روزنامه دنیای اقتصاد
دلار بهدنبال کف جدید
دلار با سنگینترین افت از ۱۲آذرماه به قعر قیمتی ماه دی رفت. چنین رکوردی به معنای آن است که یکبار دیگر فروشندگان قدرت را در بازار ارز به دست گرفتهاند. ادامه افزایش فعالیت فروشندگان میتواند زمینهساز ایجاد کفهای قیمتی جدید برای دلار شود. با این حال، برخی نوسانگیران بهدنبال آن هستند که کف جدید بازار را در کانال ۲۵ هزار تومانی تعریف کنند. دلار در صورتی میتواند بهسوی کانال ۲۴ هزار تومانی برود که بازیگران حوالهای، حداقل زمینهساز نزول درهم به زیر مرز ۷ هزار تومان شوند.
اعلام رسمی پیروزی بایدن، قیمت سکه و دلار را در بازار داخل با سرعت بیشتری پایین برد. روز پنجشنبه، اسکناس آمریکایی ۴۰۰ تومان از ارزش خود را از دست داد و با نزول به زیر سطح ۲۵ هزار و ۵۰۰ تومانی در محدوده ۲۵ هزار و ۴۵۰ تومان قرار گرفت. این سنگینترین افت اسکناس آمریکایی از ۱۲ آذرماه بود و زمینهساز ثبت کمترین قیمت دی ماه این ارز شد. در بازار سکه هم این فلز گرانبها نه تنها نتوانست مرز ۱۲میلیونی را حفظ کند که تا محدوده ۱۱میلیون و ۷۵۰ هزار تومان پایین رفت. سکه مدتها بود که طی یک روز ۳۵۰ هزار تومان از ارزش خود را از دست نداده بود. آخرین بار این اتفاق در اوایل آذرماه رخ داده بود. برخی فعالان عنوان میکنند، بازار از روز چهارشنبه که اطمینان بیشتری نسبت به پایان کار ترامپ پیدا کرد، فروشنده شد؛ افزون بر این، پیروزی دموکراتها در مجلس سنا نیز شماری از معاملهگران را نسبت به برداشته شدن تحریمها خوشبینتر کرد. در چنین شرایطی، گروهی در بازار باور دارند که با توجه به تغییر بیشتر سمت و سوی انتظارات، فروشهای بیشتری در ابتدای هفته جاری صورت خواهد گرفت و در نتیجه کفهای جدید قیمتی برای سکه و دلار به ثبت خواهد رسید.
دو نگاه متناقض به آینده دلار
گروهی از فعالان معتقدند، کف قیمت اسکناس آمریکایی در همین هفته مشخص خواهد شد و پس از آن، بازیگران ارزی با آرامش بیشتری خریدهای خود را از سر خواهند گرفت. در واقع این گروه، باور دارند اگر این هفته افتی رخ دهد، موقت است و بهدنبال آن، خریدهای ارزی بیشتر خواهد شد. به اعتقاد آنها، بسیاری از خریداران منتظر مشخص شدن تکلیف ترامپ بودند و پس از یک نزول قیمتی، از آن جا که احتمال زیادی نمیدهند، در سالجاری اتفاق خاص دیگری رخ دهد، خریدهای خود را انجام خواهند داد.
در مقابل این گروه، افرادی حضور دارند که اعتقاد دارند، موج دوم نزول دلار شروع شده است. این گروه باور دارند که موج سومی نیز در راه خواهد بود. موج سوم از نگاه آنها زمانی شروع خواهد شد که گمانهزنیها پیرامون مذاکره ایران و آمریکا در دوران بایدن افزایش پیدا کند. از زاویه دید این دسته، دلار دیگر مکان امنی برای سرمایهگذاری نیست و به واسطه کاهش ریسکهای سیاسی، معاملهگران بزرگ بهتدریج از این بازار خارج خواهند شد.
تلاش برای نگهداری مرز حمایتی دلار
گروهی از معاملهگران از همان آغاز بحث اعلام رسمی بایدن بهعنوان پیروز انتخابات آمریکا و برد دموکراتها در انتخابات مجلس سنا، سعی میکردند، این دیدگاه را برجسته کنند که بازار برد بایدن را پیشخور کرده است و دیگر این مساله نمیتواند، موقعیت خرید و فروش معاملهگران را تحتتاثیر قرار دهد. آنها اعتقاد داشتند از این پس بازار به دو اتفاق واکنش نشان خواهد داد: اخبار مربوط به مذاکره یا عدممذاکره ایران و آمریکا و تعیینتکلیف FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام. این گروه تلاش میکردند این پیام را به بازار منتقل کنند که خبری از افت بیشتر قیمت دلار در هفته جاری نخواهد بود و قیمت در کانال ۲۵ هزار تومانی حفظ خواهد شد. با این حال، حداقل وضعیت بازار در دو روز انتهایی هفته نظر این گروه را تایید کرد، مخصوصا اینکه ممکن است روند نزولی در ابتدای هفته جاری نیز ادامه پیدا کند.
در کنار این، بهنظر میرسد وضعیت بازار ارز در هفتههای آتی پیچیدهتر از گمانهزنیها و بیشتر تحتتاثیر گشایشهای آتی باشد. بهعنوان مثال، اگر ایران به بخشی از منابع ارزی بلوکهشده خود در عراق یا کره دسترسی پیدا کند، به راحتی میتواند سمت عرضه بازار را بسیار تقویت کند و در نتیجه قیمتها دچار افت سنگین شوند. البته عدهای از معاملهگران اعتقاد دارند، بازارساز برای حمایت از بازار سهام، تن به افت شدید قیمتها نخواهد داد و عدهای هم باور دارند، اساسا ارزش ذاتی دلار در محدوده ۲۲ تا ۲۴ هزار تومان است. با این حال، آزادسازی منابع بلوکه شده میتواند معادلات بسیاری از معاملهگران را تغییر دهد.
در چنین شرایطی، بهنظر میرسد برخی از معاملهگران ارزی ترجیح دهند که تا زمان مشخص شدن وضعیت تحریمها، حداقل با احتیاط اقدام به خرید کنند. به این نکته نیز باید اشاره کرد که بازار طی روزهای بعد بهتدریج از فاز برد بایدن و عبور از فشار حداکثری خارج خواهد شد. از آن زمان به بعد، بهنظر میرسد شرایط عرضه و تقاضای واقعی تا مدتی جهت قیمت را تعیین کند و بنابراین در هفته جاری دامنه نوسانات قیمت دلار کمی بیشتر از هفته گذشته باشد. برنده این وضعیت، احتمالا معاملهگرانی هستند که با حد ضرر و سود مشخص، اقدام به خرید و فروش ارز خواهند کرد.
وضعیت بازار سکه در پساترامپ
بازار سکه تحتتاثیر روند قیمت دلار حرکت میکند. در نتیجه از آنجا که انتظار میرود، اسکناس آمریکایی در ابتدای هفته جاری دچار افت قیمت شود، به احتمال زیاد فلز گرانبهای داخلی نیز در مسیر نزولی حرکت خواهد کرد. سکه در انتهای هفته گذشته ۳۰۰ هزار تومان از ارزش خود را از دست داد. با این حال توانست سطح حمایتی ۱۱ میلیون و ۷۰۰ هزار تومانی را حفظ کند. برخی از فعالان، باور دارند سطح یاد شده در روز شنبه شکسته خواهد شد و حتی فلز گرانبهای داخلی به سوی زیر ۱۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان حرکت خواهد کرد. روز چهارشنبه ارزش ذاتی سکه حدود ۱۱ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بود.
با این حال، با توجه به افت احتمالی قیمت دلار، کف قیمت سکه نیز میتواند پایینتر برود. البته این نکته را نباید از خاطر برد که سکهبازان در هفتههای اخیر در برابر افت قیمت بسیار مقاومت کردهاند و فلز گرانبهای داخلی مدتهاست که کانال زیر ۱۱ میلیون تومان را تجربه نکرده است. سکه در همین هفته گذشته بهتدریج خود را به کانال ۱۲ میلیون تومان رساند و حتی به محدوده ۱۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان قدم گذاشت. با این حال، عبور از ترامپ، جهت انتظارات در بازار سکه داخلی را تغییر داد. روز پنجشنبه نیمسکه و ربعسکه افت زیادی را تجربه نکردند؛ با این حال، این دو سکه کوچک نیز در روز شنبه به احتمال زیاد، تسلیم جهت کاهشی خواهند شد.
نیمسکه و ربعسکه حباب بیشتری نسبت به سکه امامی دارند، در نتیجه افت بیشتر آنها، دور از ذهن بهنظر نمیرسد. اگر مقاومتی در بازار سکه برای افت قیمت صورت بگیرد، نشان میدهد که سکهبازان نسبت به آینده قیمت دلار خوشبین هستند و وضعیت کاهشی را پایدار نمیدانند. عامل دیگری که میتواند در برابر روند نزولی مقاومت خود را نشان دهد، نرخ حواله درهم است. اگر نرخ حواله درهم به زیر مرز ۷ هزار تومانی نرود، احتمال افت معنادار دلار دشوار است و در نتیجه سکه نیز در برابر افت قیمت مقاومت خواهد کرد.
روزنامه اطلاعات
دوره های آموزشی سهامداران
بورس اوراق بهادار تهران با هدف توسعه سواد مالی در کشور و پاسخگویی به نیاز آموزشی سهامداران، دورههای آموزشی ویژهای را از تاریخ ۲۰ دی ۹۹ ساعت ۱۴ به صورت روزانه در سه سطح مقدماتی، متوسط و پیشرفته برگزار میکند.
سیده محبوبه جعفری مدیر توسعه فرهنگ سرمایهگذاری بورس اوراق بهادار تهران، با اعلام این خبر افزود: با توجه به اهمیت موضوع آموزش و توسعه سواد مالی در کشور، بورس اوراق بهادار تهران در نظر دارد دورههای آموزشی متنوعی را با موضوعات مرتبط با بازار سرمایه در سه سطح مقدماتی، متوسط و پیشرفته برای علاقهمندان به سرمایهگذاری در بازار سرمایه برگزار کند.
وی افزود: این دورههای آموزشی به صورت برخط (آنلاین) و رایگان بوده و تمامی افراد با هر میزان دانش سرمایهگذاری و در سطوح مختلف آشنایی با بورس، امکان حضور در این دورهها را خواهند داشت.
مدیر توسعه فرهنگ سرمایهگذاری بورس تهران با اشاره به سرفصلهای پیشبینیشده برای هر یک از این دورهها افزود: در سطح مقدماتی همانند دورههای قبلی، مفاهیمی چون آشنایی با بازار سرمایه، معرفی انواع بازارها و ارکان بازار سرمایه، تشریح مفاهیم و اصطلاحات بورسی، انواع روشهای سرمایهگذاری، نحوه خریدوفروش سهام در بازار سرمایه، آشنایی با انواع ابزارهای مالی، چگونگی استفاده از سامانههای معاملاتی، معرفی صندوقهای سرمایهگذاری و نحوه انتخاب آنها ارائه خواهد شد.
وی همچنین در مورد سطوح متوسط و پیشرفته این دورهها گفت: در دوره متوسط، مفاهیمی چون سبدگردانی، تابلو خوانی و کدال خوانی، حقوق سهامداران و تجزیه و تحلیل صورتهای مالی ارائه خواهد شد ضمن اینکه در دوره پیشرفته هم تحلیل بنیادی و تکنیکال و روانشناسی بازار انجام می شود.
جعفری در ادامه با تأکید بر لزوم توسعه فرهنگ سرمایه گذاری در کشور و نقش بورس اوراق بهادار تهران در این حوزه گفت: بازار سرمایه ایران طی یک سال اخیر رشد قابلتوجهی از نظر تعداد مشارکتکنندگان داشته و از طرفی از آنجا که بورس یک بازار تخصصی بوده و موفقیت در آن نیازمند دانستن اصول و تکنیکهای تخصصی است که با علم به آنها میتوان از ریسک کمتر و بازده بیشتری بهرهمند شد؛ درنتیجه آموزش در این بازار از اهمیت زیادی برخوردار است.
مدیر توسعه فرهنگ سرمایهگذاری بورس تهران با اشاره به نقش بورس در اقتصاد کشور افزود: اقتصاد رکن اصلی و مهم هر جامعهای محسوب میشود، چرا که سلامت و رشد آن منجر به رفاه افراد جامعه و بهبود کیفیت زندگی افراد خواهد شد و از آنجا که موفقیت و بهبود سطح اقتصاد کشور در گرو تجمیع سرمایههای راکد افراد مختلف و تزریق آن به بازارهای مولد است، بورس میتواند در این مسیر نقشی اساسی داشته باشد و چون موفقیت و حرکت هوشمندانه سهامداران در این بازار منجر به رونق بورس و افزایش ضریب نفوذ این بازار در اقتصاد کشور میشود، آموزش سهامداران و تقویت و بهبود شاخصهای سواد مالی می تواند نقشی مهم در رشد کلی اقتصاد کشور داشته باشد. وی گفت: از این جهت، بورس تهران طی سالهایی اخیر به طور مستمر دورههای متعددی را با هدف ارائه خدمات آموزشی به سهامدارانی که قصد افزایش دانش خود را در این حوزه دارند، برگزار کرده و همچنین با برگزاری همایشهای تخصصی، نشستهای ویژه و یا حضور در نمایشگاههای تخصصی، سهم عمدهای در توسعه فرهنگ سرمایهگذاری در کشور داشته است که این دورهها هم در امتداد همین سیاستهای فرهنگسازی برگزار خواهد شد.
روابط عمومی سازمان بورس هم اعلام کرد: کتاب «سیستم معاملاتی چنگال اندروز معاملهگری با خطوط میانی و نقشهبرداری از بازارها» توسط کتابخانه این سازمان عرضه می شود.
گفتنی است که «چنگال اندروز» یکی از ابزارهای تحلیل تکنیکال می باشد که شکل ظاهری آن شبیه چنگال است و توسط آلن اندروز به جهان معرفی شد؛ به همین دلیل برای احترام به وی، به چنگال اندروز مشهور شد.
آلن اندروز معتقد بود که خطوط حمایت و مقاومت کلاسیک دیگر کارایی چندانی در بازار ندارند و به ابزار قدرتمندتری برای پیش بینی نوسانات قیمت نیاز است، بنابر این تحقیقات او منجر به ابداع چنگال اندروز شد.
چنگال اندروز بر اساس خط روند ها و سقف ها و کف های مهم نمودار قیمت- زمان شکل می گیرد و انواع مختلف آن شامل خطوط میانی سنتی، خطوط میانی شیف، خطوط میانی داخلی و خطوط میانی شکاف است.
کتاب «سیستم معاملاتی چنگال اندروز معامله گری با خطوط میانی و نقشه برداری از بازارها:بورس، ارز، کالا، آتی طلا و نفت» تالیف تیموتی مورگ و ترجمه وحید درزی و نفیسه صالحی سیاوشانی توسط انتشارات آراد کتاب در ۱۳۴ صفحه منتشر شده است.
روزنامه اعتماد
تلههای مرگ از زجرحیوانات وحشی تا معلولیت و مرگ
دست پلنگ بشاگرد استان هرمزگان از طبیعت کوتاه شد. با فاصله کمتر از چند روز دست پلنگ دیگری در استان کرمان در تله ماند و در نهایت با شلیک گلوله کشته شد. مرور خبرها نشان میدهد که تعارض گوشتخواران با انسان در برخی مناطق به شدت زیاد شده است. به عنوان مثال حدود دو سال پیش دهیار روستای رینن بشاگرد در گفتوگو با خبرگزاری مهر اعلام کرده بود که تنها در این روستا بیش از ۱۰راس گوسفند توسط پلنگ از بین رفته و امنیت دامهای روستاییان با خطر مواجه شده و مردم از این وضعیت ناراضی و ناراحت هستند. تعداد پلنگهایی که با تله کشته میشوند نسبت به سایر عوامل مانند جاده، شلیک مستقیم به حیوان بر سر لاشه دام و مسمومیت کمتر است اما در کل موضوع تعارض گوشتخواران با دامداران اتفاق تازهای نیست. در حالی که متاسفانه یا هشدارها اغلب نادیده گرفته میشوند یا رویکرد خاصی جهت مقابله با آنها اتخاذ نمیشود تا اینکه با گذشت زمان اتفاقی مانند مورد پلنگ بشاگرد رخ میدهد. این اتفاقات هم تنها اندک زمانی در صدر خبرها و توجهات هستند و در آخر بخت رسانهای را تا اتفاق بعدی از دست میدهند. علاوه بر دامدارها، کشاورزان هم با حملات مواجه میشوند و خیلیها هم هستند که تمایل به گزارش ندارند و حتی اگر گزارش هم کنند،کارشناسها اغلب دیر به محل میرسند و اطلاعات درباره نشانهها اغلب ناقص است. آسیبشناسی و تجزیه و تحلیل اتفاقاتی از این دست معمولا تحتتاثیر موضعگیریهای سریع فعالان محیط زیست و رسانهها قرار میگیرد چراکه اکثر افراد در این شرایط دنبال مقصر میگردند و سازمان حفاظت محیط زیست در این میان نهتنها در پیشگیری از تعارضها در مناطق پرخطر تاثیرگذار ظاهر نمیشود بلکه در بخش امداد حیاتوحش هم همچنان از پروتکلهای جهانی عقب مانده است. پلنگ بشاگرد تنها پلنگی نیست که ۴ روز در تله میماند، در سال ۹۰ هم پلنگی در گلستان بعد از ۱۸ روز تاخیر به تهران رسید و نهایتا دستش برای همیشه از طبیعت کوتاه شد. با وجود اینکه مدیرکل تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست در سال ۹۴ خبر راهاندازی مرکز امداد و نجات و اورژانس حیوانات را رسانهای کرد اما کماکان پس از گذشت بیش از ۵ سال امداد اورژانسی از جانب این مرکز صورت نگرفته است.
از سوی دیگر، سازمان حفاظت محیط زیست در اسفند ماه سال ۹۴ از صدور بیمهنامه جامع پلنگ ایرانی توسط «شرکت بیمه ما» خبر داد. سقف تعهدات شرکت بیمهگر در این بیمه نامه حدود 60 میلیارد ریال طی 5 سال عنوان شد و بنا بود که تا سال ۱۴۰۰تاثیرگذاری بسزایی در جهت حفظ این گونه گربهسان داشته باشد. مصاحبه با دامدارهای مناطق پرتعارض طی ماههای گذشته حاکی از این بود که بیمه در خیلی از موارد پرداخت نشده و همین مساله هم دامدارها را گلهمند کرده است. این در حالی است که طی تماس تلفنی با «شرکت بیمه ما» مطلع شدیم که این تفاهمنامه در سال جاری تمدید نشده و اکنون پرسش اینجاست که هزینه ضرر و زیان وارده به دامدارها را سازمان حفاظت محیط زیست که یگانه متولی حفاظت از حیات وحش است از این پس چگونه مدیریت خواهد کرد؟
عدم جبران خسارت دامدارها و کشاورزان را به چه سمتی سوق خواهد داد؟
دامدارها و کشاورزان معتقدند که پلنگ قلمرو دارد و وظیفه حفاظت از قلمرو پلنگ با سازمان حفاظت محیط زیست است بنابراین وقتی دفعات حمله پلنگ به دامهایشان افزایش پیدا میکند و در عین حال دفعات مراجعات بیپاسخ به ادارات محیط زیست هم زیاد میشود، ابعاد جدیدی از تقابل و رودررویی شکل میگیرد. چندی پیش دامداری از منطقه جنگلی لفور در مصاحبه با «اعتماد» گفت:«ما با دامداری امرار معاش میکنیم و وقتی پلنگ به ما آسیب میزند، چند نفر از زندگی میافتند. خانمهایی میشناسم که از طریق همین دام زندگی میکنند و حالا شما تصور کنید که یک دام با قیمت ۱۰ یا ۱۵میلیون تومان چه ارزشی برایشان دارد، مگر ما چه داریم که جایگزین دام کنیم و در مقابل سازمان محیط زیست به ما بگوید که نداریم و نمیتوانیم کاری کنیم.»
جالب است بدانید که اداره کل حفاظت محیط زیست مازندران دو سال پیش در گزارشی اعلام کرد که از سال 1395 تا ۱۳۹۷ تعداد ۴۳۰ فقره پرونده مربوط به تلفات دامی ناشی از حمله حیوانات وحشی در این استان تشکیل شده است. سیاوش قدوسی،کارشناس حیات وحش چندی پیش در مصاحبه با «اعتماد» گفت:«دامداری در ایران سابقه ۱۰ هزار ساله دارد بنابراین مشکل حمله گوشتخواران به دام، مشکل جدیدی نیست و دامداران سالهاست که با این معضل دست و پنجه نرم میکنند اما در حال حاضر اهمیت این مساله دو چندان شده چراکه تعارض دام با گوشتخواران هزینه بسیار زیادی را به خانوارهایی تحمیل میکند که شاید هیچ وسیله ارتزاق دیگری به جز دام نداشته باشند. اینجاست که سازمان محیط زیست باید موضوع را جدیتر بگیرد.» اما براساس مقررات مصوب، اگر حیات وحش به مناطق مسکونی مجاز مانند روستاهایی که طرح هادی دارند، وارد شده و احشام را گرفته و خسارت وارد کنند؛ سازمان حفاظت محیط زیست باید بر اساس تعرفهای که دارد، زیانها را جبران و به مالکان خسارت پرداخت کند. البته برخی هم هستند که دامهای خود را در عرصههای طبیعی رها میکنند و سازمان حفاظت محیط زیست، زیان خسارت ناشی از حمله حیاتوحش را در این زیستگاهها برعهده خود نمیداند بلکه اگر حیات وحش وارد منطقه مسکونی شوند یا به دامداریهایی که مجوز رسمی دارند، زیان وارد کنند؛ میزان آن محاسبه و براساس ضوابط موجود پرداخت میشود. اما دامدارها و کشاورزان معتقدند که سازمان حفاظت محیطزیست از مدیرکلهای استانی گرفته تا کارکنان مدعی پرداخت ضرر و زیان به دامداران خسارتدیده هستند اما از آن طرف قضیه کمتر دامداری است که توانسته باشد از طریق بیمههای حیات وحش ضرر وارده را جبران کند.
بیمههای یک طرفه پاسخگو نیستند
حوادث متعدد نشان میدهد که دامداران و کشاورزان سالهاست برای محافظت از سرمایهشان به استفاده از تلههای مختلف اعم از سیمی و بالان روی آوردهاند و در مقابل این گوشتخواران هستند که زجرکش و قربانی میشوند. چرا دامداران از تله استفاده میکنند؟ چرا بیمههای حیات وحش کارایی ندارند؟ فرض کنید که تلهها به فروش نرسند، آیا وضعیت گوشتخواران بهتر خواهد شد؟ برخی دامداران جدای استفاده از تله از طعمههای مسموم هم برای حذف گوشتخواران استفاده میکنند بنابراین حذف یک عامل لزوما به معنای پایان ماجرا نخواهد بود. بدیهی است که پرداخت حق بیمه به یک الی دو دامدار، راهکاری درازمدت نیست به خصوص اینکه به گفته ایمان معماریان، مشاور دامپزشکی در امور گربهسانان اتحادیه جهانی حفاظت(IUCN) مشکل اصلی اینجاست که سازمان حفاظت محیط زیست در بحث مربوط به بیمه با مشکل تشخیص درست علت مرگ دام مواجه است چنانچه در اکثر موارد کارشناسان نمیتوانند با قطع یقین اعلام کنند که خسارت واردشده به دام از کدام نوع جانور شکارچی بوده و تا زمانی که نتوان در مورد خسارت وارده کارشناسی عمل کرد، نمیتوان بیمهها را هم موثر دانست. البته آرش قدوسی، عضو گروه تخصصی گربهسانان اتحادیه جهانی حفاظت(IUCN) هم چند وقت پیش به «اعتماد» گفته بود:«به نظر من بیمههای حیات وحش در ایران خیلی راهکار درستی را پیش نگرفتهاند چراکه این بیمهها، یکطرفه هستند و نگاه آنها از بالا به پایین و بدون ضمانت اجرایی است. اینکه به یک دامدار یا باغدار به صورت موردی، خسارت پرداخت شود و صرفا یکطرفه باشد، سیستمی است که به نظر من پایدار نخواهد بود به این دلیل که بودجهای که برای این کار استفاده خواهد شد، بسیار محدود است و در مقابل میزان تعارضات هم به نسبت بالاست. راهحلی که نمونه آن در کشورهایی مانند نپال و پاکستان امتحان شده و موفق هم بوده، یکسری صندوقهایی هستند که خود دامداران و باغداران میتوانند در آنها مشارکت کنند. با بررسی نمونههای موفق میبینیم که روند کار خیلی ساده است به این صورت که یکسری نهادها مثل یک شرکت بیمه، یک مبلغ اولیه را برای ایجاد این صندوق اهدا میکنند اما از این مبلغ چیزی استفاده نمیشود و در اصل از سود آن است که استفاده میشود ضمن اینکه مردم محلی هم خودشان یک حق عضویتی را برای این صندوق پرداخت میکنند و وقتی که زیانی به کسی وارد شد از همین صندوق برای جبران خسارتها استفاده میشود. از آنجایی که خود مردم این صندوق را میگردانند در آنها تعهد بیشتری هم ایجاد میشود. این مورد در جاهای مختلف دنیا خیلی بهتر جواب داده تا اینکه بخواهیم از یک مدل بالا به پایین و یک مبلغ مشخص که صرفا از طرف یک شرکت بیمه پرداخت میشود، استفاده کنیم.»
روشهای دیگر هم آزموده شوند
سیاوش قدوسی، کارشناس حیات وحش در ادامه میگوید: «گستردگی زیستگاه پلنگ و در پی آن گستردگی مناطق پر تعارض، روند موفقیت بیمه در کارشناسی صحیح و برآورد خسارت را با پیچیدگیهایی روبهرو میکند. اما یکی از روشهای موثر در راستای جلوگیری از تلفات دام در مقابل حمله پلنگ و کاهش تعارض، ترویج رویکردهای حفاظتی و پیشگیری قابل قبول از دیدگاه اجتماعی و حفاظتی است.یکی از این روشها که به تازگی در استان مازندران مورد مطالعه قرار گرفته است، استفاده از قلادهای چرمی و میخدار برای دامهای بزرگ جثه است. میدانیم که گربهسانان درشتجثه همیشه از ناحیه گلو شکار میکنند، نتایج تحقیق بر این قلادهها حاکی از این بود که هیچکدام از گاوهای قلادهدار در طول این 14ماه توسط پلنگ کشته نشدند. برآورد این مطالعه نشان میدهد که قلادههای چرمی شاخدار راهکاری ارزان و موثر برای دامهایی هستند که بدون همراهی چوپان یا سگ برای مدت طولانی به چرا میروند. همچنین روشهایی بازدارنده مثل استفاده از نور یا صدا در بعضی مناطق موفق بوده است. اما یکی از روشهایی که به تازگی در کشور بوتساوانا مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج موفقیتآمیزی در پی داشته، نقاشی کردن عکس چشم بر بدن دامها برای جلوگیری از حمله شیر است. این روشها در صورت جدی گرفته شدن از سوی سازمان محیط زیست و پایداری در اقلیمهای متفاوت میتواند تاثیرات بسیار موثری بر کاهش تعارضات پلنگ و دام بگذارد و در نتیجه آن به حفظ گونه ارزشمند پلنگ ایرانی هم کمک میشود.»
پلنگهایی که از تلههای مرگ آسیب دیدند
ایمان معماریان و همکارانش بهار سال ۲۰۱۸ مقالهای را با عنوان «استفاده غیرقانونی از تلهها،پلنگهای در معرض خطر را در ایران تهدید میکنند» در خبرنامه اتحادیه جهانی حفاظت(IUCN) مطلبی منتشر کردند که آماری تکاندهنده در خود دارد. در این مقاله ۶ نمونه موردی از آسیبهایی که به واسطه گرفتار شدن در تله بر بافتهای بدن پلنگها در حد فاصل سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ وارد شده مورد بررسی قرار گرفته که مرور آنها میتواند تا حدی عمق فاجعه را نشان دهد.
«مورد اول مربوط به پلنگ مادهای است که در ژانویه سال ۲۰۱۲ در تله سیمی فلزی در استان گلستان پیدا میشود و متاسفانه پس از ۱۸روز گرفتار بودن در تله، در حالی که دست چپ قانقاریا شده، به تهران منتقل و سرانجام دستش از کتف قطع و برای همیشه از طبیعت جدا میشود. مورد دوم پلنگ مادهای بود که در فوریه سال ۲۰۱۲ در نزدیکی منطقه شکار ممنوع دیلمان استان گیلان و در حالی که گردنش در تله سیمی فلزی گیر کرده و خفه شده بود، پیدا شد.»
«مورد سوم پلنگ نری بود که اواسط نوامبر سال ۲۰۱۳ در نزدیکی تنکابن استان مازندران مشاهده و به دلیل آسیب جدی وارده به ستون فقرات و گلولههای متعددی که در بدن داشت به ناچار و با تشخیص دامپزشک از درد راحت شد. مورد چهارم پلنگ ماده بالغی بود که در فوریه سال ۲۰۱۷ در نزدیکی رودسر و در حالی که در تله سیمی فلزی به دام افتاده بود، پیدا شد و پس از درمان در نوامبر سال ۲۰18 در طبیعت رها شد و تنها دو ماه بعد از رهاسازی لاشه آن را پیدا کردند. مورد پنجم پلنگ نری بود که در فوریه سال ۲۰۱۷ در روستای پاسند مازندران در حالی که روی زمین خوابیده بود، پیدا شد. رفتارهای این حیوان غیرعادی بود و زمانی که مجدد برای بررسیهای بیشتر بیهوش شد، تلف شد. دلیل مرگ این حیوان به رغم کالبدگشایی به صورت راز باقی ماند اما تزریق داروهای سمی توسط افراد محلی یا مشکلات مربوط به عصبشناسی میتواند از دلایل احتمالی مرگ این حیوان باشد.» «مورد ششم پلنگ نری بود که در ماه مه سال ۲۰۱۷ در تله سیمی و در نزدیکی مرز پارک ملی پابند استان مازندران در حالی که تله سیمی دور گردنش بود، پیدا شد.» ایمان معماریان مشاور دامپزشکی در امور گربهسانان اتحادیه جهانی حفاظت(IUCN) و همکارانش در این مقاله به تاثیرات آشکار و بارز ناشی از به دام افتادن پلنگها در تلههای سیمی و آهنی اشاره میکنند:«این در حالی است که متاسفانه آسیبهای ناشی از تلهها به پلنگها در استانهای شمالی کشور به نوعی دستکم گرفته شده و از آنجایی که اغلب پلنگهای یافته شده در نواحی شمالی کشور در زمان پیدا شدن در تله، تلف شده بودند این احتمال هست که این مساله بر پویایی جمعیت پلنگها هم در درازمدت تاثیر گذاشته باشد چون به وضوح شاهد از دست رفتن افراد بالغ آن هم از هر دو جنس نر و ماده هستیم.»
نتیجهگیری
مرگهای دردناک و قطع عضوهای متعدد گوشتخواران که البته تنها بخشی از آنها رسانهای میشود، بیانگر شکلگیری نوعی تقابل میان دامداران و سازمان حفاظت محیط زیست است که بهای آن را حیات وحش میپردازد. دامدار سرمایه خود را در خطر میبیند و برای دفع خطر اقدامات اشتباه میکند. طبق نظر کارشناسان در مناطق پرتعارضی مانند بشاگرد هرمزگان تقریبا طعمه وحشی به خاطر شکار از بین رفته لذا پلنگها ناچار به حمله به دامها هستند. این را هم باید در نظر داشت که روشهای نگهداری از دام در این مناطق اغلب بسیار بدوی هستند و متاسفانه مردم قدرت خرید حتی فنس معمولی برای آغلها را هم ندارند. نکته اینجاست دامداری هم که در بشاگرد تله گذاشته بود،از جمله دامدارهایی است که پلنگ به تازگی به دامهایش حمله کرده. برخی کارشناسان معتقدند تا زمانی که تلهها آزادانه به فروش برسند، تا زمانی که سازمان حفاظت محیط زیست خسارات وارده به دامداران و کشاورزان را به طور صحیح و کامل پرداخت نکند و تا زمانی که فرهنگسازی درست صورت نگیرد، طبیعت و حیات وحش قربانی خواهد شد.
اما چطور میتوان جلوی این اتفاقات ناگوار را گرفت؟
شاید پاسخ این سوال را بتوان در مقالهای که محمود صوفی، آرش قدوسی و همکارانشان در سپتامبر سال ۲۰۱۸ در مجله Applied Ecology با عنوان «ارزیابی ارتباط بین شکار غیرقانونی سمداران، حضور طعمه وحشی و میزان خسارت به دام توسط گوشتخواران درشت جثه» چاپ کردند، جستوجو کرد. در این مقاله چند نکته قابل تعمق به چشم میخورد که در خاتمه آنها را مرور خواهیم کرد:
«شکار غیرقانونی سمداران میتواند طعمه اصلی گوشتخواران را کاهش دهد و همین مساله میتواند باعث افزایش تعارض بین انسان و گوشتخواران شود. براساس بررسیهایی که در ۱۸مکان مختلف از جنگلهای هیرکانی شمال ایران انجام شد، این جمعبندی حاصل شد که شکار غیرقانونی سمداران یکی از مهمترین عواملی است که تاثیر بسزایی بر افزایش خسارت به دامداران دارد بنابراین تلاشهای آتی در کاهش تعارضات میان انسان و گوشتخواران نیازمند سطح قابل قبولی از چندین عامل است که عبارتند از: ۱) تقویت و اجرای قوانین مربوطه، ۲) تبعیت از رویکردهای احیای طعمه و ۳) توجه به این مساله حیاتی که درک صحیح از دلایل ریشهای شکار میتواند به کاهش تعارضات میان گوشتخواران و انسان منتهی شود.»
روزنامه کیهان
خواب زمستانی مسئولان در بیتوجهی به آثار سوء آموزش مجازی
اثرات سوء فرهنگی و به طور خاص در فضای مجازی، به تدریج روی ذهن و دل مخاطبان تاثیر میگذارد. به طوری که مصرف کنندگان این آثار بدون اینکه متوجه باشند معمولاً در برابر آنها منفعل بوده و در یک بازه زمانی، آرام آرام به یک فرد جدید با افکار و روحیات جدید تبدیل میشوند. حال اگر مخاطبین این آثار، کودکان و نوجوانان باشند، به دلیل شکنندگی و اثرپذیری بیشترشان عواقب به مراتب خطرناکتری در انتظارشان خواهد بود.
فضای مجازی رها شده اما برای کودکان و نوجوانان دانشآموز حکم چرخگوشت روشن
رها شده در گوشه خانه را دارد که هر لحظه ممکن است دست کنجکاوی را طعمه خود کند.
سن کودک و نوجوان سن کنجکاوی است و این رهاشدگی در فضای مجازی مانند همان چرخ گوشت است. با این تفاوت که علاوهبر آسیب فیزیکی، آسیبهای روحی، روانی و فرهنگی ایجاد میکند که کنترل و درمان این آسیبها به مراتب از آسیب فیزیکی دشوارتر است و چه بسا که این آسیبها آینده دنیا و آخرت فرد را تباه کند.
افت تحصیلی ۷۰ درصد دانشآموزان
آمارهای مختلف پژوهشگران قبل از شروع بیماری کرونا نشان میدهد در حدود ۷۰ درصد دانشآموزان ما در اثر استفاده غیر صحیح از فضای مجازی دچار افت تحصیلی شدهاند. حال تصور کنید با شیوع این بیماری منحوس و افزایش استفاده دانشآموزان از فضای مجازی برای ادامه روند تحصیلی مدارس تعطیل شده چه مقدار به این اثرات مخرب اضافه شده است.
آقای میثم نهنگی، پژوهشگر علوم تربیتی و کارشناس حوزه آموزش در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان با بیان این مطلب اظهار میدارد: «تعارض ارزشها، گسترش ارتباطات نامتعارف، شکاف نسلها، سوءاستفاده جنسی و... گوشهای از این اثرات مخرب است که جبران اثرات سوء هر یک از آنها برای یک فرد ممکن است تا آخر عمر هم محقق نگردد.»
او در ادامه همین بحث میافزاید: « بعد از شیوع کرونا و افزایش استفاده از فضای مجازی رهاشده در کشور ما، قطعاً تخریب این فضا با توجه به کاهش سن استفاده از آن ریشهایتر و عمیقتر از گذشته در روح و روان کودکان ما در حال وقوع است اما هنوز آمار رسمی در این مورد منتشر نشده است که این عدم انتشار و یا عدم پژوهش در این زمینه از سوی پژوهشگران خود جای سؤال دارد.»
اعتیاد به بازیهای رایانهای آنلاین
یکی از آسیبهای شایعی که در این روزهای کرونایی مبتلابه بسیاری از دانشآموزان شده، روی آوری بیش از گذشته نوجوانان به بازیهای رایانهای آنلاین است.
خانم زهرا حسنی، مادر دو فرزند که یکی از آنها در آستانه ورود به مدرسه است به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «با پیشرفتهای نرمافزاری که در دنیا اتفاق افتاده، کنجکاوی کودکان اصلاً قابل مقایسه با گذشته نیست. فرزند من که هنوز یک سال تا مدرسه رفتنش باقی مانده، به راحتی یاد گرفته که با گوشی موبایل کار کند و حتی قادر است با فعالسازی اینترنت گوشی بازی
دانلود نماید.»
او میافزاید: « این در حالی است که همیشه مراقب بوده ام که به هیچ وجه دسترسی به گوشی پیدا نکند. اما متاسفانه در رفت و آمدهای فامیلی و استفادههایی که از هم سن و سالهایش دیده، با این فضا آشنا شده است.»
حسنی با ابراز نگرانی نسبت به سوق پیدا کردن فرزندش در آینده به سمت بازیهای آنلاین اظهار میدارد: «متاسفانه در حال حاضر اتفاق بسیار خطرناکی که در حال گسترش است اینکه بسیاری از نوجوانانی که در فامیل و اطرافیانمان میبینم، علقه خاصی به بازیهای رایانهای آنلاین پیدا کردهاند و زمینه آشنایی آنها نیز از طریق حضورشان در فضای مجازی برای شرکت در کلاسهای درسی است.»
در همین راستا، آقای عباسی شهروند کرجی که مخالف استفاده دانشآموزان از فضای مجازی است، به ایرنا میگوید: « اگرچه آموزش به روش مجازی دارای فایدههایی چون استفاده از روشهای نوین آموزشی در زمان بحران است اما استفاده از اینترنت در سنین پایین، آسیبهایی را برای آنها به همراه دارد. بیشتر والدین مخالف حضور و استفاده دانشآموزان از فضای مجازی هستند، چون هیچگونه کنترل و نظارتی در این زمینه وجود ندارد.»
او خاطرنشان میکند: « مجازی شدن آموزش به علت شیوع ویروس کرونا، زمینه وابستگی دانشآموزان به گوشی همراه برای وصل شدن به شبکههای اجتماعی و حتی بازیهای رایانهای که بیشتر جنگی است را افزایش داده که امروزه به یک دغدغه در بین خانوادهها تبدیل شده است. بسیاری از والدین تسلط بر فناوری ندارند و دانشآموزان با دانستن این موضوع به فضای مجازی سفر میکنند تا به قول خودشان از شگفتیهای آن عقب نمانند. همه ساعاتِ فرزندم در تبلت میگذرد. یا درس میخواند و یا بازی میکند. مدام یک گوشه نشسته و سرش توی تبلت است و این موضوع نگرانکننده است.»
ضرورت توجه به مدلهای جایگزین در دوران کرونایی
سؤالی که در این میان درخور توجه و پاسخ است اینکه؛ آیا واقعاً هیچ راهحل دیگری برای آموزش و پرورش دانشآموزان در روزهای کرونایی وجود ندارد؟ و حتماً باید بچهها در این سن حساس به فضای آنلاین اینترنت دسترسی داشته باشند؟
به گفته کارشناسان، در مدل حاضر ۸ مشکل اصلی در ارائه محتوای آموزشی در فضای مجازی وجود دارد که عبارتند از؛
۱- مشکل پوشش کامل آنتن و اینترنت در کشور به خصوص در مناطق دورتر نسبت به مراکز استانها
۲- عدم دسترسی بسیاری از دانشآموزان با خانوادههای کم درآمد به گوشی هوشمند
۳- هزینه بستههای اینترنت که برای بسیاری از خانوادهها غیرقابل تامین است
۴- ضعفهای موجود در برنامه شاد و سایر برنامههای نرمافزاری آموزش و پرورش
۵- حواشی موجود در فضای مجازی که به بهانه درس خواندن باعث طولانیتر شدن حضور دانشآموزان در این فضا شده
۶- نظارت کمتر خانوادهها در اثر حضور طولانیتر دانشآموزان در فضای مجازی
۷- استفاده وسیع از پلتفرمهای خارجی که از اطلاعات دانشآموزان ما سوءاستفاده میکنند
۸- کاهش میزان عدالت اجتماعی در امر آموزش و ضرر مضاعف دانشآموزان در مناطق محروم
آقای نهنگی در بخش دیگری از مصاحبه با گزارشگر روزنامه کیهان در این باره میگوید: «ما مدل بسیار موثری را به کمیسیون آموزش مجلس قبل پیشنهاد کردیم اما متاسفانه مورد توجه قرار نگرفت. در مدل ارائه شده به مجلس، پیشنهاد بنده به مسئولین این بود که فضای آموزشی را به دو بخش تقسیم کنند؛ بخش اول تدریس از طریق شبکههای صدا و سیما که هم پوشش آنتندهی بهتری دارند و هم هزینهای به دوش خانوادهها تحمیل نمیکند و بخش دوم امور آموزشی تکمیلی از قبیل ارائه تکلیف و برگزاری آزمون از طریق برنامه شاد که هم حجم استفاده از این برنامه را کمتر و کارایی آن را بهتر میکند و هم معلمین را متمرکز به این امور تکمیلی مهم مینماید.»
این پژوهشگر حوزه آموزش ادامه میدهد:
«در این مدل هیچ دانشآموزی به دلیل نداشتن گوشی هوشمند، آنتن و پوشش اینترنت و یا هزینه خرید بسته اینترنتی دچار مشکل نمیشود و حداقل از تدریس اساتید استفاده میکنند و نهایتاً در فرآیندهای تکمیلی دچار نقص و کاستی است که البته با همت معلمین این مناطق قابل جبران است. نکته بسیار مهم این است که آموزش و پرورش این طور القا کرده که از طریق شبکه آموزش این مدل را اجرا میکند، در حالی که این تصور باطلی است و برنامههای آموزش و پرورش در شبکه آموزش و معارف تنها کمتر از ۲۰ درصد خلائی که در اثر تعطیلی مدارس ایجاد شده را پوشش میدهد.گزارش این نقیصه بزرگ در سال تحصیلی گذشته را نیز خدمت کمیسیون آموزش مجلس ارائه کردیم تا در سال تحصیلی جدید بازبینی و اصلاح گردد اما متاسفانه این امر میسر نشد و هرقدر کمیسیون آموزش مجلس جدید را هم برای دیدار با آقای منادی رئیس این کمیسیون تحت فشار قرار دادیم متاسفانه به خاطر ابتلای ایشان به کرونا موفق به دیدار و طرح این موضوعات نشدیم!»
پیوند آسیبهای آموزش مجازی به آسیبهای اجتماعی
مطابق یافتههای میدانی پژوهشگران، در حال حاضر بسیاری از دانشآموزان خانوادهها با درآمد کم به علت نداشتن گوشی یا هزینه بستههای اینترنت و یا نداشتن آنتن پوشش اینترنت در محل سکونت خود تصمیم به ترک تحصیل گرفتهاند. بسیاری از دانشآموزان این مناطق برای دریافت محتوای آموزشی در تلفن همراه خود مجبور به طی مسافتهای طولانی و رفتن به ارتفاعات هستند و یا مجبورند به صورت مشترک از گوشی هوشمند استفاده کنند که این تداخل باعث افت کیفیت آموزش آنها میشود و یا به دلیل کاهش هزینه بسته اینترنت و افزایش سرعت دریافت محتوای آموزشی، نیمه شب به فعالیت آموزشی بپردازند.
نهنگی در این باره تصریح میکند: «به عنوان کسی که مدیریت یک مدرسه مجازی در یکی از استانهای محروم را در ایام شیوع بیماری کرونا به عهده داشتم، تجربه من حاکی از آن است که اگر آموزش در فضای مجازی بازنگری نشود، لطمات جبرانناپذیری را در آینده تحصیلی بسیاری از دانشآموزان به خصوص دانشآموزان متوسطه دوره دوم و کنکوریها به همراه خواهد داشت. آسیبهایی که حاکی از کاهش عدالت آموزشی و نیز ایجاد عادتهای غلط در دانشآموزان
شده است.»
او در پایان تاکید میکند: « این مشکلات فقط مربوط به دانشآموزان مناطق محروم نیست.کاهش انجام تکلیف به عنوان فرآیندی تکمیلی در امر آموزش، آزمون دادن با نظارت پایین و عادت کردن به تقلب و در اثر آن کاهش ساعت مطالعه، عادتهای غلطی هستند که در تمامی دانشآموزان اعم از مناطق محروم و غیر محروم دیده میشود. اینکه ما با تصور وجود محدودیت به دلیل مجازی شدن آموزش، از فکر کیفیت بخشیدن به آموزش در فضای مجازی خارج شدهایم آفتی است که مدیران آموزش و پرورش به آن دچار شدند و متاسفانه ظاهراً نیتی برای کشتن این آفت هم ندارند.»
روزنامه همشهری
«پروانه» به باغ هنرآمد
جمعهبازار پروانه که پس از یک سال تعطیلی هفته گذشته به باغ هنر مجموعه فرهنگی گردشگری عباسآباد منتقل شد، دیروز با حمایت شهرداری تهران، فعالیتش را بهطور رسمی در قلب سبز پایتخت از سر گرفت.
این بازار سنتی با بیش از ۲۰سال قدمت، بهدلیل مسائل ایمنی و شیوع کرونا تعطیل شده بود، اما درنهایت با تفاهمنامه مشترک میان مجموعه اراضی فرهنگی گردشگری عباسآباد، وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در اراضی عباسآباد مستقر شد و جان دوباره گرفت.
شهردار تهران در آیین بازگشایی جمعهبازار پروانه با بیان اینکه شیوع کرونا اقتصاد آنهایی که روزمزد بودند را تحتتأثیر قرار داده است، گفت: «در روزهایی که کرونا بر معیشت مردم سایه انداخته، باید بیشتر به فکر مردم باشیم. بر همین اساس، تلاش میکنیم در بودجه ۱۴۰۰ انعطاف بیشتری داشته باشیم و به اقتصاد و توانمندی محلی توجه ویژه کنیم.»
پیروز حناچی ادامه داد: «طبق آمار، این بحران اقتصادی ۳۰درصد جمعیت شاغلان را دربرمیگیرد و شهرداری هم نسبت به این موضوع حساسیت لازم را خواهد داشت.»
او اضافه کرد: «بازار پروانه از مواردی است که کسی برنامهریزی دولتی و حکومتی برای آن نکرده. این بازار به عنوان یک نیاز برای مردم، با ظرفیتهایی شکل گرفته بود که خیلی مورد استفاده نبودند.»
شهردار تهران به تعطیلی جمعهبازار پروانه اشاره کرد و گفت: «شرایط کرونایی در این اتفاق تأثیر داشت. اگر میخواستیم پارکینگ پروانه را به پلاسکو اختصاص دهیم باید سازههایش مقاومسازی میشد. توافقی برای مقاومسازی پارکینگ پروانه صورت گرفت اما با توجه به شرایط کرونایی، فضای سربسته با تراکم زیاد مطابق با پروتکلها و سلامت شهروندان نبود؛ به همینخاطر چند نقطه به صاحبان این کسبوکارها پیشنهاد شد. با وجود اینکه خیلی نقاط در تهران، ظرفیتهای لازم را داشتند، در نهایت اراضی عباسآباد مورد قبول واقع شد.»
حناچی به نمونههای دیگر شهرها اشاره کرد و گفت: «خیابان لشکرآباد اهواز به یکی از جاذبههای گردشگری این شهر تبدیل شده است؛ درحالیکه این منطقه در زمان جنگ بسیار ناامن بود و کسی به آنجا نمیرفت. این نگاه یعنی توانمندسازی از طریق اقتصاد که هنری کمعارضه و پربازده است و میتواند به اقتصاد کشور هم کمک کند. در جمعهبازار هم، نگاه همین است. در این بین، نقاط دیگری در تهران در شرایط غیرکرونایی میتواند دوباره مورد استفاده قرار گیرد.»
نگاه جدید به بازار هنر
پیش از سخنان حناچی، سیدمحمدحسین حجازی، مدیرعامل شرکت نوسازی عباسآباد، بازگشایی جمعهبازار پروانه را یک دغدغه جدی دانست و گفت: «با نگاه حمایتی از کسبوکار و اینکه بتوانیم نگاه جدیدی به بازار هنر داشته باشیم، تلاش کردیم این بازار را که جایگاه کسبوکارهای خرد بود، در این محل برپا کنیم. البته همه این افرادی که اینجا فعال هستند، صرفا از اقشار محروم جامعه نیستند، بلکه ما هنرمندانی داریم که علاقهشان به این جمعهبازار است تا بتوانند کالای خود را به مشتریان عرضه کنند.»
او ادامه داد: «وقتی از سوی مدیران شهری این ایده مطرح شد، از نمایندگان جمعهبازار دعوت کردیم که اینجا را ببینند و در نهایت قرار شد باغ هنر را به این دوستان اختصاص دهیم.»
فعالیت ۱۲۰۰نفر در جمعهبازار پروانه
شهرناز سالاری، نماینده فعالان جمعهبازار پروانه هم در آیین بازگشایی این بازار سنتی گفت: «جمعهبازار تهران از زمانی شروع شد که تعدادی از عتیقهفروشان در کوچههای تکیه دولت شروع بهکار کردند. بعدها این افراد برای ساماندهی به پارکینگ ناصرخسرو منتقل شدند؛ آنجا هم برای مدتی تعطیل و بعد به پارکینگ پروانه منتقل شد.» او اضافه کرد: «پارکینگ قدمت ۲۰ساله داشت و به جمعهبازار پارکینگ پروانه تبدیل شد. زمانی این جمعهبازار برند شد که هنرمندان و کارآفرینان در آن فعال شدند. ۱۲۰۰نفر آنجا کار و کارهای دستی خودشان را عرضه کردند؛ با این اتفاق هنر در این بازار احیا شد و قدمت یافت.
او گفت: «جمعهبازار بهخاطر شرایط کرونایی و برخی مسائل دیگر تعطیل شده بود. شرایط اقتصادی دشوار این روزها، فعالان جمعهبازار را تحت فشار قرار داده بود تا اینکه با همت شهرداری تهران و اعضای شورای شهر این بازار قدیمی دوباره شکل گرفت. بههرحال امیدوارم بتوانیم پروانه را در این محل با کمک مدیران شهری احیا کنیم.»
بازار پروانه میتواند نهادی برای حمایت از هنر ملی باشد
عضو فرهنگی شورای شهر تهران در مراسم بازگشایی جمعهبازار پروانه گفت: «باید جمعهبازار سنتی پروانه را به نماد و حرکتی با عنوان پروانه تبدیل کنیم. حتی میشود یک نهادی به این نام تشکیل بدهیم.» احمد مسجدجامعی ادامه داد: «در پاساژ پروانه اتفاق بزرگی افتاده و هنرمندان ما هنر باکیفیت و قابل عرضهای ارائه کردند؛ بنابراین میتوانیم این بازار را به نهادی برای حمایت از هنر ملی در چارچوب شهر تبدیل کنیم.» او گفت: «در قلب تهران زمانی که روستا بود، جایی به نام امامزاده اسماعیل داشتیم که قدیمیترین اشیای تهران آنجا خرید و فروش میشد و امروز هم قدیمیترین شیء در تهران درآنجا قرار دارد. در پیرامون آن میدانی به نام میدان سیداسماعیل بود که محل عرضه اجناس عتیقه بود و به نحو ویژهای موجب فعالیتهای هنری هم شد. آنجا هنرمندان هم مشابه آنچه عرضه شده بود را میساختند و ادامه این روند بود که فضاهای عرضه این آثار را در خیابان منوچهری فراهم کرد.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست