`حذف چهار صفر از پول ملی درواقع چون ابزاری برای اعمال سیاست پولی محسوب میشود، با توجه به سابقهای که در اقتصاد جهانی و در بین کشورهای دیگر ظرف چهار دهه اخیر وجود دارد، میبینیم که این کاهش صفرها به منزله یک نوع ارزشگذاری جدید بر اسکناسها و پول رایج است. بنابراین به عنوان یک ابزار محسوب میشود و انتظار میرود که این کار در اقتصاد تاثیرگذار باشد. چون این بحث پولی است، اولین سوالی که پیش میآید، این است که آیا ابزار مناسبی است برای کنترل نقدینگی و کنترل تورم است یا خیر؟ به همین دلیل به عنوان اثر اقتصادی محسوب میشود. اگر این کار به عنوان ابزار کنترلکننده تورم باشد، عوامل ساختاری مهمتری هست که بتواند تورم را کنترل کند. مهمترین عامل برای کنترل تورم، رشد تولید است؛ رشد تولید یعنی هم از جنبه کیفی و هم از جنبه کمی که در آن انتقال تکنولوژی باشد، حجم تولید محصولات بالا برود و غیره. اگر حذف این چهار صفر بتواند به امر تولید کمک کند، میتوانیم بگوییم آثار مثبت اقتصادی دارد؛ اما بعید میرود در این شرایط بتواند تاثیرگذار باشد چون حذف چهار صفر به منزله این است که ما ارزش جدیدی را به عنوان وسیله پرداخت معرفی میکنیم. از طرف دیگر حذف چهار صفر نیاز به کار کارشناسی میدانی دارد تا بخواهد اجرا شود. تصور ما بر این است که بانک مرکزی و دولت این کار را انجام دادهاند و نتیجه کارشناسی ما را به این باور رسانده است که چهار صفر از پول حذف شود؛ اما بعید است با توجه به اینکه ما مشکلات ساختاری داریم و هزینه تولید ما بالاست، انتقال تکنولوژی برای ما سخت است و همچنین امکان سرمایهگذاری وجود ندارد، این کار بتواند روی تورم تاثیرگذار باشد و تورم را کنترل کند. این موضوع به این دلیل است که خود یک نوع توهم محاسباتی را به وجود میآورد. علاوه بر اینکه این کار زمانبر است، این تغییر و تحولات در ترازهای بانکی، روی صورتحسابها و چاپ مجدد اسکناس هزینهبر است و هزینهای را روی دست دولت و ارگانهای مربوطه مثل بانک مرکزی میگذارد. حتی ممکن است تورمزا هم باشد. مثلاً فرض کنید ارزشها را در بازار برحسب بالای میانگین رند میکنند تا پایین. این است که اگر از زوایای مختلف به این کار نگاه کنیم، بعید است که به کنترل تورم کمک کند. فقط میتواند نرخ برابری متعادلتری که قابل محاسبه باشد ایجاد کند. مثلاً پول داخلی (تومان) با دلار و یورو بتواند از لحاظ ارزشی یک بالانسی برقرار کند.
در حال حاضر سرعت گردش پول بستگی به دبیتکارتها (Debit Card) دارد. عملاً این روزها مردم اسکناس را لمس نمیکنند مگر در موارد خیلی مورد نیاز مثل پول تاکسی و خرید. باید ما در این مساله به تجربه اقتصاد کشورهای دیگر برگردیم. مثلاً در ترکیه در دو دهه پیش این تجربه اتفاق افتاد که در واحد میلیون لیر، شش صفر افتاد و معادل یک لیر شد؛ اما باید توجه کنیم اقتصاد ترکیه آمادگی این کار را داشت چون ابتدای رونق اقتصادی بود و سرمایهگذاری شکل گرفته بود و توانست خود را احیا کند؛ اما در کشورهای دیگر مثل زیمبابوه که صفرها را به صورت میلیاردی حذف کردند نهتنها اثری نداشت، بلکه دوباره صفرها مجدد برگشت. ما زیرساختهای این کار فراهم باشد. از طرف دیگر هنوز آنقدر این صفرها زیاد نیست که بگوییم وضع ریال وخیم است و وضع اقتصادمان بحرانی است و نیاز به این کار داریم.
تورم کشور ما در شرایط حال حاضر، قابل مدیریت و کنترل است. مثلاً اگر تنشهای بینالمللی کم شود به سرعت روی آرامش بازار تاثیرگذار خواهد بود. اگر در بازارها و اقتصاد ما آرامش وجود داشته باشد بهتر میتواند آن تعادل ایجاد شود؛ اما حذف صفرها باعث آرامش در بازار ما نخواهد شد. حتی ممکن است توهم تورمی هم بهوجود بیاورد.
منبع: اقتصادنامه
مطالب مرتبط