جمعه 10 فروردين 1403 شمسی /3/29/2024 1:10:35 PM
  • گروه مطلب:| گزارش| صنعت| فارسی|
  • کد مطلب:13506
  • زمان انتشار:چهارشنبه 11 تير 1399-17:10
  • کاربر:
نگاهی به زندگی و زمانه "محسن آزمایش"، کارآفرین ایرانی و بنیان‌گذار کارخانه "آزمایش"

"محسن آزمایش" از کار در کارگاه آهنگری شروع به فعالیت نمود. در سال ۱۳۱۸ کارگاه کوچکش را تاسیس و در مدت ۴۳ سال آن را به یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان لوازم خانگی ایران در دهه پنجاه تبدیل نمود.  "محسن آزمایش" از کار در کارگاه آهنگری شروع به فعالیت نمود. در سال 1318 کارگاه کوچکش را تاسیس و در مدت 43 سال آن را به یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان لوازم خانگی ایران در دهه پنجاه تبدیل نمود.  
از تهران نو تا آبعلی و مرودشت

محسن آزمایش در نظر داشت در مجتمع صنعتی آزمایش در مرودشت یک میلیون و چهارصدهزار دستگاه وسیله خانگی یخچال، کولر، اجاق گاز، بخاری، تلویزیون رنگی، آبگرمکن، ماشین لباسشویی و ظرفشویی تولید نماید.

 محسن آزمایش در طول زندگیش تا سال ۱۳۵۷به مدت چهل سال ،روزی ۲۰ ساعت کار کرد. آرزویش این بود که کارخانه آزمایش را به یکی از بزرگ‌ترین کارخانه‌های تولیدکننده لوازم خانگی با تولید ۲۰۰ تا ۳۰۰ نوع محصول در جهان تبدیل نماید. 

او در سال ۱۳۴۷ گفت: "اگر در این محیط فراهم شده، جوانی بی‌سواد با ایمان و پشتکار خود به چنین موفقیت‌هایی دست یافته است آیا دیگران به خصوص تحصیلکرده‌های ما نخواهند توانست از این همه موهبت برخوردار گردند و شاهد پیروزی را در آغوش گیرند؟!"

***

محسن اشتهاردیان(آزمایش) متولد سال ۱۳۰۴ در تهران؛ صنعتگر و کارآفرینی بود که بدون ارث پدری و سرمایه اولیه کارش را از شاگردی در بازار تهران آغاز کرد. او در یازده سالگی شاگرد یک آهنگر در تهران شد و از همان موقع با تلاش و کوشش توانست توجه صاحب کارگاه را به خود جلب کند و مزدی معادل یک تومان در هفته برای او در نظر گرفته شد. مدت ها در کارگاه های کوچک کار کرد و سرمایه های اندکش را جمع کرد تا روزی بتواند کار بزرگی انجام دهد.
در نوجوانی پدرش را که روحانی بود، از دست داد و هزینه های خانواده پس از مرگ پدر بر دوش او قرار گرفت.وی بخت این را نداشت که بتواند تحصیلات خود را از کلاس چهارم فراتر ببرد و دیگر از آموزش رسمی برخوردار نشد.
او از نظر خانوادگی دارای موقعیت اقتصادی برجسته ای نبود و شرایط یادگیریِ تجربی و آموختن آموزش های لازم اقتصادی و شیوه های تولید درآمد را در حجره یا شرکت پدر و اعضای خانواده نداشت.
او سرانجام در سال ۱۳۱۸ با ۱۴۰ تومان پس انداز و انعام دریافتی از آخرین استادکار خود، مغازه کوچکی در خیابان عین الدوله خرید. باتوجه به اینکه طی ۷ سال در آهنگری مهارت و تخصص خوبی به دست آورده بود، در کارگاه خود به ساخت در و پنجره مشغول شد و سرمایه اش اندک اندک افزایش یافت.
او صبح تا غروب در کارگاه کار می کرد تا اندوخته ای به دست آورد و با آن پایه های زندگی مادر، برادر و خواهرانش را تامین نماید. محسن توانست در این راه اعتماد بسیاری از اطرافیان را به خودش جلب کند. اعتبار و اعتمادی که به او کمک کرد با سرمایه کم به سرمایه گذاری و فعالیت در سایر حوزه ها مشغول شود. اهمیت سرمایه و مهارت در تامین درآمد را طی شش تا هفت سال فراگرفت. در سال ۱۳۲۱ در حالی که هفده سال داشت با یکی از خویشاوندانش خود به نام بتول عاصمی ازدواج نمود.
در سال ۱۳۲۹ در حالی که فکر می کرد اشتهاردیان فامیلی جذاب نیست، روانه ثبت احوال شد و نام خانوادگی خود را به «آزمایش» تغییر داد و بعد از آن روز «محسن آزمایش» بود.
محسن که بسیار علاقه مند بود تا خانواده ای بزرگ تشکیل دهد از ازدواج با بتول صاحب فرزندی نشد. در سال ۱۳۳۷ به پیشنهاد همسرش با یکی از خویشاوندانش مجددا ازدواج نمود. بتول عاصمی تصمیم گرفت تا با این ازدواج پایه های زندگی خود و محسن را قوی تر از گذشته کند. فرزانه سیمن پور ۱۵ سال بیشتر نداشت که به عقد محسن در آمد.
پسری به نام امیرمسعود، متولد سال ۱۳۳۹ و سه دختر به نام مژگان متولد ۱۳۴۰، نادی ۱۳۴۴ و نازنین۱۳۴۹ حاصل ازدواج محسن آزمایش با فرزانه سیمین‌پور بود.
با توجه به اینکه در آغاز سال ۱۳۳۰ لوله کشی شهر تهران مورد توجه جدی دولت و شهرداری قرار گرفت. اکثر کارهای آن در تاسیس لوله کشی آب، مثل کندن کوچه ها و خیابان ها، انشعابات آب، ساخت لوله آب، تاسیسات و انبار و... از طریق مناقصه به پیمانکاران خصوصی واگذار می شد. محسن آزمایش نیز در برخی از این مناقصه ها مشارکت فعال داشت. وی توانست اجرای برخی از این فعالیت ها را به دست آورد. همچنین در اواسط سال های سی، به ساخت صندلی فلزی و مبل در شرق تهران روی آورد.وی برخی از این صندلی های ساخت کارگاهش را به سازنده اتاق اتوبوس در ایران نیز می فروخت. در کنار ساخت صندلی، کارگاهی برای آبکاری داشت. در این کارگاه به بهترین نحو، صندلی و سایر وسایل ساخت فلزی آبکاری می شدند.
در سال ۱۳۳۶ کارگاهش در آتش سوخت و بخش بزرگی از سرمایه اش در اثر این حادثه نابود شد. از همین روی ۱۶ اسفند سال ۱۳۳۷ زمینی در جاده تهران نو خرید و این بار بیرون شهر پایه های کسب وکار خود را گذارد. شرکت آزمایش در سال ۱۳۴۴ شروع به بهره برداری کرد. سرمایه اولیه آن سی میلیون ریال بود و پس از چند مرحله در سال ۱۳۴۷ سرمایه شرکت به ۲۰۰ میلیون ریال افزایش یافت. او کمی بعد زمینی به مساحت ۱۸۵ هزار متر در کیلومتر ۱۰ جاده آبعلی خرید و به مجموعه سابق افزوده شد، اینگونه بود که کارخانه ای بزرگ متولد شد و «آزمایش» نام گرفت. در همان سال تولید چندین محصول، اعم از ۵ مدل یخچال، ۷ مدل کولر، ۳ مدل آبگرمکن، ۴ نمونه بخاری و ۶ مدل اجاق گاز به تولیدات کارخانه آزمایش اضافه شد.
او هرگز اعتقادی به استفاده از مشاوران خارجی نداشت و تنها در یک دوره، یک کارشناس خارجی در مجموعه آزمایش وارد شد. خارجی ها تنها می توانستند در مرحله راه اندازی کارخانه حضور داشته باشند. همچنین برای رسیدگی به امور اجرایی کارخانه خود از یک سرهنگ بازنشسته کمک می گرفت و امنیت کارخانه را به این شکل حفظ می کرد. با توجه به تحقیقات و مدارک باقی مانده از آن زمان، کارخانه آزمایش حقوقی بیشتر از مجموعه های دولتی به کارکنان خود پرداخت می کرد. محسن آزمایش برای کارکنان خود احترامی بسیار قائل بود و به اشکال مختلف امکانات و تسهیلاتی را برای آنان فراهم می کرد.
آزمایش توانست تولیدات خود را بیش از مصرف داخل برآورده کند، بنابراین به علت مرغوبیت، ارزانی و نزدیکی به کشورهای عربی همسایه به آنجا صادر شد. افغانستان، کویت وشیخ نشین های حاشیه خلیج فارس بازارهایی بودند که محسن توانست، آنها را فتح کند، سی درصد بازار افغانستان در اختیار محصولات او قرار گرفت. محسن آزمایش در دهه ۴۰ بلخ را فتح کرد.
محسن به سبب مشکلات و گرفتاری های خانوادگی از تحصیل بازماند ولی در کارخانه خود، کارگاه های فنی برای تحصیل کارمندان خود بنا کرد. در کارخانه آزمایش تهران هنرستانی‌ وجود داشت که حدود ۱۰۰ هنرجو در آن به صورت شبانه‌روزی مشغول آموزش نظری و عملی در شرکت بودند که در سال سوم به ۳۰۰ نفر توسعه پیدا کرد.

وی علاوه بر کارخانه آزمایش، فعالیت صنعتی خود را توسعه داد. در شهر صنعتی ساوه شرکت فابیست را در اوایل دهه پنجاه تاسیس نمود و به تولید پنل‌های پیش‌ساخته (ورق‌های با طول بلند) اقدام نمود. از محصول این کارخانه برای ساخت کارخانه آزمایش مرودشت نیز استفاده کرد. محسن آزمایش در نظر داشت در مجتمع صنعتی آزمایش در مرودشت یک میلیون و چهارصدهزار دستگاه وسیله خانگی یخچال، کولر، اجاق گاز، بخاری، تلویزیون رنگی، آبگرمکن، ماشین لباسشویی و ظرفشویی تولید نماید.
آزمایش در سال ۱۳۴۸ تلویزیون های ۲۳ اینچی را هم به محصولات خود اضافه کرده بود. در این دوره استفاده از تلویزیون میان خانواده های ایران رایج شده بود. آزمایش هم قصد داشت تا از این فرصت در بازار جدید بهره ببرد ولی این بار محسن در محاسبات خود کمی شتاب زده عمل کرد و طرح اوشکست خورد و تلویزیون های آزمایش جایگاهی در بازار ایران نیافت.
مقصد کرده بود تا زندگی را به شیوه ای جدید سامان دهد و از پای در نیامد. کارگاه های فنی را هر روز بیش از گذشته در مجموعه خود بزرگ کرد و اعتقاد داشت که کارخانه های ایرانی باید مانند فیات ایتالیا، بنز المان و جنرال موتورز آمریکا اداره شوند. مدرنیزه کردن قسمت‌های قالب‌سازی، پرس‌کاری، پلاستیک و برش‌کاری از طریق خرید تجهیزات از ایتالیا در همین سال از برنامه‌های شرکت آزمایش برای نوسازی بود.

در سال ۱۳۵۸ کارخانه های آزمایش مشمول بند "قانون حفاظت صنایع ایران" شد و محسن آزمایش که به او نیز اتهام خروج ارز از کشور در زمان انقلاب زده شد، یک سال پس از ملی شدن و مصادره دارایی اش به سوئیس مهاجرت کرد. پس از چند سال، سایر نهادهای دولتی و شبه دولتی مثل سازمان خصوصی سازی و صندوق بازنشستگی از سهام داران بزرگ شرکت شدند.
سال‌های آخر زندگی محسن آزمایش سرشار از یاس و رنج بود، چهار فرزندش در سال ۱۳۵۷ در سوئیس درس می‌خواندند؛ امیر مسعود بزرگ‌ترین آنها ۱۸ ساله و نازنین کوچک‌ترین ۸ ساله بود. فقدان درآمد و کار، هزینه بالای زندگی، بیماری و پیری در خارج از کشور وضع روحی او را به شدت متاثر نموده بود. رفتار پدر سالارانه وی در سوئیس خشن‌تر شده بود. مردی که عمری بر پای خود ایستاده بود و زندگی بیش از ۲۰۰۰ خانوار از طریق کارخانه‌اش تامین می‌شد اکنون به محتاج خانواده‌اش بود. تنش‌های درون خانواده به جدایی از همسرش در سال ۱۳۶۶ منجر شد. همسر اولش نیز در ایران زندگی می‌کرد. پنج سال آخر زندگیش در کنار بیماری بیشتر یک تراژدی بود. مردی که از کودکی تکیه‌گاه دیگران بود. اکنون به ناچار وابسته به دیگران شده بود. چیزی از درون روحش را متلاشی کرده بود. پسرش تنها تکیه‌گاه و همزبانش در کشور عرب مراکش بود. محسن آزمایش که ۱۴ سال از کارخانه‌اش و حاصل زندگیش جدا شده بود، سرانجام در غربت و در سال ۱۳۷۱ در شهر رباط مراکش درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین