روزنامه دنیای اقتصاد
سقوط بیسابقه مسکن در آذر
مرکز آمار «اطلاعات بدون نویز» از تغییرات قیمت مسکن منتشر کرد. دادههای جدید با محاسبه «شاخص قیمت مسکن به روش هدانیک» نشان میدهد بهای متوسط آپارتمانهای فروختهشده در تهران طی آذرماه بیش از ۸ درصد نسبت به آبان کاهش یافته است. این میزان رشد منفی بیانگر «سقوط» یا همان ابرریزش قیمت مسکن در ماه پایانی پاییز است. پیشتر بانک مرکزی از ریزش یک درصدی میانگین قیمت مسکن در آذر خبر داده بود. در گزارش جدید، اثر متغیرهایی همچون «عمربنا، موقعیت منطقهای و مساحت آپارتمانها» بر قیمت میانگین حذف شده است.
واقعیت معاملات مسکن در آذرماه از سقوط بیسابقه بهای آپارتمان در این ماه خبر میدهد. سومین و تازهترین آمار درخصوص تحولات بازار مسکن شهر تهران در آذرماه امسال، از وقوع «ابرریزش» قیمتی در این ماه حکایت دارد. به گزارش «دنیای اقتصاد»، اطلاعات این گزارش رسمی که روز گذشته از سوی مرکز آمار ایران منتشر شد نشان میدهد تورم ماهانه مسکن در آذرماه -به جز برخی ماههای فروردین که مقطع زمانی استثنا در بازار مسکن محسوب میشود- به پایینترین حد نسبت به دستکم ۶ سال گذشته که اطلاعات قیمتی بازار مسکن شهر تهران بهصورت رسمی منتشر میشود، رسیده است. این آمار بعد از اطلاعات اولیه و غیررسمی دادههای مربوط به قیمت مسکن در شهر تهران و گزارش رسمی بانک مرکزی درخصوص تحولات بازار معاملات مسکن شهر تهران، سومین آمار تحولات قیمت بازار مسکن پایتخت در آذرماه است. در این گزارش که با روش آماری «هدانیک» انجام شده است، شاخص قیمت مسکن شهر تهران پس از کسر نویزهای قیمتی، اعلام شده است. این شاخص نشاندهنده ابرریزش تورمی مسکن شهر تهران در آخرین ماه از فصل پاییز است.
بررسیها نشان میدهد تورم ماهانه مسکن آذرماه در حالی نشان از وضعیت ابرریزش تورمی در بازار مسکن پایتخت در این ماه دارد که بیشترین میزان رشد ماهانه قیمت مسکن از زمان ثبت اطلاعات رسمی تحولات بازار مسکن، مربوط به رشد ماهانه ۷/ ۱۱ درصدی قیمت مسکن در خرداد ۹۹ در مقایسه با یک ماه قبل از آن –اردیبهشت ۹۹- بود. میانگین تورم ماهانه مسکن شهر تهران از ابتدای سال جاری تا پایان مهرماه برابر با ۸ درصد بود. این در حالی است که این میزان در سال ۹۸ نیز برابر با ۳ درصد ودر سال ۹۷ (سالهای جهش قیمت مسکن) معادل ۸/ ۵ درصد بوده است، اما هماکنون بازار معاملات مسکن به لحاظ قیمتی وارد فاز ابرریزش شده است.
آذرماه امسال به لحاظ ثبت کمترین تعداد معامله خرید مسکن در شهر تهران نیز ماه ابرریزش محسوب میشود. در این ماه با ثبت ۲۵۵۵ معامله خرید مسکن در تهران کمترین حجم خرید آپارتمان در تهران در یک ماه طی ۶سال اخیر و از زمان ثبت اطلاعات رسمی مربوط به تحولات بازار مسکن پایتخت انجام شد. این در حالی است که حتی در شرایط رکود عمیق بازار مسکن دستکم بین ۳ تا ۴ هزار فقره معامله خرید آپارتمان در شهر تهران در یک ماه انجام میشد.
دادههای اولیه از وضعیت تحولات قیمتی مسکن پایتخت تا قبل از اعلام رسمی تغییرات قیمت مسکن شهر تهران در آذرماه نشان میداد میانگین قیمت هر متر مربع مسکن شهر تهران در این ماه از کانال ۲۷ میلیون تومانی آبان ماه به کانال ۲۸ میلیون تومانی ورود کرده است. اما در آمارهای رسمی بانک مرکزی درباره تحولات بازار معاملات مسکن شهر تهران در آذرماه محاسبات صورت گرفته براساس دادههای اولیه رد شده واعلام شد میانگین قیمت هر مترمربع مسکن در شهر تهران در این ماه در مقایسه با ماه قبل یکدرصد کاهش یافته و به کانال ۲۶ میلیون تومان بازگشته است. اما جزئیات آمار تازهای که روز گذشته پس از کسر اثر نویزهای قیمتی بر متوسط بهای مسکن شهر تهران در آذرماه منتشر شد نشان میدهد میزان کاهش قیمت مسکن در آذرماه ماه در واقعیت، بیش از یک درصد بوده است.
کاهش ۵/ ۸درصدی شاخص قیمتمسکن
براساس این گزارش، شاخص قیمت فروش واحدهای مسکونی شهر تهران در این ماه با کاهش ۵/ ۸ درصدی همراه شده است. به چند دلیل مهم گزارش روز گذشته مرکز آمار ایران درخصوص تغییرات شاخص قیمت مسکن پایتخت در آذرماه را میتوان به تصویر بدون نویز یا واقعیت قیمتی بازار مسکن در این ماه تعبیر کرد. در واقع در بازار معاملات مسکن آذرماه شهر تهران اتفاقاتی به وقوع پیوست که مشخص میکند اثر برخی از عوامل بر میانگین قیمت مسکن پایتخت در این ماه اثر افزایشی بوده است که پس از حذف اثر این متغیرها در محاسبات قیمت، تصویر واقعی و بدون نویز قیمت مسکن، نمایان میشود. مهمترین رویدادی که در آذرماه شاخص در بازار معاملات مسکن تجربه شد که بر روی سطح قیمتها منجر به اعمال اثر افزایشی شد مربوط به «افت شدید حجم معاملات خرید مسکن» در این ماه است. از آنجا که میانگین قیمت مسکن در نیمه شمالی شهر تهران( ۵ منطقه اول تهران) بهطور متوسط ۵/ ۲ برابر میانگین قیمت مسکن در مناطق جنوبی شهر است در شرایطی که حجم معاملات خرید مسکن در یک ماه به میزان قابل توجهی افت میکند میانگین قیمت مسکن کل شهر تحت تاثیر سطح بالای قیمت یا سطح پایین قیمت قرار میگیرد.
اما از آنجا که میزان افت حجم معاملات خرید مسکن در آذرماه در جنوب شهر بیشتر از شمال شهر تهران بوده است میانگین قیمت مسکن شهر تهران در کل تحت تاثیر شرایط قیمتی مسکن در شمال شهر قرار گرفته است. از سوی دیگر رویدادی که در این زمینه بر سطح قیمتها اثرگذار بوده است مربوط به میزان رشد قیمت آپارتمان یا تورم مسکن در مناطق شمالی وجنوبی تهران است.در آذرماه در حالی میانگین قیمت مسکن در مناطق جنوبی شهر تهران با کاهش ۴ درصدی همراه شد که اتفاقا در مناطق شمالی تهران بهطور متوسط میانگین قیمت مسکن ۵/ ۰ درصد رشد کرد. بنابراین از این زاویه نیز میانگین قیمت مسکن شهر تهران در آذرماه تحت تاثیر تحولات قیمتی بازار معاملات آپارتمان در نیمه شمالی قرار گرفته است و تحت تاثیر سطح بالای قیمت در این مناطق از شهر بوده است.
اکران واقعیت قیمت مسکن
این عوامل یا نویزهای قیمتی باعث شده است در شرایطی که حجم معاملات خرید مسکن در شهر تهران به میزان کمسابقهای کاهش یافته و بازار به لحاظ تعداد معاملات انجام شده در یکماه به کف رکودی سقوط کرده است، واقعیت قیمت مسکن ونرخ رشد قیمت واحدهای مسکونی در این ماه به درستی نشان داده نشود، چرا که به دلیل کم بودن سطح معاملات، سطح میانگین قیمت تحت تاثیر اثر افزایشی تحولات قیمتی و حجم معاملات صورت گرفته در مناطق شمال شهر تهران بوده است که در این مناطق میانگین قیمت مسکن بهطور متوسط ۵/ ۲ برابر میانگین قیمت مسکن در مناطق جنوبی تهران است.روز گذشته مرکز آمار ایران در حالی با گزارشی با محاسبه شاخص قیمت مسکن با روش هدانیک در آذرماه اعلام کرد که این شاخص قیمتی در آخرین ماه از فصل پاییز با کاهش ۵/ ۸درصدی نسبت به ماه قبل همراه شده است که این میزان کاهش در شاخص قیمت مسکن شهر تهران واقعیت تغییرات ماهانه قیمت واحدهای مسکونی در آذرماه را نشان میدهد. بر این اساس، در ماه ابرریزش قیمت مسکن سطح میانگین قیمت هرمترمربع مسکن در شهر تهران معادل ۲۴ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان برآورد میشود، این در حالی است که در آمار رسمی بانک مرکزی از تحولات قیمتی بازار مسکن شهر تهران در آذرماه میانگین قیمت هر مترمربع مسکن در این ماه ۲۶ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان اعلام شده بود.
روش حذف نویز از قیمت مسکن
در روش هدانیک که مرکز آمار به واسطه آن سطح بدون نویز قیمت مسکن در شهر تهران را برآورد و اعلام کرده است اثر متغیرهای ساختاری و محیطی واحدهای مسکونی شامل متراژ، سن بنا، موقعیت منطقهای و امکانات حذف میشود. بهعنوان مثال در شرایطی که تعداد معاملات واحدهای مسکونی نوساز، در معاملات ماهانه مسکن افزایش مییابد از آنجا که بهطور متوسط میانگین قیمت واحدهای مسکونی نوساز ۲۵ درصد بالاتر از میانگین مسکن کل شهر تهران است، این موضوع بر میانگین قیمت کل شهر اثر افزایشی برجای میگذارد.
از سوی دیگر میانگین قیمت خانههای کلنگی نیز بهطور متوسط حول و حوش ۵۰درصد بیشتر از میانگین مسکن کل شهر است. همچنین بهطور متوسط، میانگین قیمت هرمترمربع واحدهای مسکونی کوچکمتراژ از میانگین قیمت هرمترمربع واحدهای مسکونی بزرگمتراژ در شرایط مشابه بیشتر است. همچنین میانگین قیمت واحدهای مسکونی شمالشهر بهطور متوسط ۵/ ۲ برابر میانگین قیمت مسکن در مناطق جنوب شهر است. همه این موارد در شرایطی که تعداد معاملات واحدهای مسکونی نوساز، کلنگی، کوچکمتراژ و واحدهای مسکونی واقع در نیمه شمالی شهر تهران در کل معاملات بازار مسکن شهر تهران افزایش یابد بر میانگین قیمت مسکن پایتخت اثر افزایشی دارد. این اثر بهویژه در شرایطی که تعداد معاملات خرید مسکن در یک ماه محدود است، بسیار محسوس است و موجب ایجاد نویز در محاسبه واقعیت قیمتی بازار میشود. شرایطی که در آذرماه بازار مسکن شهر تهران تجربه شد.
پاسخ به یک سوال مهم
محاسبه شاخص قیمت مسکن با روش هدانیک، اثر این متغیرها یا پارامترها روی قیمت مسکن را حذف میکند. تغییرات این شاخص بهخصوص در مقطع زمانی فعلی که به دلیل حجم بسیار کم و محدود معاملات مسکن، اثر متغیرها بر روی قیمت شدید است، روش مناسبی برای برآورد تغییرات بازار معاملات مسکن و به ویژه تغییرات قیمتی است. در واقع روش هدانیک برای نمایش واقعیت ریزش قیمت مسکن در آذرماه بسیار مناسب است.
با این حال، یک پرسش مهم ممکن است پیشروی فعالان بازار قرار بگیرد که عدمپاسخگویی به آن میتواند واقعیت جهش قیمت مسکن در مهرماه را زیر سوال ببرد. مبنی بر اینکه حال که با محاسبه شاخص قیمت مسکن به روش هدانیک میزان ریزش تورم مسکن یک درصد نبوده و ۵/ ۸ درصد برآورد میشود، آیا جهش قیمت مسکن در نیمه اول ۹۹ و سالهای ۹۷ و۹۸ کمتر از آنچه پیش از این در آمارهای رسمی اعلام شده است، نبوده است؟
پاسخ به این سوال خیر است. تورم مسکن در سالهای ۹۷ و ۹۸ به ترتیب ۷۰ و ۶۲ درصد بوده و این درحالی است که تغییرات شاخص قیمت مسکن که به روش هدانیک محاسبه شده است، نشان میدهد تورم شاخص قیمت مسکن در سالهای ۹۷ و ۹۸ به ترتیب ۶۹ و ۶۲ درصد بوده است وبا تغییرات تورم مسکن در آمارهای رسمی تفاوتی ندارد. علت این موضوع آن است که تا قبل از آذرماه امسال حجم معاملات مسکن در یک دامنه متعارف قرار داشت؛ یعنی حجم معاملات تا قبل از آذرماه به سطح غیرمتعارف افت نکرده بوده است که اثر نویزهای ساختاری و محیطی بر سطح قیمتها منجر به اعمال اثر افزایشی یا کاهشی بر میانگین قیمت مسکن شهر تهران شود.
در واقع مشابه شرایطی که در آذرماه تجربه شد بازار به فاز ابررکود معاملاتی ورود نکرده بود یا اختلاف قیمت مسکن در مناطق شمالی وجنوبی به میزان کنونی نبوده است. اما در شرایط فعلی که بازار هم وارد دوره ابررکود شده و هم اختلاف بین قیمت در مناطق شمالی وجنوب تهران ومیزان افت حجم معاملات بین این دو گروه مناطق افزایش یافته است، مرکز آمار در یک ابتکار عمل با استفاده از روش هدانیک برای محاسبه واقعیت قیمتی بازارمسکن وارد عمل شده وتغییرات شاخص قیمت مسکن شهر تهران در آذرماه را با حذف نویزهای قیمتی، محاسبه کرده است.
ضمنا دادههای این گزارش نشان میدهد تغییرات ماهانه میانگین قیمت مسکن شهر تهران و تغییرات ماهانه شاخص قیمت مسکن به روش هدانیک، از فروردین ماه ۹۶ تا قبل از آذر ۹۹ تقریبا بدون اختلاف بوده یا با اختلاف جزئی همراه بوده است. اما این اختلاف به دلیل آنچه گفته شد در آذرماه خود را بهصورت پررنگ نشان داد. بررسیهای «دنیایاقتصاد» نشان میدهد قبل از آذرماه در مهرماه امسال تورم ماهانه مسکن شهر تهران در حالی ۱۰ درصد اعلام شد که در محاسبه شاخص قیمت مسکن به روش هدانیک این میزان ۵ درصد گزارش شده بود اما در عمده موارد اختلافات عمدتا بین یک تا ۲ واحد درصد بوده است و در آذرماه این اختلاف به ۵/ ۷ واحد درصد میرسد.این موضوع نشاندهنده ابعاد ریزش قیمت مسکن در آذرماه امسال است.
مسکن، پیشتاز ابرریزش قیمتی
این در حالی است که در آذرماه براساس برآوردهای مربوط به تغییرات شاخص قیمت مسکن در این ماه، بازار مسکن به بازار پیشتاز ریزش قیمت تبدیل شد ودر خطمقدم ابرریزش قیمتی قرار گرفت. شاخص قیمت مسکن شهر تهران در حالی در آذر ماه در مقایسه با آبان ۹۹، ۵/ ۸ درصد کاهش یافت که شاخص کل بورس در همین بازه زمانی، با رشد ۷ درصدی مواجه شد. در بازار سکه با افت ۴/ ۰ درصدی بازدهی و در بازار ارز با کاهش ۲ درصدی قیمت مواجه شدیم. این در حالی است که تا قبل از آذرماه و در ماههای کورس تورمی بازارها، بازار مسکن همواره عقبتر از سایر بازارهای اقتصادی بود اما هماکنون در رقابت ریزشی در آذرماه، در خط مقدم قرار گرفته است.
وضعیت بازدهی بازارها از ابتدای سال تا پایان مهرماه امسال نشان میدهد بازار معاملات سهام در ۷ ماهه ابتدای سالجاری با بازدهی ۱۷۵ درصدی، بازار مسکن با رشد ۷۱ درصدی قیمت، بازار ارز با رشد ۸۱ درصدی و بازار سکه با رشد ۱۳۴درصدی قیمت همراه شده است. در سال ۹۸ نیز بازدهی بازار معاملات سهام ۱۸۷ درصد، بازار مسکن ۶۲ درصد و بازار ارز ۲۲ درصد بوده است.در سال ۹۷ که اوایل دوره رونق بازار مسکن بود در حالی میانگین قیمت مسکن شهر تهران با رشد ۷۰ درصدی همراه شد که بازدهی در بازار معاملات سهام ۵/ ۸۵ درصد و میزان رشد قیمت در بازار ارز معادل ۱۶۶درصد بود. هماکنون اما بازار مسکن، در خط مقدم ریزش قیمت قرار گرفته است.
روزنامه اطلاعات
نبود نسخهای کارآمد برای درمان هوای شهر
چرا برای تب هوای شهر، فقط نسخه تببر پیچیده میشود؟ چرا به ریشهیابی تب نمیپردازند و تنها به مسکنهایی مانند بستهشدن در مدرسهها اکتفا میشود؟
بوی گندیدگی میآمد و روستاییان گلایهمند بودند تا این که مردم به جایگاه بو نزدیک شده و به خانه یک پیرمرد رسیدند و مشاهده کردند گربهای در گوشهای مرده است. به پیرمرد گفتند چرا خاکش نکردی؟ گفت نمیدانستم بو از پستویم است. گفتند این گربه توست؟ گفت آری. گفتند همین که گربهات ناپدید شده باید ترا مشکوک میساخت که خانهات را بگردی؛ این گربه پیر است و روشن است که سالها پیش تو است و باید میدانستی که ممکن است زندگیاش به سر رسیده باشد.
اینک داستان ماست؛ هوا از آلودگی میگذرد و به بدبویی میرسد، میگوییم گمان نمیرود بو از تهران باشد؛ اکسیژن کممانده به گونهای کامل ناپدید شود و دیگر قابل تنفس نباشد؛ ولی این هم ما را مشکوک نمیسازد که بگردیم و سببها را بررسی کنیم؛ تهران با هوای آلوده سالیانش پیر شده است؛ اما ما را بر نمیانگیزد که چارهای بیندیشیم.
کارخانهای کارش به آلودهکردن مدام هوای شهر افتاده و نیروگایش، کارآمدی خود را به کلی از دستداده ولی باز آنرا به زور و با انرژی نابودگر مازوت سرپا نگه میداریم تا بازپسین ذرات شیره جانش دوشیده شود.
در خود فرو رفتن
انسان همانند تارتنکیست که تار میتند برای کسب سود ولی خود در تارهایش گرفتار میآید. انسان صنعت را به خدمت گرفته تا راه رسیدن به تندرستی و پیشرفت را در زمانی کوتاه بپیماید، غافل از این که شاید همین پیشرفت تکنولوژیک و افزایش رو به رشد کارخانهها و کاربرد مواد دستساخت و یا ترکیبات بد آنها، مانند سم پراکنده شود و ششکودکانش را از کار بیندازد.
کوره داغکنِ اکسیژنخور
برخی مسئولان میگویند آلودگی برآمده از مازوت(نفت کوره) تهران افزایش چشمگیری یافته است. مسئول دیگری میگوید چون ظرفیت پالایشگاهها از مازوت پر شده و به سبب تحریمهای جهانی، کسی خریدارش نیست و بناچار مازوتها در تولیدیهای شهرها سوزانده میشود.
کشور پیش از تحریمها، روزانه صدها هزار بشکه صادرات مازوت داشت اما از آغاز سال ۲۰۲۰ بر پایه استانداردهای سازمان جهانی دریانوردی، استفاده از سوختهایی با ترکیب گوگرد بالای نیم درصد قدغن است؛ حال آن که مازوت تولیدی ایران بسیار آلاینده است و ترکیب گوگرد بالایی دارد. در این ماهها گزارشهای زیادی از افت صادرات مازوت کشور منتشر شده و این سوختهای بسیار آلاینده به سبب از دستدادن مشتریان خارجی، بیشتر در نیروگاههای برقی و صنایع ایران
میسوزد.
حال بد هوای تهران
در این ماهها و این فصل میزان آلودگی هوای تهران به درجهای رسیده که وضعیت بحرانی بهشمار میرود. بر پایه گزارشها پایتخت در بازههایی از سال جاری تنها یکی دوهفته هوای پاک را تجربه کرده است. وخامت آلودگی هوای تهران سببشده گلایه و ناخشنودی مردم بالا بگیرد؛ آنان میگویند دستاندرکاران دولتی در این مورد کاری مگر تماشا نداشتهاند. دو سال از به وجودآمدن قانون هوای پاک میگذرد؛ همان زمان هم بسیار دیر بود ولی پس از گذشت اینسالها هنوز اجرایی نشده است؛ برنامه جایگزینی خودروهای فرسوده شهری در ابرشهرها به اجرا نرسیده است؛ در قانون دیگری آمده که مابهازای شمارهگذاری هر موتور انژکتوری، یک موتور کاربراتوری از دور خارج شود و پلیس جلوی آمدوشد موتوسیکلتهای فرسوده را بگیرد؛ اما نشان به همان نشانی که از این نیز هیچگونه خبری در میان نیست.
حتی ۶۲ هزار دستگاه موتوسیکلت فرسوده از پارکینگها از سوی مسئولان به مالکانشان برگردانده شده که هر ده دستگاه از آنها به گواه سازمان محیطزیست، به اندازه یک اتوبوس دیزلی فرسوده، دود و آلودگی میپراکند.
با هربار آلودگی هوا، چرخ زندگی مردم در بسیاری از شهرهای ایران مانند تهران، تبریز، مشهد، اهواز، شهریار، اراک از کار باز میماند و برای بسیاری دیگر از شمار بیماران و پیران با آسیب جانی همراه است.
برنامهای تنها برای روی میز
یک کارشناس در این مورد میگوید که بخش ناوگان همگانی شهری و خودروهای نااستاندارد، بنیادیترین پدیده آلودگی هوا است چون سوختوسوز آنها از پایه ایراد دارد؛ حتی خودروهای تازهتولید از سوی خودروسازان داخلی به سبب کهنگی سامانه سوختی موتور از دیدگاه استانداردهای خودروسازی جهان، کهنه به شمار میآید. صنعت خودرو در ایران در دست دولت است و دولت خودش مسئول ایجاد آلودگی هوا از راه ساخت این خودروهای نااستاندارد است؛ پدیدههای سرزمینی(اقلیمی) مانند وارونگی دما و فرونشست هوا نیز در افزایش آلودگی هوا هُنایش و اثر دارد، بنزین به لحاظ کیفی پایین نیز پدیدهای دیگری در آلودگی هواست.»
بستگی هوا و هوش
آلودگی هوای تهران، نمادی از مدیریت نادرست و سودجویی صنعت است و دوباره رسیده به همان داستان همیشگی هرسال «وضعیت هشداردهنده شهرهای بزرگ.»
بسیاری از مهاجران روستایی پناهآورده به تهران بیکارند و از آلودگی هوا رنج نیز میبرند، چون خانهای در کار نیست که به آن پناه ببرند و در زمان آلودگی در خانه بمانند و بیرون نیایند؛ آنان با مشکلات تنفسی روبرویند و هزینه پرداخت دارو و درمان هم ندارند. یکی از آنان از تهمانده انبان خود به سبب آلودگی هوا، کلی هزینه سلامتی خود کرده است.
یک شهروند تهرانی میگوید هنگام آلودگی هوا مادر آسمیاش نمیتواند از خانه بیرون بیاید و وی باید زندگی خود را رها کند تا برایش خرید روزانه و کارهای دیگر را انجام دهد.
کارشناسان و کنشوران محیطزیست بر این باورند که دولت برای مبارزه با آلودگی هوا کار بنیادی انجام نمیدهد مانند تولید یا واردات بنزین با کیفیت بالا، واردات خودروهای هیبریدی و الکترونیکی، نوسازی ناوگان شهری، از رده بیرونبردن خودرو و موتوسیکلتهای فرسوده، امکاناتی برای استفاده از دوچرخه در تراز شهر برای همه شهروندان.
همه مُسکنها گذرا و کماثرند؛ بستن در مدرسهها هنگامی که آلودگی هوای شهرها به مرز هشدار میرسد مگر این که چوب در پره چرخ آموزش قرار دهد، نتیجه دیگری ندارد.
برخی از شهروندان میگویند آلودگی هوا روی همه خانوادهاش از کهنسال گرفته تا بزرگسال و جوان و کودک تأثیر منفی گذاشته است و برایشان جادهتیغزن بیماریهای دیگر بوده است.
شهروند دیگر جداشده از همسر که بار بزرگکردن فرزند بر دوشش است، میگوید یخه سفید دخترکم تا شب سیاه میشود از بس که شهر پر از دوده است. او به سخنانش میافزاید زمانی که در مدرسهها بسته میشود برنامه زندگیاش به هم میریزد و ناچار است سر کار نرود و در خانه بماند؛ افزون بر این که روی فرمآوردن دوباره کودکان برای رهسپاری به مدرسه، بسیار انرژیبر است و مانند اول مهر و زمان بازگشایی مدرسهها بسیار زمان میبرد.
برنامههای بیجواب
شهرداری در سالهای گذشته کوشیده با ایجاد محدودیتهایی آمدوشد خودروها مانند زوج فرد، طرح محدوده ترافیکی با انتشار گازهای کمآلاینده، از میزان آلودگی هوا بکاهد اما برنامههایش همانند دیگر کارهای دولت ناکارآمد بوده است. برنامههای دیگر نیز به سبب بالابودن هزینهها هنوز اجرایی فراگیر نیافته است مانند جاگذاری فیلتر دوده روی همه اتوبوسها. برای همین میزان آلودگی هوای امسال تهران بیش از سال گذشته است؛ که باید پرسید چه هزینهای بالاتر از جان شهروندان که به سبب آلودگی هوا هزینه میشود.
افزایش بارندگی یا گرانشدن بهای بنزین، تغییری در کیفیت بد هوا و کاهش ترافیک شهر نگذاشته است. بسیاری از مردم میگویند هوای امسال از سالهای پیش بدتر بوده است، کیفیت بد بنزین نیز دخیل در آلودگی هوای تهران است.
در تهران ۷۰ درصد گردههای آلاینده از موتورهای متحرک مانند خودرو، اتوبوس، کامیون و موتوسیکلت تولید میشود؛ همچنین خسارت اقتصادی آلودگی هوا چند میلیارد دلار در سال است.
مازوت بدبو
مازوت، هیدروکربن نفتی است. این تفاله در بازه پالایش نفت خام پس از نفتا و بنزین و نفت سفید به دست میآید. از مازوت در فرایندی گازوییل نیز به دست میآورند. مازوت نام نفت سیاه را برای رنگ تیرهاش گرفته است؛ ارزانترین ماده سوختی برای کورهها، گرمابهها و تنور نانوایی و موتورهای دیزلی و برخی نیروگاههاست.
نفت کوره کاربردهای بسیار دارد؛ برای گرمایش خانه و مراکز تجاری و صنعتی به کار برده میشود و سوخت کامیونها، برخی کشتیها و خودروها است؛ اما نکته باریکتر زمو اینجاست که این ماده بسیار آلودهکننده هواست و جالب این که گرانتر از سوخت گاز طبیعی بهفروش میرسد؛ بیشتر یک سوخت پشتیبان است برای اوجگیری نیروگاهها در مواردی که گاز طبیعی موجود نیست یا در ژنراتورهای تولید الکتریسیته کوچک مورد استفاده قرار میگیرد.
نفت کوره بسیار ویسکوز یا دیرسوز است بنابراین برای گرمکردن آن سیستم گرمایشی ویژهای مورد نیاز است و ممکن است تولیدگر میزان بسیار بالای آلاینده مانند سولفور شود که موجب تشکیل سولفور اکسید، هنگام سوختوسوز میشود.
سوزاندن نفت کوره، «کربندیاکسید» بیشتری نسبت به گاز طبیعی در هوا پخش میسازد؛ همین پیامدهای ناخوشایند مازوت، سبب ارزانشدنش شده است. در حقیقت این ارزانترین سوخت مایع در دسترس همگان است ولی با گرد وغبار زیاد. امکانات بکارگیری آن هم کم است و تنها در نیروگاهها یا کشتیهای بزرگ و راهاندازی تجهیزات مورد نیاز برای ایجاد گرمایش بهکار گرفته میشود؛ اگر ویژگی کاربری بیشتری داشت شاید انسان در استفاده از آن در خودروهای شهری، گمانی به خود راه نمیداد.
بو از کدام ماده؟
انگشت اتهام به سوی نفت کوره، سرانجام همه گمانهزنیها درباره بوی بد تهران بوده است. شهرداری تهران سرانجام خاستگاه بوی بد تهران را در استفاده از مازوت غیراستاندارد با غلظت گوگرد بالا در صنایع شهر ری دانسته است. همین سبب شد تا کارخانه سیمان آن شهرستان ناچار شد از توقف استفاده از سوخت مازوت خبر دهد.
غلیظی گوگرد در سوخت مازوت تولیدی ایران نزدیک به سه ونیم درصد است که هفت برابر استانداردهای جهانی برای سوخت کشتیها در آبهای آزاد است، چه رسد به استفاده از آن در ابرشهرها و آن هم در تهران که در ۱۲ ماه سال با چالش سخت آلودگی هوا دست به گریبان است.
بر پایه آمار در سال گذشته پالایشگاههای ایران روزانه نزدیک به ۲ میلیون بشکه نفت خام و بیش از ۳۰۰ هزار بشکه مایعات گازی دریافت کرده اما به سبب تکنولوژی پایین و قدیمی پالایشگاهها، ۲۴ درصد نفت خام تبدیل به مازوت شده است که نه تنها ارزش بسیار کمی در برابر بنزین یا گازوئیل دارد بلکه میزان غلظت گوگرد آن نیز بسیار بالاست.
در برخی از پالایشگاهها میزان تولید مازوت بهدست آمده نسبت به سوخت مورد نیاز به این فرآورده بسیار بالاتر است؛ برای نمونه یک پالایشگاه ایران بناچار ۴۱ درصد نفت خام دریافتی را تبدیل به نفت کوره میکند که ارزش افزوده این فرآوری حتی کمتر از نفت خام است و سبب میشود چنین پالایشگاهی مدام زیانمند باشد. پالایشگاههای ایران سال پیش به گونه میانگین، روزی بالای ۶۰ میلیون لیتر نفت کوره تولید کردهاند که بخشی از آن صادر شده ولی میلیونها لیتر آن به سوخت برخی کشتیها رسیده و مانده دیگر نیز در داخل کشور استفاده شده است.
ایران در سال ۱۳۹۵ برنامهای برای سرمایهگذاری ۱۵ میلیارد دلاری برای بالابردن کیفیت هشت پالایشگاه قدیمی کشور برای تولید مازوت(تنها به اندازه نیاز) کرده است و در این راستا قراردادهایی با شرکتهای کره جنوبی و چین نیز امضا شده که بدون پیشرفت و اجرا خاک میخورد.
بر پایه آمار، هفت پالایشگاه از ۱۰ پالایشگاه ایران به سبب فرسودگی، کارآیی خود را از دست دادهاند زیرا بیش از ۴۲ سال پیش در حال کارند.
ایران در سال ۱۳۹۷ نزدیک به ۶۰ درصد از مازوت تولیدی خود را صادر کرده و نزدیک به ۷ درصد آن را نیز برای سوخت برخی کشتیها استفاده شده است. بخش بزرگی از صادرات نفت کوره ایران به امارات انجام میشود؛ امارات از نفت کوره برای سوختگیری برخی کشتیهای داخلی و خارجی استفاده میکند چون یکی از بزرگترین مراکز سوختگیری کشتیها در جهان است.
آمارهای جهانی نشان میدهد که بر خلاف نفت خام، صادرات فرآوردههای نفتی ایران در سایه سنگین تحریمها کاهش چندان چشمگیری نیافته است؛ اما مشکل اینجاست که تا چند مدت دیگر بر پایه قانون جدید سازمان جهانی دریانوردی، غلیظی گوگرد سوخت کشتیها باید کمتر از نیم درصد باشد، حال آن که گوگرد در نفت کوره تولیدی ایران ۳ و نیم درصد است و تکنولوژی برتر برای پیروی از استاندارد جهانی نیز در دسترس نیست.
این چالش البته یک راهکار گذرا دارد که نفت کوره غیراستاندارد ایران به امارات فروخته شود و پالایشگاههای مدرن آنجا غلظت گوگرد را کاهش دهند تا برای سوخت کشتیها قابل استفاده باشد؛ وگرنه ایران راهی برای سوخترسانی کشتیها ندارد. مشکل بنیادیتر زمانی بروز خواهد کرد که زیر تحریمهای صادرات، نفتکوره کشور انباشت شود و سپس همهاش در صنایع داخلی به سوختوسوز برسد.
یکی از بخشهای مهم استفادهکننده نفت کوره ایران، نیروگاههای برق است؛ آمارها نشان میدهد که استفاده از نفت کوره در این نیروگاهها نسبت به بهار پارسال بسیار افزایش یافته و به صدها میلیون لیتر رسیده است.
یکی از تولیدیهای آلاینده در شهر ری، نیروگاه حرارتی آن شهر است که در سال ۱۳۵۵ راهاندازی شده و اینک رو به فرسایش رفته و نیمی از ظرفیت تولید خود را از دست داده است.
سوخت مازوت در صنایع داخلی پیامدهای منفی زیستمحیطی به دنبال خواهد داشت که بوی بد تهران یکی از آنهاست و داد همه شهروندان را درآورده است.
کارخانه از رده خارج
کارخانه سیمان تهران ۱۹۰ روز از مازوت برای گرداندن تولید خود استفاده کرده است؛ در چندماه گذشته کارخانه سیمان تهران به سبب نبود گاز مورد نیاز خود ناچار از استفاده بی رویه مازوت شده که پیامدهای ویرانگر بسیار بر هوای از پیش آلوده تهران داشته است، بنابراین کنشهای تولیدی این کارخانه با این حجم از آلودگی نه تنها برای تهران بزرگ بلکه برای گستره بزرگی از دور و بر پایتخت زیانبار بوده است.
یکی از مهمترین پرسمانهایی که همواره اندیشه انسان را سرگرم داشته، رهبانی از تندرستی و رهایی از درد و رنج و بیماری شهروندان است.
برای رسیدن به این هدف، انسان سدهها و بسته به امکانات و پیشرفت دانش خود، روشهای ویژهای بهکار برده و با گسترش آگاهی توانسته تاکنون بر بسیاری از چالشها در زمینه تندرستی و بیماری چیره شود.
در گذشته که مردم از چگونگی پیدایش بیماریها آگاه نبودهاند و راههای ویژه درمان آنها را نمیدانستند، ناخوشیهای گوناگون در میانشان به شتاب گسترش مییافت و منجر به ناتوانی و مرگ بسیاری از آنان میشد. با پیشرفت دانش، رفتهرفته پدیدههای بیماریزا شناخته شدند و تأثیر آنها کمکم بر تندرستی مردم پدیدار شد و انسان آموخت که فرزندان خود را باید در محیطی پاکیزه بزرگ کند و آلودگیها را از خود و زیستگاهش پاک سازد و از آنچه تندرستیاش را به پرتگاه میبرد، بپرهیزد.
روزنامه اعتماد
راهبرد مشارکت حداکثری
گزارشی از دیدار شورای هماهنگی نیروهای خط امام با رهبری و دیدارهایی با محمدخاتمی، ناطق نوری و مهدی کروبی از مهر ۷۵ تا دوم خرداد ۷۶
حساب کاربری دفتر رهبر انقلاب در ایسنتاگرام و توییتر بهتازگی با انتشار ویدئویی از یک دیدار رهبری در سال ۸۸ با برخی علمای حوزه علمیه قم، جملهای از ایشان درباره سیدمحمد خاتمی منتشر کردهاند که رهبری طی آن با اشاره به دیداری که ظاهراً در آستانه انتخابات ریاستجمهوری هفتم مطرح شده، گفتهاند: «یک وقتی به خود آقای خاتمی هم گفتم که اگر امروز یک جریان چپی در کشور وجود نداشت، من لازم میدانستم یک جریان چپ به وجود بیاورم تا برآیند این دوتا حرکت - حرکت آقای هاشمی و او - یک برآیند معتدل شود.» حال الیاس حضرتی، قائممقام دبیرکل اعتمادملی و به عنوان یکی از نمایندگان مجلس پنجم، از چهرههای موثر جناح چپ آن زمان در مناسبات سیاسی بوده، روایتی از نشستی دیگر با رهبری در همان بحبوحه انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ به دست داده که ازقضا رهبر انقلاب در آن جلسه نیز به همین موضوع «لزوم تشکیل جناح چپ» اشاره کرده بودند. حضرتی در روایتی که در اختیار روزنامه «اعتماد» قرار داده علاوه بر شرح نشست هیات ۱۳ نفره شورای هماهنگی گروههای پیرو خط امام(ره)» در مهرماه ۷۵، به چند جلسه و دیدار سیاسی- انتخاباتی دیگر از همان مقطع مهر و آبان ۷۵ تا فروردین ۷۶ و نهایتاً روز تاریخی و تاریخساز «دوم خرداد ۷۶» میپردازد که در ادامه با این توضیح ضروری میخوانید: مجلس پنجم بود و ما در مجموعهای با عنوان «شورای هماهنگی گروههای پیرو خط امام(ره)» فعالیت میکردیم که در این شورا از مجلس و درواقع از فراکسیون خط امام پارلمان، بنده بهاتفاق حجتالاسلام محمدباقر ذاکری در این شورای هماهنگی حاضر بودیم. همینطور آقایان بهزاد نبوی و محمد سلامتی از مجاهدین انقلاب، آقایان مصطفی معین و علی شکوریراد و در مقاطعی هم آقای ظفرقندی از انجمن اسلامی پزشکان، خانم گوهرالشریعه دستغیب از انجمن اسلامی معلمان یا آقای نجفقلی حبیبی از انجمن اسلامی مدرسین و همینطور از دفتر تحکیم وحدت و دیگر تشکلها و احزاب آن زمان در این شورای هماهنگی عضویت داشتند. در آن مقطع بحثمان عمدتاً درباره نحوه ورود به انتخابات ریاستجمهوری بود، آنهم در حالی که باتوجه به برخوردهایی که پیشتر در مجلس چهارم پیش آمد، مجمع روحانیون قهر کرده و حاضر به معرفی کاندیدا برای انتخابات مجلس پنجم نشد و درنتیجه کارگزاران برای نخستینبار وارد عرصه شده و درنتیجه فراکسیونی حدوداً ۵۰، ۶۰ نفره در مجلس پنجم داشتیم. حوالی مهرماه ۷۵ یعنی حدود یک سال پیش از انتخابات ریاستجمهوری هفتم بود که قرار شد ملاقاتی با مقام رهبری داشته باشیم. درنتیجه ۱۳ نفر خدمت ایشان حاضر شدیم و آقای معین به عنوان سخنگو متنی را که پیشتر درمورد آن به اجماع رسیده بودیم، خدمت رهبری مطرح و اعلام کرد که ما بنا داریم در انتخابات ریاستجمهوری بطور فعال شرکت کنیم و تقاضا داریم فضا برای ایفای نقش فراهم شود. رهبری هم فرمودند که اولاً دوستان شما قهر کردند که این کار اشتباهی بود، چراکه قهر کردن در سیاست اقدامی بیمعناست. نکته دوم اینکه انتخابات، مظهر رقابت سیاسی و مشارکت عمومی است. این مشارکت حداکثری است که به انتخابات شیرینی و حلاوت میدهد و «مشارکت حداکثری» برای بنده یک اصل است. ایشان همچنین فرمودند که برخلاف برخی دوستان که بهدنبال«انتخابات مدیریتشده» هستند - و برداشت ما در آن زمان این بود که به آقای هاشمی اشاره دارند- من بهدنبال «انتخابات مبتنی بر مشارکت حداکثری» هستم و این مهم در سایه یک رقابت جدی و تنگاتنگ محقق میشود؛ فلذا اینکه میخواهید بطور جدی وارد مشارکت انتخاباتی شوید، اقدام مثبتی است، اهلا و سهلا اما اگر هم شما نمیآمدید، من یک جناح چپ دیگر درست میکردم تا آن رقابت مدنظر محقق شود که این دیدگاه هم بسیار جالب بود. وقتی به آن مقطع بازگردیم، با نوعی یأس و نومیدی در بدنه جامعه و همچنین فضای مدیریتی و سیاسی کشور مواجه میشویم و فارغ از آن، این باور حاکم بود که آقای ناطق نوری قطعاً رییسجمهوری بعدی است و نتیجه انتخابات پیشاپیش روشن است؛ از بالا تا پایین نظام - از نیروهای مسلح و امنیتی و اداری تا کمیته امداد، تعاونی روستایی و دیگران- چنین تصوری داشتند و حتی گروهگروه وزرا و مدیران ارشد دولت آقای هاشمی نیز بهاصطلاح میانبر میزدند و با آقای ناطق که بسیار انسان شریفی بود، دیدار و اعلام بیعت و وفاداری میکردند.
درحالی که بدنه جامعه موضوعی دیگر را مدنظر داشت. آن زمان فضای مجازی به این صورت فعال نبود. در جناح حاکم که روزنامههای رسالت و کیهان و غیره بودند و اینطرف هم یک روزنامه سلام بود که هر از گاه، کاری میکرد. اما در نظامهایی که شفافیت سیاسی، احزاب قدرتمند و گسترده، سیستم اطلاعرسانی و رسانههای آزاد در سطح وسیع وجود ندارد، این بهاصطلاح «نجواهای درگوشی شهروندان» است که تعیینکننده میشود و اگر کسی بهاصطلاح گوشش را به سوی این نجواها تیز کند، به واقعیت جامعه نزدیک میشود.
میرحسین نمیآید!
به هر تفسیر ما وارد بحث مصداقی برای معرفی کاندیدا هم شده بودیم و آقای مهندس موسوی هم کاندیدای ما بودند. اما حدود یک ماه بعد یعنی آبانماه ۷۵، ما در فراکسیون خط امام مجلس پنجم، در ساختمانی واقع در خیابان ابوریحان جلسه داشتیم و نمایندگان عملا بهطور خودجوش درحال تشکیل ستاد انتخابات بودند که یکی از دوستان خبرنگار با من تماس گرفت و گفت که آقای موسوی اطلاعیهای را در اختیار یکی از خبرگزاریها قرار داده و اعلام کرده بنای کاندیدا شدن ندارد. به اتاق جلسه برگشتم و درحالی که همه دوستان با شوق سخت سرگرم بحث بودند، گفتم خبر مهمی دارم که مهندس موسوی اعلام کرده اعلام انصراف کرده که انگار آب سردی بر سر جمع ریخته باشند، همه ساکت شدند و درواقع جلسه ما سالبه به انتفاء موضوع شد! آقای حسین مرعشی و مجید انصاری هم جلسه را ترک کرده و تماس گرفتند و برگشتند گفتند خبر درست است. خلاصه جلسه برهم خورد و حدود یکماه تا آذرماه همان سال ۷۵ عملا همه گیج بودند و دنبال کاندیدا میگشتند. تعدادی دنبال آقای کروبی رفتند، عدهای دنبال آقای موسوی خویینیها بودند. در این میان صحبت آقای خاتمی به میان آمد. آقای خاتمی آن زمان از سمت وزارت ارشاد استعفا داده و کنار رفتهبود و مسوول کتابخانه ملی بود و وقتی این زمزمهها مطرح شد، به سوریه رفت تا از اساس در دسترس نباشد. حدود یک ماهی هم به همین شکل معطل شدیم تا اینکه اوایل دیماه ۷۵ بالاخره آقای خاتمی را راضی کردند که کاندیدا شود. البته کاندیداتوریاش را به دیداری با رهبری مشروط کرده بود.
خاتمی وارد میشود
به یاد دارم که چندی بعد، آخر هفته بود که آقای خاتمی تماس گرفت که برای دیداری به کتابخانه ملی برویم و درنتیجه همان گروه ۱۳ نفره -که البته چند نفری بهدلیل مسافرت حاضر نبودند- به دیدار آقای خاتمی رفتیم. فکر میکنم روز پنجشنبه بود و آقای خاتمی هم توضیح داد که دیروز با رهبری دیدار کردم، صحبتهایی داشتیم و بعد از آن تصمیم گرفتم که کاندیدا شوم و اینجا اولینبار است که اعلام میکنم؛ بروید ستادها را تشکیل دهید!
«سلام» و مصاحبه دردسرساز
بعد از آن جلسه بود که آرامآرام ساختمان بهآفرین تجهیز شد و حدود ۲ هفتهای از این ماجرا گذشته بود که یک اتفاق دیگر افتاد. آن زمان روزنامه سلام، یک خبرنگار پارلمانی داشت به نام آقای طاهرزاده یا طاهرنژاد که با من مصاحبه کرد و از انتخابات پرسید. واقعیت این است که گوش دادن به آن «نجواهای درگوشی مردم» که اشاره کردم، از عادتهای همیشگی من است. من گاهی بهجای خودروی شخصی با تاکسی تردد میکنم یا پیاده وارد بازار میشوم. مثلا در رشت گاهی کلاه میگذارم که کسی بنده را نشناسد و وارد بازار ماهیفروشان میشوم و جالب اینکه عزیزان هم میشناسند و ابراز محبت میکنند. اما بحثم این است که توجه زیادی به این نجواهای درگوشی دارم. خلاصه وقتی خبرنگار «سلام» از من درباره انتخابات پرسید، صریح پاسخ دادم که «انتخابات در مرحله اول با پیروزی قاطع آقای خاتمی تمام خواهد شد.» خبرنگار به من گفت اجازه میدهید بنویسم که در مرحله دوم رای میآورد؟! گفتم اگر مصاحبه من است، شما بنویسید «آقای خاتمی در مرحله اول پیروز میشود.» فکر میکنم هفدهم یا بیستم دیماه بود که روزنامه «سلام»، در تیتر دوم صفحه نخست با فونت درشت نوشت: «الیاس حضرتی: «انتخابات در مرحله اول با پیروزی قاطع خاتمی تمام خواهد شد.» فردای آن روز دو، سه اتفاق رخ داد.
واکنش ناطق به تیتر «سلام»
آقای ناطقنوری که آن زمان رییس مجلس بود و ماهم رفاقتی با هم داشتیم و تقریبا هر روز یکدیگر را ملاقات میکردیم، از من خواست که به دیدارش بروم. من همیشه به آقای ناطق علاقه داشتم و ایشان را انسانی لوطیمسلک، جوانمرد، خوش مشرب و پرتحرک میشناسم که آن زمان مجلس را به خوبی اداره میکرد. خدمت ایشان رفتم و به من گفت: «آقای حضرتی چرا انقدر بیانصافی؟! انقدر بیانصاف بودی و من نمیدانستم!» پرسیدم مگر چه شده؟ گفت یعنی یکصدم درصد هم برای من شانس قائل نشدی و گفتی خاتمی در مرحله اول پیروز میشود؟ من هم که آقای ناطق را بسیار دوست داشتم، بهشوخی گفتم حاجآقا ما شب و روز وقتمان را گذاشتهایم که رییسمان را همین جا در مجلس حفظ کنیم! آقای ناطق هم با لبخندی گفت برو، فردا آقای باهنر جوابت را میدهد. فردای همان روز هم آقای باهنر مصاحبه منطقی و عالمانهای انجام داد و گفت براساس آخرین نظرسنجیهای موسسات علمی و پژوهشی و آماری، آقای ناطق بالای ۷۵ درصد رای خواهد داشت و رقبای او از شانس کمی برخوردارند. پس از این مصاحبه، من هم کمی بیادبانه صحبت کردم و گفتم که شتر در خواب بیند پنبهدانه!
نومیدی مجمع روحانیون از خاتمی!
اتفاق دوم این بود که آقای کروبی من را صدا کرد و گفت ما شما را فرد عاقل و صاحبنظر میدانستیم، این چه حرفی بود که گفتی خاتمی در مرحله اول پیروز میشود؟! نگاه آقای کروبی این بود که تصورشان در مجمع روحانیون این است که اگر آقای خاتمی حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار رای بیشتر بیاورد، رایی آبرومند آورده که میتواند سرمایه آینده باشد. من هم به آقای کروبی گفتم شما به آن نجواهای در گوشی مردم توجه ندارید، صرفا در جلسات رسمی حضور دارید. در جلسات رسمی هم حرفهای مدیران و کادر اداری و مدیریتی کشور را میشنوید که از واقعیتهای جامعه دور است. گفتم وسط جمعیت و میان مردم که بروید، متوجه میشوید حرفهای دیگری هم هست. ایشان هم گفتند که برو مصاحبه و تکذیب کن اما مخالفت کردم و گفتم تکذیب نمیکنم؛ اعتقادم را بیان کردم و بر اساس تحلیل مصاحبه کردهام. چندی گذشت و بیشتر به انتخابات نزدیک شدیم. من در گیلان مسوول ستاد آقای خاتمی بودم و البته برای سخنرانی به همه استانها میرفتم؛ درواقع به ۵ استان کردستان، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، زنجان و خراسان میرفتم. آن زمان هم فضای مشهد متفاوت بود و بعضا درگیری پیش میآمد و درنتیجه دوستان اغلب میترسیدند به آنجا بروند. (باخنده) اما من چون رییس فدراسیون کنگفو هم بودم، با کنگفوکارها رفتیم. خلاصه آقای خاتمی را فروردینماه به گیلان دعوت کردیم و به ایشان گفتم حاجآقا در این فرصت، وقت بگذارید تا مقداری درباره مسائل ایران و بحثهای کلان توسعه و موانعی که در این مسیر وجود دارد، بحث کنیم. گفت من آماده هستم و انشاءالله این چند روز انتخابات تمام شود، تشریف بیاورید کتابخانه با هم صحبت کنیم. من هم میگفتم میآیم کاخ ریاستجمهوری با هم صحبت کنیم. (باخنده) از آنجا که آقای خاتمی حتی در فروردین هم فکر نمیکرد که رای بیاورد؛ به همه دوستان میگفت بعد از انتخابات تشریف بیاورید کتابخانه ملی، نه کاخ ریاستجمهوری.
رای به روحانی بهخاطر آن که ردصلاحیت شد!
منظورم از بیان این مسائل آن است که مردم همواره نسبت به آنچه تصور میکنند به آنها تحمیل میشود، حساسند. درواقع هر زمان احساس کردند که مجموعه حکومت میخواهد با تبلیغات صداوسیما یا با نماز جمعه یا سیستم اداری، دیدگاهی را به آنها تحمیل کنند، برعکس آن عمل میکنند. به جز آقای خاتمی، زمان آقای روحانی هم همین اتفاق افتاد. آقای روحانی در آستانه انتخابات ۹۱، اصلا مطرح نبود. اتفاقا در اغلب دورهها احتمال آمدنش وجود داشت اما همه میگفتند رای ندارد؛ چراکه ارتباطات و مراودات مردمی ندارد. او همواره شخصیت پشت داستان بود و در تصمیمگیریهای پشت صحنه موثر بود و آدمی نبود که وسط میدان بیاید و بخواهد با مردم زندگی کند. فلذا رای ندارد.
نگران اجماع اصلاحطلبان نیستیم
وقتی آقای هاشمی آمد و رد صلاحیتش کردند، بلافاصله مردم احساس کردند که دارند شکل و صورتی به انتخابات میدهند و بنابراین به سرعت پشت سر کسی قرار گرفتند که اگرچه او را نمیشناختند اما احساس میکردند که جایگزین آن آقایی است که ردصلاحیت شده است. به نظر من اکنون هم در اینکه اجماعی میان اصلاحطلبان صورت خواهد گرفت، شکی نیست؛ این ظرفیت و عقلانیت در آنها وجود دارد و هیچوقت مساله سال ۸۴ تکرار نخواهد شد و هرگز مساله شورای دوم که هر حزبی برای خود کاندیدایی مطرح کند، تکرار نمیشود. البته این مساله مطرح است که احزاب، کاندیدای خود را معرفی کنند اما درنهایت به اجماع خواهیم رسید و از این بابت به هیچ عنوان نگران نیستیم. منتها اینکه چهکسی بتواند بیاید و بتواند این مسائل انباشته شده و گرهها و مصائب جامعه امروز ایران را بگشاید و حل و فصل کند و همزمان بتواند با نهادهای بالادستی ارتباطی منطقی برقرار کند، محل بحث است. این مملکت امکانات بسیاری دارد؛ بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام، آستان قدس، کمیته امداد و هلال احمر هر کدام امکاناتی بسیار دارند اما جزیرهای اداره میشوند و از آنجا که برنامه جامعی در کار نیست، میبینیم منابع هنگفتی هزینه شده، اما چیزی دست مردم را نگرفته یا اگر هم چیزی عایدشان شده، خوراک روزمره است. درواقع ما بهجای اینکه به مردم ماهیگیری یاد بدهیم، به دستشان ماهی دادهایم. درحالی که اگر اینها مدیریت شود، شرایط متفاوت خواهد بود.
دکترین انتخاباتی رهبری
درنهایت معتقدم رهبری همچنان بر آن دکترینی که دو دهه پیش درباره «انتخابات مشارکتی» مطرح کردند، پایبندند و اصلاحطلبان هم نباید به مواضعی که جهت انحراف ذهن مردم و نیروهای سیاسی مطرح میشود، توجه کنند. باید به میدان بیایند و کار خود را انجام دهند تا اگر درنهایت اتفاقی خلاف این روی داد، بهموقع و براساس حضوری که در صحنه داشتند، اقدام کرده و پاسخ بدهند.
روزنامه کیهان
چرا نباید از آمریکا و انگلیس واکسن کرونا وارد کرد؟
تجربه و شواهد از درستی بیاعتمادی به کشورهای غربی همچون آمریکا، انگلیس و فرانسه در حوزههایی همچون ارائه دارو و واکسن حکایت میکند.
با شیوع کرونا این ویروس ناشناخته و پر دردسر، تلاش برای ساخت واکسن مقابله با آن در قالب یک رقابت نانوشته در بین کشورهای دارای علم و تکنولوژی برتر آغاز شد. در این بین خبر ورود ایران به صف این کشورهای محدود هر چند در ابتدا از سوی بسیاری جدی گرفته نمیشد اما با گذشت زمان و مجاهدت دانشمندان ایرانی رنگ واقعیت پیدا کرد به طوری که علاوهبر تلاش پردامنه چند پروژه ساخت واکسن در مسیرها و با روشهای مختلف، واکسن تولید شده توسط ستاد اجرایی فرمان امام در روزهای گذشته پس از موفقیت در تستهای آزمایشگاهی و حیوانی وارد مرحله تزریق انسانی شد و تاکنون روند مطالعه بالینی آن رضایتبخش بوده است و امید است تا بهار و خرداد آینده واکسن تولیدی ایران به مرحله تولید انبوه برسد.
در برخی کشورها از جمله آمریکا، انگلیس، روسیه، چین، هند و... نیز پروژه ساخت واکسن کرونا ادامه پیدا کرد و برخی از آنها به مرحله تست انسانی و سپس تزریق در بین مردم و گروههای پرخطر وارد شدند.
در این میان اما ساخت واکسن در کشورهای دیگر به طرز عجیبی تبدیل به وسیلهای برای برخی بازیهای سیاسی و اهداف پشت پرده علیه کشورمان شد. یک روز هشتگ واکسن بخرید را به راه انداختند تا اینطور وانمود کنند که ایران با بیتوجهی نسبت به مردم خود و البته نخریدن واکسن آمریکایی از قافله واکسیناسیون عمومی کرونا عقب افتاده است و یک روز تن ندادن کشورمان به قوانین زورگویانه FATF را مانع خرید واکسن از سوی ایران و ظلم در حق مردم قلمداد کردند. حال آنکه اولاً بسیاری از واکسنهای موجود در دنیا بهویژه واکسنهای غربی هنوز بهطور واقعی امتحان خود را پس ندادهاند و هر روز خبرهایی از مرگ عدهای در غرب به علت تزریق واکسن آمریکایی فایزر منتشر میشود و یا اینکه اصلاً داروها مشمول FATF نیست بلکه تحریمهای ظالمانه مانع بسیاری از محدودیتهای دارویی است.
این در حالی است که بین برخی چهرههای پزشکی و کارشناسان نسبت به خطرات واردات بیحساب و کتاب واکسن کرونا و لزوم اعتماد به واکسنهای تولیدی کشورمان تأکید کرده بودند اما برخی خبرها از برنامهریزی دولت برای واردات واکسن کرونا و حتی پیشخرید آنها منتشر شده بود آن هم در شرایطی که هنوز نمیتوان با اطمینان از ایمنی و بیخطر بودن این واکسنها سخن گفت.
جالب آنکه اخباری منتشر شد که برخی خیرین آمریکایی قصد اهدای ۱۵۰ هزار واکسن کرونای فایزر به ایران از طریق هلالاحمر را دارند! که همین موضوع نگرانیها از احتمال برنامهریزی برای آزمایش واکسن بر روی مردم کشورمان را تقویت میکرد موضوعی که در نامه اخیر زهره الهیان، پزشک متخصص و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به رئیسجمهور نیز به آن اشاره شده بود.
تلاش برای آزمایش واکسن کرونا
بر روی مردم ایران
نگرانی از برنامه خطرناک تست واکسن خارجی اما ظاهرا بجا بوده است بهطوری که دیروز رئیسجمهور در جلسه ستاد مقابله با کرونا گفت: «پیشنهادهایی برای تهیه واکسن و استفاده از آن در جریان آزمایشهای انسانی به جمهوری اسلامی ایران نیز شد، اما وزارت بهداشت و درمان به حق این پیشنهادها را نپذیرفت و اجازه نداد که مردم برای مقاصد آزمایشی شرکتهای ساخت واکسن مورد استفاده قرار گیرند و این اطمینان را به مردم میدهیم که چنین اتفاقی نیفتاده و نخواهد افتاد و لازم است هرگونه خبر و اطلاعی در مورد واکسن را از منابع معتبر دریافت کنند.»
فصلالخطاب رهبری
اما در حالی که خط فشار برای واردات واکسن از کشورهای غربی بهویژه آمریکا از سوی عدهای در داخل و رسانههای معاند خارجی دنبال میشد، رهبر انقلاب در سخنرانی روز جمعه خود با صراحت تکلیف این موضوع را روشن کردند.
ایشان با تشکر از وزارت بهداشت و دستاندرکاران تولید واکسن آزمایششده برای مقابله با کرونا، این واکسن را مایه افتخار و عزت کشور خواندند و با انتقاد از افرادی که هر کار بزرگ در کشور را انکار میکنند، به سوابقی از این انکارها در مقابل پیشرفتهای علمی اشاره و خاطرنشان کردند: سالها قبل وقتی جوانان کشور دستگاههای سانتریفیوژ را درست کرده بودند، عدهای نامه نوشتند که مبادا فریب این ادعاها را بخورید، همچنین پس از موفقیت مرحوم کاظمی و جوانان همکار او در سلولهای بنیادی پیغامهای مشابهی داده شد اما آن پیشرفتها واقعاًً قابل باور بود و پس از آن نیز پیشرفتها ۱۰ برابر شد.
رهبر انقلاب در ادامه، ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور را ممنوع اعلام کردند و گفتند: آمریکاییها اگر توانسته بودند واکسن تولید کنند این افتضاح کرونایی در کشورشان بهوجود نمیآمد که در یک روز حدود چهارهزار نفر تلفات داشته باشند. ضمن اینکه اساساًً به آنها اعتمادی نیست و گاهی این واکسنها برای آزمایش بر روی ملتها است. البته با سابقهای که فرانسویها در قضیه خونهای آلوده دارند، به آنها هم خوشبین نیستم، اما تهیه واکسن از کشورهای دیگر هیچ مشکلی ندارد.
نکته مهم در بیانات رهبری علیرغم برخی شیطنتهای کسانی که گویا نماینده حفاظت از منافع آمریکا هستند تا دلسوز مردم خود، برای وارونه نشان دادن نظر صریح و منطقی ایشان در نداشتن اعتماد به آمریکا و انگلیس و فرانسه در واردات واکسن، تأکید ایشان بر بلامانع بودن واردات واکسن مطمئن و تأیید شده تولید در کشورهای دیگر بود.
چرا باید به غربیها بیاعتماد بود؟
اما چرا این بیاعتمادی به غربیها از جمله آمریکا و انگلیس و فرانسه که رهبر انقلاب به آن اشاره فرمودند و پیش از این هم در بین بسیاری از مردم به چشم میخورد یک واقعیت غیرقابلتردید است؟
در کنار همه خباثتهای آمریکا و دشمنیهای واضح این کشورها علیه مردم ایران از جمله حمایت از فاسدترین نظام شاهنشاهی و مستبد،حمایت از رژیم بعثی عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران با در اختیار گذاشتن انواع و اقسام سلاحهای متعارف و غیرمتعارف، حمله به هواپیمای مسافربری ایران و گرفتن جان ۲۹۰زن و کودک و مسافر بیگناه توسط آمریکا، بهکارگیری انواع و اقسام تحریمها از ابتدای انقلاب تا کنون و حتی خودداری از در اختیار گذاشتن داروی بیماران صعبالعلاج و کودکان پروانهای و... به کارگیری انواع توطئهها از جمله ترور دانشمندان هستهای و سردار بزرگ کشورمان از سوی آمریکا با حمایت سایر دول غربی نشان از عمق کینه و دشمنی آنها با مردم و نظامی دارد که نمیخواهند زیر بار زورگویی و زیاده خواهی آنها بروند، حال چطور میتوان به دلسوزی آنها و دادن واکسن کرونا اعتماد کرد؟
از سوی دیگر نگاهی به لیست بلند بالای خباثتهای غیرانسانی کشوری مثل آمریکا در ظاهر خدمات درمانی و در واقع جنایتهای بیو تروریستی در قالب روشهای درمانی و برای تحقیق روی مردم کشورهای مختلف از جمله آزمایش سفلیس در گواتمالا(۱۹۴۶- ۱۹۴۸)، آزمایش سرخک بر روی ۱۵۰۰ نوزاد اسپانیایی و سیاهپوست(۱۹۹۰)، آزمایش مبتلا کردن به سرطان در پورتریکو(۱۹۳۱)،آزمایش ایدز در آفریقا(۱۹۵۹)،انتشار ویروس دنگو در افغانستان، پاکستان و باکو(۱۹۸۱- ۱۹۸۲)، ویروس ابولا در زئیر در آفریقا(۱۹۷۵)، تزریق عامل شیمیایی نارنجی به زندانیان در آمریکا و ویتنام(۱۹۶۵)، آزمایش گاز خردل با سربازان آمریکایی (۱۹۴۴)، جایگزینی بیماران به جای خوکچه آزمایشگاهی در بیماستانهای ارتش آمریکا(۱۹۴۶)، رها کردن پشههای ناقل تب زرد در ایالت فلوریدا (۱۹۵۶) و. .. اشاره کرد، حال میتوان به واکسن تولیدی این کشور اعتماد داشت؟
در کنار این، نتایج اخیر واکسن فایزر و مرگومیر چندین نفر پس از تزریق این واکسن در نروژ، پرتغال، ولز و... و برخی گزارشها از فلج بیش از سه هزارنفر پس از تزریق واکسن کرونا در آمریکا یا افزایش شدید موج کرونا در سرزمینهای اشغالی فلسطین علی رغم واکسیناسیون با سرعت بالا از طریق واکسن فایزر و برخی خبرهای دیگر بر اهمیت احتیاط در واردات چنین واکسنی تأکید میکند.
نکته مهم اینکه به گزارش خبرگزاریها، تزریق واکسن کرونای فایزر در آمریکا و انگلیس در حالی ادامه دارد که مواردی از مرگ و ابتلا پس از دریافت واکسن هر روز گزارش میشود.
در حالی که آمار ابتلا به بیماری کرونا، به رقم ۸۹ میلیون و ۴۵۶ هزار و ۳۴۸ نفر و شمار تلفات این بیماری به رقم یک میلیون و ۹۲۴ هزار و ۹۶ نفر رسیده، خبرها درباره تأثیر واکسنهای تولید شده در غرب ناامیدکننده است.
تازهترین گزارشها نشان میدهد که آمریکا در یک هفته گذشته بیشترین موارد ابتلا و مرگ و میر ناشی از کووید-۱۹ را در مقایسه با دیگر هفتهها داشته است.
به گزارش سی ان ان، اطلاعات دانشگاه جانزهاپکینز نشان میدهد که بیش از چهار هزار و ۸۰ مورد مرگ بر اثر ویروس کرونا در آمریکا تنها در روز پنجشنبه گذشته گزارش شده که این بیشترین آمار روزانه گزارش شده از زمان آغاز همهگیری کرونا در این کشور است و نخستین باری است که شمار روزانه جانباختگان به بیش از چهار هزار نفر رسیده است.
به عبارتی دیگر، با اینکه آمریکا در حال کار برای توزیع واکسنهای کووید-۱۹ است، اما هیچ نشانهای مبنی بر کاهش مبتلایان و جان باختگان در این کشور وجود ندارد و ویروس در برخی مناطق با سرعت نگرانکنندهای پیش میرود.
این آمار و ارقام از ابتلا و مرگ و میر در آمریکا در حالی است که بیش از ۶/۷ میلیون نفر در این کشور دوز اول واکسن کرونا را دریافت کردهاند.
بزرگترین تخلف دارویی تاریخ
توسط شرکت آمریکایی «فایزر»
اما بد نیست که بدانید بر اساس اطلاعات وبسایت رسمی وزارت دادگستری آمریکا، شرکت داروسازی «فایزر» که این روزها برخی سنگ لزوم واردات واکسن آن به کشور را به سینه میزنند در سابقه خود بزرگترین تخلف دارویی تاریخ را ثبت کرده است؛ تخلفی که بهجای برخورد قضایی جدی، با پرداخت ۲/۳ میلیارد دلار جریمه رفع و رجوع شد. در سیستم قضایی آمریکا برای این شرکت تاکنون ۷۴ مورد محکومیت قطعی بابت «به خطر انداختن سلامت جامعه» تا «پنهانکاری در اثرکرد محصولات» یا «فریبکاری» ثبت شده است.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از «ایبیسی نیوز» و «وبسایت رسمی وزارت دادگستری آمریکا»، شرکت داروسازی «فایزر» به شکلی غیرقانونی و با محتوایی دروغین استفاده از چهار داروی خود را تبلیغ کرده بود که از جمله آنها میتوان به داروی ضددرد «بکسترا» اشاره کرد.
این دارو توسط شرکت فایزر برای درمان بیماری آرتروز تولید شد، اما این شرکت مدعی بود که یک مسکن است و بر روی برچسب و تبلیغات بازرگانی آن نیز به همین نکته اشاره شده بود. تولید این دارو از سال ۲۰۰۵ توسط دولت آمریکا غیرمجاز دانسته شد و فایزر مجبور شد تولید آن را متوقف کرده و تمامی داروهای تولیدی قبلی را نیز از بازار خارج کند.
تخلفات شرکت داروسازی فایزر محدود به دروغ پردازی در مورد مزایای داروهای خود نبود و این شرکت از طریق زدوبند و پرداخت رشوه به برخی شرکتهای بزرگ بیمه آنها را برای حمایت از کاربردهای غیرمجاز داروهای تولیدی خود تحت فشار قرار داده و آنها را تطمیع کرده بود.
شدت تخلفات فایزر در سال ۲۰۰۹ تا بدان حد زیاد بود که وزارت دادگستری آمریکا تصمیم گرفت پروندههای کیفری متعددی را بر علیه این شرکت و مدیران آن به جریان بیندازد و رسیدگی به این پروندهها ممکن بود به حبسهای طولانیمدت مدیران فایزر منجر شود. اما در نهایت فایزر در شهریور سال ۲۰۰۹ پذیرفت که به ازای مختومه شدن پروندههای مذکور جریمهای ۲/۳ میلیارد دلاری به دولت آمریکا بپردازد.
داروهای جنجالی دیگری که فایزر در مورد کاربرد آنها تبلیغات دروغین به راه انداخته بود، عبارت بودند از «جیئودون» یک داروی ضدروان پریشی، «زایوکس» یک آنتیبیوتیک و «لیریکا» یک داروی ضدصرع.
شرکت فایزر از سال ۲۰۰۰ تا الان ۷۴ محکومیت قطعی داشته و مجموعا در این بازه زمانی ۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار بهخاطر اتهامات مختلف از قبیل «به خطر انداختن سلامت جامعه» تا «پنهانکاری در اثرکرد محصولات» یا «فریبکاری»، جریمه قطعی دارد.
فایزر مدعی بود که میتوان از داروی بکسترا بعد از عملهای جراحی زانو و پیوند اعضا برای کاهش درد استفاده کرد. اما این تبلیغات دروغ بودند. علاوه بر این داروی یادشده عوارض جانبی خطرناکی داشت که از جمله آنها میتوان به ایجاد واکنشها و حساسیتهای شدید پوستی اشاره کرد. در واقع این دارو تنها برای درمان آرتروز و دردهای قاعدگی مناسب بود.
یک میلیارد دلار از جریمه یادشده به جبران خسارات واردشده از طریق داروهای فایزر به برنامههای درمانی فدرال آمریکا اختصاص یافت. زیرا بهعنوان مثال فایزر تجویز بیش از حد دوزهایی از داروهای مذکور را نیز به پزشکان توصیه کرده بود.
حال باید گفت چطور میشود به واکسن تولیدی این شرکت اعتماد کرد؟
خونهای آلوده فرانسوی
یکی از نمونههای تلخی که درباره بیاعتمادی به کشورهای غربی میتوان گفت ماجرای خونهای آلوده وارداتی از فرانسه است که رهبر انقلاب نیز روز جمعه به آن اشاره کردند.
ماجرا از این قرار است که حدود سه دهه قبل و در جریان جنگ ایران و عراق و در خلال سالهای ۶۲ و ۶۳، انستیتو «مریو» فرانسه فاکتورهای انعقادی آلوده به «اچ آی وی» را برای استفاده بیماران هموفیلی به برخی کشورها از جمله آلمان، ایتالیا، آرژانتین، عربستان، عراق و ایران و... صادر کرد. همین مسئله باعث شد تعدادی از بیماران هموفیلی و تالاسمی که از این فرآوردهها بهعنوان دارو استفاده کردند به ویروس ایدز مبتلا شده و جان خود را از دست بدهند.
حال باید پرسید از چنین کشورهایی که جان مردم دیگر کشورها را بازیچهای برای اهداف پلید خود میدانند و بارها سکوت آنها در برابر جنایات بشری در کشورهای فقیر یا مورد ظلم واقعشده از سوی هر کدام از این سران مستکبر جهانی را دیدهایم، میتوان توقع دلسوزی و تهیه واکسنی کارآمد برای مردم کشورمان را داشت؟
نباید چشمبسته هرچه سازمانهای بینالمللی دیکته کردند را اجرا کنیم
حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتوگو با روزنامه سپید در بیان نسخه مناسب برای تامین واکسن کرونا در سریعترین زمان، گفت: «باید به سمت خرید واکسن از محلهای دیگر بهویژه سازندگان جنوب شرق آسیا، هند، روسیه، چین و کوبا برویم.»
وی در پاسخ به این پرسش که آیا واکسنهای مورد اشاره شما تاییدیههای بینالمللی را دارند؟ گفت: «سؤال من هم این است که آیا واکسنهای ساخت شرکتهای آمریکایی و انگلیسی معتبر و اطمینانبخش هستند که ما هم به آنها اطمینان کنیم؟ شاید گفته شود که برخی نهادها همچون سازمان جهانی بهداشت و FDA آمریکا این واکسنها را تایید کردهاند که پاسخ این ابهام این است که مگر ما باید هرچه سازمان جهانی بهداشت و نهادهایی از این دست بگویند قبول کنیم؟ لذا نباید بهصرف اینکه سازمان جهانی بهداشت واکسنی را تایید کرده اجازه تزریق آن واکسن را در داخل بدهیم بلکه هر واکسنی بایستی در داخل کشور و توسط دانشمندان و متخصصان داخلی مورد آزمایش و بررسی قرار گیرد تا در صورت حصول اطمینان مورد استفاده مردم قرار گیرد؛ بنابراین ما نباید چشمبسته هرچه سازمانهای بینالمللی دیکته کردند را اجرا کنیم.»
بیانیه جمعی از پیشکسوتان داروسازی کشور
در حمایت از تولید واکسن کرونا
جمع کثیری از پیشکسوتان داروسازی کشور در حمایت از متخصصین ایرانی و صنعت داروسازی کشور درخصوص تولید واکسن کرونا بیانیهای صادر کردند.
در این بیانیه، آمده است: «ایران از کشورهایی است که سابقه یکصد ساله در ساخت و تولید واکسن دارد و بر اساس تجربهای به عمر یک قرن، متخصصین ایرانی اقدام به ساخت واکسن کرونا نمودند و خوشبختانه اولین تست بالینی روی انسان آغاز شد. بدینوسیله اینجانبان، جمعی از داروسازان ایران حمایت خود را از متخصصین در ساخت و تولید واکسن کرونا بهعنوان یک اقدام ملی و به دور از جناحبندیها و وابستگی سیاسی اعلام میداریم و امید است مراحل بعدی با موفقیت انجام پذیرد و در آینده شاهد تولید انبوه و ورود آن به بازارهای دارویی داخل و خارج باشیم.»
روزنامه همشهری
بیدفاع در ویترین رسانهها
طی سالهای گذشته که سطح دسترسی مردم به شبکههای اجتماعی و رسانههای جمعی پیوسته افزایش یافته، رعایت حقوق کودکان در این پلتفرمهای مختلف همواره محل بحث و گفتوگو بوده است. در ایران اگرچه این دغدغه در سالهای گذشته همواره مورد توجه کنشگران اجتماعی و فعالان حقوق کودک بوده، اما در سطح رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی، چندان مورد توجه قرار نگرفته است. اهمیت رعایت حقوق کودکان در رسانهها، به قدری است که این روزها، در تحلیل عوامل خودکشی رضا فیوجی- کودک کاری که با حضور در تلویزیون شهرت یافت- سهم مهمی را پخش تصویر او از رسانه ملی در سالهای گذشته قائل میشوند. کارشناسان میگویند، با حضور رضا درماه عسل تلویزیون، میلیونها نفر تصویر او را در سطح کشور دیدند و به این ترتیب، برچسب کودک کار برای همیشه به پیشانی او خورد. چنانکه او حتی پس از اینکه از دشواریهای دوره کودکی عبور کرد و زندگی اجتماعی متفاوتی برای خود فراهم کرد، باز هم نتوانست از زیر سایه این برچسب پرقدرت رهایی یابد.
شهرت رضا، یکی از عوامل مرگ او شد؟
حضور رضا فیوجی، کودک کار اهل محله لب خط در تلویزیون به برنامه ماه عسل درماه رمضان سال ۱۳۹۳بر میگردد. آنچه در آن زمان سبب شهرت رضا شد، سؤال مجری برنامه از او در رابطه با آرزوهایش و پاسخ بدیع او به این سؤال بود که گفت: بهدلیل کار صبح تا شب، هیچگاه فرصت نکرده به آرزوهای خود فکر کند. تصویری که از رضا طی برنامه مورد نظر در اذهان عمومی ساخته شد، چنان در جامعه ریشه دواند که او وقتی اخیرا اقدام بهخودکشی کرد، خبر این واقعه در رسانههای مختلف نه با تصویر فعلی رضا که با تصاویر مربوط به برنامه مورد نظر در سال ۱۳۹۳منعکس شد. همین مسئله سبب شد که برخی کارشناسان اجتماعی و فعالان حقوق کودک، در تحلیل زمینهها و عوامل خودکشی او، تصویرسازی رسانهای از او و شهرتش را یک عامل مهم تلقی و انتقاداتی را متوجه کسانی کردند که زمینه حضور او در برنامهماه عسل را فراهم کرده بودند. آنها میگویند: مدیران جمعیت امام علی(ع) و دستاندرکاران برنامهماه عسل، با معرفی رضا بهعنوان الگوی کودک کار به جامعه میلیونی مخاطبان ایرانی، باعث شدند که او هیچگاه نتواند از این انگ اجتماعی خلاصی پیدا کند و یک زندگی متفاوت از آن برای خود بسازد. مسئله رضا، بار دیگر چارچوبهای انتشار تصویر کودکان در رسانهها را برجسته کرده است. در این زمینه از یک سو به رعایت نشدن حقوق کودکان از سوی خانوادهها، برخی انجمنهای مردمنهاد و رسانهها اشاره شده و از سوی دیگر، این پرسش مطرح میشود که مرجع صیانت از حقوق کودکان در این زمینه در قوانین ملی و کنوانسیونهای فراملی کیست؟
هاله سری، وکیل دادگستری میگوید که ایران دچار خلأ قانونی در حوزه حضور کودکان در رسانه است و حتی لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان هم در اینباره هنوز تصویب نشده است: « در قوانین ما بهصورت خاص نمایش کودکان در فضای مجازی جرمانگاری نشده، اما طبق ماده ۱۹ پیماننامه حقوق کودک، دولتها موظف هستند که کودکان را از هر نوع بدرفتاری که والدین یا سرپرستان قانونی میتوانند نسبت به آنها داشته باشند محافظت کنند. برای جلوگیری از هر نوع سوءاستفاده از کودک دولتها موظف هستند که اقدامات مناسب اجتماعی را انجام دهند که این مسئله مهمی است و میتوان درباره حضور آنها در رسانه هم به این قانون استناد کرد.» سری افزود: « همچنین در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که مصوب سال ۱۳۸۱ و هماکنون قانون لازمالاجرا در مورد کودکان است، هرگونه نادیده گرفتن سلامت روانی کودک ممنوع دانسته شده و قابل پیگرد قانونی است. برهمین اساس انتشار تصاویر کودک در فضای مجازی را هم میتوان نقض حریم خصوصی کودک یا به نوعی نادیده گرفتن سلامت روانی کودک دانست و پیگیری کرد.» این وکیل دادگستری طولانی شدن سیر تصویب قوانین در ایران را مشکل بعدی در اینباره دانست و گفت:« مثلا برای همین لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان که سال ۱۳۹۰ بعد از ۳ سال توسط مجلس شورای اسلامی اعلام وصول میشود و تا امروز هنوز تصویب نشده است. در نتیجه موضوعات جدیدی مانند نمایش کودکان در فضای مجازی و رسانهها، مسئولیت والدین و درآمد حاصله از این نوع فعالیتها دارای خلأ قانونی باقی مانده و در آینده نیازمند بازنگری مجدد خواهد بود.»
قوانین در اینباره چه میگویند؟
در ایران ضوابط مصرح و دقیقی درباره حفظ حریم خصوصی کودکان در رسانهها وجود ندارد و توصیهنامههایی که در اینباره هست هم چندان از سوی برنامهسازان تلویزیونی، خبرنگاران سایر رسانهها و والدین رعایت نمیشود. بخشی از ضوابط موجود در این زمینه، مربوط به کنوانسیون حقوق کودک است که جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۲به آن پیوسته است. مرجع ملی این کنوانسیون که ذیل وزارت دادگستری تشکیل شده، پس از قتل رومینا اشرفی، نوجوان تالشی، بیانیهای در این زمینه منتشر کرده که جزو معدود توصیهنامههای موجود در این زمینه در کشورمان است. در بخشی از بیانیه آمده است: « یکی از موارد فاحش نقض حقوق کودک نشر و بازنشر تصاویر کودکان با اهداف مختلف نظیر نمایش زیباییها و استعدادهای کودکان، برانگیختن حس ترحم مخاطبان، تبلیغ کالا و خدمات در فضای مجازی و رسانه ملی، سایتهای خبری و اینترنتی و صفحات شخصی توسط اشخاص حقیقی و حقوقی حتی والدین است که این اقدام علاوه بر نقض حریم خصوصی کودکان، نادیده انگاشتن مصالح عالیه آنان تلقی میشود و بهصورت بالقوه میتواند کودکان را در معرض مخاطرات و آسیبهای جسمانی و روانی در آینده قرار دهد.»
در این بیانیه همچنین تأکید شده که « ماندگاری این تصاویر بهویژه در فضای مجازی، تصمیم امروز دایر بر نشر تصویر کودک به هر عنوان که ممکن است در آینده کودک از انتشار آن متضرر یا ناراضی تلقی شود، مغایر حق کودک بر کرامت انسانی، خشونت علیه کودکان، حق بر تعیین سرنوشت آنان همچنین به واسطه آسیبهای روحی، جسمی و دیگر آسیبها مغایر مصالح کودکان است. از این رو، هرگونه انتشار تصویر کودکان ممنوع و انجام آن نقض صریح حقوق آنان به شمار میرود. این بیانیه از همه رسانهها بهویژه رسانه ملی، خواسته است کنشگران عرصه حقوق کودک، اشخاص حقیقی و حقوقی حتی والدین و سرپرستان کودکان با احترام به حقوق کودکان و با توجه خاص به مصالح عالیه کودکان، از انتشار تصاویر آنها با هر هدفی در صفحات شخصی، فضای مجازی، سایتهای خبری و جراید مکتوب خودداری کنند.»
دیگر مرجع قانونی مرتبط با حقوق کودکان، قانون حمایت از اطفال و نوجوانان است که پس از سالها معطلی، بالاخره اردیبهشت سالجاری تصویب و ابلاغ شد. در این قانون اگرچه صراحتا برای انتشار تصویر کودکان از قاب رسانه ملی یا در سایر رسانهها قاعدهای وضع نشده، اما تولید، پخش یا تبلیغ هر برنامه یا محصول مضر به سلامت، تربیت، اخلاق، یا سایر حقوق اطفال یا نوجوانان از سوی صداوسیما ممنوع شده است.
ماده ۱۴این قانون نیز مشخصا بهخودکشی کودکان و نوجوانان پرداخته و در آن هرگونه اقدامی که منجر بهخودکشی یا تسهیل خودکشی کودکان و نوجوانان شود، جرمانگاری شده است. در این ماده قانونی، حتی اقداماتی که ممکن است منجر بهخودکشی نشود اما متضمن آسیبهای جسمی یا روانی به طفل یا نوجوان شود، جرم تلقی و برای آن مجازات حبس تعیین شده است.
هنجارهای حفظ حریم خصوصی کودکان در سایر کشورها
در سال ۲۰۱۶فرانسه برای نخستین بار در دنیا، انتشار عکس کودکان در فضای مجازی را وارد قوانین حفظ حریم خصوصی فرد کرده و جریمه سنگینی هم برای آن درنظر گرفت. اگر فردی بتواند به دادگاه ثابت کند عکسی که والدینش در فضای مجازی منتشر کردهاند برایش شرمآور است، در آن صورت، والدین دادگاهی شده و باید تاوان یک سال حبس یا ۴۵هزار یورو را متحمل شوند.
نکته جالب آنکه دادگاه فرانسه فقط بهخاطر نارضایتی فرد از پخش شدن عکسِ دوران کودکیاش، والدینش را مجازات نمیکند؛ بلکه دلیل مهمتر دیگری وجود دارد و آن امکان سوءاستفاده از عکسهای نامتعارف کودکان است که امروزه بسیار شایع شده است.
اگرچه براساس سند حمایت از حریم شخصی آنلاین کودکان (COPPA) وبسایتهایی که نظیر فیسبوک براساس جمعآوری اطلاعات کاربران پایهگذاریشدهاند، اجازه ندارند کودکان زیر ۱۳ سال را بپذیرند، اما کم نیستند کودکانی که والدینشان به اسم آنها حساب باز میکنند و یا اگر این کار را نکنند خیلی عادی عکسها و اطلاعات مربوط به کودکشان را روی صفحات خود منتشر میکنند.
در سال ۲۰۱۴لایحه«قوانین حفظ دادهها» در اتحادیه اروپا بازنویسی شد که یکی از مهمترین بندهای آن لایحه «حق فراموششدن آنلاین» است. ایدهآل طرح این است که هر کاربر جهان آنلاین این امکان را داشته باشد که اطلاعات مربوط بهخود را از همه اینترنت حذف کند، امری که البته هنوز محقق نشده است.
اعضای جمعیت امام علی(ع) و برنامهماه عسل
اما بعد از انتشار خبر مرگ رضا فیوجی و انتقاد برخی فعالان رسانه و حقوق کودک در این باره، اعضای جمعیت امام علی(ع) در یک نشست مجازی توضیحاتی در این زمینه دادند. زهرا رحیمی، مدیرعامل جمعیت امام علی(ع) با انتقاد از کسانی که بعد از وقوع هر حادثه دنبال مقصر میگردند تا همهچیز را گردن او بیندازند، گفت: این خیلی بد است که عدهای سریع یک دادگاه در افکار عمومی تشکیل میدهند و فرد یا افرادی را متهم کرده و حکم قطعی صادر میکنند بهطور مثال، در این ماجرا یک مجری تلویزیونی است که اکثرا او را مقصر می دانند.
در ادامه هم به ما نقد دارند که چرا درباره علت مرگ رضا صحبت نمیکنیم. خوب ما در جلسهای که با روانشناسان و کارشناسان بعد از این حادثه داشتیم، ملاحظاتی درنظرمان آمد. اول اینکه باید از نوع مرگ اطمینان حاصل میکردیم؛ دوم اینکه میترسیدیم با اعلام ناگهانی خبر خودکشی رضا، یک جور الگوسازی از او برای نوجوانان رخ دهد و این عمل او را تعبیر به جرأت و شهامت بکنند و بعد هم خودکشی مثل یک ویروس در جامعه پخش شود که متأسفانه در نهایت خبر از جایی که نفهمیدیم درز کرد و قطعا تبعاتی خواهد داشت.
رحیمی سپس درباره علت خودکشی رضا گفت: موارد متعددی میتواند در روال زندگی و مرگ یک شخص مؤثر باشد. بسیاری از کودکان کار در فضای پرخشونت مانند پرسکاری از ۸صبح تا ۸شب کار میکنند و محل زندگی آنها هم وضعیت بهتری از محل کارشان ندارد. یا ازدواج زودهنگام آنها معضلات شان را چندین برابر میکند. مانند رضا که در ۱۴سالگی با دختری ۱۲ساله ازدواج کرد. ما در جمعیت تلاشمان را برای ارائه خدمات متنوع به کودکان و خانوادههای آنها میکنیم اما تجربه به ما نشان داده که در بسیاری از موارد زور و قدرت سیاهی در این محلات و مواجهه با این بچهها و خانوادههایشان بیشتر از توان ماست.
سوسن مازیار فر، مسئول خانه علم جمعیت امام علی(ع) در محله لب خط _جایی که رضا در آن زندگی میکرده_ هم در اینباره گفت: پرسشهایی درباره رضا، محل زندگی و حضورش در تلویزیون مطرح شده که باید درباره آن توضیح دهم. اول اینکه او رمضان سال ۹۳به صدا و سیما رفت و قصدش این بود که صدای بچههای کار باشد. بعد از آن برنامه، تعدادی از ورزشکاران و هنرمندان برای او خانهای در یکی از محلههای لب خط که کمی بهتر از محله قبلی خودشان بود، رهن کردند که البته بعد از یک سال حمایتها از او قطع و محدود به خدمات جمعیت امام علی شد. این عضو جمعیت امام علی ادامه داد: رضا سال ۱۳۹۶به دلایل خانوادگی که اجازه نداریم آن را رسانهای کنیم، از مدرسه بیرون آمد و دوباره درس خود را در خانه علم دنبال کرد، او همان سال ازدواج کرد و خرداد سال ۹۷هم با خبر سهمگین مرگ مادرش روبهرو شد. البته رضا در سالهای اخیر و بعد از ورود به سن ۱۸سالگی با ما همکاری داشت و اواخر حالش خوب بود و حتی وامی را برای خرید دستگاه پرس تهیه کرده و میخواست مشغول بهکار شود و حتی برای ما سؤال بزرگی است که چرا او دست به این اقدام زده. در واقع با این توضیحات خواستم بگویم که عامل مرگ رضا در یک یا ۲عامل نمیگنجد و باید به درستی و از سر حوصله ارزیابی شود.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست