم تا قطب کارآفرینی در نمونه کاربردهای آن باشیم. در صورت عملیاتی‌سازی این فناوری ایران می‌تواند بخشی از زنجیره تأمین نرم‌افزارهای این فناوری در اقتصاد جهان باشد.
دلیل فرصت پیشتازی ایران در نمونه موفق ساختن و یا تبدیل شدن به زنجیره تأمین کاربردی سازی آن است که بهره‌برداری از این فناوری در حال حاضر در امریکا و اروپا از ما عقب‌تر است و آنها نومیدانه دنبال ساختن فناوری ضعیف‌تری با نامگذاری فریبکارانه هستند.آنها در تأمین فرکانس ۱ «هافمن، ۲۰۲۰» ، یا استانداردسازی برای تجهیزات یا توسعه انبوه پنج فناوری زیربنایی ۵G از چین عقب افتاده‌اند.۲ «لجت، ۲۰۱۹» از طرف دیگر اشراف امنیتی آنها در این فناوری قطع شده است.۳ «هانکوک، ۲۰۱۹»زمانی، این فرصت وجود داشت (از اوایل دهه ۵۰) تا ایران نقش محوری در زنجیره ارزش منطقه‌ای و جهانی ایفا کند اما به هر دلیلی این فرصت از دست رفت. ورود بهنگام اینترنت در ایران و فراگیر شدن آن در نیمه دوم دهه ۷۰ مجدداً فرصتی را فراهم کرد که در اثر جهش پدید آمده در حوزه فناوری‌های ارتباطاتی و اطلاعاتی، عقب‌افتادگی‌های کشور در این حوزه جبران شود. در برخی قسمت‌ها پیشرفت‌های بسیار خوبی رخ داد و می‌رفت تا برخی جا ماندگی‌ها از قطار پیشرفت و توسعه جهانی جبران شود، اما آماده نبودن زیرساخت‌ها و نبود آگاهی جمعی در میان کارگزاران و مدیران و افکار عمومی، نبود دغدغه‌های لازم ملی در برخی سطوح، دلبستگی‌ها و چسبندگی‌های اقتصاد ایران به مدل‌های سنتی ناکارآمد و... سبب شد تا این فرصت هم براحتی از دست برود.در دهه ۸۰ می‌توانستیم به واسطه درآمدهای سرشار و شاید بی تکرار نفتی و روی کار آمدن نسل جوانی که دیجیتالی شدن اقتصاد و دیجیتالی شدن تفکر جهانی را حس کرده بود و می‌توانست در میانه راه خود را به این روند تحمیل کند، بازهم فرصت سوزی کردیم و مجدداً حسرت و آه و افسوس نصیب ما شد.اکنون جوانان متخصص و باانگیزه ما با وجود همه مشکلات و موانعی که در مسیر این کشور برای دستیابی به فناوری‌های سطح بالا پدید آمده است توانسته‌اند با اتکا به داشته‌های خود یک بار دیگر برای کشور و آینده آن فرصت‌سازی کنند.
دستیابی به فناوری سطح بالای ۵G به این معنی است که مسیر گذشته باید اصلاح شود. ایران باید بتواند از این احتمالاً آخرین فرصت پیش آمده استفاده کند و اگر نتوانسته نقش رهبری اقتصادی منطقه را در ۵۰ سال گذشته به دست آورد، دست‌کم به نقش پیرامونی اقتصاد نیز رضایت نداده و نقش مکمل را برعهده بگیرد.
در چنین شرایطی اگر دانشگاه‌ها و استارتاپ‌ها و شرکت‌های مخابراتی و دولت دست به دست هم بدهند می‌توان ایران را تبدیل به کارگاه عملیاتی‌سازی این فناوری کرد و سرمایه سنگین عملیاتی‌سازی آن در مقیاس ملی را از محل درآمد صادرات خدمات تأمین نمود. با تحقق این آرمان چنین موفقیتی را نمی‌توان ارزش‌گذاری کرد و نسل‌های آینده باید سپاسگزار نسل کنونی باشند.
اما اگر از این فرصت در این مسیر استفاده نشود و صرفاً از این فناوری برای توسعه مصرف خانگی استفاده شود و اقتصاد کلان کشور از آن محروم باقی بماند، متأسفانه باید گفت چیزی جز حرمانی بر حرمان‌های گذشته به همراه نخواهد داشت زیرا وزن منفی فناوری مانند سرمایه و تأثیرات فرهنگی و کمبود محتوای دیجیتال ما را دچار عقب‌افتادگی می‌کند.
کاربردهای این فناوری بیشمار هستند و ایران می‌تواند کارگاه و نمایشگاه بین‌المللی کاربردی کردن آن باشد. از حذف قاچاق و رونق ترانزیت تا جراحی رباتیک، از عملیاتی‌سازی ارزان صنعت ۴ (Industry ۴.۰) تا ارائه خدمات سایبری بر این فناوری، از ساختن برخی قطعات گوشی تا تولید نرم‌افزارهای مختلف بر آن، ... آنقدر می‌توان برای این فناوری کاربرد بر شمرد که زوج چین/ ایران، بتوانند مانند زوج امریکا/ هند در فناوری و نرم‌افزار دنیا را احاطه کنند.
تصور کنید ایران قطب جهانی تولید میکروچیپ امنیتی گوشی‌های این فناوری شود. فقط همین جایگاه ایران را از تمامی سلاح‌های متعارف و غیرمتعارف بی نیاز می‌کند. ما در مسیر توسعه و پیشرفت شگفت انگیز و هولناک اقتصادهای نوظهور و رقابت‌های سیاسی ـ اقتصادی شرق و غرب قرار گرفته‌ایم. این بار نباید غفلت و کوتاهی کنیم و نباید اجازه دهیم مدل‌های قدیمی تجارت و بازرگانی و دلالی جایگزین روندهای توسعه حقیقی ایران مبتنی و در مسیر زنجیره ارزش جهانی و پیوستن ایران به بازار اقتصادی دیجیتالی شود.
در صورت عدم بهره‌برداری از این فرصت تاریخی و عدم ایجاد کاربردهای اقتصادی و صادرات محور کردن خدمات جهت تأمین مالی نوسازی زیرساخت کشور آنگاه نهایتاً و در بهترین حالت نقش پیرامونی در اقتصاد منطقه که مشتمل بر دور ریزهای صنایع ماقبل فناوری سطح بالاست نصیب ما خواهد شد.
بر همه دلسوزان و فعالان حوزه دانش و فناوری و اقتصاد مبتنی بر روندها و فرایندهای نوین واجب است تا با ظهور نسل پنج اینترنت در کشور دیگر به ظهور فناوری کمتر از آن رضایت ندهند و اجازه ندهند ایران به موضوعی سوای از وصل شدن به جریان اقتصاد مبتنی بر فناوری‌های سطح بالا بپیوندد.تنها در این صورت است که می‌توانیم امیدوار باشیم بخش عمده‌ای از این عقب ماندگی چند دهه‌ای را جبران کنیم و بیش از این شرمنده نسل‌های آینده کشور نباشیم.
پی نوشت در روزنامه ایران محفوظ است.


🔻روزنامه کیهان
📍برخورد شعاری ممنوع!
✍️کمال احمدی

«مقابل دلال‌ها می‌ایستیم»، «واسطه‌ها را حذف می‌کنیم»، «هیچ مشکلی در تامین کالاهای اساسی وجود ندارد»،
«با طراحی مراکزی در شهرها تولیدکنندگان مستقیما کالا را به دست مصرف‌کنندگان می‌رسانند» و...
جملات فوق بخش‌هایی از وعده‌های مسئولان دولتی است که پس از گلایه اخیر رهبر معظم انقلاب از گرانی کالاها خصوصا میوه و نقش سودجویانه دلال‌ها در این زمینه بیان شد. درباره این وعده‌ها و بازار میوه و کالاهای اساسی شب عید گفتنی‌هایی هست؛
۱- راهکارهای کنترل قیمت‌ها و مقابله با گرانی و سودجویی دلال‌ها بارها طی سال‌های متمادی از سوی کارشناسان بیان شده و متولیان امر قطعا در جریان این راه‌حل‌ها هستند اما اینکه چرا این راهکارها اجرا نمی‌شود جای سؤال است. اگر مسئولان اجرایی می‌توانند فورا با طراحی مراکزی کالاهای اساسی و میوه و... را بدون واسطه به مردم برسانند چرا این کار را تا کنون به تاخیر انداخته‌اند؟ چرا واسطه‌ها را تاکنون حذف نکرده‌اند که فاصله قیمت مزرعه تا مغازه بعضا تا ۵ یا ۶ برابر افزایش نیابد؟ آیا برای هر موضوع ریز و درشت اجرایی حتما باید رهبری ورود کند تا برخی مجریان به فکر اجرای وظایفشان بیفتند؟
نکته عجیب در این باره اینکه برخی مسئولان اجرایی که در ساعات اولیه پس از گلایه‌های رهبری بلافاصله با رسانه‌ها مصاحبه کردند و مدعی شدند مشکل عرضه میوه و حذف دلال‌ها را سریعا حل می‌کنند حالا در مقام توجیه گرانی میوه و حتی دلالی برآمده‌اند و می‌گویند «تولید میوه گران تمام می‌شود چه باید بکنیم! در عرضه محصولات کشاورزی دلالی وجود دارد و کشاورز چون امکان ذخیره‌سازی ندارد مجبور است آن را به دلال بدهد».
این ادعای مسئول فوق در حالی است که اولا قیمت تولید میوه در مقایسه با قیمت عرضه آن به مصرف‌کننده بالا نیست. همین دیروز یکی از باغداران درگزی در پیامی به روزنامه کیهان اعلام کرد هر کیلو سیب درجه یک لبنانی با هزینه سردخانه و سبد و... ۴۸۰۰ تومان برای ما تمام می‌شود، درحالی که قیمت همین سیب در بازار بیش از ۱۵ و حتی ۲۰ هزار تومان است. پس مسئولان نباید گرانی میوه را به گردن تولیدکننده بیندازند.
ثانیا مسئول اجرایی نباید در برابر مشکلات بدیهی زنجیره توزیع از جمله دلالی که منجر به گرانی بیش از حد میوه شده دست‌بسته و منفعل عمل نماید و صرفا به فکر سلب مسئولیت از خود باشد. مدیر اجرایی باید خادم بخش تولید باشد و بسترهای لازم برای ارتقای محصولات تولیدی را فراهم نماید مثلا اگر کشاورز امکان ذخیره‌سازی محصولاتش را ندارد دستگاه‌های اجرایی باید این امکان را برای او فراهم کنند. الان بیش از ۴ دهه از پیروزی انقلاب می‌گذرد و نظام اسلامی در طول این سال‌ها مشکلات پیچیده و سختی را با سرانگشت توان نیروهای انقلابی حل کرده است لذا زیبنده چنین نظامی نیست که مثلا از رفع مشکل ذخیره‌سازی محصولات کشاورزی ناتوان باشد. به نظر می‌رسد این مسئله بیش از آنکه پیچیده باشد نیازمند مدیریت صحیح و تعهدپذیر است. متاسفانه در طول هفت سال اخیر توپ مسئولیت گرانی تولیدات کشاورزی به دلیل نبود مدیریت منسجم مدام بین وزارت‌خانه‌های صمت و کشاورزی رد و بدل شده است و هریک دیگری را مقصر گرانی میوه می‌داند این درحالی است که به اعتقاد کارشناسان بدیهی‌ترین و آسان‌ترین موضوع اقتصاد تولید و توزیع میوه است. روح‌الله ایزدخواه، نماینده مجلس در این باره می‌گوید: «در دولت تدبیر، مدیریتی برای توزیع محصولات کشاورزی وجود ندارد. از یک‌سو قانون، بازار محصولات کشاورزی را به وزارت جهاد کشاورزی سپرد، اما رئیس‌جمهور در جلسه سران سه قوه آن را رد کرد و دوباره نیز که دو وزیر توصیه کردند این کار به وزارت جهاد کشاورزی سپرده شود دوباره رئیس‌جمهور آن را وتو کرد. مسئله ما کمبود میوه و تولید آن نیست بلکه ساختار توزیع ما قرون وسطایی است و یک نفر تولید می‌کند و ۷ نفر دلالی می‌کنند. وزارت جهاد کشاورزی وظیفه برخورد با دلالان را دارد، در این وزارتخانه یک دفتر یا دو، سه کارشناس که به مسئله دلالی بپردازند وجود ندارد!»
۲- نکته بعدی که از دل بند فوق منتج می‌شود اینکه شعارهای مسئولان اجرایی برای ثبات بازار اگر توأم با عمل باشد و مردم به عینه شاهد حذف دلال‌ها و کاهش قیمت‌ها و دسترسی آسان به کالاهای اساسی و مورد نیازشان باشند قطعا آرامش‌بخش و اثرگذارخواهد بود اما اگر این وعده‌ها در حد همان شعار محدود شود نه تنها تاثیر مثبتی نخواهد داشت بلکه به تشدید التهاب در بازارهای مختلف منجر می‌شود. مثلا وقتی دو ماه پیش برخی مسئولان اجرایی وعده دادند مرغ و روغن به اندازه کافی تامین شده و هیچ مشکلی تا شب عید در این زمینه وجود ندارد، آرامش نسبی در بازار کالاهای اساسی ایجاد شد اما هنوز چند روز از عمر این وعده نگذشته بود که صف‌های طویل خرید روغن در برابر فروشگاه‌های زنجیره‌ای تشکیل شد و قیمت مرغ به بالای
۳۰ هزار تومان پر کشید. این وضع نابسامان نشان داد تاریخ مصرف آن وعده‌های کذایی فقط در حد چند روز بوده است. همین تجربه تلخ سبب شد تا ‌اشتهای خرید روغن تا حد احتکار در میان برخی افراد شکل بگیرد و آنها گمان کنند برخی مسئولان هرچه می‌گویند احتمالا برعکسش محقق می‌شود پس تا می‌توانی بخر که از قافله عقب نمانی!
این در حالی است که اخبار و آمارهای رسمی نشان می‌دهد کالاهای اساسی و اقلام شب عید به قدر کافی و حتی بیش از نیاز کشور در انبارها موجود است و آنچه لنگ می‌زند مدیریت زنجیره توزیع است. مثلا در حالی که نیاز کشور به سیب ۳۰۰ هزارتن است فقط ۵۰۰ هزارتن سیب در آذربایجان غربی تولید و انبار شده و در حال فاسد شدن است و یا در حالی که نیاز کشور به مرغ روزانه ۵ هزار و ۶۰۰ تن است مرغداران روزانه ۷ هزار و ۷۰۰ تن تحویل بازار می‌دهند اما این کالا با این حد از تولید با نرخ‌های بالا به دست مصرف‌کننده می‌رسد. با این اوصاف آیا بهتر نیست مسئولان صمت که طبق قانون وظیفه توزیع را برعهده‌ دارند به جای وعده‌های متعدد به فکر مدیریت توزیع باشند.
۳- در حالی که بیش از هفت سال از عمر دولت تدبیر و امید می‌گذرد و طبیعتا هر آنچه در بازار کالاهای مختلف می‌گذرد ماحصل عملکرد مدیریتی مسئولان این دولت است اما با این وجود این روزها شاهدیم برخی از مدیران دولت و رسانه‌های حامی آن به جای پاسخگویی درباره عملکرد خویش، مسئولیت آشفتگی در بازار کالاهایی همچون روغن و مرغ را به گردن قوای دیگر از جمله مجلس می‌اندازند. حتی فلان مسئول ارشد اجرایی کشور که خودش متولی اجرای وعده‌هاست مدام از جایگاه یک منتقد اپوزیسیون می‌گوید فلان کار باید بشود و چرا فلان کار نمی‌شود؟! در حالی که اولا مخاطب این امر و نهی‌ها خود اوست و ظاهرا جای شاکی و متشاکی عوض شده است ثانیا این اقدامات و اظهارات که احتمالا با اهداف سیاسی آن هم در آستانه انتخابات صورت می‌گیرد نزد افکار عمومی نخ‌نما شده و آقایان نمی‌توانند با این ترفندها از مسئولیت خود در مقام پاسخگویی به مردم شانه خالی کنند.
۴- نکته پایانی اینکه گویا برخی افراد مسئول، اطاعت از رهبری را صرفا در حد تکرار فرمایشات ایشان می‌دانند مثلا اگر رهبری نام امسال را جهش تولید می‌گذارند این افراد بلافاصله با نصب بنرهای عریض و طویل این شعار را بازتاب می‌دهند و یا در سخنرانی‌ها و همایش‌های متعدد مدام از آن یاد می‌کنند اما در عمل اقدام چندانی صورت نمی‌دهند. حتی در روزهای اخیر شاهد بودیم یکی از مدیران ارشد اجرایی مدعی شد جهش تولید مورد نظر مقام معظم رهبری امسال محقق شده است! این در حالی است که طبق بیان رهبری قرار بود جهش تولید در زندگی مردم اثر ملموسی بگذارد. به طور مثال قیمت‌ها کاهش یابد نه اینکه نرخ تورم نقطه به نقطه کالاهای خوراکی طبق آمار مرکز آمار در بهمن‌ماه امسال ۶۰درصد شود رقمی که در طول سال‌های پس از انقلاب بی‌سابقه بوده است لذا برخورد شعاری با بیانات رهبری دوای دردها نیست بلکه عمل به این بیانات درمان مشکلات است.


🔻روزنامه اطلاعات
📍بزرگمردی عاشق تدریس و شاگردپروری
✍️اکبر ایرانی

هفته پیش تلفن کرد و گفت کرونا گرفتم؛ اما چیزی نیست. امروز که احوالش را از آناهیتا دخترش و همکارمان درمؤسسه جویا شدم، گفت خوب نیستند و حال مادر نیز٫ هفته پیش، هردو در یک بیمارستان بستری شدند. ساعتی نگذشت که هق‌هق کنان، خبر جانکاه درگذشت پدر را داد. آیا در دنیا تلخ‌تر از این متصور است که دخترخبر مرگ پدر را بدهد؟ اشک امانم نداد و مبهوت ماندم و حیرت‌زده. دنیا باید زیبایی خود را وامدار بودن چنین مردانی بداند و پوچی و بی‌ارزشی خود را با رفتن اینان نشان می‌دهد. صد حیف و صد دریغ.

جمشیدنژاد اول، برای همه ما در میراث مکتوب، حکم پدر را داشت؛ پدری همیشه خنده بر لب، شاداب و سرشار از امید به زندگی. ندیده بودم که هرگز از چیزی و کسی شکایت یا غیبت کند یا غمی در دل نشان دهد. از معدود افرادی بود که در کلام و بیان و نیز در عمل و رفتار، طنزی ملیح و دلنشین و منحصر به فرد داشت. بی‌آن که بخندد، می‌خنداند. اعتماد به نفس بالا، مناعت طبع، استغنای روحی، فروتنی و مهربانی، خوشرویی و شیرین‌زبانی، خونسردی و خودساختگی و … از صفات این انسان وارسته کم‌مانند بود.

از سال ۷۲ که طرح میراث مکتوب را پی‌ریزی کردم، توفیق آشنایی با ایشان و یار دیرینش مرحوم شیخ عبدالله نورانی را یافتم. با دکترابوالقاسم امامی و مرحوم آیت‌الله نورانی، با فاصله چند سال، هر سه در مشهد شاگرد ادیب نیشابوری بودند و در هوش و استعداد و توانایی در خطابه، کم‌مانند. دکتر امامی در سره‌نویسی، گوی سبقت را از اقران خود ربود. شیخ عبدالله نورانی در خطابه و صراحت لهجه و جمشیدنژاد در عربیت و خطابه و حضور ذهن.

مرحوم غلامرضا جمشیدنژاد اول، در سال ۱۳۲۴ خورشیدی درکاشمر زاده شد. دروس قدیم حوزوی را به خوبی در حوزه علمیه مشهد مقدس گذراند. حافظه، هوش و استعداد سرشار و مثال‌زدنی داشت. سال ۱۳۴۲ به تهران عزیمت کرد و در مدرسه شهید مطهری کنونی، از محضر استادان سیدمحمدکاظم عصار، شیخ حسینعلی راشد، آقا سیدرضی شیرازی و … بهره برد. در همین مقطع اجازه روایت حدیث را از آیت‌الله شیخ عبدالحسین ابن‌الدین کسب کرد.

وی در سال ۱۳۴۷ به نجف اشرف رفت و در محضر آیت‌الله سید محسن حکیم، مباحث مرتبط با خارج فقه را آموخت و از محضر آیت‌الله محمد صالح حائرى و به تعبیر خودش«علامه سمنانى»، به اخذ اجازه حدیث نایل آمد و سپس در دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، گرایش فرهنگ عربى و علوم قرآنى در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد و گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامى در دوره دکتری تحصیلات خود را ادامه داد و به اخذ درجه علمى دکترا نائل شد.

پس از تحصیلات حوزوی، به دلایل سیاسی، لباس روحانیت را کنار گذاشت. عکس او را با لباس روحانیت که درباره دین اسلام و زرتشت سخنرانی می‌کرد، دیده بودم. او ابتدا به دبیرى ادبیات فارسى در وزارت آموزش و پرورش روی آورد. سپس به تدریس در دانشگاه‌هاى آزاد اسلامى، دانشگاه تهران، دانشگاه الزهراء(ع)، دانشگاه علامه طباطبایى، مرکز آموزش مدیریت دولتى و … مشغول شد و به دلیل ارائه روش‌هاى ابتکارى و نو در امر تعلیم و تربیت، سال ۱۳۷۶ «معلم نمونه» شد.

سال‌ها در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی حضور داشت و مقالات ارزشمندی نوشت. پشتکار غریبی داشت و به هرجا که برای تدریس دعوت می‌شد، لبیک می‌گفت. عاشق تدریس و شاگردپروری بود. در موضوعات مختلفی تدریس می‌کرد؛ از ادبیات عرب و متون کهن ادب عربی گرفته تا متون نظم و نثر فارسی و فقه و اصول و فلسفه و تاریخ تمدن و در هر زمینه‌ای کتاب و مقاله داشت.

دوسه سال پیش با اتوبوس ساعت ۴ صبح برای تدریس به دانشگاه آزاد تاکستان می‌رفت و عصر برمی‌گشت و می‌دانم که دوسال گذشته حق‌التدریس او را نداده بودند که البته مبلغی ناچیز بود و می‌گفت دانشجوها از شهرستان می‌‌آیند و علاقه‌مند به درس ایشانند.

کتاب «التعریف بطبقات الامم» قاضی ساعد اندلسی، رساله دکتری او بود که در میراث مکتوب آن را منتشر کردیم. در تحقیق این کتاب، بسیار زحمت کشید. نمونه اعلای تصحیح و تحقیق بود. بعد آن را ترجمه و منتشر کرد. ترجمه کتاب اندیشه‌های خواجه نصیر طوسی را به مناسبت برگزاری همایش بین‌المللی میراث علمی و فرهنگی خواجه نصیر طوسی در میراث مکتوب چاپ و منتشر کردیم. امسال با همکاری دکتر محمدابراهیم ذاکر، کتاب پزشکی«اوجاع المفاصل» زکریای رازی را ترجمه و تصحیح و تحقیق کرد.

مقالات متعددی در آینه میراث و گزارش میراث به قلم ایشان مجال نشر یافت. در همایش‌ها و کنفرانس‌ها همواره یار و یاور و مشاوری امین برای میراث مکتوب بود. با دوستان قدیم خود از جمله دکتر امامی، دکتر مهدی محقق، جمشید کیانفر، سیدعلی آل‌داوود، علیرضا بهرامیان و آسیدهادی و … در محفل انس بی‌بدیل چهارشنبه‌های آخرماه میراث مکتوب، به گفتگو می‌نشست و از خاطرات شیرین گذشته می‌گفت.

ذهن مهندسی خارق‌العاده‌ای داشت. برایم تعریف می‌کرد که زمانی در تهران درکنار کار معلمی، کارهای فنی مانند تعمیر تلویزیون و ماشین خودروی سواری و … انجام می‌داده است. در گیاه‌شناسی شناخت و تبحری عجیب داشت. در سفری که سال‌ها پیش با دوستانمان دکتر امامی، جویا جهانبخش و آقای ارومیه‌چی و… به شمال داشتیم، معلوم شد که انواع گیاهان را می‌شناسد و بعضاً از خواص آنها می‌گفت.

بسیار کتاب خوانده بود و البته بسیارعمیق و همراه با نقد و تحلیل‌هایی که در ذهن داشت. همچون دانشنامه‌ای سیار عمل می‌کرد و گاهی اوقات در سخنرانی‌ها به ذهن و داشته‌ها و محفوظات بسنده می‌کرد. الگویی رفت و جای او پر نخواهد شد و دریغ از جمشیدنژاد و دریغ از او.

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران

کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد

داند که سخت باشد قطع امیدواران

با ساربان بگویید احوال آب چشمم

تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت

گریان چو در قیامت چشم گناهکاران

ای صبح شب‌نشینان جانم به طاقت آمد

از بس که دیر ماندی چون شام روزه‌داران

چندین که برشمردم از ماجرای عشقت

اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران

سعدی به روزگاران، مهری نشسته در دل

بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران

چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت

باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران


🔻روزنامه جهان صنعت
📍مصوبه ضد مدیران
✍️محمدصادق جنان صفت

امروز سرانجام محمد‌باقر نوبخت زبان گشود و کمی درباره مصوبه‌های کمیسیون تلفیق و نیز مصوبه صحن علنی مجلس درباره بودجه ۱۴۰۰ نکاتی را یاد‌آور شد. پیش ازاو رییس کل بانک مرکزی نیز نکاتی را درباره بودجه ۱۴۰۰ یادآور شد. به نظر می‌رسد حالا نوبت وزیر اقتصاد است که دیدگاه خود را درباره بخش درآمدی مصوبه‌های مجلس بیان کند تا بشود به یک جمع‌بندی رسید.

یکی از نکاتی که به نظر می‌رسد نمایندگان مجلس به صورت متحد با آن موافقت کرده‌اند این است که دردوبخش درآمدی می‌خواهند شهروندان را متوجه آن کنند این است که تلاش کرده‌اند که می‌خواهند بخشی از درآمدهای مورد نیاز کشور را از ثروتمندان بگیرند‌. بارانی از مالیات که برای دریافت از خودروی لوکس و خانه لوکس می‌خواهند دریافت کنند بدون اینکه با مقاومتی مواجه شوند تصویب شد . اعضای مجلس اما کار دیگری کردند و آن، دستکاری در افزایش مزد کارمندان دولت است که نتیجه‌ای زیان‌آور در بلند‌مدت خواهد داشت و همین سال بعد نیز راه نارضایتی را می‌گشاید این است که تصویب کرده‌اند میزان افزایش حقوق کسانی که بیشتر از ۱۰ میلیون تومان می‌گیرند یک رقم ثابت باشد. واقعیت این است که این مصوبه یک رفتار پوپولیستی به حساب می‌آید‌. آیا کسی که زمان بیشتری برای تحصیل گذاشته و در مدتی که تحصیل می‌کرده است از کسب درآمد محروم بوده به این جرم که سطح تحصیلات بالاتر دارد باید مجازات شود؟ آیا این رفتاری مدیر‌ستیزانه نیست که اگر فردی شایستگی داشته است و در دوران خدمت خود با نو‌آوری و خلاقیت یا زحمت بیشتر مهارت‌های لازم برای اداره یک نهاد را بنا بر تشخیص مدیران ارشد‌تر به دست آورده است و حالا مزد و حقوق بیشتری می‌گیرد باید مجازات شود؟ به نظر می‌رسد اگر اعضای مجلس می‌خواستند صرفه جویی کنند در بودجه عمومی وکل چاه‌های بزرگ‌تری هست که می‌شود آنها را حذف کرد. اگر نیز هدف، برابر‌سازی است که باید میزان مزدها وحقوق‌های کم‌درآمدها را بیشتر می‌کردند تا سطح رفاه آنها افزایش یابد. بدون تردید این مصوبه مجلس همین میزان کار‌آمدی دستگاه‌های دولتی را نیز کاهش خواهد داد. از سوی دیگر انگیزه‌های نو‌آوری، دلسوزی و نیز تلاش بیشتر برای کسب مهارت‌های مدیریتی در جمع کارمندان دولت کاهش خواهد یافت. هنوز البته زمان باقی است و دولت می‌تواند با گفت وگو و نشان دادن پیامدهای منفی این تصمیم راه را بر افزایش نارضایتی‌ها ببندد. شورای نگهبان نیز می‌تواند در این باره وارد عمل شده و مصوبه ضدمدیران را لغو کند.
🔻روزنامه شرق
📍‌‌‌دموکرات‌ها و سیاست رویارویی با ایران
✍️احمد عظیمی‌بلوریان

رویدادهای انتخابات آمریکا و پیروزی دموکرات‌ها این پرسش را در ایران مطرح کرده است که با توجه به فشار لابی اسرائیل و اعراب بر آمریکا و نیز انتظارات برخی جریان‌ها در ایران، آیا آمریکا آمادگی سازش محترمانه با ایران را دارد که بتواند از امکانات ایران در منطقه بهره‌گیری کند؟ پاسخ ‌به پرسش مورد اشاره به دو دیدگاه میسر است: نخست، با گفتن «آری» یا «نه» که پاسخ دهنده با ورود نکردن به یک داستان پیچیده جان خود را خلاص خواهد کرد. دوم، یافتن پاسخی پس از جمع‌بندی سروصداهای اخیر - چه در ایران چه در آمریکا- است. آنچه در این جنجال‌ها گفته می‌شود، بازتاب سخنان گروه‌های سیاسی و مایه‌گرفته از چیدمان سیاسی درونی در ایران، سنگربندی رقبای منطقه‌ای ایران در خاور‌میانه یا آسیای جنوب غربی‌ و سنگربندی قدرت‌های بزرگ جهان در این منطقه است. شاید هرگز در تاریخ طولانی خاورمیانه حضور به ظاهر دوستانه کشورهای غربی همراه با تلاش حداکثری برای اختلاف‌انداختن و حکومت‌کردن به اندازه امروز شدید و علنی نبوده است. در گذشته‌های نه‌چندان‌دور مانند کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رقابت میان قدرت‌های غربی برای حضور در منطقه و چپاول ثروت‌های عمدتا نفتی علنی نبود. امروز آن رقابت‌ها جای خود را به همکاری در مقیاس منطقه داده، غربی‌ها تا آنجا که از دستشان برمی‌آید میان اقوام و کشورها اختلاف به وجود آورده، خود را ناجی و داور منطقه نشان می‌دهند.

آنها رقابت میان خود را پنهان می‌کنند و اگر چیزی هست آن را به‌صورت رقابت میان غرب و چین و روسیه جلوه می‌دهند. به دلیل رویدادهای تند و جنجال‌آفرین در سراسر جهان و درون قدرت‌های جهانی، پیش‌بینی آینده وضعیت خاورمیانه آسان نیست. حالتی که با بروز کرونا یا اشغال کنگره آمریکا به وجود آمد که کارکشته‌ترین سازمان‌های امنیتی و سیاسی نتوانسته بودند آنها را پیش‌بینی کنند. اینکه آیا امکان نرمش میان آمریکا و ایران به وجود خواهد آمد، بستگی تامی به سیاست اتخاذی طرفین دارد، اگرچه حرکت کلی به‌سوی آشتی و همکاری یا دوری از خشونت است. اختلاف ایران با غرب یک پدیده تازه نیست. ایران به لحاظ جغرافیایی در مرکز منطقه‌ای قرار دارد که نقش مهمی در سیاست‌های جهانی ایفا می‌کند. ایران از غرب با ترکیه هم‌مرز است و آن کشور کمی تا قسمتی خود را اروپایی می‌داند (برای مثال، نگاه کنید به تبلیغات شرکت هواپیمایی ترکیه). به‌این‌ترتیب آن بخشی از سرزمین کردستان را که در ترکیه کنونی قرار دارد، اروپایی می‌داند‌ و برای اینکه دُم به تله ندهد، کردهای ایرانی‌تبار در ترکیه را «ترک‌های کوهستان» می‌خواند. شمال ایران را روس‌های تزاری در اواسط سلطنت قاجاریه از ایران جدا کردند که تا انقراض اتحاد شوروی در تصرف آنها بود. امروز هم که شوروی سقوط کرده است (حادثه‌ای که باز هم قابل پیش‌بینی نبود) قطعات جدا‌شده هر یک به کشور مستقلی تبدیل شده‌اند که با روسیه کنونی اشتراک منافع دارند. تصرف ایران از هزاران سال پیش هدف قدرت‌های شرقی و غربی بوده است. جنگ‌های ۷۰۰ساله ایران و روم، اشغال ایران توسط اعراب شبه‌جزیره عربستان و ایلات مغول و ترک‌تبار نشانه‌هایی از علایق تاریخی برای نفوذ و سلطه بر ایران است. اختلاف کنونی ایران با برخی کشورهای غربی بیشتر ناشی از این واقعیت است که ایران به دلایل زیاد خواهان برابری تسلیحاتی با قدرت‌های بزرگ است، از جمله اینکه دائما مورد تجاوز قدرت‌های پیرامونی بوده و امروز هم هست. ایران در گذشته‌های نه‌چندان‌دور از قوی‌ترین کشورهای جهان بوده است. ابزارهای دفاعی از چندین هزار سال به این‌سو از شمشیر و خنجر و نیزه و توپ به تانک و موشک و هواپیماهای جنگنده تغییر یافته‌اند. غرب کنونی -به‌ویژه آمریکا- تکنولوژی بسیاری از سلاح‌های خود را از آلمان نازی گرفته است. سلاح هسته‌ای امروز جانشین چماق و نیزه و کلاهخود دیروز است که همه‌جا یافت می‌شد. زمانی بود که شمشیر بهترین ابزار جنگی بود و بهترین آن را در شام و حلب می‌ساختند اما محدودیتی برای صدور آن به کشورهای دیگر وجود نداشت. اما غرب امروز (و حتی قدرت‌های بزرگ شرقی مانند روسیه و چین) مایل‌اند ابزار دفاعی مدرن مانند سلاح‌های هسته‌ای را در انحصار خود داشته باشند تا برتری خود را نسبت به کشورهای دیگر حفظ کنند. نوع حکومت در ایالات متحده هم آن‌قدر تفاوتی در این انحصارگری ندارد. به همین دلیل، بایدن پس از انتخاب‌شدن به ریاست‌جمهوری آمریکا، نخستین کاری که در مورد ایران کرد، تمدید فرمان وضعیت اضطراری ملی است که ۲۶ سال پیش در زمان ریاست‌جمهوری بیل کلینتون علیه ایران صادر شده بود. در آن فرمان تأکید شده بود که اقدامات جمهوری اسلامی تهدیدی برای امنیت و سیاست و اقتصاد ملی آمریکاست. فرمان مورد اشاره ماهیتا تفاوتی با محاصره اقتصادی ترامپ ندارد -اگرچه شدت آن بسیار کمتر بود- پس چه نیازی به صدور آن بود؟ از این حرکت بایدن و رفتار و گفتار رؤسای‌جمهوری پیشین آمریکا چه می‌توان آموخت؟ نخست اینکه جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها در آمریکا دید واحدی به رفتار ایران دارند.
اگر تفاوتی هست، در شدت خشونت جمهوری‌خواهان و نرمش نسبی دموکرات‌ها است. بیل کلینتون مانند جو بایدن یک دموکرات و نرم‌خو بود. تفاوت این دو با ترامپ تنها در نحوه رفتار و شدت برخورد آنها است. دموکرات‌ها رفتاری نرم‌تر و مؤدبانه‌تر از جمهوری‌خواهان دارند. ترامپ دیکتاتوری لجباز و یک‌دنده و تندخو بود. آنچه در بالا گفته شد تنها مروری بر رویدادهای اخیر در روابط میان ایران و آمریکا است. برای فهم بهتر سیاست‌های غرب نسبت به ایران باید به چند نکته مهم دیگر نیز اشاره شود. ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خود پل ارتباط شرق و غرب بوده و هست. جاده ابریشم دوباره در ‌حال احیا‌شدن است. همان‌طوری که رویدادهای اخیر در انتخابات آمریکا قابل پیش‌بینی نبود، کمتر کسی پیش‌بینی می‌کرد که چین کمونیست که بخش‌هایی از آن تا جنگ جهانی دوم مستعمره انگلیس و ژاپن بود و در فقر مطلق به سر می‌بُرد، بتواند به‌ صورت یک ابرقدرت غول‌آسا به پا خیزد و در برابر ایالات متحده آمریکا قرار بگیرد. چه کسی پیش‌بینی می‌کرد که یک کشور کمونیستی برای پیشرفت اقتصادی خود از همه ابزارهای سرمایه‌داری استفاده کند؟ امروز چین در خلیج فارس حضور فعال یافته است. روسیه کنونی هم به آرزوی تزارها برای دسترسی به اقیانوس هند رسیده است. از سوی دیگر وابستگی پیشین قدرت‌های صنعتی غرب به یکدیگر با تضعیف ناتو توسط ترامپ و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا یکپارچگی گذشته را از دست داده است. نکته دیگری که باز ‌هم قابل پیش‌بینی نبود سفر رهبر کاتولیک‌های جهان به عراق و ملاقات با آیت‌الله سیستانی بود، آن‌هم چند روز پس از اینکه پاپ اعظم وجود جهنم را انکار کرده بود. واتیکان روزی بر جهان مسیحی تسلط کامل داشت و شرق و غرب را در چنگال خود گرفته بود. اما پافشاری به سیاست «تفتیش عقاید» و قیام مردم موجب افول قدرت واتیکان شد به‌گونه‌ای که حوزه اقتدار آنها به محله واتیکان، که بخش کوچکی از شهر رم است، محدود شده است. امروز بیشتر کسانی که برای دیدن سخنرانی پاپ اعظم به میدان واتیکان می‌روند، توریست‌ها هستند نه پیروان کاتولیک. ایران باید این نکات را زیر ذره‌بین بگیرد و از آنها بهره ببرد. در این شرایط، موضع آمریکای بایدن نسبت به ایران که در مرکز ارتباطات شرق و غرب قرار دارد، به‌ناچار متفاوت از گذشته خواهد بود. میزان دور و نزدیک شدن ایران و آمریکا بستگی به رفتار طرفین دارد.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍برجام و اعراب
✍️کامران کرمی

از زمان طرح بازگشت واشنگتن به برجام در جریان مبارزات انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا؛ کشورهای عربستان سعودی، امارات‌عربی‌متحده و بحرین، حضور در مذاکرات احتمالی و شکل‌دهی به برجام پلاس را راهبرد اصلی خود در ارتباط با ایران و دولت جدید ایالات‌متحده قرار داده‌اند.

این استراتژی ناشی از تجربه توافق هسته‌ای ایران و ۱+۵ در سال ۲۰۱۵ است که به‌زعم دولت‌های عربی نه تنها منجر به محدودیت در برنامه هسته‌ای ایران نشده، بلکه افزایش قدرت و نفوذ تهران در منطقه را نیز به‌دنبال داشته است. همراستا با این راهبرد، رویکرد دولت دموکرات جو بایدن برای بازبینی در روابط با عربستان باعث شده تا بخش دیگری از طرح درخواست حضور در مذاکرات برجام به ایجاد موازنه نرم برای خنثی کردن فشارهای آمریکا بر ریاض مرتبط باشد.

در این میان اما برای ایران داستان متفاوت است. از دید مقامات جمهوری اسلامی هرگونه مذاکره جدید آن هم ابتدائا با بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریم‌ها، صرفا در چارچوب ۱+۵، بدون مکمل‌ها و ضمائم موشکی و منطقه‌ای و بدون حضور بازیگران جدید به‌خصوص شورای همکاری خلیج‌فارس صورت خواهد گرفت.

در واقع دلایل تهران برای عدم پذیرش حضور اعراب به‌خصوص عربستان سعودی در مذاکرات جدید به چهار متغیر مهم بازمی‌گردد:

متغیر اول؛ حضور شورای همکاری در مذاکرات برجام به منزله شکل‌گیری یک ائتلاف منطقه‌ای جدید علیه ایران است که سال‌هاست بازیگرانی چون عربستان سعودی به‌دنبال تحقق آن در یک چارچوب عملیاتی و محدودساز هستند که حتی راهبرد فشار حداکثری ترامپ نیز نتوانست موفق به تشکیل آن شود. ائتلافی که همزمان می‌تواند مسیر مذاکرات را از تمرکز بر سر برجام به مباحث دیگر منحرف کند و موفقیت حداقلی بر سر توافق جدید را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد.

متغیر دوم؛ حضور شورای همکاری در هرگونه مذاکرات احتمالی برجام به منزله پذیرش و تایید این مساله است که برنامه هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای ایران همان‌گونه که عربستان و متحدان آن اعلام می‌کنند، تهدیدی برای همسایگان است و لازم است تا این تهدید در قالب مذاکرات فراگیر با حضور بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای محدود و تحت کنترل و راستی‌آزمایی قرار گیرد.

متغیر سوم؛ حضور شورای همکاری در این مذاکرات به معنی شکل‌گیری یک جبهه واحد از شش بازیگر شورا خواهد بود و عملا انشقاق موجود بین قطر، عمان و کویت از یکسو و امارات، عربستان و بحرین از سوی دیگر را از بین می‌برد و آن را تبدیل به یک جبهه واحد می‌کند. انشقاقی که اتفاقا در چند سال اخیر منجر به شکستن هیمنه فراگیر عربستان به‌عنوان برادر بزرگ‌تر اعراب شده و زمینه‌های شکاف را فراهم آورده است. این واگرایی خود را به خوبی در محاصره قطر در ژوئن ۲۰۱۷ نشان داد و باعث نزدیکی دوحه به تهران و آنکارا شد.

و متغیر چهارم نیز به این مساله مهم و راهبردی برمی‌گردد که حضور شورای همکاری در این مذاکرات عملا استراتژی ایران برای مذاکرات منطقه‌ای منفک از توافق هسته‌ای و بدون حضور آمریکا را به حاشیه می‌کشاند و باعث می‌شود تا عربستان بدون دادن امتیازات بر سر مسائل منطقه‌ای، بتواند رفتار ایران را در یک چارچوب مذاکراتی تحت رژیم‌های کنترل و بازرسی قرار دهد. این مساله به‌ویژه زمانی اهمیت دوچندان دارد که تهران از شهریور ۱۳۹۸ طرح صلح هرمز را به‌عنوان یک چارچوب فراگیر مذاکراتی به شورای همکاری پیشنهاد داده تا دو سوی ساحل خلیج‌فارس به‌عنوان صاحبان و بازیگران اصلی منطقه، مشکلات خود را با گفت وگو و رسیدن به توافق حل‌وفصل کنند.

با تبیین این چهار متغیر که به خوبی نشان از راهبرد عربستان برای ورود به برجام و گرفتن امتیازات از ایران و آمریکا دارد، لازم است تا تهران راهبرد چندسطحی و تکمیلی را همراستا با مذاکرات برجام پیش ببرد.

سطح اول پیشبرد طرح هرمز و تاکید بر سازوکارهای آن به‌عنوان طرحی فراگیر و دارای چارچوب مذاکراتی است که می‌تواند با طرح‌های بومی برآمده از مجموعه شورای همکاری خلیج‌فارس یا طرح‌های پیشنهادی که بازیگران شورا مستقلانه می‌توانند پیشنهاد دهند، دارای همگرایی و پوشش باشد.

سطح دوم، پیشبرد فرآیند کاهش تنش با عربستان سعودی و همزمان تاکید بر امضای معاهده عدم تعارض بین دو کشور است که در صورت موفقیت می‌تواند تاثیر مثبتی بر دیگر دولت‌های عربی خلیج‌فارس همچون بحرین و امارات برای تنش‌زدایی با ایران داشته باشد. نکته این است که در محافل فکری و تصمیم‌گیری کشور، پیشبرد این سطح از یک اجماع نسبی برخوردار است و همواره به‌عنوان یک محور اصلی در چگونگی ارتباط ایران با دیگر اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس مطرح بوده است، اما با توجه به سطح تنش ایران و عربستان و به‌خصوص عدم تمایل ریاض برای مذاکرات دوجانبه، این راهبرد در واقعیت امر قابلیت عملیاتی شدن مطلوب را نخواهد داشت و لازم است ایران سطح سوم راهبرد خود را در دستور کار قرار دهد.

در واقع این سطح ارتباط‌گیری و تقویت روابط دوجانبه و جدا از مسیر عربستان سعودی است و بر ظرفیت مستقل بازیگرانی چون قطر، کویت و عمان تاکید کرده و از استراتژی تفکیک‌ساز امارات برای جدا کردن روابط سیاسی از روابط اقتصادی نیز استفاده می‌کند. موفقیت در این مسیر می‌تواند ضمن بهره‌مندی از انشقاق در شورای همکاری خلیج‌فارس، زمینه را برای فشار بر عربستان سعودی نیز فراهم کند؛ به‌خصوص اگر بتوان تمایل امارات برای تنش‌زدایی با ایران و تقویت روابط اقتصادی را با ارتقای روابط از سطح کاردار به سفارت از سر گرفت و همزمان از فضای اختلافات درحال وقوع میان ابوظبی و ریاض در حوزه‌هایی مانند یمن نیز بهره جست.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین